به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ خداوند تمام عناصر محوری مورد نیاز زندگی بشر را تأمین فرمود و بهرهبرداری از آنها را جزء حقوق بشر قرار داد وجامعه را به صیانت آنها از آفت، انقراض، کمبودی و مانند آن مکلّف کرده است. اگر فرد یا جامعه، دولت یا ملّت در شناخت این عناصر اصلی فتور وَرزد یا در تحصیل یا نگهداری آنها قصور کند، وظیفهٴ دینی خود را انجام نداده است؛ یعنی لازم است دربارهٴ اصل هوا، کیفیت بهرهبرداری از این امانت الهی و چیزهایی که آن را آلوده و بیمار میکند و چیزهایی که در پالایش و درمان آن مؤثر است و نحوهٴ پالایش آن، کارشناسی دقیق شده و اجرا شود. همچنین لازم است دربارهٴ اصل آب گوارا، کیفیّت انتفاع از این ذخیرهٴ خدایی و اشیایی که آن را آلوده و مریض میکند و اموری که در تطهیر و تنظیف آن مؤثر است و نحوهٴ تصفیهٴ آن، ابتکار فنّی معمول شود. نیز لازم است دربارهٴ اصل زمین حاصلخیز، کیفیّت استفاده از این سفرهٴ گستردهٴ الهی و اموری که آن را ویران و بیمار میکند و چیزهایی که در اِحیا، تسطیح، کویر زدایی و صیانت از رانش، تأثیر به سزایی دارد، ماهرانه ارزیابی و اقدام شود تا دستور اسلام امتثال شده باشد.
در دین حنیف الهی که در طول تاریخ به منهجها و شریعتهای متنوّع برای انبیای الهی تجلّی مییافت شناخت اصول زیستْ محیطی و تحصیل آن و پرهیز از تخریب آن و سعی برای سالم سازی آن، از بارزترین حقوق انسانی و نیز از روشنترین تکالیف بشری به شمار میآید تا نشاط جامعه همراه با سلامت آن و خرّمی افرادْ همراه با صحّت آنان تضمین شود. به همین منظور، دینْ هم از آلوده نمودن هوا، کوی و برزن و اماکن عمومی تحذیر و نهی کرده است و هم اگر چنین رخداد تلخی مشاهده شد، برای بر طرف کردن آن، ترغیب و امر نموده است. چنانکه امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «إنّ الله عزّ و جلّ إذا أنعم علی عبدٍ نعمةً أحبّ أن یری علیه أثرها، قیل: وکیف ذلک قال: ینظّف ثوبه ویطیّب ریحه ویحسن داره ویکنس أفنیته… »؛ یعنی خداوند دوست دارد نعمتی که به بندهٴ خود داد، اثر آن را ببیند. پرسیده شد: چگونه؟ فرمود: هر فردی جامهٴ خود را نظیف، خود را خوشبو، خانه خود را نیکو و پیشگاه منزل خود را رُفت و رو کند.
سه گروه مورد لعن خدا
اگر کسانی عمداً به فضای سبز و سالم و نشاط آور نیندیشند و از آلایش آن دریغ کنند و منطقه زرّین خدا داد طبیعت را آلوده نمایند یا در قبال آلوده کردن صاحبان کارگاههای سودجو، مُهر بی مِهری بر لب زنند و خاموش شوند، مشمول قهر خدای قاهر شده، قعر دوزخ جایگاه آنان خواهد بود؛ البته چنان قهری، چنین قعری را به دنبال دارد. لذا، رسول گرامی اسلام فرمود: «ثلاث ملعونٌ من فعلهنّ: المفوّط ظلّ النزال و المانع الماء المنتاب و سادّ الطریق المسلوک»؛ سه گروهند که در اثر سه کار ناروا مورد لعنت خداوند سبحان هستند:
1- کسی که مکان عمومی، سایهبانها، پارکها، محل نزول مسافران و… را آلوده کند.
2- کسی که آب نوبهای را به غصب ببرد؛ یعنی رعایت نوبت نکند.
3- کسی که سدّ مَعْبر کند و مانع عبور عابران شود.
حفظ محیط زیست، پیش از آن که علمی تجربی و طبیعی باشد، دانش تجریدی و انسانی است و از خاستگاه انسانی انسان جوانه می زند و تنها نگاه طبیعی و مالی به آن، مایه محدود دانستن این فن و بی توجهی به این شان شریف انسانی است و چون دین عهده دار شئون مختلف و ابعاد وجودی انسان است، تمامی ادیان الهی به این امر توصیه و آموزه های بلندی را در این رابطه ارائه کرده اند؛ از این رو دانش محیط زیست و حفاظت از آن، علمی انسانی و دینی است.
فقه اسلامی نه تنها نسبت به مسائل مربوط به محیط زیست بیتفاوت نیست، بلکه دستورهای مؤکدی در زمینه حفظ و نگهداری و گسترش و آفت زدایی آنها صادر کرده است.
بیتردید خداوند بزرگ براى استفاده انسان ها، طبیعت زیبا و تمام حیوانات و میوهها و سبزیجات را در اختیار آنها قرار داده است، تا از آن براى خوردن و آشامیدن و پوشاک و مسکن و سایر نیازهاى خود بهره گیرند، لیکن مواهب الهی در کره خاکی نامحدود نیست و به فرموده قرآن مجید «و ان من شی الاعندنا خزائنه و ما ننزله الابقدر معلوم؛ خزائن همه چیز نزد ماست، ولی جز به مقدار معینی آن را نازل نمیکنیم». بنابرین هرگونه زیاده روی و تخریب در این مواهب الهی سبب محرومیت گروهی از مردم جهان یا محرومیت خود ما می شود.
متأسفانه در یک نظر ابتدائى قرائن گواهى مى دهد که دنیا به سوى «فاجعه» پیش مى رود؛ فاجعه اى که زاییده «فراورده هاى نامطلوب و پیشبینى نشده زندگى ماشینى» و مانند آن است. فاجعه اى که مقایسه وضع موجود با گذشته نزدیک، چهره آن را مشخص مى سازد؛ و عامل مؤثرى براى نمو جوانه هاى بدبینى در اعماق فکر خوشبین ترین افراد محسوب مى گردد.
زیرا دنیای امروز ارزش خاصی برای حفظ محیط زیست و حمایت از حیوانات قایل نیست و این نوع برخورد نسبت به محیط زیست که از گذشته در تاریخ وجود داشته هم چنان ادامه دارد.: متاسفانه در جامعه امروز برخی به صورت بی رحمانه و بدون توجه به منافع ملی، جنگلها و مراتع را از بین میبرند و هوا را آلوده میکنند و هرگز به فکر خود و آیندگان نیستند.
بنابراین، پیشبینى مى توان کرد که در آیندهاى نه چندان دور «فاجعه بزرگ» روى دهد و احتمالا بشریت با غیر قابل زیست شدن محیط زیست، از میان برود!.
ضرورت صیانت از محیط زیست
بدیهی است با توجه به پیوندهاى اجتماعى و اینکه هیچ کار بدى در اجتماع انسانى در نقطه خاصى محدود نمىشود، بلکه هر چه باشد همانند آتشى ممکن است به نقاط دیگر سرایت کند، لذا در اجتماع چیزى به عنوان «ضرر فردى» وجود ندارد، و هر زیان فردى امکان این را دارد که به صورت یک «زیان اجتماعى» درآید، و به همین دلیل منطق و عقل به افراد اجتماع اجازه مى دهد که در پاک نگه داشتن محیط زیست خود از هر گونه تلاش و کوششى فروگذار نکنند.
از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم چنین نقل شده که فرمود: «یک فرد گنهکار، در میان مردم همانند کسى است که با جمعى سوار کشتى شود، و به هنگامى که در وسط دریا قرار گیرد تبرى برداشته و به سوراخ کردن موضعى که در آن نشسته است بپردازد، و هرگاه به او اعتراض کنند، در جواب بگوید من در سهم خود تصرف مىکنم!، اگر دیگران او را از این عمل خطرناک باز ندارند، طولى نمى کشد که آب دریا به داخل کشتى نفوذ کرده و یکباره همگى در دریا غرق مى شوند».
از این رو اسلام به هیچ وجه به ضرر دیگران رضایت نمى دهد، حدیث مشهور «لا ضرر» که در کتب اهل سنت و شیعه از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وارد شده است وجود هر نوع تولید زیان آور را ممنوع مىکند، خصوصا آنجا که تولید فرآوردهاى به زیانهاى عظیم اجتماعى منجر شود و یا حقوق گسترده دیگران را پایمال کند؛ مانند تولیداتى که به تخریب محیط زیست، به خطر افتادن زندگى آبزیان و حیوانات، نابودى جنگل ها و آلودگى دریاها، و یا تولید سلاح هاى کشتار جمعى منجر گردد. که ضرورت تحقق این مهم منبعث از احکام فقهى چیستی رابطه انسان با طبیعت و محیط زیست است.
صیانت از محیط زیست در اسلام
باید اذعان نمود اسلام نسبت به محیط زیست نگاه ویژهای دارد و روایات فراوانی در این زمینه وارد شده است و این نگاه اهمیت و نقش محیط زیست را نشان میدهد.
بدین جهت حضرت على علیه السلام در بخشی از عهدنامه مالک اشتر خطاب به آن فرمانده شجاع خویش مىفرماید: «ولا تقطعوا شجرا الا ان تضطروا الیها؛ و درختان را جز در حال ناچارى قطع نکنید».
پیامبر رحمه للعالمین نیز به سربازان خویش دستور مى دهد که هیچ درختى را در هنگام جنگ و نبرد قطع نکنند، و به محیط زیست احترام بگذارند؛ مگر اینکه درخت یا درختانى مانع پیشروى سربازان اسلام و لشکریان قرآن باشد، که در این صورت قطع آن از باب ضرورت -و البته به مقدارى که ضرورت اقتضا مى کند- مانعى ندارد.
هم چنین میتوان به اعمال عبادی حج و عمره اشاره نمود که یکی از ابعاد تحریم صید در حال احرام نیز به همین منظور است، زیرا با توجه به این همه رفت و آمدى که هر سال در این سرزمین هاى مقدس مى شود، نسل بسیارى از حیوانات در آن منطقه که به حکم خشکى و کمآبى، حیواناتش نیز کم است، برچیده خواهد شد، مخصوصاً با توجه به اینکه در غیر حال احرام نیز صید حرام است، همچنین از حرمت کندن درختان و گیاهان، روشن مى شود که این دستور ارتباط نزدیکى با مسأله حفظ محیط زیست و نگهدارى گیاهان و حیوانات آن منطقه از فنا و نابودى دارد.
گفتنی است صنایع کنونى با تمام فواید و برکاتى که براى نوع بشر دارد، محیط زیست را به شدت آلوده و تخریب مى کند و به دنبال تخریب محیط زیست، انواع جان داران در خطر نابودى قرار مى گیرند لذا دنیاى کنونى به این فکر افتاده است که براى حفظ محیط زیست و نسل حیوانات به پا خیزد و پیش از آنکه فاجعه اى در کره خاکى ما رخ دهد، چارهاى بیندیشد. ولى پیشوایان اسلام از هزار سال پیش و بیشتر بر این موضوع تأکید کردهاند که یک نمونه آن سخنان صریح مولا أمیر المؤمنین علیه السلام است که با صراحت مى فرماید: «برابر سرزمینها و حیوانات مسئولید».
درباره حفاظت از محیط زیست مولفههای فراوانى دیده مى شود؛ از جمله اینکه دستور داده شده است: «کنار نهرها، زیر درختان میوهدار و مقابل درهاى خانهها و محل نزول کاروانها و اطراف مساجد را آلوده نسازید؛». در دستورات جنگى اسلام نیز نقل شده؛ «درختان سرزمین دشمن را قطع نکنید؛ نسوزانید و با جریان سیل آساى آب، آنها را از میان نبرید. آب آشامیدنى دشمن را آلوده نسازید». و در یک جمله «محیط زیست را آلوده نکنید»، لیکن آمریکا که صداى دفاع از حقوق حیوانات و محیط زیست آنها گوش فلک را کر کرده، در جنگ ویتنام هنگامى که سربازان ویتنامى به جنگلها پناه مى بردند، جنگل را با سربازان درون آن به آتش مىکشیدند. اما اسلام اجازه این کار را نمى دهد و مى گوید: «شما با سربازان و دشمن نبرد مى کنید، محیط زیست که گناهى ندارد».
پیامدهای نابودی محیط زیست در آموزههای قرآنی
در تبیین این مسأله باید گفت در قرآن مجید مى خوانیم: ««هو أنشأکم من الأرض و استعمرکم فیها فاستغفروه ثم توبوا إلیه»؛ اوست که شما را از زمین آفرید و آبادى آن را به شما واگذاشت؛ پس از او آمرزش بطلبید سپس به سوى او باز گردید (و به عمران و آبادى زمین بپردازید)» تعبیر به عمران و آبادسازى به وسیله حضرت آدم (علیه السلام) و نسل او نشان مى دهد که باید هدف همه انسانها عمران و آبادى زمین باشد، نه تخریب آن به وسیله نابودی محیط زیست!.
هم چنین خداوند متعال دلیل نفاق و دشمنى یکی از منافقان به نام «اخنس» را چنین بیان مى کند؛ «و إذا تولى سعى فی الأرض لیفسد فیها و یهلک الحرث و النسل و الله لا یحب الفساد» نشانه نفاق و دورویى اخنس و سایر منافقین این است که هنگامى که روى برمى گردانند و از نزد تو خارج مى شوند، در راه فساد در زمین کوشش مىکنند و زراعتها و چهارپایان را نابود مى سازند؛ با اینکه مى دانند خداوند فساد را دوست ندارد. یعنی، چنین افرادى وقتى به حکومت و قدرت دست یابند، مفسد فى الارض مى شوند و در همه جا تخم فساد مىپاشند؛ زراعتها را ویران نموده و چهارپایان را نابود مى نمایند. «اخنس» منافق وارد منطقه اى از مناطق مسلمانان شد، در آنجا شروع به إفساد و خرابکارى کرد؛ زراعت هاى مسلمانان آن منطقه را از بین برد و حیواناتشان را نابود ساخت.
این آیه شریفه نشان مى دهد که اسلام در هزار و چهار صد سال پیش اهمیت خاصى براى حفظ محیط زیست قائل بوده است، بدین جهت ضربه به محیط زیست را در ردیف «افساد فى الارض» شمرده است و آن را از نشانهها و علامت هاى نفاق و دشمنى با اسلام بیان نموده است. در سایر آیات قرآن و روایات اسلامى، نمونه هاى فراوانى در مورد محیط زیست یافت مى شود.
«فرهنگ سازی» شاخصۀ بنیادین در صیانت از محیط زیست
باید اذعان نمود فرهنگ سازی در حفاظت از محیط زیست و ضرورت بالا بردن سطح آگاهیهای مردم نسبت به محیط زیست امری حیاتی است، لذا قبل از مجازات افراد متخلف باید به فکر تحول فرهنگی در محیط زیست بود تا همه مردم بدون نظارت دیگران از محیط زیست به خوبی حفاظت کنند. بیشک مسائل مربوط به محیط زیست را باید از دبستان و پیش دبستانی شروع کرد و در کتابهای درسی آنها گنجاند.
مردم نیز باید آگاه باشند که آب، زمین و هوا محدود است و هر کسی حق دارد مقداری از آن استفاده کند. هر نسلی به مقدار خودش حفظ کند و همان گونه که نسلهای گذشته برای ما سهم گذاشتند ما هم برای آیندگان بگذاریم. لذا حتی یک قطره آب هم مهم است. بیدلیل نباید مصرف شود. هوا را نباید آلوده کرد. باید به طور جدی فرهنگ سازی کرد و مردم را نسبت به محدود بودن اینها و نیاز امروز و آیندگان به آن آگاه کرد.
اجتناب از «مصرف گرایی»؛ مهمترین اصل در صیانت از محیط زیست
بدیهی است ترغیب به مصرف گرایى جنون آمیز در بخش انرژى، آب، استفاده از ذخائر ارضى و منابع طبیعى از یک سو و تلاش براى افزایش قیمتها به انگیزه سودجویى از سوى دیگر، سبب شده است که در کشورهاى پیشرفته و ثروتمند به مصرف بیش از نیاز روى آورند. روشن است که تاوان این نوع مصرفگرایى لجام گسیخته و افراطى در جهان پیشرفته و صنعتى در قالب آثار سوء مصرفگرایى اشرافى، به دامان طبیعت نیز سرایت کرده است، منابع تجدید ناپذیر به سرعت رو به زوال رفته، محیط زیست موجودات خشکى و دریایى آلوده گشته، نسل بسیارى از آنها در معرض نابودى قرار گرفته است، آلودگى هاى حاصل از مصرف بى رویه انرژى دود کارخانه هاى صنعتى به گرمتر شدن دماى زمین انجامیده است، و به طور کلى کره زمین با خطرات جدى مواجه شده است.
لذا نباید فراموش کنیم آنچه امروز دراختیار ما در این محیط زیست قرار دارد، صرفاً متعلق به نسل امروز نیست، بلکه به یقین نسل های آینده نیز درآن سهم دارند و تخریب آنها سبب محرومیت فرزندان و نسل های آینده میشود و این نهایت خودخواهی است که ما همه آنها را فراموش کرده و فقط به فکر خویش باشیم. لذا دانشمندان دلسوز پیوسته هشدار میدهند که در استفاده از این مواهب بسیار دقیق باشید و از هرگونه اسراف و خرابکاری بپرهیزید.
«تبیین فقهی» محیط زیست؛ رسالت فقهای اسلامی
لازم به ذکر است در فقه اسلامى بایدها و نبایدهاى فراوانى در زمینه مسائل مربوط به زندگى طبیعى انسان وجود دارد، که او را از امور زیانبار و خطرات حفظ مى کند. شاهد این سخن وجود آموزههای فقهی در تحریم بعضى از تصرف هاى زیان بار در طبیعت است که محیط زیست را ویران مى کند و به طور کلى تحریم اضرار به نفس و آنچه براى سلامت جسم و جان انسانها خطرآفرین است (و ممکن است خود انسان خطر آنها را هنوز درنیافته باشد).
به بیان دیگر؛ از آنجا که اسلام پاسخگوى همه احتیاجات انسان است، شکل پاسخگویى به نیازهاى انسان در زمان هاى مختلف فرق مى کند که این با دخالت زمان و مکان در اجتهاد قابل تحقق است که امروزه به عنوان «مسائل مستحدثه» مطرح است. لذا اصل ضرورت صیانت از محیط زیست از جمله مسائلى است که با مؤثر دانستن دو عنصر زمان و مکان در اجتهاد مىتوان پاسخ درست شرعى این مسائل را از نصوص دینى استنباط کرد.
لذا تبیین فقهی محیط زیست از جمله ابعاد گسترده فرهنگ و دانش بلند اسلامی است که نسبت و رابطه فقه و محیط زیست را تبیین میکند زیرا در دنیایی که شرم آورترین تخریب محیط زیست از سوی کشورهای صنعتی صورت میگیرد دستورات فقهی اسلامی درخشندگی خاصی دراین عرصه داشته و عامل مهمی برای معرفی مکتب اسلام خواهد بود.
بنابراین فقه اسلامی نه تنها نسبت به مسائل مربوط به محیط زیست بیتفاوت نیست، بلکه دستورهای مؤکدی در زمینه حفظ و نگهداری و گسترش و آفت زدایی آنها صادر کرده است. لذا پیوند ناگسستنی مباحث فقهی با مسائل محیط زیست را باید طلیعه مبارک در حفظ و حراست و پاسداری از منابع محیط زیست دانست، آن هم در حالی که در پرتو حکومت اسلامی فقه و فقاهت عزیز است و نفوذ زیادی در افکار عمومی دارد.
120/701/د