به گزارش سرویس اقتصاد پایگاه اطلاع رسانی وسائل شعار اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل به عنوان مطالبه ی مهم و جدی مقام معظم رهبری در ابتدای سال 95 مطرح شد. از این رو شبکه ی قرآن برنامه ای را با حضور دو کارشناس اقتصادی تولید و پخش نموده است. آنچه از نظر میگذارنید بخش دوم این گفتگو می باشد.
کارشناسان دکتر حجت الاسلام و المسلمین عباس شفیعینژاد مدیر گروه فقه اقتصادی مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) و دکتر محمدجواد توکلی استاد دانشگاه.
مجری:جناب آقای دکتر شفیعینژاد یک سؤال مستقیم؛ اساساً جایگاه مردم در اقتصاد مقاومتی چیست؟
دکتر شفیعینژاد: ما قبل از اینکه وارد نقش مردم در اقتصاد مقاومتی بشویم، اجازه بدهید که جایگاه انسان را در مباحث اقتصادی، اقتصاد متعارف و اقتصاد اسلامی و تمایز بین اینها را یک اشارهای به آن داشته باشیم. در اقتصاد متعارف، انسان و نیروی انسانی در کنار سایر عوامل تولید به آن نگاه شده است، یعنی همسنگ آنها به انسان هم نگاه میکنند.
مجری: ببخشید این متعارفی که میفرمایید، اقتصاد متعارف درواقع با قرائت غربی است از اقتصاد دیگه؟
دکتر شفیعینژاد: بله! همین اقتصاد مرسوم و رایج که در دانشگاهها تدریس میشود، در دنیا دارد اجرا میشود، همین اقتصاد مبتنی بر نظام نرخ بهره یا اقتصاد سرمایهداری به عبارتی دیگر. جایگاه نیروی انسانی یا انسان در کنار سایر عوامل تولید و همسنگ با آنها تعریف میشود؛ یعنی همان نقشی که سرمایه در تولید دارد برای نیروی انسانی هم، همان جایگاهها و ارزش را قائل هستند؛ اما در نظام اقتصاد اسلامی اینجا نقش متفاوتی را برای انسان در نظر گرفته است.
در نظام اسلامی، انسان از یک کرامت خاصی برخوردار است، آیهی قرآن هست که خداوند میفرماید: «لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَم» ما به انسان یک کرامتی بخشیدیم. کرامت انسان تا حدی است که شما میبینید در یک واجبی مثل حج، وقتی که بنا است بنا به شرایط روز کرامت انسان زیر پا گذاشته بشود حج تعطیل میشود.
بنابر این نگاه اسلام به انسان، متفاوت از نگاه اقتصاد رایج و اقتصاد متعارف به انسان؛ و یک جایگاه خاصی را برای انسان قائل هست. از همین رو مردم در اقتصاد اسلامی یک جایگاه بسیار بالاتری را دارند، ما در تعابیری که مقام معظم رهبری میفرمایند که: در بحث اقتصاد مقاومتی نقش مردم فراموش نشود. یعنی جایگاهی که مردم دارند برای تولید، برای مصرف؛ وظایفی که باید به آنها محوّل بشود، و این نشان میدهد که مردم در اقتصاد مقاومتی یک جایگاه ویژهای دارند.
مجری: جناب دکتر توکلی حضرت آقا اشاره میفرمایند به اصل 44 قانون اساسی که متضمّن شرکت مردم در اقتصاد کشور است در این باره صحبت بفرمائید.
دکتر توکلی: یکی از مشخصههایی که در سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری در مورد اقتصاد مقاومتی، سال 92 بود گمان کنم، این است که اقتصاد مقاومتی یک اقتصاد مردم بنیان هست. آنجا شاید اگر ما بخواهیم این را خوب تبیین بکنیم باید اشاره بکنیم که برخی از مکاتب اقتصادی و نظامهای اقتصادی بخش خصوصی را خیلی به آن اهمیت میدهند، میگویند که درواقع اگر تجمع ثروت بشود و یک افرادی بیایند خوب سرمایهگذاری بکنند، حالا ممکن است نابرابری هم زیاد باشد ولی خب چون روی کارآیی توجه زیادی دارند، میروند سراغ خصوصی سازی. از این طرف بعضی مکاتب مارکسیستی، سوسیالیستی اینها بیشتر نقش دولت را برجسته میکنند؛ ما در اقتصاد اسلامی نکتهای که در سیاستها هم به آن اشاره شده است بحث مردم بنیانی هست و مردم بنیانی به نظرم متفاوت از خصوصی سازی است.
مجری: اگر ما بخواهیم به اصل 44 تمسّک پیدا کنیم چه وجه افتراقی دارد با خصوصی سازی که در غرب شاهدش هستیم؟
دکتر توکلی: بله! به عنوان مثال ما در فرایند خصوصیسازی با بعضی مشکلاتی مواجه شدیم. من یک نمونه عرض بکنم، ما یکی از شرکتهایی نساجی را در سالهای پیش واگذار کردیم، حالا به صورت رانتی واگذار کرد. خریداری که به عنوان بخش خصوصی این شرکت را خرید به بهانهی تعدیل نیروتعدادی از کارگرانش را اخراج کرد، بعداً با بهانهی تعمیر ماشینآلات، ماشینآلات را تهران فرستادند و فروختند، و در نهایت رفتند سراغ زمین آن کارخانه و زمینش را هم فروختند. یعنی در این فرایند ما به این هدف که برویم به سمت خصوصیسازی و خصوصیسازی بهتر بشود وضعیتمان، بدتر شد. من اتفاقاً یک زمانی راجع به بحث توسعه، در واقع توسعه، چین کار میکردم و بحث توسعهی روستایی، یک نمونهای را دیدم در چین، اینها درواقع معجزهی اقتصادی، فکر کنم در دهه 1970 اتفاق افتاد، یک تغییر سیاستی اجرا کردند، تولیدات کشورشان 4 برابر شد!
گفتند معجزهی اقتصادی. چرا؟ چون آن زمان زمینهای کشاورزی به صورت اشتراکی بهرهبرداری میشد و یک گروهی کشت میکردند و میدادند به دولت. دولت چین متوجه بهرهبرداری خیلی پایین آن شد لذا با مالکیت و واگذاری زمینها را منتفی کرد و خود را به اصول سوسیالیستی وفادار دانست اما مدیریت زمینهارا به کشاورزان واگذار کرد و گفت که مثلاً شما روی این زمین کار میکنید و این مقدار محصول سهم دولت است و بقیهاش را شما سهم خودتان و بروید بفروشید؛ و این اتفاق افتاد.
من برای کلاسهای درسم این را مثال میزنم میگویم که ببینید نظام سوسیالیستی مثل چین با پایداری روی مبانیاش آمده یک طراحی کرده، و چکار کرده؟ از این استفاده کرده است. حالا ما در تجربه خصوصیسازی آمدیم درواقع زمین که منشأ رانت بوده که بعضی از این کارخانجات ما چون افتاده در فضای شهری زمینش قیمت پیدا کرد؛ پس ممکن است برخی از بخش خصوصی طمع پیدا کنند نسبت به زمین، درواقع اینها خیلی تمایل به تولید و اینها ندارند. در این مثال اگر من بخواهم خوب بحث مردم بنیانی را عرض بکنم این است که ما نه به سمت دولتی به آن مفهوم میخواهیم برویم، نه به مفهوم بخش خصوصی که دنبال تهیهی ثروت است. درواقع در اقتصاد اسلامی اصل این است که منافع جمع تأمین بشود. اینجا بحث مردم بنیانی میآید مطرح میشود و مشابهاش ما نمونههایی است که مثل در نهادهای بحث جهاد سازندگی داشتیم، در جنگمان داشتیم یعنی مردم میآیند در صحنه، منتها نه با نیتهای، انگیزههای خودخواهانهای که خلاف مسائل اجتماعی است، یعنی درواقع به گونهای مردم وارد صحنه میشوند که آن منافع جنگ هم درواقع تأمین میشود.
مجری: دکتر شفیعینژاد شما ظاهراً افزودهای دارید نسبت به صحبتهای آقای توکلیراد بفرمایید:
دکتر شفیعینژاد: بله! همینطوری که آقای دکتر فرمودند نقش مردم در اقتصاد مقاومتی و اقتصاد اسلامی را ما میتوانیم بیاییم از ساختار مالکیتها، این را به خوبی درک بکنیم؛ در ساختار مالکیتهایی که اسلام ترسیم میکند، یک بخشی به عنوان مالکیت دولتی، یک بخشی از منابع تحت عنوان مالکیت عمومی، یعنی همهی افراد جامعه میتوانند از آنها استفاده بکنند و به مالکیت خودشان دربیاورند، و بخشی از اموال را به مالکیت خصوصی خودشان دربیاورند، یعنی ما هم مالکیت خصوصی هم مالکیت عمومی و هم مالکیت دولتی را در نظام اسلامی به صورت تعریف شده از قبل داریم.
مجری: ما در دبیرستان میخواندیم، نگاه اسلام درواقع به فرد و جامعه طوری است که نه به فرد ظلم بشود نه به جامعه ظلم بشود، حالا در بحث اقتصاد هم همینجور است، نگاه اسلامی تصریح بفرمایید.
دکتر شفیعینژاد: بله! همان نگاه فلسفی اصالت فرد و اصالت جامعه را میکشاند در حوزهی مالکیتها بر مبنایی که اسلام هم فرد را اصیل میداند هم جامعه را اصیل میداند، که هر کدام از اینها وظایفی را باید انجام بدهند، در قبالش مالکیتهای فرد و مالکیتهای جامعه را هر دو را به رسمیت شناخته، در کنار اینها مالکیت دولت را هم به رسمیت شناخته برای اینکه نواقصی اگر اتفاق میافتد اینها برطرف بشود.
مجری: خب تجربه آن را هم داشتیم دیگر، مثلاً میبینیم اقتصاد لیبرالیستی چه آفاتی دارد، چه تبعاتی دارد، به فردگرایی دامن زده، حفظ رقابت را تا سر حد به مسلخ بردن عدالت درواقع پیش برده است؛ در اقتصاد درواقع دولتی هم آن اتفاقاتی که در شوروی سابق افتاد دیگر.
دکتر شفیعینژاد: نه تنها که این اتفاق افتاد در عمل، بلکه در نظریه و تئوری هم خیلی از اقتصاددانان به نام همین امروز دنیا، به طور مثال آقای استیگلیتز که یکی از اقتصاددانان بزرگ برندهی جایزهی نوبل هست، اینها گرایش پیدا کردند به این سمت که اقتصاد لیبرالی صرف نمیتواند منافع جامعه را حداکثر بکند؛ ایشان یک مقالهای دارد تحت عنوان ایسیمتریک اینفرمیشن یعنی اطلاعات نامتقارن. ضعف نظامهای اقتصادی موجود و بحرانهای موجود را معلول اطلاعات نامتقارن و عدم شفافیت در بازارها میداند؛ ایشان در آن مقاله میگوید که این عدم شفافیت هم برطرف نمیشود مگر اینکه دولت بیاید دخالت بکند، چون بنا بر اصول اقتصاد متعارف افراد عقلایی رفتار میکنند، اگر کسی اطلاعاتش نسبت به دیگری زیادتر است، مثلاً من یک ماشین دست دومی دارم میخواهم بفروشم، اطلاعات من نسبت به ماشین خودم بیشتر از آن شخصی است که میخواهد این ماشین را بخرد؛ یا من میخواهم بروم خودم را بیمه بکنم، اطلاعات خودم از ریسک خودم بیشتر از آن شخصی هست که میخواهد من را بیمه بکند؛ پس نفع شخصی اقتضا میکند که من این اطلاعات را فاش نکنم. پس اطلاعات نامتقارن باقی میماند و عدم شفافیت باقی میماند، این عدم شفافیت باعث بحران میشود. ایشان سه تا راه حل ارائه میکند.
راه حل اول؛ حذف نرخ بهره هست، خیلی جالب است مطلبی که اسلام 1400 سال پیش روی آن تأکید کرده که ربا باید حذف بشود، ایشان میگوید حذف نرخ بهرهوری یکی از راهکارهایی است که شفافیت افزایش پیدا بکند.
یکی دیگر از راهکارها ورود دولت است، دولت باید بیاید ورود پیدا بکند و این اطلاعات را بخرد و انتشار بدهد؛ چون بخش خصوصی این انگیزه را بههیچوجه ندارد.
بخش سوم: تکیه سوم ایشان بر روی نهادها است؛ نهادها به معنی آن قوانین و مقرراتی که ناشی از فرهنگ، ناشی از مذهب افراد است اینها میتوانند محدود کننده باشند برای آن تخریبی که عدم شفافیت میخواهد بوجود بیاورد. ببینید پس این یک مطلبی نیست که فقط در عمل اتفاق افتاده باشد، خیلی از اقتصاددانان بزرگ دنیا امروز به این گرایش پیدا کردند که اصولی که اقتصاد اسلامی 1400 سال پیش بر آن تأکید کرده است را میگویند الان آن نجات دهندهی کشور ما، وضعیت اقتصادی از بحران، این اصول است.
مجری: جناب آقای توکلی دربارهی نقش آموزش و ارتقاء مهارت نیروی کار در اقتصاد مقاومتی در حوزهی خانواده صحبت بفرمایید.
دکتر توکلی: این نکتهی آموزش به نظرم یکی از نکات کلیدی در اقتصاد مقاومتی است. شاید تکمیل مباحث قبلی، آقای دکتر شفیعینژاد هم اشاره کردند که یکی از مؤلفههای اقتصاد مقاومتی احساس خطر است؛ اگر یک کسی کنار یک مار خوابیده باشد و خواب باشد هیچوقت متوجه این آسیب نمیشود و اگر هم بیدار باشد و احساس کند که نمیتواند فرار بکند باز هم سر جای خودش میماند، دوتا نکته است؛ خطر را متوجه بشوی و به توانمندی که ما میتوانیم برسیم. من اشاره بکنم به یک گزارشی. سال 1983 یک گروهی از کارشناسان در آمریکا، یک گزارشی را منتشر میکنند به نام اینیشین اتریک؛ یک ملت در خطر، یک چیزی حول و حوش 33 سال قبل؛ در آن گزارش آمده خلاصهاش این است که اقتصاد آمریکا و کل هژمونی آمریکا در مقابل استحکام کالای آلمانی و ظرافت و دقت کالای ژاپنی در خطر است، و اگر این مسیر ادامه پیدا بکند اقتصاد آمریکا صدمه میبیند و در آن گزارش آمده است که دلیل موفقیت اینها نظام آموزشیشان است. یعنی چی؟ یعنی نظام آموزشی است که باعث شده یک نیروی کار ژاپنی تربیت بشود که من در یک گزارشی میدیدم که در سالهای گذشته یک مرگی در ژاپن هست به نام کاروشی یعنی مرگ ناشی از کار زیاد. یکی از مهندسان یکی از شرکتهای خودرو سازی ژاپن، من دیدم این دُز فکر کنم 140 ساعت اضافه کار داشت و این در خانهاش از فرط کار درواقع میمیرد و من دیدم که در بعضی از کارخانههای ژاپن مرتب بعد از اتمام ساعت کار اعلام میکنند میگویند که ساعت کار تمام شده و بروید خانههایتان. جالب این بود که همین به اصطلاح مهندس ژاپنی من دیدم که نوشته بودند این اصلاً اضافه کار هم نمیگرفته بابت این! یعنی اینها در فرهنگ کار به قدری کار کردند که در گزارش درواقع آمریکا هم بود که یک چنین اتفاقی افتاده از این طرف بام افتادند.
دکتر شفیعینژاد: حالا نکتهی جالبش اینجا است که در ادبیات اقتصاد غربی کار یک عنصر نامطلوب است یعنی از فراغت طرف مطلوبیت میبرد، از کار مطلوبیت نمیبرد؛ ولی با این وجود میبینیم که فرهنگ کار به این شکل در آن اقتصاد جا افتاده است.
دکتر توکلی: من یک نکته در ادامه عرض کنم اینها وقتی 33 سال قبل احساس خطر کردند کاری که کردند روی فیلد آموزشی به نام اکانت اجوکیشن یعنی یک زمینهی آموزشی به نام تعلیم و تربیت اقتصادی شروع کردند به کار؛ و متخصصین اقتصاد، جامعه شناسی، علوم تربیتی را جمع کردند گفتند این مشکل است چه راه حلی دارید؟ و کاری که کردند اینها آمدند از نظام آموزش عمومیشان شروع کردند، گفتند که شما باید آن مشکلات فرهنگ کار را اصلاح کنید.
اینها برای مقاطع مثلاً ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان دقیقاً میگوید شما باید مفهوم مثلاً نرخ بهره در سیستم خودشان، شما باید در راهنمایی این را بگویی، بعداً در دبیرستان تکرار کنی، بعد حتی اینها میگویند سهتا چیز را شما باید به اینها بگویی، یکی اینکه اینها بدانند مثلاً پسانداز خوب است، تمایل به پسانداز داشته باشند، توانایی پسانداز داشته باشند؛ یعنی مهارت افزایی هم میکند. این مُدل را درواقع به نظر من اینها 30 سال دارند اجرا میکنند نتیجه گرفتند. چرا؟ چون شما الان نگاه بکنید ماشینهای آمریکایی قبلاً، من اسم نبرم، قبلاً نمیتوانستند با ماشینهای ظریف ژاپنی رقابت کنند ولی الان ماشینهای آمریکایی در اروپا درواقع مطرح شدند و بازار را گرفتند.
مجری: آقای دکتر شفیعینژاد شما دربارهی مهارت و آموزش نیروی کار و نسبت آن با اقتصاد مقاومتی افزودهای دارید بفرمایید.
آقای شفیعینژاد: ما از تمرکز اقتصاد اسلامی بر بحث توزیع ثروت و راهبردهایی که برای رسیدن به یک توزیع متوازن ثروت در جامعه هست، این را به خوبی متوجه بشویم. در اقتصاد اسلامی همان طوری که عرض کردیم توزیع ثروت یک جایگاه ویژهای دارد، یعنی ادعای گزافهای نیست که بگوییم وجه تمایز اقتصاد اسلامی با اقتصادهای دیگر، بخش توزیع ثروتش است؛ اینقدر این بحث، بحث مهمی هست.
در توزیع ثروت اسلام یک هدفی را معرفی میکند «کَیْ لا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیاءِ مِنْکُم» یعنی ثروت نباید تجمع پیدا بکند دست به دست بشود در دست اغنیاء. حالا برای اینکه ما به این دسترسی پیدا بکنیم یک سری راهبردها را قرآن کریم ترسیم کرده است. اولین راهبرد، راهبرد انگیزشی است و راهبرد انگیزشی معنایش آموزش است، یعنی شما تا آن طرف شناخت پیدا نکند، آموزش نبیند نسبت به این مسئله، نمیتواند تحریک بشود به اینکه تلاش بکند برای اینکه این الگو محقق بشود. به طور مثال یکی از راهبردهای انگیزشی که قرآن کریم بر آن تأکید میکند، مالکیت خداوند است، تأکید میکند که مالکیت همه چیز در اختیار خداوند متعال است، به این وسیله فرد اگر این مسئله را بپذیرد آنوقت انفاق کردن، برای اینکه آن هدف الگوی توزیع ثروت محقق بشود برای او ساده میشود؛ یعنی شما بیا به او آموزش بده، فرهنگسازی بکن که مالکیت همه چیز متعلق به خدا است.
مسئلهی بعدی توزیع تکوینی است، یعنی مقدر بودن رزق و روزی؛ «أَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِر» یعنی خدا خودش برای بندگانش روزی را گسترش میدهد یا در تنگنا قرار میدهد؛ این معنایش مقدر بودن روزی است. وقتی که شخص به این اعتقاد داشته باشد که روزی مقدر هست آن وقت انجام واجبات مالی، پرداخت نفقه، پرداخت خمس و زکات و واجبات مالی، انفاقات مستحبه، اینها برای او آسان میشود، میگوید شما این را به او آموزش بده، فرهنگسازی بکن، این جایگاه آموزش در تحقق اقتصاد مقاومتی است؛ این یک بخشی است، بخش بعدی راهبردهای ساختاری است، یک بخشی هم راهبردهای رفتاری است که حالا اینها مکمل هم میشوند برای اینکه شما بتوانید آن هدفی که از اول ترسیم کردید این را در جامعه محققش کنید.
مجری: برای نهادینه کردن این فرهنگ چه کسانی باید ایفای نقش کنند؟ اعم از رسانهها، اعم از معلمین و نقش نهاد خانواده در این میان چیست؟
آقای توکلی: این نکتهی خیلی مهمی است. درواقع ما به نظرم یکی از قسمتهایی که غفلت کردیم در بحث اقتصاد، همان بحث فرهنگسازی و بحث آموزش هست؛ علیرغم اینکه اسلام مرتب تأکید میکند «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ»، یعنی میگوید حتی برو از کافرها علم را بگیر، چین آن زمان؛ و یا شرط آزاد اسرا جنگی تعلیم مسلمانان بوده است.
فرهنگ اسلامی یک ظرافتهایی دارد که گاهی اوقات غفلت میشود، حتی من احساس میکنم در فضای آموزش اقتصاد و اقتصاد اسلامی از اینها غفلت میشود؛ در فرازی از دعای عرفه امام حسین میفرمایند که: خدایا من در عین توانگری تهیدستم پس چگونه در تهیدستی فقیر نباشم؟ یک مقدار جملهاش سنگین است یعنی میگوید: «أَنَا الْفَقِیرُ فِی غِنَایَ فَکَیْفَ لَا أَکُونُ فَقِیراً فِی فَقْرِی» یک مقدار پارادوکس انگار دارد، غنی باشم در عین فقر! اینجا یک بُعد فرهنگی اقتصاد اسلامی که آقای دکتر شفیعی هم اشاره کردند که مالکیت وقتی میگوییم برای خدا هست یعنی شما طغیان نمیکنید، وقتی گفتی اموال برای خدا هست برای من نیست، من امانتدارم، اینجا در این فراز امام حسین میفرمایند که من وقتی توانگر هستم باز تهیدست هستم از نظر فرهنگی، توانگری اولش یعنی توانگری مالی و فقر بعدی آن یعنی فقر الی الله؛ و در قسمت دوم میگوید: «فَکَیْفَ لَا أَکُونُ فَقِیراً فِی فَقْرِی» میگوید حالا که فقیرم باز هم فقر دارم، یعنی درواقع احتیاج به خدا... اگر یک چنین فرهنگی جا بیفتد وقتی که من تهیدست هم هستم آن توکلم را از دست نمیدهم. فرهنگ اسلامی دارد یک کاری میکند، یک فرهنگی در شما ایجاد میکند که همانی که عرض کردم که مدلش امیرالمؤمنین است، فرهنگ شما را به گونهای حفظ کند که در خدمت اقتصاد جامعه باشی یعنی دچار انحراف نشوی که بروی به سمت تکاثر ثروت، بروی به سمت اینکه اموال دیگران را در آن تصاحب بکنی؛ در این مدل نقش آموزش خیلی مهم است، ما متأسفانه در بحث مشاغلمان هم خیلی، علیرغم روایاتی مثل الفقه ثم المتجر، متأسفانه دورههای آموزشی احکام، اخلاق حرفهای برای مشاغلمان مطرح نکردیم. الان معلمان ما آموزش ضمن خدمت دارند ولی چرا ما برای مشاغلمان آموزش ضمن خدمت نداریم؟
مجری: البته بعضی اصناف گذاشتند، تهران را حداقل من خبر دارم.
آقای توکلی: گذاشتند بله! ولی خیلی کم است؛ ما در آیات قرآن بحث ذکر را داریم، ذکر ناشی از این نگاه انسانشناسی، انسان در معرض نسیان است، شما باید مرتب به او تذکر بدهید، اگر این را به روز کنیم یعنی امروزی کنیم یعنی کلاس اخلاق حرفهای باید مرتب باشد در ادارات ما؛ که حالا بعضی جاها هست که به نظر من خیلی کم است.
مجری: جناب دکتر شفیعینژاد لطفا جمع بندی بحث تان را بفرمائید.
آقای شفیعینژاد: در جمعبندی مباحث ما خوب است که به این نکته اشاره بکنیم؛ تحقق اقتصاد مقاومتی با استفاده از ظرفیت موجودی به اسم ظرفیت خانواده و با تأکید بر محور آموزش، ما اگر بخواهیم اینها را به همدیگر وصل بکنیم که حالا هم یک نقطهی شروعی باشد برای مباحث بعدی که انشاالله در جلسات آینده دنبالش میکنیم، بحث مشاغل خانگی میتواند به عنوان یک نقطهی ارتباط بین همهی این موارد باشد؛ یعنی پرداختن به مشاغل خانگی در خانواده، این هم جنبهی آموزشی دارد، هم جنبهی تربیتی دارد، هم جنبهی تقویت تولید ملی را دارد، هم حفظ ارزشهای درون خانواده، همهی اینها توی این مبحث جمع هست. پس ما میتوانیم نقش خانواده را در تحقق اقتصاد مقاومتی در دو بُعد ببینیم: یکی بُعد تولید است، یکی بُعد مصرف خانواده است؛ در بُعد تولیدش میگوییم تقویت مشاغل خانگی پرداختن به این بحث به دلیل اینکه ما اشتغالمان با مشکل مواجه است، بحث تورم، بحث نقدینگی بالا در اقتصاد کشور، این موارد وجود دارد و مشاغل خانگی میتواند یک راه فراری از این مشکلات را به ما نشان بدهد که انشاالله در جلسات آینده به آن خواهیم پرداخت.
مجری: انشاالله! آقای دکتر توکلی؟
آقای توکلی: خواهش میکنم! حالا این بحث، بحث وسیعی هست ولی شاید من یک تَکملهای داشته باشم بر بحث آقای دکتر شفیعینژاد. به نظرم میرسد که همین ارتباطی که ما بین بحث آموزش مطرح کردیم و حالا بحث ارتقاء کیفیت نیروی انسانی، مهارتافزایی، شاید با بحث اقتصاد درواقع مشاغل خانگی میشود اینجور ارتباطش داد که ما در فرهنگ خودمان نظام شاگردی و استادی را داشتیم یعنی در مشاغلمان کسی میرفت خدمت یک خلاصه اهل حرفهای که در قدیم هم میگفتند حرفه، شغل نمیگفتند، حرفه یک تقدسی هم داشته در فرهنگ اسلامی ایرانی، و این یاد میگرفت؛ الان یکی از نکاتی که راجع به مشاغل خانگی میگویند این است که در داخل خانهها وقتی شغل ایجاد میشود، نه تنها بچهها تربیت میشوند از نظر اقتصادی یعنی یاد میگیرد که بالاخره این پولی که الان میآید یا این غذایی که میآید سر سفره خیلی زحمت کشیدهاند، و اینجوری نیست که حالا بابا رفت بیرون، خیلی از بچهها تلقیشان این است که این حساب بانکی و این کارت بانکی خودش پُر میشود و انگار هر چی از آن برداشت کنیم هیچوقت تمام نمیشود.
این اتفاقی که میافتد در مشاغل خانگی، بعضیها که تحلیل میکنند میگویند که این باعث یک نوع تربیت اقتصادی میشود در داخل خانواده، یعنی بچهها یاد میگیرند احیاناً مثلاً اگر قالی بافی دارد میشود بچهها، دختر خانم هم یاد میگیرد قالی بافی را و یک مهارتی یاد میگیرد که در آینده شغلیاش هم ممکن است استفاده بشود. حالا با توجه به این من میخواهم فقط یک ارتباطی هم بدهم به مردم بنیان که ادامه بحثمان بود، ببینید اقتصاد مقاومتی اگر یک اقتصاد مردم بنیان است درواقع ما منظورمان این است که نه آن گونه میرویم سراغ بخش خصوصی که تکاثر ثروت بشود، نه سراغ بخش دولتی که مثلاً آن مفاسد را ایجاد بکند؛ ولی یک بخشی مردمی که درواقع کف جامعه هستند و مهارتهایشان را ارتقاء میدهیم، فرهنگشان را ارتقاء میدهیم در خدمت اقتصاد جامعه باشند، یعنی اینطوری نباشد که به گونهای باشد که برود ثروت را تجمیع کند فساد ایجاد کند یا به گونهای از این طرف برود سراغ بخش دولتی که درواقع آن انگیزهها از بین میرود، این قسمت مردم بنیان را میشود ارتباط داد حتی به این بحث مشاغل خانگی و بحث فضای آموزش که به آن پرداختیم.
مجری: خیلی متشکرم! سپاسگزارم از هر دو بزرگوار که قبول زحمت کردند به برنامهی خودشان، برنامهی 1395 آمدند.
323/100/ع