به گزارش سرویس سیاست پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل؛ یکی از مسائل مهم دیدگاه اسلام پیرامون همزیستی مسالمتآمیز است که افزون بر صلح و نبود جنگ با پیروان سایر ادیان، به تعاون و همکاری با آنها بر اساس اصول مشترک توجه دارد. کتاب همزیستی مسالمتآمیز در اسلام و حقوق بین الملل نوشته محمدمهدی کریمینیا بیانگر دیدگاه حقوق بین الملل معاصر و دیدگاه اسلام پیرامون این موضوع میباشد.
این کتاب شامل یک مقدمه، سه بخش کلی و یک خاتمه است.
بخش اول: کلیات
این بخش در پنج فصل سامان یافته است. مولف در فصل اول به تعریف همزیستی مسالمتآمیز از لحاظ لغوی و اصطلاحی میپردازد و معتقد است که اگرچه همزیستی مسالمتآمیز در ابتدا جنبه سیاسی داشت، اما به تدریج جنبه حقوقی یافت و در حقوق بین الملل جایگاه ویژهای به خود اختصاص داد که به شش دلیل برای اثبات این مدعی اشاره میکند.
مولف در فصل دوم این بخش، به تاریخچه پیدایی اندیشه همزیستی مسالمتآمیز اشاره میکند و آن را آرمان بشر توصیف میکند. وی برای بررسی تاریخی آن، پنج دوره تاریخی باستان، قرون وسطا، قرون وسطا تا قرن 18، آغاز قرن نوزدهم تا میثاق جامعه ملل و جنگ جهانی دوم تا سال 2000 میلادی را، مورد تحلیل قرار داده و تصریح میکند که با وقوع جنگهای جهانی اول و دوم، فریاد صلحطلبی افزون و همزیستی مسالمتآمیز میان ادیان و ملل مورد توجه جدی قرار گرفت.
فصل سوم به بررسی تاریخی اصل همزیستی مسالمتآمیز در ادیان بودا، زرتشت، یهو و مسیحیت اختصاص دارد.
وی پیرامون دین بودا میگوید مذهب بودا در صلح، همزیستی و تعاون بین پیروان خود با یکدیگر و سایر مذاهب، چهره خوبی از خود به جا گذاشته است، در حالی که پیروان زرتشت، معتقدند امت زرتشت، پرستنده یزدان و دیگران پیروان اهریمن هستند که سرکوب و جنگ با آنها جایز است.
مولف در بخشی از این فصل، به نژادپرستی یهود از منظر قرآن کریم اشاره میکند که خود را قوم برگزیده میدانستند و معتقد است که بر اساس آموزههای تورات موجود و عملکرد یهودیان در طول تاریخ، جایی برای همزیستی مسالمتآمیز و حقوق بین الملل وجود ندارد.
وی در پایان این فصل، معتقد است که انصاف این است که ادیان آسمانی و از جمله دین مسیحیت، ستم را قبول ندارند و وقتی اعمالی برخلاف دیانت صورت پذیرد، آن دین از آن اعمال بیزار است.
مولف در فصل چهارم به اصول همزیستی مسالمتآمیز میپردازد و معتقد است که همزیستی مسالمتآمیز دارای اصولی است که بر پایه این اصول، همزیستی بین ملل و مذاهب استوار است. و معتقد است که برای شناخت این اصول، باید از قواعد حقوقی موجود الهام گرفت، ضمن آنکه این اصول از یکدیگر قابل تفکیک نیستند و از سوی دیگر نسبت به تعداد آن بین دانشمندان توافقی وجود ندارد.
اصل برابری ملتها، اصل تساوی حاکمیتها، اصل عدم مداخله، اصل وفا به عهد، اصل شناسایی و اصل تعاون و مشارکت از جمله اصول همزیستی مسالمت آمیز است که مولف سعی دارد از رهگذر ادلهای چون آیات و روایات آن را اثبات کند.
مولف در فصل پنجم ضرورت همزیستی مسالمت آمیز را مورد بحث و بررسی قرار میدهد و معتقد است که بنابر بر دلایلی همچون ضرورت پرهیز از جنگ و مسابقات تسلیحاتی، ضرورت ایجاد تعادل قوا، امکان بهرهبرداری هرچه بیشتر از مزایای زندگی و منافع مادی، تامین امنیت و ایجاد حکومت واحد جهانی، این امر ضرورت پیدا میکند.
بخش دوم: همزیستی مسالمتآمیز در حقوق بین الملل عمومی
در فصل اول این بخش، مولف به همزیستی مسالمتآمیز و ساختار سازمان ملل میپردازد و معتقد است که در حقوق بین الملل قواعد و مقرراتی برای حفظ نظم همزیستی مسالمتآمیز ملتها وجود دارد و برای تنبیه و مجازات کسانی که برخلاف قواعد بین الملل رفتار میکنند، مقرراتی وضع شده است.
به اعتقاد مولف، در طول قرن بیستم دادگاههایی برای پرداختن به جنایات جنایتکاران جنگی تشکیل شد، اما این دادگاهها به تبعیض و ترجیح منافع سیاسی میپردازند و در واقع زمان بسیاری لازم است تا این افراد به دست عدالت سپرده شوند.
مولف در این فصل، ماهیت سازمان ملل، نقش شورای امنیت در تامین صلح و همزیستی مسالمتآمیز، نقش دیوان بین المللی دادگستری و نقش دادگاههای جنگی را مورد بحث و بررسی قرار میدهد.
مولف بر این باور است که به دلیل حفظ برتری دولتهای بزرگ، عدم تفاهم دولتهای بزرگ و نارسایی قانونگذاری و اجرایی، سازمان ملل، نارسا و ناکارآمد میباشد.
فصل دوم این بخش، به رابطه همزیستی مسالمتآمیز با دیگر اصول حقوق بین الملل اشاره دارد که از جمله این اصول، دفاع مشروع و حاکمیت دولتها است که از حقوق اساسی هر واحد سیاسی شمرده میشود و منشور ملل متحد هم آن را محترم میشمارد.
مولف پس از تعریف و جایگاه دفاع مشروع در معاهدههای بین المللی، به شرایط استفاده از دفاع مشروع طبق قوانین شورای امنیت میپردازد و معتقد است دفاع مشروع مورد سوء استفاده قدرتهای بزرگ قرار میگیرد و در واقع تفسیر موسعی از آن دارند.
مولف همچنین در ادامه این فصل به تعریف، اقسام و جایگاه حاکمیت دولتها در منشور ملل متحد میپردازد و گرچه در معنای لغوی و اصطلاحی حاکمیت به معنای تفوق و برتری است، اما هیچگاه در عمل حاکمیت مطلق وجود ندارد. وی معتقد است که گرچه حاکمیت خارجی دولتها به لحاظ حقوقی، به طول کامل محدودیتپذیر است، هیچگاه این عمل به معنای نفی حاکمیت داخلی دولتها نیست.
در فصل سوم، همزیستی مسالمت آمیز، معاهده ها و اسناد بین المللی مورد بحث قرار میگیرد. وی با تقسیم معاهدهها به معاهدههای دو جانبه و چند جانبه، به مواردی از این معاهدهها میان کشورهای مختلف میپردازد و معتقد است که همزیستی مسالمت آمیز بین شرق و غرب به مفهوم تخفیف تشنجها میان آن دو جبهه بوده است.
مولف با اشاره به اهداف جنبش عدم تعهد، به اصول همزیستی مسالمت آمیز از دیدگاه جنبش عدم تعهد میپردازد.
مولف همچنین در ذیل همزیستی مسالمت آمیز و اسناد بین المللی، به میثاق جامعه ملل، منشور سازمان ملل، اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، میثاق بین المللی و حقوق اقتصادی اجتماعی- فرهنگی و کنسوانسیون بین المللی نابودی اشکال تبعیض نژاد میپردازد و معتقد است که همزیستی مسالمت آمیز به صورت اصل بین المللی، دارای دوران صعود و نزول بوده و این امر با مساله جنگ سرد پیوند نزدیکی داشته است.
بخش سوم: همزیستی مسالمت آمیز در نظام حقوق بین الملل اسلامی
مولف در فصل اول این بخش، به دیدگاه اسلام درباره همزیستی مسالمت آمیز میپردازد. وی حقوق بین المللی اسلامی را آن بخشی از فقه اسلامی میداند که رابطه اسلام با مسائل جهانی را بیان، و قواعد حقوقی مربوط به چنین نظام مفروض و اصول حاکم بر روابط بین المللی را مشخص میکند.
مول برای بررسی دیدگاه اسلام در زمینه همزیستی مسالمت آمیز، به دیدگاه نظری اسلام از منظر آیات و روایات از یکسو و سیره عملی پیامبر و سایر پیشوایان اسلام از سوی دیگر میپردازد. وی معتقد است که همزیستی مسالمت آمیز فکر اصیل اسلامی است که مورد توجه و تاکید بسیاری از آیات قرار بوده و این در حالی است که چهارده قرن قبل، هنوز اصل همزیستی مسالمت آمیز برای بشر به طور کامل شناخته شده نبود. آزادی عقیده و فکر، دعوت قرآن به اصول مشترک، نفی نژاد پرستی، گفتگوی مسالمتآمیز، اعتراف به حقوق اقلیتها، استقبال از پیشنهاد صلح از جمله این موارد میباشد که مورد تاکید قرآن بوده است.
مولف همچنین در ادامه، به رفق و مدارا عملی پیامبر اسلام اشاره میکند و معتقد است که در نامههای پیامبر به زمامداران جهان، وی به قدر مشترک میان ادیان آسمانی دعوت کرده است. پیمانهای صلح و همکاری پیامبر از جمله منشور مدینه، از دیگر مواردی است که مولف به تحلیل آنها میپردازد و معتقد است که هدف اساسی این پیمان حفظ امنیت و همزیستی مسالمت آمیز همه جوامع گوناگونی بوده است که در مدینه میزیستهاند.
رفتار پیامبر(ص) با مشرکان، یهودیان، مسیحیان از مباحث بعدی میباشد.
مولف همچنین در گفتار دوم، به سیره امامان شیعه میپردازد و معتقد است سیره ائمه نیز همچون پیامبر(ص) قابل استناد و حجت است.
فصل دوم این بخش، به اصالت صلح و همزیستی یا جنگ و قتال در اسلام میپردازد که کدامیک اساس و قاعده اولی در اسلام در رابطه با غیرمسلمانان میباشد و از این منظر، نظریات مختلفی را مورد بحث و بررسی قرار میدهد.
نظریه اصالت جنگ، نظریه اصالت صلح و همزیستی مسالمت آمیز در اسلام از جمله این موارد میباشد که مولف معتقد است که در اسلام در مواردی چون دفع فتنه، رفع فتنه، رفع استضعاف از ستمدیدگان، جنگ با پیمان شکننان اجازه جنگ داده شده است.
مولف در فصل سوم این بخش، همزیستی در حکومت جهانی حضرت مهدی را مورد بحث قرار میدهد و معتقد است که در حکومت حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه هیچ خانه در شهر و بیابان باقی نمی ماند، مگر این که توحید در آن نفوذ می کند; یعنی اسلام به صورت آیین رسمی، همه جهان را فرا خواهد گرفت و غیر از قوانین اسلام، چیزی بر جهان حکومت نخواهد داشت ولی هیچ مانعی که اقلیتی از یهود، نصارا و... در پناه حکومت حضرت مهدی(علیه السلام) با شرایط «اهل ذمّه» وجود داشته باشند و توسّل او به قدرت برای گسترش عدالت و بر انداختن حکومت های ستم است، نه برای اجبار به پذیرفتن آیین اسلام؛ و گرنه آزادی و اختیار مفهومی نخواهد داشت.
مولف در فصل چهارم همزیستی مسالمت آمیز با غیرمسلمانان با توجه به قانون اساسی را مورد بحث قرار میدهد. وی نسبت به همزیستی مسالمت آمیز با اقلیتهای دینی، با تبیین وضعیت صابئین، دینهای ساختگی در ایران و احوال شخصیه اقلیتهای دینی در ایران، معتقد است که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، برای اقلّیت های دینی ارزش خاصّی قائل است; آنان را به رسمیت شناخته، ضامن آزادی و حقوق ملّی آنان است. این عدّه در حدود قانون در انجام وظایف دینی خود آزادند و در احوال شخصی و آموزه های دینی طبق آیین خود عمل می کنند.
وی همچنین بر این باور است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران که مبتنی بر قانون اساسی است، همواره وجدت جهان اسلام و حمایت از مستضعفان و به طور کلی همزیستی مسالمت آمیز با دولت های غیرمحارب را در دستور کار خود قرار داده است.
مولف در بخش نتیجهگیری معتقد است در حالی که افرادی چون منتسکیو، اسلام را دین شمشیر مینامند، اما جنگهای مهم بین المللی مثل جنگ جهانی اول و دوم از سوی غیرمسلمانان بر جهانیان تحمیل شده است و اسالم هرگز به صرف وجود عقیده مخالف، مجوز رفتار خصمانه را نمیدهد، بلکه به پیروان خود دستور برخورد بر پایه قسط و عدالت با مخالفان خود را صادر کرده است.
کتاب همزیستی مسالمت آمیز نوشته محمد مهدی کریمی نیا در 384 صفحه توسط انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی منتشر گردیده است.
603/822/ جم