به گزارش خبرنگار سرویس جامعه و تمدن اسلامی پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والملسمین محمود رضا جمشیدی در نهمین جلسه درس خارج فقه خانواده در مدرسه علمیه معصومیه خواهران قم، علائم بلوغ پسران و روایتها و فتاوای موجود در این زمینه را بررسی کرد و در ادامه بحث به روایت هایی که سن بلوغ را 8 سال، 15 سال، 13 و 18 سال می دانند اشاره کرده و سند روایی آنها را بیان کرد.
تقریر درس
بسم الله الرحمن الرحیم
علائم بلوغ در پسران
علائم بلوغ در مردان به علائم طبیعی تقسیم می شود که بلوغ در مردان دو علامت دارد؛ محتلم شدن در خواب و روییدن موی ظهار در عانه از این علائم است.
اما اگر این دو علامت برای بلوغ در مردان احراز نشد، شارع علامت دیگری را برای بلوغ در نظر گرفته است که در روایتها تصریح شده و در اینجا شارع برای رفع تحیر، سالی را به عنوان سن بلوغ مشخص کرده است.
در این زمینه روایتهای زیادی وجود دارد که از 12 سال شروع شده و شامل 13 سال،15 سال،16،17 و 18 سال میشود که ابوحنیفه و حنفیها قائل به سن بلوغ 18 سال برای پسران هستند و این کلام مبنایی هم ندارد و جزء اجتهاد ابو حنیفه است.
همچنین بنابر استناد روایت ابن عمر که 15 سالگی به جنگ رفت و به عنوان سیره رسول خدا(ص) در میان اهل سنت و شیعه مشهور است و از نظر کثرت روایت مشهوری است؛ سن 15 سال مبنای بلوغ پسران قرار گرفته است که فقهای عامه و خلفا هم به این سیره اتکا کردهاند.
کلینی در کافی روایتی از حمزه بن حمران به نقل از امام باقر(ع) بیان کرده است که سند آن صحیح است و در این روایت از امام صادق(ع) سؤال شده است که چه موقع بر پسر، همه حدود الهی واجب میگردد و به سود و زیان او حکم شده و مؤاخذه میشود؟
امام(ع) در پاسخ می فرمایند «وقتی که از یتیمی و کودکی خارج شده، صاحب ادراک و شعور شود» در ادامه راوی می پرسد که آیا برای آن، حدی هست که با آن شناخته شود که امام فرمود «وقتی که محتلم شود و به سن پانزده سالگی برسد یا شعور پیدا کند یا موی بر ظهار او بروید، حدود الهی بر او اقامه و جاری میشود و به سود و زیانش حکم میشود».
این روایت به صراحت سن بلوغ پسران را 15 سال عنوان میکند، چون بیشتر پسران در 15 سالگی در خواب نوعا محتلم می شوند؛ همچنین روایت برید کناسی از این جمله است.
در روایت دیگری از معاویه بن وهب آمده است که از امام صادق(ع) پرسیده که کودک (پسر بچه) در چند سالگى مىباید به روزه گرفتن گمارده شود که امام صادق(ع) در پاسخ میفرمایند «به سنّ پانزده سالگی یا چهارده سالگى رسید، پس اگر قبل از این خود روزه گرفت او را به حال خود گذار»؛ پس بنابر این روایت 14 سالگی پسر که تمام شد او را امر به روزه گرفتن میکنیم و این روایت از نظر سندی مشکل نداشته و دلالت آن تمام نیست.
روایت دیگری که در این زمینه وجود دارد روایت مرسله است که چون راوی مجهول است مرسل بوده و این روایت هم بیان میکند که سن بلوغ پسران 15 سال است و دلالت این روایت هم مانند روایت قبلی تمام نیست.
شیخ صدوق روایتی در کتاب الخصال نقل کرده است که مرسله است و بیان می کند که میان 14 تا 16 سال باید پسر به روزه گمارده شود که در اینجا این روایت نیز دو برداشت دارد و بیان میکند که از 14 سالگی یا 15 سال که تمام شد و وارد سن 16 سالگی شد، روزه بر او واجب میشود.
روایات 13 سالگی سن بلوغ
روایت 13 سال؛ روایت عمار ساباطی است که از نظر متن و هم از نظر سندی مشکل دارد و در این روایت آمده است که «عن ابی عبد اللّه(ع) قال سألته عن الغلام متی تجب علیه الصلاة قال: اذا اتی علیه ثلاث عشرة سنة، فان احتلم قبل ذلک فقد وجبت علیه الصلاة و جری علیه القلم، و الجاریة مثل ذلک اذا اتی لها ثلاث عشرة سنة او حاضت قبل ذلک فقد وجبت علیها الصلاة و جری علیها القلم».
یعنی از امام صادق (ع) پرسیدم چه وقت نماز بر پسران واجب میشود که امام صادق(ع) فرمود: وقتی به سن 15 سالگی برسند و اگر قبل از سیزده سالگی محتلم شوند، نماز بر آنان واجب میگردد و قلم تکلیف نسبت به آنان جریان مییابد و دختر مانند او است هرگاه به سن سیزده سالگی برسد و یا قبل از سیزده سالگی حیض گردد، نماز بر او واجب میشود و قلم تکلیف نسبت به او جریان مییابد».
این روایت را مرحوم مجلسی در ملاذ الاخبار موثقه دانسته است و مستفاد از این روایت اولًا این است که پسر و دختر در سن 13 سالگی بالغ میشوند و اگر پسر قبل از این سن محتلم شود و دختر حیض شود نیز احتلام و حیض علامت بلوغ آنان است.
ثانیاً ملاک در بلوغ رسیدن به سنی است که در آن سن یک تکامل غریزی و جنسی برای پسران و دختران به وجود میآید و این یا از راه رسیدن به سن 13 سالگی و یا از راه احتلام و حیض معلوم میشود.
درباره عمار باید دقت کرد که ما عمار را ثقه می دانیم اما اشکالی که به عمار وارد کرده اند این است که او فطحی مذهب است اضطرار در متن زیاد دارد چون عرب اصیل نبوده است این روایت مشتمل برشذوذ و اضطراب است.
شیخ طوسی در کتاب تهذیب اشاره میکنند که برخی عمار را تضعیف میکنند و بیان کرده اند که روایتی که عمار منفردا و به تنهایی نقل میکند قابل استناد نیست، چون عمار فطحی المذهب است و در ادامه شیخ می فرمایند که اگر چه عمار فطحی المذهب است؛ اما ثقه است و روایات او مورد اطمینان است پس اشکال در پذیرفتن روایات نداریم.
سید بحرانی هم در مورد عمار بیان می کند که این روایات عمار از جمله روایتی است که در آن تشویش و اضطراب وجود دارد.
فیض کاشانی هم بیان می کند به روایت عمار نمی شود اطمینان کرد چون اشتباهات زیادی دارد و تنها به خاطر فطحی مذهب بودن روایات او مورد تردید نیست و کمتر روایتی از عمار وجود دارد که در آن اضطراب در متن و جود نداشته باشد و اگر روای این روایت شخصی جز عمار بود روایت جایز بود.
اگر به کتاب «مستند» جلد شش اثر آیت الله خوئی مراجعه شود این ادعا را نمی پذیرد و بیان می کند که این نسبت اضطراب به شکلی نیست که بتواند روایت را از اعتبار ساقط کند؛ زیرا اشتباهات عمار از سایر روات کمتر است و با وجود اشتباهات مابقی روات باز هم به احادیث آنها استناد می شود.
اشکالات روایت عمار و 13 سال
اما روایت عمار مشکل دیگری دارد اگر دقت شود در مورد دختران هم سن بلوغ را با مردان یکی کرده است از یک طرف فقهای شیعه اتفاق نظر دارند که سن بلوغ دختر و پسر یکی نیست و در میان فقهای اتفاق نظری در مورد اینکه سن بلوغ دختر و پسر یکسان باشد وجود ندارد.
همچنین حمران به نقل از امام صادق(ع) به صراحت نقل می کند که سن بلوغ جاریه یعنی دختر با سن بلوغ غلام یعنی پسر یکسان نیست؛ بنابراین این روایت اشکال دارد.
در میان فقهای متأخر مانند شیخ انصاری که بیان می کند که بلوغ دختر در 9 سالگی است و در مورد روایت عمار ساباطی بیان می کند که این روایت مشتمل بر وحدت بلوغ زنان و مردان است؛ در حالی که سن دختر و پسر یا زن و مرد در بلوغ یکسان نیست.
همچنین روایت هایی که در مورد بلوغ دختران در 9 سالگی بیان شده شهرت روایی دارد و روایت های صریحی در این زمینه وجود دارد و این در حالی است که این روایت از نظر شهرت روایی با این روایت ها در تعارض است.
روایت دیگری که بر سن بلوغ در 13 سالگی اشاره دارد روایت ابو حمزه ثمالی است از امام باقر(ع) که ابوحمزه از امام باقر(ع) نقل می کند «قال: قلت له فی کم تجری الأحکام علی الصبیان، قال: «فی ثلاث عشره سنه و أربع عشره» قلت: فإنّه لم یحتلم فیها قال: «و إن کان لم یحتلم فأنّ الأحکام تجری علیه».
یعنی در این روایات 13سالگی به عنوان حد نهایت بلوغ عنوان شده که برای افرادی قابل تسری است که پیش از آن علایم بلوغ را ندیده باشند؛ در غیر این صورت، در هر سنی پیش از سیزده سالگی که علایم بلوغ مشاهده شود، فرد را بالغ میدانیم.
روایت عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) چنین نقل می کند «قال: واذا بلغ الغلام ثلاث عشرة سنة کتبت له الحسنة وکتبت علیه السیّئة، و عوقب، واذا بلغت الجاریة تسع سنین فکذلک وذلک أنها تحیض لتسع سنین».
یعنی هرگاه پسر به سیزده سالگى برسد، کار نیک و بد او نوشته مىشود و در صورت نافرمانى کیفر مى شود و دختر نیز هرگاه به نُه سالگى برسد چنین است؛ زیرا او در این سن حیض مى شود و در اینجا 13 سالگی زمانی صحیح است که به معنای رشد باشد.
در حالی که احتمال دارد «ثلاث عشر» اینجا ظرف باشد یعنی اگر پسر در 13 سالگی محتلم شود و بلوغ زودرس پیدا کرد حکم الهی بر او جاری می شود و در این صورت تعارض با 15 سال پیدا نکرده و همچنین سند این روایت ضعیف است.
روایت حفض مروزی که سن بلوغ را در پسران هشت سال بیان کرده و به نقل از امام هادی(ع) بیان می کند «قال إذا تم للغلام ثمان سنین فجائز امره و قد وجبت علیه الفرائض و الحدود» برای پسر هشت ساله چنین حکمی بیان شده است، «وإذا تم للجاریة تسع سنین فکذلک».
یعنی اگر بچه چندین مرتبه سرقت کند، حدّ بر او جاری شده و دستش قطع می گردد؛ البته ایشان راجع به عبارت «جایزٌ امره و قد وجبت علیه الفرائض» بحثی نکرده است.
در مورد این روایت باید دقت کرده که در ابتدا سلیمان در نزد علمای شیعه ثقه نیست و همچنین این روایت را هیچ یک از علمای شیعه بیان نکرده و با نظر مشهور در تعارض است.
مروحم علامه هم سند روایت 13 را رد می کند و در روایت دیگر هم چون عبدالله جبله در سلسله روات است علامه حلی سند را ضعیف دانسته و بیان می کنند که این روایت از حجت ساقط است.
مجموعا روایت 13 سال از نظر سند ضعیف بوده و در تعارض با مشهور فتوای و نظر فقهای شیعه است
در مورد روایت های 15 سال هم باید دقت کرد که یک مورد سند صحیح دارد و سایر روایت ها از نظر سندی ضعیف و دچار مشکل هستند.
اما شهرت های فتوایی و اجماع های مدعات با روایت های 15 سال بوده و این روایت ها را تأیید می کند و در این زمینه 12 اجماع مدعات وجود دارد.
ادله قرآنی هم اکثر به احتلام، روییدن موی ظهار اشاره کرده و سن را بیان نکردهاند.
در عرف و در میان فقها زمان این دو مشخصه طبیعی را 15 سال عنوان کردند و شارع سن 15 سال را سن بلوغ پسران دانسته و در این زمینه شهرت فتوایی وجود دارد./968/907/م
مقرر: قاسمی