vasael.ir

کد خبر: ۴۷۳۲
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۹ - 14 March 2017
مقاله ای از مریم بلوچیان طرقی، مدرس حوزه و دانشگاه

آخرین چهارشنبه سال

پایگاه وسائل ـ چهارشنبه سوری و اعمالی که در آن شب صورت می گیرد نه تنها یک عمل عقلایی و مشروع نیست، بلکه غیر از اندک اعمالی که در برخی نقاط کشور واقع می شود، صرفاً یک عمل خرافی و ترویج سنت های غلط گذشتگان و بیگانگان محسوب می شود. انجام این رفتارهای ناشایست بر خلاف اهداف مقدماتی و نهایی خلقت انسان و هدف ارسال رسل می باشد.

 چکیده
هدف تمام ادیان الهی -برخلاف ادیان پوچ وتو خالی- انسان سازی، برقراری قسط و عدل در جامعه، خارج کردن انسان ها از ظلمت و رساندن به نور (بصیرت)، بالا بردن بینش و مخالفت با هر عمل غیرعقلایی و خرافی است تا آنان را با دستورات الهی که خاص هر پیامبری بوده به سرمنزل مقصود یعنی عبادت ذات اقدس الهی، برسانند زیرا درسایه عبودیت، انسان از بعد ملکی خویش فاصله می گیرد و به سمت بعد ملکوتی پیش می رود.
چهارشنبه سوری و اعمالی که در آن شب صورت می گیرد نه تنها یک عمل عقلایی و مشروع نیست، بلکه غیر از اندک اعمالی که در برخی نقاط کشور واقع می شود، صرفاً یک عمل خرافی و ترویج سنت های غلط گذشتگان و بیگانگان محسوب می شود. انجام این رفتارهای ناشایست بر خلاف اهداف مقدماتی و نهایی خلقت انسان و هدف ارسال رسل می باشد. لذا با استفاده از قواعد فقهی (لاضرر،اتلاف،تسبیب،عدالت،حق الناس و.... )ودستورات مراجع تقلید وقانون مجازات اسلامی می توان جلوی چنین اعمال ناشایست را گرفت تا، نظم در جامعه برقرارشده ودیگر اقشار جامعه در سایه این آرامش به امور زندگی خویش و پرستش خداوند بپردازند.
کلیدواژه ها:چهارشنبه سوری-قاعده لاضرر-اتلاف-تسبیب-عدالت-حق الناس

مقدمه
اسلام تنها دینی است که با وجود اهداف والا در راستای خلقت آفرینش و برنامه ای روشن برای زندگی انسانها ، سعی در هدایت آنان به صراط مستقیم می نماید وچنانچه مردم در این جهت حرکت نمایند راه سعادت را طی خواهند نمود وبه کژی ونادرستی دچار نمی شوند ولی گاهی انسانها با اختیار راه نادرست ، هم خود را  به ورطه نابودی می کشانند وهم دیگران را . از جمله این کژی ها پیروی از نیاکان در انجام اعمال خرافی است که منشا عقلی وشرعی نداشته و انسان با انجام این اعمال خود را درغل وزنجیرهای خرافی محبوس کرده است . ولی دین مبین اسلام جلوی اعمال نادرست انسانها را از سه طریق می گیرد؛ یا ازدرون(فطرت) با الهام خوبیها وبدیها (فالهمها فجورها وتقواها) یا، ازبیرون با وضع قواعد شرعی ودستورات فقهاء و آخرین مرحله قوانینی است که از طریق مسئولان نظام برای حفظ نظم درجامعه ، تدوین واجرا می شود .

1. هدف خلقت انسان
1-1. اهداف نهایی خلقت
نصوص و متون معتبر دینى و عقل سلیم، بر هدفمند بودن شریعت  اسلام دلالت دارند. قرآن کریم در آیات بسیارى نه تنها براى کلّیت ارسال رسل و انزال کتب، نتایج و اهدافى را‌ برمى‌شمارد،  بلکه گاهى براى احکام جزیى و خرد نیز غرض یا اغراض خاصى را بیان مى‌نماید.  احادیث فراوانى نیز بر این اصل تأکید دارند.  (مجله فقه اهل بیت (علیهم السلام)، ج‌41، ص118 و 119‌)
1-2. اهداف مقدماتی خلقت
در آیات قرآن و روایات، اهداف دیگرى نیز به چشم مى‌خورد که در واقع مقدّمات آن هدف اصلى است؛ مثلًا قرآن کریم مى‌فرماید: «مردم گروهى واحد بودند. [فطرتى داشتند و با آن زندگى مى‌کردند] خداوند پیامبرانى را به سوى ایشان فرستاد تا آن ها را [هدایت کنند] بشارت و انذار دهند و با پیامبران [منطق روشن و] کتاب [گویا] و به حق فرستاد تا به اختلافات مردم رسیدگى کنند.»  (بقره: 213)
واضح است تبشیر و انذار، رفع اختلاف امت، قیام به عدل و قسط و نیز امورى مانند این ها که در آیات  و روایات  گوناگون، هدف فرستادن پیامبران و کتاب هاى آسمانى شمرده شده، مقدّمات تحقّق علّت غایى خلقت و تشریع به شمار مى‌آیند.  (مجله فقه اهل بیت (علیهم السلام)، همان، ص 121‌)
از آن چه ذکر شد نتیجه مى گیریم:
شریعت به معناى اخصّ آن  یعنى مجموعه احکام با اهداف اوّلیه، میانه و نهایى محدود شده و خداوند متعال شریعتى جعل فرموده که تأمین کننده این اهداف باشد؛ مثلًا قوانین اقتصادى اسلام چنان تنظیم گردیده که تأمین کننده قسط و عدل در جامعه باشد (هدف اولیه)، با اجراى عدالت اقتصادى و اجتماعى، استعدادها شکوفا شده و زمینه‌ها آماده‌ مى‌شود و موانع رشد و تعالى برطرف مى‌گردد  (غایت میانى) و در نهایت بشر به تکامل نهایى یعنى معرفت خداوند و پرستش آگاهانه وى دست مى‌یابد (مقصد نهایى). از هدف نهایى تکوین و تشریع که بگذریم و از ادلّه اى که این هدف را تعیین مى‌کند، صرف نظر نماییم، می توان سایر نصوص دینىِ بیان گر مقاصد را ، به دو بخش عمده تقسیم کرد:
1-2-1. بخشى که براى کلیّت دین و از جمله تشریع مقرّرات، اهداف کلّى را بیان مى‌نماید.
مثلًا تزکیه و پرورش، تعلیم و آموزش  اخراج از ظلمت و رساندن به نور (بصیرت) و بالا بردن بینش،  برداشتن بارهاى سنگین خرافه و جهل از دوش مردم،  شکوفا نمودن استعدادها و خِردهاى ‌پنهان در زیر غبار کفر،  برخوردار کردن از زندگى پاکیزه و حیات طیّب،  تطهیر از زشتى‌ها و پلشتى‌ها،  قیام به عدل،  رسیدن به صلاح و فلاح،  این ها از جمله اهداف کلانى مى‌باشد که براى بعثت و تشریع مقرّرات بیان گردیده است.  (مجله فقه اهل بیت (علیهم السلام)، همان، ص 122‌)
1-2-2. بخشى که براى هر یک از مقرّرات شرعى- و مستقلّ از دیگرى- هدفى را بیان مى‌نماید.
بدون تردید، یکى از گویاترین نصوص در این باره، خطبه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است که در آن براى ایمان، نماز، زکات، روزه، حج، عدل، وجوب اطاعت، امامت، جهاد، صبر، امر به معروف، نیکى به پدر و مادر، صله رحم، قصاص، وفا به نذر، دقت در خرید و فروش، اجتناب از برخى محرمات، عدالت در قضاوت و حرمت شرک، فلسفه و حکمت‌هایى بیان شده است.  (مجله فقه اهل بیت (علیهم السلام)، همان، ص 123‌)
قرآن مجید می‌فرماید یکی از اهداف بعثت پیامبر این است که غل و زنجیری که بر افکار مردم بسته شده بود را باز کند. مراد از غل و زنجیر آداب و رسوم جاهلی است که هیچ اثری در اخلاقیات و زندگی انسان ندارد. از این رو پیامبر اسلام تمام رسوم جاهلیت که به ضرر انسان بود را لغو کرد. چهارشنبه سوری به نحوی که در ایران رسم شده جهل است و ضررهای آن برای همه مشهود است.  (سخن آیت الله سبحانی در گفتگو با خبرگزاری مهر)
2. تعریف چارشنبه سوری
چارشنبه سوری . [ شَم ْ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) آخرین چهارشنبه اسفند ماه هر سال شمسی که ایرانیان در شب آن جشن  چارشنبه سوری می گیرند و آداب و رسوم خاصی را در آن شب برگزار می کنند. جشن چارشنبه سوری که از جشن های ملی و باستانی ایرانیان است و هنوز در بسیاری از شهرها و روستاهای ایران، شب این روز را به طرزی خاص جشن می گیرند.  (دهخدا، لغت نامه دهخدا، ذیل واژه چارشنبه سوری)
3. ریشه ی فرهنگی چهارشنبه سوری
ریشه ی فرهنگی چهارشنبه سوری که در شهرهای مختلف ایران، امروز انجام می شود را، می توان به سه دسته تقسیم کرد:
3-1. برخی از آن ها که در فرهنگ ایرانیان باقی مانده مطابق دستورات دین مبین اسلام، منش، اخلاق و خرد ایرانی است از جمله: درست کردن آش (آش هفت ترشی در مازندران)، پلو (رشته پلو، عدس پلو، زرشک پلو و ماش پلو در برخی نقاط خراسان)، تهیه آجیل هفت مغز و آجیل نذرانه (البته امروزه این نیت از بین رفته)، تهیه مقداری خرما یا شکر پنیر و یا حلوا (در استان مرکزی) و پخش کردن آن بین نزدیکان و همسایگان به خصوص فقرا و درخواست خواندن حمد و سوره برای اموات، کشتی گرفتن مردان (در مازندران)، سوارکاری مردان (در اردبیل)، اسپند دود کردن، فرستادن خُنچه از منزل داماد به منزل عروس (در آذربایجان شرقی)، دعای زنان در برآورده شدن حاجاتشان در زیر منبر مسجد جامع شهر (در فارس) و رفتن به خانه افراد مسن (در ارومیّه) در این شب و ... . تمام این ها از سنت های حسنه در دین مبین اسلام و نشأت گرفته از اخلاق و منش ایرانی است.
3-2. برخی از این اعمال، انجام دادن یک سری رفتارهای خرافی است که با عقل هر انسان عاقلی مغایرت دارد، هم چون: آتش زدن گونی، پتو، نمدهای کهنه و آتش زدن چوب و علف های خشک و از روی آن پریدن، شکستن کوزه، فال گوش ایستادن، قاشق زنی و ... .
3-3. برخی اعمال هم که امروز شاهد آن هستیم، بیشتر شبیه یک نزاع و جنگ است تا یک مراسم سور و شادی مانند آن چه در چند سال اخیر در تهران و برخی شهرهای بزرگ کشور با آن مواجه هستیم.  (رک: تبیان، استان اردبیل، 26/12/93؛ رک: روزنامه سلامت چهارشنبه سوری در گوشه و کنار ایران)
آن چه امروز با آن مواجهیم، آسیب های اجتماعی، اقتصادی است که در پی شیوه برگزاری این جشن ها گریبان گیر جامعه شده است که بی شک در راستای اهداف دشمنان و مهاجمان بوده که به دست خود به دامن خویش می‌زنیم. ضررهای مالی و جانی آن با گزارشاتی که در این ایام از سوی رسانه‌ها ارائه می‌شود بر همگان آشکار است و اصلاً نیاز به گزارش ندارد که همه لااقل هراس ترکیدن ترقه‌‌های مهیب را به جان چشیده‌اند.  (حسین عسگری، گروه دین و اندیشه سایت تبیان، چرا مراجع چهارشنبه سوری را حرام کردند؟ 24/12/88)


بر هیچ کس پوشیده نیست که شریعت اسلام، به جز احکام فردی، در بردارنده ی آیین ها و قانون های فقهی برای جامعه نیز هست و بر فرد فقیه است که (با شکل گیری و پیدایی فقه اجتماعی) در سایه ی بازیافت های فقهی بتواند زندگی فرد و جامعه را در تمامی زوایا و سویه ها، با شریعت برابر و تراز سازد و روشن است که قلمرو فقه نیز تمام ساختار های زندگی بشر و همه نیازهای فردی و اجتماعی او خواهد بود، نه تنها عبادت ها و داد و ستدها. با توجه به این مطلب، روشن می شود که وقتی ما مسلمانان ادعای زنده و پویا بودن دین خود را داریم، در صورت توجه فقیهان جامعه به همین موضوع است که مسائل مستحدثه روز را از قرآن و سنت به دست آورده، با توجه به فقه فردی و اجتماعی، در اختیار مردم بگذارند و مردم در سایه عمل به آن دستورها بتوانند به کمال و هدف خود، برسند.  (بلوچیان طرقی، حفاظت محیط زیست از دیدگاه اخلاقی، فقهی و حقوقی، ص310).
همان طور که امام خمینی (رحمة الله علیه) می فرماید: «نماز و حج، آثار اجتماعی و سیاسی دارند که با زندگی و امور دنیایی پیوند می یابد.»  (موسوی خمینی، کتاب البیع، ج2، ص460.)


چهارشنبه سوری نیزاز مسایل مستحدثه ای است که مراجع تقلید نظرات خود را بیان نموده اند ماحصل نظرات آنان چنین است:
1) مبنای عقلایی و شرعی ندارد؛
2) خطرات جانی ومالی در بردارد؛
3) باعث اذیت مردم می شود؛
4) ضرر به جامعه می زند؛
5) ترویج اعمال خرافی است؛
6) باعث می شود انسان از امور دنیوی و اخروی غافل شود؛
7) در کل انجام این اعمال شایسته یک فرد مسلمان نیست.  (رک: محمودی، مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ج1، ص156؛ خامنه ای، فاضل لنکرانی، بهجت، تبریزی، صافی گلپایگانی، سیستانی، مکارم شیرازی)


4. قواعد فقهی منطبق بر حرمت اعمال چهارشنبه سوری
اعمالی که در شب چهارشنبه سوری صورت می گیرد منشأ عقلی، شرعی و عرفی ندارد و صرفاً یک عمل خرافی و ترویج سنت های غلط گذشتگان و بیگانگان می باشد و افرادی که در این شب باعث صدمه زدن به خود یا دیگران و حتی به محیط زیست می شوند، مرتکب فعل حرام شده و ضامن اعمال خویش می باشند زیرا :


4-1. قاعده لا ضرر
در مورد «ضرر»، اهل لغت معانى مختلفى ذکر کرده‌اند: مصباح المنیر «ضرر» را به معناى عمل ناپسند نسبت به یک شخص یا نقص در اعیان مى‌گیرد. در مفردات راغب اصفهانى، «ضرر» به سوء حال معنا شده، اعم از سوء حال نفس به خاطر قلّت علم و فضل یا سوء حال بدن به خاطر فقدان عضوى از اعضا و یا به خاطر قلّت مال و آبرو.  (نراقی، عوائد الایام، ص17.)
مدلول قاعده (ضرر) جزء مستقلات عقلیه است و عقل هر عاقلى حکم به عدم اضرار غیر نموده و در صورت ایراد ضرر جبران آن را مى‌طلبد.  (رک: طاهرى، حقوق مدنى) از جمله آیاتی که در قرآن کریم در آن به واژه «ضرر» تصریح شده است آیه 231 بقره می باشد: «هیچ گاه به خاطر زیان رساندن و تعدّى کردن، آن ها را نگاه ندارید!»
بر اساس تفسیرى که فاضل مقداد در «کتاب کنز العرفان فى فقه القرآن» از این آیه کرده، «ضِراراً لِتَعْتَدُوا»، یعنى ضرر وارد آوردن بر زن و آزار رساندن به او، تعدى از حدود الهى است.  (فاضل مقداد، کنز العرفان فی فقه القرآن، ذیل آیه فوق.) آسیب ها و ضررهایی که در شب چهار شنبه سوری بر افراد بی گناه جامعه از طرف اشخاص آگاه یا ناآگاه وارد می شود، تعدی از حدود الهی و حرام است.
قاعده لا ضرر در دین اسلام، قلمرو بسیار وسیعی دارد و تمامی زوایای زندگی بشر را در بر می گیرد، چنان چه در حدیث منقول  زیان به یک شخص سبب می شود تا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به سمره اجازه ندهد در درخت خود تصرف کند. حال اگر برخی تصرف ها به گروه زیادی از مردم زیان رسان باشد، بی شک این قاعده تصرفات مذکور را مهار می کند؛ زیرا دین مبین اسلام به پیروان خود اجازه نمی دهد که افراد در جامعه به گونه ای عمل کنند که باعث ضرر رساندن به دیگران یا حتی به خودشان شوند. از جمله ضرر هایی که در شب چهارشنبه سوری بر جان و مال انسان ها وارد می شود، عبارتند از:


4-1-1. سوختگی:  طبق آمار حادثه دیدگان در چهارشنبه سوری سال گذشته  بیش از همه دچار سوختگی درجه یک و سطحی شدند و پس از آن سوختگی درجه ۲، پارگی، زخم و خراشیدگی و سوختگی درجه ۳ که شدیدترین نوع سوختگی است، قرار دارد. سوختگی های ناشی از بازی با مواد محترقه خطرناک در چهارشنبه سوری دارای دو نوع عوارض هستند. برخی از آن ها به عنوان عوارض زودرس مطرح هستند و برخی در دراز مدت بر افراد عوارض ایجاد می کند. قطع عضو بدن از عوارض زودرس سوختگی ها است. عفونت ثانویه در محل زخم ناشی از سوختگی یک عارضه زودرس دیگر است. مشکلات روحی و عصبی از عوارضی است که فرد دچار سوختگی در طولانی مدت به آن مبتلا می شود.
 

4-1-2. آسیب های چشم: کوری چشم در صورت اصابت مستقیم ترکش های ناشی از انفجار مواد محترقه یکی از مواردی است که زیاد در چهارشنبه سوری دیده می شود. میزان کوری ها ایجاد شده به حدی است که عنوان نابینایی در چهارشنبه سوری را به خود اختصاص داده است. بر اساس آمار موجود ۴۴% از آسیب هایی که در این مراسم وارد می شود، در چشم راست، ۷۳% در چشم چپ و ۹۱% در هر دو چشم است، که ۲۶% آسیب ها به دلیل نارنجک، ۵۱% به دلیل سیگارت و ۶% نیز به علت فشفشه اتفاق می افتد. هم چنین ۵۸% آسیب دیدگان مردانی با میانگین سنی ۷۱ سال بوده اند. در موارد خفیف با انجام مراقبت های طبی یا انجام اعمال جراحی می توان بینایی فرد را به او بازگرداند ولی متاسفانه در موارد شدید چاره ای جز تخلیه چشم باقی نمی ماند.
 

4-1-3. ضایعات پوستی و ریوی:  هیچ ماده شیمیایی غیر خطرناکی وجود ندارد. نیترات پتاسیم، کلرات باریم، ارسنیک، نیترات سالیسیوم و پرکلرات پتاسیم به کار رفته در مواد محترقه و منفجره به  علت ترکیب با اکسیژن و کربن همگی به نوعی خطرناک هستند و ممکن است حتی هنگام کار و تهیه، عوارضی را برای کارگران به همراه داشته باشد. به عنوان مثال مواد شیمیایی با پایه کلروکلرات به لحاظ درجه آتش گیری بسیار پایین ناراحتی های پوستی ریوی ایجاد می کند؛ حتی در مقیاس بالاتر آثار خونی را به جا می گذارند. دردهای شکمی، سرگیجه، حالت استفراغ و اسهال و در برخی موارد ناراحتی های تنفسی پیشرفته از آثار این مواد شیمیایی برای تولید کنندگان است. تماس با ترکیبات نیتراته سبب خوردگی پوست می شود. حساسیت های پیشرفته بر روی غشای پوستی و حتی در صورت جذب از راه پوست سوختگی های پیشرفته پوست از عوارض ترکیبات نیتراته است. ترکیبات ذوب شده نیترات پتاسیم و سدیم می تواند سوختگی های شدیدی را به وجود آورد، بیان کرد: خستگی های بسیار شدید، سرگیجه و تنفس کوتاه از عوارض تماس با این ترکیبات است این در حالیست که تماس تنفسی با ترکیبات سولفوره مسمومیت هایی را به بار خواهد آورد. تنفس پودرهای گوگردی هم آثار تنفسی، سرفه های شدید و تنگی نفس را در پی دارد.
 

4-1-4. صداهای مرگبار: بسیاری از جوانان از ایجاد صداهای مهیب در این شب لذت می برند و به نوعی برای ایجاد صدای بلندتر با یکدیگر رقابت می کنند و اصلاً فکر نمی کنند که صداهای مهیب و ناهنجار سبب بروز ناراحتی های روحی روانی، سکته های قلبی در افراد مسن و حتی سقط جنین در زنان باردار می شود.  (تاریخچه، آداب چهارشنبه سوری و دردسر ایرانی، سایت پورتال خبری راه برترین ها و سبک زندگی،28 اسفند91)
تمام آسیب های فوق از طرف هرکسی در  شب چهار شنبه سوری ایجاد شود (خود شخص یا فرد دیگر) طبق قاعده لا ضرر مرتکب عمل حرام شده است و مسببین آن ضامن اند. زیرا دین مبین اسلام اجازه نمی دهد که افراد به خود یا دیگران ضرر و آسیبی برسانند.
«اگر (چنین) نمی‌کنید، بدانید خدا و رسولش، با شما پیکار خواهند کرد! و اگر توبه کنید، سرمایه‌های شما، از آنِ شماست [= اصل سرمایه، بدون سود]؛ نه ستم می‌کنید، و نه بر شما ستم وارد می‌شود.»  (بقره: ۲۷۹(
و در دعایی از امام سجاد (علیه السلام )آمده است: «... بار خدایا بر محمّد و خاندان او درود فرست، و مگذار که ستم دیده شوم در حالی که تو بر جلوگیرى از ستم به من توانائى، و نه من به دیگرى ستم نمایم که تو می توانى مرا باز دارى ...»  (صحیفه السجادیه، دعای ۲۰)


4-2. قاعده اتلاف
این قاعده یکی از قواعد مسلم و مورد اتفاق بین جمیع فرق مسلمین است. مفاد قاعده ی اتلاف در «من أتلفَ مالَ الغیرِ فهوَ لهُ ضامِن» مندرج است.
آیه ای که در قرآن کریم اشاره ضمنی به این قاعده دارد آیه 194 سوره بقره است: «... و (به طور کلی) هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدی کنید.»
تردیدی نیست که اتلاف مال دیگرى بدون اذن صاحب آن، از مصادیق تجاوز و تعدى بر دیگرى محسوب مى‌شود. مستفاد از آیه شریفه فوق دو چیز است: اولاً اعلام جواز یا به تعبیر دیگر، جعل حق مؤاخذه و مطالبه براى طرفى که مورد تعدى و تجاوز گرفته است و ثانیاً این که مورد مطالبه مى‌تواند مقابله به مثل باشد، که در این حکم قرآنى، «مثل‌ بگیرید» کنایه از آن است که اگر مثلى باشد، مثل و اگر قیمتى باشد قیمت گرفته شود.
به بیان بالا، در این آیه، حکم واضحى وجود دارد مبنى بر این که هر کس مال دیگرى را تلف کند، ضامن آن است. یعنى آیه در مقام جعل حق و بیان حکم وضعى است.  (محقق داماد، قواعد فقه بخش مدنی، ص109)
شیخ طوسى در مبسوط روایتى از عبد اللّه بن مسعود از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده که آن حضرت فرموده است: «احترام مال مسلمان، مانند احترام خون او است.»  (طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ج3، ص59.) اهمیت مال مسلمان مانند خون اوست، چنان چه مقدارى از آن تلف شود، موجب ضمان خواهد بود.
از امام صادق (علیه السلام) درباره حکم چیزی که در مسیر عبور و مرور مسلمانان قرار داده شده و سبب فرار چهار پایان شده و در نتیجه صاحب چهارپا به زمین خورده و صدمه دیده است سؤال کردند، حضرت فرمود: «هر چیزی که به راه مسلمانان (و در نتیجه عابران ) زیان برساند، ضمان آور است.»  (حر عاملی، وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، ج 19، ص181) طبق این روایت هر کس به راه مسلمانان که در زمره امکانات عمومی قرار دارد زیانی برساند و به گونه ای در آن مشکلی ایجاد کند و این زیان و مشکل سبب شود به عابران لطمه ای وارد شود، به لحاظ حقوقی زیان زننده ضامن است و باید همه خسارت وارد شده بر عابر را بپردازد.

 

4-2-1. اقسام اتلاف
اتلاف بر دو قسم است: اتلاف حقیقى و اتلاف حکمى.
«اتلاف حقیقى»، آن است که شخصى مال دیگرى را به کلى از بین ببرد، مثلاً لباس یا فرش او را بسوزاند یا خانه‌اش را خراب کند؛ ولى در «اتلاف حکمى» نفس مال از بین نمى‌رود، بلکه با بقاى اصل مال، مالیت آن نابود مى‌شود؛ مانند این که شخصى یخ و برف متعلق به دیگرى را در فصل تابستان در مکانى مخفى کند و در زمستان آن را اظهار و به صاحبش برگرداند. در این جا، هر چند مرتکب، عین یخ و برف را نابود نکرده (اتلاف حقیقى) ولى چون آن را از مالیت و ارزش انداخته، مرتکب اتلاف حکمى شده است.
اتلاف گاهى به صورت مستقیم یا مباشر است و گاهى به صورت غیر مستقیم یا تسبیب.

 

4-2-1-1. اتلاف مستقیم یا مباشر
مثل این که فرد مال دیگری را می خورد یا می آشامد یا لباسش را آتش می زند و امثال این ها که سبب از بین رفتن مال غیر می شود، بدون این که یک فاعل ارادی یا غیر ارادی، واسطه میان این فرد و عملش شود؛ یعنی شخص به طور مستقیم، موجب عملی که باعث تلف شدن مال یا جان دیگری است، بشود. این قسم به یقین اتلاف حقیقی است و موجب ضمان می گردد و بر این مسأله، تمام مسلمانان، بلکه مسلمان و غیر مسلمان اتفاق دارند،  (بجنوردی، القواعد الفقیه، ج2، ص22.) پس مباشر اعم است از این که فعل از او صادر شود بدون ابزار و وسیله، مثل خفه کردن یا به وسیله دست یا به وسیله آلتی مثل تیر یا چاقو یا به دریا و آتش انداختن، فردی را به قتل برساند.  (رک: مکارم شیرازی، القواعد الفقیه، ج2، ص205.)

 

4-2-1-2. اتلاف به صورت غیر مستقیم (تسبیب)
در حقیقت، تسبیب نیز نوعى از اتلاف است، به این تعبیر که در اتلاف، شخص به طور مستقیم و بالمباشر، باعث اتلاف مالى مى‌گردد، ولى در تسبیب، عمل مسبب، با واسطه سبب مى‌شود که مال غیر از بین برود. براى مثال، اگر شخصى مال منقول و یا غیر منقول دیگرى را مباشرتاً آتش بزند یا حیوان متعلق به دیگرى را بکشد، متلف است، اما اگر در مسیر عموم، چاهى حفر کند و حیوان متعلق به دیگرى در آن بیفتد و بمیرد، مسبب است. در تسبیب، عمل شخص مستقیما و مباشرتا مال دیگرى را از بین نمى‌برد، بلکه رابطه بین عمل شخص و تلف مال به این گونه است که اگر آن عمل واقع نشود، تلف مال نیز‌ اتفاق نمى‌افتد.  (محقق داماد، همان، ص117.)


4-3. قاعده تسبیب
صاحب جواهر در مورد ضمان ناشى از تسبیب مى‌گوید: «در این خصوص بین فقها اختلافى نیست و علاوه بر آن، اخبار متعددى بر وجود چنین قاعده‌اى دلالت دارد.»  (نجفی، جواهر الکلام، ج 27، ص 46.)
بدین ترتیب، مى‌توان اتفاق و اجماع فقها و اخبار را مستند اعتبار ضمان ناشى از تسبیب دانست. براى نمونه، یک مورد از اخبارى که در این باره وارد شده به اجمال بررسى مى‌شود:
سکونى از حضرت صادق (علیه السلام) نقل مى‌کند که فرمود: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: هر کس ناودانى یا گودالى در میان راه مسلمین ایجاد کند یا میخ یا افسار مرکبش را بکوبد، یا چاهى در راه مسلمین حفر کند و کسى به آن ها اصابت کند و به زمین بیفتد، ضامن است» . (حر عاملی، وسائل الشیعه، ج19، باب 11، ص182، ح1)
در چهارشنبه سوری اتلاف هم مستقیم و هم غیرمستقیم (تسبیب) صورت می گیرد؛ به طور نمونه گزارش آتش نشانی به باشگاه خبرنگاران جوان،  تا ساعت 19:30 ،چهار شنبه آخر سال94 فقط  در پایتخت، بدین قرار است:
107 مورد حوادث شامل: 11 مورد آتش‌سوزی منازل، 17 مورد آتش‌سوزی درخت و فضای سبز، 25 مورد آتش‌سوزی ضایعات، 38 مورد آتش‌سوزی سطل زباله، 6 مورد آتش‌‌سوزی وسیله نقلیه، 9 مورد سایر اماکن
و 3 مورد نیز انفجار ترقه رخ داده است.
گفتنی است، در جریان این حوادث 8 نفر شامل 5 مرد و 3 زن دچار آسیب دیدگی شدند که به مراکز درمانی انتقال یافتند.  (باشگاه خبرنگاران جوان،  25 اسفند94)
     لذا با توجه به قاعده اتلاف و تسبیب افرادی که باعث آزار و اذیت شهروندان شده اند و به اموال عمومی و فضای سبز صدمه زده اند، مرتکب فعل حرام شده و ضامن اعمال خویش می باشند .
وطبق «ماده 618 : هر کس با هیاهو و جنجال یا حرکات غیرمتعارف یا تعرض به افراد موجب اخلال نظم و آسایش و آرامش عمومی شود یا مردم را از کسب و کار بازدارد به حبس از سه ماه تا یک سال و تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد.»
در تحقق این جرم وجود قصد و سوءنیت خاص در مرتکب برای اخلال در نظم و آرامش و آسایش عمومی با بازداشتن مردم از کسب و کار لازم نیست بلکه اگر هیاهو و جنجال یا حرکات غیرمتعارف مرتکب یا تعرض او به افراد به نتایج مندرج در ماده منجر شود سوءنیت مفروض و جرم موضوع ماده محقق است. 
به این ترتیب روشن است مرتکبان این جرم چگونه افرادی هستند و کاربرد ماده در چه مواردی است.

از نظر مصداقی بخشنامه 1801/80/1 مورخ 21/6/1380ریاست قوه قضائیه کسانی را که در چهارشنبه سوری با منفجر کردن مواد منفجره بدون ایراد ضرب و جرح باعث اختلال در کار و کسب مردم می شوند حسب مورد مشمول این ماده دانسته است.  (بهمن کشاورز،تحلیل حقوقی دادگاه متهمان انتخاباتی،24/9/88)


4-4. قاعده عدالت
قرآن کریم یکی از مهم ترین اهداف بعثت پیامبران را استوارسازی عدالت در پهنه جامعه می داند: «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آن ها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.»،  (حدید: 25) «پروردگارم امر به عدالت کرده است»،  (اعراف: 29). «و مأمورم در میان شما عدالت کنم»،  (شوری: 15) «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! کاملًا قیام به عدالت کنید!»،  (نساء: 135) «دشمنى با جمعیّتى، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگارى نزدیک تر است!...»  (مائده: 8.(
عدالت در اسلام از مهم ترین ضوابط و محورهای تصمیم گیری است که باید به عنوان مبنا و معیار احکام فقهی و قوانین موضوعه باشد .یکی از معانی عدالت آن است که حق هرکس به او داده شود. حق حیات و زندگی و استفاده از هوا و آب سالم از اولین و ضروری ترین حقوق هر انسان است و باید رهبری جامعه اسلامی و نیز همه مردم در جهت فراهم آوردن زمینه آن بکوشند و هر گونه مانعی را در این باره از بین ببرند.  (دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، مجموعه مقالات همایش ملی ترافیک شهری «راهکارها- معضلات»: احسان وحدت، ترافیک ذهن در ترافیک شهر، ص340)
قرآن کریم، به همان اندازه که بر استوارسازی و اجرای عدالت تأکید می کند، از هر گونه ظلم و ستم گری نیز نهی می کند، اعمالی هم چون ایجاد اضطراب، ترس و دلهره، پرخاشگری، بدآموزی، استرس، سرخوردگی، بی تعهدی که در چهار شنبه آخر سال رخ می دهد از مصادیق ظلم و خلاف اهداف بعثت پیامبران که استوارسازی عدالت در جامعه اس ، محسوب می شوند.
پس بر متولیان امر است تا از هر عملی که سبب شود افراد جامعه نتوانند از حقوق انسانی و طبیعی خود استفاده کنند، جلوگیری کرده و با استفاده از قوانین باز دارنده  با مرتکبین این اعمال ناشایست به شدت برخورد نمایند.


4-5. قاعده حق الناس
در اسلام دو حق وجود دارد: حق الله و حق الناس. مقصود از حق الله انجام واجبات و ترک گناهانی است که در یک محور اصلی یعنی ارتباط با خدا مشترک اند. به عنوان نمونه نماز و روزه از واجبات بزرگ و از حق الله محسوب می شوند و هرگاه آدمی این وظایف را به گونه شایسته و درخور انجام ندهد، سزاوار کیفر الهی است، چون مرتکب گناه شده است. در مقابل این حق، حق الناس است. گستره این حقوق مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را در بر می گیرد. در اسلام حق الناس مهم تر از حق الله است. در روایتی از امام علی (علیه السلام) در این باره چنین می خوانیم: «خداوند متعال حقوق بندگانش را بر حقوق خود مقدم ساخت، پس هر کس حقوق مردم را ادا کند زمینه ادا کردن حقوق خدا نیز در او فراهم می آید.»  (تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه انصاری، ص340)
امام صادق (علیه السلام) نیز می فرماید: «هیچ عبادتی بالاتر از ادای حق مؤمن نیست.»  (مجلسی، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج 74، ص 242). روایاتی از این دست بسیار است. در مقابل، برخی روایات از کیفر دردناک تضییع حقوق مردم سخن می گوید.
در حدیثی دیگر از امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده است: «آن ظلمی که بازخواست می شود ظلم بنده به بنده دیگر است که قصاص و تلافی آن در آخرت دشوار است و قصاص در آن جا با زخم کاردها و زدن تازیانه نیست و به گونه ای است که زخم کاردها و درد شلاق ها در برابر آن کوچک و حقیر است.»  (نهج البلاغه، خطبه 175) عقل انسان حکم می کند که برای انجام این فریضه الهی در آغاز، حقوق مردم را بشناسد چه این که بدون شناخت حق الناس ممکن است از سر جهل آن حقوق پایمال شود.
در این باره روایاتی نیز بر شناخت حقوق مردم تأکید می ورزد؛ در روایتی از امام حسن عسکری (علیه السلام) آمده است: «والاترین مقام را نزد خداوند کسانی دارند که حقوق برادران خود را (مردم را) بهتر بشناسد و بهتر ادا کنند.»  (مجلسی، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج 75، ص 117) بنابراین طبق این روایت و روایاتی از این دست باید حقوق مردم را شناخت و در پی انجام وظیفه در این باره بود. بی شک از روشن ترین انواع حقوق مردم، داشتن محیط زندگی آرام و امن می باشد از این رو بر هم زدن امنیت و آرامش نمونه بارز تضییع و زیر پا گذاشتن حقوق مردم است و گناهی است که انسان نباید خود را بدان بیالاید. به عبارت دیگر این سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام علی (علیه السلام) که «مسلمان کسی است که مسلمانان از زبان و دست او آزار نبینند.»  (نهج البلاغه، خطبه 166). در آزارهای فردی و کوچک خلاصه نمی شود، بلکه زیان های بزرگ و فراگیر را بیش تر شامل می شود. به چند مورد از وقایع تلخی که در شب چهار شنبه سوری 94 رخ داد، اشاره می شود:
4-5-1. ساعت 16:15، تهران در منزل مسکونی دو طبقه که یک جوان 20 ساله در حال درست کردن مواد محترقه بود، انفجاری صورت می گیرد که خودش از نواحی مختلف بدن دچار سوختگی می‌شود و مادر او در طبقه دوم به دلیل شکسته شدن شیشه‌ها دچار آسیب دیدگی و یک خانم 50 ساله نیز که در مقابل خانه مورد نظر زندگی می‌کرد به دلیل ایجاد صدای بلند دچار شوک زدگی می‌شود .
4-5-2. ساعت20:30 فردی که در حال رانندگی در جاده ساوه بود ناگهان یک نارنجک به داخل خودروی او پرتاب می‌شود که از ناحیه چشم و گوش دچار آسیب می شود.
4-5-3. ساعت 21:16 شهر بابل دو زن 45 و 53 ساله و زن باردار 35 ساله و مرد 71 ساله به علت صداهای انفجارهای مواد منجره دچار شوک عصبی و قلبی شده اند.  (باشگاه خبرنگاران جوان،  25 اسفند94)
ما مسلمانان که، ادعای بهترین و مترقی ترین دین را می کنیم -که حق هم همین است- چرا خود بهترین انسان ها نباشیم تا مردم از دست و زبان ما در آسایش باشند و به خاطر خودخواهی هایمان دیگران را از حداقل های یک زندگی آرام و بدون دقدقه محروم نکنیم.

نتیجه
انسان ها یا باید با الهام گرفتن از درون (فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها) (شمس: 8) متذکر شده و از اعمال خلاف فطرت (غیرعقلایی و خرافی) پرهیز نمایند؛ یا با توجه به دین و آیینی (قرآن، سنت) که آن را پذیرفته اند و با عمل به دستورات مراجع تقلید، از رفتارهای غیرمشروع دست بردارند؛ در غیر این صورت بر متولیان امر و مجریان قانون است که جلوی هر عمل خلاف قانون (طبق ماده 618قانون مجازات) را بگیرند تا عدالت در سراسر جامعه برقرار شده و مردم با آرامش در جهت اهداف مقدماتی و نهایی خلقت پیش بروند و عرصه زمین به معنای واقعی محل پرستش برای خداوند شود./700/ص

پی نوشت ها:

[1] . مراد از شریعت در این بحث، احکامى است که خداوند براى بندگان مقرّر فرموده، یا اذن تشریع آن را به دیگران داده است.

 

[1] . رک: بقره: آیات 129، 151 و 213؛ آل عمران: 164؛ اعراف: 157؛ انفال: 24؛ حدید: 9 و 25؛ جمعه: 2.

[1] . رک: بقره: 183؛ مائده: 97؛ توبه: 103؛ عنکبوت: 45.

[1] . رک: نهج البلاغه (فیض الاسلام)، خطبه اوّل، ص 33 و 34؛ خطبه 189، ص 640؛ رک: محمدى رى شهرى، محمد، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، 1389، ج 4، ص 1429 و 1430، احادیث 9263 تا 9268؛ مجله فقه اهل بیت (علیهم السلام)، ج‌41، ص118 و 119‌.

[1] . کاَنَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّنَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنذِرِینَ وَ أَنزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقّ‏ لِیَحْکُمَ بَینْ‏ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُواْ فِیه‏.

[1] . براى نمونه آیات 129 بقره، 157 اعراف، 24 انفال و 9 حدید.

[1] . رک: نهج البلاغه، خطبه اوّل، ص 33 و 42؛ خطبه 189، ص 640.

[1] . مجله فقه اهل بیت (علیهم السلام)، همان، ص 121‌.

[1] . واژه شریعت گاهى مرادف دین استعمال مى‌شود و گاهى بر بخشى از دین، یعنى احکام عملى اطلاق مى‌گردد.

[1] . قرآن کریم، ضمن برشمردن اوصاف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و کارهایى که انجام مى‌دهد، در آیه 157 سوره اعراف مى‌فرماید: «وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ‌الْخَبَائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إصْرَهُمْ وَالْأغْلَالَ الَّتِى کَانَتْ عَلَیْهِمْ؛ چیزهاى پاکیزه را بر آن ها حلال و ناپاکى‌ها را حرام مى‌کند و بارهاى سنگین و زنجیرها را از دوش و گردنشان بر مى‌دارد.»

[1] . رک: بقره، آیات 129، 151 و 213.

[1] . رک: حدید: 9.

[1] . رک: اعراف: 157.

[1] . رک: نهج البلاغه (فیض الاسلام)، خطبه اوّل، ص 33.

[1] . رک: انفال: 24.

[1] . رک: مائده: 6.

[1] . رک: حدید: 25.

[1] . رک: تمیمی آمدى، عبد الواحد بن محمد، غررالحکم، قم، دفتر تبلیغات، 1366، ج 1، ص 698.

[1] . مجله فقه اهل بیت (علیهم السلام)، همان، ص 122‌.

[1] . فَرَضَ اللهُ الایمانَ تطهیراً من الشرک و الصلاةَ تنزیهاً من الکبر، و الزکاةَ زیادةً فى الرزق، و الصیامَ تثبیتاً للاخلاص، و الحجّ تصلیةً للدین، و العدلَ مسکاً للقلوب، و الطاعة نظاماً للملّة، و الامامةَ لِمّاً من الفُرقة، و الجهادَ عزاً للاسلام، و الصبرَ معونةً على الاستیجاب، و الامرَ بالمعروف مصلحةً للعامة، و بِرَّ الوالدین وقایةً عن السخط، و صلةَ الارحام منماةً للعدد، و القصاصَ حِقْناً للدماء، و الوفاءَ بالنذرتعرّضاً للمغفرة، و توفیةَ المکائیل و الموازین تغییراً للبخسة، و اجتنابَ قذفِ المحصَنات حُجُباً عن اللعنة، و اجتنابَ السَرِقة ایجاباً للعفّة، و مجانبةَ اکلِ اموالِ الیتامى اجارةً من الظلم، و العدلَ فى الاحکام ایناساً للرّعیة و حرّم اللهُ عزَّوجلَّ الشرکَ اخلاصاً للرّبوبیة؛ (این خطبه در متون متعدد عالمان شیعه و اهل سنّت با اسناد معتبر نقل گردیده است. جریر الطبرى، ابوجعفر محمد، دلائل الامامة، قم، دارالذخائر، بی تا، ص 32 و 33؛ ابن ابوطاهر، ابوالفضل احمد، بلاغات النساء، قم، شریف رضی، بی تا، ص 16؛ و ...؛ نظیر این مضمون از امام على (علیه السلام) نیز نقل گردیده است، (نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت 244، ص 1197)؛ مجله فقه اهل بیت (علیهم السلام)، همان، ص 123.

[1] . سخن آیت الله سبحانی در گفتگو با خبرگزاری مهر ، ۱۹ اسفند ۱۳۸۸.

[1] . دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، 1377، ذیل واژه چارشنبه سوری.

[1] . رک: تبیان، استان اردبیل، 26/12/93؛ رک: روزنامه سلامت چهارشنبه سوری در گوشه و کنار ایران.

[1] . حسین عسگری، گروه دین و اندیشه سایت تبیان، چرا مراجع چهارشنبه سوری را حرام کردند؟ 24/12/88.

[1] . بلوچیان طرقی، مریم، حفاظت محیط زیست از دیدگاه اخلاقی، فقهی و حقوقی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، 1394ش، ص310.

[1] . فیها ایضا جهات اجتماعیة و سیاسیة مربوطة بالحیاة و المعیشة الدنیویة؛ موسوی خمینی، روح الله، کتاب البیع، قم، موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، 1410ق، ج2،ص460.

[1] . رک: محمودی، محسن، مسائل جدید از دیدگاه علما ومراجع تقلید، انتشارات علمی فرهنگی صاحب الزمان، 1382، ج1، ص156، ... خامنه ای، فاضل لنکرانی، بهجت، تبریزی، صافی گلپایگانی، سیستانی، مکارم شیرازی.

[1] . نراقی، احمد، عوائد الایام، قم، مکتبه بصیرتی، بی تا، ص17.

[1] . رک: طاهرى، حبیب الله، حقوق مدنى (طاهرى)، 5 جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم - ایران، دوم، 1418 ه‍ ق.

[1] . وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا.

[1] . فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، کنز العرفان فی فقه القرآن، کاشان، اندیشه های حقوقی قانون مدار، 1385، ذیل آیه فوق.

[1] . زراره از ابا جعفر (علیه السلام) روایت کرده که سمرة بن جندب درختی، در کنار دیوار مردی از انصار داشت، و منزل مرد انصاری نزدیک دروازه باغ بود. سمره هر زمان که می خواست به درخت خرمایش سر بزند، بدون اجازه وارد منزل مرد انصاری می شد. مرد انصاری به سمره گفت، هر زمان که خواستی وارد خانه بشوی، اجازه بگیر، اما مرد نپذیرفت. به او مبلغ زیادی پیشنهاد کرد که درختش را بفروشد، قبول نکرد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به مرد انصاری فرمود: «درخت او را قطع کن و در نزدش بینداز، چون ضرر و آسیب رساندن (در دین) وجود ندارد»؛ ر.ک. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب اسلامیه،1407ق، ج5، ص292.

[1] . تاریخچه، آداب چهارشنبه سوری و دردسر ایرانی، سایت پورتال خبری راه برترین ها و سبک زندگی،28 اسفند91.

[1] . فَإِن لَم تَفعَلوا فَأذَنوا بِحَربٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسولِهِ وَإِن تُبتُم فَلَکُم رُءوسُ أَموالِکُم لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمونَ.

[1] . اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا أُظْلَمَنَّ وَ أَنْتَ مُطِیقٌ لِلدَّفْعِ عَنِّی، وَ لَا أَظْلِمَنَّ وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى الْقَبْضِ مِنِّی،...

[1] . فَمَنِ اعْتَدى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَیْکُمْ.

[1] . محقق داماد، مصطفی، قواعد فقه بخش مدنی، تهران، علوم اسلامی، 1383، ص109.

[1] . حرمةُ مالِ المسلمِ کحرمةِ دمِهِ؛ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی فقه الامامیه، تهران، المکتبه المرتضویه، 1387، ج3، ص59.

[1] . کُلُّ شَیْ‏ءٍ یُضِرُّ بِطَرِیقِ الْمُسْلِمِینَ، فَصَاحِبُهُ ضَامِنٌ لِمَا یُصِیبُهُ؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه إلی تحصیل مسائل الشریعه، قم، موسسه آل البیت، 1409ق، ج 19، ص181.

[1] . موسوی بجنوردی، حسن، القواعد الفقیه، قم، موسسه اسماعیلیان، 1371، ج2، ص22.

[1] . رک: مکارم شیرازی، ناصر، القواعد الفقیه، قم، مدرسه امام علی بن ابی طالب (علیه السلام)، 1370، ج2، ص205.

[1] . محقق داماد، همان، ص117.

[1] . نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی تا، ج 27، ص 46.

[1] . قالَ رسولُ اللّه: مَن أخرجَ مِیزاباً أو کنیفاً أو أوتَدَ وَتداً أو أوثَقَ دابّةً أو حَفَرَ شیئاً فى طریقِ المسلمین فأصابَ فَعَطَبَ فهو له ضامنٌ؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، بیروت، آل البیت، بی تا، ج19، باب 11، ص182، ح1.

[1] . باشگاه خبرنگاران جوان،  25 اسفند94.

[1] - کشاورز، بهمن ، تحلیل حقوقی دادگاه متهمان انتخاباتی،24/9/88.

[1] . لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط.

[1] . قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ.

[1] . وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُم.

[1] . یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْط.

[1] . وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‏ أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى.

[1] . دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان، مجموعه مقالات همایش ملی ترافیک شهری «راهکارها- معضلات»: احسان وحدت، ترافیک ذهن در ترافیک شهر، ص340.

[1] . طبق ماده ۶۱۸ قانون مجازات اسلامی، هرکس با هیاهو، جنجال، حرکات غیرمتعارف یا با تعرض به افراد مخل نظم و آرامش عمومی گردد و یا مردم را از فعالیت باز دارد به حبس از ۳ ماه تا یک سال و ۷۵ ضربه شلاق محکوم می شود. (قانون مجازات اسلامی ایران، جرایم علیه اشخاص و اطفال).

[1] . جَعلَ الله سُبحانه حُقوقَ عبادِهِ مُقدّمةً لحُقُوقهِ فَمنْ قامَ بِحقُوقِ عبادالله کانَ ذلک مودّیاً الی القیامِ بِحقوقِ الله؛ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، همان، ص340.

[1] . ما عُبِدَ اللهُ بِشیءٍ اَفضلَ مِن اداءِ حَقِّ المُؤمِن؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1402ق، ج 74، ص 242.

[1] . وأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی لَا یُتْرَکُ فَظُلْمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً الْقِصَاصُ هُنَاکَ شَدِیدٌ لَیْسَ هُوَ جَرْحاً بِاْلمُدَى وَ لَا ضَرْباً بِالسِّیَاطِ وَ لَکِنَّهُ مَا یُسْتَصْغَرُ ذَلِکَ مَعَهُ؛ (نهج البلاغه، خطبة 175).

[1] . أَعْرَفُ النَّاسِ بِحُقُوقِ إِخْوَانِهِ، وَ أَشَدُّهُمْ قَضَاءً لَهَا، أَعْظَمُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج 75، ص 117.

[1] . فَالْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ یَدِهِ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لَا یَحِلُّ أَذَى الْمُسْلِمِ إِلَّا بِمَا یَجِبُ.

[1] . باشگاه خبرنگاران جوان،  25 اسفند94.

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۲:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۴۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۴:۱۹
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۰۶