vasael.ir

کد خبر: ۴۷۹۶
تاریخ انتشار: ۰۶ فروردين ۱۳۹۶ - ۲۰:۰۱ - 26 March 2017
درس خارج فقه رسانه استاد رفعتی / جلسه 44

علمای شیعه و اهل سنت فی الجمله بر حرمت حکم غنا اتفاق نظر دارند

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ حجت الاسلام والمسلمین رفعتی نائینی در چهل و چهارمین جلسه درس خارج فقه رسانه گفت: در مواردی که تردید کنیم غنا هست یا نیست، نمی توانیم به ادله حرمت غنا تمسک کنیم زیرا شبهه مصداقیه است و نمی توانیم به دلیل عام تمسک کنیم.

 
به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین عباس رفعتی، در جلسه چهل و چهارم درس خارج فقه رسانه که در روز شنبه مورخه 30 بهمن سال 95 در موسسه فقهی ائمه اطهار علیهم السلام برگزار گردید، به بررسی فقهی موضوع غنای محرم و ارائه نظریه پرداخت و گفت: اگر کسی بیان ما را در مورد قیود غنای حرام پذیرفت به سراغ ادله حرمت می رویم زیرا موضوع مشخص شده است اما اگر این وجه را نپذیرفت دیگر نمی توان وجوه دیگری که برای موضوع غنا ذکر کرده اند بپذیریم بلکه باید به سراغ تعریف عرفی و لغوی برویم زیرا در روایت تعریف نشده است و باید به سراغ متفاهم عرفی آن برویم.
این استاد حوزه در ادامه گفت: اگر مکلف در شبهة اصل عنوان غنا تردید داشت می تواند بگوید حلال است زیرا در شبهه مصداقیه نمی تواند به عام تمسک کند. بنابراین الان در مصادیق امر مشتبه است و فقها نمی توانند مصادیق را تعیین کنند و کار اهل فن است.
وی در پایان گفت: می توان گفت در بین فقهای شیعه فی الجمله هیچ مخالفی در حکم غنای محرم نیست البته در موضوع اختلاف هست اما در حکم تردیدی نیست و همچنین اکثر علمای اهل سنت نیز به حرمت این نوع غنا حکم کرده اند.


اهم مباحث استاد رفعتی به شرح ذیل می باشد:
خلاصه ای از درس گذشته
مرحوم امام می فرماید غنا صدای انسان است و با این قید صدای غیر انسان خارج می شود که دارای رقت و زیبایی و غیره است و لازم نیست که بالفعل مطرب باشد. طرب این است که انسان را در حس دیگری ببرد و در واقع اگر آهنگ رقص است او را به حرکت و رقص وادارد و یا آهنگ شاد که او را به شادی و فرح و شادابی روحی می برد و این به خاطر ریتم  و آهنگی است که دارد و این مساله را در متعارف مردم باید دید. در زندگی امام کاظم علیه السلام آمده است که زن مغنیه ای را در زندان می فرستادند تا مشغول خوانندگی شود اما آن قدر حضرت مشغول عبادت هستند که اصلاً  توجهی نمی کنند و هر چه زن با حس و حال طرب انگیز سعی به عشوه گری می کند نه تنها تاثیر ندارد بلکه قضیه معکوس می شود و امام علیه السلام روی او اثر می گذارد و زن مغنیه متحول می شود و مشغول عبادت می شود.  متعارف مردم در این حالت دچار طرب و دگرگونی روحی می شوند و حس و حال شهوانی پیدا می کنند. شخصی که بی توجه است و یا پیر است به هیچ وجه تحریک نمی شود و این افراد متعارف مردم نیستند.
نمی توانیم بگوییم مصداق غنای حرام معنای لغوی غناست زیرا این موارد حرام نیست و در سیره  معصومین علیهم السلام بیان شد که با چه کیفیتی قرآن را تلاوت می کردند و یا در محضر آنان مراثی و مدائح خوانده شده است و باید تمام این موارد را استثناء کنیم و یا ائمه علیهم السلام می فرمودند که این موارد غنای حرام است. متوجه می شویم که غنا قیودی دارد و صرف صدای بلند همراه با ترجیع نیست.
علت این است که غنا در زمان صدور این روایات (عصر امام باقر، امام صادق و امام رضا علیهم السلام) برای مردم واضح بوده است و مردم می فهمیدند که ائمه علیهم السلام چه چیزی را حرام اعلام کرده اند و می دانستند که کدام غنا مصداق «النار ما وعد الیها» است. برای مردم آن زمان مشخص بوده که به چه چیزی غنا می گویند. آن غنایی که در دربار بوده و کاربرد داشته است مورد نظر ائمه علیهم السلام بوده است. به قدری رواج داشته که عده ای کنیزکان جوان را می خریدند و زمانی که می دانستند که صدای زیبا دارند به آنان آموزش می دادند و مغنیه می شدند و با مبلغ بسیار زیادی می فروختند و این مساله برای مردم مشخص بود که به چه افرادی مغنیه می گویند. غالباً این افراد در دربار بودند و می خواندند و دیگران تحریک می شدند مانند پارتی هایی که امروز وجود دارد. به همین علت بوده که کسی از امام معصوم علیهم السلام سوال نکرد که مقصود شما از غنا چیست؟
ما می گوییم حال که در روایات تعریف نیامده است و ما تعریف لغوی و عرفی را نمی پذیریم و روایات کثیری در رابطه با حرمت غنا داریم و معلوم شد که معنای غنا بین مردم واضح بوده است و کسی از ائمه علیهم السلام سوال نکرده است و مشخص است غنایی که در دربار بنی امیه و بنی عباس شایع بوده است مراد نظر بوده است که طرب انگیز و متناسب با مجالس رقص، اهل فسوق و کبائر است.
زمانی که ما تعریف خاصی در روایت نداریم و در لغت نیز نمی توانیم تعریف را بپذیریم و چون از عام کل شی لک حلال می خواهیم خارج شویم، باید حرمت اثبات شود و  قدر متیقن در جایی است که طرب انگیز و متناسب با مجالس اهل فسق و فجور باشد و لذا هر ریتم، آهنگ و موسیقی نمی تواند غنا باشد. به نظر ما غنای محرم آن صدایی است (چه از انسان و چه از دستگاه) که زیبا، طرب انگیز، متناسب با مجلس اهل فسوق، لهو وکبائر باشد.


اگر شما فهم عرف را مدنظر داشته باشید که در آن زمان به چه صورت بوده است و این صغرای مساله است، می گوییم تمام فقها قائل هستند که در شبهه مصداقیه نمی توان به عام تمسک کرد. زمانی که برای شما شبهه شد که این از مصادیق غناست یا خیر نمی توانید بگویید که «الغنا حرامٌ» شامل آن شد کما این که «اکرم کل عالم» نیز شامل این زید نمی شود.
حال اگر شخصی این موارد را نپذیرفت باید در استثنای از حرمت غنا تحقیق کنید. اگر جایی تحریک کننده نبود و اشعار عرفانی بود آیا استثنائی وجود دارد یا خیر؟ باید به دنبال استثنا بگردید. اگر ریتم نوحه و موسیقی آن طرب انگیز است و مشخص نیست که برای عزا یا رقص است و طرب انگیز حرام است. قرآن نیز اگر با همین ویژگی باشد حرام است البته در عصر ما هیچ یک از تلاوت هایی که صورت می گیرد غنا نیست. تلاوت قرآن ریتم و آهنگی دارد اما متناسب با مجالس فسق نیست هرچند که انسان را از حالت طبیعی خارج کند و به گریه بیندازد اما این خارج شدن از حالت طبیعی را نمی توان طرب دانست. طرب شبیه قرص های روان گردان است که شادی مصنوعی به انسان می دهد و سبب غصه و غم نمی شود.
این که به مرحوم فیض کاشانی هجمه شده است به همین علت می باشد که غنا را فی نفسه حرام نمی داند و غنای همراه با مشروب خواری، رقص و اختلاط زن ومرد  را حرام دانسته است. ایشان معنای لغوی غنا را لحاظ کرده و بعد گفته است که حرام نیست. مرحوم فیض انسان با تقوا و بزرگی است و نمی توان به ایشان نسبت داد که این غنای طرب انگیز حرام نیست. توجیه این است که بگوییم غنای لغوی حرام نیست و زمانی که همراه آن موارد حرام دیگری باشد غنای محرم است.


بررسی موضوع غنای محرم
در بحث گذشته در رابطه با موضوع غنا و موسیقی محرم نکات پنج گانه ای را بیان کردیم و موضوع غنای محرم را بسیار خاص در نظر گرفتیم و نسبت به تمامی تعاریفی که بزرگان داشتند تمامی قیود را در موضوع غنا مطرح کردیم و معتبر دانستیم و گفتیم که قدر متیقن از غنای محرم همان غنایی است که تمامی این خصوصیات را داشته باشد و این مساله به جهات این است که در روایات غنا تعریفی برای غنای محرم مشخص نشده است. روایات غنا نیز متدوال در در بار بنی امیه و بنی عباس بوده است. فقها نیز به تعریف فقهی و اصطلاحی دست نیافته اند و در این مساله اختلاف است. در مواردی که تردید کنیم غنا هست یا نیست، نمی توانیم به ادله حرمت غنا تمسک کنیم زیرا شبهه مصداقیه است و نمی توانیم به دلیل عام تمسک کنیم.
با این مقدمات که بیان شد، غنا آن صدایی است که از انسان یا آلات موسیقی خارج شود و طرب انگیز باشد و متناسب با مجالس عیش و نوش باشد.
اگر کسی بیان ما را پذیرفت به سراغ ادله حرمت می رویم زیرا موضوع مشخص شده است اما اگر این وجه را نپذیرفت دیگر نمی توان وجوه دیگری که برای موضوع غنا ذکر کرده اند بپذیریم بلکه باید به سراغ تعریف عرفی و لغوی برویم زیرا در روایت تعریف نشده است و باید به سراغ متفاهم عرفی آن برویم.
عرف معنای وسیعی از غنا در نظر گرفته است و ناچاریم روی دیدگاه دوم بگوییم غنا این مواردی است که در عرف و لغت معنا شده است و غنا حقیقت شرعیه یا متشرعه ندارد و باید بر معنای عرفی تمرکز کرد اما باید مانند بسیاری از فقها دست به استثناء بزنیم و بگوییم این موارد از غنا مستثنی هست زیرا در نوحه خوانی و تلاوت قرآن استعمال شده است. صداهای زیبایی که در این باره هست ولو این که تلاوت قرآن باشد شامل غنا می شود زیرا فهم لغوی از غنا همین است و هر موسیقی سبب نشاط انسان می شود ولو این که طرب آور یا تحریک کننده نیست.


سوال:  این گونه عسر و حرج پیش می آید؟
پاسخ: درکدام عسر و حرج می شود؟ در مورد مستثنی یا مستثنی منه است؟ آقایان گفتنه اند مستثنی منه مطلقا حرام است و مواردی استثنائی را جدا کرده اند و تشخیص بقیه موارد را بر عهده مکلف قرار داده اند. کسانی که معنای لغوی را ملاک قرار داده اند کوچک ترین آهنگی را حرام می دانند. البته برخی نیز  دیدگاه ما و دیدگاه دیگر را نپذیرفته اند. غالباً فقهای متاخر دو قید برای غنای محرم ذکر کرده اند که شانیت طرب انگیز بودن و تناسب با مجالس لهو و فسوق بیان شده است. فقهای قدیم به صورت کلی بیان کرده اند و فقط مواردی را استثنا کرده اند.
شانیتی که در بحث فقها مطرح شده است به معنای مقتضی تحریک و طرب انگیز بودن است. البته فقهایی که از دنیا رفته اند مانند آیت الله خویی، «علی سبیل منع الخلو» در نظر گرفته اند یعنی اگر یکی از این دو شرط را نیز داشته باشد حرام می دانند.
نکته: بحث لغوی و عرفی در کنار یکدیگر است و از هم جدا نیستند؛ یعنی لغت دان به معنای عرفی مساله نگاه می کند. به دلیل این که ما در عرف آن زمان نیستیم این اختلاف بین فقها وجود دارد.
سوال: نمی توان امروزه مکلفین را رها کرد و به او گفت باید هر چه فهمیدی عمل کنی.
پاسخ: متاسفانه امروزه چنین شده است و اگر تتبع کنید فقها همین مساله را مطرح کرده اند و می گویند به تشخیص خودتان بر می گردد. مقصود فقها نیز موضوع نیست بلکه مصداق است و این در مورد همه مسائل فقهی است که تشخیص موضوع با فقیه است اما تشخیص مصداق با مکلف است.
تفاوت هایی را باید در این دیدگاه ها در نظر گرفت. در دیدگاهی که ما ذکر کردیم اگر در موضوع مورد تردید قرار گرفتیم نمی توانیم بگوییم که شامل غنای حرام است زیرا در شبهه مصداقیه نمی توانیم به عام تمسک کنیم اما در دیدگاه دوم که هر چه عرفاً غنا باشد حرام است، زمانی که تردید پیدا می کنم در مورد استثناء بودن از غنا این تردید وجود دارد. این صدای بلندی که ترجیع دارد و چهچهه زده می شود آیا حرام است یا خیر؟ زمانی که اصل حرمت ثابت شد باید به دلیل قطعی استثناء ثابت شود. ادله حرمت ادله قطعی است و این را ثابت خواهیم کرد.
زمانی که مشهور فقها غنای لغوی را در نظر گرفته اند باید در استثناء نیز دلیل قطعی داشته باشیم زیرا اگر به دلیل قطعی ثابت نشد نمی توانیم از مستثنی منه آن را استثناء بزنیم.
اگر در مواردی شبهه مصداقیه پیدا شد که نمی دانیم از موارد استثناء است یا خیر؟ نمی توانیم به دلیل خاص تمسک کنیم همان طور که در شبهه مصداقیه نمی توانستیم به دلیل عام تمسک کنیم. زمانی که می گوید «ولا تکرم الفساق من العلماء» نمی توانیم وقتی زید را از مصادیق فساق نمی دانیم او را اکرام نکنیم.
این مساله عویصه ای است و زمانی که در شبهه مصداقیه مشکل درست می شود به مکلف ارجاع می دهند و باید از اهل فن سوال کند که افرادی هستند که در غنا و موسیقی تبحر دارند.
اگر مکلف در شبهة اصل عنوان غنا تردید داشت می تواند بگوید حلال است زیرا در شبهه مصداقیه نمی تواند به عام تمسک کند. بنابراین الان در مصادیق امر مشتبه است و فقها نمی توانند مصادیق را تعیین کنند و کار اهل فن است.
اگر اهل روضه و مراثی از ریتم خاصی استفاده می کنند جزء آهنگ های مذهبی است اما اگر اهل مجالس لهو و فسق از آن بهره می برند جزأ آهنگ ها و ریتم های غنای حرام است.
گاهی عرف تغییر می کند و در طول پنجاه سال معانی بسیاری از کلمات تغییر می کند و متعارف عرفی با تغییر نسل دگرگون می شود و نمی توان متوجه شد که عرف آن زمان از غنا چه چیزی را می فهمیدند.
نمی توان فقط محتوا را در معنای غنا در نظر گرفت بلکه تناسب آن با مجالس خاص نیز در نظر گرفته شود.
گاهی غنای حرکت شتر در فقه استثناء شده است و هیچ محتوایی ندارد و موسیقی است و در بسیاری از آهنگ ها نیز همین طور است و محتوا ندارد و نمی توان گفت که بسیاری از موسیقی های بی محتوا ولو رقص آور باشد حرام نیست.
برخی تصور می کنند که همین غنای حرام در مراثی امام حسین علیه السلام استثناء شده است و به ادله اقامه عزا بر سید الشهداء علیه السلام تمسک می کنند.


بررسی فقهی حکم حرمت غنا
حال که دیدگاه در مورد موضوع غنای حرام بیان شد به سراغ اصل حکم غنا می رویم. می توان گفت در بین فقهای شیعه فی الجمله هیچ مخالفی در حرمت غنای حرام نیست البته در موضوع اختلاف هست اما در حکم تردیدی نیست. برخی موارد را فقها استثناء کرده اند و آن را غنا نمی دانند و یا از غنای حرام مستثنی می دانند مانند آوازی که برای شتر در حرکت کاروان می خوانند تا به خواب نرود.
پس فی الجمله ای که بیان کردیم به جهت دو وجهی بود که بیان شد.
در بین اهل سنت، برخی از علمایشان اختلاف کرده اند اما بسیاری از علمای اهل سنت در حرمت غنا فتوا داده اند.
اصل این حکم حرمت به دلیل آیات و روایات فراوانی است که در این باب آمده است. برخی روایات نیز مبارزاتی و سیاسی است و دستگاه حاکمه وقت را تضعیف می کند.
حداقل به سه آیه در کتب فقهی تمسک می شود که بیان می کنیم:
آیه اول
( فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّور) سوره مبارکه حج آیه 30
ما اگر با فهم ظاهری آیه توجه کنیم مقصود آیه را نخواهیم فهمید اما با مراجعه به مفسران واقعی قرآن که این کتاب آسمانی برای آنان نازل شده است و علم تنزیل در اختیارشان قرار گرفته است، متوجه می شویم که «قول الزور»  را به چند امر تطبیق کرده اند که یکی از آن موارد غنا است.
این روایت از ابی بصیر است که می گوید:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ یَحْیَى بْنِ الْمُبَارَکِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ‏ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ‏ الزُّورِ قَالَ الْغِنَاءُ.
روایت دیگراز زید شحام است که از امام صادق علیه السلام نقل می کند که می فرماید: قول الزور همان غناست.
روایات متعددی است که قول زور را به غنا تفسیر کرده اند.
بحث هایی را فقها مطرح کرده اند که مربوط به تفسیر است و مباحث فقهی نیست و در رابطه با قول و مقول قول مطرح شده است. این مباحث را مطرح کرده اند تا بگویند اشکال ندارد که این گونه تفسیر کنیم. تفسیر المیزان این موارد را تبیین مصداق می داند و موسیقی را از مصادیق سخن باطل می داند و این روایاتی که در این باب مطرح شده است برای ما کفایت می کند تا بدانیم اجتناب از غنا واجب است.
ممکن است در روایات دیگر این «قول زور» را به شهادت دروغ، دروغ، غیبت و غیره تفسیر کرده باشد که این موارد مصادیق آیه است.
مرحوم آیت الله خویی یکی از مصادیق غنای محرم را شعرهای باطل می داند ولو آهنگ شهوت انگیز و باطل نداشته باشد.
والحمدلله رب العالمین./926/ص
  تقریر: محسن جوادی صدر

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۵ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۶:۰۴
طلوع افتاب
۰۶:۰۳:۵۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۲:۰۲
اذان مغرب
۲۰:۲۰:۴۱