vasael.ir

کد خبر: ۴۶۸۹
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۶:۴۳ - 08 March 2017
موضوع جلسه سی و پنجم وسی ششم درس گفتار فقه بیمه حجت الاسلام ملکی:

نقد وبررسی رجالی روایات باب هبه

پایگاه اطلاع رسانی وسائل _حجت الاسلام ملکی در جلسه سی و پنجم وسی و ششم درس گفتار فقه درادامه مباحث عمر بیمه با اشاره به عبارت فخر المحققین به بررسی روایات باب هبه پرداخت.

به گزارش سرویس اقتصاد پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل حجت الاسلام محسن ملکی ابرده در جلسه سی و پنجم وسی و ششم درس گفتار فقه بیمه که در تاریخ 22و25دیماه 1395برگزار شد با اشاره به بیان فخر المحققین درباره روایات باب گفت: با این استدلال فخر المحققین روایت ابی بصیر که شرط برای لزوم را کنار زد.
وی در ادامه با اشاره به تمسک فخر المحققین به یک روایت به کیفیت استدلال ایشان درباره اثبات قول صحت پرداخت و افزود: این روایت یا نفی ماهیت هبه می کند یا نفی صحت می کند. و چون نفی ماهیت غلط است اقرب المجازات را انتخاب می کنیم و آن نفی صحت است لکن مطلوب ما با هر دو اعتبار حاصل می شود یعنی چه نفی ماهیت چه نفی صحت نفی لزوم مرحله سوم است و ابعد المجازات می باشد.
این مدرس حوزه علمیه مشهد با اشاره به روایت مرسله ابان بن عثمان یا ابان بن عمر گفت: این مرسله سندش به حسب آن چه که در تهذیب آمده است این است:
حسین بن سعید عن فضاله بن ایوب عن ابان اما قبل از حسین بن سعید شیخ در مشیخه می گوید ان ما رویته عن حسین بن سعید عن زرعه و سماعه و نظر بن سوید و صفوان ین یحیی و الطریق الی الحسین بن سعید صحیح
وی در پایان به بررسی رجالی این روایت پرداخت و گفت: آن چه مهم است این است که روایت مرسله مهم ترین دلیل بر ضعف آن می باشد به جهت این که روایت مرسله بما هی مرسله حجت نیست.


تقریر در ادامه این درس آمده است:

عبارتی از فخر المحققین:
اختار والدی فی المختلف مذهب ابن البراج (و احتج) بروایة أبی بصیر الصحیحة قال قال أبو عبد اللّه علیه السّلام الهبة جائزة قبضت أو لم تقبض قسمت أم لم تقسم الحدیث (و الجواب) انه لا یدل على المطلوب لانه نفى اشتراطه فی الجواز و هو أعم من الوجوب و لا یلزم منه نفى الاشتراط فی الأخص لأن الاشتراط فی الأخص أخص من الاشتراط فی الأعم فنفى الاشتراط فی الأعم أخص من نفى الاشتراط فی الأخص و لا دلالة للعام على الخاص.1
این روایت دلالت بر مطلوب ندارد چون دلالت می‌کند بر نفی اشتراط قبض در جائز بودن عقد هبه و جائز بودن اعم از وجوب است، بنابراین لازم نمی آید از نفی اشتراط قبل در جواز نفی اشتراط در وجوب یعنی اخص، چون شرط بودن قبض در وجوب اخص است از شرط بودنش در جواز در نتیجه وقتی نفی اشتراط می شود در جواز، این نفی اشتراط اخص است از نفی اشتراط در وجوب، از باب این که نقیض اخص اعم است و نقیض اعم اخص است.
با این استدلال فخر المحققین روایت ابی بصیر که شرط برای لزوم را کنار زد.
البته ایشان با تمسک به روایت: الْهِبَةُ لَا تَکُونُ أَبَداً هِبَةً حَتَّى یَقْبِضَهَا وَ الصَّدَقَةُ جَائِزَةٌ عَلَیْه‏2در مقام اثبات قول صحت است.
کیفیت استفاده ایشان از این روایت برای اثبات قول صحت این طور است:
 فالمراد اما نفى الماهیة أو نفى الصحة (لأنه) أقرب المجازات إلى الحقیقة و على کلا التقدیرین فالمطلوب حاصل و طریق الجمع بین الروایة الاولى و الثانیة حمل الثانیة على الثانی و هو نفى الصحة (و فیه نظر) لجواز ارادة نفى اللزوم و الأصل بقاء الملک على مالکه حتى یرد ناقل و مع القبض الناقل متفق علیه فبقی الباقی على الأصل.3
این روایت یا نفی ماهیت هبه می کند یا نفی صحت می کند و چون نفی ماهیت غلط است اقرب المجازات را انتخاب می کنیم و آن نفی صحت است لکن مطلوب ما با هر دو اعتبار حاصل می شود یعنی چه نفی ماهیت چه نفی صحت نفی لزوم مرحله سوم است و ابعد المجازات می باشد. بنابراین مطلوب ما حاصل گردیده و طریقه جمع بین روایت اول و روایت دوم حمل کردن روایت اول است بر نفی صحت و بعد ایشان گفتند: و فیه نظر لجواز اراده نفی اللزوم و الاصل بقاء الملک علی مالکه حتی یرد ناقل و مع قبض الناقل متفق علیه فبقی الباقی علی الاصل.

تحقیق فی المقام:
ان التحقیق فی المقام مقتضی آن است که چند امر را بررسی کنیم:
امر اول: ملاحظه روایات
امر دوم: قواعدی که در این باب قابل ملاحظه هستند
امر سوم: جمع بین قواعد و مؤدای روایات

امر اول: روایات
از کلمات محققین کاملا مشهود شد که بین آنها تعارض است لذا اولین روایت را که در مقام اثبات نظریه متاخرین است بررسی می کنیم و آن مرسله ابان بن عثمان یا ابان بن عمر می باشد.
عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ أَبَانٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: النُّحْلُ وَ الْهِبَةُ مَا لَمْ تُقْبَضْ حَتَّى یَمُوتَ صَاحِبُهَا قَالَ هِیَ بِمَنْزِلَةِ الْمِیرَاثِ وَ إِنْ کَانَ الصَّبِیُّ فِی حَجْرِهِ فَهُوَ جَائِزٌ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ هَلْ لِأَحَدٍ أَنْ یَرْجِعَ فِی هِبَتِهِ وَ صَدَقَتِهِ قَالَ إِذَا تَصَدَّقَ لِلَّهِ فَلَا وَ أَمَّا النُّحْلُ وَ الْهِبَةُ فَیَرْجِعُ فِیهَا حَازَهَا أَوْ لَمْ یَحُزْهَا وَ إِنْ کَانَتْ لِذِی قَرَابَةٍ.4
اما این مرسله سندش به حسب آن چه که در تهذیب آمده است این است:
حسین بن سعید عن فضاله بن ایوب عن ابان اما قبل از حسین بن سعید شیخ در مشیخه می گوید ان ما رویته عن حسین بن سعید عن زرعه و سماعه و نظر بن سوید و صفوان ین یحیی و الطریق الی الحسین بن سعید صحیح
اشکال
در مشیخه دو عبارت نسبت به به حسین بن سعید آمده است.یکی حسین بن سعید به تنهایی است و دیگری حسین به سعید عن الحسن است ظاهرا اولی مقصود شیخ است و می خواهد بگوید وقتی شیخ می گوید حسین بن سعید مقصود سند زیر است.
و ما ذکرته فی هذا الکتاب عن الحسین بن سعید فقد اخبرنى به الشیخ ابو عبد اللّه محمد بن محمد بن النعمان و الحسین بن عبید اللّه و احمد بن عبدون کلهم عن احمد بن محمد بن الحسن بن الولید عن ابیه محمد بن الحسن بن الولید و اخبرنى به أیضا ابو الحسین ابی جید القمی عن محمد بن الحسن بن الولید عن الحسین بن الحسن بن ابان عن الحسین بن سعید، و رواه أیضا محمد بن الحسن بن الولید عن محمد بن الحسن الصفار عن احمد بن محمد عن الحسین بن سعید.5
ولی عبارت دیگری که ایشان آورده و گفته حسین بن سعید عن الحسن بعد چند نفری را ذکر کرده است مقصودش این است که هر گاه من این چند نفر را گفتم مقصود این است که از برادرم حسن و بعد از حسن این افراد مقصود هستند.
و ما ذکرته عن الحسین بن سعید، (عن الحسن):عن زرعة، عن سماعة.و فضالة بن أیوب.و النضر بن سوید.و صفوان بن یحیى-:فقد رویته بهذه الأسانید عن الحسین بن سعید، عنهم.6
دلیل این حرفی که ذکر شد تصریحی است که نجاشی در ذیل کلمه "فضاله" مطرح می کند. او می گوید هر وقت حسین بن سعید از فضاله روایت نقل کرد واسطه برادرش حسن است.
کل شی‏ء تراه الحسین بن سعید عن فضالة فهو غلط إنما هو الحسین عن أخیه الحسن عن فضالة و کان یقول: إن الحسین بن سعید لم یلق فضالة و إن أخاه الحسن تفرد بفضالة دون الحسین و رأیت الجماعة تروی بأسانید مختلفة الطرق الحسین بن سعید عن فضالة و الله أعلم‏7
ولی ابان امکان دارد که روایت کرده باشد از ابی بصیر یا اسماعیل بن جبلی یا اسماعیل بن جعفی یا برید عجلی یا حسن الصیقل یا زراره یا عبد الرحمن بن ابی عبد الله این شخصیتها بعضی محل شبهه رجالیون قرار گرفته اند آن چه مهم است یان روایت مرسله است و مرسله بودنش مهم ترین دلیل بر ضعف آن می باشد به جهت این که روایت مرسله بما هی مرسله حجت نیست. ولی برخی از مرسلات مثل مرسلات ابن ابی عمیر که حضرت امام می فرمایند مرسلات ایشان حجت است ولی مسانید ایشان حجت نیست.
این ابان به فرمایش علامه حلی در خلاصه الاقوال در سه نفر امکان دارد :
اول: ابان بن تغلب که ثقه جلیل القدر است که امام سجاد و امام باقر و امام صادق علیهم السلام را درک کرده است. که در سال 141فوت کرده است و امام صادق علیه السلام فرمودند فوت او ما را ما محزون کرد.
دوم : ابان بن عمر اسدی است که ثقه است.
سوم: ابان بن عثمان احمر که از فرقه ناووسیه است این فرقه از واقفیه حساب می شوند و توقف بر امام صادق علیه اسلام کردند اینها معتقد بودند که امام زمان همان امام صادق علیه السلام است که ظهور خواهد کرد و نام دیگر این ها فرقه صارمیه است که علامه می گوید فاسد العقیده است ولی کشی می گوید که علما اجماع دارند که روایات ایشان خوب است علامه هم می گوید من هم به خاطر این اجماع، این را قبول می کنم.

پی نوشت:
1-إیضاح الفوائد فی شرح مشکلات القواعد، ج‌2، ص: 414‌.
2-وسائل الشیعة، ج‏19، ص: 234
3-إیضاح الفوائد فی شرح مشکلات القواعد، ج‌2، ص: 413‌
4-تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‏9، ص: 155.
 5 تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، المشیخة، ص: 66.
 6-وسائل الشیعة، ج‏30، ص: 135.
7-رجال‏ النجاشی ص :  311.
323/907/ع

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۰:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۰:۲۸
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۳۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۴۸
اذان مغرب
۲۰:۲۴:۴۰