vasael.ir

کد خبر: ۴۸۱۸
تاریخ انتشار: ۱۰ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۶:۵۷ - 30 March 2017
معرفی کتاب؛

نیاز بشر به دین در عصر تکنولوژی

پایگاه اطلاع‌رسانی وسائل- تکنولوژی، پدیده انکارناپذیر جهان معاصر است. حضور پررنگ آن در کنار انسان ها و پیوند تنگاتنگ آن با زندگی آدمیان، این پدیده را به عضوی از اعضای خانواده آدم ها تبدیل کرده است. کتاب «نیاز بشر به دین در عصر تکنولوژی» به منظور تبیین اهمیت دین و نقش آن در دوران کنونی به چاپ رسیده است، بی‌آنکه دست‌آوردهای مثبت تکنولوژی را انکار و وجود آن را در جمع انسان‌ها بیهوده معرفی کند.

به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ کتاب «نیاز بشر به دین در عصر تکنولوژی» به قلم سید محمود طاهری، توسط انتشارات مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما منتشر گردیده است.
تکنولوژی، پدیده‎ انکارناپذیر جهان معاصر است. حضور پررنگ آن در کنار انسان‎ها و پیوند تنگاتنگ آن با زندگی آدمیان، این پدیده را به عضوی از اعضای خانواده آدم‎ها تبدیل کرده است، چنان‌که به تعبیر ویلیام برت: امروز تکنولوژی، بخشی از سرنوشت ماست. ما نمی‎توانیم بدون تکنولوژی زندگی کنیم. تکنولوژی به یک معنا، هستی ماست. آنچه ما به عنوان انسان‎های امروزی هستیم، بعضاً آن چیزی است که از برکت فن و صناعت هستیم. بنابراین تکنولوژی را نمی‎شود رد کرد. همچنین از نظر براین مگی: اگر بخواهیم در دنیایی به زندگی ادامه دهیم که پل و بیمارستان و جراحی مغز در آن هست، ناچاریم در دنیایی زندگی کنیم که از تکنولوژی پیشرفته برخوردار است و بنابراین، باید تکنولوژیک فکر کنیم. از آن سو، دین نیز با پیدایش نخستین انسان‎ها بر روی زمین، اعلان موجودیت کرد و در پهنه زندگی آدمیان ـ دست‌کم به عنوان گرایشی فطری مرموز و ناشناخته به آفریدگار هستی و جهانی به جز این جهان مادی و به ماوراء‌الطبیعه ـ حضوری مؤثر نشان داد، همان‌گونه که هانس کونگ می‌گوید: دین به قدمت خود انسان، در همه دوره‎ها متصدی تسخیر ذهن انسان بوده است.
تکنولوژی و دست‌آوردهای آن، این گرایش فطری و کهن، به همراه مجموعه‎ای از بایسته‎های اخلاقی و رفتاریِ برآمده از آن را به چالش گرفته است تا با ادعای جانشینی از دین، بانگ بی‌نیازی از دست‌آوردهای دینی را در گوش آدمیان به صدا درآورد و انسان‎ها را رها از دین به دامان رنگارنگ خود بنشاند. آدمیان فراوانی نیز که قرن‎ها با توسل به ماواء‌الطبیعه به دنبال چیرگی بر طبیعت، درمان بیماری‎ها، رام کردن حیوانات وحشی و ایمن ماندن از آنها، در امان بودن از حوادث و بلایای طبیعی و دست‌یابی به ده‎ها خواسته مادی دیگر بودند، همه این خواسته‎ها را با وجود تکنولوژی، دست‌یافتنی دیدند و خود را به برکت تکنولوژی، از سنگلاخ دشواری‎های زندگی بر پرنیان آسایش و آسودگی نشاندند. در نتیجه، به طور طبیعی، دل‌باخته این عروس خوش‎پوش شدند و با حضور آن، نیازی به دین و باورهای اعتقادی، در خود ندیدند. از اینجا بود که با شکل‌گیری بی‌نیازی کاذب نسبت به دین در نهاد آدمیان، ندای دین شنیده نشد و جاذبه‌های معنوی آن دیده نشد و بشر با تکنولوژی و صنعت، تنها ماند. دیری نپایید که بزرگ‎ترین منتقدان تکنولوژی، از خاستگاه تکنولوژی یعنی غرب برخاستند و با نگاهی پر دغدغه به آن، در تحقق وعده‎های دل‌فریب آن، به شدت تردید کردند و آن را از پاسخ‎گویی به همه نیازهای بشر ناتوان خواندند و دوباره نیاز فطری و روحی به اخلاق و معنویت‌گرایی و دین‌مداری را به انسان‌ها یادآور شدند.
حقیقت آن است که تکنولوژی، خوبی‎ها و آسایش‎های چشم‌گیری به همراه داشته است، اما سر و کارش تنها با نیازهای مادی و غریزی انسان‎ها بوده و فقط به نیازهای این ساحت از وجود انسان‎ها پاسخ گفته است. این در حالی است که انسان افزون بر بعد غریزی و مادی، جنبه‎های عاطفی، احساسی و معنوی نیز دارد که تکنولوژیِ سرد و بی‎روح هرگز نمی‌تواند به این بخش از نیازهای آدمی پاسخ دهد. در حقیقت، سرگشتگی، ناآرامی و پریشانی بشر معاصر را ـ در عین برخورداری از بالاترین دست‌آوردهای تکنولوژیکی ـ در همین نکته باید جویا شد که ساحت‎های مهم و گسترده‎ای‌ از وجود او در ناکامی و نیازمندی غرق بود و تکنولوژی هرگز نتوانست به ساحت‎های وجودی او پاسخ دهد. بنابراین، اگرچه پدیده تکنولوژی و دست‌آوردها و در هم تنیدگی آن را با زندگی انسان‎ها نمی‎توان نادیده گرفت، نیاز فطری و ذاتی انسان به دین را نیز نمی‎توان از یاد برد و از ضرورت حضور آن در زندگی انسان‎ها نمی‎توان صرف‌نظر کرد. البته باید گفت توجه به چنین ضرورتی در عصر تکنولوژی، دو چندان است؛ زیرا طبع آسایش‌طلب و لذت‎جوی انسان‎ها، معمولاً با مشاهده جاذبه‎های مادی به ویژه آن‌گاه که به دست تکنولوژی به اوج دل‌ربایی، گستردگی و گوناگونی برسد، خواسته‎های اصیل و نیازهای فطری و کشش‎های معنوی خویش را از یاد می‎برد و تنها عنصر دین می‌تواند او را در عین توصیه به برآوردن نیازهای مادی و غریزی خویش، به سوی خواسته‎ها و کشش‎های فطری و معنوی رهنمون شود. به تعبیر هانس‌ کونگ: ضرورت وجود خدا و در نتیجه، دین، گریز‌ناپذیر و مربوط به همه زمان‎هاست. به عبارت دیگر، ضرورت دین در واقع، در ضرورت، پاسخ‌گویی به پرسش‎های اساسی آدمی نهفته است. به علاوه، در دوره جدید به واسطه رشد علم و تکنولوژی و بروز مسائل و مشکلات پیچیده زندگی، این ضرورت به نوعی شدیدتر هم شده است... .بنابراین، آنچه در بحبوحه جهان تکنولوژیک نیاز داریم، فرار از شرایط کنونی از طریق انتخاب یک روش جدید زندگی است.

توصیف کتاب:
کتاب «نیاز بشر به دین در عصر تکنولوژی» از چهار فصل اصلی تشکیل شده است که عبارتند از:
1.  کلیات
2.  مزایای علم و تکنولوژی
3.  کاستی‎های دانش بشری و تکنولوژی
4.  مزایای دین در زندگی بشر
بخش اول به مباحثی در زمینه دین و علم و تکنولوژی می‌پردازد. مفهوم‌شناسی دین، نگاهی به پیشینه تاریخی دین، ضرورت وجود دین در زندگی انسان‎ها و فطری و همگانی بودن گرایش‌های دینی در انسان‌ها، چیستی علم، چیستی تکنولوژی، نگاهی به تاریخچه پیدایش تکنولوژی و سیر تاریخی آن، نگرش درست و منطقی در برخورد با تکنولوژی و مقایسه‌ای میان انسان پیش از تکنولوژی از جمله مباحث این فصل است.
در بخش دوم مطالبی در زمینه شناخت بسیاری از لایه‎های پنهان طبیعت، چیرگی بر طبیعت و تهدیدهای آن، دستیابی به آسایش و کاسته شدن از فعالیت‎های سنگین بدنی، پیشرفت دانش پزشکی و کاستن از مرگ و میرها، دسترسی آسان به اطلاعات و آموزش نظم و پاکیزگی و محاسبه‎گری دقیق مطرح شده است.
در فصل سوم این کتاب کاستی‌های دانش بشری و کاستی‎ها و پیامدهای زیان‌بار تکنولوژی مطرح شده و مواردی مانند خطاپذیری، ناتوانی در شناساندن جامع و همه‌جانبه طبیعت، ناتوانی دانش بشری از پاسخ‌گویی به پرسش‎های کلی و اساسی بشر و ناتوانی در شناخت و تشخیص ارزش‌ها را دربرمی‌گیرد.
ناتوانی در عمل به وعده‎ها، آسیب‌زایی برای محیط زیست و طبیعت، سنت‌گریزی و آسیب دیدن اخلاق و باورها، درافتادن انسان‎ها در ورطه مادی‎گرایی صرف، کالاپرستی و مصرف‌گرایی، پدید آمدن احساس پوچی و ملالت در انسان‎ها، فروکاستن انسان‎ها تا حد ماشینی شدن و چیرگی ماشین بر او، افزایش اضطراب و بیماری‎های روانی، بیگانگی انسان‌ها از خود و دیگران، فرو افتادن صاحبان تکنولوژی در ورطه تکبر و برتری‌جویی، اسارت معنوی و از دست دادن آزادی‌ درون، مسحور کردن بشر و بازداشتن او از رسیدن به مراتب والاتر، شکل‌گیری نهضت اومانیستی و اصالت دادن به لذت‌های حسی و علمی کردن آنها در فصل سوم این کتاب مطرح شده است.
از جمله مباحث فصل چهارم این کتاب می‌توان به هدفدار کردن زندگی و رهانیدن انسان از پوچ‌گرایی و سرگردانی، شخصیت‌دهی و وقاربخشی به انسان، اخلاق‌مدار کردن انسان(ضمانت اخلاقی بخشیدن)، شکوفا کردن جنبه قدسی عقل، رهنمونی انسان به مقامی فراتر از عقل، تربیت صاحبان علم به منظور بهره‌مندی درست آنها از علم و رهانیدن انسان از رنج غربت و رساندن او به موطن اصلی‌اش اشاره کرد. در دوران کنونی با موجی از تکنولوژی مواجه هستیم که در زندگی انسان‌ها جاری است و حتی‌ می‌توان آن را عضو جدایی ناپذیر زندگی انسان‌ها نامید، از طرفی دیگر دین به عنوان آنچه از فطرت انسان‌ها سرچشمه می‌گیرد، در زندگی انسان‌ها خودنمایی می‌کند. این اثر در نظر دارد نیز بشر دین را در دوران کنونی که عصر تکنولوژی نامیده شده، مورد بررسی قرار دهد تا بشر بتواند از این نیاز فطری بهره‌گیری مناسب داشته باشد. کتاب نیاز بشر به دین در عصر تکنولوژی به همت اداره‌کل پژوهش‌های اسلامی رسانه منتشر شد.

بخش اول: کلیات
این بخش از کتاب دارای دو بحث اساسی می باشد که عبارتند از:
1. دین
2. علم و تکنولوژی
نگارنده در قسمتی از این بخش نوشته است: دانش انسان، اندک است و قوای حسی و نیز عقل او قادر نیست مصلحت‎های اصیل را ـ که وی را از تباهی‎ها باز دارد و حقیقت انسانی‌اش را شکوفا کند و به او نسبت به سعادت حقیقی خویش اطمینان ‌خاطر ببخشد ـ درک کند. بنابراین، برای تأمین چنین مقصد مهمی باید به دنبال چیزی فراتر از حس و عقل بود؛ یعنی همان وحی که پیامبران در قالب دین عرضه کردند و از همین نکته، ضرورت وجود دین در زندگی انسان‌ها آشکار می‌شود.
در حقیقت، حس فقط می‎تواند پدیده‎های جزئی محدود به شرایط خاص زمانی و مکانی و یا محدودیت‎های دیگری را به ما نشان دهد. بنابراین، هرگز نمی‌تواند مسائل ارزشی ـ به خصوص رابطه رفتار انسان با نتایج اخروی ـ را به تنهایی تبیین کند. عقل نیز به تنهایی از این کار ناتوان است؛ زیرا بدیهیات اولیه عقل، بسیار محدودند. برای نمونه، ما در هر روز، بلکه در هر ساعت، صدها رابطه با انسان‎ها، خودمان، خدا، افراد خانواده و محیط زندگی داریم که درباره هر یک از اینها باید حکمی داشته باشیم. با این حال، بدیهیات عقل، بسیار محدودند و نمی‎تواند حکم همه این روابط و مسائل را بیان کند. ما می‎توانیم پدیده‎های مادی را بیازماییم و علت‎های مادی آنها را بشناسیم، اما آنچه را جنبه ماورای مادی دارد، نمی‌توان تجربه و آزمایش کرد تا روابط ماده و غیر ماده را نیز از راه تجربه اثبات کنیم.
نکته مهم‎تر که ما بر آن تکیه داریم ـ رابطه این جهان با جهان ابدی است. ما هیچ راهی برای شناخت پدیده‎های آخرت نداریم. حس و عقل، هیچ یک به تنهایی نمی‎توانند پدیده‎های اخروی را بشناسند و همکاری آن دو نیز نمی‎تواند حقیقت آن جهان را برای ما روشن کند. همچنین تا ندانیم زندگی ما چه تأثیری می‎تواند در زندگی آخرت داشته باشد و میان کدام عمل باسعادت آخرت، رابطه مثبت و با کدام‌یک رابطه منفی هست، نمی‎توانیم جهت صحیحی به زندگی‌مان بدهیم و برنامه درستی برای خود وضع کنیم... . حال، خدای متعال که انسان را با این ادراک‎های محدود و از سویی نیز با هدف رسیدن به سعادت ابدی از راه اَعمال اختیاری آفریده، اگر آگاهی‌ها و شناخت‎های لازم را به او ندهد، کارش لغو و بیهوده خواهد بود... . بنابراین، حکمت الهی اقتضا می‎کند شناخت لازم را به همه انسان‎ها بدهد و راهی معیّن کند که بر اساس آن راه، انسان بتواند هدف و کیفیت رسیدن به آن را بشناسد و این راه نیز چیزی جز وحی و نبوت نیست. با این بیان، ضرورت راهی که از دسترس عموم افراد خارج است، ثابت می‎شود.
علامه طباطبایی رحمه الله نیز درباره ضرورت وجود دین در زندگی انسان‎ها می‎نویسد: به طور کلی، در میان بشر، سه روش اجتماعی، بیشتر نبوده و نیست:
1. روش استبداد که مقدّرات مردم را به دست کسی می‎دهد که هر چه دلخواه او باشد، به مردم تحمیل می‎کند.
2. روش حکومت اجتماعی که اداره امور مردم به دست قانون انجام می‎شود و یک فرد یا یک هیئت، مسئول اجرای آن می‎شود.
3. روش دینی که اراده تشریعی خدای جهان، در مردم به دست همه مردم، حکومت کرده و اصل توحید و اخلاق فاضله و عدالت اجتماعی را تضمین می‎نماید
دو روش اول و دوم، تنها مراقب افعال مردمند و کاری با اعتقاد و اخلاق ندارند و به مقتضای آنها انسان در ماورای مواد قانونی، یعنی در اعتقاد و اخلاق، آزاد می‎باشد؛ زیرا ماورای قوانین اجتماعی، ضامن اجرا ندارد. تنها روشی که می‎تواند صفات درونی انسان و اعتقاد را ضمانت نموده و اصلاح کند، روش دین است که به هر سه جهت اعتقاد، اخلاق و اعمال، رسیدگی می‎نماید... همچنین نظر به اینکه رفع اختلافات از جامعه انسانی، بدون تردید، صلاح نوع و کمال انسانی است و از طرف دیگر، دین، تنها راه رفع اختلافات می‎باشد و از سوی دیگر، دستگاه آفرینش، هر نوع را به سوی کمال حقیقی وی هدایت کرده و سوق می‎دهد، پس ناچار دستگاه آفرینش، دین حق و سزاواری را باید برای انسانیت تعیین کرده و به عالَم انسانی وحی کند و این، همان دین حقی است که باید در جامعه باشد.
علامه طباطبایی رحمه الله در جای دیگر، در بیان علل ضرورت وجود دین در زندگی انسان‌ها، از نقش دین در واقع‌بینی و سعادت ابدی و تأثیر آن در ایمن ماندن از گمراهی و گرفتار آمدن به کردارهای پست یاد می‌کند و می‌فرماید:جامعه‌ای که به دین پای‌بند نباشد، واقع‌بینی و روشن‌فکری را از دست می‌دهد و عمر گران‌مایه خود را در گمراهی و ظاهربینی و غفلت می‌گذراند؛ عقل را زیر پا می‌گذارد و چون حیوانات، کوتاه‌نظر و بی‌خرد، زندگی می‌کند؛ دچار زشتی اخلاق و پستی کردار می‌شود و بدین ترتیب، به کلی امتیازات انسانی را از دست می‌دهد. چنین جامعه‌ای، گذشته از اینکه به سعادت ابدی و کمال نهایی خود نمی‌رسد، در زندگانی کوتاه و زودگذر این جهان نیز نتایج شوم و‌ آثار ناگوار انحرافات و کج‌روی‌های خود را می‌بیند.
شهید مطهری رحمه الله نیز در این باره معتقد است: دین و مذهب مانند علم و فرهنگ، جزو مایحتاج زندگی بشر است. بشر نمی‎تواند از آن بی‎نیاز باشد. همچنان که نداشتن علم و فرهنگ سبب بدبختی فرد و ویرانی اجتماع می‎گردد، نداشتن دین و مذهب نیز به نوبه خود موجب بدبختی فرد و ویرانی اجتماع می‎شود و همان‎طور که ممکن است افرادی جاهل پیدا شوند و یا ملتی از علم و فرهنگ بی‎بهره بمانند، اما ممکن نیست علم و فرهنگ از جامعه بشر رخت بربندد. ممکن است افرادی بی‎دین و لامذهب زندگی کنند و یا ملتی به علل خاصی از موهبت دین بی‎بهره بماند، اما ممکن نیست دین و مذهب به کلی از جامعه بشر رخت بربندد؛ زیرا هر چیزی که برای بشر مفید و ضروری و لازم باشد و چیز دیگر نتواند جای او را بگیرد، طبعاً ثابت و پابرجا می‎ماند و هیچ‎گاه منسوخ نمی‎شود. دین نیز مانند علم به حکم اینکه برای بشر مفید و ضروری و لازم است و در زندگی بشر به کار می‎آید و چیز دیگر نمی‎تواند جای او را بگیرد، طبعاً و قطعاً همیشه باقی خواهد ماند. از نگاه هانس کونگ: ضرورت وجود خدا و در نتیجه دین، گریز‌ناپذیر و مربوط به همه زمان‎هاست. ضروت دین در واقع، در ضرورت پاسخ‌گویی به پرسش‎های اساسی آدمی، نهفته است. به علاوه در دوره جدید به واسطه رشد علم و تکنولوژی و بروز مسائل و مشکلات زندگی، این ضرورت، به نوعی شدیدتر هم شده است.
نکته آخر در این باره آنکه ضرورت دین، تنها در سامان بخشیدن به ساحت معنوی و حیات اخروی انسان خلاصه نمی‎شود، بلکه حضور دین برای سامان بخشیدن به دنیای آدمیان نیز ضروری است؛ چرا که طبع زیاده‌خواه و تجاوزگر انسان همواره عامل اصلی انواع ستیزه‎گری‎ها، ستم‎گری‎ها، جنگ‎ها و اختلاف‎ها و در نتیجه، سبب اصلی به هم ریختگی دنیای انسان‎ها و زندگی آنان است. در این میان، دین هم تنها می‌تواند با آوردن آموزه‎های اخلاقی و مهار زیاده‌خواهی‎ها و بی‎اخلاقی‎های آدمیان، به دنیای آنان نیز سامان بخشد و از این رهگذر، زندگی مادی آنها را به کامشان گوارا سازد.

بخش دوم: مزایای علم و تکنولوژی
یکی دیگر از دست‌آوردهای تکنولوژی، فراهم آمدن آسایش برای انسان‎ها و کاسته شدن از فعالیت‎های سنگین و طاقت‌فرسای آنان است. بیکن در قطعه 81 کتاب نخست ارغنون نو نوشت فن‎آوری و علم، در تسهیل زندگی انسانی نقش کلیدی دارند. وی در کتاب آتلانتیس جدید (1627) حکایتی آرمان‌شهری نوشت و جامعه‎ای خیالی را تصور کرد که در آن، آدمیان در سلامت و رفاه زندگی می‎کنند و به دلیل پیشرفت در علوم و فنون و پی‌گیری در اختراعات جدید و صنایع تازه، توانسته‎اند چندان مواد ضروری برای ادامه زندگی سرشار و شاداب پدید آورند که جامعه‎ای عادل و منتظم نیز شکل گرفته است. این برداشت که فراوانی مواد و رفع مشکل کم‌یابی سبب زندگیِ اجتماعی سعادت‌بار انسانی خواهد شد، بنیان ادراکی سیاسی شد و تا نوشته‎های سوسیالیست‎های آرمان‌شهری، آثار مارکس و نقد «خرد دیالکتیکی» ژان پل سارتر ادامه یافت.
یکی از پژوهشگران معاصر در این باره می‎نویسد: نظری به تاریخ تمدن بشر و آثار و تألیفات بی‎شمار در این مورد، به خوبی نشان می‎دهد که مورخین و مؤلفین چنین آثاری همواره از جهش‎های مهم تاریخی در جهت پیشرفت علوم و فنون و تکنولوژی برتر و پیچیده‎تری نام برده... از اینکه با پیشرفت تدریجی علوم و فنون و صنایع، مشکلات بشر کاسته شده و دوران رفاه و آسایش و راحتی و راحت‌طلبی بشر فرا رسیده است، ابراز خرسندی فراوانی کرده‎اند؛ زیرا پیدایش ماشین و پیشرفت تکنولوژی در هر حال و در هر مرحله‎ای، جادوگر آن عصر در حل مشکلات و تأمین رفاه و آسایش بشر شناخته شده است... . پی‎یر روسو در کتاب پر ارج خود به نام تاریخ صنایع و اختراعات، مراحل مختلف سیر تکامل «صنعت» در فرهنگ بشر را با تسلط کم‌نظیری مطرح نموده و از اولین مصنوعی که به دست بشر اولیه ساخته شده (تراش سنگ چخماق) که در واقع، خود، یک آغازگر دوره تاریخی برای تمدن بشر به شمار می‎رود، شروع کرده و ادوار مختلف پیدایش صنایعی همانند حجّاری، فخاری، دوره آهن و مفرغ و مس را نام برده است.
وی سپس دوره «رستاخیز صنعت در قرون وسطا و این تحولاتِ به وجود آمده و همچنین دوران «استقرار صنایع بزرگ» و انقلاب‎های مهم صنعت را مشروحاً در کتاب خود بیان کرده و می‎‎رسد به «نبوغ بشر در قرن نوزدهم» و عصر چرخ و الکتریسیته و بالاخره به دوران شکوفایی کامل «صنعت» در قرن بیستم که عصر مغز الکترونی و صنایع الکترونیکی نام دارد و به موازات این تحولات سریع و پیشرفت‎های خیره‌‌کننده تکنیک و صنعت بشر، سبک شدن کار بدنی انسان‎ها را یاد می‎کند و از اینکه انسان‎ها، دیگر از زیر بار تحمل زحمات و مشقات طاقت‌فرسای کار بدنی و فعالیت عضلانی در تأمین وسایل معاش و اداره زندگی خلاص شده‎اند، بسیار اظهار خرسندی می‎کند... پی‎یر روسو در کتاب مذکور، این تحول را که انسان، دیگر مجبور نیست مانند بشر اولیه، تمام روز را کار سنگین بکند و همه را نیز به زور بازوی خود انجام دهد تا مشکلی از مشکلات خود را حل کند...، یک موفقیت بزرگ برای علم و فرهنگ و تمدن بشر به شمار می‎آورد... البته به شرط اینکه بشر هم غافل‌گیر نشود و در مقابل آن عکس‎العملی نشان بدهد و نیز با این شرط که قبول تکنیک و صنعت، به قیمت جان آدمی تمام نشود و با فراغت از سنگینی و فشار بار خارجی زندگی، از اندرون نپوسد و با به دست آوردن وسایل رفاه صنعتی، سلامت و صحت و عافیت‌ طبیعی و خدادادی را از دست ندهد.

بخش سوم: کاستی‎های دانش بشری و تکنولوژی
این بخش از کتاب دارای دو فصل می باشد:
الف) کاستی های دانش بشری
ب‌) کاستی ها و پی آمدهای زیان بار تکنولوژی، این فصل از بخش سوم خودش دارای مباحث بسیار مهمی است که عبارتند از:
1. ناتوانی در عمل به وعده ها
2. آسیب زایی برای محیط زیست و طبیعت
3. سنت گریزی و آسیب دیدن اخلاق و باورها
4. درافتادن انسان ها در ورطه مادی گرایی صرف
5. کالاپرستی و مصرف گرایی
6. پدید آمدن احساس پوچی و ملالت در انسان ها
7. فرو کاستن انسان ها تا حد ماشینی شدن و چیرگی ماشین بر او
8. افزایش اضطراب و بیماری های روانی
9. بیگانگی انسان ها از خود و دیگران
10. فرو افتادن صاحبان تکنولوژی در ورطه تکبر و برتری جویی
11. اسارت معنوی و از دست دادن آزادی درون
12. مسحور کردن بشر و بازداشتن او از رسیدن به مراتب بالاتر
13. شکل گیری نهضت اومانیستی
14. اصالت دادن به اذت های حسی و علمی کردن آنها
15. گسیختن روابط و احساسِ تنهایی کردن

بخش چهارم: مزایای دین در زندگی بشر
نگارنده در قسمتی از این بخش می نویسد: امروزه آسیب‎های صنعت و تکنولوژی (تکنولوژی و صنعتی که به وسیله دین، مدیریت نشده و تنها بر اساس هوش و خِرد انسانی شکل گرفت که همواره می‎تواند متأثر از زیاده‌خواهی‎ها، لذت‌طلبی‎ها و برتری‌جویی‎های انسان باشد)، نیاز انسان به آموزه‎های وحیانی و دینی را که اصلی‎ترین عامل مهار خِرد و هوش انسانی است، بیش از پیش آشکار می‎سازد. از آنجا که در متن دستورهای دینی، سامان بخشیدن به زندگی این‌جهانی و پیشرفت در امور دنیایی نیز تعبیه شده، ضابطه‎هایی هم برای آن تعیین گردیده است. این ضابطه‎ها، پیشرفت‎های این‌جهانی را بر اساس نیازها و نه از روی هوس‎ها؛ هم‌سو با مصلحت‎ها و نه از سر زیاده‌خواهی‎ها؛ هماهنگ با مصلحتِ کلی نظام آفرینش و نه بر پایه نگاه جزئی به آفرینش تنظیم می‎کند. همچنین مانع از پیشرفت‎هایی می‎شود که در درازمدت، موجب تهی شدن انسان از هویت انسانی او، استثمار و به بردگی کشاندن دیگران و مایه نابودی طبیعت و محیط زیست می‎گردد. از این رهگذر، تأمل و کندوکاو درباره دین و آشنایی با مزایای آن در زندگی بشر، بسیار جدی و مسئله‎ای ضروری خواهد بود.
آنچه نویسنده در این بخش بدان می پردازد، نگاهی است به مزایای دین که آگاهی از آنها می‎تواند در تقویت دین‌داری و فراگیر شدن آن، تأثیر فراوانی داشته باشد. نگارنده در این بخش نیز از گفته‌های اندیشمندان غربی در تأیید سخنانش بهره گرفته است تا هم آشکار شود آنها نیز دغدغه دین‌داری و حاکم ساختن دین در عرصه زندگی انسان‎ها را دارند؛ هم برای آن دسته از افراد که در این باره، سخنان غربی‎ها از نظرشان جذاب‎تر و پذیرفتنی‌تر است، مطالبی درخور فراهم آید./924/ص


 

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۹ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۳:۰۶
طلوع افتاب
۰۶:۰۸:۵۳
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۹
غروب آفتاب
۱۹:۵۷:۲۱
اذان مغرب
۲۰:۱۵:۴۳