vasael.ir

کد خبر: ۴۷۴۸
تاریخ انتشار: ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱:۲۱ - 26 April 2017
نظام سیاسی اسلام/ آیت الله اراکی/ جلسه17

نزاع و حسادت تاریخی دشمنان نسبت به زعامت سیاسی امامان

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ آیت الله اراکی ضمن طرح روایاتی درباره مقام فرمانروایی ائمه اطهار(ع) گفت: از آغاز تاریخ بشر مقام فرمانروایی منصوبین خدای متعال مورد رشک و حسادت دیگران و محل نزاع بوده است؛ چنان که بر خلاف تحریفات، خدای متعال هابیل را برای امامت و فرمانروایی بعد از آدم انتخاب کرده بود.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی در هفدهمین جلسه سال تحصیلی 96-95 در درس خارج فقه سیاسی اسلام که روز سه شنبه بیست و پنجم آبانماه 1395 در مدرسه دارالشفاء برگزار شد، بحث مقدماتی پیرامون نظریه ولایت فقیه در عصر غیبت را ادامه داد و با استناد به آیات کریمه و روایات شریفه مطالب ارزشمندی در این‌ باره بیان کرد که گزیده آن در پی می‌آید.

1. روایات کثیری دالّ بر مقام فرمانروایی ائمه اطهارعلیهم السلام وارد شده است؛ در یک روایت امام صادق علیه السلام می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ ... مُتَفَرِّدٌ بِأَمْرِهِ فَخَلَقَ خَلْقاً فَقَدَّرَهُمْ لِذَلِکَ الْأَمْرِ فَنَحْنُ هُمْ»؛ یعنی خدای متعال شریکی در فرمانروایی ندارد و برای اِعمال فرمانروایی خود بر خلق ما را آفریده است.

2. بنا به تفسیر امام باقر علیه السلام از آیه شریفه «ام یحسدون الناس علی ما آتاهم الله من فضله» حسد شدگان بر عطای الهی ائمه اطهار علیهم السلام هستند و آن ذوات مقدسه مورد حسادت دیگران در مقام فرمانروایی بوده‌اند.

3. در آیات فراوانی از قرآن کریم خدای متعال گروهی را مورد لعنت قرار داده است و یا از آنها با تعبیر «من اظلم» یاد می‌کند، تمامی لعن‌های قرآنی به گونه ای با مسأله انحراف و تحریف در امر فرمانروایی ارتباط دارد و همگی در مورد فرمانروایانی است که به ناحق بر مسند زعامت سیاسی و خلافت تکیه زدند.

4. غاصبین مسند خلافت الهی در توجیه عمل خود به گزاف چنین ادعا می کردند که نبوّت و امامت در یک خاندان جمع نمی شود. امام باقر علیه السلام در اثبات بطلان این ادعا به آیه شریفه «فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهِیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً» استناد می فرماید و اجتماع نبوّت وامامت در آل ابراهیم علیه السلام را یادآور می شود.

5. چنانکه پیشتر نیز گفته شد نصب حاکم از میان ذریّه حاکمان منصوب و به عبارت دیگر نصب سلسله وار حاکمان از یک خاندان سنّتی الهی بوده است و از زمان آدم علیه السلام وجود داشته است.

6. مقام فرمانروایی و خلافت الهی از همان آغاز امر با حسادت و رشک دیگران مواجه بوده است؛ این مقام را خدای متعال به بندگان خالص خود عطا می کرد و دیگران سر به این اراده الهی فرو نیاورده و همواره بر امامان و فرمانروایان منصوب رشک و حسادت می‌ورزیدند؛ به گونه ای که نخستین نزاع تاریخ بشر ریشه در حسادت و بر سر تصاحب مقام فرمانروایی بوده است.

تقریر هفدهمین جلسه درس خارج نظام سیاسی اسلام آیت الله اراکی تقدیم می‌شود.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلاة علی سیدنا محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین

مقدمه  

بحث ما در روایاتی بود که در آن به مقام فرمانروایی سیاسی امامان تصریح شده است. در جلسه پیش یک روایت را از باب «أَنَّ الْأَئِمَّةَ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ وَ خَزَنَةُ عِلْمِه» مطرح کردیم. در جلسه حاضر  روایات دیگری در این زمینه می خوانیم.

 

ادامه روایات؛ روایت دوم

«عن عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَا ابْنَ أَبِی یَعْفُورٍ إِنَّ اللَّهَ وَاحِدٌ مُتَوَحِّدٌ بِالْوَحْدَانِیَّةِ مُتَفَرِّدٌ بِأَمْرِهِ فَخَلَقَ خَلْقاً فَقَدَّرَهُمْ لِذَلِکَ الْأَمْرِ فَنَحْنُ هُمْ یَا ابْنَ أَبِی یَعْفُورٍ فَنَحْنُ حُجَجُ اللَّهِ فِی عِبَادِهِ وَ خُزَّانُهُ عَلَى عِلْمِهِ وَ الْقَائِمُونَ بِذَلِکَ»؛ کافی، جلد 1، باب «أَنَّ الْأَئِمَّةَ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ وَ خَزَنَةُ عِلْمِه»، حدیث 5.

«إِنَّ اللَّهَ وَاحِدٌ مُتَوَحِّدٌ بِالْوَحْدَانِیَّةِ مُتَفَرِّدٌ بِأَمْرِهِ»؛ خدای متعال در امر و فرمان منحصر به فرد است؛ یعنی شریکی در فرمانروایی ندارد.

«فَخَلَقَ خَلْقاً فَقَدَّرَهُمْ لِذَلِکَ الْأَمْرِ»؛ خدای متعال برای این فرمانروایی خلقی را آفریده است و آنها را برای این فرمانروایی آماده کرده است یعنی به آنها شایستگی فرمانروایی عطا کرده است.

«فَنَحْنُ هُمْ یَا ابْنَ أَبِی یَعْفُورٍ»؛ ما آن خلق هستیم که خدای متعال برای این امر آفریده است و آماده ساخته است؛ «فَنَحْنُ حُجَجُ اللَّهِ فِی عِبَادِهِ وَ خُزَّانُهُ عَلَى عِلْمِهِ وَ الْقَائِمُونَ بِذَلِکَ»؛  مائیم که قائم به این امر خدا هستیم.

 

دسته دوم روایات

مرحوم کلینی در کافی باب دیگری نظیر باب سابق دارد. عنوان این باب این است: «بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ ع وُلَاةُ الْأَمْرِ وَ هُمُ النَّاسُ الْمَحْسُودُونَ الَّذِینَ ذَکَرَهُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ».

در این باب، ایشان روایاتی را از معصومین علیهم‌السلام نقل می‌کند که این روایات همانند روایات باب قبل تصریح دارد به اینکه امامان والیان و اولیای امر هستند و افزون بر آن تصریح می کند مراد از «محسودون» در آیه 54 سوره نساء ائمه اطهار هستند.

آیه شریفه می فرمود: «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظیماً». بنا به روایات باب و به استناد این آیه شریفه امامان معصوم محسود هستند بر ملکی که خدا به آنها عطا کرده است.

در این باب روایات زیادی به این مضمون آمده است.

 

روایت اول

«عَنْ بُرَیْدٍ الْعِجْلِیِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَکَانَ جَوَابُهُ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنَ الْکِتابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ یَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى‏ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلًا یَقُولُونَ لِأَئِمَّةِ الضَّلَالَةِ وَ الدُّعَاةِ إِلَى النَّارِ هؤُلاءِ أَهْدى‏ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ سَبِیلًا أُولئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ مَنْ یَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِیراً أَمْ لَهُمْ نَصِیبٌ مِنَ الْمُلْکِ یَعْنِی الْإِمَامَةَ وَ الْخِلَافَةَ فَإِذاً لا یُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِیراً نَحْنُ النَّاسُ الَّذِینَ عَنَى اللَّهُ وَ النَّقِیرُ النُّقْطَةُ الَّتِی فِی وَسَطِ النَّوَاةِ أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ نَحْنُ النَّاسُ الْمَحْسُودُونَ عَلَى مَا آتَانَا اللَّهُ مِنَ الْإِمَامَةِ دُونَ خَلْقِ اللَّهِ أَجْمَعِینَ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهِیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً یَقُولُ جَعَلْنَا مِنْهُمُ الرُّسُلَ وَ الْأَنْبِیَاءَ وَ الْأَئِمَّةَ فَکَیْفَ یُقِرُّونَ بِهِ فِی آلِ إِبْرَاهِیمَ ع وَ یُنْکِرُونَهُ فِی آلِ مُحَمَّدٍ ص فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَ کَفى‏ بِجَهَنَّمَ سَعِیراً إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِنا سَوْفَ نُصْلِیهِمْ ناراً کُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَیْرَها لِیَذُوقُوا الْعَذابَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَزِیزاً حَکِیماً»؛ کافی جلد 1 ص 205.

 این روایت صحیحه است و از نظر سند بسیار قوی است.

از امام باقر علیه السلام درباره آیه «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» پرسیدند.  حضرت در تفسیر آیه شریفه و تبیین این که اولی الامر چه کسانی هستند، این آیه را خواند: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنَ الْکِتابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ یَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى‏ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلًا».

کسانی که علم کتاب را دارند، بیّنات الهی بر آنها خوانده شده و با بیّنات الهی آشنا هستند به جبت و طاغوت یعنی به فرمانروایان غیر الهی ایمان می‌آورند و با وجود ادعای ایمان، درباره‌ فرمانروایان فاسق و بی ایمان می‌گویند اینها نسبت به اهل ایمان اهدی و بهتر هستند. لام در«للذین کفروا» لام شأنیت است یعنی درباره‌ کفار چنین می گویند.

«یَقُولُونَ لِأَئِمَّةِ الضَّلَالَةِ وَ الدُّعَاةِ إِلَى النَّارِ هؤُلاءِ أَهْدى‏ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ سَبِیلًا»؛ حضرت با این بیان، در تفسیر آیه شریفه ذکر مصداق کرده و می‌فرماید اینان فرمانروایان کفر و شرک را هدایت یافته تر از اهل ایمان یعنی آل محمد صلی الله علیه و آله می دانند.

 

نکته قرآنی؛ فرمانروایان غاصب، ظالم ترین ظلمه

لعنت های قرآنی، همگی در مورد فرمانروایان ادعایی است؛ فرمانروایانی که خود را به ظلم و به ناحق به جای فرمانروایان حق نشانده‌اند. به عبارت دیگر همه  لعنت‌های قرآنی به شکلی به مسئله تحریف در مسئله فرمانروایی مربوط است، همچنین در قرآن کریم؛ هر جا تعبیر «من اظلم» آمده است و در مورد ظلم‌ترین ظلم‌ها و بدترین ستم‌ها است باز هم اشاره‌ به همین مطلب دارد، این موارد از جمله قرائن قرآنی یقینی و قطعی است.

«أُولئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ مَنْ یَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِیراً»؛ آنانکه غیر از فرمانروایان حق را به  عنوان فرمانروایان برتر و بهتر به مردم معرفی می‌کنند، لعنت خدا نصیب آنهاست و کسی که خدا او را لعنت کند و از رحمت خود دور کند و مشمول خشم و غضب الهی قرار بگیرد یاوری نخواهد داشت و دیگری نمی‌تواند او را از لعنت و خشم خدا نجات دهد.

«أَمْ لَهُمْ نَصِیبٌ مِنَ الْمُلْکِ یَعْنِی الْإِمَامَةَ وَ الْخِلَافَةَ»؛ امام علیه السلام صریحاً ملک را تفسیر می‌کند و در تفسیر آن دو واژه را به کار می‌برد؛ هم امامت و هم خلافت؛ با این تفسیر صریح معلوم می شود که امامت یعنی خلافت و فرمانروایی نه اینکه امامت تنها یک امامت معنوی باشد و امام فقط یک آدم خوب و بهتر از دیگران باشد.

 

بیان مصادیق؛ شیوه تفسیر ائمه اطهار

این روایت شیوه تفسیر ائمه اطهار علیهم السلام را نشان می دهد. ائمه اطهار در تفسیر آیات شریفه، برای عناوین عامه و برای کنایات مصادیق جزئی و مشخص آنها را تعیین می‌کردند.

«فَإِذاً لا یُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِیراً نَحْنُ النَّاسُ الَّذِینَ عَنَى اللَّهُ وَ النَّقِیرُ النُّقْطَةُ الَّتِی فِی وَسَطِ النَّوَاةِ»؛ امام می‌فرماید مراد از «ناس» در این آیه و آیه بعد ما هستیم و اگر مُلک به دست آنها بود و در مُلک نصیبی داشتند به اندازه نقیری از این مُلک به آل محمد صلی الله علیه و آله نمی‌دادند.

 

نقیر و فتیل؛ نمونه قرآنی تمثیل

قرآن کریم در چند موضع به هسته خرما یا به اجزای آن مثال زده است. یک جزء این هسته فتیل است. در وسط هسته خرما حفره باریکی است که در آن حفره نخ باریکی وجود دارد، این نخ را فتیل می‌گویند؛ درون این خط یک نقطه است این نقطه را نقیر می گویند.

قرآن کریم می فرماید: «لا یُظْلَمُونَ فَتیلا» یعنی به اندازه‌ یک فتیل هم به آنها ظلم نمی‌شود، در اینجا نیز می فرماید: «لا یُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِیراً» یعنی به اندازه‌ گودی وسط هسته خرما هم چیزی از مُلک به آل محمد صلی الله علیه و آله نمی دادند.

 «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ نَحْنُ النَّاسُ الْمَحْسُودُونَ عَلَى مَا آتَانَا اللَّهُ مِنَ الْإِمَامَةِ دُونَ خَلْقِ اللَّهِ أَجْمَعِینَ»؛

می فرماید مردم را بر آن فضلی که خدا به آنها عطا کرده است، حسادت می‌کنند و ما آن ناسی هستیم که حسد شده‌ایم؛ یعنی «الذین کفروا» ما را بر این فضل امامت الهی حسد کردند، این فضل امامت را خدا تنها به ما عنایت فرموده است دون خلق الله اجمعین.

این مقطع از روایت دلالت دارد بر آن مطلبی که قبلاً در روایت دیگر به آن اشاره کرده‌ بودیم و آن اینکه امامت تا روز قیامت در میان آل محمد صلی الله علیه و آله است.

«فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهِیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً یَقُولُ جَعَلْنَا مِنْهُمُ الرُّسُلَ وَ الْأَنْبِیَاءَ وَ الْأَئِمَّةَ فَکَیْفَ یُقِرُّونَ بِهِ فِی آلِ إِبْرَاهِیمَ ع وَ یُنْکِرُونَهُ فِی آلِ مُحَمَّدٍ ص»؛ حضرت آیه قرآن را می‌خواند و بعد از آن مطلبی را می‌فرماید.

مخالفین امامت اهل بیت از همان آغاز چنین می گفتند که «لایجتمع النبوة و الامامة» یعنی در بیت واحد نباید نبوّت و امامت جمع شود؛ نمی‌شود هم نبوت مال شما باشد هم امامت!

امام علیه السلام به استناد قرآن کریم این حرف را رد می کند و می فرماید شما چگونه اجتماع امامت و نبوت یا خلافت و نبوت را با هم در بیت واحد درباره‌ آل ابراهیم می پذیرید؟ چنانکه خدای متعال تصریح کرده است: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» یا «وَ جَعَلْنا فی‏ ذُرِّیَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَ الْکِتاب»‏ یعنی هم نبوت و کتاب در آن ذریه است و هم امامت. چگونه درباره آل ابراهیم چنین اجتماعی را می پذیرید ولی درباره آل محمد انکار می کنید؟!

 

 

 

در این روایت به روشنی آیه «ام لهم نصیب من الملک...» و آیه بعد تفسیر شده است و تمام جزئیات معانی آیه تبیین شده است.

 

معنای لغوی؛ معنای صحیح واژه‌های قرآنی

در این تفسیر برای مُلک معنای لغوی آن یعنی فرمانروایی بیان شده است. یکی از اشتباهاتی که در  تفسیر آیات قرآن به وجود می‌آید این است که گاهی الفاظ قران کریم از معنای عربی متعارفش به معانی دیگری منحرف می شود؛ حال آنکه لفظ به زبان عربی نازل شده است و قرآن به لسان عربی مبین است.

باید دید عرب زبان‌ها از این لفظ چه معنایی می فهمند و برای این لفظ چه معنایی در بین عرب وجود دارد، این درست نیست که معنای رایج در بین اهل لغت کنار گذاشته شود و مثلاً برای واژه «مُلک» گفته شود مراد از آن مقام معنوی است؛ مقامی که ما اصلاً نمی دانیم چیست!! مُلک همان معنای خود را دارد؛ وقتی می فرماید: «بیده المُلک»؛ مُلک یعنی سلطنت، پادشاهی و فرمانروایی.

 

نکات مستفاد از روایت

چند مطلب در این روایت وجود دارد که به آن اشاره می‌کنیم.

اول؛ «اولوا الامر» در آیه شریفه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»[1] معصومین و ائمه اطهار علیهم السلام هستند؛ چون در تفسیر این آیه حضرت آن مطالب را ارائه فرموده‌اند.

دوم؛ محسودان و حسد شدگان هم ائمه اطهار علیهم السلام هستند؛ بر آنها در مقام فرمانروایی که خداوند به آنها عطا کرده است رشک برده‌ اند، «ام یحسدون الناس علی ما آتاهم الله من فضله»؛ فضل در روایت به امامت و خلافت تفسیر شد.

سوم؛ مراد از «ناس» در آیات 53 و 54 سوره‌ نساء، آل محمد صلی الله علیه و آله یعنی ائمه اهل بیت علیهم‌السلام است؛ اینان هستند که خدا مقام ولایت امر و مُلک را به آنها عطا کرده است و بر این اساس مورد رشک دیگران قرار گرفته‌اند.

چهارم؛ در این روایت به این نکته اشاره شده است که اعطای مقام امامت به یک خاندان و قرار دادن مُلک الهی در آن شیوه‌ تازه‌ای در سنّت‌های الهی نیست.

 

تعیین وصی؛ سنّتی تاریخی

برخی این مطلب را یعنی اینکه خدا مُلک را تا روز قیامت در یک خاندان یعنی خاندان محمد صلی الله علیه و آله قرار داده باشد منکر می‌شوند یا استعباد می‌کنند، آیه می‌فرماید این شیوه – یعنی اعطای مُلک به یک خاندان –  شیوه ای قدیمی بوده است.

در مباحث قبل بحثی داشتیم با عنوان «تداوم نصب امامان و حاکمان از سوی خدا در طول تاریخ»؛ یعنی در طول تاریخ، خدای متعال همیشه حاکم نصب کرده است؛ در آن مباحث اشاره کردیم که نصب یک حاکم از میان ذریّه حاکمان از زمان آدم به همین نحو بوده است؛ یعنی در زمان آدم به او دستور می‌دهند که ما یکی از فرزندان تو را برای این کار آماده کرده‌ایم و او بعد از تو وصی و فرمانروا است.

 

نفوذ اسرائیلیات در تفاسیر و روایات

اختلاف هابیل و قابیل اختلاف بر سر دختر نبوده است!! این از اسرائیلیاتی است که متأسفانه در تفاسیر ما نفوذ کرده است، در بعضی از کتب حدیث ما چنین آمده است که خدا دختر زیبایی، جنّ یا حوریه آفرید و بنا شد که هابیل و قابیل هر دو یک قربانی تقدیم خدا کنند و هر کسی قربانی او پذیرفته شد دختر زیبا از آن او باشد. چون قربان هابیل قبول شد دختر زیبا برای او شد و نصیب قابیل دختر زشتی شد. قابیل حسادت کرد و هابیل را کشت.

با این تحریفات می‌خواهند همان سلسله‌ی اول جهان آفرینش را درگیر مسأله عشق و عشق بازی و مسائل اینچنینی نشان دهند؛ یعنی تنها تاریخ اسلام را تحریف نکرده‌اند بلکه تاریخ انبیاء را هم به این نحو تحریف کردند.

 

نزاع در مُلک و فرمانروایی؛ اولین نزاع تاریخ بشری

بر خلاف تحریفات، مسئله هابیل و قابیل چنین بوده است که خدای متعال هابیل را برای امامت و فرمانروایی بعد از آدم انتخاب کرده بود. خدای متعال برای اینکه معلوم شود این انتخاب از آن کیست و چه کسی منتخب است، فرمود در راه خدا یک قربانی و انفاقی کنید، ببینید کدامیک از شما مخلصانه‌تر انفاق می‌کند؛ هر کس اخلاصش بالاتر باشد اسلامش کاملتر است.

چنانکه گفتیم اسلام یعنی اخلاص در توحید عملی؛ به این ترتیب خدای متعال اخلاص توحیدی را به امتحان گذاشت و آزمایش گرفت. هابیل از بهترین محصولات خود دسترنجش را گرفت و به عنوان انفاق در راه خدا و قربانی روی کوه قرار داد؛ در مقابل قابیل آن چیزی که به دردش  نمی‌خورد آورد، آتش آمد و قربانی هابیل را پذیرفت؛ به این ترتیب معلوم شد که هابیل امام است نه قابیل، سرانجام هابیل کشته شد.

حسد بر مسئله فرمانروایی از همان روز اول آغاز شده است. آیه شریفه که می فرماید: «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» اشاره به این است که در طول تاریخ مشکل امامت، مشکل حسد بر آن امامتی بوده است که خدای متعال نصیب بندگان خالص خودش می‌کرد و از همان روز اول رشک بر امامت فاجعه بار شد، جنگ بین هابیل و قابیل جنگ بر سر فرمانروایی و جنگ سیاسی بوده است؛ خدای متعال پس از قتل هابیل حضرت شیث هبة الله را جایگزین وی کرد و وصیت و امامت به او و ذریه او منتقل شد.

پنجم؛ امامت آل محمد صلی الله علیه و آله و فرمانروایی آنان تا روز قیامت ادامه دارد، در روایت می فرماید: «نَحْنُ النَّاسُ الْمَحْسُودُونَ عَلَى مَا آتَانَا اللَّهُ مِنَ الْإِمَامَةِ دُونَ خَلْقِ اللَّهِ أَجْمَعِینَ»؛ یعنی خدای متعال امامت را دون همه‌ مخلوقات  تا روز قیامت به ما داد. لفظ «اجمعین» در آیه شریفه شامل همه زمانها می شود(و صلی علی محمد و آل محمد).

تقریر: جلال الدین زنگنه

/223/907/م


[1]  نساء / 59

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۰:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۰:۲۸
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۳۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۴۸
اذان مغرب
۲۰:۲۴:۴۰