به گزارش سرویس حقوق پایگاه اطلاع رسانی وسائل، در روایات ما هست که «اطْلُبُوا الْخَیرَ عِنْدَ حِسَانِ الوُجُوه» و همچنین روایات دیگری که ما را به مشورت و طلب علم از «حسان الوجوه» دعوت میکند و در تعلیل آن آورده است که ذات اقدس الهی به اینها عنایت کرده و همانطور که به اینها زیبایی داده، فکر خوب، عطای خوب، و همّت بلند هم داده است.
امّا آنچه باید به آن توجه شود این است که، بین لذّت از نگاه «حسان الوجوه» که لذّت محمود و ممدوح و فرشتهخویی است، و لذّتی که فقیه بحث میکند، بین آسمان و زمین فرق است! آدم باید بفهمد و قدرت کنترل داشته باشد آنطوری که از گُل لذّت میبرد، از تابلو لذّت میبرد، از یک خط زیبا لذّت میبرد، از یک فرش دستباف زیبا لذّت میبرد، از یک کاشیکاری و معرّق لذّت میبرد، آنطور از یک مرد زیبا یا زن زیبا لذّت میبرد؛ بین این لذّت با لذّت حیوانی، بین آسمان و زمین فرق است!
یک پسر زیبا که مادر وقتی او را نگاه میکند، گذشته از اینکه فرزند اوست لذّت میبرد؛ یک دختر زیبا که پدر وقتی به او نگاه میکند لذّت میبرد، این لذّت غیر از آن است که نامَحرم را دارد نگاه میکند. آدم نتواند بین انسانیت و حیوانیت فرق بگذارد، همینطور درمیآید.
یک پسر زیبا مادر وقتی او را نگاه میکند با بچّههای دیگر یقیناً فرق میکند، لذّت میبرد، خیلی خوشش میآید و مدام او را میبوسد؛ یک دختر زیبا وقتی پدر او را نگاه میکند، لذّت میبرد، این لذّت، لذّت فرشتهخویی است، چکار به لذّت فقهی دارد؟! اگر شیخ انصاری فرق میگذاشت، اینطور فتوا نمیداد.
لذا میتوان گفت که فهم مسائل دینی کار هر کسی نیست، چون همانطور که صاحب جواهر نیز در عباراتشان دارند، فهم مسائل دینی نیاز به موشکافی و جان کندن دارد، و اینطور نیست که بتوان به این سادگی و بدون در نظر گرفتن ابعاد فلسفی و جامع شناختی مسئله نسبت به آن حکم صادر کرد.
بحث از چنین عشق و لذّتی، عقلی و فلسفی است کما اینکه مرحوم بوعلی رساله مستقلی در عشق ظُرَفاء و فِتیان نوشته است؛ مرحوم صدر المتألهین در جلد هفت اسفار عشق ظُرَفاء و فِتیان را بیان کرده است.
با توجه به این مطلب، نمیتوان به مسائل فلسفی دید فقهی داشت و همچنین نمیتوان فلسفی فکر کرد ولی فقهی نظر داد چون همان خلطی که برای شیخ انصاری به وجود آمد دامنگیر انسان خواهد شد.
در جریان «نگاه»، چهار مسئله مطرح است که عبارتند از نگاه مرد به مرد، نگاه زن به زن، نگاه زن به مرد و نگاه مرد به زن که در بین آن چهار مسئله، نگاه مرد به زنِ نامَحرم، به خاطر کثرت ابتلاء به آن و وابسته بودن بسیاری از مفاسد دیگر به این مسئله، از اهمیّت ویژهای برخوردار است.
فقهاء با توجه به اهمیّت مسئله مذکور باب جداگانهای را به آن اختصاص دادهاند و برای استدلال به حرمت چنین نگاهی به ادلهای تمسک کردهاند که یکی از آن ادله اجماع است؛ که تمسک به اجماع در این مسئله با دو مشکل روبرو است:
1. با بودنِ آیات و روایات، این اجماع نمی تواند اجماع تعبّدی باشد و اگر هم منعقد شد در حدّ تأیید است.
2. بسیاری از فقهاء، از قدما و متأخّرین قولی در این مسئله ندارند و یا حتی فحولی مثل شیخ طوسی شیخ انصاری قول به عدم حرمت نگاه به نامحرم با شرائط خاصّ خودش را دارند، لذا با وجود قول مخالف، ادعای اجماع در چنین موردی قطعاً صحیح نیست.
یکی دیگر از مخالفین حرمت، مرحوم محقق است که ایشان نیز با حکم به جواز نگاه اوّل به نامحرم به نوعی مخالف برای قول حرمت به حساب میآید؛ پس بنابر این ما در عصر شیخ طوسی ،عصر محقق و عصر شیخ انصاری (رحمهم الله) مخالف حرمت داریم، و سه فَحل فقهی در سه مقطع تاریخی داریم که هر سه موافق با جواز دیدن و مخالف با قول حرمت هستند.
قبل از اینکه وارد تبیین و تشریح قول شیخ انصاری شویم لازم است برای اینکه خواننده محل نزاع در این مسئله را به خوبی درک کند به تحریر مختصری از محل نزاع بپردازیم.
آنچیزی که در این مسئله بین همه علماء اتفاقی و اجماعی است، حرمت نگاه کردن به ماعدای وجه و کفّین از زن نامحرم است، چه با لذّت باشد یا بی لذت و این نوع نگاه کردن کلاً از محل بحث ما خارج است.
همچنین اگر اختلافی بین فقها در مسئله نگاه کردن به نامحرم وجود دارد، جایی است که نگاه بدون لذت و ریبه باشد و الا اگر این مؤلفه نیز در نگاهی موجود باشد به اتفاق آراء فقهاء این نگاه حرام است.
پس محل بحث ما جایی است که مردی به صورت و کفین زن نامحرم بدون قصد لذت و رییبه نگاه کند، آنگاه در چنین مسئلهای از شیخ انصاری قول به جواز و از صاحب جواهر قول به حرمت صادر شده است.
این وجوه تعلیل و تأیید که در این بخش مطرح خواهند شد، وجوهی هستند که در طول ادوار فقهی از موافقین قول به حرمت نظیر علامه و صاحب جواهر و تابعین این دو بزرگوار صادر شده است که جمعاً ده وجه هستند و عبارتند از:
1. تمسک به عموم وجوب غض بصر در آیه شریفه: ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ﴾
2. تمسک به عمومیت نهی از ابداء و کشف زینت در آیه شریفه ﴿وَ لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ﴾
3. تمسک به مفهوم اخباری که دال بر جواز نظر به نامحرم برای ازدواج هستند، به این معنا که برای غیر قصد ازدواج نگاه به نامحرم علی الاطلاق حرمت دارد. البته از این وجه به عنوان تأیید استفاده شده است.
4. تسمک به روایاتی که میگویند: «أنّ النظر سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ»، این وجه را نیز از مؤیدات، شمردهاند.
5. تسمک به روایاتی که میگویند: «أن زنا العین النظر»، این وجه را نیز از مؤیدات، شمردهاند.
6. تسمک به روایاتی که میگویند: «و أنه رُبَّ نظرة أورثت حسرة یوم القیامة».
7. تمسک به مکاتبه صفار با امام حسن عسکری (علیه السلام) که دستور دادند زنی که میخواهد شهادت بدهد با نقاب در محضر نامحرمان حاضر شود.
8. تمسک به سیره متشرّعه که نمیگذارند محارمشان، بدون روبند وارد بازار و خیابان شوند.
9. تمسک به اینکه نگاه کردن یکی از مظانّ فتنه در جامعه است و باید محاسن شرعی در آن رعایت شود.
10. تمسک به جریان «إمرأه خثعمیة» که در موسم حج خدمت پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تا استفتا کند، در حالیکه یکی از اصحاب رسول الله به نام فضل بن عباس در حال نگاه کردن به آن زن بود، حضرت در این هنگام روی فضل را برگرداندند و فرمودند: «زن جوان و مرد جوان، من می ترسم شیطان بین اینها وارد شود».
مرحوم شیخ انصاری پس از ذکر این ده مورد از تعالیل و مؤیدات قول تحریم نگاه به نامحرم، میگوید: آن چه که من اطلاع پیدا کردم از ادله این طائفه، همین ده وجه است اما به همه اینها خدشه وارد است چون به دلائلی که در ذیل خواهد آمد، نه آن ادلّه صلاحیت دلالت دارند و نه آن مؤیدات صلاحیت تأیید.
-ردّیۀ بر تعلیلِ عمومیت آیه ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ﴾:
عمومیت این آیه در حدّ نیست که از آن استفاده شود، غضّ نظر از همه اجزای بدن، حتی وجه و کفّین هم لازم است، چون آیه در صدد اثبات سالبه جزئیه نسبت به مقولۀ نگاه است نه در صدد اثبات سالبه کلیّه.
- ردّیۀ بر استفاده از آیه: ﴿وَ لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾:
آین آیه با استثناء همراه است! و قدر متیقن از مستنی که ﴿مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ باشد، وجه و کفّین است چون در برخی از روایات معتبره که به تفسیر ﴿مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ پرداختهاند، مراد از آن ﴿مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ را وجه و کفین دانستهاند.
همچنین بعضی از روایات هم مراد از ﴿مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾ را زینتهایی مثل انگشتر و سرمه و النگو دانستهاند که محل نصب آنها وجه و کفین است، و از طرفی فعلیّت زینت به این است که در جاهای مخصوص خودش در بدن زن باشد وگرنه آن چه در زرگری هاست فلز است؛ پس نگاه کردن به محل این زینتها در آیه شریفه استثناء شده است.
-ردیه بر استفاده از مفهوم روایاتی که نظر به نامحرم را به قصد ازدواج جایز میدانند:
این روایات در رابطه با خصوص وجه و کفّین نیست، بلکه درباره دیدنِ تمامِ بدن اوست و در صورتی که از آن مفهوم گیری شود، نتیجهاش این است که دیدن تمام بدن نامحرم جایز نیست اما اینکه بتوان صورت و کفین را فقط نگاه کرد، نسبت به این مطلب ساکت است.
- ردّیۀ بر مؤیّد قرار دادن روایت: «أنّ النظر سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ» توسط قائلین به حرمت
این روایت مربوط به نگاهی است که با شهوت باشد و این روایت نظیر روایاتی است که میگوید زنای لَب «قُبُل» است که قطعاً هر بوسیدنی زنای لب نیست بلکه منظور بوسیدن با شهوت و بوسیدن حرام است.
- ردّیۀ بر مؤیّد قرار دادن روایت: «وَ کَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِیلَةً»، توسط قائلین به حرمت
این روایت برای تقلیل است، چون تعبیر از «گاهی» اشاره به برخی از نگاهها دارد که همراه با لذت و شهوت باشند نه هر نوع نگاهی. و این نوع از تعابیر در حدّ حذارت و مانند آن است نه در حدّ نهی.
-ردیه بر استفاده از سیره متشرعه:
سیره دلالت بر وجوب ندارد، و اگر علماء و مؤمنین از حضور همسران و دخترانشان بدون نقاب جلوگیری میکنند نهایتاً نشان میدهد که این کار، کار خوبی است ولی دالّ بر وجوب آن نیست چون شاید علماء در بلاد دیگر این سیره را نداشته باشند.
در این مسئله سه قول است، یکی قول صاحب جواهر مبنی بر عدم حلّیت نگاه به نامحرم، دیگری قول مرحوم محقق مبنی بر حلیت نگاه اول و حرمت بقیه نگاهها و یکی هم قول شیخ انصاری که علاوه بر نگاه اول نگاههای بعدی را هم جایز میداند.
شیخ انصاری بر قولش به ادلهای استناد کرده که این استناد بیاشکال نیست، چون در استدلالش دچار نوعی خلط بین آنچه که محلّ بحث و استدلال است و آنچه که از محل بحث خارج است شدهاند و به خاطر همین خلط، فتوای عجیب و حیرتانگیزی نیز در باب نگاه داده و گفته است: هر چند نگاه به نامحرم با قصد لذت حرام است اما اگر به قصد لذّت نگاه نمیکند، ولی میداند اگر نگاه کند لذّت حاصل میشود، علیالاقوی این نگاه حرام نیست.
به عقیده برخی از فقهاء تفوّه به این فتوا توسط شیخ انصاری، ناشی از خلطی است که به آن اشاره شد و تفصیلاً در ادامه بیان خواهد شد.
شیخ انصاری در استدلالش آورده است: انسان به مقتضای طبیعت جبلّی که دارد هر گانه نگاه به یک حسن الوجهی بکند، چه آن حسن الوجه، مذکر باشد یا مؤنث، از این نگاه لذت خواهد برد و شارع مقدس جلوی این نگاه را نگرفته و نگفته شما به مردهای زیبا نگاه نکنید، به زنها هم نگفته شما به زنهای زیبا نگاه نکنید؛
بنابراین نگاه زن به زن و مرد به مرد حسن الوجه حرام نیست و چون یقین داریم کسی از فقهاء قائل به تفصیل بین نگاه به مذکر و نگاه به مونث نیست، اگر مردی نگاهی همراه با لذّت به نامحرم بیندازد، آن نگاه حرام نیست. یا اگر نگاهش در مرحله اول با لذت نباشد ولی بداند که اگر نگاه کند متلذّذ خواهد شد، این نگاه نیز حرام نخواهد بود. اما از آنجایی که نسبت به حرمتِ نگاهِ با قصد لذت به نامحرم، دلیل وجود دارد مورد اول از قاعدۀ مذکور مستثنی، ولی مورد دوم در حلّیت باقی خواهد ماند.
برخی فقهاء نسبت به این استدلال گفتهاند: در اینجا برای مرحوم شیخ نوعی خلط بین مباحث فلسفی و فقهی رخ داده است که اگر برای او حلّ میشد چنین فتوایی نمیداد.
در روایات ما هست که «اطْلُبُوا الْخَیرَ عِنْدَ حِسَانِ الوُجُوه» و همچنین روایات دیگری که ما را به مشورت و طلب علم از «حسان الوجوه» دعوت میکند و در تعلیل آن آورده است که ذات اقدس الهی به اینها عنایت کرده و همانطور که به اینها زیبایی داده، فکر خوب، عطای خوب، و همّت بلند هم داده است.
امّا آنچه باید به آن توجه شود این است که، بین لذّت از نگاه «حسان الوجوه» که لذّت محمود و ممدوح و فرشتهخویی است، و لذّتی که فقیه بحث میکند، بین آسمان و زمین فرق است! آدم باید بفهمد و قدرت کنترل داشته باشد آنطوری که از گُل لذّت میبرد، از تابلو لذّت میبرد، از یک خط زیبا لذّت میبرد، از یک فرش دستباف زیبا لذّت میبرد، از یک کاشیکاری و معرّق لذّت میبرد، آنطور از یک مرد زیبا یا زن زیبا لذّت میبرد؛ بین این لذّت با لذّت حیوانی، بین آسمان و زمین فرق است!
یک پسر زیبا که مادر وقتی او را نگاه میکند، گذشته از اینکه فرزند اوست لذّت میبرد؛ یک دختر زیبا که پدر وقتی به او نگاه میکند لذّت میبرد، این لذّت غیر از آن است که نامَحرم را دارد نگاه میکند. آدم نتواند بین انسانیت و حیوانیت فرق بگذارد، همینطور درمیآید.
یک پسر زیبا مادر وقتی او را نگاه میکند با بچّههای دیگر یقیناً فرق میکند، لذّت میبرد، خیلی خوشش میآید و مدام او را میبوسد؛ یک دختر زیبا وقتی پدر او را نگاه میکند، لذّت میبرد، این لذّت، لذّت فرشتهخویی است، چکار به لذّت فقهی دارد؟! اگر شیخ انصاری فرق میگذاشت، اینطور فتوا نمیداد.
لذا میتوان گفت که فهم مسائل دینی کار هر کسی نیست، چون همانطور که صاحب جواهر نیز در عباراتشان دارند، فهم مسائل دینی نیاز به موشکافی و جان کندن دارد، و اینطور نیست که بتوان به این سادگی و بدون در نظر گرفتن ابعاد فلسفی و جامع شناختی مسئله نسبت به آن حکم صادر کرد.
با توجه به اشکالی که متوجّه قول شیخ انصاری است، اگر کسی بداند که لذّت حیوانی در ابتدای نگاه یا در اثنای نگاه دامنگیر او میشود باید از چنین نگاهی بر حذر باشد یا اگر ندانست ولی در اثنای نگاه، نگاهش با لذّت همراه شد، فوراً باید چشمش را بپوشاند!
در کتابهای عقلی بین آن لذّت حیوانی با لذّت انسانی فرق گذاشتند، و این لذّت انسانی را از مراحل کمال دانستهاند، و اگر دین را بالا تا پایین نگاه کنید پر است از توصیه به این نوع از زیبایی. به عنوان مثال اگر چند نفر امام جماعت بودند «عِنْدَ التَّشَاح» آنکه زیباتر است به امامت اولویت دارد و آن بحثی که در کتابهای عقلی و علوم عقلی است منظور همین زیبایی است و با آن زیبایی که در غریزه و مسائل حیوانی مطرح است بسیار تفاوت دارد.
اگر پسر زیبایی باشد و مادر از دیدن او لذّت میبرد، آنطور لذّت را اگر زنها و مردهای دیگر هم ببرند، عیب ندارد، یا اگر در نگاه به یک دختر زیبا، همانطور که پدر او از او لذّت میبرد اگر مردها یا زنهای دیگر هم لذّت ببرد اشکال ندارد و اصلاً بحث از چنین نگاهی فقهی نیست و باید در فقه اوسط و اکبر مطرح شود.
بحث از چنین عشق و لذّتی، عقلی و فلسفی است کما اینکه مرحوم بوعلی رساله مستقلی در عشق ظُرَفاء و فِتیان نوشته است؛ مرحوم صدر المتألهین در جلد هفت اسفار عشق ظُرَفاء و فِتیان را بیان کرده است.
با توجه به این مطلب، نمیتوان به مسائل فلسفی دید فقهی داشت و همچنین نمیتوان فلسفی فکر کرد ولی فقهی نظر داد چون همان خلطی که برای شیخ انصاری به وجود آمد دامنگیر انسان خواهد شد.
بنابر آنچه گفته شد و اشکالاتی که بر فرمایش مرحوم شیخ انصاری وارد بود، میتوان نتیجه گرفت: در مسئله نگاه کردن مرد به زن نامحرم و همچنین زن به مرد نامحرم حقّ با صاحب جواهر است که قائل به منعِ مطلقِ نگاه به نامحرم شدهاند چون دو قول دیگر در مسئله دچار اشکالاتی بود که در ضمن مطالب فوق به آنها پرداخته شد.
آتش افروز