vasael.ir

کد خبر: ۴۴۹۲
تاریخ انتشار: ۰۸ اسفند ۱۳۹۵ - ۲۰:۴۴ - 26 February 2017
قواعد فقه حکومتی؛ آیت الله خاتمی مطرح کرد/ جلسه 23

حق گرفته شده از دستگاه جور سُحت است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ آیت الله خاتمی با جمع بندی نظرات شش گانه درباره معنای ضرر و ضرار گفت: عمده در این زمینه، دو نظر امام(ره) و مرحوم بجنوردی است لکن ما باید در پی عنصری باشیم که در همه مواردِ قرآن و روایات وجود دارد و برای به دست آوردن یک معنا باید عنصر مشترک در تمام موارد استعمال را ببینیم و عنصر مشترک ماده ضرار در آیات قرآن و روایات؛ عنصر «لجاجت و عناد» است.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل، آیت الله سید احمد خاتمی، عضو شورای عالی حوزه های علمیه کشور و استاد درس خارج حوزه علمیه قم، 3 آبان ماه 1395 در جلسه بیست و سوم درس خارج فقه حکومتی، مواردی را که فقهاء به عنوان تفاوت معنای «لاضرر» و «لاضرار» بیان کرده بودند، جمع بندی نمود.

 

خلاصه درس گذشته

آیت الله خاتمی در ابتدای درس به تفاوت پنجم از مجموع فرق های ماده ضرر و اضرار از منظر امام خمینی(ره) اشاره کرد و گفت: از نگاه امام(ره) ماده ضرر و ضُرّ و اضرار به معنای ضرر مالی و نفسی است بخلاف واژه ضرار که استعمال واژه ضرار بیشتر در تضییق(تنگنا) و حرج (مشقت) و مکروه و کُلفَت می باشد.

وی پس از بیان شواهد پنجگانه حضرت امام خمینی (ره) اظهار داشت: احتمال معنای ضرر مالی در شواهدی که امام از قرآن بیان کرده است؛ وجود دارد. لذا فرقی که بیان شده است، ضعیف می باشد.

 

خلاصه درس حاضر

آیت الله خاتمی ابتدا با جمع بندی نظرات شش گانه درباره معنای ضرر و ضرار گفت: عمده در این زمینه، دو نظر امام(ره) و مرحوم بجنوردی است لکن ما باید در پی عنصری باشیم که در همه مواردِ قرآن و روایات وجود دارد و  برای به دست آوردن یک معنا باید عنصر مشترک در تمام موارد استعمال را ببینیم.

وی در ادامه افزود: با دقت در موارد استعمال باب مفاعله و ماده ضرار، عنصر مشترک ماده ضرار در آیات قرآن و روایات؛ عنصر «لجاجت و عناد» است.

عضو خبرگان رهبری سپس به هیئت ترکیبیه «لا ضرر و لا ضرار» پرداخت و گفت: در این زمینه پنج نظریه با دو گرایش عمده وجود دارد که عبارتند از:

  1. سه نظریه اول ماده «لا» را نافیه می گیرند.
  2. دو نظریه آخر ماده «لا» را ناهیه می گیرند.


 

تقریر درس

عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ‏ اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ تَزَیَّنُوا مَعَهُ‏ بِالْحِلْمِ وَ الْوَقَارِ وَ تَوَاضَعُوا لِمَنْ تُعَلِّمُونَهُ الْعِلْمَ وَ تَوَاضَعُوا لِمَنْ طَلَبْتُمْ مِنْهُ الْعِلْمَ وَ لَا تَکُونُوا عُلَمَاءَ جَبَّارِینَ فَیَذْهَبَ بَاطِلُکُمْ بِحَقِّکُمْ. در طلب علم، خود را با حلم و وقار زینت دهید. یعنی خود را کسی نبینید. در برابر استاد متواضع باشید. از علمای بلند پرواز و سرکش نباشید؛ زیرا رفتار باطل، حق شما را از بین می برد.[1]

بحث در مفاد هیئت ترکیبی قاعده لاضرر و لاضرار بود که بحث کلیدی است. در این بحث چند مساله باید روشن شود اول اینکه مراد از هیئت ترکیبیه چیست؟ مساله دیگر اینکه مقدمه این هیئت یعنی فرق بین ضرر و ضرار چیست؟

ما در مقدمات بحث هیئت ترکیبی شش فرق را بیان کردیم.

 

جمع بندی نظرات فقهاء

همه صاحبان شش نظریه که فرقهای ضرر و ضرار را گفتند برای اثبات معنای مدّ نظرشان به قرآن استناد کرده اند.
یکی از فقهائی که در این عرصه وارد شده اند و فرقی را مطرح کردند امام (ره) بود که نظرشان را به آیات قرآن استناد کرد. ایشان فرمود: ضرار به معنای تنگنا و حرج است. ضرر به معنای ضرر مالی و نفسانی است. «وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا به…﴿البقرة، 231﴾ واژه لتعتدوا تفسیر ضرار است یعنی او را در تنگنا قرار ندهید تا به حقش تجاوز کنند. در آیه «وَ اَلَّذِینَ اِتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً... (التوبة، 107) ضرار به معنای آسیب رساندن به مسلمانان در عرصه دین و ایجاد تفرقه بین مسلمانان مراد است. همچنین آیه «لا تُضارَّ والدةٌ بِولَدِها ولا مَوْلود لهُ بِوَلَدِهِ» (بقره/233)

مرحوم بجنوردی نیز می گوید واژه مفاعله به معنای «کثرت صدور مبدأ» از کسی است لذا آیات مورد استناد را به همین معنا می گیرند؛ در معنای آیه «یخادعون الله و الذین آمنوا» می گوید: منافقین «پیوسته» توطئه علیه دین دارند. همچنین در آیه «لا تُضارَّ والدةٌ بِولَدِها ولا مَوْلود لهُ بِوَلَدِهِ»(بقره/233) یعنی مدام ضرر رساندن، همیشه در حال ضرر بودن. حتی در جریان سمره نیز سمره مدام ضرر می رساند. ضرر دو طرفی نبود و فرد انصاری ضرری برای سمره نداشت بلکه بعد از مدتی اذیت، به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شکایت کرد البته بعد از رد شدن پیشنهادش توسط سمره؛ لذا مرد انصاری اصلا ضرری نداشت. در این قصه هم تکرار صدور مبدا، محقق است. بنابراین هر قائلی می تواند در عرصه ضرار از قرآن بهره ببرد.


دو نکته ادبی که نحویون گفته اند ولی ثابت نشده است عبارت است از مشارکت بین الاثنین و جزاء الضرر؛ برخی از اینها صرف احتمال است؛ مثل اینکه ضرر به موردی گویند که سودی داشته باشد و ضرار موردی است که سودی نداشته باشد.
 

عمده دو نظر امام(ره) و مرحوم بجنوردی است. لکن ما باید در پی عنصری باشیم که در همه موارد قرآن و روایات است. در داستان حمزه هارون قنوی که نفر دوم حتی بعد از بالا رفتن قیمت شتر، سر و پوست شتر را می خواست؛ امام فرمود هذا هو ضرار. به نظر می رسد آن عنصری که در همه موارد وجود دارد؛ عنصر لجاجت و عناد است. تمام آیات مانند آیه «وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا به...»﴿البقرة،231﴾ و آیه «وَ اَلَّذِینَ اِتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً... (التوبة، 107) می بینیم عناد است. همچنین آیه «ولا یضارَّ کاتب و لا شهید» (بقره آیه 282) که می توان دو جور معنا کرد: فاعلی و مفعولی؛ فاعلی یعنی کاتب تحریف نکند هر چه گفته می شود بنویسد. 20 هزار تومان را یک صفر اضافه نکند که بشود 200 هزار تومان یا شاهد شهادت 200 هزار ندهد. معنای مفعولی یعنی لایضار ای لایضارر مثلا از راه دور آمده بلیط هواپیما گرفته و برای شما آمده لذا ضرر نزنید یعنی اینطور نباشد که خرج او را ندهید بلکه باید خرج او را بدهید زیرا به جهت شما آمده است. در هر صورت در هر دو مورد عنصر عناد و لجاج است.

آیت الله مکارم نیز ضرر را ضرر عمدی و ضرار را ضرر غیر عمدی فرض کرده اند.

امام (ره) مثالهای دیگر داشته اند که عنصر عناد در آن وجود دارد مانند آیه:« وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَیِّقُوا عَلَیْهِنَّ﴿الطلاق‏،6﴾ ترجمه: و به آنان [در نفقه و مسکن] آسیب و زیان نرسانید تا زندگی را بر آنان سخت و دشوار کنید [و آنان مجبور به ترک خانه شوند]؛»

 

راه به دست آوردن یک معنا

برای به دست آوردن یک معنا باید عنصر مشترک در تمام موارد استعمال را ببینیم. مثلا با دقت در موارد استعمال باب مفاعله که ماده ضرار یا مشتقات مانند مضار از این باب است، عنصر لجاجت و عناد دیده می شود. در داستان سمره این عناد، اظهر من الشمس است زیرا حضرت فرمود: من به جای یک درخت ده درخت به تو می دهم و او نپذیرفت. روایت قرب الاسناد[2] در تائید این عنصر بسیار گویا است. در این روایت دارد که حضرت پیشنهاد یک درخت در بهشت را به او داد ولی او نپذیرفت. بنابراین معنای واقع بینانه که در همه موارد است همین است.

اما معنای ضرر مطلق است اعم از اینکه در آن عمد باشد یا نباشد. مانند اینکه کسی راننده ی خوبی است اما ناگهان با خودروی دیگری تصادف کرده است و به دیگری ضرر رسانده است اما چنین اتفاقی ضرار نیست چون عمدی نبوده است. البته گاهی ضرر در معنای ضرر عمدی نیز به کار می رود اما غالب معنای ضرر عمدی، واژه «ضرار» است.

این تمام آنچه در معنای ضرر و ضرار بود که بیان شد.

 

معنای واژه « لا » در عبارت قاعده لاضرر و لا ضرار

واژه «لا» به ظهور اوّلی برای نفی جنس است. لاضرر یعنی ضرر و ضراری نیست. هذا تمام الکلام فی المفردات.

 

هیئت ترکیبیه

درباره هیئت ترکیبیه پنج نظریه با دو گرایش عمده وجود دارد.

دو گرایش کلی هیئت ترکیبیه:

  1. سه نظریه اول ماده «لا» را نافیه می گیرند که همان معنای حقیقی است.
  2. دو نظریه آخر ماده «لا» را ناهیه می گیرند.

پنج نظریه عبارتند از:

  1. لا نفی؛ نفی احکام ضرریه در شریعت همان معنایی که در لاحرج داریم. لاحرج یعنی احکامی که حرج در پی دارد در شریعت جعل نشده است این نظر، نظریه شیخ در وسائل و رساله لاضرر است.
  2. لا به معنای نفی الحکم بلسان نفی موضوع؛ این نظریه همان نظریه است با تغییر بیان؛ البته بجنوردی بین این دو فرق قائل است.
  3. لا نافیه؛ فاضل تونی گفته است مراد ضرری است که شریعت آن را تدارک کرده است.
  4. لا ناهیه؛ این نظر، نظریه شیخ الشریعه (مرحوم شریعت اصفهانی) است. لاضرر یعنی کسی نباید ضرر بزند. یعنی نباید عناد و لجاجت باشد. وی درباره«لا» تتبّع کرده و اکثر آنها را جمع کرده است. مانند لا صلاه لجار المسجد الا فی المسجد.
  5. لا نافیه به معنای نهی؛ چنین نهی را نهی مولوی سلطانی دانسته اند لذا نهی مولوی الهی نیست. این حدیث اختیارات حاکم را بیان می کند به این بیان که سمره مالکیت خصوصی داشت بر نخله خودش و برای او رفتن از مسیر محل بحث مجاز بوده است و الا پیامبر اکرم می فرمود تو حق رفتن نداری در حالی که رفتار پیامبر دال بر جواز رفتن او بوده است زیرا فرمود در برابر آن درخت من یک درخت دیگر به تو می دهم. اما مالکیت خصوصی که موجب ضرر باشد باید از بین برود لذا حضرت به آن مرد انصاری فرمود: اذهب فاقلعها... 

اولین نظر، نظریه مرحوم شیخ است ایشان می گوید: همان معنایی که برای «لاحرج» دارید برای «لاضرر» هم داشته باشید. در قاعده «لاحرج» می گوئید: وضوئی که موجب حرج باشد به دستور شارع مقدس که گفته است «ما جعل علیکم فی الدین من حرج» همین معنا را در معنای «لاضرر» بگوئید. عبارت شیخ چنین است: أنّ المعنی بعد تعذُّر إرادةِ الحقیقة؛ عدمُ‏ تشریع‏ الضّرر[3].

چرا اراده حقیقت، تعذّر دارد و نمی توان گفت لا ضرر به معنای حقیقی آن است؟ زیرا معنای حقیقی لاضرر یعنی عدم الضرر، در حالی که بالوجدان هر روز هزارارن ضرر در جامعه اسلامی دیده می شود. حالا که معنای حقیقی نمی شود؛ باید معنای مجازی را بگیریم و در معنای مجازی دو احتمال است:

الف – احتمال اول اینکه معنای مجازی، اِضمار باشد. اطلاق المسبب و اراده السبب؛ یعنی مسبب را اطلاق کنیم و سبب را اراده کنیم؛ اطلاق ضرری که مسبب از حکم (سبب) است. بنابراین «لاضرر» یعنی حکمی که ضرر در پی نداشته باشد.

ب- احتمال دوم اینکه مراد از معنای مجازی، حکم ضرری باشد. یعنی اضمار الحذف؛ بنابراین«لاضرر» یعنی «لاحکم ضرریٍ» حکم ضرری در اسلام نداریم.

شیخ می فرماید: بمعنى أنّ الشارع لم یشرّع حکما یلزم منه ضرر علی أحد، تکلیفیّا کان أو وضعیّا.[4]

مثالهائی که شیخ زده است عبارتند از:

مثال اول: فلزوم البیع مع الغبن حکم یلزم منه ضرر علی المغبون فینفی‏ بالخبر.[5]
اگر در معامله ای کسی مغبون شده است در اینجا بگوئیم همانطور که شارع مقدس گفته است «احلّ الله البیع» معامله صحیح است، این نتیجه اشتباه است بلکه باید گفت: اینجا مغبون ضرر کرده است لذا قاعده «لاضرر و لا ضرار» می گوید حکم ضرری وجود ندارد و حکم صحت معامله اینجا جاری نمی شود. این مورد مانند قاعده «لاحرج» است که وجوب وضوی حرجی را برداشت.

مثال دوم: و کذلک لزوم البیع من غیر شفعة للشریک.[6]
اگر زمینی مشاع باشد شریک بدون اجازه شریک دیگر حق مشاعش بفروشد موجب ضرر برای شریک دیگر خواهد شد. زیرا چه بسا شریک جدید انسان درستی نباشد و هر روز مشکلی ایجاد کند در این صورت شارع مقدس می فرماید لا ضرر یعنی جناب شریک حق فروش دارد اما حق ضرر به شریک دیگری را ندارد. مالکیت او محدود می شود یعنی در صورتی می تواند بفروشد که سبب ضرر به شریک خود نباشد.

مثال سوم: و کذلک وجوب الوضوء علی من لا یجد الماء إلّا بثمن کثیر.[7]
اگر کسی آب برای وضوء ندارد و کسی آبی می فروشد اما به قیمت بالا در اینجا قاعده لاضرر می گوید آب نخرید و به جای وضوء، تیمم کنید. (این در صورتی است که ما نهی را نهی مولوی سلطانی ندانیم بلکه نفی بدانیم.)

مثال چهارم: و کذلک سلطنة المالک علی الدخول إلى عذقه و إباحته له من دون استئذان‏ من الأنصاریّ[8]
مالکیت خصوصی که ضربه به دیگری باشد چنین مالکیت غیر محترم اعلام شده است.

مثال پنجم: و کذلک حرمة الترافع إلى حکّام الجور إذا توقّف اخذ الحقّ علیه.[9]
روایات ما می گوید به قضاة جور مراجعه نکنید اما در اینجا کسی می گوید ضرر میلیاردی می کند ناچار است به دادگستری طاغوت برود. حکم اولی عبارت است از نرفتن نزد حکام جور، اگر به حکام جور مراجعه کند حتی حق خودش را هم بگیرد سُحت و باطل خواهد بود. اما اگر ضرر و زیان فاحش باشد طبق قاعده لاضرر جایز است که به حکام جور مراجعه کند و حق خود را بگیرد.

شبیه این حرفها را جناب شیخ در رساله لاضرر فرموده است که در آخر کتاب مکاسب خوش نویس ذکر شده است./902/239/ر

 

پاورقی:

[1] . الکافی؛ کلینی؛ (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص36 باب صفت العلماء ح 1
[2] . قرب الإسناد ؛ حمیری (ط - الحدیثة)؛ مؤسسة آل البیت علیهم السلام؛ قم؛ متن؛ ص355 و 356 ح 1273؛ بحار الأنوار؛ مجلسى، (ط - بیروت) ؛ ج‏22 ؛ ص101ح58
[3] . رسائل الاصول؛ شیخ انصاری؛ چاپ لُجنه تحقیقی تراث شیخ اعظم؛ ج 25 ص 469 ؛ ترجمه متن و شرح کامل رسائل شیخ انصارى ؛ ج‏10 ؛ ص281
[4]. ترجمه متن و شرح کامل رسائل شیخ انصارى ؛ ج‏10 ؛ ص281
[5]. همان
[6]. همان
[7]. همان
[8]. همان
[9]. همان ص: 282
مقرر: حسن حسینعلی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۳ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۰:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۱۴:۳۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۵۶
غروب آفتاب
۱۹:۵۲:۳۴
اذان مغرب
۲۰:۱۰:۳۹