vasael.ir

کد خبر: ۴۳۴۶
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردين ۱۳۹۶ - ۲۲:۲۴ - 07 April 2017
درس خارج ولایت فقیه آیت الله مقتدایی / جلسه 21

لازمه اطاعت از اولوالامر عصمت آنان است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ آیت الله مقتدایی به بحث عصمت اولوالامر اشاره کرد و گفت: از خود آیه که می‌گوید: «یا ایها الذین آمنوا» می‌دانیم که خطاب به مؤمنین است و معلوم می‌شود که در بین خود امت اسلامی سلسله امور، مسائل و حوادثی است که نیاز به تدبیر دارد و آن کسی که می‌خواهد زمام تدبیر و تصدی امور را به دست گیرد حتماً باید معصوم باشد.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله مقتدایی در جلسه بیست و یکم درس خارج ولایت فقیه که روز چهارشنبه 5 آبان سال 95 در مدرسه مبارکه دارالشفاء برگزار گردید در ادامه بررسی آیه اولی الامر در جهت اثبات ولایت ائمه معصومین علیهم السلام بیان داشت:خداوند همان منصب ولایتی که برای خودش و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است را برای بقیه ائمه اطهار علیهم السلام نیز قرار داده است، زیرا آیه خطاب به مومنین است که واجب است از خداوند و پیامبر اطاعت کنند و اطاعت خدا واضح است و اطاعت رسول و اولی الامر یعنی اوامر آنها را اطاعت کنند که دو گونه امر دارند:

1-یکی اینکه مردم را ترغیب به احکام دین می‌فرمایند. اطاعت اینگونه اوامر در حقیقت اطاعت از خداوند است و پیامبر امر خدا را دارد می‌رساند و در واقع همان ارشاد به حکم عقل است و پیامبر مبلغ احکام الهی است و اطلاق «وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ» نیز شامل اینجا می‌شود.

2-اوامری که تدبیر امور مردم و تکفل امور ناس است که این مصداق حقیقی «أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ» است

آیت الله مقتدایی سپس به بحث عصمت اشاره کرد و گفت: از خود آیه که می‌گوید «یا ایها الذین آمنوا» می‌دانیم که خطاب به مؤمنین است و معلوم می‌شود که در بین خود امت اسلامی سلسله امور، مسائل و حوادثی است که نیاز به تدبیر دارد و آن کسی که می‌خواهد زمام تدبیر و تصدی امور را به دست گیرد حتماً باید معصوم باشد.

این استاد حوزه در ابتدای جلسه نیز نکات اخلاقی در مورد سبک زندگی اسلامی بیان کرد و به بیان روایاتی در مورد عیب پوشی از برادران دینی پرداخت.

 

تقریر درس

خلاصه ای از مباحث گذشته

آیت الله مقتدایی در ابتدای جلسه به سیره اخلاقی حضرت امام(ره) در قبل و بعد از انقلاب اشاره داشت و گوشه ای از اخلاص و تواضع حضرت امام (ره) را بیان کرد.

سپس وی در ادامه بررسی آیات مربوط به اثبات ولایت، به بیان آیه 59 سوره نساء در مورد وجوب اطاعت از اولی الامر پرداخت و گفت: شاید نکته اینکه دوبار کلمه «اطیعوا» تکرار شده است  این باشد که پیامبر، هم بالذات واجب الاطاعة است چون خودش در امور جاری مردم دستور می‌دهد و هم بالتبع واجب الاطاعة است؛ یعنی چون پیامبر دستور خدا را بیان می‌کند واجب الاطاعة است.

عضو شورای عالی حوزه در پایان با بررسی صحیحه ابوبصیر در اثبات اولی الامر بودن ائمه اطهار علیهم السلام اظهار داشت: با تبیین و تبلیغ پیامبر اسلام و گرفتن دست علی عیله السلام و معرفی او به مردم، امام علی علیه السلام سزاوارترین فرد برای جانشینی ایشان بود و از خود مردم به آنها اولاتر بود و این سیره در مورد امامان بعدی نیز ادامه داشت.

 

سبک زندگی اسلامی

در مورد سبک زندگی اسلامی و چگونگی معاشرت با دیگران سخن گفتیم که در اخوت و برادری باید صداقت باشد و اگر چنانچه انسان با دیگران بنای اخوت و برادری دارد، باید در این ادعای اخوت صداقت داشته باشد. اگر دو رنگی داشته باشد و ظاهر و باطن متفاوت باشد، در روایات به عنوان ذولسانین مطرح شده است و عقوبت شدیدی هم دارد.

اگر با دیگری بنای برادری می‌گذارد و انگیزه‌اش این است که از حالات او خبردار شود با این قصد که با اطلاعات و یا فیلم و عکس و غیره روزی آبروی او را ببرد و افشا نماید مرحوم مجلسی می‌فرماید: «من اعظم الخیانة فی الصداقة و الاخوة»؛ از بزرگترین خیانت در صداقت و برادری است.

در روایتی بیان شد: «عَبْدِاللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالا أَقْرَبُ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ إِلَى الْکُفْرِ أَنْ یُوَاخِیَ الرَّجُلَ عَلَى الدِّینِ فَیُحْصِیَ عَلَیْهِ عَثَرَاتِهِ وَ زَلَّاتِهِ لِیُعَنِّفَهُ بِهَا یَوْماً مَا»  الکافی، کلینی، ج2، ص354

عبدالله بن بکیر گوید زراره گفت امام باقر و امام صادق علیهما السلام هر دو فرمودند: نزدیکترین حالت بنده به کفر این است که با برادر دینی خود دوست شود تا بر لغزش‌ها و خطاهایش دسترسی پیدا کند که یک روزی علیه او استفاده کند.

یا در روایت دیگر خواندیم: «ابْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: أَبْعَدُ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ أَنْ یَکُونَ الرَّجُلُ یُوَاخِیَ الرَّجُلَ وَ هُوَ یَحْفَظُ عَلَیْهِ زَلَّاتِهِ لِیُعَیِّرَهُ بِهَا یَوْماً مَا»

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: دورترین حالت بنده خدا از خداوند این است که با افراد طرح برادری ببندد تا لغزش‌هایش را بفهمد و نگه دارد که یک روزی علیه او استفاده کند.

عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) یَا مَعْشَرَ الناس مَنْ أَسْلَمَ بِلِسَانِهِ وَ لَمْ یُخْلِصِ الْإِیمَانَ إِلَى قَلْبِهِ لَا تَذُمُّوا الْمُسْلِمِینَ وَ لَا تَتَبَّعُوا عَوْرَاتِهِمْ فَإِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَوْرَاتِهِمْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ تَعَالَى عَوْرَتَهُ یَفْضَحْهُ وَ لَوْ فِی بَیْتِهِ.» الکافی، کلینی، ج2، ص354

می‌گفت با پیامبر نماز می‌خواندیم و به مجرد تمام شدن نماز پیامبر جلوی در مسجد آمدند و فریاد زدند: «یا معشر الناس من اسلم بلسانه» (این عبارت اخری «یا ایها المنافقین» است) ای مردمی‌که به زبان، مسلمانی را اقرار کردید و ایمان خالصانه قلبی ندارید؛ سرّ برادرتان را افشا نکنید و اگر کسی نسبت به دیگران تتبع نماید خداوند نسبت به او تتبع خواهد نمود که در این صورت در بین مردم رسوا خواهد شد، حتی اگر در جوف بیتش باشد؛ یعنی خداوند ستاریت خود را کنار می‌گذارد و به ملائکه هم می‌گوید پرده را بردارید و هم در دنیا و هم در آسمان­ها رسوا می‌شود که از گناهکاران است.

در قرآن می‌فرماید: قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ وَ إِنْ تُطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لاَ یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمَالِکُمْ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ/ سوره مبارکه حجرات آیه 14 :ای پیامبر به آنها بگو شما ایمان نیاوردید بلکه تسلیم شدید.

در همین مورد بابی در اصول کافی به نام «باب التعییر» داریم یعنی عیب جویی که متاسفانه الان در جامعه مرسوم شده است و یکی از نواقصی است که بین جامعه ما وجود دارد و در این باب روایتی است: عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ أَنَّبَ مُؤْمِناً أَنَّبَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ./الکافی، کلینی، ج2، ص356، ح1 :(«أنَّبَ» یعنی توبیخ کردن، سرزنش و ملامت کردن): کسی که رفتار مومنی را عیب بگیرد خداوند همین کار را نسبت به او انجام می‌دهد؛ یعنی خداوند کاری می‌کند که گناهانش افشا شود حتی در روایتی که در ذیل می‌خوانیم می‌فرماید: «ابتلاه الله بمثله»

همین عیبی که از یک برادر دینی نگه داشت تا او را رسوا کند نمی‌میرد تا مثل آن را خودش مرتکب شود و رسوا شود سپس می‌میرد: عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) مَنْ أَذَاعَ فَاحِشَةً کَانَ کَمُبْتَدِئِهَا وَ مَنْ عَیَّرَ مُؤْمِناً بِشَیْ‌ءٍ لَمْ یَمُتْ حَتَّى یَرْکَبَهُ. الکافی، کلینی، ج2، ص356، ح2 :کسی که یک گناهی که عقوبت شدیدی دارد را شایع کند و منتشر کند مانند کسی است که آن فعل را انجام داده است یعنی عقوبتش مانند اوست.

در ادامه می‌فرماید: وَ مَنْ عَیَّرَ مُؤْمِناً بِشَیْ‌ءٍ لَمْ یَمُتْ حَتَّى یَرْکَبَهُ: و کسی که عیب مومنی را بگیرد نمی‌میرد حتی اینکه خودش مرتکب آن عیب شود.

اتفاقاً در عرف همین نکته بین برخی مؤمنین مرسوم بود که پیران به بچه‌ها می‌گفتند عیب دیگران را نگو که خود دچار آن عیب می‌شوی .البته عیبی که دیگری انجام داده اگر برای به رخ کشیدن حفظ کند، بد است ولی اگر دوستانه به خودش بگوید خوب است و نصح و نهی از منکر محسوب می شود.

 

ادامه بحث آیه اولی الامر در اثبات ولایت

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم/سوره مبارکه نساء آیه 59

خداوند همان منصب ولایتی که برای خودش و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است را برای بقیه ائمه اطهار علیهم السلام نیز قرار داده است. زیرا آیه خطاب به مومنین است که واجب است از خداوند و پیامبر اطاعت کنند و اطاعت خدا واضح است و اطاعت رسول و اولی الامر یعنی اوامر آنها را اطاعت کنند که دو گونه امر دارند:

1-یکی اینکه مردم را ترغیب به احکام دین می‌فرمایند. اطاعت اینگونه اوامر در حقیقت اطاعت از خداوند است و پیامبر امر خدا را دارد می‌رساند و در واقع همان ارشاد به حکم عقل است و پیامبر مبلغ احکام الهی است و اطلاق «وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ» نیز شامل اینجا می‌شود.

2-اوامری که تدبیر امور مردم و تکفل امور ناس است که این مصداق حقیقی «أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ» است.

از اینکه خداوند واجب می‌کند که باید اطاعت کنی می‌یابیم پیامبر چنین حقی دارد پس ولایت دارد و همان ولایتی که خداوند دارد پیامبر نیز دارد. پیامبر حق تصدی‌گری دارد و الا امر خداوند معنی نخواهد داشت.

 

وجوب عصمت اولی الامر

مصداق اولی الامر چه کسانی هستند که اطاعت از آنان فرض است؟

از یک جهت استفاده می‌کنیم (گرچه در قرآن صریحا نیامد) که اولی الأمر کسانی هستند که حتماً باید معصوم باشند به جهت اینکه خداوند اطاعت از آنها را علی الاطلاق واجب نموده است.

حتی نمی‌گوییم کسی که عادل است عمدا گناه نمی‌کند ولی سهوا خطا می‌کند لذا خداوند اطاعت از چنین کسی را واجب نمی‌کند و نمی‌گوییم شرط در اولی الأمر عدالت است، بلکه می‌گوییم شرط اولی الأمر عصمت است.

پس قبل از اینکه مصداق اولی الأمر را بیان کنیم از آیه می‌فهمیم که این اولی الأمر باید معصوم باشد.

از خود آیه که می‌گوید «یا ایها الذین آمنوا» می‌دانیم که خطاب به مؤمنین است و معلوم می‌شود که در بین خود امت یک امور و مسائل و حوادثی است که نیاز به تدبیر دارد و آن کسی که می‌خواهد زمام تدبیر و تصدی امور را به دست بگیرد باید معصوم باشد.

نکته: در این آیه همان ولایت پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام در طول اطاعت پروردگار است منتهی پله پله پائین تر می آید.

روایاتی نیز داریم که می‌گوید مصداق اولی الأمر در آیه شریفه امامان معصوم علیهم السلام هستند.

در جلسه قبل روایت ابوبصیر را که در اصول کافی آمده بود خواندیم در آن روایت حضرت امام صادق(ع) به طور مفصل مصداق را مطرح کردند و در آخر روایت مرحوم مجلسی در مرآة العقول می‌فرماید: چون این سه بزرگوار (حضرت امام علی و حضرت امام حسن و حضرت امام حسین علیهم السلام) در زمان نزول این آیه حضور داشتند این سه مصداق ذکر شده و الا تمام ائمه علیهم السلام را شامل می‌شود و همه امامان معصوم مصداق اولی الأمر هستند.

وقتی امام سه مصداق را بیان کرد راوی پرسید: مردم می‌گویند که چرا اسم ائمه در قرآن برده نشده است؟

امام علیه السلام فرمود: به مردم بگو خداوند نماز را واجب کرد ولی کیفیت آن را بیان ننمود و نیز زکات و حج و دیگر احکام الهی را واجب نمود لکن بیان کیفیت آن را به عهده پیامبر گذاشت و نیز اطاعت از اولی الأمر را بیان کرد و پیامبر در مورد حضرت علی علیه السلام فرمود: «الست اولی بکم من انفسکم»

چون از قبل آیه «النبی اولی بالمؤمنین» نازل شده بود که پیامبر اقرار گرفت آیا من مولی هستم؟  همه پاسخ مثبت دادند و بعد فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ»

 هر کس من مولای او هستم علی هم مولای اوست و این به خاطر همان اولویتی است که شما قبول کرده اید.

نکته: توضیح دادیم که در همین موقع سینه پیامبر سنگین شد و دغدغه ایشان این بود که مردم نسبت به حضرت علی علیه السلام بغض و کینه داشتند.

مرحوم مجلسی از ابن ابی الحدید نقل می‌کند: «ذکر جماعة من‌ شیوخنا البغدادیین أن عدة من الصحابة و التابعین و المحدثین کانوا منحرفین عن علی علیه السلام قائلین فیه السوء و منهم من کتم مناقبه و أعان أعداءه میلا مع الدنیا و إیثارا للعاجلة فمنهم أنس بن مالک»

 گروهی از اساتید ما نقل کردند که برخی از صحابه و تابعین و محدثین از علی علیه السلام رویگردان بودند و در مورد ایشان بدگویی می‌کردند و بهانه تراشی می‌کردند و نیز خوبی های علی را کتمان می‌کردند و هرگز از علی تعریف و تمجید نمی‌کردند این حرکات هم به خاطر منافع عاجل دنیا بود حتی انس بن مالک هم یکی از همان مخالفین بود.

«ناشد علیٌ علیه السلام الناس فی رحبة القصر أو قال رحبة الجامع بالکوفة أیکم سمع رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول من کنت مولاه فعلی مولاه فقام اثنا عشر رجلا فشهدوا بها و أنس بن مالک فی القوم لم یقم فقال له یا أنس ما یمنعک أن تقوم فتشهد و لقد حضرتها فقال یا أمیر المؤمنین کبرت و نسیت فقال اللهم إن کان کاذبا فارمه بها بیضاء لا تواریها العمامة قال طلحة بن عمیر فو الله لقد رأیت الوضح به بعد ذلک أبیض بین عینیه‌.» شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج4، ص74

در محلی از کوفه که جمعی هم حضور داشتند امیرالمومنین علیه السلام مردم را قسم داد که چه کسی از پیامبر این جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» را شنید؟ دوازده نفر بلند شدند و شهادت دادند که بودیم و شنیدیم و انس بن مالک هم بود ولی بلند نشد!

امیرالمؤمنین فرمود: ای انس چه چیز باعث شد که بلند نشدی حال آنکه حاضر بودی و در غدیر بودی؟

انس گفت: ای امیرالمؤمنین! پیر شدم و فراموش کردم.

حضرت امیر علیه السلام دعا کردند و فرمودند: خدایا! اگر دروغ می‌گوید یک سفیدی (مرض پیسی) در سر و صورتش قرار ده که با عمامه هم نتواند بپوشاند!

طلحة بن عمیر می‌گوید: به خدا قسم من خودم دیدم بین دو چشمش یک لکه آن سفیدی پیدا شد. و اگر می‌خواست با عمامه آن پیسی را بپوشاند جلو چشمش گرفته می‌شد.

بنابراین مساله روشنی بود که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم عنوان فرمودند و آنها نپذیرفتند همان طور که عده ای ادله اثبات خدا را نمی پذیرند.

نمی توان ادله ای اقامه کرد که همه مردم خدا را بپذیرند. همیشه بهانه جویی ها وجود دارد./904/926/ر

                                                                                                                                    تقریر: محسن جوادی صدر

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۲:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۴۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۴:۱۹
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۰۶