vasael.ir

کد خبر: ۴۴۸۶
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۳:۲۹ - 16 February 2017
معرفی کتاب؛

اسلام و روابط بین‌الملل (چارچوب‌های نظری، موضوعی، تحلیلی)

پایگاه اطلاع‌رسانی وسائل ـ نظریه اسلامی روابط بین‌الملل از آنجا که به نظم، نظام و روابط بین‌الملل مطلوب قائل است، هنجاری می‌باشد و چارچوب این نظریه، امکان شکل‌گیری یک جامعه اخلاقی جهانی واحد براساس ارزش‌ها، منافع و نهادهای مشترک بشری تحت حاکمیت واحد اسلامی وجود دارد.

به گزارش خبرنگار سرویس سیاست پایگاه اطلاع‌رسانی وسائل، کتاب «اسلام و روابط بین‌الملل(چارچوب‌های نظری، موضوعی، تحلیلی)» به اهتمام دکتر حسین پور احمدی و با گفتارهایی از اصغر افتخاری، محمد پزشکی، حسین پوراحمدی، محمد حسن خانی، سیدجلال دهقانی فیروزآبادی، مهدی ذاکریان، محمد ستوده آرانی، عبدالوهاب فراتی، یحیی فوزی، رضا کلهر، سید احمد موثقی و منصور میر احمدی است که در 756 صفحه توسط انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) به چاپ رسیده است.

فصل نخست این کتاب تحت عنوان «اسلام و نظریه‌های روابط بین‌الملل؛ رویکردی فرانظری» با هدف تجزیه و تحلیل دیدگاه اسلام به عنوان یک دین جهانشمول به نظریه‌های روابط بین‌الملل نگارش یافته است، سؤال اصلی این فصل: چه نسبتی بین اسلام و نظریه‌های روابط بین‌الملل وجود دارد؟

بررسی نظریه‌های روابط بین‌الملل از منظر اسلام در دو بخش صورت می‌گیرد؛ در نخستین قسمت، مبانی فرانظری رویکرد اسلامی به روابط بین‌الملل تبیین می‌گردد؛ این فرانظری شامل مباحث هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و روش‌شناسی اسلامی می‌شود.

دومین بخش به نسبت‌سنجی اسلام و نظریه‌های روابط بین‌الملل می‌پردازد؛ نظریه اسلامی روابط بین‌الملل، یک فرا روایت یا نظریه کلان است که در صدد تبیین و تدوین قواعد و قوانین عام و کلی حاکم بر روابط بین‌الملل می‌باشد؛ از این‌رو، این نظریه ماهیتی تبیینی، هنجاری، تجویزی و انتقادی دارد.

البته تبیینی بودن نظریه اسلامی روابط بین‌الملل برخلاف نظریه‌های تبیینی جریان‌ اصلی، به معنای حفظ وضع موجود نیست؛ بلکه توضیح و تبیین وضع و نظم موجود می‌باشد.

نظریه اسلامی روابط بین‌الملل از آنجا که به نظم، نظام و روابط بین‌الملل مطلوب قائل است، هنجاری می‌باشد و چارچوب این نظریه، امکان شکل‌گیری یک جامعه اخلاقی جهانی واحد براساس ارزش‌ها، منافع و نهادهای مشترک بشری تحت حاکمیت واحد اسلامی وجود دارد.

فصل دوم با عنوان «انقلاب اسلامی ایران و روابط بین‌الملل» با طرح این سؤال که آیا مبانی معرفت‌شناختی و عناصر بنیادین هویتی گفتمان انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی منبعث از آن به مثابه مقاومت در برابر جهانی شدن و یا در تعامل با آن پدیدار شده‌اند؟ به برررسی و مطالعه مؤلفه‌های انقلاب اسلامی در متن جهانی شدن، تأثیر جهانی شدن بر حوزه معرفت‌شناختی انقلاب اسلامی و نهایتاً تهدیدات فراروی جنبه‌های هویتی انقلاب اسلامی می‌پردازد.

فصل سوم تحت عنوان «گفتمان اسلامی و گفتمان جهانی» با هدف صورت‌بندی گفتمانی دیدگاه اسلام درباره روابط بین‌المللی نگارش شده است که در نتیجه آن امکان مقایسه با گفتمان جهانی فراهم می‌گردد؛ بر این اساس، ابتدا با اشاره به تحلیل گفتمانی روابط بین‌الملل، گفتمان اسلامی روابط بین‌الملل را توضیح داده، سپس با اشاره‌ای گذرا به گفتمان جهانی روابط بین‌الملل، به تبیین ظرفیت‌ها و انتقادهای گفتمان اسلامی نسبت به گفتمان جهانی پرداخته شده است.

بنا بر نتایج این فصل، در صورتبندی گفتمان اسلامی، مفهوم امت اسلامی به عنوان دال مرکزی، نقش و جایگاه اصلی در آرایش دال‌های شناور این گفتمان را ایفا می‌کند؛ مفهوم صلح، عدالت، جهاد، دعوت، استقلال، وفای به عهد و پیمان، مصلحت، تعاون و همکاری، حکمیت و داوری، مهم‌ترین دال‌های شناور گفتمان اسلامی روابط بین‌الملل را تشکیل می‌دهند که در این فصل چگونگی معنا‌یابی آنها در ارتباط با مفهوم امت اسلامی توضیح داده شده است.

فصل چهارم با عنوان «چارچوب و مبانی روابط دولت اسلامی با نظام بین‌الملل» است که مهم‌ترین پرسش این فصل آن است که تعامل دولت اسلامی با نظام بین‌الملل را برحسب چه چارچوبی می‌توان مطالعه کرد؟ پاسخ اجمالی به این پرسش آن است که شرایط تحول‌یافته کنونی در عرصه نظام بین‌الملل مانع از تحلیل ما از نحوه تعامل دولت اسلامی با نظام بین‌الملل در چارچوب مفاهیم رایج در فقه سنتی است.

با این همه در نصوص اسلامی ظرفیت‌های دیگری وجود دارد که بهتر می‌توانند چنین تعاملی را بررسی کنند؛ در این فصل ابتدا به تحلیلی از ماهیت دولت اسلامی پرداخته شده  و در ادامه به تبیین مفاهیم سنتی دارالاسلام و دارالحرب و مسائلی که فراروی فهم کنونی از تعامل دولت اسلامی با نظام بین‌الملل وجود دارد اشاره و در نهایت با پیشنهاد مفاهیمی دیگر از متن سنت اسلامی به تحلیل اوضاع کنونی می‌پردازد.

در فصل پنجم تحت عنوان «صلح و امنیت بین‌الملل؛ رویکردی اسلامی» نگارنده با عنایت به مفروضات مهمی چون جامعیت اسلام و ارزش کاربردی آموزه‌های آن برای تنظیم مناسبات بین‌المللی، از چیستی و ویژگی‌های آموزه‌های اسلامی در عرصه صلح و امنیت بین‌الملل پرسش نموده است.

جهت ارائه پاسخ به این سؤال، نگارنده با استفاده از تحلیل گفتمانی صلح و امنیت و مبنا قرار دادن گفتمان ایجابی، سه آموزه اصلی برای استقرار و استمرار صلح و امنیت بین‌المللی را از قرآن کریم استنتاج و ارائه نموده است که عبارتند از: ضرورت نفی روحیه «برتری‌خواهی»؛ ضرورت نفی سیاست استثناء‌گرایی؛ ضرورت مرجعیت ایده «سعادت انسانی».

فرض فصل ششم «اسلام و توسعه» آن است که اسلام آنچه را که حکم عقل و علم در ادبیات توسعه پذیرفته شده، تأیید می‌کند و آموزه‌های آن که منشأ حیات وحیانی دارند، حتی فراتر از عقل و علم به دلیل محدودیت‌هایی که دارند، ولی همسو با آنها، هم در فرآیند توسعه کمک‌کننده و راهگشا هستند و هم سمت و سوی کلی آن فرآیند را با هزینه‌های کمتر و در لایه‌های عمیق‌تر و پایدارتر تعییین می‌کنند.

در این فصل، توسعه و مبانی آن در ابعاد سه‌گانه فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بررسی می‌شود و با نگاهی انتقادی،‌ جنبه‌های عقلانی و علمی و عام آن را از جنبه‌های ایدئولوژیک و غیرعلمی و خاص آن جدا نموده و سپس دیدگاه اسلام در آن موارد را منعکس می‌نمائیم؛ قسمت‌های عمده این فصل عبارتند از: توسعه و ابعاد و معیارهای آن، مدرنیته و اسلام، فرهنگ و توسعه اقتصادی، اسلام و توسعه اقتصادی، توسعه سیاسی در اسلام.

فصل ششم با عنوان «اقتصاد جهانی و همگرایی کشورهای اسلامی» می‌باشد.

در این فصل با این سؤال اصلی که آیا و چگونه کشورهای اسلامی می‌توانند به همگرایی اقتصادی و تجاری دست پیدا کنند؟ تلاش شده است ضمن ارزیابی این فرضیه که علی‌رغم ضرورت‌های متعدد و انگیزه‌های لازم اعتقادی و اسلامی اما ساختار نظام اقتصاد جهانی از یک‌سو و ویژگی‌های اقتصادی و تجاری کشورهای مسلمان از سوی‌ دیگر، موانع جدی بر سر راه همگرایی اقتصادی آنان ایجاد کرده است، به این موارد نیز پرداخته شود: ضرورت همگرایی اقتصادی و تجاری منطقه‌ای به عنوان یکی از روش‌های ممکن در تعامل با نظام اقتصاد جهانی؛ اصول و همگاری اقتصادی و تجاری پیش‌روی بازیگران ملی و منطقه‌ای؛‌ چارچوب اعتقادی و مدل اجرایی همگرایی اقتصادی و تجاری کشورهای اسلامی به‌عنوان ضرورت انکارناپذیر در تعامل با اقتصاد جهانی؛‌ موانع و راهکارهای مهم در مسیر این همگرایی.

فصل هشتم تحت عنوان «اسلام و نظام فرهنگی جهانی» با هدف راهیابی به فهم مسلمانان درباره آن چیزی است که نظام فرهنگ جهانی نامیده می‌شود، به پژوهش پرداخته شده است.

فرضیه این گفتار آن است که اصولاً مسلمانان نمی‌توانند صورت‌بندی تئوریزه شده به وسیله فوکویاما و هانتینگتون درباره نظام بین‌الملل را بپذیرند.

در این فصل چگونگی پیدایش ایدئولوژی‌های پایان تاریخ و برخورد تمدن‌ها به عنوان دکتری‌های فرهنگی سیاست جهانی، رشد و گسترش جنبش‌های اسلامی طی بیست‌ سال آخر قرن بیستم به عنوان جلوه‌ای از شرایط نظام بین‌الملل پس از جنگ سرد، فهم دیدگاه جهانی اسلام از لابه‌لای متون اولیه آن، یعنی کتاب و سنت با نگاهی تاریخی به توضیح تئوریزه شدن ایدئولوژی «فرهنگ جهانی اسلام» و نهایتاً واکنش منفی مسلمانان نسبت به تئوری‌های پایان تاریخ و برخورد تمدن‌ها مورد بررسی قرار گرفته است.

فصل نهم با عنوان «آموزه‌های اسلامی و حقوق بشر» در پاسخ به پرسش کلیدی چگونگی آشتی میان حقوق بشر و اسلام، این فرضیه را مورد آزمون قرار می‌دهد که جابه‌جایی تعامل شریعت اسلامی با آموزه‌های مدنی اسلامی در موضوع حقوق‌بشر کاهنده جنبه‌های سلبی ارتباط حقوق بشر و اسلام است.

به باور نگارنده، قرآن، نهج‌البلاغه، سیره و سنت رسول‌اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع)، اجتهاد، عقل، اجماع و حتی قیاس از منظر اهل تسنن به عنوان منابع حقوق اسلامی در دسته‌ای از بایدها و نبایدها هم‌اندیشی دارند.

حقوق بشر، سبدی از بایدها و نبایدهایی است که انسان از هنگام زایش و آغاز زندگی تا هنگام پایان زندگی یعنی مرگ با خود به همراه دارد؛ بنابراین بایسته‌هایی چون حق زندگی، گریستن و خندیدن، تربیت، آزادی بیان و سخن گفتن آزادانه، حق اندیشیدن، بهره‌مندی از دستگاه قضایی مستقل، دادگاه بی‌طرف و منصف، حق آموزش، ازدواج، کار و ... سبدی هستند که حقوق بشر را شکل داده و تعریف می‌کنند.

فصل دهم تحت عنوان «جهان اسلام و سازمان‌های بین‌المللی» با طرح این سؤال که چگونه ماهیت عملکرد سازمان ملل متحد در تعامل کشورهای اسلامی و بحران جهان اسلام قابل تبیین است، برآن است تا ابتدا با طرح مبانی نظری فلسفه وجودی سازمان‌های بین‌المللی و نقش آنها در نظام بین‌الملل به تبییی عملکرد و ارزیابی مواضع جامعه ملل و سازمان ملل متحد در قبال کشورهای اسلامی پرداخته و در این راستا ابعاد گوناگون رابطه جهان اسلام با این سازمان‌ها را به بحث گذارد.

در این فصل همچنین ماهیت و عملکرد این سازمان‌های از منظر جهان اسلام و نیز چگونگی تعامل کشورهای اسلامی با سازمان‌ ملل متحد و به‌ویژه شورای امنیت سازمان ملل متحد و نیز موانع و چالش‌های پیش‌روی این تعامل مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت.

فصل یازدهم «اسلام و سیاست بین‌الملل: بررسی دیدگاه امام خمینی(ره) به سیاست بین‌الملل» این سؤال را مطرح می‌کند که اسلام و به صورت خاص امام خمینی(ره) به عنوان یک متفکر اسلامی چه دیدگاهی در مورد سیاست بین‌الملل دارند؟ و در پی فهم و درک حقیقی دیدگاه و نگرش اسلام و امام خمینی(ره) به سیاست بین‌الملل می‌باشد.

در فصل دوازدهم با عنوان «جنبش‌های اسلامی و نظریه‌پردازی در روابط بین‌الملل»، جوانب مختلف حضور و نقش‌آفرینی جنبش‌های اسلام در عرصه بین‌المللی در تأثیر آن بر ادبیان نظریه‌پردازی در روابط بین‌الملل مورد بررسی قرار می‌گیرد.

فصل حاضر در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که جنبش‌های اسلامی چه تأثیری بر نظریه‌های روابط بین‌الملل و قلمرو نظریه‌پردازی داشته است و در پی آزمون این فرضیه می‌باشد که جنبش‌های اسلامی از یک طرف ادبیات نقد نظریه غالب یعنی رئالیسم را از طریق مسأله‌دار کردن قدرت و بازیگری دولت تقویت نموده و از سوی دگیر با ویژگی اسلامی خود بر نقش و اهمیت باورهای دینی و ارزشی و ارائه راه سوم در سطح بین‌المللی تأکید می‌نماید.

بدین منظور، ضمن بررسی زمینه‌ها و عوامل رشد جنبش‌های اسلامی، به بیان نقش انقلاب اسلامی در رستاخیز آن، ضرورت و جایگاه جنبش‌های اسلامی در مطالعه نظری به ویژه نظریه‌پردازی در روابط بین‌المللی پرداخته می‌شود.

فصل سیزدهم تحت عنوان «رادیکالیسم(اسلامی) و تروریزم در نظام بین‌المللی»، سخن خود را در سه مرحله اساسی یعنی ماهیت‌شناسی رادیکالیزم، پدیدار‌شناسی رادیکالیزم و نسبت‌شناسی رادیکالیزم و غرب سامان می‌دهد و در جمع‌بندی به تعامل میان رادیکالیزم و نظام بین‌الملل و آینده پژوهی در این زمینه می‌پردازد.

فصل چهاردهم و پایانی این کتاب با عنوان «جایگاه و نقش اسلام‌گرایی در تحولات سیاسی خاورمیانه» به مطالعه حرکت‌های اسلامی به شکل کلی می‌پردازد، اشتراکات و تمایزات میان آنها را بیان می‌کند و فرآیند تحول و تغییر رویکرد در میان آنها ار توضیح می‌دهد و در ادامه به نحو ارتباط میان این حرکت‌ها با حکومت‌ها و نیز روند تعامل حرکت‌های اسلامی با مسائل سیاسی داخلی و منطقه‌ای خاورمیانه می‌پردازد.

مطالعه این فصل یک چارچوب فکری و مطالعاتی جامع را برای شناخت بهتر حرکت‌های اسلامی در دوره جدید در خاورمیانه و درنتیجه در نظام جهانی ارائه می‌کند.

سؤال اصلی این فصل: حرکت‌های اسلامی چگونه در تحولات سیاسی خاورمیانه پس از پایان جنگ سرد تأثیرگذار بوده‌‌اند؟ در پاسخ به این سؤال(فرضیه) حرکت‌های اسلامی نقش مهمی در جهت رشد و تقویت دموکراسی و جامعه مدنی در خاورمیانه ایفا کرده‌اند؛ این حرکت‌های همچنین در جهت احیای هویت اسلامی، مقابله با حضور اسرائیل و نفوذ و سلطه خارجی نقش خود در تحولات خاورمیانه را به ثبت رسانده‌‌اند.

برای پاسخ‌گویی به سؤال اصلی، ادبیات موضوعی تحولات اسلام‌گرایی در خاورمیانه، مشترکات و تمایزات حرکت‌های اسلامی در خاورمیانه، نقش و جایگاه حرکت‌های اسلامی در تحولات سیاسی داخلی خاورمیانه، رفتار حرکت‌های اسلامی در برابر چالش‌های سیاسی فرهنگی خاورمیانه ... بررسی می‌شود./603/825/م

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۲:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۴۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۴:۱۹
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۰۶