vasael.ir

کد خبر: ۴۴۸۸
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۴:۵۵ - 16 February 2017
درجلسه بیست وپنجم وبیست وششم درس گفتار فقه بیمه حجت الاسلام ملکی ابرده مطرح شد:

بیمه عمر می تواند مصداق عقد هبه باشد

پایگاه اطلاع رسانی وسائل - حجت الاسلام ملکی در جلسه ی بیست وپنجم وبیست وششم گفتار فقه بیمه به توضیح روایات باب سکنی ورقبی اشاره کرد وبه چگونگی بهره برداری این روایات در باب بیمه پرداخت

به گزارش سرویس اقتصاد پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل حجت الاسلام محسن ملکی ابرده در بیست وپنجمین وبیست ششمین جلسه درس گفتار فقه بیمه که در تاریخ 6و7دیماه 1395 در برگزار شد در ادامه ی بررسی ادله اجتهادی بیمه عمر ضمن اشاره به تملیک بیمه گذار به شرکت تامین گفت: بیمه گذار مالی را به ملکیت شرکت تامین درمی آورد در مقابل تملیک بیمه گر مبلغی را به عنوان اقساط یا کلی و در نتیجه معاوضه صورت می گیرد و طبق اقسام بیمه عمر شرط حیات و شرط موت یا ترکیبی از هر دو در متن قرار داد لحاظ گردد.
وی در ادامه ایجاب را از طرف بیمه گذار دانست و افزود: در اینجا ایجاب از طرف بیمه گذار صورت می گیرد و از طرف بیمه گر قبول صورت می گردد یا بر عکس.
این استاد درس خارج حوزه علمیه مشهد در پایان گفت: تا اینجا تنها استفاده ای که از ادله عقد عمری شد قید حیات و ممات لحاظ گردید لکن ساختار تصویر عقد مذکور تناسب با عقد هبه دارد یعنی مطالب گفته شده نتیجه اش به وجود آمدن عقد هبه است که بیمه گذار واهب است و بیمه گر متهب اولین ایستگاهی که می شود بعد از بیان عقد عمری به شکل محتوایی عقد تامین را مشروعیتش را توسط مشروعه موجوده در شریعت اسلامی با فی الجمله اقتضایی که در ادله عمری بود بررسی کرد عقد هبه است لذا مناسب است وارد مبحث هبه شویم و ساختار قرار داد هبه را بررسی کنیم تا مشخص شود که بیمه عمر می تواند مصداق عقد هبه باشد.


در ادامه تقریر این درس آمده است:
مفهوم روایات
روایات باب عقد عمری و رقبی و سکنی گذشت از این روایات اموری استفاده می شود.
1.    حبس مال به خاطر قرار گرفتن منفعت در اختیار غیر بدون نقل عین به سوی غیر امر مشروعی است.
2.    سکنای دار و انتفاع از عبد و دابه منتقل می شود به سبب عقدی که بین مالک و منتفع بسته می شود و این عقد نیاز به ایجاب و قبول دارد که این مطلب از عبارات همه فقها استفاده می شود نهایتا این عقد لازم نیست دائما لفظی باشد به شکل معاطات هم قابل اجرا می باشد همانطور که از رویات یعقوب بن شعیب در مورد امه استفاده شد که امام کلمه تراضی را استفاده کردند.
3.    آن چه که ظاهر است از این روایات و فتاوی این است که ایجاب تبرعی است و هیچ گونه عوضی در این عقد لحاظ نشده است بنابراین عقدی است در کنار وقف و صدقه و هبه و هدیه که تمامشان عقود تبرعی می باشند. که گاهی از آنها تعبیر می شود بالعطایا المنجزه که فی کلام فاضل مقداد در کنز العرفان 1
4.    این عقد به ما انه عقد مقتضی در بر گرفتن شروط را دارد یعنی می توانند متعاقدین شرطهای مشروعه را در این عقد لحاظ کنند. چنان که از روایت حمران استفاده می شود که حضرت فرمودند ان الناس فیه عند شروطهم بنابراین می شود تصور کرد که شرط شود در این عقد بهره بردن صاحب دار و غیر صاحب دار از عینی که مال قرار گرفته است برای شخص سوم منتفع قابل به این معنا که موجب در این قرارداد شرط کند من هم به یک شکلی در این معامله بهره وری داشته باشم مثلا از شکل سکونت تو در این خانه یا از برخی از اموال تو در این خانه استفاده کنم. با این فرض عقد سکنی تمایل پیدا می کند به هبه معوضه و سر فصلی است برای استفاده بیمه عمر از این عقد
5.    این عقد قبل از قبض جایز است ولی بعد از قبض از طرف قابل لازم است که از ظاهر روایات و کلمات اکثر علما این لزوم استفاده می شود کما یشهد فرمایش امام: الناس عند شروطهم و شاهد دیگر بر لزوم این است که علما عقد سکنا را کنار اجاره قرار داده اند.
6.    تقیید عقد به عمر از جهت تعیین زمان منافات ندارد با برخی از عقود از باب این که کسی قائل شود بین مقید کردن عقد به عمر و غرر تلازم است و موجب جهل در عقد می شود لکن بر این اساس این روایات گفته می شود که تقیید به عمر موجب غرر نیست و الا جایز نیست.
7.    ملاک در این عقد عمری اعطای شخص است مال را به دیگری در جهت انتفاع او پس اگر شخص مقابل به شخص اول پولی را اعطا کند و بگوید که انتفع بهذا و شخص اول این پول را بگیرد و توسط ان تجارت کند و برای او سود حاصل شود مصداق عقد رقبی یا عمری تحقق پیدا کرده است و داستانش شبیه داستان قرض است قرضی ک از عقود لازمه است لکن تملیک عین در عقد فعلی وجود ندارد به خلاف قرض که تملیلک مال است به دیگری به شرط زمان که مقترض متعهد می شود که عین مملک را برگرداند یا خودش را مثلش را.
ظاهرا عقد مذکور در این روایات و کلمات فقهاء اختصاص دارد به تمیلیک منفعت مجانا و تناسبی با نحن فیه از دو جهت ندارد
جهت روایات
جهت اول:  تملیلک عین را شامل نمی شود که در ما نحن فیه تملیلک است.
جهت دوم : معاوضه بین المالین را شامل نمی شود که ما نحن فیه این طور است.
البته تنها وجه مشترک واضح بین ما نحن فیه و مودای این روایات محدود کردن است به عمر بنا بر این اگر قائل به جواز تعدی از تملیلک منفعت به تملیک عین شویم و از تملیلک احد المتعاملین به تملیلک کلا المتعاملین ممکن است ادله عقد عمری وجهی باشند برای مشروعیت تامین عمری حال چه به عنوان دلیل یا موید.
تصور بحث این چنین است : طالب تامین یعنی بیمه گذار مالی به ملکیت شرکت تامین در آورد در مقابل تملیلک بیمه گر مبلغی را به عنوان اقساط یا کلی و در نتیجه معاوضه صورت گیرد و طبق اقسام بیمه عمر شرط حیات و شرط موت یا ترکیبی از هر دو در متن قرار داد لحاظ گردد مثلا طالب تامین بگوید انا اعطیک شهریا مده عشرین سنه عشرین تومانا و ان کنت حیا بعد تلک المده علیک ان تعطی لی الف مئه تومان او لشخص ثالث.و ان مت ان تعطی بورثتی و شخص ثالث.
در اینجا ایجاب از طرف بیمه گذار صورت می گیرد و از طرف بیمه گر قبول می گردد یا بر عکس.
تا اینجا تنها استفاده ای که از ادله عقد عمری شد قید حیات و ممات لحاظ گردید لکن ساختار تصویر عقد مذکور تناسب با عقد هبه دارد یعنی مطالب گفته شده نتیجه اش به وجود آمدن عقد هبه است که بیمه گذار واهب است و بیمه گر متهب اولین ایستگاهی که می شود بعد از بیان عقد عمری به شکل محتوایی عقد تامین را مشروعیتش را توسط مشروعه موجوده در شریعت اسلامی با فی الجمله اقتضایی که در ادله عمری بود بررسی کرد عقد هبه است لذا مناسب است وارد مبحث هبه شویم و ساختار قرار داد هبه را بررسی کنیم تا مشخص شود که بیمه عمر می تواند مصداق عقد هبه باشد.
پی نوشت:
1-ج2ص113
323/907/ع

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۲:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۴۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۴:۱۹
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۰۶