vasael.ir

کد خبر: ۴۸۱۰
تاریخ انتشار: ۰۹ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۶:۲۶ - 29 March 2017
 درس خارج فقه رسانه استاد رفعتی / جلسه 45

مصداق بارز «قول الزور» و «لهو الحدیث» غنا است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ حجت الاسلام والمسلمین رفعتی نائینی در چهل و پنجمین جلسه درس خارج فقه رسانه گفت: به وسیله ظاهر آیه 30 سوره مبارکه حج که دستور اجتناب از قول زور را بیان کرده است نمی توان مقصود را فهمید و باید به روایات اهل بیت علیهم السلام مراجعه کرد که یکی از مصادیق آن را غنا دانسته اند.

 

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین عباس رفعتی، در جلسه چهل و پنجم درس خارج فقه رسانه که در روز شنبه مورخه 1 اسفند سال 95 در موسسه فقهی ائمه اطهار علیهم السلام برگزار گردید، به ادله حرمت حکم غنا از آیات و روایات اشاره کرد و گفت: در قرآن کریم برای واژه غنا، آیه ای وجود ندارد ولذا حضرت امام صادق علیه السلام این آیه را تلاوت فرمودند و بدان تمسک کردند؛ یعنی لهو الحدیث غناست و خداوند وعده عذاب داده است.

ایشان در ادامه به آیات ابتدایی سوره مومنون و اعراض از لغو نیز اشاره داشت و گفت: قرآن کریم در ابتدای این سوره چندین صفت برای مومنین بیان می کند و یکی از صفات این است که از لغو دوری می کنند که شامل اعمال بیهوده و بی ارزش مانند غنا نیز می شود و البته در سوره مبارکه فرقان نیز کلمه زور مطرح شده است که در تفاسیر و روایات مصداق آن را غنا بیان کرده اند.

وی در پایان به بررسی صحیحه ریان بن صلت پرداخت و گفت: امام رضا علیه السلام در این روایت شخصی که به ایشان قول حلیت غنا را منتسب کرده بود تکذیب کردند و او را زندیق خطاب کردند ولی امروزه شاهدیم که برخی ادعا می کنند که حضرت اگر حضور داشتند در کنسرت های موسیقی شرکت می کردند.

اهم مباحث استاد رفعتی به شرح ذیل می باشد:

خلاصه ای از درس گذشته

غنا آن صدایی است که از انسان یا آلات موسیقی خارج شود و طرب انگیز باشد و متناسب با مجالس عیش و نوش باشد. اگر کسی بیان ما را پذیرفت به سراغ ادله حرمت می رویم زیرا موضوع مشخص شده است اما اگر این وجه را نپذیرفت دیگر نمی توان وجوه دیگری که برای موضوع غنا ذکر کرده اند بپذیریم بلکه باید به سراغ تعریف عرفی و لغوی برویم زیرا در روایت تعریف نشده است و باید به سراغ متفاهم عرفی آن برویم.

عرف معنای وسیعی از غنا در نظر گرفته است و ناچاریم روی دیدگاه دوم بگوییم غنا این مواردی است که در عرف و لغت معنا شده است و غنا حقیقت شرعیه یا متشرعه ندارد و باید بر معنای عرفی تمرکز کرد اما باید مانند بسیاری از فقها دست به استثناء بزنیم و بگوییم این موارد از غنا مستثنی هست زیرا در نوحه خوانی و تلاوت قرآن استعمال شده است. صداهای زیبایی که در این باره هست ولو این که تلاوت قرآن باشد شامل غنا می شود زیرا فهم لغوی از غنا همین است و هر موسیقی سبب نشاط انسان می شود ولو این که طرب آور یا تحریک کننده نیست.

تفاوت هایی را باید در این دیدگاه ها در نظر گرفت. در دیدگاهی که ما ذکر کردیم اگر در موضوع مورد تردید قرار گرفتیم نمی توانیم بگوییم که شامل غنای حرام است زیرا در شبهه مصداقیه نمی توانیم به عام تمسک کنیم اما در دیدگاه دوم که هر چه عرفاً غنا باشد حرام است، زمانی که تردید پیدا می کنم در مورد استثناء بودن از غنا این تردید وجود دارد. این صدای بلندی که ترجیع دارد و چهچهه زده می شود آیا حرام است یا خیر؟ زمانی که اصل حرمت ثابت شد باید به دلیل قطعی استثناء ثابت شود. ادله حرمت ادله قطعی است و این را ثابت خواهیم کرد.

این مساله عویصه ای است و زمانی که در شبهه مصداقیه مشکل درست می شود به مکلف ارجاع می دهند و باید از اهل فن سوال کند که افرادی هستند که در غنا و موسیقی تبحر دارند. اگر مکلف در شبهة اصل عنوان غنا تردید داشت می تواند بگوید حلال است زیرا در شبهه مصداقیه نمی تواند به عام تمسک کند. بنابراین الان در مصادیق امر مشتبه است و فقها نمی توانند مصادیق را تعیین کنند و کار اهل فن است. اگر اهل روضه و مراثی از ریتم خاصی استفاده می کنند جزء آهنگ های مذهبی است اما اگر اهل مجالس لهو و فسق از آن بهره می برند جزأ آهنگ ها و ریتم های غنای حرام است.

گاهی عرف تغییر می کند و در طول پنجاه سال معانی بسیاری از کلمات تغییر می کند و متعارف عرفی با تغییر نسل دگرگون می شود و نمی توان متوجه شد که عرف آن زمان از غنا چه چیزی را می فهمیدند. نمی توان فقط محتوا را در معنای غنا در نظر گرفت بلکه تناسب آن با مجالس خاص نیز در نظر گرفته شود. گاهی غنای حرکت شتر در فقه استثناء شده است و هیچ محتوایی ندارد و موسیقی است و در بسیاری از آهنگ ها نیز همین طور است و محتوا ندارد و نمی توان گفت که بسیاری از موسیقی های بی محتوا ولو رقص آور باشد حرام نیست.

حال که دیدگاه در مورد موضوع غنای حرام بیان شد به سراغ اصل حکم غنا می رویم. می توان گفت در بین فقهای شیعه فی الجمله هیچ مخالفی در حرمت غنای حرام نیست البته در موضوع اختلاف هست اما در حکم تردیدی نیست. برخی موارد را فقها استثناء کرده اند و آن را غنا نمی دانند و یا از غنای حرام مستثنی می دانند مانند آوازی که برای شتر در حرکت کاروان می خوانند تا به خواب نرود. در بین اهل سنت، برخی از علمایشان اختلاف کرده اند اما بسیاری از علمای اهل سنت در حرمت غنا فتوا داده اند. اصل این حکم حرمت به دلیل آیات و روایات فراوانی است که در این باب آمده است. برخی روایات نیز مبارزاتی و سیاسی است و دستگاه حاکمه وقت را تضعیف می کند.

حداقل به سه آیه در کتب فقهی تمسک می شود که بیان می کنیم:  ( فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّور) ما اگر با فهم ظاهری آیه توجه کنیم مقصود آیه را نخواهیم فهمید اما با مراجعه به مفسران واقعی قرآن که این کتاب آسمانی برای آنان نازل شده است و علم تنزیل در اختیارشان قرار گرفته است، متوجه می شویم که «قول الزور»  را به چند امر تطبیق کرده اند که یکی از آن موارد غنا است. روایات متعددی است که قول زور را به غنا تفسیر کرده اند.

بررسی آیات و روایات در حرمت حکم غنا

پس از بیان موضوع غنا و موسیقی و تبیین موضوع فقهی غنا و موسیقی به حکم این دو در فقه شیعه رسیدیم. در رابطه با حکم بین فقها اختلافی نیست و ممکن است در نحوه استدلال و برخی ادله، بعضی از فقها خدشه کنند که فلان آیه دلالت ندارد و یا سند فلان روایت خدشه دارد و قابل استدلال نیست. اما در این مساله روایات زیادی وجود دارد که فقها به برخی از این موارد تمسک می کنند.

به یکی از آیات در جلسه سابق اشاره کردیم و بیان شد که با ظاهر آیه 30 سوره مبارکه حج که دستور اجتناب از قول زور را بیان کرده است نمی توانیم مقصود را فهمید و باید به روایات اهل بیت علیهم السلام مراجعه کرد که در جلسه گذشته اشاره شد. برخی از فقها در کتب فقهی مانند مرحوم امام در مکاسب محرمه و مرحوم آیت الله خویی در کتاب مصباح الفقاهه مطرح کردند که این مساله استعمال مجازی است و شامل مقول قول است یا خیر؟ این مباحث در صورتی که به روایات مراجعه کنیم نیازی نیست و بحث ما به صورت مفصل در مورد غنا نیست و جهت بحث در پیام رسانه است و به همین سبب مختصر بحث می کنیم.

در یک جلسه می توانستیم بگوییم همراه شدن شی حرام با پیام رسانه سبب حرمت پیام رسانه خواهد شد و تمامی رسانه ها اعم از دینی و غیره که مسلمانی بخواهد به عنوان رسانه مجاز داشته باشد باید از غنا پرهیز کند. به دلیل این که بحث ما فقهی است مقداری وسیع تر اما نه در حد کامل بدان اشاره می کنیم.

آیه دوم

یکی دیگر از آیات که بر حرمت موسیقی و غنا استدلال شده است آیه 6 سوره لقمان است:

(وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهین‏)

این آیه می فرماید مردم لهو الحدیث می خرند. اشتراء اعم از خرید و فروش معمولی است؛ یعنی در صدد به دست آوردن لهو الحدیث هستند.

اگر ما و شان نزول آیه باشیم نمی توانیم از آن حرمت موسیقی و غنا را استفاده کنیم.

لهو و حدیث دو کلمه ای است که ترکیب آن برای ما واضح نیست. حدیث در معنای لغوی به معنای سخن است ولی در اصطلاح به روایات صادره از معصومین علهیم السلام حدیث گفته می شود. لهو نیز قبلا معنا شده است و چیزی است که ذهن را از جهت مثبت به جهت منفی سوق دهد و انسان را از یاد خدا غافل کند. لهو الحدیث به سخن لهوی ترجمه می شود که انسان را از جهت مثبت به سمت جهت مادی و منفی می برد. غنا و موسیقی سخنی است که انسان را از یاد خدا غافل می کند و به فضای دیگری می برد.

در رابطه با غنا که قطعاً سخن انسان است ولی مقصود هر سخنی نیست. موسیقی نیز لهو است که ذهن انسان را به جهت شیطانی سوق می دهد. شاید اگر روایت نیز نبود شاید به این سبکی که معنا کردیم بیش از آیه قبلی دلالت بر حرمت آن را متوجه شویم.

اگر بخواهیم از خود آیه استفاده کنیم به نحوی می توان از آیه استفاده کرد زیرا قید دارد: « لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً»

در صورتی اشتراء لهو الحدیث حرام شد و دارای عذاب الهی است که این قید را داشته باشد و با توجه به شان نزول آیه است که نصر بن حارث، با بهره گیری از داستان ها و رمان های ایرانی که در آن زمان بود مردم را از قرآن غافل می کرد. می خواست قرآن را به مسخره بگیرد و بگوید این داستان های قرآن چیزی نیست.

اما چند روایت داریم که لهو الحدیث را بر غنا حمل کرده است:

روایت اول

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ الْغِنَاءُ مِمَّا وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ النَّارَ وَ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ- وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ.

حضرت فرمودند: غنا از مواردی است که خداوند وعده عذاب بدان داده است.

در قرآن کریم برای واژه غنا، آیه ای وجود ندارد ولذا حضرت این آیه را تلاوت فرمودند و بدان تمسک کردند؛ یعنی لهو الحدیث غناست و خداوند وعده عذاب داده است.

بارها گفته ام که بهره گیری ما از آیات الاحکام است و آن گونه که ائمه سلام الله علیهم اجمعین از قرآن احکام و مسائل فقهی را استنباط و استخراج می فرمایند توجه داشته باشیم بهره ما بیشتر خواهد شد و در آن صورت حداقل آیات الاحکام باید دو برابر شود. ما فقط به سراغ آیاتی می رویم که حکمی را با امر و نهی ثابت می کند. در این آیه هیچ نهیی وجود ندارد و با وعده عذاب می فهمیم که این مساله از گناهان کبیره است.

شان نزول مخصص آیه نیست و اگر این مساله باشد باید نصف قرآن را کنار بگذاریم و بگوییم مربوط به عصر ایشان است.

نکته: این مساله تعلیل نیست بلکه می گوید هدف شخص این است که مردم را از آن حال  و هوا خارج کند. در موسیقی های امروز نیز این هدف دنبال می شود که مردم جذب مجالس پارتی، رقص و گناه شوند.

رسانه پیامبر صلی الله علیه و آله قرآن بوده است و مردم می شنیدند و ایمان می آوردند و آن شخص نیز رسانه ای گمراه کننده آورد تا مردم را به دور خویش جمع کند و از آیات الهی بازدارد. همین هدف را دقیقاً امروز نیز مشاهده می کنیم که توسط رسانه های غربی ترویج می شود و با موسیقی های حرام افراد را گمراه می کنند.

پس این آیه مربوط به جنگ رسانه ای است که در سال گذشته نیز بدان اشاره داشتیم که تاسیس رسانه های ضلال، گوش دادن و نشستن پای چنین رسانه ای حرام است.

روایت دوم

ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مِهْرَانَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ‏ الْغِنَاءُ مِمَّا قَالَ اللَّهُ- وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ‏.

روایت سوم

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ الْوَشَّاءِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع یَقُولُ‏ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْغِنَاءِ فَقَالَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ‏ یَشْتَرِی‏ لَهْوَ الْحَدِیثِ‏ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ‏.

حضرت می فرمایند قرآن پاسخ داده است که لهو الحدیث را در این روایت به غنا تعبیر کرده اند. همان طور که در جلسه قبل نیز اشاره شد مقصود معنای لغوی لهوالحدیث نیست زیرا معنای عام تری دارد، بلکه تبیین مصداق لهو الحدیث مراد است.  سخنی که انسان را به فضای غیر ارزشی و مادیات متلهی کند مانند برخی رمان ها که این گونه است.

اما این آیه از آیاتی است که وعده عذاب دارد پس سخن لهوی مراد نیست و مراد از آیه را امام باقر، امام صادق و امام کاظم علیهم السلام بیان فرموده اند.

در کتب اهل سنت، در سنن بیهقی نیز از ابن مسعود روایت دارد که مفسر بزرگ قرآن و شاگرد امیرمومنان علیه السلام است.

ابن مسعود از افراد موثقی است که نزد امیرمومنان علیه السلام شاگردی کرده است. زمانی که از ایشان در مورد آیه مذکور سوال شد در پاسخ گفت: «هو والله الغناء»

این چند روایت بود که عرض شد البته یک سری روایات دیگری در مستدرک الوسائل داریم که مرحوم حاجی نوری مطرح کرده است و سندشان ضعیف است که در ذیل همین آیه به غنا تعبیر شده است.

وقتی روایات لهوالحدیث را به غنا تفسیر کرد و قیدی نیاورد که غایت چیست زیرا مشخص است و هر چیزی است که ذهن را از یاد خدا منحرف کند وذهن را به چیز دیگری منصرف و مشغول نماید از مصادیق دیگر لهوالحدیث است.

به همین خاطر زمانی که سوال کردند نمی شود لهو الحدیث به تمامی معانی مذکور اعم از غنا، دروغ، رمان های عشقی و غیره باشد، پاسخ می دهند که این موارد معنای لهو الحدیث نیست بلکه از مصادیق است و زمانی که از مصادیق شد، می تواند مصادیق متعدد داشته باشد و لذا هیچ تنافی با هم ندارد.

آیه سوم

(وَ الَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون‏)       سوره مبارکه مومنین آیه 3

قرآن کریم در ابتدای این سوره چندین صفت برای مومنین بیان می کند. یکی از صفاتی که برای مومن بیان می کند این است که از لغو دوری می کنند. لغو به اعمال بیهوده و بی ارزش اطلاق می شود. این آیه از آیات قبلی به ذهن دورتر است.

معمولاً تصور این است که موسیقی جذاب است و به نوعی هنر است اما باید بدانیم چگونه از آن استفاده کنیم.

در روایاتی که در ذیل آیه شریفه آمده است فرموده است: «الغنا و الملاهی»؛ از غنا و امور لهوی دوری می کنند واین صفت را برای مومنین ذکرکرده اند.

این آیه مانند آیه قبلی نیست و وعده عذاب بر لغو داده نشده است تا بگوییم غنا حرام است.

حتی بر اساس این روایات می توان نهایتاً فهمید مومنین کسانی هستند که از غنا و موسیقی اجتناب می کنند. این صفت مومن از صفات واجب مومن است و که در صورت عدم آن عذاب جهنم دارد؟ خیر، این گونه نیست.

 برخی صفات که پشت سر هم ذکر شده است، واجب است مانند صفات بعدی که پرداخت زکات است اما برخی صفات نیز مستحب است مانند این که در نماز خشوع داشته باشید. چنین استفاده فقهی نمی کنند که اگر کسی درنماز خشوع نداشت نمازش باطل باشد و این مورد از شروط وجوب نماز نیست بلکه از مکمل های نماز و عبادت است.

آیه دیگر

(وَ الَّذینَ لا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراما) سوره مبارکه فرقان آیه 72

از آیاتی است که کلمه «زور» در آن به کار رفته است. استدلال به این آیه نیز مانند استدلال به آیه اول است. در ذیل این آیه نیز روایت داریم.

علی بن إبراهیم عن أبیه عن ابن أبى عمیر عن أبی أیوب عن محمد بن مسلم و أبى الصباح الکنانی عن أبى عبد الله علیه السلام فی قوله الله عز و جل: » قال: الغنا.

این صفت ممکن است صفت کمال و استحبابی باشد. آیه دلالت بر وجوب این صفت نمی کند. زور در روایت همان غنا است.

از دو آیه اول با ذیل روایات استفاده حرمت می شد زیرا وعده عذاب آمده بود یا امر به اجتناب بود.

اگر در روایات دیگر«وَ الَّذِینَ لا یَشْهَدُونَ الزُّورَ» دیدید، زور به معنای باطل است و در ننشستن در مجلس غیبت نیز شامل آیه می شود اما آیه دلالت بر حرمت ندارد و صرفاً توصیف می کند.

آیات دیگری نیز بیان کرده اند که دلالتشان به روشنی آیات ذکر شده نیست.

بررسی روایات

از روایات استفاده می شود که غنا بذاته حرام است و از محرمات نفسی است. شخصی نمی تواند بگوید من اگر غنا گوش نکنم ذکر و قرآن نیز ندارم که منصرف به جای لهوی شوم و اگر غنا گوش نکنم روزنامه مطالعه می کنم. از روایات استفاده می شود که غنا فی نفسه حرام است و حرمت به ذات خودش بر می گردد. برخی ادعا کرده اند که روایات متواتر است اما تواتر معنوی است.

این روایات در کتاب وسائل جلد 12 باب 99 از ابواب ما یکتسب به (ابواب معاملات) مطرح شده است. در جلسات گذشته اشاره کردیم که کار و کسب عده ای از همین است. آموزشگاه هایی در قدیم بود که کنیزکان اگر صدای خوشی داشتند آموزش می دیدند و مغنیه می شدند. بنابراین این بحث در بخش مکاسب مورد بحث قرار گرفته است.

امروزه اگر رسانه ها در القای پیام به مخاطب استفاده می کنند به خاطر درآمدی است که این رسانه می خواهد داشته باشد لذا باید روایات را در کتاب التجاره مشاهده کرد.

صحیحه ریان بن صلت

وَ عَنْهُمْ عَنْ سَهْلٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الرَّیَّانِ عَنْ یُونُسَ قَالَ: سَأَلْتُ الْخُرَاسَانِیَّ علیه السلام عَنِ الْغِنَاءِ وَ قُلْتُ إِنَّ الْعَیاشیَّ ذَکَرَ عَنْکَ أَنَّکَ تُرَخِّصُ فِی الْغِنَاءِ فَقَالَ کَذَبَ الزِّنْدِیقُ مَا هَکَذَا قُلْتُ لَهُ سَأَلَنِی عَنِ الْغِنَاءِ فَقُلْتُ إِنَّ رَجُلًا أَتَى أَبَا جَعْفَرٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فَسَأَلَهُ عَنِ الْغِنَاءِ فَقَالَ یَا فُلَانُ إِذَا مَیَّزَ اللَّهُ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ فَأَیْنَ یَکُونُ الْغِنَاءُ فَقَالَ مَعَ الْبَاطِلِ فَقَالَ قَدْ حَکَمْتَ.

از امام رضا علیه السلام روزی که در خراسان بودند در مورد غنا سوال کردم. این روایت به دو صورت نقل شده است: عباسی  و عیاشی گفته که شما غنا را جایز می دانید!

برخی نیز امروزه می گویند که اگر امام رضا علیه السلام باشد در کنسرت های موسیقی شرکت می کند.

امام علیه السلام فرمود این زندیق دروغ می گوید.

زندیق دو معنا دارد: 1- دیوث 2- بی دین

من چنین سخنی به او نگفتم. این شخص از من درباره غنا سوال کرد و من نیز در پاسخ چنین گفتم که شخصی محضر امام باقر علیه السلام و همین سوال را مطرح کرد و حضرت فرمود: خدا اگر بخواهد بین حق و باطل تمییز دهد غنا را در کدام کفه قرار می دهد؟

شخص سائل در مواجهه با سوال حضرت امام باقر علیه السلام گفت: قطعاً در مقام باطل قرار می دهد.

امام باقر علیه السلام فرمودند: سخن حکمت آمیزی گفتی و یا سخن درستی گفت و پاسخ خودت را دادی.

حضرت امام رضا علیه السلام می فرمایند که من در پاسخ این مطلب را بیان کردم.

این روایت ظهور در حرمت غنای باطل دارد. والحمدلله رب العالمین./926/ص

  تقریر: محسن جوادی صدر

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۰:۴۰
طلوع افتاب
۰۶:۰۷:۰۹
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۴
غروب آفتاب
۱۹:۵۸:۵۵
اذان مغرب
۲۰:۱۷:۲۳