vasael.ir

کد خبر: ۴۶۴۷
تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۳ - 06 March 2017
خارج فقه جهاد/ آیت الله کعبی/ جلسه3

بررسی عناصر تشکیل دهنده مفهوم جهاد

پایگاه اطلاع رسانی وسائل - آزادی انسان ها از ظلم و طغیان و فساد، اجرای شریعت اسلام، عبادت خدا، کمال انسان، شکوفایی و پیشرفت دنیوی، عدل و انصاف، امنیت و اصلاح اوضاع جهانی و نهضت همگانی و احیای جامعه اسلامی و نیز بستر سازی ساخت تمدن انسانی همه در سایه جهاد صورت می پذیرد.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ آیت الله عباس کعبی، صبح چهارشنبه ، بیست و چهارم شهریور ماه 1395 در جلسه دوم درس خارج فقه جهاد در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ، به بررسی عناصر تشکیل دهنده مفهوم جهاد در دین اسلام و همچنین بررسی تبعات مستخرج از این عناصر پرداخت.

استاد عالی حوزه علمیه قم در ادامه بررسی فضیلت جهاد به بررسی  نظر مرحوم صاحب جواهر(ره) در این زمینه پرداختند و چند روایت که ایشان در کتاب خود مورد اشاره قرار داده اند را مطرح نمودند. در انتهای این بحث نیز کلام ذیل را از مرحوم سبزواری در ارتباط با فضیلت جهاد مطرح نمودند:

((مرحوم سید عبد الاعلای سبزواری(ره) در بحث جهاد می گوید: «فان بالجهاد بمعناه العام تقوم ادیان السماویه حدوثا و بقائا بالنسبه الی الافراد و الانواع و لیس فی القوام الدین بالجهاد فی جهه الخاصه فقط و هی المجاهده مع الکفار بل هو متقوم به بمعناه العام فردا او نوعا و کما انه عله محدثه للدین عله مبقی له ایضا». یعنی در سایه جهاد به معنای عامش، ادیان آسمانی استوار می مانند هم در تاسیس هم در بقاء؛ چه اشخاص و چه نوع بشر در سایه جهاد می توانند دینشان را حفظ کنند. قوام دین که به جهاد  است، تنها به جهاد با کفار و در جبهه نیست. چه به صورت فردی چه نوعی. و علت مبقیه و محدثه دین، جهاد به معنای عام است.))

نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان در ادامه بحث جهاد عناصر تشکیل دهنده مفهوم جهاد را به صورت مجزا مورد بحث قرار داد. آیت الله کعبی در این زمینه چهار عنصر را تفکیک نمودند

1- استفاده از همه ظرفیت های موجود

2- قید سبیل الله

3- اعتلای کلمه الله

4- مقابله با دشمن

آیت الله کعبی ثمراتی را برای این عناصر چهارگانه برشمردند:

1- وجوب تولید قدرت

2- حرمت جنگ قدرت طلبانه

3- توصلی بودن جهاد

 

مشروح این جلسه درس خارج فقه آیت الله کعبی را می توانید در ذیل ملاحظه بفرمایید

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه مباحث گذشته

بحث ما مفهوم جهاد، جایگاه جهاد، فضیلت جهاد و مخاطرات ترک جهاد را بیان کردیم. اکنون فرمایش صاحب جواهر(ره) درباره فضیلت جهاد را بررسی می کنیم و ببنیم ایشان به چه ادله روایی استناد کرده اند.

فضیلت جهاد از نظر مرحوم صاحب جواهر(ره)

ایشان چند روایت را پشت سر هم ذکر می کنند که ما نقل می کنیم: «ذروة سنام الإسلام و رابع أرکان الإیمان  و باب من أبواب الجنة و أفضل الأشیاء بعد الفرائض و سیاحة أمة محمد صلى الله علیه و آله التی قد جعل اللّه عزها بسنابک خیلها و مراکز رماحها و فوق کل بر بر فإذا قتل فی سبیل الله فلیس فوقه بر و الخیر کله فی السیف و تحت ظل السیف، و لا یقیم الناس إلا السیف، و السیوف مقالید الجنة و النار. و للجنة باب یقال له باب المجاهدین یمضون إلیه، فإذا هو مفتوح و هم متقلدون سیوفهم  و من غزا غزوة فی سبیل الله فما أصابه قطرة من السماء أو صداع إلا کانت له شهادة یوم القیامة  و أن الملائکة تصلی على المتقلد بسیفه فی سبیل الله حتى یضعه  و من صدع رأسه فی سبیل الله غفر الله له ما کان قبل ذلک من ذنب»[1] در این عبارت، تقریبا دوازده روایت را به طور خلاصه اشاره کرده است که اکنون به ترتیب بررسی می کنیم.

روایت «درعه السنام بالاسلام» اشاره به صحیح ابن خالد عن ابی جعفر(ع) است که می فرماید: «وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ أَ لَا أُخْبِرُکَ بِالْإِسْلَامِ أَصْلِهِ وَ فَرْعِهِ وَ ذِرْوَةِ سَنَامِهِ قُلْتُ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ أَمَّا أَصْلُهُ فَالصَّلَاةُ وَ فَرْعُهُ الزَّکَاةُ وَ ذِرْوَةُ سَنَامِهِ الْجِهَادُ ثُمَّ قَالَ إِنْ شِئْتَ أَخْبَرْتُکَ بِأَبْوَابِ الْخَیْرِ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ الصَّوْمُ جُنَّةٌ الْحَدِیثَ».[2] «ذروه» را بلندا و «سنام» را کوهان شتر گویند. یعنی جهاد باعث رفعت و علو قدرت اسلام می شود. یعنی اگر جهاد نکنیم، علو و قدرتی در کار نیست.

روایت بعدی «رابع أرکان الإیمان» است که همان روایت امیرالمومنین(ع) است که ما در جلسه نخست نقل کردیم که ««وَ سُئِلَ ع عَنِ الْإِیمَانِ فَقَالَ الْإِیمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى الصَّبْرِ وَ الْیَقِینِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ... وَ الْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الصِّدْقِ فِی الْمَوَاطِنِ وَ شَنَآنِ الْفَاسِقِینَ فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْکَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ الْکَافِرِینَ وَ مَنْ صَدَقَ فِی الْمَوَاطِنِ قَضَى مَا عَلَیْهِ وَ مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِینَ وَ غَضِبَ لِلَّهِ غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَ أَرْضَاهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»[3]

          روایت بعدی «باب من ابواب الجنه» دیروز شرح کردیم که خطبه حضرت امیرالمومنین(ع) در پی حمله معاویه به انبار عراق بود: «أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِیَائِهِ وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِینَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِیقَةُ فَمَنْ تَرَکَهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ الذُّلِّ وَ شَمِلَهُ الْبَلَاءُ وَ دُیِّثَ بِالصَّغَارِ وَ الْقَمَاءَةِ وَ ضُرِبَ عَلَى قَلْبِهِ بِالْإِسْهَابِ وَ أُدِیلَ الْحَقُّ مِنْهُ بِتَضْیِیعِ الْجِهَادِ وَ سِیمَ الْخَسْفَ وَ مُنِعَ النَّصَفَ»[4].

          روایت بعدی «افضل الاشیاء بعد الفرائض» یعنی بعد از نماز فضیلت جهاد خیلی بالاست. چون ضمانت اجرای احکام اسلام است؛ مانند امر به معروف و نهی از منکر که فرموده اند: «إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ فَرِیضَةٌ عَظِیمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِض‏»[5] جهاد نیز چنین است که اگر نباشد، کل احکام اسلام زیر سوال می رود و به آن عمل نمی شود. روایتش چنین است: «وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنْ حَیْدَرَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الْجِهَادُ أَفْضَلُ الْأَشْیَاءِ بَعْدَ الْفَرَائِضِ»[6]

          روایت بعدی «سیاحه امت محمد» است.  اشاره به این روایت است: «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی زِیَادٍ السَّکُونِیِّ عَنْ ضِرَارِ بْنِ عَمْرٍو الشِّمْشَاطِیِّ عَنْ سَعْدِ بْنِ مَسْعُودٍ الْکِنَانِیِّ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ مَظْعُونٍ قَالَ قُلْتُ لِرَسُولِ اللَّهِ ص إِنَّ نَفْسِی تُحَدِّثُنِی بِالسِّیَاحَةِ وَ أَنْ أَلْحَقَ بِالْجِبَالِ قَالَ یَا عُثْمَانُ لَا تَفْعَلْ فَإِنَّ سِیَاحَةَ أُمَّتِی الْغَزْوُ وَ الْجِهَادُ»[7] که عثمان بن مظعون به پیامبر اکرم(ص) می فرماید که با خودم می گویم به کوه بروم برای گردش. حضرت می فرمایند: یا عثمان چنین نکن! گردش و تفریح امت من، جهاد است.

می دانید که عثمان بن مظعون سابقه ای داشت که همسرش با یکی از زنان پیامبر بحث می کند که عثمان به کوه زده، حضرت نیز به دنمبال اینان می فرستد و مواخذه می کند و می فرمایند: من هم روزانه غذا می خورم، شبها می خوابم، با زنان ارتباط دارم، چرا زندگی دنیا را ترک کرده اید؟ در اسلام رهبانیت نیست. حدیث دیگری است که در کتاب نکاح آمده است «عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ نَهَى عَنِ التَّرَهُّبِ وَ قَالَ لَا رَهْبَانِیَّةَ فِی الْإِسْلَامِ تَزَوَّجُوا فَإِنِّی مُکَاثِرٌ بِکُمُ الْأُمَمَ»[8]

حالا در روایت مربوط به جهاد می گوید دوست دارم به کوه بزنم و تارک دنیا شوم! حضرت نیز می فرماید اگر می خواهید عزلت بگزینی و دنیا ترک کنی، به جهاد برو. البته منظور حقیر جهاد به معنای گردشگری و کوه پیمایی نیست؛ بلکه عزلت گزینی از دنیا منظور است.

روایت بعدی «لَیْسَ فَوْقَهُ بِرٌّ» است که متن کاملش چنین است: «عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَوْقَ کُلِّ ذِی بِرٍّ بِرٌّ حَتَّى یُقْتَلَ الرَّجُلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَإِذَا قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَیْسَ فَوْقَهُ بِرٌّ وَ إِنَّ فَوْقَ کُلِّ عُقُوقٍ عُقُوقاً حَتَّى یَقْتُلَ الرَّجُلُ أَحَدَ وَالِدَیْهِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِکَ فَلَیْسَ فَوْقَهُ عُقُوقٌ »[9]. این ثمره جهاد  است. مزد جهاد، شهادت است و چون شهادت بالاترین شهادت است و از طریق جهاد به دست می آید، پس فضیلت جهاد هم بالاترین فضیلت است.

روایت بعدی، «الخیر کله فی السیف» اشاره به این روایت دارد: «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْخَیْرُ کُلُّهُ فِی السَّیْفِ وَ تَحْتَ ظِلِّ السَّیْفِ وَ لَا یُقِیمُ النَّاسَ إِلَّا السَّیْفُ وَ السُّیُوفُ مَقَالِیدُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ»[10] سیف، اشاره به قدرت است. ارتباطش با جهاد هم این است که چون معمولا کاربرد سیف در جهاد است. یعنی در سایه جهاد، خیرات و برکات حاصل می شود و مردم در چارچوب وجو.د سیف، می توان عدالت اجرا کرد و حکم کرد.

روایت دیگر، «باب المجاهدون» است که دیروز توضیح دادیم. اصل روایت چنین است: «عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِلْجَنَّةِ بَابٌ یُقَالُ لَهُ بَابُ الْمُجَاهِدِینَ یَمْضُونَ إِلَیْهِ فَإِذَا هُوَ مَفْتُوحٌ وَ هُمْ مُتَقَلِّدُونَ بِسُیُوفِهِمْ وَ الْجَمْعُ فِی الْمَوْقِفِ وَ الْمَلَائِکَةُ تُرَحِّبُ بِهِمْ ثُمَّ قَالَ فَمَنْ تَرَکَ الْجِهَادَ أَلْبَسَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذُلًّا وَ فَقْراً فِی مَعِیشَتِهِ وَ مَحْقاً فِی دِینِهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَغْنَى أُمَّتِی بِسَنَابِکِ خَیْلِهَا وَ مَرَاکِزِ رِمَاحِهَا»[11].

روایت بعدی «عَنِ ابْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ جَبْرَئِیلَ ع أَخْبَرَنِی بِأَمْرٍ قَرَّتْ بِهِ عَیْنِی وَ فَرِحَ بِهِ قَلْبِی قَالَ یَا مُحَمَّدُ مَنْ غَزَا غَزَاةً فِی سَبِیلِ اللَّهِ مِنْ أُمَّتِکَ فَمَا أَصَابَهُ قَطْرَةٌ مِنَ السَّمَاءِ أَوْ صُدَاعٌ إِلَّا کَانَتْ لَهُ شَهَادَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ»[12]. یعنی اگر کسی در راه نبرد اذیت شود به قطره ای باران یا دردی مختصر ، این روز قیامت شهادت میدهد که در راه خدا اذیت شده است. مانند آیه شریفه سوره توبه که می فرماید: « وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغیظُ الْکُفَّارَ وَ لا یَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلاً إِلاَّ کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ»[13]

مرحوم صاحب جواهر(ره)، در پایان ادله روایی، دو روایت از مصادر اهل سنت نقل می فرمایند که «و أن الملائکة تصلی على المتقلد بسیفه فی سبیل الله حتى یضعه»[14] و نیز روایت: «و من صدع رأسه فی سبیل الله غفر الله له ما کان قبل ذلک من ذنب».[15]

بعد از روایات آیات جهاد نیز مورد اشاره است که ما در جلسه گذشته برخی از آنها را بحث کردیم.

جمله ای از مرحوم سبزواری(ره)

مرحوم سید عبد الاعلای سبزواری(ره) در بحث جهاد سخنی دارد که ذی قیمت است. ایشان می فرماید: «فان بالجهاد بمعناه العام تقوم ادیان السماویه حدوثا و بقائا بالنسبه الی الافراد و الانواع و لیس فی القوام الدین بالجهاد فی جهه الخاصه فقط و هی المجاهده مع الکفار بل هو متقوم به بمعناه العام فردا او نوعا و کما انه عله محدثه للدین عله مبقی له ایضا»[16]. یعنی در سایه جهاد به معنای عامش، ادیان آسمانی استوار می مانند هم در تاسیس هم در بقاء؛ چه اشخاص و چه نوع بشر در سایه جهاد می توانند دینشان را حفظ کنند. قوام دین که به جهاد  است، تنها به جهاد با کفار و در جبهه نیست. چه به صورت فردی چه نوعی. و علت مبقیه و محدثه دین، جهاد به معنای عام است.

مروری بر آثار و برکات جهاد

من بر اساس این فرمایش و بحثی که درباره فضایل جهاد داشتیم، جهاد باعث چند کار بزرگ در جامعه اسلامی می شود. و به راستی فریضه فراموش شده است و باید به فرهنگ عمومی تبدیل شود. و اگر ما بتوانیم یک جامعه مجاهد را ایجاد کنیم، دستاوردهای مختلفی خواهد داشت. بنابر آنچه از آیات و روایتت نقل کردیم، می توان دستاوردهای مختلفی برای جهاد برشمرد:

نخست اینکه موجب ضمانت اجرا و علو اسلام خواهد شد. اینکه قاعده فقهی است که «الْإِسْلَامُ یَعْلُو وَ لَا یُعْلَى عَلَیْهِ»[17] و یا فرموده اند: « الْخَیْرُ کُلُّهُ فِی السَّیْفِ»[18]  همه در جهاد است. جهاد نباید ترک شود. دوم اینکه: باعث حرکت و جنب و جوش مثبت در جامعه می شود. سوم اینکه: باعث عزت اسلام می شود. دیگر اینکه باعث هموار نمودن مسیر حاکمیت دین می شود.

همچنین آزادی انسان ها از ظلم و طغیان و فساد، اجرای شریعت اسلام، عبادت خدا، کمال انسان، شکوفایی و پیشرفت دنیوی، عدل و انصاف، امنیت و اصلاح اوضاع جهانی و نهضت همگانی و احیای جامعه اسلامی و نیز بستر سازی ساخت تمدن انسانی همه در سایه جهاد صورت می پذیرد.

در حالی که تضییع جهاد باعث عقب ماندگی امت اسلامی می شود. دشمنان اسلام و مستعمرین در طول تاریخ با این مفهوم مقدس چنان کردند که جهاد توسط امت اسلامی هم تضییع شود. و اگر امروز ایران اسلامی، اگر دارای برکات و پیشرفتی است، به دلیل روحیه جهادی است. وگرنه وضعیت ما با ملتهای دیگر تفاوتی نمی کرد. در دوران معاصر بعد از یازده سپتامبر، گفتند مشکل احکام جهاد بود و به عربستان و جاهای دیگر فشار آوردند که آیات جهاد را از کتابهای درسی حذف کنند و نظام آموزش و پرورش از این نظر اصلاح شود. به تدریج مفهوم جهاد را از طریق دواعش و تکفیری ها بدنام کردند. بالاخره باید برای احیای فرهنگ جهاد، نهضتی داشت. یکی از راهها، همین مباحثه مسایل جهاد در حوزه است. انشاء الله.

عناصر جهاد

بعد از این مباحث، به عناصر جهاد می پردازیم. پیش از این مفهوم جهاد را بیان کردیم و اکنون بر اساس عناصر جهاد بررسی می کنیم. این بحث در تعاریف مفاهیم، که می گویند مانع نیست، جامعه نیست، این مساله، مشکلی را حل نمی کند. مهمترین ویژگی تعریف در مفاهیم اعتباری، عناصر است. چه عناصری که جزو مقدمه است یا جزو نتایج و هدف یا جزو ذاتیات تعریف. لذا ما به طور کلی عنوان عناصر تعریف را بیان می کنیم و معتقدیم چهار عنصر اصلی در جهاد وجود دارد:

عنصر اول: به کار گیری تمام توان و ظرفیت و تلاش و تحمل رنج و مشقت برای رسیدن به هدف. این در واژه جَهد و جُهد است. امروز می گویند: استفاده از همه ظرفیت های عقلی، ذهنی، روحی، عاطفی، روانی، توانمندی های مالی، زمانی، انگیزه ای و... همه مشمول جَهد و جُهد است. یک مجاهد از همه اینها استفاده می کند. و این مطلب در همه معانی جهاد مصدری و غیر مصدری آمده است.

عنصر دوم: قید سبیل الله است. این قید شرعی است که جهاد را به حقیقت شرعیه تبدیل می کند و منظور ما هر آنچیزی است که باعث جلب رضای پروردگار شود . از قیبل حفظ و نشر دین و مقابله با تجاوز و محقق کردن مصالح بزرگ مانند حفظ کشورها، امنیت، حفظ نفوس و اعراض، حفظ منطقه جغرافیایی و... همه فی سبیل الله محسوب می شود.

عنصر سوم: اعلاء کلمه الله است. این هدف جهاد است. بعث اعزاز دین و تقویت شعائر ایمان می شود. تفاوت این عنصر با فی سبیل الله، این است : که عنصر دوم موظیفه است ولی اعلا کلمه الله هدف است.

عنصر چهارم: مواجهه العدو و محاربه است. یعنی مقابله و محاربه با دشمن است. محاربه به معنای عام نه صرفا در میدان قتال.

ثمره اول: وجوب تولید قدرت

بنابراین چهار عنصر در جهاد وجود دارد. ما بر اساس این عناصر، عناوین فرعی استخراج کرده ایم که می توان حقیقت جهاد را بهتر فهمید. مثلا متناسب با این جَهد و جُهد یک مساله شرعی به ذهن است و آن بحث «وجوب صناعه القوه» است.  یعنی وجوب تولید قدرت است. ما نمی توانیم بگوییم در جهاد جَهد و جُهد لازم است ولی ساخت قدرت لازم نیست! اگر جَهد و جُهد وجود دارد، اینکه لغو و لعب که نیست، اثر عملی دارد. لابد هدفی دنبال دارد. به نظر ما به تولید قدرت منجر می شود. حالا این تولید قدرت در مقابل با دشمن است. چه تولید قدرت فرهنگی باشد چه تولید قدرت احتماعی و سیاسی و امنیتی و علمی و ایمانی همه را شامل می شود. ساخت جامعه بر مبنای ایمان و تقوا و ایمان سازی، و تلاش برای تولید قدرت در مقابل دشمن نه خنثی، این یکی از عناصر جهاد است. که واجب شرعی است. اگر دشمن تهاجم فرهنگی دارد، مقابله با او تولید قدرت برای اسلام است و واجب است. اگر جنگ نرم، تولید قدرت نرم واجب است. در جنگ سایبری، تولدی قدرت سایبری واجب است. همچنین جنگ نظامی و اقتصادی و... که واجب شرعی می شود. و متناسب با سلاح و ابزار دشمن، باید مجهز باشد. والا نمی توان با دشمن مقابله کرد. جَهد و جُهد ما، باید ما را به تولید قدرت برساند. البته در آینده ادله قرآنی و روایی را بیان خواهیم کرد. مانند «وَ وَ لْیَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُم‏»[19] یعنی بدون احتیاط و آمادگی فایده ندارد. مانور هم تولید قدرت است. و نمی توان ساخت قدرت نداشت و بی تفاوت بود.

ثمره دوم: حرمت جنگ قدرت طلبانه

عنوان دومی که از عناصر چهارگانه استفاده می شود، حرمت جنگ سلطه طلبانه و قدرت طلبانه است. یعنی چه؟ این مساله همیشه مورد سوال است که اصل در اسلام صلح است یا جنگ؟ می گوییم اصل جهاد است! جنگ اگر مستکبرانه و برای به استضعاف کشاندن ملتها و منافع شخحصی باشد، حرام است و یودی الی الفساد می شود. از کجا استفاده می کنیم؟ از قید فی سبیل الله. یعنی اگر برای مصالح حکومت ها یا مصالح جنگجویان  باشد، جهاد محسوب نمی شود. مانند جنگ های آمریکا به اسم حقوق بشر به ملتها تحمیل می شود. مانند جنگ کویت و افغانستان و ... بنابراین هر جنگی، فی سبیل الله نیست. بلکه اگر برای کسب دنیا و صلح شخصی باشد، جهاد فی سبیل الله نیست و این مطلب روشن است.

ثمره سوم: توصلی بودن جهاد

مساله سومی که از عناصر جهاد استفاده می شود، بحث نیت جهاد است. فقها جهاد را در کتاب عبادات آورده اند نه معاملات. و حتما باید فی سبیل الله باشد. اما اینکه جهاد فی سبیل الله یعنی از اعمال قُربی است. یعنی انجام جهاد علی حد نفسه، باعث تقرب به خدا می شود اما آیا واجب است دولت و رزمندگان و مجاهدین نیت کنند که ما جهاد را مانند نماز و روزه، برای نزدیکی به خدا انجام می دهیم؟ پاسخ این است که خیر؛ جهاد واجب توصلی است نه تعبدی. یعنی تحقیق اهداف و غایات در جهاد مهم است. حالا این اهداف ممکن است دفاع از نفس، عرض، ناموس، اموال و سرزمین و مصالح عمومی امت باشد. همه اینها جهاد فی سبیل الله محسوب می شود. نه اینکه جهاد به معنای دعوت به سوی خدا باشد و با کافران صورت بگیرد که دعوت به اسلام کنیم. بلکه رفع موانع توحیدی و مو.انع دعوت به خدا نیز جهاد است.

روایت اول: لذا معتقدیم قصد قربت در جهاد فی سبیل الله لازم نیست. برخی روایات نیز بر این مطلب موید است. از جمله این روایت: « جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ الْمُوسَوِیِّ عَنْ أَبِیهِ إِسْحَاقَ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَغْزَى عَلِیّاً فِی سَرِیَّةٍ وَ أَمَرَ الْمُسْلِمِینَ أَنْ یَنْتَدِبُوا مَعَهُ فِی سَرِیَّتِهِ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ لِأَخٍ لَهُ اغْزُ بِنَا فِی سَرِیَّةِ عَلِیٍّ لَعَلَّنَا نُصِیبُ خَادِماً أَوْ دَابَّةً أَوْ شَیْئاً نَتَبَلَّغُ بِهِ فَبَلَغَ النَّبِیَّ ص قَوْلُهُ فَقَالَ إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ وَ لِکُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى فَمَنْ غَزَا ابْتِغَاءَ مَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ غَزَا یُرِیدُ عَرَضَ الدُّنْیَا أَوْ نَوَى عِقَالًا لَمْ یَکُنْ لَهُ إِلَّا مَا نَوَى»[20] حضرت دستور دارد در یک ماموریت جنگی حاضر شود. و مسلمین را به همراهی حضرت دستور داد. مردی از انصار به برادر دیگرش (نسبی یا دینی) گفت: برویم در سریه بجنگیم شاید خادم و حیوان و چیزی نصیبمان شود. پیامبر این را فهمید و فرمود: اعمال به نیات است و هر کس هر نیتی داشته باشد همان نصیبش می شود. اگر کسی غزوه کند(به میدان برود) به خاطر اینکه خدا اجرش دهد، همانا خداوند اجرش را می دهد. و هر کس دنیا را اراده کند یا چهارپایی نصیبش شود، همان نصیبش می شود.

روایت دوم: روایت دیگری در هجرت آمده است: «مِصْبَاحُ الشَّرِیعَةِ، قَالَ الصَّادِقُ ع قَالَ النَّبِیُّ ص إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ وَ لِکُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى فَمَنْ کَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَهِجْرَتُهُ إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ مَنْ کَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى دُنْیَا یُصِیبُهَا أَوِ امْرَأَةٍ یَتَزَوَّجُهَا فَهِجْرَتُهُ إِلَى مَا هَاجَرَ إِلَیْهِ»[21] هر کس هجرتش برای خدا و رسولش باشد، به همان می رسد و اگر برای دنیا باشد، هجرتش برای همان است.

 منظور این است که اخلاص ارزشمند است. اما آیا اخلاص به معنای اینکه نیت کند کمال را، وجه الله را، واجب است؟ خیر.

روایت سوم: روایت دیگر که مهم و تکاندهنده است از کلینی است که امام در پایان روایت اسرار معنوی جهاد را بیان می فرمایند که باعث کمال جهاد و مجاهد می شود. بعد از ذکر آداب و شرایط، سائل می گوید پس بگویید در خانه هایمان بنشینید چون شرایط جهاد محقق نمی شود. حضرت می فرماید: برای تحقق شرایط تلاش کنید: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَنْصُرُ هَذَا الدِّینَ بِأَقْوَامٍ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فَلْیَتَّقِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ امْرُؤٌ وَ لْیَحْذَرْ أَنْ یَکُونَ مِنْهُمْ فَقَدْ بَیَّنَ لَکُمْ وَ لَا عُذْرَ لَکُمْ بَعْدَ الْبَیَانِ فِی الْجَهْلِ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ حَسْبُنَا اللَّهُ عَلَیْهِ تَوَکَّلْنَا وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ»[22] یعنی خداوند دین را نصرت می دهد به کسانی که چیزی نصیبشان نمی شود؛ و انسان باید تقوا پیشه کند و تلاش کند از آنها نباشد. بلکه باید شرایط معنوی را محقق کند نه شرایط کمال را و اخلاص شرط کمال جهاد است و غرض از جهاد، تحقق اهداف آن است، نه کمال شخصی.

نکته ای درباره زیاره عاشورا

برخی می گویند در این زیارت عاشورا که «لعن الله امه جاهدت و شایعت و بایعت و تنقبت علی قتاله» این جاهده اتشتباه است و باید «جاحدت» باشد. ما می گوییم: جاهدت درست است. چون جهاد به معنای لغوی منظور است. یعنی امتی که سعی و تلاش کرد بر ضد اباعبد الله و او لعنت می شود. و معنای لغوی هم در قرآن امده است: «اوَ إِنْ جاهَداکَ عَلى‏ أَنْ تُشْرِکَ بی‏ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما»[23]

نکته ای درباره حسن التبعل

درباره روایتی که فرموده اند: «َ جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ »[24]، ما گفتیم منظور فعالیت پشت جبهه در زمان جهاد نظامی است. اما می توان گفت که فقط پشت جبهه نیست. بلکه همین شوهر داری است که در خانه احکام شرع را لحاظ کند هم درست است. هم همسر داری، هم فعالیت پشت جبهه هر دو «حسن البعل» است و شامل معنای اعم جهاد می شود.

 


[1] . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام؛ ج‌21، ص: 3.

[2] . وسائل‏الشیعة، ج1، ص14.

[3] . نهج‏البلاغة، حکمت 31.

[4] . نهج‏البلاغة، خطبه 27.

[5] . وسائل‏الشیعة، ج16 ، ص119.

[6] . وسائل‏الشیعة، ج15 ، ص 13.

[7] تهذیب‏الأحکام، ج6 ، ص122.

[8] . دعائم‏الإسلام، ج2 ، ص193.

[9] . الکافی، ج 2، ص348.

[10] . الکافی، ج5 ، ص2.

[11] . الکافی، ج5 ، ص2.

[12] . وسائل‏الشیعة، ج15، ص13.

[13] . توبه/ 120.

[14] . کنز العمال ج 2 ص 265 الرقم 5651 و 5653.

[15] . کنز العمال ج 2 ص 252 الرقم 5359.

[16] . مهذب الاحکام، ج15 ، کتاب الجهاد.

[17] . وسائل‏الشیعة، ج 26 ، ص14.

[18] . الکافی، ج5 ، ص2.

[19] . نساء/ 102.

[20] . الأمالی‏للطوسی، ص618.

[21] . مستدرک‏الوسائل، ج1 ، ص90.

[22] . الکافی، ج5، ص19 - وسائل‏الشیعة، ج15، ص40.

[23] . لقمان/ 15.

[24] . نهج البلاغه، حکمت 136.

 

120/901/د

مقرر: هادی قطبی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۷ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۵:۳۷
طلوع افتاب
۰۶:۱۰:۴۳
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۵۵:۴۶
اذان مغرب
۲۰:۱۴:۰۲