vasael.ir

کد خبر: ۴۵۷۹
تاریخ انتشار: ۱۰ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۰ - 28 February 2017
معرفی کتاب؛

نظریه اسلامی تعلیم و تربیت

پایگاه وسائل ـ جمیله علم الهدی در کتاب «نظریه اسلامی تعلیم و تربیت» برآن است تا با بررسی موشکافانه نظریات مختلف حوزه فلسفه تعلیم و تربیت و نقد و تبیین متون روایی و اسلامی (با تکیه بر آراء ملاصدرا) در نهایت به دیدگاهی جامع در خصوص نظریه تعلیم و تربیت اسلامی دست یابد

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر پایگاه اطلاع رسانی وسائل، کتاب «نظریه اسلامی تعلیم و تربیت» به قلم جمیله علم الهدی در سال 1393 توسط انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) در تهران به چاپ رسید. مرکز نشر این کتاب تهران، بزرگراه شهید چمران، پل مدیریت، دانشگاه امام صادق (ع) می باشد.
مؤلف در این اثر برآن است با بررسی موشکافانه نظریات مختلف حوزه فلسفه تعلیم و تربیت و نقد و تبیین متون روایی و اسلامی (با تکیه بر آراء ملاصدرا) در نهایت به دیدگاهی جامع در خصوص نظریه تعلیم و تربیت اسلامی دست یابد. این کتاب مشتمل بر 9 فصل می باشد.


فصل اول
«مبانی وجود شناسی» در دو بخش
بخش اول با عنوان (تأملات فلسفی وجود شناسی) به مباحثی مانند: اصالت وجود، حرکت جوهری، وحدت شخصیه وجود، واجب الوجود، جهان موجودات، امکان فقری، وحدت تشکیکیه وجود می پردازد.
بخش دوم تأملات قرآنی وجود شناسی را بررسی می کند که مباحثی مانند: آیات معطوف به رابطه علی میان خدا و جهان، و آیات معطوف به رابطه ظهوری جهان را با خدا را در برمی گیرد.

فصل دوم
فصل دوم با عنوان «مبانی انسان شناسی» شامل دو بخش است.

بخش اول با عنوان (تأملات فلسفی انسان شناسی) شامل مباحثی مانند: حقیقت انسان، حرکت انسان، وحدت ساختارانسان، تشخیص یا هویت، آزادی انسان می باشد. ب

بخش دوم با عنوان (تأملات قرآنی انسان شناسی) شامل مباحثی مانند: حقیقت انسان، حرکت و آزادی انسان، وحدت انسان، وحدت نوعی انسان، وحدت نفسی انسان می باشد.

 

فصل سوم
فصل سوم با عنوان «مبانی معرفت شناسی» شامل دو بخش است که بخش اول با عنوان (تأملات فلسفی معرفت شناسی) شامل بداهت علم، تجرد علم، ابداع علم، انواع علم (نسبت علم حضوری با علم حصولی، مراتب علم حصولی یا دانش مفومی)، اتحاد علم و عالم، اعتبار علم و تأثیر علم می باشد.

بخش دوم "تأملات قرآنی معرفت شناسی" نام دارد. تحقق علم یعنی ظهور شی برای شئ و این در گرو تجرد از مادیت است. صدرا علم را وجود مجرد می داند از نظر او علم یک وجود واقعی است و ذیل مقولات و اعراض قرار نمی گیرد بلکه از شئون وجود است. در واقع تعریف علم به «ظهور شیء لشیء» به تجرد علم، عالم و معلوم رهنمون می کند. زیرا حضور  و ظهور شیئی برای شیء دیگر متوقف برتجرد هردو آنهاست یعنی تنها و تنها اگر عالم و معلوم مجرد از ماده باشد، ظهور رخ می دهد. پس ازنظر صدرا علم ابداع نفس تلقی می شود. علم یک وجود مجرد از ماده و خارج از مقوله ماهیت است و از جمله اعراض یا صفات نفس نیست.ادراکی هست که برای نفس حاصل می شود. نفس متصف به علم نیست و علم در نفس حلول نمی کند یا برآن عارض نمی شود؛ بلکه نفس فاعل مخترع علم است. در حکمت متعالیه، علم، وجود مجردی است که از حیطه مقولات ماهوی خارج است. حقیقت تشکیکی علم شامل دو مرتبه علم حضوری (دانش شهودی) و علم حصولی (دانش مفهومی) است. از حیث تجرد علم حضوری برتر از علم حصولی است چون به طور مستقیم و با شهود خود واقعیت حاصل می شود. علم حصولی به طور غیر مستقیم و با واسطه گری صورت های ذهنی و مفاهیم و گزاره های ذهن ساخته پدید می اید. علم حصولی مشتمل بر سه مرتبه حسی، خیالی و عقلی است و مرتبه عقل مشتمل بر چهار مرتبه عقل هیولایی یا (بالقوه)، عقل بالملکه، عقل بالفعل و عقل مستفاد است. در فلسقه اصالت وجودی صدرا وجود عین خارج است و خارج جز با علم حضوری و شهود ادراک نمی شود.

فصل چهارم
فصل چهارم با عنوان «مبانی ارزش شناسی» شامل دو بخش می باشد. بخش اول با عنوان (تأملات فلسفی ارزش شناسی) شامل مباحثی مانند: خاستگاه وجود شناختی ارزش ها، خاستگاه انسان شناختی ارزش ها، و خاستگاه معرفت شناختی ارزش ها می باشد .

بخش دوم نیز به بررسی تأملات قرآنی ارزش شناسی می پردازد. نویسنده در این فصل می نویسد: مباحث دراز دامنه ارزش شناسی دست کم بر چهار مفهوم اساسی خوبی، بدی، بایستی و نبایستی استوار است. از نظر فیلسوفان اسلامی وجود و وجوب همراه هم اند و هرچه مصداق وجود است واجب است. البته وجود فی نفسه واجب است، ولی موجودات در پرتو وجود، ضرورت  و وجوب می یابند. برمبنای وحدت شخصیه وجود، موجودات شئون، یا نمودها و آیات وجودند. به عبارت دیگر موجودات همگان واجب اند ولی چون وجوب خود را از وجود دریافته اند، پس واجب بالغیرند.درباره خاستگاه ارزشها نظرات گوناگونی وجود دارد: برخی اوامر و نواهی الهی را خاستگاه ارزش ها تلقی کرده اند و برخی  دیگر عواطف و احساسات دورنی افراد را محل خیزش ارزشها برشمرده اند و نیز برخی خیرات و شرور تکوینی را منشأ ارزش ها دانسته اند. بنابر مبانی انسان شناسی وجود انسان ناتمام و بی تعین است. فارغ از حضور انسان، عالم در تسلیم سراسری به سر می برد. با حضور انسان است که شیطان پیدا می شود و در برابر راه، بدیلی به عنوان بیراهه یا گمراهه ظاهر می شود. با پیدایش بدیلهای راه و بیراه امکان انتخاب فراهم می شود و تحقق آزادی همچون ویژگی ذاتی و منحصر به فرد انسان ممکن می شود. به نظر میرسد نه تنها شیطان و شیطنت های او از لوازم زیست انسانی است بلکه پیدایش حقایقی  همچون دنیا، آخرت و... منوط به وجود انسان آزاد است. حضور انسان آزاد که ناگزیر از انتخاب است، مقدمه آفرینش حقایق بسیار مهمی  همچون بهشت، جهنم، صراط، میزان و کتاب می شود. در بخش تأملات قرآنی ارزش شناختی مؤلف می نویسد: ذات واقعیت و غایت صیرورت عالم که تحقق توحید است به طور فطری برای همگان متحقق است؛ اما برای مقام نامعلوم و ذات ناتمام آدمی باید اثبات گردد. از این رو ارزش نهایی، دریافت ذات واقعیت یعنی اثبات توحید است. اثبات واقعیت یا تحقق توحید برای آدمی در گرو دو چیز است: 1ـ شکوفایی فطرت که ذیل مقتضیات طبیعت دسیسه گشته 2ـ دریافت تجلیات حق در سرار سر عالم.

فصل پنجم

فصل پنجم کتاب، «ضرورت و ماهیت تعلیم و تربیت» نام گرفته است. علم‌الهدی در این فصل و فصول آتی می‌کوشد پیامد‌های اتخاذ مبانی پیش گفته را در تعلیم و تربیت نشان دهد.

وی بر آن است که «تربیت صرفا یکی از جلوه‌های تعقلی در زندگی ما نیست، بلکه شرط ضروری بودن ماست»(علم‌الهدی) و ضرورت تربیت را با درخواست اصیل نفس انسانی نسبت به «توسعه هستی متعال و پایدار» ربط می‌دهد. بر این اساس هر کس در درون خود «فرار از نیستی» و «تمایل به هستی و منابع هستی بخش» را به درک شهودی می‌یابد اما این نیاز به صورت‌های مختلفی بروز می‌کند و عوامل رفع آن نیز بسیار متنوع اند؛ از این رو شیوه‌ها و الگوهای مختلفی پدید می‌آید که شناخت آن مستلزم آموزش است (علم‌الهدی)

به عقیده‌ی وی توحید مبدا و مقصد تعلیم و تربیت است اما با ظهور انسان به عنوان موجودی آزاد، و مختار، توحید از قلمرو ثبوت به قلمرو اثبات گسترش می‌یابد.

بدین ترتیب توحید در مقام ثبوت مستقل از اراده انسان و به نحوه توصیفی در عالم محقق است، و توحید در مقام اثبات وابسته به اراده انسان و مربوط به تجویزها و شیوه‌های موحد شدن است. از این رو علم‌الهدی معتقد است که «می توان تعلیم و تربیت را جریانی از توحید توصیفی به سوی توحید تجویزی تقلی کرد»(علم‌الهدی). وی در ادامه این فصل برای تبیین ماهیت تعلیم و تربیت بر دو مفهوم «تقوا» و «ذکر» تاکید می‌نماید.


فصل ششم
فصل ششم با عنوان «چالش های فلسفی تعلیم و تربیت» شامل مباحثی مانند: تجزیه گرایی، عینیت گرایی، خود بنیادی، طرد تجزیه گرایی و طرد عینیت گرایی و خود بنیادی.
تجزیه گرایی: مسیر گسترش تجزیه گرایی از طریق تداوم تقسیمات دوتایی در فلسفه و سپس علم و باالاخره دیگر مظاهر تمدنی جدید، به این صورت است که ابتدا ثنویت انسان با جهان در موضوع معرفت که در تقابل ذهن و عینی در سنت فلسفی گذشته ریشه داشت در فلسفه دکارت به تجزیه انسان در دو بخش ذهن و بدن، و اندیشه و امتداد انجامید و در فلسفه کانت به تجربه ذهن در دو بخش عقل نظری و عملی تفصیل یافت. سپس در فلسفه تحلیل منطقی، محصولات عقل یعنی گزاره های پدید آمده توسط خرد به دو دسته گزاره های اخباری و گزاره های ارزشی تقسیم شدند. بدون شک تفکیک حوزه عمومی از خصوصی همچون تفکیک علم و اخلاق (دانش و ارزش)، تفکیک بدن و روح، تفکیک جامعه و فرد، مبشر تضادی آشتی ناپذیر میان اجزاء کل تجزیه شده هستند ...... . تجزیه گرایی با فلسفه اصالت وجودی صدرا از چهار جهت ناسازگار است: 1ـ از جهت وحدت تشکیکه وجود که تفاوت موجودات را با تمایز تشکیکی آنها با یکدیگر ارجاع می دهد. 2ـ از جهت نظریه صدرا درباره تشخیص اشیاء که ناشی از وجود خاص و جزئی آنهاست نه مجموعه ویژگی ها (ماهیت) آنها. 3ـ از جهت مساوقت علم با وجود که تقسیم جهان یکپارچه را به دو بخش جهان همچون موضوع شناخت و انسان همچون فاعل شناخت برنمی تابد. 4ـ از جهت نظریه صدرا درباره وجود ذهنی هر شی که مرتبه ضعیف تر وجود عین آن محسوب می شود و صورت های اداراکی را تشکیل می دهد که عین نفس اند و با آن متحداند.
عینیت گرایی: منظور از عینیت گزاره های معرفتی، مطابقت آنها با واقعیت جهان خارجی یا آزمون پذیری و امکان داوری همگانی یا فراعت گزاره های معرفتی از ارزش هاست. کانون انتقادات وارد شده بر عینیت گرایی به طور خلاصه عبارت است از: 1ـ مشاهده، هرگز ضبط ساده و شهادت بی پیرایه حواس که کاملاً مستقل از خلق معانی باشد، نیست. 2ـ اصول هنجارینی که عینیت گرایی برای کاهش تحریف  معرفت معرفی کرده است، نمی تواند به طور مستقل برای ارزیابی استفاده شود و درنتیجه بی اعتبار است. معیارهای سادگی، بی طرفی، عام گرایی و دقت نمی تواند نمره های مختلفی به یک نظریه در زمینه های تفسیری مختلف بدهد. ج) تحولات علمی نشان می دهد که امروزه علم از تعمیم های جزمی کلاسیک پرهیز می کند.... د) معرفت علمی نسبت به دیگر انواع معرفت و از جمله معرفت مشترک عمومی  هیچ نوع امتیاز خاصی ندارد و قطعی تر و عینی تر از آنها نیست. اساساً عینیت در معنای بی طرفی و بی غرضی برای معرفت علمی ناممکن است. عینیت گرایی به توسعه روش های تجربی  و اولویت دانش هایی انجامید که موضوع آنها عینی، محاسبه پذیر و محسوس است.
خود بنیادی: خود بنیادی به دو معناست: نخست صرفاً در ذهن بودن و وابسته به آگاهی فاعل شناسا بودن، دوم، طرز فکر مشخص، خصوصی یا در دیدگاه اقلیت. خود بنیادی دارای دو چهره است: نخست، چهره سلبی که مبتنی بر توجه به بی کفایتی عقل نظری در تشخیص واقعیت است و ناکارآمدی امکانات معرفتی بشر رادر شناخت حقیقت جهان مورد تأکید قرار می دهد. دوم، چهره ایجابی که مبتنی بر اعتماد به عقل نظری یا قناعت به امکانات معرفتی بشر است وبر اکتفا به دریافت های عقلانی و تجربی اصرار می ورزد. چهره دوم خود بنیادی  به استیلای اومانیسم در ذهن یا عمل انسان غربی انجامید و بنیاد فرهنگ و تمدن جدید را پدید آورد. اومانیسم محصول تجزیه گرایی و خود بنیادی است. خود بنیادی که معطوف به خودکفایی عقل است هرگونه بهره مندی از شهود، وحی و هدایت آسمانی را از قلمرو علم خارج کرد.
اومانیسم: نتیجه تربیت مبتنی بر اومانیسم فرد عاقل موقعیت شناس و فایده جویی است  که پشتوانه نظری برای شرکت در فعالیت های نتیجه بخش اجتماعی در جهت جلب بیشترین لذت را در اختیار دارد. تربیت مبتنی بر اومانیسم که عقلانیت را به هداف گذاری، برنامه ریزی و تأمین وسایل  و روش های پاسخگویی به نیازها فروکاسته هرگز فرصتی برای مراعات ارزش های اخلاقی و حرکت در جهت غایت ها  و آرمان هایی که در فلسفه ها مورد تأکید است، باقی نمی گذارد.


فصل هفتم
فصل هفتم با عنوان «رویکرد تعلیم و تربیت» شامل مباحثی مانند: وحدت گرایی تشکیکی، مبانی وجود شناختی و معرفت شناختی وحدت گرایی تشکیکی، نظریه های کثرت گرا (نظریه کوهن، نظریه هرست،نظریه ویتگنشتاین، نظریه رورتی)، نظریه های وحدت گرا (پوپر، اثبات گرایی، تأویل گرایی، عمل گرایی)، و نظریه صدرا (وحدت موضوعی علم، وحدت فاعلی علم و وحدت ماهیت علم) می باشد.

نویسنده در این فصل می نویسد: رویکرد وحدت گرایی تشکیکی علاوه براینکه به حقیقت چند درجه ای مبدأ و مقصد تربیت ناظر است، از وضعیت سلسله مراتبی موضوع تربیت نیز ناشی شده است زیرا تعلیم و تربیت شامل انتقال تجربه به انسان است و انسان و تجربه شامل حقیقت هایی هستند که وحدت تشکیکی دارند. بنابر نظریه وحدت شخصیه وجود ذات واقعیت همانا حقیقت بسیط وجود واجب است و هرآنچه هست تجلیات و نمودهای این حقیقت به شمار می آید. اثبات توحید به چند دلیل بسیار پیچیده است که عبارت است از: فراوانی عوامل مزاحم، خصیصه نهان بودگی حقیقت و تنوع آیات و تکثر جلوات هستی. تصمیم گیری درباره اولویت های آموزشی از یک سو، به غایات و اهداف نظام تربیتی مربوط است و از سوی دیگر به نگرش آن نظام نسبت به شکلی از دانش که دارای ارزش و اعتبار کافی برای آموزش است، بستگی دارد. فلسفه نسبت به گوناگونی های دانش نمی تواند موضع وحدت گرایی خام یا کثرت گرایی را بپذیرد بلکه رویکرد آن نوع خاصی از وحدت گرایی است که مؤلف از آن به عنوان وحدت گرایی تشکیکی یاد می کند. در توجیه گوناگونی شاخه های مختلف دانش دست کم دو رویکرد شناخته شده است که عبارت است از کثرت گرایی معرفت شناختی  و وحدت گرایی معرفت شناختی. به طور مثال آگوست کنت به عنوان بنیان گذار اثبات گرایی در دفاع از وحدت علم معتقد است: تخصصی شدن علوم تحصلی و نبود برداشت کلی یا ترکیبی از جهان را نوعی شر دانسته و خواستار آن است که جنبه های عمومی شاخه های علم به طور معناداری با هم ترکیب شوند، تانگرشی کلی از جهان به دست آید. اساسا کار فلسفه اثبات گرایی از نظر کنت معنادار کردن یافته های علوم تحصلی در قالب یک نظام کلی معرفتی است. در مجموع داعیه وحدت گرایی معرفت شناختی یا بر وحدت روش علم مبتنی است یا بر وحدت موضوع یا وحدت فاعل آن استوار است. افرادی چون دیوئی (عمل گرایی)، و پوپر بر وحدت روش شناختی حوزه های مختلف معرفت تأکید می کنند ولی عموم وحدت گرایان یکپارچگی دانش را بر کل یگانه بودن شناسنده و وحدت جهان استوار می سازند. فروبل بر اهمیت اعتقاد به وحدت جهان به منزله بنیاد تربیت تأکید دارد و راسل بر نظریه کل گرایانه  دانش تأکید می کند و فنیکس نیز معتقد است که چون هر شخصی به طور اساسی یک کل سازمند است؛ نه مجموعه ای از قسمت های مجزا؛ پس تحصیل علم و برنامه درسی باید کیفیت سازمند داشته باشد. ولی از موضع طیف اندیشه های کثرت گرایی، علم بشری شامل قلمروهای متمایزی است که از جهت موضوع، روش و هدف، مفاهیم و کلیدی و ساختار منطقی متفاوت است. تفاوت در مفاهیم و ساختار نه تنها بین دو حوزه علوم انسانی و علوم طبیعی بلکه در میان رشته های گوناگون هریک نیز واضح و روشن است. فلسفه اصالت وجودی صدرا به یک معنا فلسفه ای وحدت گرا است که در همه زمینه از جمله معرفت شناسی  به وحدت می خواند زیرا نظریات صدرا درباره وحدت تشکیکه وجود، حرکت جوهری، مساوقت علم با وجود و آمیختگی علم حضوری و حصولی به طور هماهنگ بر وحدت علم تأکید دارند.


فصل هشتم
فصل هشتم با عنوان «اهداف تعلیم و تربیت» ابتدا مؤلف به بررسی و توضیح اهداف اصلی تعلیم و تربیت پرداخته است از جمله این اهداف: 1ـ تکوین هویت 2ـ تحقق آرزوها 3ـ شناخت و اثبات واقعیت 4ـ تشکیل جامعه سالم 5 ـ تنظیم روابط. در ادامه نویسنده به بررسی اهداف تدریجی تعلیم و تربیت پرداخته است. موارد نامبرده همان اهداف تدریجی تعلیم و تربیت هستند که در قالب اهداف یادگیرنده بیان می شوند: شناخت عوامل تهدید کننده و زمینه های خطرخیز موقعیت، شناخت سازوکارها و روابط همبستگی میان عوامل تهدید کننده، شناخت ظرفیتها و امکانات موقعیت، و... . مؤلف در این فصل می نویسد: رقابت ارزش های اخلاقی با برخی ارزشهای حاکم تاحدی است که ضرورت بازتعریف مستمر اهداف تربیتی را ضروری می نماید. بنابراین تدوین اهداف تربیتی باید به گونه ای متناسب با مبانی دینی و البته ناظر به شرایط واقعی جامعه، اقتضائات عصری و به خصوص امکانات ذاتی ومتغیر نظام آموزشی باشد. زیرا ارزشها به رغم تداوم و اصالتشان در تحقق به شدت وابسته به شرایط محیطی هستند.هدف تعلیم تربیت زمینه سازی و کمک به یادگیرندگان جهت شناخت ذات واقعیت و اثبات آن در خویشتن است.


فصل نهم
فصل نهم با عنوان «اصول تعلیم و تربیت» شامل دو مبحث اصول ناظر به علم و اصول ناظر به عمل است. نویسنده در این فصل می نویسد: پذیرش مبانی اسلامی مستلزم تحول در علوم تربیتی است و این تحول در گرو به کار بستن اصول ناظر به علم است: هدف و موضع علم یگانه است؛ هدف علم شناختن ذات واقعیت است و موضوع علم جلوه های گوناگون ذات یگانه واقعیت می باشد. وحدت علم ناشی از وحدت پیام پدیده ها و رویداد های عالم است و تفاوت رشته های علمی برخاسته از ماهیت متباین پدیده های عالم می باشد.علم صرفاً به شناسایی ماهیت اشیاء روابط پدیده ها معطوف نیست بلکه علم باید علاوه بر تبیین ماهیت اشیاء به تفسیر پیام های آنها نیز بپردازد. آیات قرآن کریم هدف از نظاره عالم و مطالعه رویدادهای طبیعت را شنیدن پیام های موجودات می داند. در مورد مبحث اصول ناظر به عمل مؤلف می نویسد: اصول راهنمای عمل تعلیم و تربیت گزاره هایی تجویزی هستند که سیاست گذاری ها، برنامه ریزی ها و اقدامات تربیتی را هدایت می کنند و بر آنها نظارت داشته، هماهنگی میان آن ها را برعهده دارند. اصول تعلیم و تربیت شامل اصل حیات، وحدت، تغییر، گفتگو، اصل سودمندی، اصل تلفیق، اصل تدریج و پیوستگی، اصل فعالیت، اصل تأثیر متقابل و...  می باشد که هر یک توضیح داده شده اند.
اطلاعات کتاب شناختی این اثر:
این اثر دارای 517 صفحه که چاپ سوم آن در سال 1393 روانه بازار شد.
مرکز پخش: تهران، بزرگراه شهید چمران، پل مدیریت، دانشگاه امام صادق (ع)./924/600/ص
تهیه و تنظیم: منصوره عاشقی

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۱ / ۰۳ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۱۸:۵۸
طلوع افتاب
۰۵:۵۹:۱۵
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۴۰
غروب آفتاب
۲۰:۰۷:۱۶
اذان مغرب
۲۰:۲۶:۱۳