vasael.ir

کد خبر: ۴۶۹۴
تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۹ - 09 March 2017
فقه عدالت/ استاد واعظی/ جلسه1

مصداق‌یابی و تشخیص مصادیق عادلانه و ظالمانه بودن یک رفتار از مباحث مهم فقه‌العداله است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ استاد حوزه علمیه قم با تبیین ابعاد و جایگاه قاعده عدالت در رشته‌های مختلف علوم و مباحث معرفتی گفت: مصداق یابی و تشخیص مصادیق عادلانه و ظالمانه بودن یک رفتار از مباحث مهم در فقه العداله است.

به گزارش سرویس جامعه و تمدن اسلامی پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام احمد واعظی در درس فقه العداله در مدرسه علمیه خواهران معصومیه قم، ضرروت توجه به مبحث عدالت و تاریخچه مبحث عدالت را تبیین کرده و ابعاد و جایگاه قاعده عدالت را در رشته‌های مختلف علوم و مباحث معرفتی مورد تحلیل و بررسی قرار داد.

 

تقریر درس

قاعده عدل و انصاف یکی از قواعد پرکاربرد در امور مالی، اختلافات مالی و امور اقتصادی و سایر موارد است و برخلاف سایر قواعد فقهی از جمله صوم، طهارت، صلات در مورد این قاعده فقهی کتاب های زیادی نوشته نشده و کار مدونی در این زمینه صورت نگرفته است.

 

هدف از تشکیل حکومت اسلامی اقامه عدل است

 از آن جایی که هدف اصلی و بنیادین نظام اسلامی و تشیکل حکومت دینی اقامه قسط و عدل است این مبحث، یک مبحث کلیدی در فضای اجتماعی جامعه اسلامی بوده و این راه یک راه نرفته است.

مخصوصا مبحث عدالت به خصوص عدالت اجتماعی حتی در فضای مباحث فلسفی هم از رونق زیادی برخوردار نیست و بیشتر از چند دهه نیست که در رشته فلسفه سیاسی مبحث عدالت دامن گستر شده و به بحث محوری حوزه فلسفه سیاسی مبدل شده است.

 

جایگاه عدالت در مباحث معرفتی

علوم معرفتی زیادی مبحث عدالت را مورد بررسی قرار داده‌اند که برای مثال علم فلسه و کلام به لحاظ قدمت تاریخی مخصوصا در علوم اسلامی و موضوع ذاتی یا عقلی بودن حسن و قبح یا شرعی و عقلی بودن حسن قبح و ایکه ظلم قبح داشته و عدالت حسن است.

این‌ها از مباحث مهم علم کلام بوده و نشان می دهد که مبحث عدالت، جایگاه برجسته ای در علم کلام داشته و از مباحث ریشه دار در علم کلام و الهیات است که از گذشته تاکنون و در تمامی ادیان ابراهیمی مورد بحث قرار گرفته است و مبحث شرور و نسبت آن با عدل الهی همانطور که بیان شده از مباحث محوری در ادیان ابراهیمی است؛ یا مثلا فلسفه سیاسی به مبحث عدالت می پردازد و در چند دهه اخیر مبحث عدالت و عدالت اجتماعی از مرکزی ترین مباحث فلسفه سیاسی بوده است.

همچنین در فلسفه اخلاق یکی از مباحث جدی مبحث عدالت است و در فلسفه حقوق نیز از عدالت بحث می شود و در فقه نیز از عدالت بحث می شود، اضافه بر این در علم اقتصاد و شاخه های مختلف آن نیز به مبحث عدالت پرداخته شده است اما سؤال مهم در اینجا این است که مبحث عدالت در کدام رشته‌ها سلطان بحث بوده و در چه علومی جایگاه تسری و تطبیقی در آن مبحث مورد بررسی را دارد یا توسعه آن بحث اصلی و کشاندن آن به جای دیگر است.

 

پرسش های مطرح شده حول محور عدالت و عدالت پژوهی

آیا ما می‎توانیم در بحث عدالت پژوهی، عدالت پژوهی را یک شاخصه اصلی در طول شاخه‌های علمی بدانیم و بیان کنیم مابقی شاخه‌های علمی از باب تبع، خوشه چینی و تسری به مبحث عدالت پرداخته‌اند و اینکه ما نمی‌توانیم آن را به اصلی و فرعی تقسیم‌بندی کنیم.

 

جایگاه عدالت در علوم معرفتی

برای پاسخ به این پرسش که جایگاه اصلی از بحث عدالت کجاست منوط به این است که ما در وهله اول یک تابلویی از حوزه‎های عدالت پژوهی عرضه کرده و منظومه ای را از زوایا و وجوه عدالت پژوهی عرضه کرده و بیان کنیم از چه زوایا، ابعاد و وجوهی می‌توان مبحث عدالت پژوهی را بررسی کرد.

آیا می توانیم مطرح کنیم فلان وجه که فلان شاخه معرفتی به آن می پردازد اصل بحث عدالت است و مثلا سایر وجوه حالت فرعی دارد؟

زوایای مختلفی که بحث عدالت پژوهی دارد آیا هر وجه، شاخه اصلی آن علم معرفتی است و یا اینکه زوایای عدالت، چند وجه دارد که علوم معرفتی به آن می پردازند و یا اینکه این وجوه در همه شاخه های معرفتی اصالت داشته و نمی توان ما بین  آنها تقدم و تأخر قائل شد؟

آیا اساسا در مباحث عدالت پژوهی می توان یک تقدم و تأخر منطقی درست کرد و بعضی از مباحث را متقدم دانست و بعضی دیگر را متأخر دانست؟

 

معنای مزید و موسع عدالت

در اینجا عدالت در معنای موسع خود در نظر گرفته شده است؛ زیرا وقتی بحث از عدالت پژوهی می شود یک معنای موسع و یک معنای مزید به ذهن می آید که منظور از معنای مزید و محدود عدالت پژوهی یعنی مباحث حول محور عدالت اجتماعی؛ پس وقتی می گوییم عدالت پژوهی منظور ما بحث از عدالت اجتماعی است و گاهی هم عدالت پژوهی به معنای مطلق بحث یعنی خود عدالت نه اوصاف و خصوصیات آن به کار می رود و در حال حاضر منظور از مبحث عدالت پژوهی معنای مطلق بحث مدنظر است نه معنای مزید و عدالت اجتماعی.

 

وجه معنا شناختی عدالت

اولین بعد بحث راجع به عدالت وجه معنا شناختی عدالت است این تحلیل مفهومی و بحث معنا شناختی، از ساده ترین بحث که معنای لغوی عدالت است را تا مباحثی مثل اینکه عدالت مشترک لفظی است یا مشترک معنوی را شامل می شود.

علت اینکه این مباحث مطرح می شود این است که عدالت هم در بحث عدل تکوینی و عدل الهی وجود دارد و هم در بحث حوزه اعتباریات، مباحث اجتماعی و گاهی هم به عنوان فضیلت اخلاقی در حوزه رفتار فردی که از عدالت به عنوان ملکه نفسانی و فضیلت فردی مطرح می شود نام برده شده است؛ در حالی که زمانی که در حوزه سیاست و مناسبات اجتماعی از عدالت بحث می شود منظور عدالت به عنوان یک رفتار اجتماعی است نه به عنوان یک ملکه فردی.

 

معنای عدالت و مشترک لفظی بودن یا نبودن آن

آیا در کابری‌های عدالت که در مباحث اخلاق، علم کلام و حوزه رفتار فردی و حوزه مباحث اجتماعی سیاسی بیان می شود مانند عدالت اجتماعی، عدالت جنسیتی بحث می شود و آیا در اینجا منظور از عدالت مشترک لفظی است یا اینکه عدالت معنای جامعی دارد.

مباحث مربوط به بیان نسبت عدالت و مفاهیم هم سنخ و نزدیک مانند عدالت و تساوی و اینکه عدالت یا تساوی مشترک معنوی بوده و معنای یکسانی دارند یا اینکه با هم متفاوت هستند و یا مثلا نسبت میان عدالت و قسم، نسبت میان عدالت و انصاف، نسبت میان عدالت و عدم جانبداری و تبعیض و نسبت میان عدالت و اعطای حق و نفی تبعیض و برابری هم اینها ایضای مفهمومی است و هدف از این مباحث واکاوی معنا شناختی معنای عدالت بوده و مبحث تعریف عدالت نیز ذیل این موضوع بحث می شود که مبحث ذی حق هم از این جمله است که آیا این مفاهیم حقیقت عدالت را بیان می کنند و یا همانطور که بیان شد این ها موضوعاتی هستند که در عرصه تحلیل مفهوم شناسی و معنا شناختی عدالت مطرح می شود.

 

وجه دوم پژوهش درباره عدالت؛ وجه معرفت شناختی عدالت است/ عدالت گرایش و میل است یا حقیقت

در وجه معرفت شناختی عدالت مسأله اول این است که آیا قضایای مربوط به عدالت از جنس معرفت و باور و تصدیق است یعنی وقتی می گوییم عدالت حسن است و ظلم قبیح است، آیا این قضییه، قضایای معرفتی است و صدق و کذب بردار است؛ زیرا در رابطه با مبحث عدل و ظلم دو نظریه کلان وجود دارد و نظر اول بیان می کند که وضعیت ذهن ما نسبت به گزاره های های این چنینی( عدل حسن و ظلم قبیح) وضعیت میل و گرایش است و یک نظر دیگر بیان می کند که وضعیت ذهن ما نسبت به این قضایا وضعیت تصدیق و تکذیب است نه وضعیت میل و گرایش.

 

آن دسته  افرادی که بیان می کند که گرایش ذهن ما به این قضایا گرایش و میل هست بیان می کنند که اصلا این قضایا، قضایای معرفتی نیست.

چون اصلا تصدیق نیست میل هست مثلا یکی نفر بیان می کند که من غذای تند دوست دارم و دیگری بیان می کند که من غذای شیرین دوست دارم یعنی کسی که بیان می کند میل و گرایش خود را بیان کرده و صدق و کذب بردار نیست در حالی که حسن و قبح بودن یک قضییه معرفتی و قابل صدق و کذب بردار است.

ممکن است فردی در بیان میل کذاب باشد یعنی حقیقتا غذای تند دوست ندارد ولی بگوید دوست دارم در اینجا فرد قضییه صدق و کذب بردار نسبت به خارج بیان کرده اما در مورد میل خود حقیقت را بیان نکرده است.

اولین مسأله ای که در زمینه معرفت شناختی عدالت مطرح می شود این است که آیا این گزاره‌هایی که در مورد عدالت مطرح می شود مشتمل بر تصدیق و باور است یا اینکه به این شکل نیست.

 

خاستگاه معرفت ما نسبت به حسن عدل و قبح ظلم چیست/ نظریات مطرح شده در باب عدالت

آیا این تصدیق و این باور، یک امر عقلی است یا عقلائی است یا شرعی است، آیا چون فرمان الهی تعلق گرفته به عدلو لا تظلم می گویم ظلم قبیح یا اینکه شرعی است و این تنها در میان متفکران اسلامی مورد بحث قرار نگرفته، بلکه افلاطون هم نظری را مطرح می کند تحت عنوان نظریه الهی و طبق این نظریه است که فرمان قبح و حسن امور  می دهد و بیان می کند چون خدا فرمان داده مبنای حسن و قبح شرعی است.

اما اینکه چون عقل فرمان داده حسن و قبح جنبه عقلی است و بزرگ ترین بودن کل بر جز را تصدیق می کند و خوبی حسن و بد بودن ظلم را اثبات م کند.

 

و نظریه سوم در مورد عدالت در مباحث معرفت شناسی این است که چون عقلاء حسن بودن عدل و قبح بودن ظلم را وضع کرده اند؛ بنابراین عدل حسن و ظلم قبح است و به عبارت دیگر مبنای عقلایی داشته و به استناد نگرش و وضع عقلاء  این موضوع به این شکل مورد توجه قرار گرفته است.

زیرا بناء عقلا است و مرحوم اصفهانی در این زمینه می فرمایند که چون حسن و قبح انتزاع می شود از بناء و قرار داد عقلاء بر مدح فاعل فعلی و ضم عقلا بر ضم فاعل ظلم پس ظلم قبیح و عدل حسن و عقلاء هم این قرار داد را بر مبنای پیامدها و اثرات عدل و ظلم مورد وضع قرار داده اند.

بنابراین اگر ما موضوعی را مشاهده می کنیم که عقلاء بنا برمدح آن گذاشته اند، به همین دلیل ما آن مفهوم را حسن انتزاع می کنیم و اگر عقلاء بنا بر ضم چیزی گذاشتند ما آن چیز را قبیح انتزاع می کنم؛ بنابراین این پرسش، پرسش مهمی است که معرفت پیدا کردن ما نسبت به حسن عدل و قبح ظلم آیا شرعی، عقلی یا عقلائی است و این موضوع هم راجع به کبریات عدل و ظلم مطرح می شود.

در اینجا بحث مهمی که وجود دارد این است که ما در بحث تشخیص مصادیق رفتار ظالمانه نسبت به مصادیق رفتار عادلانه باید به عرف و بناء عقلاء نگاه کنیم یا اینکه رجوع به شرع و یا عقل کنیم و این بحث خیلی مهم است و در مبحث فقه العداله این بحث خیلی مهم است؛ این که در تشخیص مصادیق، مبنای شرع، بنای عقلاء یا عقل است و همانطور که بیان شد این مباحث در وجه دوم عدالت پژوهی یعنی وجه معرفت شناختی مطرح می شود.

 

وجه سوم عدالت پژوهی

وجه سوم  عدالت پژوهی وجه التزام به گزاره های عدالت و بی عدالتی است مثلا عقل ما تصدیق کرد یا عقلاء بنا گذاشتند بر حسن عدل و قبح ظلم که در اینجا سوالی که پیش می آید این است که انسان به چه علت باید به این امر یعنی عدالت و بی عدالتی ملتزم شود و اینکه چرا انسان باید در زندگی با عدالت رفتار کرده و از بی عدالتی پرهیز کند و به عبارت دیگر منظور این است که به چه وجه انسان ملتزم به رفتار عادلانه و پرهیز از رفتار غیر عدلانه می شود.

آیا می توان بر اساس غایت گرایی التزام به این مباحث از جمله عدل را موجه کرد و بیان کنیم که چون عدل ورزیدن برکاتی دارد و پیامدهای مثبت دارد به همین دلیل باید التزام به عدالت شویم و مبحث ماهیت گزاره های اخلاقی و ماهیت گزاره های عدالت در این بحث مهم است و در اینجا شهودگرایی عقلی و گزاره های غایت گرایی مهم است و در اینجا وجه لزوم التزام مورد بحث و قضایای عدل و ظلم مورد بحث قرار می گیرد.

 

وجه چهارم عدالت پژوهی

زاویه و وجه چهارم عدالت پژوهی، وجه هنجاری یا بحث در اصول و معیارهای عدالت است و یکی از مهم ترین و پردامنه‌ترین مباحث به خصوص در مبحث عدالت اجتماعی است؛ به عبارت دیگر اگر ما عدالت را یک هنجار و ارزش عام و یک فضیلت عام بشمار آوریم ( مثلا تساهل و مدارا در نظام سیاسی لیبرال یک ارزش است و اینکه آیا این مبحث یک مبحث عام بوده و در حقوق جزا و حقوق قضا این ارزش، یک ارزش عام است و باید با مجرمان به تساهل و مدارا رفتار کرد و اگر این عدالت، یک ارزش عام هم باشد در عرصه حقوق قضا یک ارزش عام نیست».

ما در هیچ حوزه ای حتی خانواده به بهانه مالکیت و سرپرستی و یا حتی به بهانه تقابل به مثل اجازه ظلم نداریم و بنا بر فرموده امام علی(ع) حتی ظلم کردن به دشمن هم روا نیست.

التزام به عدل و اجتناب ظلم و ارزشمند بودن عدل و ظلم مبحث دیگری است و هیچ ظالمی در مقام انتزاع و اندیشه ظلم را قبول نداشته و سعی می کند که محملی برای ظلم خود پیدا کرده و ظلم خود را برای افکار عمومی توجیه کند؛ بنابراین حتی ظالمان در مقام باور و اندیشه معتقد به قبیح بودن ظلم هستند.

 

اصول و معیارهای تحقق عدالت به عنوان یک هنجار عام

عرصه و وجه دیگر عدالت پژوهی تصدیق به حسن بودن عدالت به عنوان یک هنجار عام است وقتی عدالت را به عنوان یک هنجار عام پذیرفتیم این بحث مطرح می شود بماذا یتحقق العداله یعنی اصول و معیارهای تحقق عدالت در حوزه‌های مختلف از جمله عدالت اقتصادی و اصول عدالت اقتصادی چیست؛ یعنی باید چه اتفاقی در حوزه عدالت بیتفد که عدالت اقتتصادی ایجاد شود؟

یعنی ما یتحقق به العداله در عرصه های مختلف چیست مثلا در عرصه سیاسی، معیارها و اصول تحقق عدالت سیاسی چیست یا در عرصه جنسیتی معیارها و اصول تحقق عدالت جنسیتی چه اموری خواهد بود؛ به عبارت دیگری بررسی اصول و معیارهای تحقق عدالت در عرصه‎های مختلف از جمله بهداشت و درمان، آموزش ، جنسیت، سیاست و اقتصاد چیست؟/902/968/م

فاطمه قاسمی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۱ / ۰۳ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۱۸:۵۸
طلوع افتاب
۰۵:۵۹:۱۵
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۴۰
غروب آفتاب
۲۰:۰۷:۱۶
اذان مغرب
۲۰:۲۶:۱۳