vasael.ir

کد خبر: ۴۶۴۵
تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۹ - 05 March 2017
معرفی کتاب؛

امنیت

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ کتابی توسط اصغر افتخاری با عنوان «امنیت (مجموعه مفاهیم بنیادین علوم انسانی اسلامی)» که چاپ اول آن در سال 1391 توسط انتشارات دانشگاه امام صادق (ع) در تهران به چاپ رسید. مرکز نشر این کتاب تهران: بزرگراه شهید چمران، پل مدیریت،دانشگاه امام صادق (ع) می باشد.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل، کتاب «امنیت (مجموعه مفاهیم بنیادین علوم انسانی اسلامی)» که چاپ اول آن در سال 1391 توسط انتشارات دانشگاه امام صادق (ع) در تهران به چاپ رسید. این کتاب 288 صفحه می باشد.

این کتاب مشمل بر 5 فصل می باشد. امنیت در کتاب حاضر از منظر درون دینی مورد بحث قرار گرفته است.

فصل اول با عنوان «چارچوب نظری روشی» که شامل مباحثی مانند:

الف ـ چارچوب مادی و نظریه های عرفی

ارکان اصلی اینگونه نظریه ها عبارت است از:

1ـ قانون (علی)،

2ـ مرجعیت (واقعیت)

3ـ عینیت باوری 

4ـ عقل گرایی می باشد.

ب ـ مبحث دوم چارچوب قدسی و نظریه های دینی

ارکان اصلی این گونه نظریه ها عبارت است از:

1ـ توحید و اعتبار نظریه ها

2ـ جهان بینی

در  ادامه مؤلف مزایای روش تحلیل گفتمانی را توضیح داده است. مؤلف در این فصل می نویسد: امنیت در اسلام از حیث معنا و کاربرد متمایز از گفتمان های مسلط فهم شده و دلیل این تمایز به چارچوب نظری و روش تحقیقاتی متفاوت آن باز می گردد که با آموزه ها و اصول عرفی گرا قابل درک و سازماندهی نیست.

امینت در گفتمان اسلامی در چارچوب قدسی (و نه مادی گرایانه) فهم، تحلیل و مدیریت می شود. نتیجه حاکمیت چارچوب مادی از حیث روش شناسی، تولید نظریه های عرفی ای است که در بهترین حالت قادر به درک روابط صوری بین پدیده های مادی است. از منظر علم قانون رابطه ای است که با اوصاف اصلی زیر شناسانده می شود:

1ـ کلی است

2ـ قابلیت پیش بینی و تجویز دارد

3ـ جزئی نگر است

4ـ ابطال پذیرند.

در چارچوب مادی علم نظریه ای تولید نمی کند که باید واقعیت را برای انطباق با آن تغییر داد؛ بلکه خود را به گونه ای ساماندهی می نماید که منطبق با واقعیت باشد. این انطباق پذیری علم دلالت بر اصالت بخشی واقعیت خارجی دارد. عینیت باوری به معنی این است که: عقاید و سلیقه های شخصی و تخیلات نظری هیچ جایی در علم ندارند. در چارچوب مادی عقل محور شناخت است و بدون آن سخن گفتن از شناخت علمی عبث مینماید؛ اما آنچه این ادعا را صورتی افراطی می بخشد آن است که:

اولاً تمام حیثیت عقل را در عقل معاش خلاصه نماییم

ثانیاً توان عقل معاش را بسیار عالی و بی بدلیل ارزیابی نماییم

ثالثاً برای حوزه خارج از عقل ارزش شناختی قایل نشویم.

در چارچوب مادی نظریه های علمی صورتی مکانیکی و متصلب دارند به گونه ای که می توان آن را محصول مواجه عامل شناسا با واقعیت عینی (خارجی) که به مدد عقل قادر به کشف و بیان قانون می شود؛ خلاصه نمود. اما در چارچوب قدسی و نظریه دینی مؤلف می نویسد: شناخت نیز از طریق وحی نیز حاصل می شود و چنان نیست که آنچه از طریق مطالعات علمی متعارف حاصل آمده باشد به عنوان شناختی معتبر مطرح باشند. البته در جهان بینی توحیدی هریک از این روش ها منفصل از اراده و رحمت الهی معنا نمی شود. خداوند قرآن کریم را به انسان اهداء نموده از طریق تعقل و تدبر می توان به شناخت رسید. پس نظریه های دینی از کانون های مختلف دینی تغذیه می شوند. مواجهه مؤمنانه با نظام هستی  می تواند زمینه مناسب برای ساماندهی اندیشه و عمل انسان را تحت تأثیر نیروهای ناشی از نظام هستی فراهم سازد.

این نیروها دارای تأثیر مثبت بوده و به عنوان همراهان صدیق انسان می توان لغزش ها او را نشان دهند. در این حالت کل نظام هستی در خدمت انسان ارزیابی می شود که او را در یک جریان عمومی و کلی به سمت رسیدن به مقصد توقیت می نماید. از منظر اسلامی نیروهای طبیعی و فرآیندهای محیطی در تکوین و تقویت امنیت نقش موثری دارند.خداوند متعال از طریق «نظاره نمودن» و «رویت نمودن» انسان را در حوزه شناخت هدایت می نماید.

شناخت دنیوی اصولاً و بنا به ماهیت ناقص است؛ و کامل نمی شود مگر آنکه با حوزه موسع «آخرت» پیوند داده شود. هستی به دو قلمرو غیب و شهود تقسیم می شود: حوزه قابل شهود به معنی دیدن و حس کردن است. شهود موضوع شناخت های عینی و تجربی هستند. غیب از روش های مختلفی برای انسان آشکار می شود و از این طریق در دسترس او قرار می گیرد. پیامبران از طریق وحی و انسان های معمولی از طریق پیامبران و امامانشان به چنین شناختی می رسند.

منظور از گفتمان مجموعه ای از گزاره های معنادار است که به صوت منطقی با یکدیگر مرتبط شده اندو برای کلیه پدیدارهای ذیل آن تولید معنا می نماید. شأن انحصاری گفتمان ها تولید معنا می باشد. نظریه تحلیل گفتمانی برچند اصل استوار است:

1ـ مرجعیت چارچوب ها: همه موضوعات در تحلیل گفتمانی به عنوان جزئی از یک چاچوب کلان مطرح می شود.

2ـ تبارشناسی: هر موضعی در قالب «نظریه گفتمان» دارای ماهیتی تاریخی است که توجه به آن در درک معنا تأثیر مستقیم دارد و از این نظر تمام موضوعات تاریخی هستند.

3ـ غیریت: تحلیل گفتمانی مبتنی بر تمییز مرزهای مفهومی ـ کاربردی موضوعات از یکدیگر است. به عبارت دیگر هویت مستقل تنها در صورتی شکل گرفته و قابل پذیرش می باشد  که مرزهای آن به صورت مشخص از دیگرموضوعات مشخص گردد.

4ـ استیلاء.

مرزهای گفتمانی مد نظر محقق عبارت است از:

1ـ مرزهای معرفت شناسانه که درحکم چارچوب برای امنیت در اسلام هستند.

2ـ مرزهای هویتی که ناظر بر «تجربه متمایز و منحصر به فرد امنیت در جامعه اسلامی» می باشند.

3ـ مرزهای مفهومی که از عناصر معنایی متمایز گفتمان سخن می گویند.

4ـ مرزهای نظری که روابط متفاوت بین دال و مدلول امنیتی را در گفتمان اسلامی مشخص می کنند.

اما ایراداتی مانند ایده آلیستی و نسبیت گرا بودن نظریه تحلیل گفتمان مانع از تجویز کامل آن برای شناخت امنیت در گفتمان اسلامی می شود به همین خاطر نگارنده با اعمال اصلاحات و تغییراتی در این روش و مبانی نظری آن، نوعی تحلیل گفتمان استعلایی را طراحی و پیشنهاد داده که می تواند نیاز روشی نگارنده را در مقام رجوع به متن دینی و استنباط گزاره های معنایی و شناختی را برطرف سازد. مزایای تحلیل گفتمان عبارت است از:

1ـ جامعیت

2ـ زمینه وندی

3ـ توجه به اصول ثابت.

فصل دوم با عنوان «موضوع شناسی» که شامل مباحثی مانند: معنای سلبی و ایجابی امنیت، سیر تحول گفتمانی امنیت، گفتمان سلبی امنیت (سنت گرایان و فراسنت گرایان)، گفتمان ایجابی امنیت (مدرن ها و فرامدرن ها). مؤلف تعریف هایی که از مفهوم امنیت شده را با استفاده از تحلیل گفتمانی به دو دسته اصلی تقسیم کرده است:

1ـ گفتمان سلبی که در آن امنیت وضعیتی مبتنی بر نبود تهدید برای منافع بازیگر و یا توان مدیریت مؤثر آن به جهت صیانت و حتی افزایش منافع وی ارزیابی می گردد.

2ـ گفتمان ایجابی که در آن امنیت به وضعتی مبتنی بر وجود تعادل بین خواسته ها و داشته ها در یک واحد سیاسی معین متناسب با ضریب ایدئولوژیک (آن واحد) تعریف می شود که به تولید و تقویت رضایت مندی در یک واحد سیاسی منتهی می گردد.

منظور از ضریب ایئولوژیک، ارزش هایی است که توسط فرد یا جامعه به صورت پیشینی پذیرفته شده است و «عامل» (فرد، جامعه و...) جهت صیانت یا تقویت آنها حاضر به هزینه کرد منابع در اختیار و حتی چشم پوشی از برخی از خواسته هایش می باشد.  بررسی های به عمل آمده حکایت از جامعیت و کاربرد مؤثر گفتمان ایجابی پیشنهادی دارد و اینکه نوع مواجهه معناشاناسانه قرآن کریم با موضوع امنیت  نشان می دهد که ایجابی نگری متعالی ارایه شده از سوی اسلام، از ظرفیت های علمی ـ عملیاتی لازم جهت تعریف و اداره امنیت در ادوار مختلف تاریخی برخوردار است. شاخصه اصلی سنت گرایان تأکید ویژه آنها بر ماهیت نظامی تهدیدات است بدین معنا که از منظر ایشان تهدیدات نظامی تنها عامل مؤثر در تعریف و شناخت امنیت / ناامنی بوده و به همین خاطر مطالعات امنیتی در ذیل مطالعات جنگ موضوعیت می یابد. ایده محوری فراسنتی ها در گفتمان سلبی امنیت این است که امنیت مقوله ای چند بعدی بوده است که ابعاد متفاوتی اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... در کنار بعد سیاسی و تاریخی «نظامی» دارد. مدرن ها در گفتمان ایجابی امنیت معتقدند: که با الگو برداری راهبردی از طبیعت می توان به طراحی نوین و کارآمدی در حوزه امنیت دست یافت.

فصل سوم با عنوان «مرزهای گفتمانی امنیت در جاهلیت» می باشد. ارکان گفتمان جاهلی در بحث امنیت عبارت است از:

1ـ تکثر: بنیاد گفتمان جاهلی را این ایده تشکیل می دهد که آفرینش جهان و ندبیر امور آن بر بنیادی واحد قرار ندارد که وصف شرک برای توصیف این وضعیت در قرآن کریم به کار رفته است. گفتمان جاهلی به کفر نیز ختم می شود.

 2ـ عینیت گرایی: مطابق عینیت گرایی حقایق به عینیت ها تقلیل می یابند تا اعتبار آنها درک و پذیرفته شود به همین خاطر است که در مواجهه با مفهوم الله نسبت به عینی سازی آن در قالب خدایگان سنگی و یا تصویرپردازی الهه گان اقدام می نمایند.

3ـ تداول: یعنی در دوران جاهلیت قدرت و امکانات بین گروه خاصی دست به دست می شد لذا شبکه قدرت مادی و سیاسی به شکل بسته ای شکل گرفته بود که امکان نفوذ دیگراندر آن نبود.که این وضعیت مخلل امنیت محسوب می شد.  

4ـ منفعت طلبی

5ـ حمّیت: قوام جامعه جاهلی برتعصب هایی بوده که جای بینش، استدلال و تفکر را می گرفته است یکی از نتایج رشد حمیت ها، تجاوزگری و پیش دستی در جنگ است و در واقع تجاوز و تعارض محصول جاهلیت است.

مهم ترین ویژگی های ساختاری امنیت در گفتمان جاهلی عبارت است از:

1ـ تعارض زایی: ابتنای گفتمان جاهلی بر تکثر و ارتباط بخش آن با چهار مقوله «خودخواهی»، «بدبینی»، «عدوات» و «کفران» منجر می شود تا حجم بالایی از تعارض ها در مناسبات بین بازیگران تولید گردد.

2ـ بی ثباتی

3ـ ایجاد ناامیدی

4ـ جنگ طلبی و تجاوز گری.

مؤلف در این فصل می نویسد: که جاهلیت در مقام امنیت سازی اصولا سلبی انگارانه عمل نموده و بر این اعتقاد است که برای رسیدن به امنیت راهی جز دفع و نفی تهدیدات دیگر بازیگران وجود ندارد. تحقق این هدف نیز در دو سطح راهبردی متصور است: فعال و انفعالی. در حالیکه راهبردهای انفعالی بیشتر به مقوله «دفاع» می اندیشند و از توانمندسازی برای ایستادگی در مقابل متجاوز سخن می گویند؛ راهبرد فعال از این مرحله فراتر رفته و از بازدارندگی، سرکوب و حتی اقدام پیش دستانه برای نفی امکان تولید هرگونه تهدیدی از سوی دیگر بازیگران حمایت می نماید. طرح چنین راهبردهایی مقتضای ساخت تکثرگرایانه گفتمان امنیت جاهلی است که متضمن نوعی واگرایی، خودمحوری، نفع طلبی و بدبینی به آینده است.

فصل چهارم با عنوان «مرزهای گفتمانی امنیت در اسلام» می باشد. ارکان «گفتمان توحیدی امنیت» عبارت است از:

1ـ توحید به عنوان رکن اصلی و محوری

2ـ حقیقت باوری(اصالت حقایق در برابر واقعیت های خارجی)

3ـ ولایت

4ـ سعادت به عنوان راهنمای طراحی نظریه و الگوی عملی امنیت

5ـ تعهد به عنوان رمز پیوستگی و انسجام اجتماعی می باشد.

ویژگی های ساختاری «گفتمان توحیدی امنیت» عبارت است از:

1ـ همگرایی ایجابی و سلبی و امنیت: ساخت گفتمانی امنیت در اسلام تصویری درون گرا دارد که در نهایت تمامی نقاط آن به سمت مرکزی به نام توحید گرایش دارد

2ـ فرزانگی و امنیت: در چنین ساختاری هرچه میزان آگاهی و معرفت مردم و کارگزاران افزایش یابد، ضریب امنیتی جامعه نیز ارتقاء می یابد. فرزانگی واژه ای است که از حیث معنایی بیانگر دستیابی به دانشی مفید همراه با لوازم اجتماعی ـ اخلاقی آن است. دانشی که با بصیرت، اقدام هوشمندانه و ادب توأم بوده و از این طریق در امنیت سازی نقش ایفا می کند.

3ـ بهروزی تاریخی و امنیت: پایان تاریخ چنان است که با حاکمیت ارزش های فراگیر توحیدی برجامعه انسانی و اقامه نظام عدل همراه خواهد بود.

بر این اساس روندها در نهایت به گونه ای است که برای پیروان واقعی اسلام نوید دهنده حاکمیت و امنیت خواهد بود. این باور که در قالب مفهوم انتظار بیان شده از ارزش امنیتی بالایی برخوردار است. نفس وجود چنین باور و اعتقادی تولید کننده نوعی قدرت نرم (ناشی از اراده و امید) است که می تواند در پیروانش توانمندیی را ایجاد نماید که در ساحت های ایجابی (تولید و تلاش برای رسیدن به اهداف) و سلبی (مقابله با دشمنان) به صورت مؤثر به کار آید. در چنین ساختاری، تکثرها در نهایت به نوعی از وحدت تمایل دارند و همین تمایل است که رمز همگرایی هنجاری گفتمان امنیتی اسلام به شمار می آید. بر این اساس تعارض های درونی در پرتو اصل توحید از بین می رودو به جای آن مرزهای مفهومی ـ کاربردی امنیت براساس هنجارهای دینی شکل می گیرد.

فصل پنجم با عنوان «نظریه اسلامی امنیت؛ الگوی تحلیلی فضا محور» می باشد. در فصل محقق ساختار الگوی تحلیلی تازه ای را برای شناخت و مدیریت امنیت پیشنهاد می دهد که با عنوان «الگوی تحلیل فضایی» شناسانده می شود. مطابق این الگو پدیده ها در چارچوب جهان بینی اسلام فهم، تحلیل و عملیاتی می شوند.

از آنجا که جهان بینی اسلامی ساختاری مرکب و چند بعدی دارد این ویژگی «امنیت پژوهی» را تحت تأثیر قرار داده و آن را در فضای «فناء» و مرتبط با دو فضای «تکوین» و «بقاء» قرار می دهد. مؤلف با بازخوانی این الگوی جهان بینی، نظریه ی تازه ای را در حوزه امنیت پژوهی پیشنهاد می نماید که در آن پدیده های امنیتی در چارچوب فضایی  موسوم به فضای امنیتی و بر بنیاد فضاهای پیشینی (یعنی فردی، جمعی، سیاسی و پیشا تکوین) فهم می شوند. این ساخت بندی جدید امکان آن را به محقق می دهد تا تحلیل امنیتی را در سه جهت پیشنهاد نماید:

1ـ اصالت دادن به ریشه پدیده های امنیتی که از آن به تبار شناسی امنیت تعبیر شده است.

2ـ توجه نمودن به آثار و پیامدهای پدیده های امنیتی در افق آینده که به دو صورت تجلی می یابند: الف) آثار احتمالی که پدیده امنیتی مذکور می تواند در حوزه های مختلف جامعه در آینده برجای گذارد. ب) نتایجی که می تواند در سطح حیات اخروی برجای گذارد.

3ـ تحلیل در سطح و به صورت افقی که هدف اصلی از آن درک مناسبات بین امنیت با سایر حوزه های مشابه در هر عصر و دوره ای است. 

مؤلف در این فصل می نویسد: «تهدید و نسبت آن با امنیت» از جمله ارکان مفهومی امنیت به شمار می آید. منظور از فضای پیشا تکوین بُعدی از وجود است که قبل از پدیدار شدن عینی و موجود شدن پدیده (تکوین)، فعال شده و نسبت به تأثیرگذاری بر روی آن اقدام می نماید. با این ساحت، به طور مثال «غیب» وارد مطالعات و معادلات شناخت شناسی و کاربردی شده و امکان بهره برداری امنیتی از آن فراهم می گردد.مؤلف ابتدا تعریفی از فضای فناء، فضای بقاء و فضای تکوین ارائه می دهد سپس در مبحث فضای فردی می نویسد: در گفتمان اسلامی فضای فردی تابع دو قاعده مهم است:

1ـ حرمت گمان، تجسس و غیبت

2ـ عدم ولایت.

مؤلف می نویسد: قلب کانونی است که از طریق دریافت پیام های مربوط به حوزه غیب به افزایش آگاهی انسان و در نهایت هدایت او کمک می کند.در ارتباط با قلب در قرآن کریم تعابیر متفاوت و متعددی آورده شده که در یک تقسیم بندی کلان می توان آنها به دو گروه اصلی تقسیم کرد:

1ـ قلب سلیم (نرم): که قلبی است که از آلودگی ها و آفت های پیراسته شده و لذا خداوند در آن حضور تام دارد.

2ـ قلب غلیظ (سخت): اگر قلب بنا به هر دلایلی دچار آفت شده و سلامت اولیه خود را از دست بدهد به قلب سخت تبدیل می شود.

این قلب به بروز باورها و رفتارها و پدیده های منفی دامن می زند که موجب تنفر در جامعه و تباهی فرد است. در مجومع دو تصویر متفاوت از این فضای فکری را برای تحلیل ارزش امنیتی آن می توان از یکدیگر تمییز داد:

نخست فضای فردی که ماهیت مثبت دارد و تحت تأثیر نفس لوامه، عقل کامل و قلب سلیم شکل می گیرد

دوم: فضای فردی که ماهیت منفی داردو از اثرگذاری عقل ناقص، نفس اماره و قلوب سخت پدید می آید.

در صورت نقش آفرینی هرکی از این دو فضا شاهد شکل گیری الگویی متفاوت از امنیت سازی می باشیم. در بحث مدیریت مؤلف دو گونه انسان  را نام می برد:

1ـ انسان رها: فردی است که از درون فضای فردی با همان خصلت  وویژگی «خودمحوری» وارد عرصه اجتماع می شود. بنابراین آنچه برای او اولویت دارد «منافع شخصی» و «آزادی فردی» است.

2ـ اما انسان مقید با درک اینکه فضای جمعی محل حضور و رفتار افرادی دیگر مشابه او است می پذیرد که به نوعی تحدید آزادی و بازتعریف منافع را گردن نهد تا از این طریق امکان رشد و تعالی و همچنین استمرار حیات جمعی برای همگان فراهم آید.

بررسی های انتقادی در حوزه امنیت حکایت از آن دارد که خاستگاه تمام آسیب ها، تهیدات و ناامنی ها، ظهور نوع انسان اول بوده است. در گفتمان اسلامی امنیت ریشه در حوزه فردی دارد به این معنا که بنیاد اجتماعی امنیت بر روی ارکانی استوار است که آن ارکان از جنس ملاحظات فردی است. از  حیث امنیتی، اخلاق اسلامی با سه کار ویژه اصلی خود به تقویت امنیت کمک می نماید:

1ـ اخلاق و کاهش زمینه تعارض اجتماعی

2ـ اخلاق و مسئولیت اجتماعی

3ـ اخلاق و سلامت رفتار اجتماعی.

در ادامه نویسنده به شاخص های فضای جمعی در گفتمان اسلامی می پردازد که عبارت است از:

1ـ هویت مستقل فرافردی

2ـ شبکه روابط متقابل و پدیده تسرّی

3ـ وجود امر مشترک و عمومی.

امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک نظریه مدیریتی در فضای جمعی دارای چند دلالت امنیتی می باشد که هریک متوجه یکی از منابع چهارگانه مذکور (عقل جمعی، سنن، منافع مشترک طبیعت) می باشد. این دلالت ها عبارت است از:

1ـ تکلیف، کنترل و سلامت اجتماعی

2ـ شورا، مردم سالاری دینی و مشارکت مردمی

3ـ تفکر انتقادی و تعاون

4ـ تکلیف گرایی، خلوص و اصلاح اجتماعی.

از نظر نویسنده مدیریت منابع قدرت در فضای سیاسی به منظور ایجاد امنیتی پایدار در جامعه بر سه رکن اصلی استوار است که عبارت است از:

1ـ احیاء دین و تعادل سیاسی

2ـ کمال سعادت و رضایت مندی

3ـ نرم افزاری دیدن قدرت و تحول سیاست

به طور کلی می توان در یک تقسیم بندی کلان می توان سه رویکرد اصلی سیاست را با توجه به معیار قدرت (نرم ـ سخت) از یکدیگر تمییز داد:

1ـ رویکرد سنتی؛ اصالت ابزار (قدرت): در الگوی سنتی سیاست موضوع قدرت نرم بیشتر به عنوان ابزارهای اعمال قدرت مطرح است. از این دیدگاه وصف «سخت یا نرم» راباید به ابزاری که به واسطه آن قدرت اعمال می شود، ناظر داست.

2ـ رویکرد مدرن؛ اصالت منبع (قدرت): در این دیدگاه منبع تولید قدرت می تواند سخت یا نرم باشد. نتیجه  آنکه قدرت برخلاف دیدگاه های سنتی صرفا از درون لوله تفنگ خارج نمی شود بلکه می توان برای آن منابعی چون استدلال، توجیه، دیپلماسی و... نیز سراغ گرفت.

3ـ رویکرد اسلامی؛ اصالت هویت: اقتضای نرم افزاری دیدن قدرت مطابق با گفتمان اسلامی، بازنگری قدرت در دو سطح است:

1ـ فلسفه قدرت و توحید

2ـ کاربرد قدرت و ثبات قدم.

 

اطلاعات کتاب شناختی این اثر:

این اثر دارای  288 صفحه که چاپ اول آن در سال 1391 روانه بازار شد.

مرکز پخش: تهران: بزرگراه شهید چمران، پل مدیریت، انتشارات دانشگاه امام صادق (ع).

120/601/د

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۹ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۳:۰۶
طلوع افتاب
۰۶:۰۸:۵۳
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۹
غروب آفتاب
۱۹:۵۷:۲۱
اذان مغرب
۲۰:۱۵:۴۳