vasael.ir

کد خبر: ۴۸۲۵
تاریخ انتشار: ۱۵ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۷:۰۵ - 04 April 2017
معرفی کتاب؛

عرفان و معنویت اسلامی و عرفان انحرافی

پایگاه اطلاع‌رسانی وسائل- وجه تمایز عرفان اسلامی با دیگر عرفان‌ها این است که در رابطه عرفانی با حجت‌های بالغه حق پیوست دارد. ازاین‌رو، در صراط کمال، گام برمی‌دارند و از ملامت ملامتگران نمی رنجند؛ زیرا در نظرشان، شکر و صبر و شرح صدر را با عرفان در هم تنیده‌اند. کتاب عرفان و معنویت اسلامی و عرفان انحرافی از معدود کتبی است که برای بازنمایی ویژگی‌های عرفان راستین در مقایسه با ناراستی‌های عرفان‌های انحرافی نگاشته شده است.

به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ کتاب «عرفان و معنویت اسلامی و عرفان انحرافی» به قلم محمد اسماعیل زاده و جمعی از نویسندگان، در سال 1388، توسط انتشارات مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما منتشر گردیده است.
فرهنگ، تمدن و حیات انسانی، بیش از هر چیز مرهون کوشش فرزانگانی است که با اندیشه و عمل خویش، مانند مشعلی فروزان، فراروی راه انسان قرار گرفته و وی را به خارج شدن از تاریکی جهل و شهوت و راهی شدن به سمت نور، دانش، پاکی و پارسایی فراخوانده اند. در این میان، سهم کسانی که خود، در به دست آوردن کمالات علمی و عملی سرآمدند، بیشتر است. به راستی، اگر نهضت هدایتگری پیامبران الهی و مشعل فروزان آموزه های آنان، راه زندگی انسان را روشن نمی کرد، آیا جامعه با وجود حکومت قدرتمندان هواپرست و خودکامگان بی دین، جز مردابی آکنده از فساد و ستم، تعریف دیگری داشت؟ عارفان ایرانی در شرایطی مشعل هدایت امت اسلامی را به دست گرفتند که کسی باور نمی کرد انوار قدسی اندیشه و اعتقاد راستین آنان، روزگاری سراسر جهان را درنوردد و به عاشقان حقیقت و رهروان طریقت امامان معصوم(ع) امیدی دوباره بخشد. فیض قدسی عرفان و عارفان الی الله در این مرزوبوم، به جسم مرده انسان، جان و زندگی دوباره بخشید و اعجاز گونه، شب سیاه ستم و خفقان را با طلوع صبح عدالت و آزادی پایان داد و جان های بسیاری را به وصل جانان رسانید. این پژوهش با هدف شناخت بیشتر وضعیت فرهنگی جامعه اسلامی، پس از نقد و بررسی جریانی به نام «عرفان و تصوف در ایران»، به آسیب شناسی این جریان در فرایند تعلیم و تربیت نسل جوان انقلاب می پردازد.
عرفان اسلامی از سنخ شناخت، شهود، سلوک و وصول است که از رهگذر تزکیه نفس و تهذیب درون و تصفیه جان به درگاه حضرت حق حاصل می شود. اهل عرفان پیمودن این راه را با ریاضت مشروع در پرتو شریعت ناب محمّدی و با بیداری و پایداری دل و دیده آغاز می کنند. آنان مقامات معنوی و فتوحات غیبی و رهایی از فرق به جمع و بلکه جمع الجمع را در سایه طی مراحل و منازل به تدریج به دست می آورند تا تصعید وجودی و عروج روحی یابند و مظهر اسماء جمال الهی شوند؛ زیرا معرفت صحیح و محبت صادق و عمل صالح مایه اصلی عرفان و سلوک است. عرفان از تاریخ جغرافیایی معرفتی و هویت باطنی و ماهیت ملکوتی برخوردار است که با انگیزه، اندیشه، دانش، بینش و گرایش الهی معنایی می طلبد.
وجه تمایز عرفان اسلامی با دیگر عرفان ها این است که با انسان کامل در رابطه عرفانی، عاطفی، عقلی، درونی با خلفای الهی و حجت های بالغه حق پیوست دارد. ازاین رو، عارفان حقیقی در اسلام، در صراط کمال و سبیل تعالی، گام عملی محکم و راستین برمی دارند و از ملامت ملامتگران و ملالت های سلوک الی الله رنجیده نمی شوند؛ زیرا در نظرشان، شکر و شکیبایی، صبر و بصیرت و شرح صدر با عرفان و سیر و سلوک در هم تنیده اند. پژوهش عرفان و معنویت اسلامی و عرفان انحرافی برای بازنمایی ویژگی های عرفان راستین اسلامی در مقایسه با ناراستی های عرفان های انحرافی نگاشته شده است.

توصیف کتاب:
باید گفت که وجه تمایز عرفان اسلامی با دیگر عرفان‌ها این است که با انسان کامل در رابطه عرفانی، عاطفی، عقلی، درونی با خلفای الهی و حجت‌های بالغه حق پیوست دارد. ازاین‌رو، عارفان حقیقی در اسلام، در صراط کمال و سبیل تعالی، گام عملی محکم و راستین برمی‌دارند و از ملامت ملامتگران و ملالت‌های سلوک الی الله رنجیده نمی‌شوند؛ زیرا در نظرشان، شکر و شکیبایی، صبر و بصیرت و شرح صدر با عرفان و سیر و سلوک در هم تنیده‌اند. پژوهش عرفان و معنویت اسلامی و عرفان انحرافی برای بازنمایی ویژگی‌های عرفان راستین اسلامی در مقایسه با ناراستی‌های عرفان‌های انحرافی نگاشته شده است. نگارنده در گام نخست می کوشد جنبه های گوناگون عرفان را، به ویژه از دیدگاه اهل بیت(ع) معرفی کند. به یقین، حقایق بسیاری در پس تلاش عارفان مسلمان ایرانی نهفته است که تبیین و تشریح درست و ترسیم تصویری معقول و روشن از آنها، علاقه مندی نسل امروز را به مبانی دینی و برقراری رابطه محبت آمیز با خداوند در پی خواهد داشت. لازم به ذکر است این کتاب دارای مباحث زیر می باشد:
1. کلیات
2. آشنایی با عرفان اسلامی
3. آسیب شناسی عرفان اسلامی
4. راهکارهای نهادینه شدن عرفان اسلامی
5. منبع شناسی عرفان اسلامی
6. ایده ها و طرح های جامع، پژوهش برنامه ای و تولیدی

فصل اول: کلیات
مباحث این فصل عبارتند از:
1. مفهوم شناسی
2. مکتب های فکری، فلسفی و عرفانی در جهان اسلام
3. فرقه های مهم صوفیان در ایران
نگارنده معتقد است: تعریف و توصیف نسبتاً جامع و کامل از عرفان اسلامی، بدون توجه به پشتوانه فکری، فلسفی و کلامی آن، کار چندان درستی نیست. به همین دلیل می کوشد مکتب های عرفانی و جریان های وابسته به آن را به طور کامل معرفی کند. نویسنده می نویسد: در تحولات فکری فلسفی و عرفانی ایران با جریان هایی مانند مکتب فلسفی مشاء، مکتب اشراق و عرفان و مکتب فلسفی تلفیقی صدرایی روبه رو هستیم که عبارتند از:
1. مکتب فلسفی مشاء
2. مکتب اشراقی – عرفانی

فصل دوم: آشنایی با عرفان اسلامی
نگارنده در بخشی از این فصل می نویسد: انسان به صورت فطری خواهان کمال نامحدود است. علم و قدرت از مظاهر کمال نامحدود بوده و رسیدن به چنین کمالی مایه لذت بردن نامحدود و سعادتمندی پایدار در انسان می شود و زندگی را در نظرش معنادار می سازد. بی شک، انسان هنگامی به چنین کمالی دست خواهد یافت که با منبع نامحدود علم و قدرت و کمال زیبایی مطلق؛ یعنی خداوند متعال ارتباط پیدا کند که در لسان اهل معنی «قرب» نام دارد. بنابراین، کمال حقیقی انسان به عنوان هدف آفرینش، در سایه ارتباط و قرب به خدای متعال حاصل می شود.
انسان دارای دوگونه زندگی است: زندگی طبیعی و زندگی عقلانی. زندگی طبیعی که با ویژگی هایی از قبیل احساس، حرکت، توالد و تناسل، جلب عوامل لذت و دفع عوامل ضرر شناخته می شود، از مختصات انسان نیست، بلکه دیگر جانداران در این ویژگی ها با او شریکند. در مقابل، زندگی عقلانی با حیات معقول از ویژگی های خاص انسان به شمار می رود. حیات معقول عبارت است از تکاپوی آگاهانه ای که شخصیت انسانی آن را رهبری می کند تا به صورت جاذبه مطلق و کمال مطلق درآید. بدیهی است دستیابی به چنین مقصود آرمانی، نیازمند معرفت های گسترده درباره انسان و جهان است. بی شک، این معارف تنها با عقل و تفکر بشری به دست نمی آید و به هدایت نیازمند است؛ چون بشر با تکیه بر استعدادهای درونی خویش نمی تواند به تمام ابعاد وجودی و روانی خویش آگاه شود که عالی ترین مرتبه آن نیز عرفان است.
نویسنده در ادامه می نویسد: از عرفان و تصوف تعریف¬های زیادی ارائه شده است. عبدالرزاق کاشانی، تصوف را تخلّق به اخلاق الهی تعریف کرده است. تهانوی می¬نویسد: صوفی کسی است که خود را فانی و به خدای تعالی باقی و از طبایع آزاد شده و به حقیقه الحقایق پیوسته، درحالی که متصوف کسی است که می¬کوشد به این درجه برسد. لکن مُسْتصوف، عارف نمایی است که برای رسیدن به این دنیا و جاه و مقام، خود را شبیه متصوف کند. شیخ ¬الرئیس ابوعلی سینا درباره فرق میان عارف و عابد می¬گوید :کسی که از مواهب دنیا و ثمرات آن روی برتافته، زاهد است و کسی که بر به جای آوردن عبادت¬ها اصرار می¬ورزد، عابد نامیده می¬شود، ولی آن کسی که ضمیر خود را از توجه به غیر حق بازداشته و متوجه عالم قدس کرده تا نور حق بدان تابد، به نام عارف شناخته می¬شود. هرچند گاهی دو یا سه عنوان فوق در یک فرد جمع شده است. نکته اساسی این است که عرفان در دو قلمرو بررسی می¬شود: یکی اینکه عرفان بیشتر به بعد فرهنگی توجه می¬کند و آن را در قالب یکی از مشرب¬های علمی میان روش¬های کسب معرفت دینی می¬نماید، درحالی که تصوف، بیشتر در بعد جامعه¬شناسی به آثار اجتماعی حضور خرده فرهنگ در جامعه اسلامی توجه دارد. البته باید دانست که عرفان اسلامی، آمیخته¬ای از مشرب¬های مختلف عرفانی است.
ما با سه دسته از عارفان روبه¬رو هستیم:
1. رؤسای فرقه¬ها و اقطاب طریقه¬های صوفیه که از دانشوری و برجستگی علمی، دینی و معرفتی تهی هستند. همت مریدان بیشتر به آداب و ظواهر و فرقه¬ها معطوف است و گاه با بدعت¬ها و آرایه¬های غیرشرعی همراه می¬شود. این بدان معناست که این فرقه¬ها و اقطاب طریقه¬های صوفیه، از جنبه فرهنگی خود دور می¬شوند و بیشتر شکل جریان اجتماعی را به خود می¬گیرند. بنابراین، نباید از آنان تولید علم و معرفت اخلاقی و عرفانی را سراغ گرفت.
2. دسته دوم، نظریه¬پردازان عرفان نظری هستند. آنان جزو استادان سرآمد و تراز اول حوزه فقه و فقاهت هستند، درحالی که هیچ گونه وابستگی به سلسله¬ها و طریقه¬های رسمی تصوف و عرفان ندارند، مانند ملاصدرای شیرازی، فیض کاشانی، میرقاضی، سعید قمی، آقا محمدرضا قمشه¬ای، میرزا هاشم اشکوری و امام خمینی رحمه الله و در میان اهل سنّت، محمد بن حمزه فناوری رومی.
3. دسته سوم، نظریه¬پردازان و سالک الی الله هستند. شاخصه این نظریه¬پردازان که بیشتر در میان شیعه ظهور می¬کنند، آن است که با پیروی از مکتب عرفانی اهل بیت(ع) در عرفان عمل و سلوک الی الله به مقبول ترین شکل مقامات و منازل را می¬پیمایند و از واصلان الی الله به شمار می¬روند.
نفی و اعتقاد نداشتن به سلسله¬های طریقت¬های متصوفه و برنامه¬های آنان، به منزله پایبندی و تسلیم محض در برابر شریعت در کنار زهد و مراقبت است. نمونه بارز این نفی را باید در شخصیت افرادی مانند سید مهدی طباطبایی بحرالعلوم، شیخ محمد بیدآبادی، ملاحسینقلی همدانی، شیخ محمد بهاری، سید احمد کربلایی، آقا سید علی قاضی، میرزا جوادآقا ملکی تبریزی و امام خمینی رحمه الله جست که با وجود این افراد، در این دوران از حجم آثار مستقل عرفان نظری به شدت کاسته می¬شود و دوران شرح و حاشیه¬نویسی آغاز می¬گردد. سرآغاز این حرکت را باید از سده هفتم و با ظهور محیی الدین عربی دانست. ما شاهد ظهور مفاهیمی چون مباحث سه¬گانه وحدت و جدل، حضرات خمس، نشئت هستی، انسان کامل یا کون جامع هستیم که به مثابه رهاورد شهود سالکان، عالم اکبر، عالم اصغر و تطابق کامل سیر نفس و سیر انفسی سالک با گذار بر مدار آفاق و لایه¬های هستی است. هدف این گروه، تربیت انسان کامل است. انسان کامل یا کون جامع که عصاره خلقت و جامع جمیع نشئت و غایت آفرینش ماسواست، ویژگی هایی دارد که عبارتند از :شهود باطن هستی و درک حقیقت وحدت؛ گذار جان از عوالم ماده، مثال و عقل و بار یافتن در جوار قرب حق در نشاء لاهوت؛مهرورزی انحصاری به خدای متعال؛ تخلق به اخلاق الله و اتصاف به حضرتش؛ خودگریزی و خودشکنی در حد تسلیم و فنا از ذات و صفات و افعال.
عرفان اسلامی ما بر شناخت و روش شهود قلبی تأکید می¬کند. در این عرفان بر پایه رویکرد معرفت¬شناختی عارفان، رابطه حسی و عقلی برای کسب شناخت برقرار می¬شود و آدمی تنها از معبر تصفیه روح و آنگاه بازتابش انوار حقیقت در ظرف قلب خود می¬تواند به ادراک حقایق عالم توفیق یابد. بدین ترتیب، حجت عرفانی بر استدلال و تبیین عقلی استوار نیست، بلکه عارفان، تنها ارتباط افراد غیرعارف و گاهی یافته¬های شهودی خود را به الفبای عقلی ترجمه می¬کنند. در اندیشه عرفان، مراتب ده¬گانه نفس و مقامات ده¬گانه چنین است: مقامات ده¬گانه مرتبه نفس؛ غیب الجن: یقظه، توبه، محاسبه، انابه، تفکر، تذکر، اعتصام، ریاضت، فرار و سماع که به مجموعه آنها «بدایات» گفته می¬شود.
مقامات ده¬گانه مرتبه دوم؛ غیب نفس: حزن، خوف، اشقاق، خشوع، اخبات، زهد و ورع، تبتّل و رجا که درمجموع «ابواب» خوانده می¬شود. مقامات ده¬گانه مرتبه سوم؛ نفس لوامه: رعایت مراقبت، حرمت، اخلاص، تهذیب، استقامت، توکل، تفویض، ثقه و تسلیم که درمجموع به «معاملات» موسومند .مقامات ده¬گانه مرتبه چهارم؛ نفس مطمئنه: صبر، رضا، شکر، حیا، صدق، ایثار، خلق، تواضع و انبساط که درمجموع به «اخلاق» معروفند. مقامات ده¬گانه مرتبه پنجم نفس؛ غیب القلب: قصد، عزم، ادب، یقین، انس، ذکر، فقر، غنا و مقام که «مراد اصول» نام گرفته¬اند. مقامات ده¬گانه مرتبه ششم نفس؛ غیب¬العقل: احسان، علم، حکمت، بصیرت، فراست، الهام، تعظیم، سکینه، طمأنینه و همت که درمجموع به «اودیه» مشهورند. در مقامات ده¬گانه مرتبه هفتم نفس؛ مقام سرّ: محبت، غیرت، شوق، قلق، عطش، وَجَد، ذهنش، برق، عمان و ذوق که درمجموع «احوال» خوانده می¬شود. مقامات ده¬گانه مرتبه هشتم نفس؛ غیب¬الروح: لفظ، وقت، صفا، سرور، سِرّ، نفس، غربت، غرق، تمکّن و غیبت که درمجموع به آنها «ولایات» گفته¬اند. مقامات ده¬گانه مرتبه نهم نفس؛ مقام خفی: مکاشفه، معاینه، حیات، قبض، بسط، شکر، اتصال، انفصال که اسم این مجموع «حقایق» است. مقامات ده¬گانه مرتبه دهم نفس؛ غیب¬الغیوب: معرفت، فنا، بقا، تحقیق، تلبیس، وجود، تجرید، تفرید و جمع توحید که درمجموع به «نمایات» موسومند.
حضرت آیت الله مصباح یزدی در تعیین مسیر کمال انسان می¬نویسد: کلمه عرفان و تصوف و نظایر آن، اگر به اموری صحیح که موافق شرع است، اشاره داشته باشد، جای هیچ¬گونه ترس و نگرانی نیست، اما اگر به معانی غیرصحیح اشاره داشته باشند و درصدد بدعت گذاری در دین باشند، باید از آنها اجتناب کرد. مبادی عرفان را باید در اهل بیت(ع) جست¬وجو کرد. یکی از برجسته¬ترین ویژگی-های ملکوتی اهل بیت(ع) این است که در انجام دادن وظیفه خود، از بیان معارف الهی که درحقیقت، تعلیم اسمای حسنای خداوند و زمینه خلافت انسان و کامل شدن است، ذره¬ای فروگذار نکرده و بخل نورزیده¬اند. نکته دیگر اینکه در عرفان، برای رسیدن به این مقام والا، انسان باید به راه-یافتگان به این منزلت نزدیک شود؛ ولایت اهل بیت(ع) را در جان و دل بپروراند و با اعتقاد، به سنّت و سیرت آنان عمل کند. آنان، حقیقت محمدی و اهل بیت عصمت و طهارت و شاگردان ایشان هستند؛ زیرا انسان¬های بزرگ، انسان¬های کوچک را با خود هماهنگ و همراه می¬سازند. سوم اینکه برای پیمودن این راه پرخطر و آزمون، به استادی مجرب و راه پیموده، نیاز است؛ استادی که توانایی¬ها، استعدادها، علایق، موانع و روحیات شخصی فرد را بداند تا راهی درست پیش روی او قرار دهد. باید توجه داشت که برای هر انسان، نردبانی به سوی آسمان نصب نشده است.

فصل سوم: آسیب شناسی عرفان اسلامی
نگارنده اعتقاد دارد، اندیشه عرفانی، در میان اندیشه های دینی جایگاهی بسیار والا دارد و رمز هویت شیعی را داراست و روایت های فراوانی نیز دراین باره بیان شده است. اندیشه های عرفانی را با دو رویکرد می توان بررسی کرد:
1. گزاره: مراد از رویکرد گزاره های عرفانی و تک واژه ای، پرداختن به موضوع ها، مسائل، روایت ها، دستورها، ادعیه و داستان های عرفانی است.
2. آموزه : به رویکرد جامع و سامان مند عرفانی در برابر نگاه گزاره ای و موردی می گویند. آموزه های عرفانی ما مجموعه معارف نظام مند در عرفان است. عرفان دینی ما با چالش های گوناگونی روبه روست. برخی، اساس عرفان را مبتنی بر خطا دانسته و بعضی دیگر، آن را به عنوان شاخه ای از علوم دینی پذیرفته اند. نگارنده در این فصل، می کوشد برخی از مهم ترین مسائل و آسیب های فراروی عرفان را در روش و محتوا بررسی کند.گفتنی است فرهنگ دینی، مجموعه باورها، ارزش ها و نگرش های مذهبی و اخلاقی است که به شکل های گوناگون در رفتار اختیاری فردی و اجتماعی افراد متجلی می شود. این فرهنگ، بینش ها، نیت ها و کنش های مذهبی افراد جامعه را دربرمی گیرد. از این دیدگاه می توان سه سطح فرهنگ دینی را براساس موضوع های زیر از هم جدا کرد.
1. بینش مذهبی: این سطح از مذهب، معرفت، دانش، باورها و عقاید افراد جامعه نسبت به هستی، خداوند و موجودات و نیز ارتباط انسان با خدا را شامل می شود و همان جهان بینی مذهبی و نوع نگرش به جهان و هستی است. در این سطح، فقط مطلوب ها و نامطلوب ها، هست و نیست، درست و نادرست و دانش و اعتقاد مذهبی، جدا از گرایش و عمل مذهبی افراد، مطرح است. شناخت باورها و بالا بودن سطح معرفت دینی افراد، به ویژه در قلمرو اصول دین؛ توحید؛ نبوت و معاد و ارزش های عام و عالم گیر الهی ـ انسانی، از بایسته های نظام برنامه ریزی فرهنگی رسانه در حوزه دینی است.
2. گرایش و منش مذهبی: سطح منش مذهبی، به معنای داشتن احساس توانمندی برای انجام فعالیت های مذهبی در جامعه است و در واقع، آمادگی برای کنش مذهبی و ارزشی را نشان می دهد. در این بخش می توان گرایش ها و نظرهای مذهبی مردم را مطالعه و ارزیابی کرد. آنچه در این فصل بر آن تأکید می شود خواستن یا نخواستن و داشتن یا نداشتن آمادگی برای ایفای نقش و عمل مذهبی است. این مرحله، مرحله ای بعد از درستی و نادرستی یک کار یا عقیده است؛ یعنی عقیده فرد به عمل او نزدیک می شود.
3. کنش مذهبی: منظور از کنش مذهبی، رفتارها و اعمال مذهبی است که در جامعه تجلی و بروز خارجی دارد و می توانیم آنها را ببینیم. افراد جامعه براساس وظیفه، این اعمال و رفتارها را انجام می دهند. نماز خواندن، روزه گرفتن، صدقه دادن، عزاداری و دیگر مناسک مذهبی در شمار گرایش های مذهبی قرار دارند که در نتیجه شکل گیری بینش و گرایشی مذهبی را برای افراد پدید آورده اند.
میان این سه سطح فرهنگ دینی، رابطه تعاملی و انباشتی برقرار است؛ یعنی هر کنش و عمل مذهبی، نتیجه و برخاسته از نوعی اعتقاد و تعهد مذهبی است. در جامعه ما بخشی از فرهنگ مذهبی در سطح بینش و اعتقاد باقی مانده و به صورت تعهد و کنش در نیامده است. معمولاً پیش از شکل گیری هر کنش و گرایش مذهبی، باید نوعی دانش و اعتقاد درباره آن عمل ایجاد شود، ولی در شرایط کنونی، به دلایل متعدد، امور مذهبی در حد باورها و نگرش ها باقی مانده است. یکی از این امور، مباحث عرفانی است. امروزه به شناسایی، توصیف، تحلیل و تبیین پژوهش ها در زمینه عرفان اسلامی نیازمند هستیم. شناسایی و توصیف تولیدات پژوهشی در زمینه عرفان اسلامی، با چند رویکرد صورت می گیرد:
1. آسیب شناسی وضعیت موجود
2.  شناسایی موارد تحریف و بدفهمی و نقشه های تفرقه افکنانه دشمنان
3. بیان توصیه هایی برای بهبود وضعیت تبیین سیمای عرفان اسلامی.
در جهان کنونی، شکل های جدید علم و فناوری که در دوران پیشامدرن سابقه نداشته، در همه جا گسترده شده است. ما از دوران نوجوانی، تحت تأثیر رسانه ها، آموزش ها و روح حاکم بر زمانه به این باور رسیده ایم که علم تنها با اشیای واقعی سر و کار دارد. امروزه، گذشته از برخی حملات پست مدرن ها بر راسیونالیسم (عقل گرایی)، اعتماد و تکیه کامل بر علوم است.
عقل گرایی دوران مدرن، ابزارگراست؛ یعنی درصدد انجام دادن کارهاست. راه اثبات این دانش، کارکرد و قابل استفاده بودن آن است و می تواند آزمایش و تجربه شود. با این همه، کارکرد و قابل استفاده بودن، راهی به حقیقت اشیا در عرصه هستی نمی گشاید، چنان که در جهان شناسی پیشامدرن مرسوم نبود. دانش جدید و مدرن بدان معنا که اشاره شد، کاملاً مخالف خیال و تصور است. بی شک، انسان برای آنکه دانشمند بزرگی شود، نیازمند تصور است و علم گرایی، خود، افسانه و وهمی بزرگ است که وهم های کوچک تر را می سازد، ولی تصور و خیالی که از آن سخن رفت، همان ابعاد روحی انسان است که به ما اجازه می دهد حق آن را چنان که در اشیا موجود است، درک کنیم. مکاتب فلاسفه ای چون سهروردی و ملاصدرا، ازآن رو پذیرفته شده اند که بر ضرورت تعادل عقل و خیال تأکید داشتند. آنها در وصف خیال، از اصطلاحاتی چون کشف، مشاهده و عرفان استفاده کرده اند.
درباره عرفان اسلامی، دیدگاه های مختلفی مطرح شده است. گروهی در توجیه و تأیید آن سخن گفتند و گروهی در نقد آن. برخی کوشیدند آن را در پرتو دیگر شاخه های علوم اسلامی متمایز کنند و هویت بخشند و بعضی دیگر درصدد برآ مدند با نگارش هویت آن را زیر سؤال ببرند. ازاین رو، در زمینه عرفان اسلامی، باید نخست به آسیب شناسی عرفان اسلامی پرداخت.
در این مرحله، ناب سازی باورها در زمینه عرفان اسلامی، در میان ملت ها صورت می گیرد. این فرایند، مطالعه ژرف درون دینی را می طلبد تا سیمای عرفان از میان خرافه ها و پیرایه ها و فرهنگ های مختلف باز شناخته شود. قدم دومی که باید برداشت، معرفی عرفان ناب اسلامی به جهانیان است. پس از آسیب شناسی درون دینی، حلقه دیگری از فرایند در فضای برون دینی گشوده می شود که در آن، باید عرفان ناب را به جهانیان معرفی کرد. پذیرش عرفان برای انسان ها در این مرحله، به دلیل ریشه داشتن آن در دیگر ادیان، آسان تر خواهد بود. اکنون به آسیب های فراروی عرفان اسلامی می پردازیم:

فصل چهارم: راهکارهای نهادینه شدن عرفان اسلامی
نگارنده در قسمتی از این فصل آورده است: عرفان ایرانی از تاریخی غنی برخوردار است و از متون سرشار از معرفت نیز بهره برده است، ولی مانند دیگر پدیده های فکری با ارتباط و برخورد با آرا و عقاید عرفانی گوناگون، استوار تر و بالنده تر خواهد شد. گفت وگو و بحث و استدلال، عرفان را قوی و بارور می سازد. امروز اگر عرفان اسلامی که براساس عرفان نظری و عملی بنا شده است، اقدامی نکند و با سلاح اندیشه به میدان مقابله با افکار گوناگونی نرود که لباس عرفان به تن کرده اند، چه بسیار حقیقت خواهانی که به دلیل نداشتن میزانی در تشخیص سره از ناسره، به دام آنها خواهند افتاد. خوشبختانه، انسان امروز به سرگردانی خود پی برده و به دنبال راهی برای رسیدن به گم شده خویش است و با تجربه دریافته است که گم شده خود را در عرفان اسلامی و دیگر رشته های مربوط به فلسفه می یابد.
امروزه، فرصت نشر اندیشه های متعالی عرفانی و دیگر علوم فراهم است و از این رهگذر می توانیم عرفان متعالی و برتر را برای جهان امروز به ارمغان آوریم و با تبادل اندیشه و گفت وگو، به نقاط ضعف و موانع آن پی ببریم. در نتیجه به انسان منحرف از مسیر فطری و اصلی یاری رسانیم تا به راه امن و راست بازگردد.
در چند دهه گذشته فیلسوفان دین و دین شناسان غربی، بخش اصلی تلاش های خود را صرف بررسی شرایط معرفت شناختی تجربه عرفانی کرده اند. به نظر می رسد این ویژگی گوهری تجربه عرفانی می تواند زمینه ای بسیار مناسب برای اثبات ادعای یکسان بودن عرفان ها فراهم سازد. بسط این مدعا، در این مجال ممکن نیست، ولی چشم پوشی و نادیده گرفتن آن نیز نشان از ناتوانی ناقدان ساخت گرا در تبیین این ویژگی است؛ ویژگی ای که بیش از هر ویژگی دیگر درباره تجربه عرفانی در میان انواع ادیان و سنن عرفانی، گستردگی کثرت دارد.

فصل پنجم: منبع شناسی عرفان اسلامی
نویسنده اعتقاد دارد: پژوهش در هر زمینه ای پایه گذار اندیشه های جدید است و اساس پژوهشی، بر اطلاعات و منابع موجود استوار است. خوشبختانه اندیشمندان مسلمان، به تلاشی نسبتاً گسترده در زمینه عرفان و مطالعه تطبیقی مبانی نظری عرفان، با رویکرد دینی و شیعی روی آورده اند. مأخذشناسی عرفان اسلامی، به منظور استفاده پژوهشگران و برنامه سازان و آسان سازی پژوهشی دراین زمینه، صورت گرفته است. بخشی از تحقیقات مرتبط با عرفان اسلامی، در قالب کتاب های عربی و فارسی عرضه شده است. بی شک، یکی از وظایف اساسی پژوهشی، اطلاع رسانی در مورد پژوهش ها و کتاب های جدید و مناسب است که در مأخذشناسی نمود پیدا کرده است. یکی از مشکلات کتاب شناسی ها، تعیین قلمرو آنهاست. ازاین رو، بیشتر کتاب شناسی ها به علت نبود فرهنگ نقد، یا جامع نیستند یا منابع غیرمرتبط در آنها آمده است. ملاک هایی که برای گزینش منابع در نظر گرفته شده اند، عبارتند از:انواع منابع قدیمی و جدید که زبان های گوناگون عربی و فارسی را دربرگیرند و کوشیده ایم در هر رشته ای از زیرشاخه های عرفان با رویکرد ذیل آوریم:
1. داشتن اطلاعات کامل تر
2. داشتن استحکام علمی
3. اولویت عرفان اسلامی و نزدیکی به رویکرد اهل بیت(ع)
4. مقدم بودن منابعی که کارآمدی بومی بیشتری دارند.

فصل ششم: ایده ها و طرح های جامع، پژوهش برنامه¬ای و تولیدی
نگارنده در این فصل سه بحث را مطرح نموده که عبارتند از:
1. ایده ها و طرح های جامع
2. طرح عرفان در آینه دعا
3. طرح های تولیدی

لازم به ذکر است که کتاب « عرفان و معنویت اسلامی و عرفان انحرافی » در سال 1388 از سوی مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما روانه بازار نشر شده است./924/ص

 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۱:۵۳
طلوع افتاب
۰۶:۰۸:۰۰
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۱۹:۵۸:۰۸
اذان مغرب
۲۰:۱۶:۳۳