vasael.ir

کد خبر: ۴۴۵۴
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۹ - 13 February 2017
گفت‌وگو با دکتر علی رضا پویا:

کشور های مدعی جریان آزاد اطلاعات، خودشان بیشترین سانسور را اعمال می کنند.

پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل- دکتر علی رضا پویا با بیان اینکه در دنیای امروز، برخی سانسور را در مقابل آزادی بیان گرفته و چهره ای منفی از سانسور ارائه می دهند، اظهار داشت: ما خیال می کنیم هرکس در دنیا ادعا می کند، سانسور بد است پس خودش سانسور نمی کند. در حالی که بنظر من غربی ها، بیشترین سانسورها را در رسانه هایشان اعمال می کنند و در عین حال ظاهر را گونه ای نشان می دهند که انگار سانسور ندارند.


به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل، در سالهای اخیر، مساله سانسور در رسانه ها و ارتباط آن با محدودیت آزادی بیان، همواره مطرح بوده است. در کشور ما نیز اکنون موضوع سانسور در رسانه های جمعی مانند صدا و سیما، سینما، مطبوعات و اینترنت، از زوایای حقوقی و قانونی شفافی برخوردار نیست و مخالفین و موافقین سانسور در رسانه ها، در مواردی راه را اشتباه پیموده اند. آنچه که مسلم است اصل لزوم سانسور در رسانه ها در قانون هیچ کشوری حتی کشورهای مدعی دموکراسی نفی نشده است بلکه تمام کشورها با توجه به فرهنگ خاص خود، بر رسانه های جمعی نظارت داشته و آزادی مطلق به آنها اعطا نکرده اند و دولتها، سانسور در رسانه ها را در زمینه های مختلف اخلاقی، سیاسی و امنیتی، از حقوق مسلم خود دانسته و آن را به صورت قانون درآورده اند .
دکتر علی رضا پویا، استاد دانشگاه صدا و سیما می باشد. به ‌منظور آگاهی از سانسور و ارتباط آن با رسانه با دکتر علی رضا پویا، پژوهشگر ارشد دین و رسانه به گفت‌و‌گو نشستیم. متن کامل این گفتگو به شرح زیر است:

وسائل ـ خواهشمندم به عنوان اولین سوال مقدمه ای از بحث سانسور و ماهیت آن در غرب بفرمایید؟
بنظر بنده درباره سانسور ما دو گونه می توانیم صحبت کنیم، یکی اینکه نگاه کنیم به تاریخچه سانسور در وسائل ارتباط جمعی، که این نگاه، یک وضعیتی است که تحلیل و تبیینش مقداری نیاز به بحث هایی دقیقی دارد و ما آن مقدار که لازم بوده در این باره کار نکرده ایم. از این حیث ما در خیلی از ابعاد رسانه و بحث های ارتباطات نیاز به بحث های جدی انتقادی داریم به این معنا که با مبانی خودمان و با منطق استواری که حتی عقلی است ما به اینگونه مباحث باید در تاریخ جریان ارتباطات بپردازیم، چرا بنده این را عرض می کنم؟ بخاطر اینکه خیلی از جاها ملاحظه می کنید مثلا در منابعی که ما استفاده می کنیم در حوزه های علمی و دانشگاهی خودمان خیلی وقت ها ما سانسور را در مقابل آزادی بیان می گیریم، به همین دلیل سانسور یک چیز منفی جلوه می کند و خیال می کنیم که هرکس در دنیا ادعا می کند که سانسور بد است پس خودش سانسور نمی کند. در حالی که بنظر من غربی ها از این جهت با هوشمندی، هم بیشترین سانسورها را در رسانه هایشان اعمال می کنند و هم ظاهر را گونه ای نشان می دهند که انگار سانسور ندارند.
این جریان آزاد اطلاعات که از دهه شصت یا نیمه دهه شصت قرن بیستم، در حدود پنجاه سال پیش مطرح شد آن موقع یونسکو با محوریت کشورهای بعضاً توسعه نیافته و یک سری از کشور هایی که احساس می شد در معرض آن جریان اطلاعات آزاد با سردمداری امریکا قرار بگیرند صدمه فرهنگی، سیاسی و امنیتی می بینند، یونسکو آمد یک حرکت روشن گرانه ای را آغاز کرد، حتی یک کمیسیونی تشکیل داد که آن کمیسیون معروف شد به مک براید که این کمسیون مک براید مأمور شد یک کمیسیونی زیر نظر یونسکو تشکیل بدهد زیرنظر کارشناسان خبره بین المللی و روی این موضوع مطالعه کند که این جریان آزاد اطلاعات که بخصوص آن روز امریکا مطرح می کرد این آیا واقعا باید به لحاظ بین المللی همه از آن دفاع کنند یا خیر این چگونه است؟
آن قدر که می شود بنده الآن به شما عرض کنم آن کمیسیون مک براید با اینکه مثلاً نگاهش لزوما یک نگاه انتقادی به موضوع نبود، یک نگاه روشن گرانه بود ولی بعد به جمع بندی رسید طبق گزارشی که به یونسکو داد و اتفاقاتی که بعد در یونسکو افتاد، اینها نشان داد که این جریان آزاد اطلاعات در واقع در بنیان و در آن باطن خودش، حقیقتا جریان آزاد اطلاعات نیست.
یعنی اینطور نیست که کشور های مدعی جریان آزاد اطلاعات که خودشان را در مقابل سانسور معرفی می کنند، واقعا این اطلاعات و این اخبار را بدون هیچ ملاحظه ای منتشر کنند.  همان گزارش مک براید و اتفاقات آن دوره که در یونسکو افتاد نشان داد که اگر آمریکا و بعضی کشور های قدرتمند مثل همیشه مقابل یونسکو نمی ایستادند شاید یونسکو این قضیه را مدیریت می کرد وضع در حال حاضر این نبود که در دنیا هست، از آن زمان تا به حال یعنی از شصت هفتاد سال پیش، بسیاری از رسانه های غربی مانند بی بی سی و غیره ادعای اطلاع رسانی و پخش  خبر و کارهای رسانه ای بدون سانسور را دارند اما واقع قضیه اصلاً اینها نیست، اگر ما با این نوع تحلیل به مسئله سانسور بپردازیم آن وقت در روند تاریخی برای سانسور باید معانی مختلفی در نظر بگیریم، باید ببینیم واقعا واژه در استخدام چه چیزی قرار گرفته است مثل خیلی از چیزهای دیگر که شما می بینید در نظام بین المللی که بدست کشور های قدرتمند و بویژه امریکا طراحی شده می بینید که بسیار از بسیاری از مفاهیم استفاده های چندگانه می شود. مثلاً یک مفهومی بد است در یک جایی همان مفهوم می شود خوب در یک جای دیگر، اینجا عرض بنده این است که سانسور هم از این چیزها بوده بنابر این به این جهت ما باید برگردیم و یک بررسی دقیق تاریخچه ای از سانسور کنیم.


وسائل ـ به نظر شما سانسور را چگونه باید تعریف کرد؟
بنده معتقدم برای تعریف واژه هایی مثل سانسور نباید صرفاً به یکی از این کتاب های ترجمه شده غربی رجوع کنیم و  تعریف کنیم. بنده حرفم این است که ما برای سانسور نباید اینگونه کلیشه ای بیاییم یک تعریفی بگوییم و بعد بگوییم این را فلان صاحب نظر در فلان کتاب گفته و ما هم قبول داریم، حالا آن پاسخ سؤال شما را بعد از این مقدمه مهم می دهم که اگر سانسور را به مفهوم کنترل و به نوعی چتر دروازه بانی روی فعالیت های رسانه ای بگیریم یعنی عاملی که می آید و تقسیم می کند آن اطلاع رسانی را و آن کارهای رسانه ای را به یک قسمی که باید پخش بشود و نباید پخش بشود آنوقت آن بخشش که نباید پخش بشود می شود سانسور.


وسائل ـ با این تعریف باید گفت سانسور در تمامی رسانه های دنیا وجود دارد، درسته؟
بله  بنده می خواهم بگویم که این مفهوم از سانسور در تمام از رسانه های دنیا وجود دارد یعنی هیچ رسانه ای نیست که این مفهوم کلی و عمومی از سانسور را نداشته باشد یعنی سانسور به معنای عامش که کاری به جهت گیری اش نداریم کاری به زاویه نگاهش نداریم، کاری به ارزش گذاری اش نداریم، کاری به سود و زیانش نداریم، به این مفهوم کلی اش مگر می شود یک رسانه ای در دنیا یک همچنین چیزی را نداشته باشد.


وسائل ـ این تعریفی را که ارائه فرمودید را خودتان هم قبول دارید؟
بنده تعریف نکردم به لحاظ علمی بنده یک بیان کلی را برای سانسور گفتم که همان تعریف مفهومی است که کل رسانه های دنیا یک همچنین چیزی را دارند و اگر رسانه ای ادعا می کند که ندارد به این معنایی که ما گفتیم حرف صحیحی نیست و نمی شود چون رسانه های دنیا از هر قسمی که باشند، مثلاً دولتی باشند، خصوصی باشند، نیمه دولتی باشند، از هر قسم و جنسی که باشند بالاخره اینها ایجاد شدند برای یک اهدافی، حتی آن جایی که یک رسانه ای فقط هدفش گردش مالی و چرخاندن مسیر کاری خودش است، مثلاً خواسته است یک کار اقتصادی انجام دهد، باز در این صورت این رسانه به دنبال درآمد می رود، مثلاً فرض کنید تبلیغات تجاری برایش یک قواعدی وجود دارد، هرچیزی را تبلیغ نمی کند، حتما این رسانه آن تبلیغی برایش اولویت دارد که پول بیشتری در آن باشد حتی اگر تولید و ترویج آن کالا برای عموم مردم زیان آور باشد، یعنی ساده ترین تصوری که شما می توانید برای یک رسانه داشته باشید این است که رسانه وابسته به هیچ قدرتی و سرمایه کلان اقتصادی نباشد، مثلاً یک رسانه ای است که ایجاد شده است تا صرفاً کار و اشتغال زایی کند و حتی یک خدمت عمومی بکند منتهی می خواهد خودش خود را اداره بکند، چون ما در دنیا واقعا رسانه ای نداریم که مثلا بگوید من ایجاد شدم تا خدمات فرهنگی بکنم، کدام فرهنگ؟ اصلا تعریف شما از فرهنگ در دنیا چیست؟ تعریفتان از هنر در دنیا چیست؟
یک روزگاری در همین غرب، مثلا صد یا پنجاه سال پیش اگر مراجعه کنید به کتاب هایشان، می بینید، فرهنگ و هنر که اساس کار رسانه هاست از یک قداستی برخوردار بوده است، اما الآن آن قداست اصلاً و ابداً دیگر نیست، پس این رسانه ای که با چنین انگیزه ای که بیان کردم ایجاد می شود، باز وقتی که می خواهد خودش را اداره کند و در آمد کسب کند ملاکش این است که چه کسی بیشتر به او پول می دهد، پس ملاک اینکه بگوییم رسانه ای به این مفهوم کلی اصلا سانسور ندارد خیر این چنین نیست.


وسائل ـ یک عده مطلقا می گویند که سانسور بد است و یک عده می گویند که خوب است و سانسور را تقسیم به سانسور خوب و بد می کنند، دیدگاه شما در این مورد چیست؟
اگر ما بخواهیم سانسور یا هر واژه یا مفهوم و هر مسئله دیگری را تقسیم به خوب و بد کنیم، لازمه اش این است که اول باید آن چیز را به دقت تعریفش کنیم، بدون تعریف تقسیم به خوب و بد غلط است، به همین دلیلی که در پاسخ به سوالات قبلی توضیح دادم.
یعنی فرض کنید اگر ما بدون اینکه دقیقاً با واژه سانسور آشنا شویم تعریفش میکردیم، قطعاً با مشکل روبه رو می شدیم. بنده ابتدا توضیح و مقدمه ای دادم و سپس سانسور را تعریف کردم که این مسئله مهم در حوزه رسانه این جایگاه و پایگاهش کجاست؟ اگر ماهیت اصلی سانسور را خوب ندانیم و برویم تقسیم کنیم به خوب و بد، چه چیزی را به خوب و بد تقسیم می کنیم؟ سانسور اگر همانی باشد که بنده تعریفی از آن ارائه کردم، باید گفت همه رسانه های جهان و تمام رسانه ها دارند.
بنابراین تقسیم کردن سانسور به خوب و بد، هیچ معنایی ندارد. چرا؟ چون وقتی همه رسانه های دنیا طبق تعریفی که ارائه شد، سانسور دارند معنا ندارد تقسیم به خوب و بد شود. چراکه سانسور جزء ماهیت کار رسانه است، البته به آن مفهومی که گفتیم. این نکته بسیار مهمی است، اگر به مفهومی که بنده گفتم سانسور لازمه کار رسانه ای باشد، اصلاً معنا دارد شما بگویید سانسور خوب و بد داریم یا نداریم. خب این لازمه کار رسانه است مثل اینکه مثلا شما بگویید رسانه لازمه موفقیتش این است که به نظرات مخاطبانیش توجه کند، مگر می شود بگوییم این بد است حتما خوب است

وسائل ـ یعنی ما اصلاً سانسور بد نداریم و سانسور ذاتاً خوب و پسندیده است؟
آن چیزی که می تواند بد باشد این است که این لازمه کار را به مفهومی که گفتیم از مسیر طبیعی خارج کند و در مسیری بیندازند که آن وقت به او جهت گیری های متفاوتی بدهد آن جاست که باید بیاییم خوب یا بدش را معنا کنیم پس بنابر این اول باید معنایش کنیم بعد بیاییم بگوییم خوب یا بد، الآن در همین خود فضای گفتمانی کشور ما خوشبختانه این بحث ها هست شاید در کشور های دیگر خیلی این قضیه جدی نباشد اما در کشور ما جدی است الآن شما در نظام بین الملل می بینید که بعضی از مفاهیم در عین حال که اینها باید همه جا مصادیق یکسان داشته باشد به ازاء تعریف شناخته شده خودش، ولی می بینید که وقتی می آید در مسیر عمل، شما می بینید که مصداق هایش را می کنند خوب و بد مثال روشنش که می توانید در نظر بگیرید این است که فرض کنید که سالهاست دفاع فلسطینی ها را می گویند این یک کار منفی است ولی مثلا سرکوب فلسطینی ها را که یک دولتی انجام می دهد می گویند این کار خوب است، بر فرض، ظاهراً هر دو آنها خشونت است اما چرا یکی بد است و یکی خوب است؟
اگر قرار باشد خشونت بد باشد خب خشونتی که پشتش تجهیزات وحشتناک نظامی است و در رأسش یک دولت است این باید بد باشد نه آن چهار تا سنگی که در دست یه عده انسان بی دست و پا است ولی حالا در رسانه های بین المللی و غربی بروید جستجو کنید و تحلیل کنید ببینید کدام یک از اینها بد است و کدام خوب؟ کدام یک از این دو جریان یکی خشونت دولت اسرائیل و دیگری خشونتی که فلسطینی ها دارند و مبارزه از خودشان نشان می دهند، بر فرض شما بروید و بررسی کنید و در رسانه های غربی ببینید کدام یک از اینها مطلوب مطرح می شود و کدام نامطلوب، وقتی شما بنشینید تحلیل منطقی و بی طرفانه کنید نقد جریان بین الملل کنید، می گویید واقعا خشونت مطلوب یعنی آن که باید صورت بگیرد، فلسطینی ها باید خشونت از خودشان به خرج بدهند برای اینکه دارند از خودشان دفاع می کنند اما آن که نامطلوب است آن است که اسرائیل انجام می دهد، اینها را آواره کرده و دائما دارد به اینها صدمه می زند و فشار می آورد اما جریان رسانه ای غربی بین المللی دارد عکس این عمل می کند.
بنابراین بعضی وقتا این خوب و بد کردن ها بدون تعریف و بدون ارزیابی دقیق و ریشه یابی مسئله و تعریف عملیاتی موضوع جز اینکه ابهام را زیاد کند و جز اینکه میدان را برای سوء استفاده قدرتمندها باز کند کار دیگری نمی کند، این است که ما از منظر خودمان خیلی هوشمندانه به این موضوع توجه می کنیم. بنده می خواهم بگویم که ما در یک بخشی از مطالعات رسانه ای خودمان و بحث های علمی ارتباطات باید عمیق تر از اینی که الآن در کتابها و مقالات و در حرف و گفتگو هایمان هست باید بیندیشیم درباره خیلی از چیزها حتی درباره سانسور، اساتید ما باید به این مباحث دقیق تر و ریشه ای تر و در یک جاهایی هم از منظر خودمان به این موضوع نگاه کنیم که معمولا می شود یک جریان نقد گونه ای که الآن در غرب هم هست، یک جریان انتقادی همیشه در طول این صد و صد و پنجاه سال رونق گرفتن جریان های رسانه ای از رادیو و تلوزیون به این طرف نگاه کنید حداقل صد سال سابقه تحقیقات رسانه ای قطعا هست اگر نگاه کنید بالاخره یک جریان انتقادی هم در غرب وجود دارد منتهی این جریان انتقادی در همان بستر شکل گرفته و ما می توانیم در بستر متفاوت تری این جریان را دنبال کنیم حال یک جاهایی همان حرف هایی را می زنیم که خود منتقدین غربی می زنند.


وسائل ـ بنظر شما در تاریخ زندگانی ائمه علیهم السلام بحث سانسور وجود داشته یا خیر؟
این که به طور مشخص ما مصادیق رسانه ای را در زندگی ائمه داشته باشیم که آنجاها ائمه دستور داده باشند این را پخش نکنید و ابلاغ نکنید این نیاز به پژوهش و مطالعه دارد و شاید موضوع یک پایان نامه ای است که دوستان طلبه ما می توانند کار کنند، اما یک چیزی روشن است و آن این است که همین ائمه اطهار (علیهم السلام) گاهی پاسخ یک سؤال را به شکل های مختلف داده اند یعنی توجه کردند به مخاطب، این نشان می دهد که شما در عرضه محتوی های رسانه ای تان و حتی ساختار های رسانه ای تان نسبت به یک موضوع می توانید اشکال و انواعی از ارائه رسانه ای را در نظر بگیرید که البته این به اعتقاد من نمی شود با آن تعریف رسمی به آن سانسور گفت حال باز باید آن تعریف شکل بگیرد تا بگوییم در زندگی ائمه هست یا خیر، یا اینکه از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده است که: ما انبیاء الهی با مردم به قدر عقولشان صحبت می کنیم.


وسائل ـ آیا این خودش می تواند یکی از جنبه های سانسور باشد؟
این خودش تفکیک و تفاوت قائل شدن بین مخاطبان است که یک جایی به یک مفهوم سانسور می شود که تلقی بشود همانی که بنده گفتم هیچ رسانه ای نمی تواند که نداشته باشد و جزء ماهیت کارش است، این همان است یعنی شما از منظر قرآن کریم هم که نگاه کنید، پیام رسانی با چنین چیزی ملازم است. مثلاً قرآن یک جایی پیام الهی خود را می گوید برای عموم مردم است (هدیً للنّاس) یعنی هدایت برای عموم مردم، یک جایی می گوید ( هدیً للمتّقین) این هدایت برای متقین است، آن وقت چگونه این باهم جمع می شود؟ اتفاقا به اعتقاد بنده ما خیلی از این مسائل مهمی را که الآن در مدیریت رسانه های جمعی با آن سر و کار داریم خیلی را از لابلای این بحث های قرآنی می توانیم اصول و مبانی برایش در بیاوریم تا در دنیا با آن حرف متفاوتی بزنیم بر اساس حکمت، برهان و استدلال که قابل دفاع باشد حتی در مجامع علمی جهانی که ما البته از این استفاده ها از قرآن و از این منابع دینی خیلی کرده ایم حالا تازه مثل شما و دوستانی که می آیند پایان نامه هایشان را اینجا یک کمی بین رشته ای، دین و ارتباطات و رسانه را انتخاب می کند اینها شروع کار است بعد این به تعبیر مقام معظم رهبری باید تبدیل به گفتمان بشود بعد از اینکه تحقیق می کنیم، تحقیق ما و اینگونه تحقیق ها باید تبدیل به گفتمان بشود تا بتواند در مجامع علمی و مطابق روز مطرح بشود.


وسائل ـ نگاه فقه شیعه به بحث سانسور و پارازیت و اینها چگونه است؟
آن هم متأثر از همین مبنایی است عرض کردم.
وسائل ـ احکامی داریم که اشاراتی به همین بحث سانسور داشته باشند؟
بنده الآن حضور ذهنی ندارم ولی می توانم این را حدس بزنم که ما بر اساس فقه مان مبتنی بر یک سلسله اصول و مبانی است که آن اصول و مبانی از وحی گرفته شده است حتما آنجا بحث های فقهی ما این مسیر را دنبال خواهد کرد، وقتی در فقه داریم که یک جاهایی فقیه می گوید که تعیین مصداق به عهده مکلف است این تعریف مفهوم را او کرده اما می گوید تعیین مصداقش با مکلف است، باز این برای چیست؟ این فلسفه اش این است که مکلف ها را مختلف می بیند و یکسان نمی بیند، دورویکردی که در ارتباطات هست یکی رویکرد انتقالی است به پیام و دریافت پیام از سوی مخاطب و یکی رویکرد تعاملی، رویکرد انتقالی این است که تا حدی مخاطب را منفعل فرض می کند و رویکرد تعاملی این است که تا حد زیادی مخاطب را فعال فرض می کند یعنی اینکه او تحلیل گر و تفسیر گر پیام است به تعبیر امروز پیام را رمز گشایی می کند، بنظر بنده آیات قرآن مخاطب را فعال می داند نه منفعل اینجا هم که فقیه می گوید تعیین مصداق با مکلف است یعنی باز او قدرت تمییز دارد اولاً آن مکلف است آن انسان مخاطب است و ثانیا تفاوت بین انسان ها وجود دارد.


وسائل ـ به نظر شما حدود و ثغور جواز سانسور توسط حکومت اسلامی که ما داریم چگونه باید باشد؟ قدم به قدم باشد، تذکر، جلوگیری، برخورد؟
این نظام اسلامی باید بر اساس همین مبانی که  توضیح دادیم عمل کند، منتهی نظام اسلامی باز چنانچه که مقام معظم رهبری حفظه الله می فرمایند اول نیاز دارد دیگران برایش نظام سازی بکنند چون بعضی از بحث های آموزه های دینی آماده اجرا برای امر حکومت نیست، نظام سازی به نظرم به همین معناست، معنایش چیست؟ این است که اگر شما بگویید ما به لحاظ نظام اسلامی در این حیطه ای که گفتیم که حالا مثلا بحث سانسور است با همه این پیچیدگی ها و شقوق و ابعادش، نظام اسلامی باید چکار کند؟ ما بگوییم نظام اسلامی باید همین مبانی و اصول را برایش در بیاورند و در اختیارش بگذارند تا بر اساس آن عمل بکنند، منتهی واقعا نظام اسلامی به معنای مدیران نظام اسلامی خودشان باید بیایند این کار را بکنند؟ خیر متخصصین این رشته ها که هم بحث رسانه ارتباطات بدانند و هم بحث های دینی وارد باشند باید بیایند اینها را استخراج کنند، در همایش ها و نشست های علمی طرح و بحث کنند وحاصلش را در اختیار نظام اسلامی قرار بدهند تا نظام اسلامی متقن بتواند عمل بکند، چقدر در قرآن این آیه زیاد تکرار شده است که آیات قرآن متقن است، عملکرد نظام اسلامی هم باید متقن باشد.


وسائل ـ یک عده می گویند که سانسور مخالف آزادی های انسانی است، برای مثال آیه قرآنی (إنّا هدینا السبیل إما شاکراً و إما کفورا) را دستاویز قرار می دهند، نظرتان در این باره چیست؟
این دیدگاه به هیچ وجه درست نیست، حداقل ضرر این دیدگاه این است که از این حرف استفاده های ناصحیح خواهد شد. اگر قرآن می گوید: (إنّا هدینا السبیل إما شاکراً و إما کفورا) ما از این استفاده می کنیم که انسان مختار است و اراده دارد، حال شما سر سفره یک انسانی که مختار است و اراده دارد غذای مسموم بگذار به عنوان نظام اسلامی می توانید این کار را بکنید؟ پس (إنّا هدینا السبیل إما شاکراً و إما کفورا) معنایش این نیست که شما بیایید جامعه را رها کنید تا هر خوراک مسمومی که می خواهند به جامعه بدهند این نیست، اتفاقاً نظام اسلامی در امر هدایت گریِ خودش، که یکی از وظایف مهمش هدایت جامعه است، به نیابت از انبیاء است دیگر، این ها که تعارف و شوخی ندارد، یکی از وظایفش در هدایت جامعه این است که مردم را آگاه کند که سمت محتوی های منحرف و مسموم نروند. پس چگونه می تواند نظام اسلامی در این زمینه ها بی اهمیت باشد منتهی یک چیزی است و آن این است که نظام اسلامی باید مردم را اقناع کند یعنی کاری کند که مردم خودشان تشخیص بدهند درست و غلط چیست، به زور خیر، مردم باید با اراده خودشان اگر یک سفره ای هم پهن شد هم غذای مسموم بود و هم غیر مسموم طرف غذای مسموم نروند.
عده ای معتقدند تا زمانی که فرهنگ سازی صورت بگیرد ما باید سانسور داشته باشیم، این دیدگاه را چگونه ارزیابی می کنید؟
اصلاً تا آن زمان هم نیست، بنده عرضم این است، اولاً بنده مایل نیستم از لفظ سانسور استفاده کنیم چون این اصلاً تعریف نشده برای ما، و  از آن دسته مفاهیمی است که دوباره از آن سوء استفاده می شود، ما یکی از مشکلاتمان در جامعه اسلامی این است، هم شخصیت های علمی و هم مدیران ارشد نظام گاهی از اوقات یک واژه ای را به کار می برند که هنوز تعریف درستی از آن نشده است.
اینکه نظام اسلامی درباره تولیدات رسانه ای و فرهنگی باید آزادی مطلق را پیش بگیرد و به اعتبار اینکه مردم را نباید مجبور کرد، هیچ نوع محدودیتی را قائل نشود این صحیح نیست این با مبانی و آموزه های دینی ما سازگار نیست، نظام اسلامی یکی از وظایفش این است که مراقبت کند باز عرض می کنم معنایش این نیست که با زور و فشار بخواهیم مردم را وادار کنیم که یک کاری را بکنند یا نکنند، یک چیزی را ببینند یا نبینند، خیر شما باید بستر را گونه ای فراهم کنید که مردم خود به خود سمت آن تولیدات بد نروند، در اینها نه تنها نظام اسلامی وظیفه دارد مخاطب هم وظیفه دارد یعنی گاهی وقت‌ها نظام اسلامی یا رسانه اسلامی باید مخاطب مسلمان را به وظایف خودش آگاه کند، فرهنگ سازی کند، بنده در یک جایی گفتم که از لحاظ سواد رسانه ای خیلی عقب هستیم، بعضی از کشور های غربی باهمه این ولنگ و واری اخلاقی که دارند ولی سال هاست سواد رسانه ای را در آموزش رسمی خودشان قرار داده اند سالها یعنی بعضی ها پنجاه تا شصت سال است که دارند این کار را می کنند، ما خیلی عقبیم و متأسفانه یک همچنین چیزی در جامعه نداریم، شما می بینید که وقتی این موبایل می آید این یک نوع رسانه است و کاربرد رسانه ای دارد، تا به خود می آییم کلی به جوان های ما لطمه می زند، عقبیم اما باز سواد رسانه ای مقتضی آن برای جوامع مختلف فرق می کند مایی که الآن پنجاه سال سواد رسانه ای را نداریم ولی رسانه را در کشور آورده ایم باید یک طور دیگری این مسئله را در دستور قرار بدهیم یعنی به عبارت دیگر بعضی از زمان ها مقتضیات یک جامعه اقتضای این را می کند که شما نه تنها آن تصمیمات عادی تان را باید درست بگیرید و خطا نکنید بلکه باید در تصمیم گیری های عادی هم، واقعا بعضی وقت ها سرعت و شدت به خرج بدهیم، شاید قابل باور نباشد اما من با اطلاعاتی که دارم عرض می کنم که متأسفانه میزان آسیبی که اقشار جوان و نوجوان ما از همین فضا های مجازی می بینند کمتر از برخی کشورهای غربی نیست.


وسائل ـ راه کار حضرت عالی جهت ریشه کن کردن فقر سواد رسانه ای در جامعه چیست؟ چگونه می شود سواد رسانه ای را بالا برد؟
این سوال، سوالِ ساده ای نیست تا بنده جواب شما را با یک جمله بدهم، ما باید برای خودمان تعریف کنیم، فقط با آن تعریفی که مثلا یک کشور غربی، چهل سال پیش این کار را برای خودش شروع کرده نمی توانیم تکیه کنیم. بنظر من باید چند کار انجام داد:
1. ما باید ابتدا درک و فهمی که از سواد رسانه ای و هدفی که از آن وجود دارد را باید بگیریم و تعریفش کنیم.
2. بعد از آنکه تعریف کردیم، بایستی با مقتضای شرایط جامعه خودمان، بسنجیم و تعریف عملیاتی اش بکنیم یعنی ببینیم چگونه باید در جامعه اسلامی خودمان پیاده سازیش کنیم.
3. بعد از عملیاتی کردن، تازه نوبت به این می رسد که کتاب درسی بنویسیم. باید توجه داشت که اول باید آن دو کار را انجام بدهیم، سپس بیاییم کتاب درسی بنویسیم، الآن ما آن دو کار را نکرده ایم و آمده ایم کتاب درسی نوشته ایم، فلذا بنده دیده ام از اندیشمندان و افراد دقیق، کتاب درسی را که آموزش و پرورش نوشته است دیده اند به آن انتقاد دارند می گویند: شما در این کتاب آمده اید روش کاربری را یاد داده اید در صورتی که ما در سواد رسانه ای نیاز به این نداریم و درست هم می گویند، بنده کتاب را ندیدم نمی توانم از دور نظر بدهم ولی اگر این باشد درست می گویند.
یعنی ما واقعا برای محفوظ سازی جامعه خودمان بخصوص نوجوان ها و جوان ها در برابر این سیل عظیم جریان های رسانه که دائما هم دارد تکنولوژی اش پیشرفته تر می شود ما اقدامات اساسی باید بکنیم یکی از آن هم این است که سواد رسانه ای را ترویج کنیم اما سواد رسانه ای را ترویج کنیم یعنی چه؟ یعنی آن تعریفی که غرب چهل سال پیش داشته بگیریم بیاریم و همان را در کتاب هایمان ببریم؟ اصلا همچنین چیزی نیست، این کار کردن مانند کار نکردن است انگار که ما هیچ کار نکرده ایم، عرض کردم ما باید سواد رسانه ای با فهم و هدفی که از موضوع وجود دارد برای جامعه و به مقتضای جامعه خودمان تعریف کنیم سپس بعد از تعریف، عملیاتی کردنشان را باید درست بررسی کنیم و کارشناسان بیایند انجام بدهند و بعدش بر مبنای این بیاییم برویم ترویج کنیم، به رسانه می گوییم تو این کار را بکن به آموزش و پرورش می گوییم تو این کار را بکن به دانشگاه بگوییم تو این کار را بکن، به وعاظمان بگوییم شما بیایید این کار را بکنید، به خانواده ها بگوییم شما این کار را بکنید، اصلا به خود نوجوانمان بگوییم که این چنین بکن، ما بعضی از وقت ها این مراحل را طی نمی کنیم و همینطور می آییم و نتیجه هم می گیریم، بعدا ارزیابی می کنیم می بینیم که هیچ اتفاقی نیفتاد، چون این مبانی و مراحل باید درست طی بشود./402/ص

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۲:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۴۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۴:۱۹
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۰۶