به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ کتاب «درآمدی بر نقش رسانه ها در جریان سازی» به قلم سیدعلی محمد آذربخش، در سال 1392، توسط مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما منتشر گردیده است.
امروزه رسانهها به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای تولید فکر و اندیشه تبدیل شدهاند. مجموعهای از ویژگیها و جذابیتهای این ابزارهای جدید ارتباطی، سبب شده است تا سیاستگذاران حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی برای دستیابی به اهداف خود، توسل به رسانهها را در اولویت قرار دهند. به عبارتی، به رسانهها نوعی نقش کارگزاری و منبعی برای تصمیمسازی و اندیشهآفرینی واگذار شده است. در این رهگذر سیاستگذاران با دامن زدن به انواع شگردها و شیوههای جریانسازی درصدد تأثیر بر نگرش و بینش و تسخیر اذهان و افکار عمومی برآمدهاند. نکته حائز اهمیت آنکه طراحی و برنامهریزی این فرآیند به گونهای صورت میپذیرد که رسانهها در بسیاری از مواقع بدون هیچگونه پردازش و ارزیابی مخاطبان را به تصرف درمیآورند دنبالکننده تمامی اهداف و استراتژیهای رسانهای میشوند.
بر این اساس، فرهنگ، اقتصاد، سیاست و قدرت در ابعاد محلی، ملی و بینالمللی تا حد زیادی به شیوه عملکرد رسانهها و نقشآفرینی آنها در این زمینهها وابسته شده است. سردمداران و حاملان قدرت و ثروت در نظام جهانی به خوبی اهمیت این امر را درک کرده و از مجاری متعدد نسبت به پیادهسازی برنامهها و سیاستهای فکری و عملی خود اقدام نمودهاند. اهمیت این امر زمانی مشخص میشود که تأثیر این ابزارها را در عرصه نظامی و قدرت شکلدهی به جنگ اطلاعاتی با بهرهگیری از شگردها و شیوههای تأثیرگذاری در جریانسازی و شبههافکنی مورد کنکاش قرار دهیم. بر این اساس، لازم است نظامهای سیاسی در برخورد با این موضوع، توان سازماندهی و اطلاعاتی خود را تقویت کند تا بتوانند به گونهای مطلوب در بهرهمندی از این ابزارها در برابر شیوههای جریانسازی مخرب با استفاده از مهندسی معکوس نسبت به کنترل، هدایت و عملیاتی کردن اندیشههای خودی، موفق عمل کنند.
طبیعی است پیش از همه، لازمه این امر داشتن شناخت و آگاهی دقیق از مجموعه این فرآیند و شگردهای آن است تا در پرتو این امر بتوان بهترین و حسابشدهترین تصمیمها را در بحرانیترین زمانها، گرفت. توجه به این موضوع برای نظام اسلامی ما که در امتداد خط سرخ شهادت و حماسه عظیم کربلاست و همین جریانسازیها و شبههافکنیها نقش مهمی را در این زمینه ایفا کردهاند اهمیت دو چندان دارد. این موضوع نیز همواره مورد نظر حضرت امام رحمه الله و مقام معظم رهبری بوده است. به عنوان نمونه مقام معظم رهبری با تأکید بر شناخت رسانه و اقتضائات آن میفرماید: اگر دشمن میتواند از علوم ارتباطات و از پیشرفتها و تازههای علمی این رشته استفاده کند، ما هم میتوانیم استفاده کنیم. ما هم باید دنبالش برویم تا استفاده کنیم. چه مانعی دارد؟ از همان شیوههایی که ضلالت منتشر میکنند، میشود ما استفاده کنیم و هدایت را منتشر کنیم. استعداد ما در استفاده از ابزارها، استعداد بالایی است... باید از اینگونه ابزارها استفاده کرد تا هر چه ممکن است دایره اثرگذاری خود را وسیعتر کنیم.
توصیف کتاب:
این کتاب از پنج فصل تشکیل شده است که به ترتیب عبارتند از:
1. کلیات
2. چهارچوب های موضوع
3. فرآیند جریان سازی در رسانه ها
4. رویکردی تحلیلی بر انواع شگردهای جریان سازی رسانه ای
5. جریان سازی رسانه ای تدوین شده است.
جریان سازی، شبهه، رسانه، شبکه های اجتماعی، الزامات و اهداف و عناصر ارتباط در جریان سازی، نقش رسانه ها در جریان سازی و شکل دهی افکار عمومی، مخاطبان در جریان سازی، اداره کنندگان واقعی رسانه ها، نظریه های منطبق بر جریان سازی، منابع خبری وسایل ارتباط جمعی، اقناع و متقاعدسازی و آسیب شناسی صدا و سیما در جریان سازی موضوعات این کتاب را شامل می شود. شناخت شیوه های جریان سازی در رسانه ها و اقتضائات آنها از ضرورت های هر نظام سیاسی و فرهنگی برای تجهیز، آمادگی و تقویت توان سازماندهی در برابر هجمه اطلاعاتی رسانه ای است. هدف از تدوین این اثر شناخت فرایند، الزامات و شیوه های جریان سازی در رسانه هاست که تلاش شده است با ارائه مجموعه ای از مصادیق به رسالت سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، در راستای شناخت و آمادگی برای دفاع و اثرگذاری در جهت مهندسی معکوس اشاره شود.
فصل اول:کلیات
این فصل از کتاب از دو بخشِ تبیین موضوع و تعریف مفاهیم تشکیل یافته است.
تعریف مفاهیم
این بخش از فصل اول کتاب خودش دارای مباحث زیر می باشد:
1. جریان سازی
2. شبهه
3. رسانه
4. منبر
5. تلویزیون
6. مطبوعات
7. سینما
8. شبکه های اجتماعی
9. ماهواره
تبیین موضوع:
در قسمتی از این بخش آمده است: امروزه رسانهها نقش گستردهای در هدایت و کنترل افکار عمومی دارند. بسیاری از جامعهشناسان و کارشناسان علوم ارتباطات معتقدند، این وسایل معمولاً با تصویری پیشساخته و داستانی پیشپرداخته به مشاهده رویدادها میروند و با نگرشی شکلگرفته، به گزینش دادهها و بررسی پدیدههای اجتماعی میپردازند. فرآیند گردآوری، گزینش و انتشار اخبار، فرآیندی عینی و بیطرفانه نیست، بلکه آمیخته به ارزشها و هنجارهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است.
راجر فالور در همین باره میگوید: اخبار ساختاری اجتماعی دارند. وقایعی که گزارش میشوند، در واقع بازتابی از اهمیت خودِ واقعه نیست، بلکه نمایانگر یک سری ملاکهای پیچیده و تصنعی برای گزینش اخبار است. پس این اخبار گزینششده، پردازش و رمزگذاری میشوند تا بیشترین تأثیر را بر مخاطبان بگذارند
امروزه تصاویر در رسانهها وانمایی و بازنمایی میشوند و منطبق با خواست و اندیشه سیاستگذاران این امر تحقق مییابد. رسانهها بیشتر دنبال القای اندیشههای ایدئولوژیک خود هستند. تصاویر در فیلمها و سریالها، تولید، نقل و گزینش اخبار، همه با گذر از فیلترهای متعدد خبری که مقاصد پنهان ایدئولوژیک طراحان و نویسندگان این آثارند، برای مخاطب دستهبندی و بستهبندی میشوند. مخاطب در بسیاری از موارد، وقتی نفع خود را در آثار و کارکردهای رسانه ببیند، با او همراه میشود. حتی در مواردی که افراد، نظر مخالفی هم داشته باشند، به دیگر مخاطبان نظر میافکنند.
در همین زمینه مرتن و لازارسفلد معتقدند: رسانهها از طریق ارائه درست یا نادرست مطالب، موجب جهتگیری افراد میشوند و به نوعی، یک طرز تفکر عمومی را ایجاد میکنند. در این شرایط چنانچه افراد عقیده خود را برخلاف عقیده اجتماعی و افکار عمومی منعکسشده از رسانه ببینند، در بسیاری از موارد در جهت پیام رسانه، تغییر عقیده میدهند. شرکتهایی که بر بازار رسانهها مسلطند، اخبار، اطلاعات، افکار، اندیشه، فرهنگ عامیانه و دیدگاههای سیاسی را تحت سیطره و نفوذ خود دارند. این شرکتها دقیقاً به سبب نفوذشان بر برداشت مردم سیاست و سیاستمداران که در رسانهها مطرح یا نادیده گرفته میشوند، از نفوذ بسیار بالایی در دوران حکومت برخوردارند. بر همین اساس، یکی از مهمترین کارکردهای رسانهها در موقعیت کنونی، اندیشهسازی است. این رسانهها با اتکا به منابع عظیم ثروت و تکیهگاههای سیاسی مقتدر در دنیای به اصطلاح آزاد، به کارخانههای بزرگ تولید فکر تبدیل شدهاند؛ افکاری که از مجاری رسانهها به مردم منتقل میشود و در جهت کنترل، تعیین و راهبری مسیر آینده، برای مخاطب پدید میآید. شاید این دیدگاهی بدبینانه نسبت به رسانهها باشد، ولی در واقع همانگونه که گفته شد، این کارکرد دستکم یکی از کارکردهای مهم و اساسی رسانههای امروزین است. مسئله اندیشهسازی، به شیوههای گوناگونی برای مخاطبان در قالب فرآیند دنبال میشود و رسانهها با اتکا به شگردهای متعددی، به جریانسازی روی میآورند.
فصل دوم: چارچوبهای موضوع
این فصل از کتاب مباحث زیر را مورد بررسی قرار می دهد:
1. الزامات جریان سازی
2. اهداف جریان سازی
3. عناصر ارتباط در جریان سازی
4. وظایف و کارکردها
5. نقش های رسانه ها در جریان سازی و شکل دهی افکار عمومی
6. اداره کنندگان واقعی رسانه ها
7. مخاطبان در جریان سازی
8. نظریه های منطبق بر جریان سازی
در قسمتی از این فصل آمده است: وسایل ارتباط جمعی در دنیای کنونی با توجه به نوع نگاه، شیوه مدیریتی و نظام سیاسی حاکم بر آنها اداره میشوند. طبیعی است در این رهگذر، هر یک از رسانهها بر نقشهای خاصی توجه و تمرکز دارند که منطبق با خط مشی سیاسی و اصول و چارچوبهای آنهاست. برخی از این وسایل با توجه به انگیزههای مادی و مالی که به صورت بنگاههای اقتصادی درآمدهاند، صرفاً «خبر» را کالای صرف و «مخاطب» را مشتری میپندارند. سود ناشی از پخش و انتشار آگهیهای بازرگانی و تجاری و فروش اخباری که خبرنگاران اختصاصی رسانهها در سراسر جهان تهیه میکنند و برای این منابع خبری میفرستند، تعیینکننده خط مشی آنهاست. البته برخی از بنگاههای خبری که در سطح کلان فعالیت دارند، تغذیهکننده منابع خبری کوچک هستند. خبرگزاریها و آژانسهای خبری بزرگ و آن دسته از رسانهها که توانایی اعزام خبرنگاران اختصاصی خود را برای پوشش اخبار جهانی دارند، جزو منابعی هستند که از این طریق سودآوری میکنند. ناگفته نماند این دسته از رسانهها، جهتدهندگان و جریانسازان واقعی اخبار و مسائل جهانیاند. در واقع آنها مشخص میکنند چه نوع خبری پوشش داده شود و چه نوع خبری بدون ارزش خبری است. بر این اساس، بنگاههای اقتصادی و بازرگانی رسانهای، سیاستگذاران واقعی دیگر رسانهها هستند؛ چراکه اهمیت و ارزش وقایع جهانی به دیدگاههای آنها بستگی دارد. از نظر آنان اخبار و وقایع جهانی دارای اولویتهای «بد» و «بدتر» و «خوب» و «خوبتر» هستند و ارزش این مسائل به میزان سوددهی در انتشار آنها وابسته است.
برخی از این رسانهها، اخبار حوادث، آشوبها، جنگها و منازعههای بینالمللی را اولویت مهم خبری خود در نظر میگیرند. بعضی نیز اخبار سیاسی و رابطه حاکم میان دولتها و شخصیتهای سیاسی، اخبار انتخابات و زدوبندهای سیاسی را پوشش میدهند. برخی دیگر، به مسائل و اخبار اقتصادی، به عنوان تکیهگاه خود برای سودآوری بیشتر توجه میکنند. اینگونه از وسایل ارتباط جمعی، در جهت خدمت به شرکتهای بزرگ تجاری و اقتصادی، میکوشند اخبار بورس، سهام جهانی، قیمت نفت، صنایع بزرگ، ارزش طلا و جواهرات و هر آنچه را که از نظر اقتصادی در کانون توجه افکار عمومی دنیاست، پوشش دهند. البته در حال حاضر بسیاری از بنگاههای خبری ـ اطلاعاتی بزرگ دنیا به دلیل بنیه مالی قوی و وضع اقتصادی مطلوب، همزمان به پوشش اخبار و اطلاعات مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، به صورت تخصصی میپردازند. به همین دلیل، رسانهها در تلاشند خبرنگارانی را به مناطق مختلف جهان بفرستند که سطح سواد و اطلاعاتشان در زمینههای مختلف بالا باشد. در واقع، برآنند خبرنگاران تککارکردی را کمتر برای پوشش خبری به مناطق مهم خبرساز جهانی اعزام کنند. امروزه غولهای رسانهای، یعنی کسانی که مالکان امپراتوریهای بزرگ رسانهای به شمار میآیند، به دلیل ثروت فراوان و داشتن نفوذ گسترده سیاسی و به دیگر زبان، به دلیل آنکه نقشه ثروت و قدرت را خوب میشناسند، از این دسته از رسانههای جمعی هستند.
فصل سوم: فرآیند جریانسازی در رسانهها
این فصل از کتاب دو بحث را مورد نقد و بررسی قرار داده است:
1. پارازیت در جریان سازی
2. مراحل منتج به جریان سازی در رسانه ها
در قسمتی از این فصل آمده است: تعیین استراتژی و هدف قرار دادن مسئلهای مطلوب و آرمانی برای منبع جریانسازی، از مهمترین موضوعهایی است که دستاندرکاران، برنامهریزان و سیاستگذاران رسانه در شروع کار خود به آن توجه دقیق دارند. تنظیم این راهبرد با تلاشهایی برای هدایت اذهان و افکار عمومی به سوی موضوعی خاص صورت میگیرد و شرایط اجتماعی مخاطبان جریانسازی، بیش از پیش مورد نظر منبع جریانسازی است. بدون شک اگر پیام رسانه بدون ملاحظه وضعیت اجتماعی گیرندگان فرستاده و محتوای این عمل برای افرادِ هدف پخش شود، امکان دارد از یک سو پیام فرستادهشده به سوی مخاطب مورد نظر، هیچگونه اثری در نگرش، باورها و عقاید او نداشته باشد و از سوی دیگر، ممکن است به دلیل منطبق نبودن محتوای ارسالی با ویژگیهای فردی و عمومی مخاطبان، در همان بدو فرستادن این پیام، خنثی یا به عبارتی با بیمهری گروه گیرندگان مخاطبان هدف روبهرو شود. این عمل شاید به این دلیل باشد که مخاطبان در شناخت هدف عمده پیام ناتوان باشند یا محتوای پیام ارسالی برای آنها نارس و درک آن سنگین باشد.
فصل چهارم: رویکردی تحلیلی بر انواع شگردهای جریان سازی رسانه ای
نگارنده در این فصل از کتابش چهل و دو بحث را مطرح و بررسی کرده است. در قسمتی از این فصل آمده است: رسانههای ارتباط جمعی در هر موقعیت زمانی و مکانی، با توجه به فراهم بودن پیشزمینههای تبلیغات برای افکار عمومی به منظور جریانسازی، یک سری از شگردها و شیوههای تبلیغاتی را به کار میبرند. این شگردها هم در تبلیغات سیاسی و هم در تبلیغات تجاری و بازرگانی، کارآیی دارند. جریانساز رسانهای با توسل به اینها تلاش دارد مخاطب رسانهای برای خود بسازد؛ مخاطبی که با پیروی از اصولی غیر واقعی و تا حد زیادی به دور از حقیقتجویی، با جریانساز رسانهای همراه میشود. در برخی از این شگردها، جریانساز از احساسات پاک و قلبی مخاطب سوءاستفاده میکند. در برخی مخاطب را وادار میسازد با او همراه شود و در برخی نیز از فریب و دستکاری و دروغ و بزرگنمایی بهره میگیرد تا مخاطب فکر کند رسانه نفع خود را نمیخواهد، بلکه مخاطب برایش مهم است.
فصل پنجم: صدا و سیما و جریان سازی رسانه ای
نگارنده در این فصل از کتابش که آخرین فصل، محسوب می شود، به جریان سازی رسانه ای در صدا و سیما و آسیب شناسی آن می پردازد و می نویسد: در دنیای امروز که رسانهها بر همه جنبههای زندگی ما سایه افکنده و چونان نگینی، انسان را به عنوان مخاطب و بازار مصرف خود در محاصره گرفتهاند، توجه به وسایل ارتباط جمعی و آثار ارتباطی آنها بر شئون جامعه، اهمیت والایی دارد.
اگر تا پیش از ورود وسایل ارتباط جمعی در جامعه جهانی، خانوادهها مهمترین و اثرگذارترین رکن اجتماع تلقی میشدند، هجوم اطلاعات رسانهای و برخورد انسانها با انباشت پیام آنان، این جوّ را دچار تغییر و تحول کرده است. همچنین اثرگذاری وسایل ارتباط جمعی با استفاده از انواع تاکتیکهای تبلیغاتی رسانهای، در پی موجآفرینی و جوّسازیهایی که در محیط اجتماعی و دنیای به ظاهر مدرن امروزی صورت میگیرد، توجه به نقش رسانههای داخلی هر جامعه را در برابر عوامل آسیبزای اجتماعی مضاعف میکند. ازاینرو، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران با توجه به ماهیت و ساختار ایدئولوژیک و سازمانی خود که مبتنی بر دین مبین اسلام است، باید بیش از پیش نقش خود را در قبال جریانسازیهای ساختارشکن رسانههای غربی برای جمهوری اسلامی، رشد و گسترش دهد. زمانی این ضرورت آشکارتر میشود که دامنه پوشش خبری و نیز فراگیری آن را به عنوان «رسانه ملی» مورد نظر داشته باشیم. البته انجام چنین رسالتی به دلایلی، بسیار دشوار است و به گذشت زمان نیاز دارد. دشواری این وظیفه خطیر از آن روست که با توجه به نقش استعمارگران در تک قطبی کردن جهان و در اختیار داشتن بخش عظیمی از ثروت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... کشورهای در حال توسعه، رسانهها در ارائه خدمات به جوامع خود و دیگر ملل با محدودیتهای فراوانی روبهرو هستند.
در این میان، امپریالیزم، تعیینکننده سیر حکومت جوامع و عامل فرهنگساز و تصمیمگیر نهایی برای آنها خواهد بود. همچنین ایدئولوژی و تکنولوژی جهانی به سوی غربیسازی ناشی از ایده آنها به پیش میرود، در واقع آنها دارندگان بیشترین و قدرتمندترین منابع خبری جهان هستند و هر وقت اراده کنند، توانایی تغییر جهت و یافتن موقعیت مناسبتری برای ترویج و گسترش منافع خود را دارند. طبیعی است کشورهای در حال توسعه چنین ابزاری ندارند و اگر این ویژگی را داشتند، نام جهان سوم یا به اصطلاح رو به توسعه را برای خود انتخاب نمیکردند. البته نباید از یاد برد که پیشینه حکومتها نقش اساسی در پیشرفت ملتهایشان داشتهاند و کشور ما نیز با توجه به گذشته ناخوشایند تاریخی خود که زیر چکمه جباران و استعمارگران، آن را هدایت و فرماندهی میکردند، از روند توسعه عقب افتاده است. بر این اساس، رسانهها و به ویژه صدا و سیمای جمهوری اسلامی باید مسائل اسلامی و ارزشهای معنوی کشور و نیز امور مخاطبان را همسان با ضرورتهای دین مبین اسلام، در صدر اهداف خود قرار دهد.
گفتنی است که چاپ اول کتاب «درآمدی بر نقش رسانه ها در جریان سازی» توسط مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما در سال 1392، روانه بازار کتاب شده است./924/ص