vasael.ir

کد خبر: ۴۷۴۰
تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۹ - 12 March 2017
گزارشی از همایش اسلام و مسائل معاصر:

با سخنرانی اندیشمندان جهان اسلام

پایگاه اطلاع رسانی وسائل- هفتمین همایش بین المللی پیرامون «اسلام و مسائل معاصر» در جامعه المصطفی با حضور اندیشمندان جهان اسلام برگزار شد.

به گزارش خبرنگار سرویس سیاست پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ هفتمین همایش بین المللی پیرامون «اسلام و مسائل معاصر» تحت اشراف علمی آیت الله جوادی آملی در جامعه المصطفی با حضور اندیشمندان جهان اسلام به منظور هم‌اندیشی و هم‌افزایی توان علمی آنان در طرح مسائل معاصر و پاسخگویی درخور به آن‌ها، در شش پنل تخصصی برگزار گردید.

در ادامه گزارشی از سخنرانی برخی از اندیشمندان حاضر در این جلسه، ارائه خواهد شد.

 

حجت الاسلام میری: افراطی گری سرمایه‌های وجودی خود را نابود می‌کند

سید محسن میری ، عضو هیئت علمی جامعه المصطفی العالمیه و رئیس نمایندگی تهران، در هفتمین دوره کوتاه مدت علمی با عنوان «اسلام و مسائل معاصر» که در جامعةالمصطفی‌العالمیه در حال برگزاری است درباره موضوع «اسلام و عقل» اظهار داشت: یکی از موضوعاتی که در ارتباط با اسلام و عقل می‌توان روی آن تمرکز کرد، آموزه‌های اسلامی است که در ارتباط با بحران‌ها و چالش‌هایی که برای انسان در عصر حاضر اتفاق می‌افتد، دستورات، ارزش‌ها و  بایدها و نبایدهایی را مطرح می‌کنند که می‌توانند این چالش‌ها را مدیریت کنند و  وضعیت مناسبی ایجاد کنند. این آموزه‌ها وقتی به افراد غیر مسلمان نیز عرضه می‌شود، آنها نیز با عقل تجربی خویش با این آموزه‌ها همراه می‌شوند. به نظر می‌رسدکه عقلانیت آموزه‌های دینی به گونه‌ای است که فقط برای مسلمانان نیست و برای همه بشریت است.

وی با اشاره به این مهم که آموزه‌های دینی و ارزش‌های عام اسلام برای تمام بشریت است و نه فقط مسلمانان افزود: این آموزه‌ها باید با روشی مناسب با سنت تطبیق داده شوند. چالش‌هایی که در دوره معاصر با آنها مواجهیم در این جلسات به خوبی به آنها پرداخته شده است. چالش‌هایی دیگری مانند محیط زیست و جنسیت مسائلی هستند که ذهن بشر را به خود مشغول کرده‌اند. باید به صورت مورد پژوهانه و مطالعه سیستماتیک به آنها پرداخت.

عضو هیئت علمی جامعه المصطفی العالمیه با اشاره به اینکه مهم‌ترین چالش پیش روی مسلمانان مسئله تکفیر، فرقه‌گرایی، و افراطی‌گرایی است و این باید با یک رویکرد اسلامی-عقلانی مورد توجه قرار گیرد، گفت:  پرداختن به مسئله تکفیر نشان می‌دهد که تا چه اندازه دامنه عقلانیت آموزه‌های اسلامی وسعت دارند که می‌تواند راهکارهایی را برای مقابله با این پدیده در جوامع مسلمان و غیرمسلمان ارائه دهند.

میری با اشاره به اینکه افراطی‌گری ادعا دارد که باور و صدق با من است و دیگر مسلمانان نسبتی با اعتقادات ما و حقیقت ندارند، گفت: در این رویکرد به نحو ساده‌انگارانه، احساسی و غیرعاقلانه، مسلمانان به دو گروه تقسیم می‌شوند: آنهایی که با ما هستند و آنهایی که نیستند و در واقع گروه‌ها یا افرادی که با ما نیستند تضییع حقوق آنها کاری رواست. بدین ترتیب جواز برادرکشی، از بین بردن ظرفیت عظیم انسانی، نفرت آفرینی، ایجاد تفرقه، ترویج فرهنگ خشونت برای پیشبرد اهداف، از دست دادن فرصت هم‌افزایی، نابود کردن کشورهای اسلامی، ایجاد عقب افتادگی در کشورهای اسلامی، القای ناکارآمدی مسلمانان در امور خود، وابسته کردن کشورهای مسلمان به استعمار از جمله پیامدهای به کارگیری رفتارها  و باورهای تکفیری است.

وی با اشاره به تلاش‌های اسلام‌هراسانه جریان‌های تکفیری گفت: گروه‌ها و جریان‌های تکفیری با آوردن یک انسان بی‌گناه در مقابل دوربین و نشان دادن اجزای داخلی بدن او اسلام‌هراسی را در اذهان جهان به وجود می‌آورند. این اسلام هراسی سخاوتمندانه که آنها در رسانه‌های جهان تبلیغ می‌کنند نتیجه این نگاه تکفیری است که امروز با آن مواجهیم. این جریان به دلیل عداوت بیش از حدی که با اکثریت مسلمانان دارد به راحتی ابزار دست کسانی قرار می‌گیرد که دشمنان اصلی مسلمانان هستند و در واقع این جریان‌ها در زمین آنها بازی می‌کنند و اهداف دشمنان اسلام را با دست خود پیاده می‌کنند.البته روشن است که این پدیده به طور ناگهانی و غیر منتظره ایجاد نشده است و در گذشته نیز با آن روبرو بوده ایم اما در این ایام عمیق‌تر شده است.

میری با بیان اینکه خداوند در آیه ۱۰۸ سوره انعام می‌فرماید: وَلا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّه فَیَسُبُّوا اللّه عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذلِکَ زَیَّنّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلی رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ (و دشنام ندهید کسانی را و چیزهایی را که مشرکان عبادت آن‏ها را می‏‌کنند غیر از خدا، پس این سبب شود که آن‏ها از روی جهل و دشمنی دشنام به خدا دهند. همین نحو زینت دادیم بر هر قوم و طایفه در نظر آن‏ها عملشان را. پس از این بازگشتِ آن‏هاست به سوی پروردگار خود پس آن‏ها را آگاه می‏‌کند به آنچه عمل می‏‌کردند) گفت:این آیه شریفه دلالت‌های متعددی به رویکرد عقلانی در مواجه با افراط گرایی مطرح می‌کند.

وی با اشاره به اینکه اولین دلالت این آیه به رویکرد احساسی و افراطی‌گرایانه جریان تکفیر به دیگران و مقدسات آنهاست گفت: در واقع اشاره می‌کند که اهانت به مقدسات دیگران نه تنها مشکل را حل نمی‌کند بلکه سبب پیچیده‌تر شدن موضوع می‌شود. آیا عاقلانه است که انسان رفتاری کند که بحران را بدتر کند؟ این عاقلانه نیست.

 رئیس جامعةالمصطفی‌العالمیه نمایندگی تهران در توضیح دلالت دوم آیه گفت: اگر شما مسلمان‌ها به مقدسات آنها اهانت کنید آنها نیز به مقدسات شما اهانت می‌کنند. آنگاه که علم، آگاهی و عقل از بین می‌رود و احساسات غالب می‌شود، آنجاست که افراطی‌گرایی غلیان می‌کند. واقعیت مطلب این است که آنجایی که علم نیست طبعا انسان سرمایه علمی ندارد که حجت خود را بیان کند. بنابر این به سرمایه احساس روی می‌آورد و به این شکل است که توانایی مدیریت دانش خود را ندارد و نتیجه این است که به تندی و خشونت روی می‌آورد یا به دلیل جهلشان به افراط روی می‌آورند یا برای اثبات دلیل خود به خشونت روی می‌آورند.

حجت الاسلام میری در تبیین دلالت سوم آیه گفت: ما نباید از روش هایی استفاده کنیم که مسبب نقض هدف شود. مگر هدف ما سعادت بشر و رساندن پیام رحمت به همه جهان نیست؟ اگر این هدف است روش‌ها هم باید متناسب با این هدف باشد.

وی با اشاره به دلالت چهارم آیه گفت: صرف اینکه به عنوان یک انسان و حتی مسلمان فکر کنیم که عملمان درست و خوب است، این موجب حقانیت روش نمی‌شود. روشی حق است که بتواند ما را به اهداف برساند.

میری با اشاره به دلالت پنجم آیه گفت: افراطی‌گری موجب و تولیدکننده افراطی گرایی بعدی است و بازتابش گروه افراطی را می‌گیرد. وقتی به مقدسات توهین شود و کشت و کشتار شود طرف مقابل نیز همین کار را خواهد کرد.

وی در  توضیح دلالت ششم آیه با اشاره به اینکه  رفتار افراطی نادرست و نامعقول موجب می‌شود هیمنه اسلام نیز مورد هجوم قرار گیرد گفت: دشنام دادن به مقدسات اسلام موجب تنزل شوکت مسلمانان می‌شود

میری با اشاره به اینکه در قرآن کریم در موارد متعددی تاکید می‌کند که باید زمینه‌های مشترک بین ما و دیگران  بیشتر شود و زمینه های تفاهم بیشتر ایجاد شود گفت:  در آیه ۶۴ آل عمران «قُل یا أَهلَ الکِتابِ تَعالَوا إِلیٰ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَبَینَکُم أَلّا نَعبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلا نُشرِکَ بِهِ شَیئًا وَلا یَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضًا أَربابًا مِن دونِ اللَّهِ ۚ فَإِن تَوَلَّوا فَقولُوا اشهَدوا بِأَنّا مُسلِمونَ» (بگو: ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما، بعضی دیگر را -غیر از خدای یگانه- به خدایی نپذیرد.) دستور می دهد که گفت‌وگو کنید و به وجوه مشترک خود بپردازید. انسانها به هم نزدیک شوند و به تفاهم برسند اما افراطی گری سعی می‌کند زمینه‌های مشترک اسلام و دیگر ادیان را از بین ببرد و باعث شود که زمینه تفاهم از بین برود و دشمنی و کینه ایجاد شود. به این ترتیب افراطی گری سرمایه‌های وجودی خود را نابود می‌کند در حالی که قرآن می‌فرماید« واعدولهم مااستطعتم»  از امکانات  برخوردار باشید. تربیت ما این است که از عقلانیت برخوردار باشیم. این را جریان تکفیری رد می‌کند و در واقع این سرمایه‌های مشترک ما  است و برای رسیدن به آن اهداف مقدسی که سرمایه اساسی است و جریان تکفیر این سرمایه را از بین می‌برد.

وی با اشاره به اینکه این آیه مسلمانان را به ایجاد ظرفیت‌های بالاتر  ترغیب می‌کند  که با ادیان دیگر صحبت کنید و این باعث بالا رفتن ظرفیت های فرهنگی می‌شود، گفت: اما جریان تکفیری از گفت‌وگو می‌ترسد و احساس حقارت می‌کند و سعی می‌کند کار خود را با احساس و برخورد تند جلو ببرد و خشونت را بر گفت‌وگو مقدم دارد.

میری با اشاره به آیه « وَلا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّه فَیَسُبُّوا اللّه عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذلِکَ زَیَّنّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلی رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ» ( دشنام ندهید کسانی را و چیزهایی را که مشرکین عبادت آن‏ها را می ‏کنند غیر از خدا، پس این سبب شود که آن‏ها از روی جهل و دشمنی دشنام به خدا دهند. همین نحو زینت دادیم بر هر قوم و طایفه در نظر آن‏ها عملشان را. پس از این بازگشتِ آن‏هاست به سوی پروردگار خود پس آن‏ها را آگاه می‌‏کند به آنچه بودند عمل می‏‌کردند)، گفت: حتی مشرکانی که طرف پیامبر بودند «الله» را به عنوان خالق قبول داشتند اما رفتار غیرعقلانی برخی مسلمانان باعث شد که مشرکان  عقیده خود را زیر پا بگذارند و «الله» را سب کنند.

وی در بخش دیگری از صحبت های خود با اشاره به اینکه رویکرد اسلام  ضد گرایش ماکیاولیست گفت: هدف هرچقدر مقدس باشد از روشهای نامقدس نمی‌شود استفاده کرد. همانگونه که در جنگ‌ها نباید درختان را برید و آب را به روی دشمن بست و سر دشمنان را برید و این همان رویکردی است که به اسلام قداست می‌دهد.

میری با اشاره به اینکه یکی دیگر از اصول عقلانی عبارت از تألیف قلوب است یعنی با حمایت‌ مادی و معنوی سعی می‌کنیم غیرمسلمانان را جذب کنیم گفت:  اما جریان تکفیری این چهره اسلام را از غیر، دریغ می‌کند و به جای آن تفرقه و نفاق را جایگزین می‌کند.

وی نکته دیگر آیه را این دانست که  نیت خیرخواهانه برای اینکه یک کار خوب تلقی شود  کافی نیست و ممکن است ویرانگر و مخرب باشد  گفت: مسلمانانی که روی علاقه به مقدسات ادیان دیگر اهانت می‌کنند نیت خوبی دارند اما رفتارشان جاهلانه است. بنابر این نیت خوب لازم است با عملی که ما را به هدف برساند همراه باشد.

حجت الاسلام میری با اشاره به اینکه در حالی که فقر، بی‌عدالتی، عقب‌افتادگی صنعتی و تکنولوژی بسیاری از جوامع اسلامی را دربرگرفته است  و کشورهای اسلامی با اولویت‌بندی باید دست به دست هم بدهند و آن مشکلات را حل کنند گفت:  اما جریان تکفیری بدون داشتن قدرت تشخیص اولویت‌ها به فکر ایجاد تفرقه در جامعه است. نکته‌ای که جریان تکفیری مورد غفلت قرار داده است یک اصل عقلانی است و آن اصل توجه به پیامدهاست.

عضو هیئت علمی جامعه المصطفی العالمیه با بیان اینکه این اصل عقلانی را پیامبر صلی الله علیه و آله اینگونه فرمود: «فانّی أوصیک اذا أنت هممت بامر فتدبر عاقبته، فان یک رشداً فامضه وان غیاً فانته عنه؛ به تو سفارش می‌کنم هر وقت تصمیم بر کاری گرفتی، به پایان آن بیندیش؛ اگر آن را درست و مطابق مصلحت دیدی انجام بده و اگر نادرست و گمراه کننده بود از انجام دادن آن خودداری کن.»گفت:  جریان افراطی به این توجه نمی‌کند چرا که اگر توجه می کرد متوجه می شد اختلافات مذهبی باعث رانده شدن مردم از دین می شود.

حجت الاسلام میری در توضیح آن گفت: هنگامی که در اروپا مردم مشاهده کردند که برای اثبات حقانیت باید خون صدها هزار نفر ریخته شود و نزاع کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها باعث قربانی انسان‌ها می‌شود؛ جریان عقل‌گرایی ضد دین  را به وجود آوردند و جریان تکفیری در واقع با دامن زدن به اختلافات و خشونت، دین گریزی را ترویج می کند.

شاد سلیم فاروقی: نیاز امروز ما اجتهاد در موضوعات تروریسم، حقوق زنان و ارتداد است

شاد سلیم فاروقی استاد بازنشسته حقوق دانشگاه صنعتی مارا- مالزی در سومین روز از هفتمین هم اندیشی بین المللی اسلام و مسائل معاصر که سه شنبه ۱۷ اسفند برگزار شد، گفت: دین اسلام در ۱۵ سال گذشته با مشکلات بسیاری مواجه بوده است. از زمان حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر، پستی و بلند­های بسیاری را در جوامع مسلمان شاهد بوده­ ایم. مسمانان در این بازه زمانی تا کنون، قتل و کشتار زیادی را از سوی داعش و دیگر گروه ­های تکفیری در سوریه، عراق و افغانستان تجربه کرده ­اند. این در حالی است که  هنوز ادعای دست داشتن مسمانان در حادثه سال ۲۰۰۱ به اثبات نرسیده است.

وی ادامه داد: در حوزه اقتصادی و توسعه انسانی نیز رکود فکر ی و اقتصادی را در جوامع عرب شاهد بوده­ایم. طبق گزارش سازمان ملل، از ۴۷ کشور درآمد پایین در سراسر دنیا ۲۵ کشور مسلمانان جمعیت اکثریت آنها را تشکیل می­ دهند.

وی افزود: در زمینه فرهنگ و تفکر باید گفت که فاصله بین اسلام و غرب هر روز کمتر می­ شود. جوامع اسلامی زمانی در انقلاب فکری از اروپا پیشی داشتند اما امروز این جوامع مانند مالزی و ترکیه شاید تنها چند قرن عقب­ تر از کشورهای غربی در زمینه تکنولوژی و اجتماعی باشند.

شاد سلیم فاروقی گفت: مفهوم حقوق بشر، همانطور که در تمدن غرب وجود دارد، در اسلام نیز آمده است. این مقوله نه تنها نسل اول و حقوق سیاسی-مدنی را شامل می ­شود، بلکه نسل دوم و حقوق اقتصادی-اجتماعی مثبت را نیز در بر می­ گیرد. عمده مسلمانان مفهوم دموکراسی اقتصادی و سیاسی، شفافیت و تعهدپذیری دولت و اتخاذ شیوه شورایی برای تصمیم گیری را مورد حمایت خود قرار می ­دهند.

وی ادامه داد: غیر از بحث حقوق سیاسی-مدنی، هیچ تفاوت فاحشی بین مردم عوام در غرب و جوامع مسلمان وجود ندارد. در رابطه با مقوله دموکراسی اقتصادی و سیاسی جدال همچنان ادامه دارد و هنوز پیشرفت قابل ملاحظه ­ای مشاهده نشده است.

وی گفت: یکی از دلایل واماندگی و عدم ظهور دموکراسی در جوامع مسلمان تا حدودی به حمایت غرب از رژیم­ های مرتجع منطقه برمی­ گردد، همان کشورهایی که هر هنجار و قانون بین المللی حقوق بشر را زیر پا می ­گذارند. واقعیت دیگری که وجود دارد این است که هر کشور مسلمان مستقلی که دنباله رو خط آمریکا-اروپا نباشد، تلاش می­ شود نظام و دولت در آن کشور  ساقط شود. بر اساس ارزش­ های اجتماعی و اخلاقی، تمدن­ های اسلامی و غربی هم­افزایی بسیاری را نشان می ­دهند. جوامع پسا-مسیحی با محرک­ های جنسی مانند همجنس گرایی، فاحشگی، ابتذال گرایی و سقط جنین به جلو حرکت داده می ­شوند. رسانه­ های غرب از مسائل جنسی اشباع شده ­اند. روش زندگی لیبرال به شخص اجازه آزادی و استقلال بر سر موضوعاتی چون قمار، شرب خمر، اعتیاد، و بی بندوباری جنسی داده است. کفر و ابتذال گرایی هر دو، بخشی از آزادی بیان در بسیاری از کشورهای غربی محسوب می­ شوند. مسلمانان با چنین ابعاد تمدن مدرن دچار مشکل می ­شوند. یا باید مسلمان به دلیل این «عقب ماندگی» محکوم شوند و یا به دلیل مقاومت در برابر تهاجم فرهنگی تشویق شوند.

وی افزود: درباره جایگاه زنان، قوانین اسلامی مرتبط با اعتدال جنسی در جهت کاهش استثمار جنسی کاربرد دارد. اما در بعضی جوامع اسلامی باعث تفکیک جنسیتی در اماکن عمومی و مراکز آموزشی شده است. در واقع زنان به حاشیه برده شده ­اند، مورد تبعیض قرار گرفته ­اند و برای کارهای غیر مهم و کلیشه ­ای به کار گیری شده­اند. البته باید در نظر داشت که چنین تعصب جنسی تنها متوجه جوامع اسلامی نیست. در کل، فاصله بین غرب و اسلام در رابطه با مسائل جنسی خیلی فاحش نیست و در خیلی از موارد اسلام به عزت و کرامت زن بیش از غرب احترام گذاشته است.

این استاد دانشگاه مالزی ادامه داد: به عنوان مثال، در فرهنگ اسلامی زنان متاهل نام خانوادگی خود را حفظ می­ کنند. زنان مسلمان از زمان پیامبر (ص) و حضرت خدیجه (س) از حقوق تجاری و خرید و فروش برخوردار بودند. این در حالی است که چنین حقی در سال ۱۸۷۰ به زنان انگلیسی داده شد.

وی گفت: در ابتدای قرن ۲۱، تمدن اسلامی چه تاثیری می­ تواند بر جهان داشته باشد؟ پاسخ این است که تا حد زیادی می ­تواند اثرگذار باشد. کارشناسان دینی معتقد هستند که باید بین دین و دنیا یک تعادل ایجاد شود. اسلام می­ تواند اصلاحاتی انجام دهد و با تمدن مدرن به جلو حرکت کند. اسلام در مقوله سرمایه گذاری مازاد و سوء استفاده ­های احتمالی در بازار راهکارهای خوبی می ­تواند ارائه دهد. اسلام توجه به محیط زیست و مصرف کردن هدفمند را ارتقاء می ­بخشد. با تخصیص دادن زکات و بخشی از بیت المال به قشر فقیر کمک می ­کند. اسلام حاکمیت صرف دولت­ها را رد می­ کند و می­ گوید که دولت باید از طریق شیوه شورایی اداره شود. اسلام با فرد گرایی و آنارشیسم اخلاقی مخالف است. دین اسلام آزادی را در اختیار قرار م ی­دهد اما م ی­گوید که آزادی به تنهایی ارزشی ندارد. آنچه که به آزادی معنی می­بخشد احساس مسئولیت است.

شاد سلیم فاروقی در پایان اظهار داشت: باید گفت که احیا و اصلاح قوانین اسلامی با توجه به مقتضیات زمان بر عهده مجتهدان مسلمان است. ما باید به سمت جلو پیش برویم؛ ما نمی­ توانیم به گذشته برگردیم. ما مسلمانان انتخابی جز بخشی از تمدن جهانی شدن را نداریم. ما باید شرایط را تحمل کنیم و در عین حال اجازه ندهیم که هویت ما را نابود کنند. در این رابطه رسانه­ ها می­ توانند نقش بسیار مهمی را ایفا کنند. ما باید درهای اجتهاد را بگشاییم. با توسل و توجه به اجماع و قیاس، باید مشکلات و چالش ­ها را از بین ببریم. اجتهاد در باره موضوعاتی چون تروریسم، حقوق زنان، و ارتداد نیاز عصر امروز جوامع مسلمان است.

حجت الاسلام میرزایی مطرح کرد؛ ما به دنبال خدایی کردن انسان هستیم یا انسانی سازی دین؟

 

محمد علی میرزایی پژوهشگر مسائل معاصر اسلامی در این همایش، گفت: یکی از مسائل پیش روی  ما چالش‌های جایگزین اسلامی معاصر است. ما می­ خواهیم بگوییم چگونه می­ توان اسلام را به عنوان یک راه حل معاصر طرح کرد تا بشود این چالش­ ها را تا حد امکان کاهش داد؟ خوانش­ های توحیدی معرفت­ شناسانه مخصوصا با وصل مطلقیت به عنوان نهاییت برای بررسی چنین موضوعی اهمیت دارند. در واقع، کلید واژه مهمی که با آن می­ توان این مسئله را آسیب­ شناسی کرد و به نوعی در تناقض با بحث مطلقیت هست کلمه «جحد» است؛ به معنای انکار چیزی که انسان با عقل و علم خویش قدرت ورود به آن را ندارد. چون عقل در مقام ثبوت، مطلق است اما در مقام واقعیت زمانمند و مکانمند همیشه مقید به شروط تدبر و تحول است. جحد کردن از نگاه معرفت ­شناسانه فاجعه بار است چون انسان چیزی را که قدرت دریافت و شناختش را ندارد می­خواهد به نوعی جحد و انکار کند و بعد وارد فضای زود هنگام تفسیر و نگاه سیمبالیک به مقولات دینی شود.

وی ادامه داد: مقوله توحید، در صورتی که از آن خوانش معرفت­شناشانه داشته باشیم، در واقع عامل اصلی اتصال و ارتباط سه حوزه هستی شناسی (نظری)، عقل عملی (حکمت عملی) و عقلانیت (یعنی تحقق جریان عقل نظر و حکمت عمل در شرایط زمانمند و مکانمند) است. اگر پیامبر (ص) فرموده است شما به امور دنیوی خود اعلم هستید، نباید خوانش گسیخته و جدا درباره این سه لایه از این حرف پیامبر شود. منظور پیامبر این نیست که ما دو هستی ­شناسی داریم: یک هستی­ شناسی که من محمد (ص) می­ گویم: «افعلوا و لاتفعلوا» و یک هستی ­شناسی که شما وقتی می ­خواهید به امور دنیا بپردازید به آن استناد کنید. ما یک عرصه فلسفه هستی­شناسانه داریم و ما نباید قائل به نگاه پارادوکسیکال در نگاه هستی­ شناسانه باشیم. توحید یعنی شناخت­ های دریافت از دیدگاه هستی و عمل و تدبیر. اگر ما توحید را در عرصه معرفت­ شناسانه اعمال نکنیم، مجبوریم که پارادایم ­های مختلفی را خلق کنیم. پاردایم­ های پوزیتویستی قابلیت جمع کامل را ندارند.

وی گفت: اساسا انسان، صرف نظر از اعتقادات یک دین، نمی ­تواند فارغ از نگاه ­ها و بینش ­های مبنایی هستی­ شناسانه حتی غذا بخورد. یعنی انسان­ها وقتی غذا می­خورند به طور تسلسی طبق سه لایه مذکور بدن اقدام می­ کند. انسان موجودی است که تمام اعمالش در دو مرحله تصمیم­ گیری و اقدام صورت می­ گیرد و نگاهش وحدتی است و بینش واحدی دارد. بدون این ویژگی­ ها مشکل شرک به وجود می­ آید و شرک معرفتی یعنی عدم اعتقاد به سه لایه هستی­ شناسانه­ ای که در بالا ذکر شد و این منجر به اختلال سیستم­ های حیات می ­شود. من می­ توانم با خدای خود ارتباط داشته باشم اما در مرحله ارتباطات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فکر کنم که اینجا من دیگر آزاد هستم و می­ توانم اقداماتی کنم که هیچ ارتباطی با لایه­ های هستی شناسی ندارند.

وی افزود: ایمان کانونی­ ترین واژه قرآنی در تبیین و اعتقاد به لایه ­ها و طبقات هستی­ شناسانه است. ایمان داشتن یعنی شناختن هسته­ های آفریده­ های خدا و معادل آن «له الخلق» است. صالحین یعنی کسانی که ایمان دارند و آنها کسانی هستند که به اجزای هستی و روابط بین آنها آشنا هستند.

حجت الاسلام میرزایی ادامه داد: یکی دیگر از چالش­ های پیش­روی انسان عدم درک صحیح از سکولاریسم است. گاهی علیرغم داشتن نشانه­ های ظاهری یک مسلمان ما واقعا سکولار هستیم. بحث سکولاریسم بحث سیستم معرفت و شناخت است. ما دو کار می ­توانیم انجام دهیم؛ یکی اینکه انسان را به عنوان مرجع، حاکم، منبع و قضاوت­ گر قرار دهیم و دیگری اینکه عقل­ گرایی کنیم و تمام اجزاء هستی را در یک نگاه مرتبط با هم و برآمده از اعتقاد به وحدت خالق و وحدت مخلوق قضاوت کنیم. نتیجه این است که وحدت تکوین و تشریع یک ضرورت است. آیا ما به دنبال خدایی کردن انسان هستیم یا انسانی سازی دین؟ بسیار خطرناک است؛ سکولاریسم یعنی دومی. در نگاه سکولار، انسان با داشته ­های معرفتی خود در مواقع مطلق به دنبال قضاوت است. این خطرناک­ ترین و جاهلانه­ ترین اقدام است.

وی در پایان گفت: در نتیجه، ما باید انسان­ها را فرا بخوانیم الهی شوند، اما الهی شدن در اینجا به نظر من معرفت­ شناسی است. متاسفانه کشورهای مسلمان نیز دچار سکولاریسم شده­ اند. مسلمانان باید فراپارادایم فکر کنند؛ پارادایم ­ها تله هستند و نباید در آنها غرق شویم. ما باید فرامتودولوژی کار کنیم. ما باید به غرب بگوییم که نگاه شما به هستی جزئی و تقسیمی است و ما می­ خواهیم شما را دعوت کنیم به توحید یعنی همان نگاه کلان هستی شناسانه.  غربی ­ها می­ توانند نظام­ های خود را بسازند اما مشروط به اینکه مبتنی بر نظام تکوین و تشریع و  بر اساس خوانش­ های عقلانی و معرفتی باشد.

عماد افروغ: مشروعیت حاوی دو عنصر حقانیت و مقبولیت است/ نقد دموکراسی وتئوکراسی

عماد افروغ استاد گروه علم و دین پژوهشگاه علوم انسانی در سومین روز از هفتمین هم اندیشی بین المللی اسلام و مسائل معاصر که سه شنبه ۱۷ اسفند برگزار شد، گفت: امروز دیگر دوران انواع دوئالیسم به سر آمده است و بشر نیاز به یک اقدام منظومه ای و دیالکتیک دارد و یکی از آن اقدامات فلسفه سیاسی مردم سالاری دینی است.

وی ادامه داد: فیلسوف غربی راجر تریگ می­گوید برابری یک توجیه متافیزیکال می­خواهد و این توجیه متافیزیک در آموزه­های دینی وجود دارد. حال باید پرسید که دین چگونه این توجیه را فراهم کرده است؟ بنده مخالف هر گونه دوگانه نگری هستم; مثل دوگانه نفس و عمل، بود و نبود، و علم و عمل. هیچ کدام از اینها مویدات مبنایی ندارد.

وی افزود: درباره این موضوع که حقوق و وظایف متقابل دولت و مردم چیست و آیا حق شورش برای مردم محفوظ است یا خیر قرائت های رایجی وجود دارد. در این باره باید به مردم سالاری دینی و مفاهیم مختلف موجود درباره آن پرداخت. در این خصوص برخی مردم سالاری دینی را با مفاهیم دینی توجیه می­کنند و برخی دیگر حکومت دینی را با این مفهوم توجیه می­کنند. برخی می­گویند اگر این مفهوم وارد جامعه­ای شود، آن جامعه رنگ و لعاب مردم سالاری دینی را می­گیرد. اگر این را بپذیریم، بعد سوال این است که اصول دین چه می­شود؟ آیا این اصول را می­توان به باورهای دینی مردم کاهش داد؟ برخی دیگر نیز معتقدند که تقابلی بین دموکراسی و دین وجود ندارد.

افروغ گفت: تا کنون دو فلسفه سیاسی غالب وجود داشته است: ۱) دموکراسی: از چه کسی باید اطاعت کرد ۲) تئوکراسی: از کسی اطاعت کنیم که ویژگی های خاص داشته باشد قطع نظر از مردم. هر دو فلسفه دچار دوئالیسم هستند. در اولی خلط بین پاسخ هنجاری است و در دومی یک بی توجهی به بحث اثباتی قضیه صورت گرفته است.

وی افزود: وقتی می­گوییم از چه کسی باید اطاعت کرد، مهم این است که شخص چی صفاتی داراست نه اینکه مورد قبول مردم باشد. این مشکلی است که مردم با آن روبرو هستند. اگر مردم سالاری دینی را به عنوان یک فلسفه سیاسی بپذیریم، دو دوئالیسم «ثبوتی» و «اثباتی» را پشت سر گذاشته­ایم.

وی ادامه داد: اگر مشروعیت را به عنوان قانونیت بگیریم; من می­گویم مشروعیت حاوی دو عنصر حقانیت و مقبولیت است. در واقع این مشروعیت دو وجه حقانیت و مقبولیت دارد. هر کدام برای دیگری هم فرصت است و هم محدودیت. یکی از نقدهایی که مورد توجه موضوع دموکراسی است این است که به اخلاق و فضائل اخلاقی اهمیتی نمی ­دهد. در مقابل، تئوکراسی این توجه را دارد.

عماد افروغ گفت: دموکراسی و یژگی ­های مختلفی از جمله حاکمیت و حکومت مردم، تاکید بر حقوق مدنی و سیاسی، امکان نظام انتخاباتی آزاد، اعتقاد به چرخش قدرت، جامعه مدنی، تفکیک قوا، آزادی بیان، رضایت عامه به عنوان منبع مشروعیت، و نقد آسان اصحاب قدرت است.

 وی ادامه داد: نقدهایی که به دموکراسی وجود دارد عبارتند از: تنزل اخلاقی، ناپایداری سیاسی، ستیز بین گروه ها، امکان دیکتاتوری اکثریت و ظهور دولت منتخب، نمایندگی به جای وکالت، امکان اغوا، و خبط شکل و محتوا.

وی افزود: در مقابل تئوکراسی عبارت است از حاکمیت و حکومت خداوند روی زمین. چگونه می شود خدا حاکم باشد؟ اگر بگوییم خدا در شخص حلول کرده است این می­ شود کفر; اگر بگوییم حکومت، حکومت هدایت شدگان است یعنی بقیه هدایت نشده ­اند. بهترین برداشت این است که بگوییم حکومتی بر اساس رهنمودها و قواعد الهی است.

افروغ اظهار داشت: در واقع مفهوم تئوکراسی چند ویژگی مهم دارد. اول اینکه می ­توانیم از آن به عنوان نوعی شریعت گرایی یاد کنیم و بگوییم که با خرد و اخلاق عجین است. دوم اینکه بگوییم این فلسفه بیانگر حقانیت حاکمان به عنوان تنها منبع مشروعیت است.

وی گفت: نقدهایی که به مقوله تئوکراسی وجود دارد عبارت است از: احساس انقیاد مطلق از مردم و توهم خدایی بودن حاکمان دینی به دلیل قداست، یکه سالاری و حاکمیت فردی، نخبه گرایی دینی و مسلط طوری که شهروند حق فریاد ندارد، بی توجهی به مسائل اجتماعی و غفلت از نوشدگی، رواج تقلید گرایی و عاطفه گرایی، حاکمیت تزویر گرایی و توده گرایی و ماکیاولیسم دینی.

وی در پایان تصریح کرد: جمع حقانیت با مقبولیت و رضایت عامه در پاسخ به سوال مشروعیت نظام سیاسی است. شرعیت مورد نظر دوسویه است: هم فرمان رهبر و مقبولیت در بین مردم. حضور مردم هم در وجه شرعی است و هم در وجه مقبولیت با نگاه دیالکتیک.

محمد حسن زورق: نظام امامت متکی بر اراده آگاه و آزاد افراد جامعه است

محمد حسن زورق استادیار مدیریت راهبردی دانشگاه دفاع ملی در سومین روز از هفتمین همایش بین المللی اسلام و مسائل معاصر که در سه شنبه ۱۷ اسفند برگزار شد، گفت: دموکراسی یعنی مردم سالاری و این به معنی حکومتی است که مبتنی بر اراده مردم بنا نهاده شده است. پیغمبر اسلام دو استراتژی در طول حیات خود داشتند: ۱) تثبیت قرآن در تاریخ ۲) تثبیت جامعه تراز قرآنی. در عصر حاضر، استراتژی نخست پیروز شده است اما دومی هنوز به پیروزی نهایی نرسیده است.

وی ادامه داد: در این رابطه باید گفت که عمل مومنانه دارای دو بخش است: نیت و اقدام; نیت دو رکن دارد: آگاهی و آزادی. همه فرائض دینی ما بر دو رکن آگاهی و آزادی استوار هستند. اقامه نظام اسلامی که ما در فرهنگ اسلام به آن امامت می ­گوییم، فریضه ­ای است که متکی بر این دو اصل است.

وی افزود: طبق کتب و تعاریف غربی، آزادی بدین معنی است که فرد می ­تواند هر کاری را انجام دهد به این شرط که به جامعه ضرری نزند. تعالیم اسلام می­ گویند این نوع آزادی به ضرر جامعه است و اینکه آزادی از نظر اسلام یک معنی بیشتر ندارد و آن این است که بین انسان و خداوند هیچ مانعی از جمله موانع سیاسی، فرهنگی، و اقتصادی نباشد.

زورق گفت: شناخته شده ­ترین نظام سیاسی قبل از اسلام، نظام سلطنت بود. این نظام با نظام اجتماعی پدرسالاری رابطه خویشاوندی داشت. در نظام سلطنت، سلطه از راس هرم، قدرت را بر قاعده هرم که همان مردم هستند اعمال می ­کند. در نظام سلطنت مردم رعیت هستند اما با ظهور پیغمبر اسلام این نظام تغییر کرد و نظام جدیدی به نام نظام «امامت» شکل گرفت. اولین امام در تاریخ اسلام شخص رسول الله (ص) هستند. نظام سیاسی زمان رسول الله امامت بود. امام کسی است که از دیگران به خدا نزدیکتر است. در واقع، نزدیکی به خدا یک نوع نزدیکی جغرافیایی نیست. یعنی امام کسی است که بیشتر از افراد دیگر صفات الهی را در خود پدیدار کرده است; کسی که عادل تر و دانشمند تر از بقیه است از جمله شرایط امامت را دارا است.  

وی ادامه داد: یک امام، امامت خودش را ابراز می­ کند، مردم را انذار می­ کند، انتظار آنها را می­ کشد و در نهایت وقتی مردم در صحنه حاضر شدند، امام امامت می­ کند. به عنوان مثال، امامت حضرت علی (ع) در غدیر خم اعلام شد; حضرت ۲۵ سال مردم را انذار کردند و انتظار ظهور مردم را کشیدند و وقتی مردم حاضر شدند، حکومت خود را آغاز کردند. امام زمان (عج) نیز بوسیله نواب خاص خود ابراز شدند و حضرت همچنان انتظار ظهور امت خود را می­ کشند و وقتی مردم و جامعه آماده باشند، حکومت خود را آغاز خواهند کرد.  

وی افزود:در این میان، امت وظایفی دارد. هر گروهی را نمی ­توان امت نامید. در واقع، امت گروه هایی از مردم هستند که حرکت در راه خدا را اراده کرده­ اند. نظام اسلامی تنها برای گروه ­هایی که به صورت امت درامده ­اند امکان پذیر است. امت باید با آگاهی و آزادی امام زمان خود را بشناسد. در زمان امام معصوم مردم باید امام را بشناسند و در زمان غیبت امام ولی فقیه را.

زورق گفت: نکته محوری این است که اقامه فریضه امامت مانند سایر فرائض باید با قصد قربت صورت گیرد. مردم باید مانند امام این مسیر را قربة الی الله طی کنند. در علم مدیریت دو نوع شیوه تصمیم گیری وجود دارد: ۱) مشورتی ۲) شورایی

وی ادامه داد: شیوه مشورتی در دوران گذشته نیز وجود داشت مثل زمانی که پادشاهان از حلقه­ های مشورتی خود استفاده می­ کردند و تصمیم می ­گرفتند. اما در روش شورایی، تصمیم گیرندگان با رای اکثریت تصمیم می ­گیرند. در قرآن کریم به هر دو شیوه اشاره شده است: وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ (آیه ۱۵۹ آل عمران)؛ وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَیْنَهُمْ (آیه ۳۸ سوره شوری). این دو شیوه در قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است. مجلس ایران بر اساس شیوه شورایی اداره می­ شود و مجمع تشخیص مصلحت نظام بر اساس شیوه مشورتی.

وی در پایان گفت: بنابراین، می ­توان نتیجه گرفت که نظام امامت از این جهت که متکی بر اراده آگاه و آزاد افراد جامعه است دموکراسی­ ترین دموکراسی ­ها است. این نظام هیچ ارتباطی با غرب ندارد و دو شیوه مذکور از قرآن برگرفته شده­ اند. این یک نوع دموکراسی متعالی، پاک و طاهر است و باز تاکید می­ کنم که الگوی امامت برگرفته از تجربیات غرب نیست.

احمد فاروق موسی: چالش بشر امروز رکود فکری است/ مرگ عقل گرایی؛ علت افول جهان اسلام

احمد فاروق موسی، مدیر جبهه مقاومت اسلامی مالزی در سومین روز از هفتمین هم اندیشی بین المللی اسلام و مسائل معاصر که سه شنبه ۱۷ اسفند برگزار شد، گفت: چالشی که بشر امروز با آن مواجه است شبیه به چالشی است که نسل اصلاح طلب قبل ما نیز با آن مواجه بود و آن «رکود فکری» است. وقتی ما اصلاح اسلامی را مطرح می­ کنیم، بدین معنی نیست که ما اصول و مبانی دین را تغییر می ­دهیم. مفهوم اصلاح اساسا به معنی اصلاح درک چگونگی پرداختن به دین در قرن ۲۱ است. گزافه نیست اگر این اصلاح اندیشه اسلامی را به عنوان باز-ظهور مکاتب فکری یا همان فرقه معتزله در دنیای اسلام بدانیم.

وی ادامه داد: آنچه که باعث افول کنونی در جهان اسلام شده است مرگ عقل گرایی در اندیشه مسلمانان است. همانطور که عقل گراها اعتقاد داشتند که یکی از صفات اصلی خداوند عدل است، انسان نیز باید حق اختیار داشته باشد. انسان باید از موهبت الهی خود یعنی عقل و منطق بهره ببرد تا بتواند بین حق و باطل تمییز دهد و عدالت را برقرار کند. بنابراین، آنچه که در عصر حاضر به مسلمانان روح تازه ای می­بخشد جنگیدن برای فراگیر شدن عقل است.

وی افزود: از آنجا که خدای متعال عادل مطلق است، مخلوقات خود را بدون دلیل و منطق مجازات نمی ­کند و پاداش نمی­ دهد. به انسان بهشت پاداش داده می ­شود و یا او در جهنم مجازات می­ شود به دلیل قدرت انتخابی که دارد. هر کسی که به عدالت خداوند اعتقاد دارد باید این را قبول کند که انسان خالق اعمال خویش است. 

وی گفت: عقل گرایی پیروان فرقه معتزله موجب شد تا آنها به این نتیجه برسند که خدای متعال و تمام هستی طبق قوانین عقلی، که همان پرسش گری علمی است فعالیت می­ کنند. از این طریق، شکوفایی علمی چشم گیری در دوران طلایی اسلام صورت گرفت که یک نمونه آن تاسیس دانشگاه بیت الحکمه بود.

احمد فاروق موسی ادامه داد: یکی دیگر از ارکان فرقه معتزله قرآن کریم بود. آنها معتقد بودند که قرآن را می­توان تفسیر کرد و صرفا برای اجرا و به کار گیری نیست. ترجمه لغت به لغت قرآن کریم دلیل اصلی وجود تفکر و جریان سلفی در جهان اسلام است.

وی افزود: رابطه بین عقل و وحی یکی از مشکل سازترین مسائل از ابتدای دوره های اسلامی بوده است. چالش اصلی آشتی دادن بین ایمان و عقل است. گذشتگان ما به خوبی این موضوع را فهمیده بودند و در تفاسیر خود از عنصر عقل بهره برده بودند. این یعنی آنها تلاش کردند که آیات قرآنی را در سایه دانش زبان عربی خود و سنت توضیح و تفسیر کنند. آنها بعلاوه از تجارب تاریخی و فرهنگی زمان خویش نیز استفاده کردند.

وی در پایان گفت: طبیعتا، افرادی که تنها به نص قرآن توسل می­جویند و هر آنچه در حوزه عقل اتفاق می­افتد رد می­کنند، به مقوله رکود فکری و از بین رفتن امت کمک می­کنند.

 

نصیب الله عمراف: عقلانیت اسلامی وارداتی نیست/ دور شدن از عقلانیت عامل فرقه گرایی

نصیب الله عمراف محقق مطالعات اسلامی جامعه المصطفی  روز چهارشنبه در چهارمین روز از هفتمین هم اندیشی بین المللی «اسلام و مسائل  معاصر» که توسط جامعه المصطفی نمایندگی تهران برگزار شده است با بیان اینکه ما با یک واقعیتی در بیرون روبه رو هستیم و آن وجود مذاهب مختلف کلامی و فقهی است گفت : این واقعیت را باید هر انسان عاقلی بپذیرد.

او اضافه کرد: نکته دیگر اینکه پیروی از یک مذهب کلامی و فقهی هم یک امر کلامی و فقهایی است. بر هر مسلمانی در  جهان امروز لازم است که تعامل میان پیروان مذاهب را ایجاد کند که این تعامل هم باید بر اساس ملاک اعتدال باشد؛  اگر نه یا باز افراط و تفریط سراغ ما آمده و ارتباط ما را با دیگری مخدوش خواهد کرد.

عمر اف بحث خود را تحت عنوان «فرقه گرایی و عقلانیت اسلامی» با این مقدمه آغاز کرد که پدیده فرقه گرایی از قرون معاصر تا الان وجود داشته و برخلاف تعامل سازنده و عقلانی بین مذاهب است. فرقه گرایان رفتارها و کنش هایی را بروز داده اند که جز خرابی و مصیبت چیزی نداشته؛  لذا تحت پرتو و روشنایی عقلانیت اسلامی باید فرقه گرایی را که در میان مسلمان ها بروز کرده و آتش آن خاموش نشده مورد بحث قرار دهیم.

این محقق مطالعات اسلامی با تاکید بر مفهوم شناسی عقلانیت خاطر نشان کرد :  ما تقسیم بندی ای داریم تحت عنوان تقسیمات و اقسام عقلانیت که آن شامل عقلانیت معاصر عام و خاص است.

او عقلانیت معاصر عام را به عقلانیت نوعی،  هنجاری،  ابزاری و کل نگر تقسیم کرد و در مورد عقلانیت خاص  گفت این عقلانیت، عقلانیت اسلامی است.

عمر اف با تاکید بر اینکه مهمترین منبع ما در اسلام قرآن است اضافه کرد در قرآن واژه عقل و مشتقات آن ۵۰ بار به کار رفته است. واژه‌هایی همچون الوالاباب و غیره به معنای صاحبان عقل است که در زمر، بقره، طه، فجر و آل عمران این مرادف های عقل را می یابیم. در سنت پیامبر هم از عقل استفاده شده است. این حدیث چیزی است که بین شیعیان و اهل سنت مشترکا تکرار شده است. اینکه امام محمد غزالی در کتاب العلم در ابتدای کتاب احیا گفته پیامبر فرمودند :«آنچه خداوند اولین مخلوق را آفرید عقل بود. خداوند به عقل گفت روی بیاور او روی آورد، خداوند فرمود پشت کن،  عقل عقب رفت. خدا فرمود قسم به عزت و جلالم هیچ مخلوقی را برتر از تو نیافریدم پس به خاطر تو عقاب میکنم و ثواب میدهم.»

او در حوزه معارف اسلامی هم بحث حسن و قبح ذاتی افعال را مطرح کرد و گفت که عقلانیت اسلامی وارداتی نیست. برخی فکر می کنند فلانی بعد از ترجمه کتابهایی فلسفی وارد اسلام شده اما در قرون اولیه بحث حسن و قبح افعال مطرح شده و از این رو می فهمیم عقلانیت در اسلام از ابتدا بوده و یک امر وارداتی نیست و عملکرد آن در طول تاریخ و در سنت رسول اکرم و ائمه اطهار همه نشان دهنده عقلانیت خاص اسلامی است.

عمر اف خاطر نشان کرد عقلانیت اسلامی از عقلانیت سکولار تمایز هایی دارد. عقل در اسلام از جامعیت برخوردار است و الهی است و عقل خود حجت الهی است و باید بر تمام امیال انسان حاکم باشد و عقلانیت اسلامی همراه با تقوا و حق پذیری است. عقل خاص اسلامی خدا گرایی و آخرت گرایی دارد و در عقلانیت اسلامی عقل و دین در تعارض و تقابل نیستند که در عقلانیت سکولار این ویژگی ها کمتر به نظر می رسد.

او با اشاره به اینکه وجود مذاهب امری طبیعی است و تعامل مذهبی باید بر اساس عقلانیت اسلامی باشد خاطر نشان کرد : تعامل مذهبی منجر به پذیرش تنوع مذهبی می شود که ریشه آن در این است که عقلانیت اسلامی آن را اقتضا می کند. از سوی دیگر  اعطای آزادی اجتهاد مذاهب با پذیرش قواعد گفت و گو،  تاکید بر اصل کلی ورود به چهارچوب امت اسلامی،  تاکید بر روح برادری و وحدت و  روابط محبت آمیز میان علما در تاریخ اسلام علی رغم شدت اختلاف فکری  بین علما  از ویزگی های این عقلانیت اسلامی است.

او افزود : به طور خلاصه ارتباط علمی مذاهب گونه های مختلف داشته است. علمای اسلام به رغم نقد علمی یکدیگر جملات محبت آمیز  بین آنها رد و بدل می شد. علمای هر دو گروه تسنن و تشیع به هم درس میدانند و کتابهایی دیگری را درس می دانند و به کتابهایی هم ارجاع می دادند،  آنها از هم برای نقل روایت از کتاب هایشان اجازه می گرفتند و به پیروان خود توصیه می کردند با روحیه تسامح رفتار کنند و مصلحت عالیه امت اسلام را در نظر بگیرند

این محقق اسلام شناس خاطر نشان کرد : در کتاب معانی الاخبار آمده شیخ صدوق در سرزمین های گوناگون گشت و گذار داشت و  در منزل علمای دیگر حضور به هم می رساند. شیخ طوسی هم علمایی از اهل سنت داشت.

او در خصوص بحث فرقه گرایی نیز با این مقدمه که واژه فرقه به گروهی جدا شده از مردم اطلاق می شود افزود: در اصطلاح قرآن به جمعیتی اطلاق شده که تعداد افرادش بیش از طایفه است.

او ادامه داد : با توجه به این در معنای لغوی تنها گروهی از مردم را فرقه می گویند. اما در اصطلاح مذهب شناسی فرقه گروهی است که عقاید خاص دارد و از مردم جدا شده است. اساتید فرموده اند واژه فرقه به معنای گروه خاص با عقاید خاص است و از حدیث معروف فرقه گرفته شده است.

عمر اف درباره حدیث فرقه توضیح داد که بحث یهود و نصارا و مسلمان در این حدیث مطرح شده لذا گروهی است که عقاید خاص دارد و از مردم جدا شده است. اما فرقه گرایی واژه ای ترکیبی هست که به گرایش داشتن به یک فرقه با کوتاه ترین لفظ اطلاق میشود.  فرقه گرایی نوعی جانب داری افراطی از گروه را افاده  میکند

عمر اف افزود : وقتی گرایش فرد به فرقه خود در حد اعتدال باشد به او فرقه گرا نمی گویند بلکه این نشانه عقلانیت است. اما کسی که با افراط و تشدید به یک فرقه گرایش داشته باشد و بقیه را نفی کند اسمش فرقه گرا است.

این محقق اسلام شناس ریشه فرقه گرایی را جمود خواند و گفت :  جمود باعث تنگ نظری و داشتن اندیشه راکد و ساکن  می شود. جامد الذهن، خشک مغز و فاقد بصیرت و درایت است

او با اشاره به اینکه بحث فرقه گرایی از قرون اولیه اسلامی پدید آمد افزود : از داده های تاریخ اسلامی بر می آید که خوارج نخستین گروه فرقه گرایی تاریخ اسلام بوده. خوارج به عنوان یک گروهی که از دل مردم بیرون آمده دارای ویژگی های مثبت و منفی است. اما در نهایت اولین تجربه فرقه گرایی ذر تاریخ اسلام است.

او در مورد ویژگی های مثبت خوارج گفت آنها  اهل قرآن و دعا و متمسک بودند و حسن نیت داشتند و می خواستند به دین خدمت کنند و حق طلب بودند و مردمی بودند به دنبال حق و مجاهد بودند و فداکار و آماده مرگ و جانفشانی.

عمراف در ادامه در مورد ویژگی منفی خوارج که ویژگی های مثبت را بی خاصیت می کرد گفت : خشک مغزی و جمود و تنگ نظری و تعصب و ظاهر گرایی و هم تفقه در دین و اینکه تعلیم و تربیت را نمی پذیرفتند از جمله ویزگی های منفی خوارج بود.  جنایت های فراوانی را در تاریخ از خوارج می بینیم. یکی از بزرگترین جنایت های آنها ترور خلیفه بر حق جهان اسلام حضرت علی بود. اینها شخص اول حکومت اسلامی را ترور کردند.

او با اشاره به صحبت های شهید مطهری در باره خوارج افزود: مطهری می فرماید اگر بگوییم چه کسی علی را کشت ابن ملجم جواب ماست، اما اگر بگوییم علی را چه کشت باید بگوییم خشک مغزی. آنکه علی را کشت به تاریخ پیوسته اما آنچه علی را کشت همواره وجود دارد و پیوسته هم خطرناک است همین امروز جمود و خشم مغزی عامل کشته شدن این همه مسلمان است.

او همچنین در مورد بحث تندروی در دین نیز گفت : تندروی یعنی حرکتی که خداوند در سوره حجرات صراحتا منع کرده است. اینکه خدا در قرآن می فرماید  از خدا و پیغمبر پیشی نگیرید و در دینتان تندرو نباشید چون باعث میشود از دین خارج شوید که برگشت آن معلوم نیست.

عمراف خاطر نشان کرد : در روایت اسلامی حدیثی درمورد مارقین داریم که بعدا به خوارج اطلاق شد. پیامبر در جنگ حنین غنایم را تقسیم می کردند یکی از  حاضران بلند شد گفت عدالت به خرج بده در تقسیم غنایم. پیامبر گفت اگر من عدالت نکنم چه کسی عدالت می کند وای بر تو. عمر گفت اجازه بده من گردن این منافق را بزنم پیامبر فرمود: این ها همراه دوستان شان قرآن می خوانند،  اما از حنجره شان بالا تر نمی رود. اینها از دین همانند جدا شدن تیر از کمان جدا خواهند شد.

او توضیح داد : این مارقی گری در رفتار خوارج نقطه مرکزی تحلیل رفتارشان است. این صفت نشان دهنده تفکر خوارج است. «مرق من الدین» یعنی به سرعت از دین خارج شدن. کسانی که در دین تندرو هستند نه تنها دیندار نیستند بلکه خیلی هم بی دین هستند؛ چون بر خدا و پیامبر پیشی می گیرند و نا آگاهی و خشک مقدسی آنها باعث پیامد های بدی می شود.

 این اسلام پژوه در باب خشک مقدسی خوارج نیز گفت: خشک مقدسی آنها سبب شد از دین سبقت بگیرند و با انگیزه پاسداری از دین به افراط گراییده. اینها حلال خدا را حرام کرده و آنچه خدا بخشیده نمی بخشند و دایره دین را تنگ میکنند و جهنم را بزرگتر از بهشت میکنند و در ورودی دین را می بندند و مخالفان خود را از در خروجی خارج میکنند. دین در دست این عده در حد یک ده است و بیشتر از خدا و پیامبر برای دین دلسوزی میکنند.

عمر اف درباره  عوامل انحراف از تعامل مذهبی به سمت فرقه گرایی نیز گفت : نکته اول دور شدن از عقلانیت اسلامی است. زمانی که انسان عقلانی است و به عواقب کارش فکر می کند ار انحراف دور است اما همین که فاصله گرفت اگر ادامه پیدا کند از یک انسان معتدل مذهبی به یک فرقه گرا تبدیل میشود.

او افزود: توطئه دشمنان امت عامل دیگری است. سعی دشمنان بر اساس «تفرقه بیانداز و سیادت کن» است. بهترین راه تفرقه میان مسلمانان از جهات قومی و فرقه ای است. اینها فهمیده اند با فرقه گرایی بهتر می توانند مسلمانان را کنترل کنند. عامل بعدی بحث توطئه داخلی است. خودکامگی و استبداد حکومت ها باعث می شود فرقه گرایی در میان مسلمانان اوج بگیرد.

او توضیح داد : ما شاهد بودیم حکام در حکومت صفوی و عثمانی با توجه به اغراض سیاسی شان بر بحث فرقه گرایی دامن می زدند و به اسم دین و شریعت هدف سیاسی شان را دنبال می گردند.

به گفته عمر اف عامل بعدی تکفیر است. این می تواند هم آثار فرقه گرایی باشد هم عامل بعدی. اینکه با تکفیر خواندن یک نفر را محکوم به قتل بدانیم متقابلا طرف مقابل هم همین کار را خواهد کرد و همین به خروج از دین منجر می شود.

او تاکید کرد : پدیده تکفیر برخلاف سنت پیامبر است. پیامبر می فرماید کسی که کلمه لاله الا الله را به زبان بیاورد مالش و خونش محترم است و حسابش با خداست. اما فرقه گراها از این حرف پیامبر عدول کرده و حرمت مال و جان مردم را می شکند.

این اسلام پروژه آخرین عامل را بزرگنمایی اختلافات و بی احترامی به دیگران دانست و گفت: کسانی که از عقلانیت دور می شوند چشمشان به اختلافات است و از مشترکات دور می شود و برای اینکه طرف را تحقیر کنند به مقدساتش حمله میکنند و همین مساله باعث میشود شعله این جنگ فرقه گرا دامن گیر همه شود.

در پایان صحبت های عمر اف پرسش و پاسخی میان افراد حاضر در این پنل صورت گرفت که در این بخش عمر اف در پاسخ به این سوال که بر اساس تفکرات شیعه ما تولی و تبری داریم که یعنی از دشمنان نفرت داشته باشید و بر همین اساس شاید نتوانیم برادر سنی خود را برادر بنامیم این که حال چگونه می شود برادر مسلمان خود را برادر بدانیم در حالی که در زیارت عاشورا گفته شده با دشمنان اهل بیت دشمنی کنید گفت:  تولی و تبری بحثی قرآنی است و در قرآن بحث برائت مطرح شده است. ما هم در اهل تسنن و هم در شیعه تولی و تبری داریم.

او افزود: از دید اهل سنت محبت اهل بیت واجب است و هر کس دشمن اهل بیت باشد دشمن خداست. لذا این از آموزه قرآنی خارج نیست و به این معنا نیست که محاربان اهل بیت اهل سنت باشند لذا ما تضادی نمیبینم.

او همچنین در پاسخ به سوال دیگری در خصوص اینکه به نظر میرسد مشکل افراط گرایی چیست و اینکه به نظر نمی رسد بشود گفت مشخصه اصلی،  جمود در فکر باشد چون این خیلی خوش‌بینانه است و اینکه به نظر میرسد مساله افراط گرایی با مساله شر گره خورده و اگر شر را داخل این قضیه کنیم دیگر یک ویژگی کیفی پیدا میکند که دیگر به سادگی افراط گرایی را ذیل جمود نمیشود تقلیل داد گفت: یکی از ریشه هایی که می شود برای فرقه گرایی پیدا کرد بحث جمود بود ولی ریشه های زیادی دارد. شر اگر ضد خیر باشد خود جمود یکی از مصادیق شر است. از طرفی مصادیق دیگر را هم میشود جست و جو کرد

او در پاسخ به این سوال که جمود به تفریط هم ممکن است بیانجامد و اینکه جمود فکری ذات افراط گرایی نیست. گفت : من ادعا نکردم که این ذات افراط گرایی است بلکه گفتم تاثیر گذار است. بحث شر اگر ریشه اصلی باشد همه می پذیرند. چون همه رفتارهایی انسان منشا آن اندیشه انسان است. جمود یا عقلانی بودن به اندیشه انسان بر میگردد و رفتار انسان بر اساس آن توجیه میشود.از این رو بحث جمود را به عنوان یکی از ریشه های افراط گرایی مطرح کردم.

محمد جواد محسن: فقه اسلامی یک برهان واقع­ گرا برای مدیریت زندگی بشر است

محمد جواد محسن استاد دانشگاه لبنان در سومین روز از هفتمین هم اندیشی بین المللی اسلام و مسائل معاصر که سه شنبه ۱۷ اسفند برگزار شد، گفت: اختلاف نظرها و جدال بر سر موضوعاتی چون حقوق بشر، آزادی، تساوی حقوق، دموکراسی و حق شهروندی در عصر معاصر شدت گرفته است. این موضوعات با ظهور مقوله جهانی سازی و فراگیر شدن ارزش ­های آن بحث برانگیز شدند و مورد توجه همگان قرار گرفتند.

وی ادامه داد: اسلام یک دین جامع است که درباره کوچک ­ترین مسائل بشری راهکار ارائه کرده است. حال سؤال ایجاد می­ شود که چه تفاوت­ ها و شباهت ­هایی بین ارزش­های اسلامی و دنیای معاصر وجود دارد؟

وی افزود: با در نظر گرفتن رابطه بین اسلام و ارزش ­های دنیای معاصر می توان به این سؤال پاسخ داد. به عنوان مثال، می ­توان با مفهوم دموکراسی شروع کرد. این مفهوم تقریبا همه ارزش­ ها را داراست. آیا دموکراسی در سیستم سیاسی اسلام جایگاهی دارد؟ آیا اسلام یک روش زندگی است که همه جوانب جوامع مسلمان از جمله فردی و اجتماعی را در بر می­ گیرد؟

محمد جواد محسن گفت: از آنجا که قوانین حاکمیتی دین اسلام نقش مهمی را در مدیریت امور مادی و معنوی افراد ایفا می­ کنند، این دین مبین یکی از مهم­ترین موضوعات عصر معاصر به شمار می ­رود. اسلام تنها به معنویت نمی ­پردازد و در واقع به امور مادی توجه شایانی کرده است. اسلام صرفا آورده نشده است تا یک دین تبلیغی باشد و  یا صرفا گوشه نشینی و انزوا را ترویج دهد. اسلام یک دین جامع است که متشکل از المان­ هایی چون عقیده، فقه، پرستش و جهاد است. به عبارت دیگر، اسلام آمده است تا نجات­ بخش بشر در همه ابعاد باشد. همانطور که امام خمینی (ره) فرمود، دین اسلام کمال بشر را هدف قرار داده است و هیچ قانونی بالاتر از قانون خداوند نیست، همانطور که در آیه ۵۵ سوره مائده به آن اشاره شده است: إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُون (ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‏ اند همان کسانی که نماز برپا می ‏دارند و در حال رکوع زکات می‏ دهند).

وی افزود: به علاوه، فقه اسلامی یک برهان واقع­ گرای کامل برای مدیریت زندگی بشر از بدو تولد تا مرگ است. دولت اسلامی نیز دربرگیرنده فلسفه این فقه در تمام ابعاد زندگی است، فقهی که همه مشکلات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را مورد توجه قرار داده است.

وی ادامه داد: با این تفاسیر می ­توان استنتاج کرد که جدایی دین از سیاست امکان پذیر نیست زیرا در این صورت از سیاست به عنوان ابزاری برای غارت قدرت­ های مادی و معنوی ملت­ های مظلوم به کار می­ رود، طوری که این ملت زیر یوغ قدرت­های بزرگ گرفتار می­ شوند. به عبارت دیگر، برای مفاهیمی چون عدل در جامعه، ایجاد دولت و حتی نماز و روزه یک روی سیاسی وجود دارد که می ­تواند موجب تغییرات در سطح کلان و خرد شود. به همین دلیل است که سیستم اسلامی به قوانین زندگی اجتماعی می ­پردازد. اما آیا شباهتی بین این قوانین و اسلام وجود دارد؟

این استاد دانشگاه لبنان گفت: زمانی که در چندین کشور جهان دیکتاتوری سقوط کرد، سیستم دموکراتیک همه ­گیر شد. در واقع، این سیستم تبدیل به یک چراغ امید برای همگان شد. حتی مفاهیم دموکراتیک خیلی سریع میان جوامع مسلمان ظهور پیدا کرد و در پی آن نظریات مختلفی با توجه به اصول اسلام ارائه شد.

وی ادامه داد: دموکراسی به معنی حاکمیت بر مردم است. مردم مستقیم و یا غیر مستقیم دولت­ها و رؤسای جمهور خود را انتخاب می ­کنند. مردم در نظام دموکراتیک همگی اعضای یک جامعه بدون هر نوع تبعض هستند. این نظام به آنها اجازه می ­دهد آزادانه حقوق سیاسی خود را بدون وجود هر گونه مانع و با حقوق برابر داشته باشند. بنابراین، دموکراسی بر پایه دو رکن آزادی و برابری بنا نهاده شده است.

وی گفت: اما آنچه که نظام اسلامی می­گوید ابتدا به بحث تساوی حقوق می­ پردازد. خداوند در آیه ۱۳ سوره مبارکه حجرات می فرماید: یا أَیُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقناکُم مِن ذَکَرٍ وَأُنثیٰ وَجَعَلناکُم شُعوبًا وَقَبائِلَ لِتَعارَفوا ۚإِنَّ أَکرَمَکُم عِندَ اللَّهِ أَتقاکُم ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ﴿۱۳﴾ ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!

وی افزود: بنابراین، همه انسانها طبق قانون خداوند متعال یکسان و برابر هستند. هیچ تفاوتی بین سیاه پوست و سفید پوست و کشورهای مختلف نیست. عدالت باید برای همگان اجرا شود و همگان باید از امکانات مساوی برخوردار باشند. ما در کنار عدالت، به برابری نیز نیازمندیم. این یعنی اطمینان حاصل شود که همگان از موهبت­ها به طور یکسان بهره می ­برند زیرا گاهی افراد بدلیل توانایی­ های خویش محروم می ­شوند. بنابراین انسان باید ابتدا از تساوی حقوق برخوردار باشد و سپس عدل و برابری.

محمد جواد محسن گفت: موضوع دیگر تعاریف متفاوت از مفهوم آزادی در غرب و اسلام است. چند وقت پیش به یکی از کشورهای غربی سفر کرده بودم، ناگهان چشمانم به یک ساختمان بزرگ افتاد که بالای آن این عبارت نوشته شده بود: ازدواج با همجنس گرایان. آیا می ­توان نام این را آزادی گذاشت؟ به نظر من این یعنی نابود کردن انسانیت است. امیرالمومنین علی (ع) می­ فرماید: الله تعالی رکب بالملائکة عقلا دون شهوة و رکب البهیمة شهوة دون عقل ورکب بالإنسان کلاهما العقل والشهوة فمن غلب عقله علی شهوته فهو أفضل من الملائکة ومن غلب شهوته علی عقله فهو کالبهیمة أو أدنی. بنابراین، دین اسلام به انسان ارزش می­ دهد.

وی ادامه داد: تفاوت ­های زیادی بین دموکراسی اسلامی و غربی وجود دارد زیرا مفهوم مردم سالاری یک بُعد عقل محور دارد. این مفهوم می­ گوید قانونیت هر تصمیمی تنها بسته به رای اکثریت است. با این توضیح، دین اسلام و نظام اسلامی قانونیت خود را از مردم می ­گیرد و نه از قانون وحی که خود نیز قانونیت دارد. در واقع، اگر مردم اسلام را رد کنند، دموکراسی را عقب زده­ اند. در طول تاریخ شاهد بسیاری از دموکراسی ­ها بوده­ایم که به ایجاد رژیم ­های ظالم، ناعادلانه، و دیکتاتوری منجر شده اند.

وی در پایان گفت: در آخر، می ­توان این نتیجه را گرفت که اسلام مبتنی بر عدل است که این به معنی قرار دادن هر چیز در جای درست خودش و احقاق حقوق افراد است. حاکمیت از آن خداوند است و نه انسان. بنابراین، اسلام دین زندگی و واقعیت است.

908/ 822/ جم

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۷ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۵:۳۷
طلوع افتاب
۰۶:۱۰:۴۳
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۵۵:۴۶
اذان مغرب
۲۰:۱۴:۰۲