vasael.ir

کد خبر: ۴۳۳۱
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۵:۴۴ - 01 February 2017
معرفی کتاب؛

مصلحت در اندیشه امام خمینی به مثابه یک قاعده برای فقه سیاسی است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل- اصغر افتخاری در کتاب مصلحت به اندیشه امام خمینی (ره) اشاره کرد و آورده است: مصلحت در اندیشه امام به مثابه یک قاعده برای فقه سیاسی و نه یک منبع برای استنباط حکم سیاسی مطرح است و در واقع مصلحت در اندیشه و عمل امام خمینی سازوکاری دینی برای تحقق و صیانت از اهداف عالی نظام اسلامی تعریف می شود. سازوکاری که ایدئولوژیک بودن قدرت سیاسی را تقویت می نماید.

به گزارش سرویس مبانی پایگاه اطلاع رسانی وسائل، مصلحت را باید از مفاهیمی ارزیابی نمود که علی رغم اتقان و اعتبار معنایی، در مقام کاربرد عملی مورد سوء برداشت های بسیاری واقع شده که به شکل گیری جریان های فکری متفاوت و حتی معارض در باب مصلحت ورزی و رعایت مصلحت منجر شده است. بنابراین مجادلات فلسفی از یک سو و پررنگ شدن نظریه مصلحت در گفتمان انقلاب اسلامی که تجلی بارز آن را می توان در تاسیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ملاحظه نمود انگیزه ای شد تا اصغر افتخاری، استاد دانشگاه امام صادق(علیه السلام) در کتابی با عنوان «مصلحت» به ارزش های نظری کاربرد مصلحت در گفتمان انقلاب اسلامی بپردازد.

گزارشی از کتاب در ذیل تقدیم می گردد.

 

معرفی کتاب

سؤال اصلی:

مصلحت در قالب گفتمان سیاسی اسلام چه سیر تحولی را طی نموده و متناسب با آن چه نقش هایی را ایفا نموده است؟

بدیهی است پاسخ به این سؤال بدون توجه به ارکان اندیشه اهل سنت و تشیع ممکن نمی باشد که در ادامه به اندیشه هر دو اشاره می شود.

 

نظریه اهل سنت پیرامون مصلحت

اگر چه بنیاد مصلحت در تفکر اهل سنت بر مبادی دینی ای چون اجماع مسلمین و خبرگان جامعه اسلامی گذارده می شود، اما قطع ارتباط مصلحت با منابع اولیه دینی زمینه بروز تغییرات بعدی را فراهم می سازد که توسط بنی امیه و بنی عباس به اوج خود رسیده و شاهد حاکمیت نوعی نگرش عرفی گرا و قدرت محور در بحث مصلحت نزد این سلسله هستیم؛ ایشان از منابع اصول دینی بیشتر به مثابه ابزاری برای توجیه منفعت گرایی نظام حاکم بهره برده اند.

پس به طور کلی سه دوره تاریخی می توان سراغ گرفت؛

۱ـ دوره نخست که با رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) آغاز می شود، شاهد شکل گیری خاستگاه های معرفتی مصلحت سیاسی هستیم. مطابق این رویکرد، شمول و جامعیت دین به نفع نقش آفرینی عقل جمعی مسلمین باز تعریف می شود.

2ـ دوره دوم مرزهای تلقّی مذبور از مصلحت، توسعه یافته و نوعی افراط گرایی پدیدار می شود که به نقض پاره ای از احکام شریعت از سوی خلفاء مستند به اصل مصلحت منجر می گردد. این رویکرد در عصر بنی امیه و بنی عباس شکل لجام گسیخته ای به خود می گیرد.

۳ـ مقطع سوم که تا عصر حاضر ادامه دارد، شاهد تعریف حدود متفاوتی برای مصلحت سنجی از سوی بزرگان و اندیشه گران اهل سنت هستیم؛ از آن جمله می توان به ضرورت اندراج مصلحت در اهداف شارع، عدم تعارض با سنت نبوی و .. اشاره داشت.

 

سیر تحول مصلحت در فقه سیاسی تشیع

مقوله مصلحت و به ویژه توجه به مصلحت عمومی در سالهای پایانی قاجاریه به شدت مورد توجه قرار گرفته و عمده تعارض ها میان جبهه های فکری به نوعی در ارتباط با نوع درک از مصلحت عمومی و نحوه نقش آفرینی آن در اداره قدرت جامعه می باشد که از این منظر چند مکتب فکری پدیدار می شود:

۱ـ پیروان نظریه مصالح اضطراری: این نظریه بر آن است که همکاری با سلطان جابر فقط در صورت وجود اضطرار برای مصالح جمعی شیعیان مجاز می دانند. در این خصوص می توان به نظریه مرحوم کاشف الغطاء (سلطان ماذون) و میرزا ابوالقاسم قمی (نظریه ید) اشاره نمود.

۲ـ پیروان نظریه مصالح واقعی که معتقد بودند هرگونه انحرافی از اصول اولیه وضع شده توسط شریعت (باعنوان مصلحت سنجی) نتیجه ای جز انحراف از مصالح واقعی و مطلوب ندارد. بر این اساس مرحوم ملا احمد نراقی نظریه پادشاه مقلد را مطرح می سازد و تنها در این چارچوب مصالح سیاسی معنادار می داند. چنانکه صاحب جواهر نیز با طرح نظریه استنباط مصالح در چارچوب نصب الهی، راه را بر مصلحت سنجی های عرفی و اضطراری سد می نماید.

۳ـ مکتب سوم قائل به وجود مصالح حداکثری در شریعت است، مانند شیخ فضل الله نوری که از صرف رعایت روش کشف مصلحت فراتر رفته و قائل به اندراج نتیجه مصلحت سنجی ها در دایره شریعت می باشد که از آن به مشروعه خواهی تعبیر می شود.

 

نویسنده برای پاسخ به سوال اصلی در فصل چهارم به نظریه مصلحت از نگاه امام خمینی نیز اشاره کرده است.

نویسنده معتقد است امام خمینی صرفا یک دستگاه فکری را عرضه نکرد بلکه با تاسیس جمهوری اسلامی نسبت به عملیاتی نمودن نظریه ولایت فقیه و فعال سازی آن در سیاست عملی نیز اهتمام داشت. همین ویژگی است که نظریه ولایت فقیه را در اندیشه و عمل امام خمینی به کمال خود می رساند و از پیشینیانش متمایز می سازد. در این میان عنصر مصلحت از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. دلیل این امر آن است که:

۱ـ حضرت امام عنصر مصلحت را درون نظریه سیاسی تشیع مطرح ساخته و بدین ترتیب انحصاری را که مستشرقان برای نقش آفرینی مصلحت در عرصه سیاست برای اهل سنت قائل بودند را نقد می نماید.

۲ـ مصلحت در اندیشه و عمل امام به وادی عرفی گرایی و خالی نمودن حکومت از ضرورت قرار داشتن در چارچوب نصب الهی منتهی نمی شود.

مجموعه این دو ملاحظه تصویر جدیدی از مصلحت را عرضه می کند. در این تصویر، مصلحت به مثابه یک قاعده برای فقه سیاسی و نه یک منبع برای استنباط حکم سیاسی مطرح است که نگارنده از این ایده به کمال نظریه مصلحت نزد امام تعبیر می کند. در واقع مصلحت در اندیشه و عمل امام خمینی سازوکاری دینی برای تحقق و صیانت از اهداف عالی نظام اسلامی تعریف می شود؛ سازوکاری که ایدئولوژیک بودن قدرت سیاسی را تقویت می نماید./602/229/ر

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۵ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۶:۰۴
طلوع افتاب
۰۶:۰۳:۵۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۲:۰۲
اذان مغرب
۲۰:۲۰:۴۱