vasael.ir

کد خبر: ۴۴۴۴
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۲ - 12 February 2017
فقه نکاح استاد حق پناه/ جلسه 4

بررسی قول شیخ طوسی و شافعی پیرامون حکم ازدواج

پایگاه وسائل ـ حجت الاسلام حق پناه ضمن اشاره به اقوال مختلف درباره حکم ازدواج گفت: ازدواج با کنیز در صورتی که انسان ناچار باشد واجب نیست بلکه مستحب است، از یک طرف امر شده است (و انکحو ما تاب لکم) این را اگر دال بر وجوب نکاح بدانیم پس نکاح با زن حرّه واجب می شود از طرفی دیگر همه می‌گویند نکاح با امه و کنیز صالح و پاکدامن مستحب است و واجب نیست.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین حق پناه در جلسه چهارم از درس فقه زنان (نکاح) که در مرکز تخصصی زن و خانواده برگزار گردید به ادامه بحث استحباب النکاح پرداخت و گفت: ازدواج با کنیز در صورتی که انسان ناچار باشد واجب نیست بلکه مستحب است، از یک طرف امر شده است (و انکحو ما تاب لکم) این را اگر دال بر وجوب نکاح بدانیم پس نکاح با زن حرّه واجب می شود از طرفی دیگر همه می‌گویند نکاح با امه و کنیز صالح و پاکدامن مستحب است و واجب نیست.
وی در ادامه افزود: در نکاح سه قول آمده است:
1- وجوب النکاح
2- استحباب النکاح
3- قول مرحوم شیخ طوسی و شافعی: اگر چنانچه کسی بتواند به سادگی ازدواج کند، ازدواج برایش مستحب است اما اگر نتواند ازدواج بکند و مشکل داشته باشد اینجا حصور بودن (ترک ازدواج) برایش مستحب است
استاد سطوح عالی حوزه در قول سوم گفت: فضیلت تجرّد برای حضرت یحیی بر اساس شرایع سابقه بوده است و این برای پیروان پیامبر خاتم (صلّی الله علیه و آله) حجت نیست. شرایع سابقه امکان دارد که همگی آنها نسخ شده باشند اینها برای شریعت جدید برای مسلمان ها حجت نخواهد بود.

اهم مباحث استاد حق پناه به شرح ذیل می باشد:
بحث ما در رابطه با استحباب النکاح بود.
ازدواج با کنیز در صورتی که انسان ناچار باشد واجب نیست بلکه مستحب است، از یک طرف امر شده است (و انکحو ما تاب لکم) این را اگر دال بر وجوب نکاح بدانیم پس نکاح با زن حرّه واجب می شود از طرف دیگر همه می‌گویند نکاح با امه و کنیز صالح و پاکدامن مستحب است و واجب نیست علما فرموده اند: تخییر بین واجب و مباح معنا ندارد، تخییر یا بین دو مستحب است یا بین دو واجب ، کسانی هم اهل ظاهر هستند اینها قائلند که ازدواج با کنیز مباح است و حرام نیست و تخییر بین واجب و مباح معنا ندارد.
در نکاح سه قول آمده است:
1- وجوب النکاح (بخاطر استدلال به ظاهر آیه)
2- استحباب النکاح (بخاطر ادله ای که داریم و اکثر فقها فرموده اند و رد دلیل بر وجوب)
3- قول مرحوم شیخ طوسی و شافعی (فرموده اند: اگر چنانچه کسی بتواند به سادگی ازدواج کند، ازدواج برایش مستحب است اما اگر نتواند ازدواج بکند و مشکل داشته باشد اینجا حصور بودن (ترک ازدواج) برایش مستحب است.)
فضیلت تجرّد برای حضرت یحیی بر اساس شرایع سابقه بوده است و این برای پیروان پیامبر خاتم (صلّی الله علیه و آله) حجت نیست. شرایع سابقه امکان دارد که همگی آنها نسخ شده باشند اینها برای شریعت جدید ـ برای مسلمان ها ـ حجت نخواهد بود.
پس مادامی که قطع به نسخ حکمی نداریم آن را ابقا می کنیم ولی بدانید که شرع مقدس اسلام یک سری تصرفاتی در این احکام انجام داده است، یا تعدیل کرده یا تسریع کرده است.

دلیل عدم ازدواج برخی انبیا
خلاصه اینجا خواستیم بگوییم که این اگر این حصور بودن جناب یحیی در زمان خودش برایش یک ارزشی بوده که او را از ازدواج باز بدارد این دلیل نمی شود که در شرع مقدس اسلام هم این گونه باشد، شاید او در زمان خودش یک مصلحتی داشته است، شیخ انصاری از این راه وارد می شود می گوید شاید در زمان خودش یک مصلحتی داشته است و برای این که بتواند احکام دین را به خوبی تبلیغ بکند ازدواج نکرده است حضرت عیسی (سلام الله علیه) هم چون وظایفی بر عهده‌شان بود که بر گردن دیگران نبود هیچ وقت ازدواج نکردند، این مانع ندارد که کسی بخاطر یک مشکلی که دارد یا یک مأموریت اهمی که دارد از یک مستحبی دست بردارد.
ما می خواهیم به شیخ طوسی این را عرض کنیم که دلیل نمی شود ما در امت اسلامی هم بخواهیم از این قاعده استفاده بکنیم، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نفسشان از همه مردم روزگار قوی تر بود چون (تلک الرسل فضّلنا بعضهم علی بعضٍ) یکی از آنها رسول الله است که افضل الأنبیاء است اما با این وجود ایشان همسران متعددی داشتند و افرادی از صحابه که آمیزش با همسر خود را ترک کرده بودند مورد نکوهش قرار می دادند.

عثمان بن مظعون و ترک دنیا
این هم جالب است که یک قصه ای را اینجا نقل می کنند که بار ها شنیده اید عثمان بن مظعون ترک دنیا و زن بچه کرد و مشغول عبادت شد فلسفه اش این است: أن النّبی (صلی الله علیه و آله و سلم) جَلسَ للنّاس وَ وَصفَ لهم یومَ القیامه – پیامبر اکرم در یک مجلسی تشریف داشتند نشستند و روز قیامت را توصیف فرمودند- و لم َیزِدهُم عَلی التخفیف، خیلی هم نترساندند روز قیامت را فقط توصیف کردند فَرَقَّ النّاسَ وَ بَکو وَاجتَمَعَ عَشَرَهٌ مِنَ الصَّحابه فی بیتِ عثمانِ بنِ مظعون، ده نفر از صحابه رفتند به خانه عثمان بن مظعون و هم قسم شدند واتّفقوا، با هم پیمان بستند و اتفاق کردند، علی ان یصوم النّهار و یقوم اللیل، روزها روزه بگیرند و شبها را به عبادت، و لا یناب علی الفراش، اگر خوابشان برد روی خاک بخوابند و رخت خواب پهن نکنند، و لا یأکل اللَّحم و لَلوَدَک، گوشت نخورند، و لا یقربُ النّساء، نزدیک زن ها نشوند، و لا الطّیبُ، بوی خوش استعمال نکنند، و یلبسُ المسوح، لباس های پشمی بپوشند، و یرفضُ الدّنیا و یصبحوا فی الأرض، سیر در زمین داشته باشند، یترهّبوا، رهبانیت پیشه کنند، و یحبّ المذاکیر، اگر کسی تذکر داد به امر خیر بپذیرند، و قد ذلک النّبی (صلی الله علیه و آله و سلّم) فأتی منزل عثمان، پیغمبر تا شنیدند آمدند در خانه عثمان بن مظعون، پیغمبر اکرم ننشستند که این انحراف در جامعه اسلامی رخنه کند بلافاصله آمدند تا جلوی این رخنه را بگیرند، فلم یجدهُ، عثمان را ندیدند، فقال الإمرأه احقٌ ما بلغنی؟ حرف هایی که از عثمان به من رسیده آیا درست است؟ فَکرهت أن تکذّب رسول الله، کراهت داشت که دروغ بگوید، و أن تبدی علی زوجها، ضمنا از آن طرف هم خوب دوست نداشت که راز همسرش را فاش کند، فقالت یا رسول الله إن کان أخبرک عثمان فقد صدّقک، اگر عثمان خودش به شما خبر بدهد بهتر است، فانصرفَ رسولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) فَأخبر عثمانَ بذلک، همسر عثمان بن مظعون به عثمان گفت که پیغمبر آمد و ناراحت و غیره، فأتی هو و اصحابه الی النّبی، این آقا آمد پیش پیغمبر اکرم با اصحابش، فقال لهم ألم اُنَبّع أنّکم إتّفقتم علی کذا و کذا؟ آیا به من خبر نرسیده که شما اتفاق کردید بر این کارها، فقالوا ما اردنا الّا الخیر، ما که اراده کار خیر داشتیم، فقال انّی لم أومَر بذلک، من امر نشدم به این چیزهایی که شما انجام می دهید، ثم قال: إنّ أنفسکُم علیکم حقّا فصوموا و افتروا و قوموا و ناموا فإنّی اصوم و افتر و اقوم و انام و آکل الذی لحم و دسم و آتی النّساء فمن رغب عن سنّتی فلیس منّی، بعد فرمودند که ثم جمع النّاس، این محل شاهد ما اینجاست، آنجا هم هست که پیغمبر اکرم در ابتدا دارد که اینها را نهی کردند، ثم جمع النّاس و خطبهم و قال ما بال اقوامٍ، وقتی پیغمبر اکرم می خواهد خصوصی امر به معروف و نهی از منکر کند خطابش به آنهاست خطابش به همین ده نفر است به شما نگفتم به چنین امر نشدم ؟ اینها را مخاطب قرار می دهد با لحن خوب اما وقتی در جمع می خواهد امر به معروف و نهی از منکر بفرماید اسم این افراد را نمی آورد می گوید: ما بال اقوامٍ، چطور است شأن اقوامی که حرّم النّساء والطّیب و النّوم و الشهواهِ الدنیا أما إنّی لستُ آمُرُکم أن تکونوا قسّیسین، هیچ وقت چنین نبودم که شما را دستور بدهم که کشیش باشید و رهباناً، راهب مثل یهود و مسیحی باشید، إنّه لیس دینی ترکُ اللّحمِ والنّساء و لا إتّخاذُ سوامع إنّ سیاحهَ اُمَّتی الصوم و رهبانیّتها الجهاد اُعبُدُ اللهَ و لا تشرِکُ بهِ شیئا و حجّوا و اعتمرو و اقیموا الصلاه و آتُ الزّکاه صوموا شهر رمضان واستقیموا یستقیموا لکم فإنما هلکَ مَن کانَ قبلُکُم بتّشدید، کسانی که قبل از شما هلاک شدند کسانی بودند که برای خودشان سخت گرفتند، شدّدوا علی انفسهم فشدّد اللهُ علیهم فأولئک بقایاهم فی الدّیراتِ و السّوامع فأنزل الله الآیه، خدا این آیه را نازل کرد که، قُل من حَرّمَ زینهَ اللهِ التی، الی آخر

نتیجه
نتیجه بحث ما این شد که آیه و انکحو الایامی دلالتی بر وجوب ازدواج برای مردان و زنان بی همسر ندارد، مخاطب امر إنکحوا ؛ اولیاء هستند تعبیر إنکحوا یعنی آنها را همسر بدهید یعنی این که مقدمات کار را شما فراهم کنید و اجبارشان نکنید و در ادامه خواهیم گفت که یکی از شرایط صحت نکاح رضایت طرفین است که وقتی می خواهد زن اقدام به ایجاب بکند و بگوید که خودم را به ازدواج تو در آوردم این باید قصد داشته باشد، عاقل باشد، بالغ باشد، مکره نباشد اکراه در کار نباشد.

 

روایاتی در رابطه با پادر میانی در ازدواج
از علی (علیه السلام) نقل شده است:
أَفْضَلُ الشَّفَاعَاتِ أَنْ تَشْفَعَ بَیْنَ اثْنَیْنِ فِی نِکَاحٍ حَتَّى یَجْمَعَ اللَّهُ بَیْنَهُمَا
از بهترین شفاعتها، شفاعت‏بین دو نفر در امر ازدواج است تا اینکه خداوند آنان را مجذوب یکدیگر گرداند.
موسی بن جعفر (علیه السلام) فرمودند:
ثَلَاثَةٌ یَسْتَظِلُّونَ بِظِلِّ عَرْشِ اللَّهِ یَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ رَجُلٌ زَوَّجَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ أَوْ أَخْدَمَهُ أَوْ کَتَمَ لَهُ سِرّا
سه دسته در روز قیامت، روزی که سایه و پناهی جزء سایه خداوند نیست، در سایه و پناه خدا هستند:
1- مردی که زمینه ازدواج برادر مسلمانش را آماده نماید
2- مردی که به برادر مسلمانش خدمت کند
3- کسی که سر برادر مسلمانش را بپوشاند

 

 آیه شریفه فرموده:
وَأَنْکِحُوا الْأَیَامَى مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ
در آیه شریفه سه طائفه را گفته است که ازدواج بدهید، گفته که شما نسبت به سه طائفه مسئولیت دارید و در جلسات گذشته هم عرض کردیم که این هم شامل اولیاء می شود هم مسئولین و هم کسانی که توانایی این کار را دارند که می توانند ازدواج را سر هم کنند سه طائفه در در قبالشان مسئولیت دارند:
1- أَیَامَى (بی همسران)
2- وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ (بندگان شایسته، کنیز شایسته نگفته است این ترجمه ای که بنده ذکر کردم صالحین را هم صفت برای عباد گرفته و هم صفت برای إماء، این درست نیست، صالحین صفت برای عباد است نه برای إماء
3- حال سؤال این است چراکلمه صالحین صفت برای عباد به خصوص آمده، برای أیامی نیست؟ وجهش چیست؟ این کلمه صالحین محل خلاف بین فقها و مفسرین اختلاف است که صالحین به چه معناست؟
سؤال این است با وجود استحباب عام نکاح چگونه درباره بردگان امر به تزویج به صالحین اختصاص یافته است اما آیا مفهومش این است که غیر صالحین را ازدواج ندهید این چگونه با عام قرآنی می سازد؟
حال جواب هایی که می خواهیم بعدا بدهیم می خوانیم چون فرصت گذشت فقط یک کلمه به طور مطلق عرض می کنم می گویند که اینجا مراد به صالح شرط ایمانی است در مورد بی همسر ها کلمه منکم مشکل را رفع می کند در مورد عباد کلمه صالحین مشکل را حل می کند نسبت به إماء اگر خدای ناخواسته این ها پاکدامن و صالح نبودند می گوید شما جوش ازدواج آنها را نزنید جالب است چون از کلمه صالحین و منکم علما استفاده کردند و چنین استفاده می شود که شما مسئولیت دارید برای جامعه ی ایمانی، زنان و مردان بی همسری که منکم باشند ازدواج بدهید این منکم یعنی مثل شما مؤمن باشند عباد و بردگانی که صالح باشند یعنی مؤمن باشند ازدواج بدهید اما کسانی که مؤمن نبودند نه چنین ترغیبی برای آنها نیست لذا این جا سه معنا شده و معنای سوم بنظر بنده بهتر است و لذا ما این چنین معنا کرده ایم احتمال درست و دو احتمال بعد را ان شاءالله خواهیم خواند، احتمال درست که در کنزالدقائق از مجمع البیان نقل شده این است که مراد از صالح، صالح ایمانی است زیرا صلاح در هر چیزی به حسب خود آن چیز است در اینجا مراد از منکم مؤمنین و مسلمین است یعنی بردگانی که در ایمان از شما محسوب می شوند ازدواج بدهید لذا شاید قطعی نمی گوییم شاید بتوان گفت که در مورد بردگان غیر مسلمان ترغیب به تزویج نشده است همچنین می توان گفت علت اینکه در أیامی قید صالحین نیامده آن است که در منکم صلاح ایمانی مستتر است نیازی به قید صالحین نیست در بردگان غیر مسلمان حتی در منازل معصومین زیاد بودند ولی ترغیبی به تزویج آنان در آیه نشده است./924/903/ص

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۰:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۰:۲۸
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۳۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۴۸
اذان مغرب
۲۰:۲۴:۴۰