vasael.ir

کد خبر: ۴۴۳۵
تاریخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۲۲ - 27 May 2017
درس خارج ولایت فقیه آیت الله مقتدایی / جلسه 32

کسی که اداره و تدبیر امور جامعه را به عهده می‌گیرد باید به عدالت رفتار کند

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ آیت الله مقتدایی با اشاره به آیات و روایات مربوط به دلالت مقبوله عمربن حنظله در اثبات ولایت فقیه گفت: امانت معنای وسیعی دارد و تنها مخصوص اموال نیست بلکه تمامی مصادیق آن حتی پست‌ها، مقام‌ها و مسؤولیت‌ها را نیز شامل می‌شود بنابراین اگر شخصی اداره و تدبیر امور جامعه را به عهده گرفت باید به عدالت رفتار نماید.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله مقتدایی، در جلسه سی و دوم درس خارج ولایت فقیه که سه شنبه 16 آذر سال 95 در مدرسه مبارکه دارالشفاء برگزار گردید، به بررسی آیات و روایات مربوط به دلالت مقبوله عمر بن حنظله در اثبات ولایت فقیه پرداخت.

 

خلاصه درس گذشته

آیت الله مقتدایی گفت: در روایت مقبوله عمر بن حنظلة امام معصوم علیه السلام ضمن بیان حکم به آیه شریفه 60 سوره مبارکه نساء تمسک کردند به همین خاطر مرحوم امام(ره) قبل از ورود به معنای روایت که در آن به آیه 60 سوره مبارکه نساء ﴿یریدون أَنْ یَتَحَاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ و قد امرو أن یکفروا به﴾ استناد شده است می‌فرماید که این آیه در قرآن یکی نیست بلکه سه آیه است که پشت سر هم آمده و مضمون آن یکی است.

این استاد حوزه در ادامه اظهار داشت: یکی از مصادیق امانات الهی حکومت و اداره خلق است که به صورت امانت بر عهده انسان قرار گرفته است و اداء این امانت به این است که حکومت را به نحو عادلانه پیاده نماید و خودش ظلم نکند و نیز از ظلم جلوگیری کند.

وی در پایان گفت: در مواردی که برای حکم کردن نیاز به شاهد و بیّنه باشد حاکم قاضی است و جایی که فقط نیاز به اجراء احکام باشد حاکم والی است که در جمهوری اسلامی اولی به قوه قضائیه و دومی به قوه مجریه واگذار شده است.

 

خلاصه درس حاضر

 آیت الله مقتدایی به بررسی آیات و روایات مربوط به دلالت مقبوله عمر بن حنظله در اثبات ولایت فقیه پرداخت و گفت: معنای اطاعت از اولی الامر در آیه این است که از خداوند اطاعت کنید و وجوب اطاعت، ذاتی است «بما انه مالک و خالق» باید از او اطاعت شود و بعد می‌فرماید: «از پیامبر اطاعت کنید» و این اطاعت به اعتبار امر خداوند است و در مورد اولی الامر نیز از باب اینکه ولایت و اختیاری به آنان داده شده، اطاعتشان واجب است.

وی در ادامه گفت: وقتی پیامبر به اقامه نماز امر می کند یعنی خدا می‌فرماید نماز بخوانید ولی وقتی می‌گوید در حکومت فلان کار را انجام دهید، گرچه مورد رضایت خداست ولی اطاعت مستقیم از امر پیامبر است که باید اطاعت شود.

آیت الله مقتدایی در پایان اظهار داشت: تبلیغ در احکام الله، چه واجب باشد و چه مستحب گرچه صدق اطاعت دستور پیامبر است اما در واقع اطاعت از امر خداست و اما در مورد فصل خصومت، اگر دستور پیامبر اطاعت شود اطاعت مستقیم از امر ایشان است و آیه هر دو مورد را شامل می‌شود.

 

تقریر درس

در روایت مقبوله عمر بن حنظلة امام معصوم علیه السلام ضمن بیان حکم به آیه شریفه 60 سوره مبارکه نساء تمسک کردند به همین خاطر مرحوم امام (ره) قبل از ورود به معنای روایت که در آن به آیه 60 سوره مبارکه نساء ﴿یریدون أَنْ یَتَحَاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ و قد امرو أن یکفروا به﴾ استناد شده است می‌فرماید: این آیه در قرآن یکی نیست بلکه سه آیه است که پشت سر هم آمده و مضمون آن یکی است. لذا برای روشن شدن سخن امام معصوم باید به سه آیه تمسک کنیم که در سوره نساء آیه 58 تا 60 است تا کلام امام در روایت به طور کامل روشن شود.

در سوره مبارکه نساء آیه 58 خداوند امر می‌کند که امانات را به اهل و صاحبش رد کنید و هرگاه به ید شما آمد و حکومتی در دست شما افتاد حاکم به عدل باشید. اکنون باید بررسی شود که مراد از امانات چیست؟ اکثر علما متفق هستند که مطلق امانت مراد است چه خلقی و چه خالقی باشد و در هر دو مورد اداء آن به اهل امانات واجب است.

امانات خلقی: اماناتی است که مردم بین خودشان رد و بدل می‌کنند و حتی سخن امانتی و امانات حرفی هم امانات هستند.

امانات خالقی یا الهی: همان احکام خداوند است که امانت خداوند نزد مردم است حتی در روایتی صاحب مجمع البیان در جلد 3 ص 98 نقل می‌کند: همه احکام الهی مانند اداء نماز و زکات و روزه و حج جزء امانات الهی هستند و اعطای ولایت به ولاة امر هم جزء امانت خداوند نزد مردم است و ادائش به این است که امتثال شوند. در ادامه می‌فرماید: یکی از این امانات حکومت و اداره خلق است که به صورت امانت بعهده انسان قرار گرفته است و اداء این امانت به این است که حکومت را به نحو عدالت پیاده نماید خودش ظلم نکند و نیز جلوی ظلم را بگیرد.

نوعی از حکومت قضاوت است که نیاز به تحقیق، شهود، بیّنه و قسم دارد و نوع دیگر از حکومت که از مصادیق امانة الله است و نیاز به نفی و اثبات ندارد بلکه اقرار دارد ولی تسلیم نمی‌شود در اینجا نیاز به اجرا دارد و اعمال قدرت می‌خواهد در موردی است که صاحب حقی وجود دارد ولی قادر به استیفاء حق خودش نیست در این­گونه منازعات به قاضی نیازی نیست بلکه باید به ولاة یعنی والی مراجعه شود.

 

بررسی آیات در دلالت مقبوله عمر بن حنظله

سخن در آیه شریفه 58 سوره مبارکه نساء بود که در ضمن روایت مقبوله عمر بن حنظلة به آن استناد شد که خداوند می‌فرماید:

 ﴿إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَ إِذَا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ سَمِیعاً بَصِیراً﴾

در مورد این دستور پروردگار که در فراز اول امر می‌کند امانات را به اهل آن برگردانید گفتیم این امانت معنای وسیعی دارد و تنها اموال نیست بلکه جمع محلی به الف و لام مفید عموم است و تمامی مصادیق آن را شامل می‌شود و خیلی هم وسیع است حتی پست‌ها و مقام‌ها و مسؤولیت‌ها را شامل می‌شود.

حضرت امیرمومنان علیه السلام نامه‌ای برای والی خودشان نوشتند: «إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ‌ لَکَ‌ بِطُعْمَةٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَة» نهج البلاغه نامه 5

این مسؤولیتی به گردن توست و در فلان قسمت والی و حاکم هستی وسیله روزی خوردن تو نیست بلکه امانت خدا نزد توست. یا فرزندی که خداوند به انسان می‌دهد امانت است و باید در تربیت او کوشش نماید حتی اعضای بدن انسان امانت هستند و حق آنها را باید اداء نمایند یعنی باید آن تکلیف معین را انجام دهد.

در ادامه در فراز دوم؛ می‌فرماید: ﴿وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْل﴾ اگر حکومت و اداره و تدبیر امور جامعه را گرفتی باید به عدل رفتار نمایی.

شاهد سخن ما در بیان کیفیت استدلال این بود که حکومت اعم از قضاوت و ولایت است. گاهی اختلاف در امری است که کسی مدعی است و طرف او منکر است و باید در محکمه با بینه و شهود و قسم اثبات شود؛ و مرجع در این حکومت‌ها قاضی است.

اختلافاتی نیز هست که شخصی می‌گوید فلانی مال مرا غصب کرده و طرف مقابل منکر نیست ولی از اداء حق امتناع می‌کند که اینجا قدرتی باید باشد تا این حق را استیفاء نماید و این اعمال قدرت ارتباطی به قاضی ندارد بلکه مربوط به والی می‌شود.

پس حکومت در اینجا اعم است و شامل هر دو مورد قاضی و والی می‌شود.

 

شاهدی بر اراده اطلاق (قاضی و ولی) از حکومت

نظیر آیه شریفه 58 سوره نساء نیز در قرآن هست، مانند این که خداوند متعال می فرماید: ﴿یَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ﴾ سوره مبارکه ص آیه 26

فاء در کلمه «فاحکم» برای تفریع است. امر می‌کند و امر در مقام توهم حظر است و دلالت بر جواز دارد؛ لذا می‌فرماید: اول تو را خلیفه قرار دادیم و حالا که خلیفه شدی جایز است که حکم کنی.

هر امری که در مقام حظر باشد ابتدائاً بر وجوب دلالت ندارد ولی الان که خلیفه شد اصل جواز می‌آید و به اقتضاء اگر کسی برای حکم کردن نبود وجوب می‌آید و لذا واجب است حکم نمایی.

در بعضی موارد گاهی جواز تبدیل به لازم می‌شود و برای دلالت امر عقیب حظر بر جواز موارد دیگری هم در شرع وجود دارد:

1- إِذا حَلَلْتُمْ‌ فَاصْطادُوا/ سوره مبارکه مائده آیه 2 

کسی که مُحرِم بود صید برایش حرام بود ولی بعد از مُحِلّ شدن صید واجب نمی‌شود بلکه جایز می‌شود.

2- فَإِذَا انْسَلَخَ‌ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکین‌/ سوره مبارکه توبه آیه 5 

در ماه‌های حرام جنگ حرام است و اگر از ماه‌های حرام بیرون رفتیم مشرکین را بکشید. به این معنا نیست که واجب است بلکه جایز است.

در قضیه داوود هم حکومت جایز می‌شود و مطلق است و هم قضاوت و هم ولایت را شامل می‌شود؛ یعنی هر کدام از شما زمینه حکومت در دستتان آمد و نصب الهی انجام شد، باید حکومت عادلانه داشته باشد و بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز ائمه علیهم السلام دیگران را نصب می‌کنند که برای نمونه امیرمومنان علیه السلام مالک اشتر را نصب می کند.

معنای آیه این است که مصادیق آن مطلق است و هم امام و هم شخص نصب شده از طرف امام را شامل می‌شود.

 

بررسی نهایی آیه شریفه 5 سوره مبارکه توبه

آیه مذکور را به این هدف مطرح کردیم که حکم مطلق است که مرجع آن قاضی یا والی باشد ولی حق این است که آیه دو حکم بزرگ اسلام را دستور می‌دهد.

1- اداء امانت؛ آیه می‌فرماید اگر از کسی امانتی نزدتان بود امانت دار باشید و امانت را برگردانید. حتی اگر امانت دهنده کافر باشد همان طور که روایت امام صادق(ع) نیز بر این مطلب گواه است.

«عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ: قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ علیه السلام فِی وَصِیَّةٍ لَهُ اعْلَمْ أَنَّ ضَارِبَ عَلِیٍّ بِالسَّیْفِ وَ قَاتِلَهُ لَوِ ائْتَمَنَنِی عَلَى سَیْفٍ أَوِ اسْتَشَارَنِی ثُمَّ قَبِلْتُ ذَلِکَ مِنْهُ لَأَدَّیْتُ إِلَیْهِ الْأَمَانَةَ»    تهذیب الاحکام، ج6 ص351

عمار بن مروان گوید امام صادق علیه السلام در ضمن وصیتی فرمود بدانید که اگر قاتل جدم امیرالمومنین شمشیرش را نزد من امانت بگذارد حتی اگر آن شمشیری که حضرت را شهید کرد یا حتی مرا طرف مشورت قرار داد و من نیز قبول کردم هرگز خیانت نمی‌کنم و امانت را به او پس می‌دهم.

پس هر که صاحب مال است صاحب امانت است و باید به او رد شود.

2-حکومت؛ حکم دیگر که از آیه استفاده می‌شود این است که حکومت باید به عدل باشد و باز روایتی صاحب مجمع نقل می‌کند: «ورد فی الآثار أن الصبیین ارتفعا إلى الحسن بن علی فی خط کتباه و حکماه فی ذلک لیحکم أی الخطین أجود فبصر به علی فقال یا بنی أنظر کیف تحکم فإن هذا حکم و الله سائلک عنه یوم القیامة»            مجمع البیان، طبرسی، ج3، ص99

دو کودک برای قضاوت نزد امام مجتبی علیه السلام آمدند و خطی نوشته بودند که کدام بهتر است و این قضیه در محضر امیرالمومنین(ع) بود و ایشان خطاب به امام مجتبی علیه السلام فرمودند: دقت کن که چگونه حکمی صادر می‌کنی؛ زیرا این «حکم» است و خداوند روز قیامت از این حکم سوال خواهد نمود!

این روایت قرینه خوبی برای اجرای عدالت است که حتی افراد عادی باید عدالت را رعایت کنند.

 

جمع بندی

در آیه شریفه دو حکم مهم آمده است:

1- اداء الامانة الی البر و الفاجر؛ ادای امانت چه شخص فاجر و چه نیکوکار باشد.

2- حکم به عدل چه در جزئی یا کلی؛ در هر امری که حاکم شد باید عدالت را مراعات کند.

 

بررسی آیه دوم

 ﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‌ شَیْ‌ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ﴾ سوره مبارکه نساء آیه 59

اینجا نیز دو فراز مورد بحث است:

1- به این آیه قبلا استدلال کردیم که معنای اطاعت از اولی الامر این است که از خداوند اطاعت کنید و وجوب اطاعت ذاتی است «بما انه مالک و خالق» باید از او اطاعت شود و بعد می‌فرماید: «از پیامبر اطاعت کنید» و این اطاعت به اعتبار امر خداوند است و در مورد اولی الامر نیز از باب اینکه ولایت و اختیاری به آنان داده شده اطاعتشان واجب است.

و در مورد «اولی الامر» گفتیم روایاتی داریم که مراد از آنها ائمه علیهم السلام هستند؛ زیرا گفتیم وجوب اطاعت مستلزم این است که معصوم باشد و غیر معصوم گرچه عادل باشد ممکن است خطا و معصیت نماید. اینکه به اطاعت در هر حالی امر می‌نماید پس باید معصوم باشد و الا امر به معصیت می‌شد و این امر از خداوند قبیح است .اطاعت اولی الامر هم از باب این است که ولایتی دارند که خداوند به آنان داده است.

2- در فراز دوم می فرماید: ﴿فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‌ شَیْ‌ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً﴾

 یعنی اگر نزاعی بینتان پیدا شد آن را به خدا و رسول ارجاع دهید .محل شاهد بحث ما در این بخش از آیه است که تنازع همان اختلاف است و نزاع به همان صورتی که در حکومت می‌آید اینجا نیز هست و دو قسم تحاکم اینجا وجود دارد چه نیاز به قاضی و چه نیاز به والی داشته باشد.

مرحوم امام در کتاب البیع جلد 2 ص 639  قرینه‌ای از خود آیه استفاده می‌کند و می‌فرمایند: «و لاسیّما بملاحظة ذکره عقیب وجوب إطاعة الرسول و أُولی الأمر؛ فإنّ إطاعتهما بما هی إطاعتهما، هی الائتمار بأوامرهم المربوطة بالوالی»

مخصوصاً بعد از وجوب اطاعت خدا و رسول آمده یعنی اطاعت خدا و رسول به نحو اطلاق واجب شد و صدق اطاعت پیامبر اطاعت خداوند است و حتی امتثال اوامر به عنوان قصد اطاعت از پیامبر باعث بطلان آن می‌شود بلکه باید به قصد امتثال و قربة الی الله باشد و اما صدق اطاعت از خود پیامبر در مواردی است که مربوط به اداره جامعه است و اطاعت در عبادات به صورت مجاز به پیامبر نسبت داده می‌شود پس اطاعت پیامبر واجب است.

در موارد تدبیر جامعه، اطاعت از خود پیامبر است البته باید دقت شود که صدق اطاعت از پیامبر در مورد احکام صادره نظیر نماز و روزه حقیقتاً اطاعت خدا هست.

وقتی پیامبر می‌گوید اقیموا الصلاة یعنی خدا می‌فرماید نماز بخوانید ولی وقتی می‌گوید در حکومت فلان کار را انجام دهید، این گرچه مورد رضایت خداست ولی اطاعت مستقیم امر پیامبر است و دستور پیامبر در فصل تنازع امر پیامبر است که باید اطاعت شود.

پس تبلیغ در احکام الله، چه واجب یا مستحب گرچه بالعرض و المجاز صدق اطاعت دستور پیامبر است اما در واقع اطاعت از امر خداست و اما در مورد امور حکومتی مانند فصل خصومت، اگر دستور پیامبر اطاعت شود اطاعت مستقیم از امر ایشان است و آیه هر دو مورد را شامل می‌شود. بنابراین در رفع خصومات و تنازعات دستور داده شده که نزد حضرت رسول بروند و اطاعت ایشان بر همگان واجب شده است.

تا اینجا قرینه‌ای بود که امام خمینی (ره) از آیه برداشت کرده‌اند که در جلسه آتی به ادامه بحث خواهیم پرداخت. /904/926/ر  

                                                                                      تقریر: محسن جوادی صدر

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۲ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۹:۲۹
طلوع افتاب
۰۶:۰۶:۱۹
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۳
غروب آفتاب
۱۹:۵۹:۴۲
اذان مغرب
۲۰:۱۸:۱۳