vasael.ir

کد خبر: ۴۶۰۴
تاریخ انتشار: ۱۰ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۶:۱۲ - 28 February 2017
در سی‌ویکمین جلسه درس خارج آیت‌الله نوری‌همدانی مطرح شد:

عامه قائلند که اولاد بنات اولاد انسان محسوب نمی‌شوند

پایگاه اطلاع رسانی وسائل_حضرت آیت‌الله نوری همدانی در جلسه سی‌ویکم درس خارج فقه خود، در ادامه بحث از شروط صحت عقد، به بحث از وقف برای اولاد و اولاد اولاد پرداخت و با تکیه بر آیات قرآن کریم و روایات متعدد اثبات کرد که اولاد دختر مانند اولاد پسر در یک حکم هستند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حضرت آیت‌الله حسین نوری‌همدانی در جلسه سی‌ویکم درس خارج فقه خود که در تاریخ 22 آذر 95 برگزار شد، به بحث از وقف برای اولاد و اولاد اولاد پرداخت و با تکیه بر آیات قرآن کریم و روایات متعدد اثبات کرد که اولاد دختر مانند اولاد پسر در یک حکم هستند.
وی با تاکید بر تاثیر سیاست‌ بر فقه گفت: از جمله این تاثیراتش این بحث است که اولاد دختر جزء اولاد انسان حساب می شوند یانه؟
آیت‌الله نوری‌همدانی در عبارت‌هایی مانند « وقفت علی اولادی» اولاد را شامل اولاد پسر و دختر دانست و افزود: عامه قائلند که اولاد بنات اولاد انسان محسوب نمی شوند و منشأ این اختلاف این است که در زمان بنی امیه سخت جلوگیری می کردند از اینکه امام حسن و امام حسین علیهما السلام اولاد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم نامیده شوند.
این استاد درس خارج حوزه علمیه قم در بخش دیگری از سخنانش با قرائت آیه 84 و 85 سوره مبارکه انعام، خاطر نشان کرد: در اینجا ملاحظه می فرمائید که حضرت عیسی با اینکه پدر ندارد اما از طرف مادر و با چندین واسطه به عنوان ذریه حضرت ابراهیم ذکر شده است پس به طریق اولی فرزندان فاطمه زهراء که بدون واسطه هم هستند فرزندان پیغمبر محسوب می شوند و ذریه نیز به نسل انسان گفته می شود.


مشروح تقریرات این درس در ادامه آمده است؛
وقف بر اولاد و اولاد اولاد
بحثمان در این بود که سیاست در فقه تاثیر داشته و از جمله این تاثیراتش این بحث است که اولاد دختر جزء اولاد انسان حساب می شوند یانه؟ در فقه ما بر اساس آیات قران و روایات مسلَّم است که اولاد بنات نیز مثل اولاد بنین اولاد خود انسان محسوب می شوند و اگر مثلا کسی وقف کند و بگوید "وقفت علی اولادی" هم شامل اولاد دختر و هم شامل اولاد پسر می شود اما در مقابل عامه قائلند که اولاد بنات اولاد انسان محسوب نمی شوند و منشأ این اختلاف این است که در زمان بنی امیه سخت جلوگیری می کردند از اینکه امام حسن و امام حسین علیهما السلام اولاد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم نامیده شوند و می گفتند اینها فرزندان فاطمه زهراء سلام الله علیها هستند و فرزند دختر فرزند انسان محسوب نمی شود و بر این مطلب اصرار داشتند و حتی اگر کسی چنین حرفی می زد او را می کشتند و کلا نسبت به این مسئله بسیار سخت گیری داشتند.
مفسرین ما در تفسیر آیه 85 از سوره انعام این مطالب را ذکر کرده اند که ما مطالبی از تفسیر المیزان را نقل کردیم، در تفسیر فرقان که یک تفسیر روائی است و حدودا 1200 روایت باسند ذکر کرده نیز بحث ما بیان شده است و بعد گفتیم در جلد 43 بحار الانوار که مربوط به فاطمه زهراء سلام الله علیها است نیز این مطلب بیان شده است خلاصه ما مطالب فراوانی را در این رابطه بیان کردیم.
آیه 85 از سوره انعام که محل استشهاد ماست این آیه می باشد البته از آیه 84 شروع می شود:﴿وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ کُلاًّ هَدَیْنا وَ نُوحاً هَدَیْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسی‌ وَ هارُونَ وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ(84) وَ زَکَرِیَّا وَ یَحْیی‌ وَ عیسی‌ وَ إِلْیاسَ کُلٌّ مِنَ الصَّالِحینَ(85) وَ إِسْماعیلَ وَ الْیَسَعَ وَ یُونُسَ وَ لُوطاً وَ کلاًّ فَضَّلْنا عَلَی الْعالَمینَ(86)﴾[1] .
در اینجا ملاحظه می فرمائید که حضرت عیسی با اینکه پدر ندارد اما از طرف مادر و با چندین واسطه به عنوان ذریه حضرت ابراهیم ذکر شده است پس به طریق اولی فرزندان فاطمه زهراء که بدون واسطه هم هستند فرزندان پیغمبر محسوب می شوند و ذریه نیز به نسل انسان گفته می شود.
بنده مطلبی در بحارالانوار دیدم که به عنوان تتمه بحث عرض می کنم، در جلد 43 بحار که "باب أولادها وذریتها وأحوالهم وفضلهم وانهم من اولاد الرسول" است از عامر شعبی که از محدثین و علماء اهل سنت است و البته گاهی با انصاف حرف زده و در زمان بنی امیه بوده خبری نقل شده، در سفینة البحار در ماده "شعب و تسع" خبری از عامر شعبی در مورد امیرالمومنین علیه السلام نقل شده، خبر این است:﴿فی الخصال بسنده عن عامر الشعبی، قال: تکلم امیرالمومنین (علیه السلام) بتسع کلمات ارتجلهن ارتجالا فقأن عیون البلاغة، و أیتمن جواهر الحکمة، و قطعن جمیع الأنام عن اللحاق بواحدة منهن، ثلاث منها فی المناجاة، و مثلاث منها فی الحکمة، و ثلاث منها فی الأدب. فأما اللاتی فی المناجاة، فقال: الهی کفی بی عزا أن أکون لک عبدا، و کفی بی فخرا أن تکون لی ربا، أنت کما أحب فاجعلنی کما تحب. و أما اللاتی فی الحکمة فقال: قیمد کل امری ء ما یحسنه، و ما هلک امرؤ عرف قدره، و المرء مخبو تحت لسانه.
واللاتی فی الأدب، فقال: امنن علی من شئت تکن أمیره، و احتج الی من شئت تکن أسیره، و استغن عمن شئت تکن نظیره﴾[2] .
ترجمه حدیث:در کتاب خصال صدوق رحمه الله به سندش از عامر شعبی روایت کرده که گوید: امیرالمومنین (علیه السلام) نه جمله بالبداهة و بدون تامل فرموده که چشمان بلاغت را از جای کنده و گوهرهای حکمت را یتیم کرده و قدرت همه مردم را گرفته است، از این که بتوانند جمله ای همانند آن بیاورند: سه جمله از آنها در مناجات و راز و نیاز با پروردگار بی نیاز، و سه مورد در حکمت و دانش درست و سه جمله در ادب و طریقه زندگی با دیگران است.
اما آنچه در مناجات است، آن که گوید: معبودا! در عزت من همین بس که بنده توأم و در فخر و سرفرازی ام همین بس که تو پروردگار منی، تو چنانی که من دوست دارم، مرا نیز چنان کن که تو دوست می داری. و اما آنچه درباره حکمت و فرزانگی است، آن که فرماید: ارزش هر کس بدان است که او را نیکو سازد و کسی که قدر و اندازه خود را بداند، هلاک نشود و آدمی، در زیر زبانش نهفته است.
و اما آنچه درباره ادب است، این که فرمود: به کسی منت و احسان کن که می خواهی فرمانروایش باشی، و به کسی نیازمند شود، که می خواهی اسیرش گردی و از کسی بی نیازی بجوی که می خواهی، همتراز وی باشی.
خب و اما همان طور که عرض شد در بحار الانوار عامر شعبی خبری در مورد مانحن فیه نقل کرده، خبر این است:﴿ عن عامر الشعبی أنه قال : بعث إلی الحجاج (حجاج بن یوسف در زمان بنی امیه 20 سال از طرف عبدالملک مروان بر عراق مسلط بود و کشتارهای زیادی کرد قنبر و کمیل را همین به شهادت رسانده و می گفته بالاترین لذت برای من همین است که یک انسان را بکشم و در جلوی چشم من جان بدهد) ذات لیلة فخشیت فقمت فتوضأت وأوصیت ثم دخلت علیه فنظرت فإذا نطلع منشور والسیف مسلول ، فسلمت علیه فرد علی السلام فقال : لا تخف فقد أمنتک اللیلة وغدا إلى الظهر وأجلسنی عنده ثم أشار فاتی برجل مقید بالکبول والاغلال فوضعوه بین یدیه فقال : إن هذا الشیخ یقول : إن الحسن والحسین کانا ابنی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم لیأتینی بحجة من القرآن وإلا لاضربن عنقه.
فقلت : یجب أن تحل قیده فانه إذا احتج فانه لا محالة یذهب وإن لم یحتج فان السیف لا یقطع هذا الحدید ، فحلوا قیوده وکبوله فنظرت فاذا هو سعید بن جبیر (از مفسرین قران و شاگردان عبدالله بن عباس است و مقام بسیار بالائی دارد) فحزنت بذلک وقلت : کیف یجد حجة على ذلک من القرآن فقال له الحجاج : ائتنی بحجة من القرآن على ما ادعیت وإلا أضرب عنقک فقال له : انتظر فسکت ساعة ثم قال له مثل ذلک فقال : انتظر! فسکت ساعة ثم قال له مثل ذلک فقال : أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم ثم قال : « ووهبناله إسحاق ویعقوب ـ إلى قوله ـ وکذلک نجزی المحسنین » ثم سکت وقال للحجاج : اقرء ما بعده فقرأ « وزکریا ویحیى وعیسى » فقال سعید : کیف یلبق ههنا عیسى؟ قال : إنه کان من ذریته ، قال : إن کان عیسى من ذریة إبراهیم ولم یکن له أب بل کان ابن ابنته فنسب إلیه معه بعده ، فالحسن والحسین أولى أن ینسبا إلى رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم مع قربهما منه فأمر له بعشرة آلاف دینار وأمر بأن یحملوها معه إلى داره وأذن له فی الرجوع.
قال الشعبی : فلما أصبحت قلت فی نفسی : قد وجب على أن آتى هذا الشیخ فأتعلم منه معانی القرآن لانی کنت أظن أنی أعرفها فاذا أنا لا أعرفها فأتیته فإذا هو فی المسجد وتلک الدنانیر بین یدیه یفرقها عشرا عشرا ویتصدق بها ثم قال : هذا کله ببرکة الحسن والحسین علیهما السلام ، لئن کنا أغممنا واحدا لقد أفرحنا ألفا وأرضینا الله ورسوله﴾[3] .
در تنقیح المقال چاپ قدیم جلد 2 صفحه 26 نقل شده که وقتی حجاج شنید که سعید بن جبیر پولها را برده و به آن صورت بین فقرا تقسیم کرده او را خواست و گفت تورا آورده ام که بکشم حالا به هرشکلی که خودت انتخاب کنی تورا خواهم کشت(هم تنقیح المقال و هم کشّی در حالات سعید بن جبیر نقل کرده اند که در دو رکعت نماز کل قران را می خوانده)، سعید در جواب حجاج گفت به هر شکلی که من را بکشی خداوند به همان شکل تورا قصاص خواهد کرد، سعید را رو به قبله کردند تا بکشند و وقتی رو به قبله کردند گفت:﴿إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ﴾[4] ، حجاج ناراحت شد و دستور داد تا از قبله اورا برگردانند و اما وقتی سعید را از قبله برگرداندند گفت:﴿فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ﴾[5] ، باز حجاج ناراحت شد و گفت او را روی خاک بخوابانید او را خوابندند و صورتش را روی خاک گذاشتند و سعید گفت:﴿مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْری﴾[6] ، خلاصه سعید را به شهادت رساندند و شهادت او یک حماسه ای می باشد.
امام رضوان الله علیه در تحریرالوسیله می فرمایند:«مسألة 47 - لو قال: " وقفت على ذریتی " عم البینات والبنات وأولادهم بلا واسطة ومعا ذکروا وإناثا، وتشارک الطبقات اللاحقة مع السابقة (چون ذریه به معنای نسل می باشد)، ویکون على الرؤوس بالسویة (چون وقف به نحو تشریک می باشد)، وکذا لو قال: " وقفت على أولادی وأولاد أولادی " فإن الظاهر منهما التعمیم لجمیع الطبقات أیضا، نعم لو قال: " وقفت على أولادی ثم على الفقراء " أو قال: " وقفت على أولادی وأولاد أولادی ثم على الفقراء " فلا یبعد أن یختص بالبطن الأول فی الأول وبالبطنین فی الثانی خصوصا فی الصورة الأولى﴾[7] .
بقیه بحث بماند برای فردا إن شاء الله تعالی... .

پی‌نوشت
[1] انعام/سوره6، آیه84 و 85 و 86.
[2] سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج1، ص460، حدیث1047.
[3] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج43، ص229، حدیث 1، ط باب الإحیاء التراث.
[4] انعام/سوره6، آیه79.
[5] بقره/سوره2، آیه115.
[6] طه/سوره20، آیه55.
[7] تحریرالوسیلة، الامام الخمینی، ج2، ص72.
326/907/ع

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۹ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۱:۵۱
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۰۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۹
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۰۴
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۵۳