vasael.ir

کد خبر: ۴۳۳۰
تاریخ انتشار: ۰۵ اسفند ۱۳۹۵ - ۲۱:۲۵ - 23 February 2017
درس خارج ولایت فقیه آیت الله مقتدایی / جلسه 17

ولایت برای خدا ذاتی و برای پیامبر اکرم و ائمه تبعی و تفویضی است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ آیت الله مقتدایی گفت: آیه مورد بحث در سوره مائده ولایت الهی را که مختص خداوند است، برای پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) نیز ثابت می کند، ولی خصوص امیرالمؤمنین(ع) را ذکر نکرده است لکن با وصف اعطای انگشتر در نماز، شأن نزول آیه سبب اثبات ولایت امیرمومنان علیه السلام می شود.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله مقتدایی، در جلسه هفدهم درس خارج ولایت فقیه که روز شنبه اول آبان سال 95 در مدرسه دارالشفاء برگزار گردید به بررسی آیه اعطای انگشتر در نماز و ثبوت ولایت امیرمومنان علیه السلام و پاسخ به شبهات پرداخت و گفت: با بیان روایت امام صادق علیه السلام در مورد ماجرای ملاقات سرشناسان یهود با رسول خدا (ص) که در ذیل آیه آمده است، بالملازمه استفاده می‌شود که بعد از پیغمبر(ص)، علی(ع) وصی او است و با توجه به آیه بعد و به اعتبار شأن نزول آیه ثابت می‌شود که ذات مقدس پروردگار ولایت مختصه خود را به امیرمؤمنان(ع) نیز تفویض کرده است.

وی در ادامه گفت: از سیاق آیه شریفه که هر سه مورد را با یک ولایت ذکر کرده است مشخص می شود که هر سه ولایت از یک جنس است و با هم متفاوت نیست و آیه بعدی قبول ولایت را سبب پذیرش حزب الله می داند.

این استاد حوزه در پایان تصریح کرد: وقتی می‌بینیم جمعی از علماء، مفسرین، زباندانان، متکلمین بالاتفاق این روایت را نقل کردند حال اگر عده‌ای از اهل تسنن می‌گویند که این روایت جعلی است اصلاً قابل اعتنا نیست؛ مضافا بر اینکه بعضی مثل ابن تیمیه در یک ادعای افراطی گفته ­اند اجماع وجود دارد که این روایات جعلی است و این یک ادعای عجیبی است.

 

تقریر درس

خلاصه ای از مباحث گذشته

مرحوم طبرسی در مجمع البیان می فرماید: بیش از 30 کتاب از منابع معروف اهل سنت وجود دارد که قضیه شأن نزول آیه در مورد امیرالمومنین علیه السلام را ذکر کرده اند.

طبری، واحدی، سیوطی، سبط ابن جوزی، شبلنجی، ابن حجر عسقلانی، تفسیر درّالمنثور، کنز العمال، مسند ابن وردویه، مسند ابن الشیخ، صحیح نسائی و کتاب الجمع بین الصحاح الستة این موضوع را نقل کرده اند.

همه اینها اعتراف دارند که شأن نزول آیه امیرالمومنین علیه السلام است و علاوه بر آن خود حضرت در برخی موارد حساس، این شأن نزول را که در مورد خودشان است، نقل می فرمایند.

آنچه که ما از آیه می‌خواستیم کاملا استفاده می‌شود که خداوند این ولایت و تدبیر امور جامعه را به پیامبر عرضه کرد و بعد نیز به امیرمومنان علیه السلام منتقل شد، منتها می‌خواهیم در ضمن عرض کنیم که بالملازمه می‌فهماند که خلیفه بلافصل پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم، امیرالمؤمنین علیه السلام است.

شاهد بر این مطلب نیز این است که عده‌ای این آیه را برنمی‌تافتند که چرا پیامبر اسلام، امیرمومنان علیه السلام را جانشین قرار دادند.

 

بررسی نکات و شبهات شأن نزول آیه ولایت

آیه‌ مورد بحث دلالت داشت بر اینکه ولایت کلیه و رهبری جامعة مختص خداوند، برای پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) ثابت است و علاوه بر این بالملازمه می‌رساند که وجود مبارک حضرت امیر(ع) با این مقام ولایتی که از طرف خداوند دارد خلیفه بلافصل پیامبر است.

آیات و روایاتی که خواندیم دلالت بر ولایت داشت و این آیه می‌رساند که همان ولایتی که برای خداوند است، برای پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) نیز هست، ولی خصوص امیرالمؤمنین(ع) را ذکر نکرده است لکن با وصفی(الذین آمنوا) که آورده است شأن نزول آیه را در خصوص ایشان می‌دانند که در حال رکوع در نماز انگشتر در راه خدا انفاق کردند.

روایتی نیز داریم که علاوه بر ثبوت ولایت برای امیرالمؤمنین(ع) وصایت را نیز از این آیه استفاده می‌کند .مرحوم صدوق در امالی به سند صحیح نقل کرده است و نیز مرحوم علامه طباطبائی در المیزان از جمله روایاتی که استناد می‌کند همین روایت است.

مرحوم صدوق نقل می‌کند: «أَخْبَرَنِی عَلِیُّ بْنُ حَاتِمٍ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعْدٍ [سَعِیدٍ] الْهَمْدَانِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْمُحَمَّدِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا کَثِیرُ بْنُ عَیَّاشٍ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام‌ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الْآیَةَ قَالَ إِنَّ رَهْطاً مِنَ الْیَهُودِ أَسْلَمُوا»

ابی جارود از امام صادق(ع) نقل می‌کند که حضرت امام صادق(ع) در مورد آیه 55 سوره مائده «سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند همانها که نماز را برپا مى‌دارند، و در حال رکوع، زکات مى‌دهند.»

فرمودند: گروهی از سرشناسان یهود آمدند و اسلام آوردند.«مِنْهُمْ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَلَامٍ وَ أَسَدٌ وَ ثَعْلَبَةُ وَ ابْنُ یَامِینَ وَ ابْنُ صُورِیَا» که از جمله آنها عبدالله بن سلام و اسد و ثعلبة و ابن یامین و ابن صوریا بودند .

«فَأَتَوُا النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله و سلم فَقَالُوا یَا نَبِیَّ اللَّهِ إِنَّ مُوسَى علیه السلام أَوْصَى إِلَى یُوشَعَ بْنِ نُونٍ» نزد پیامبر آمدند و پرسیدند که حضرت موسی در زمان حیات خود به یوشع بن نون وصیت کرد. «فَمَنْ وَصِیُّکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ وَلِیُّنَا بَعْدَکَ»

شما نیز پیامبر هستید، وصی شما چه کسی است؟ و ولیّ ما بعد از شما چه کسی است؟ «

«فَنَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُون»

 سپس این آیه نازل شد: «سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‌اند همانها که نماز را برپا مى‌دارند، و در حال رکوع، زکات مى‌دهند.

ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم: قُومُوا فَقَامُوا فَأَتَوُا الْمَسْجِدَ

سپس رسول خدا فرمود برخیزید با من بیایید و همه را به مسجد آورد،

فَإِذَن سَائِلٌ خَارِجٌ؛ هنگام ورود به مسجد دیدند سائلی از مسجد بیرون می‌آید،

فَقَالَ یَا سَائِلُ أَمَا أَعْطَاکَ أَحَدٌ شَیْئاً؛ فرمودند: ای سائل در مسجد کسی چیزی به تو داد؟«

قَالَ نَعَمْ هَذَا الْخَاتَمَ؛ سائل گفت بله این انگشتر را به من دادند.

قَالَ مَنْ أَعْطَاکَهُ؛ پیامبر فرمودند چه کسی داد؟ 

قَالَ أَعْطَانِیهِ ذَلِکَ الرَّجُلُ الَّذِی یُصَلِّی؛ سائل گفت آن آقایی که نماز می‌خواند داد.

قَالَ عَلَى أَیِّ حَالٍ أَعْطَاکَ؛ پیامبر فرمودند در چه حالی بود؟ 

قَالَ کَانَ رَاکِعا؛ً سائل گفت در حال رکوع بود. 

فَکَبَّرَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله و سلم؛ در این هنگام پیامبر با صدای بلند تکبیر گفتند .

وَ کَبَّرَ أَهْلُ الْمَسْجِدِ؛ و اهل مسجد هم تکبیر گفتند.

 اینجا بود که مصداق آیه معلوم شد سپس در ادامه پیامبر فرمودند:

فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله و سلم عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَلِیُّکُمْ بَعْدِی؛ علی بعد از من ولیّ شماست.

قَالُوا رَضِینَا بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِالْإِسْلَامِ دِیناً وَ بِمُحَمَّدٍ نَبِیّاً وَ بِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَلِیّاً؛ و گروه یهود هم گفتند ما به پروردگاری خدا و ایمان به دین اسلام و نبوت محمد و ولایت علی ابن ابیطالب راضی شدیم و قبول کردیم .

فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‌ (وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ) سوره مبارکه مائده آیه 56

 سپس آیه بعد اینجا نازل شد: «و کسانى که ولایت خدا و پیامبر او و افراد با ایمان را بپذیرند، پیروزند (زیرا) حزب و جمعیّت خدا پیروز است.»

این دو آیه پشت سر هم نازل نشد بلکه با فاصله نازل شد. در آیه اول فرمود که ولیّ شما 1- خدا   2- رسول  3- کسانی که ایمان آورده‌اند. سپس در آیه بعد توضیح می‌دهد.

مرحوم علامه در تفسیرالمیزان می‌فرماید: یَتَوَلَّ یعنی اخذ بالولایة؛ یعنی ولایت را قبول کردند - پاداش کسانی که این سه گروه را به عنوان ولیّ قبول کردند و به آن اخذ نمودند این است که﴿فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ﴾

 مرحوم علامه می‌فرماید: «واقع موقع الجزاء و لیس به بل هو من قبیل وضع الکبرى موضع النتیجة للدلالة على علة الحکم» این «فإن حزب الله» جزاء شرط نیست، بلکه جای جزا واقع شده و از قبیل قرار دادن کبری در جای نتیجه است بخاطر دلالت بر علت حکم و تقدیر آن این است. «و من یتول فهو غالب لأنه من حزب الله و حزب الله هم الغالبون، فهو من قبیل الکنایة عن أنهم حزب الله»؛ یعنی کسی که ولایت این سه گروه را پذیرفت پیروز است و به رستگاری و به نتیجه زحمات خود رسیده است چرا که در گروه خداوند است و تحت ولایت او قرار خواهد گرفت و به همین خاطر پیروز است.

این مطلب کنایه از این است که کسانی که ولایت این سه گروه را بپذیرند تحت ولایت خدا قرار می‌گیرند.

 

نتیجه بحث

پس از این روایت که در ذیل آیه آمده است بالملازمه استفاده می‌شود که بعد از پیغمبر(ص) علی(ع) وصی او است و با توجه به آیه بعد و به اعتبار شأن نزول آیه ثابت می‌شود که ذات مقدس پروردگار ولایت مختصه خود را به امیرمؤمنان(ع) نیز تفویض کرده است.

 

ولایت واحده

ظاهر آیه این است که این ولایت که مختص خداست و به پیامبر و امیرمومنان علیهما السلام داده شد از سنخ واحد است و دو گونه نیست بلکه یک ولایت است که بالاصالة برای خدا است و با همان اختیار تام به معنای رهبری و تکفّل امور ملت تفویض شده است.

 

بررسی ادله واحد بودن ولایت

سیاق آیه می‌فرماید: إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُوا

 لفظ «وَلِیّ» مفرد آمده و تکرار نشده است. «ولیّ شما خدا، رسول و کسانی که ایمان آورده‌اند، هستند» اسناد ولایت علی السواء به هر سه داده شده است و ظاهر سیاق این است که یک نوع ولایت است.

مرحوم علامه طباطبائی می‌فرماید اگر ولایت منسوب به خدا، ولایت منسوب به نبی و ولایت منسوب به ولیّ؛ متفاوت بود باید ولایت تکرار می‌شد نه اینکه یک لفظ بیاید و اسناد به هر سه داده شود.

 

بیان شاهد

نظیر آن را در موارد دیگری در قرآن داریم. از جمله آیه: قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِین/ سوره مبارکه توبه آیه 61

بعضی به حضرت رسول اکرم (ص) عیب می‌گرفتند که پیامبر گوشی است و هر که آمد هر چه گفت پیامبر قبول می‌کند و همچنان گوش می‌دهد و چیزی نمی‌گوید.

در جواب خطاب آمد که بگو پیامبر گوشی به نفع شما است یعنی پیامبر بجای اینکه در مقابل حرف دیگران متغیّر و خشمگین شود و فرد را از خود براند، به سخنان او گوش می‌دهد، لکن به خدا ایمان دارد و به دستور او عمل می‌کند نه به سخنان افراد اما مومنین را هم تصدیق می‌کند و این ادب معاشرتی است که پیامبر داشتند، ردّ نمی‌کردند اما در عمل نیز تصدیق نمی‌کردند.

در این آیه لفظ «یؤمن» دو نوع عمل است لذا تکرار شده است؛ یعنی ایمان به خدا و ایمان به مؤمنین دو نوع است و دو معنای متفاوت دارد:

1-ایمان به خدا یعنی اینکه به دستور و فرمان خداوند عمل می‌کرده است و از او اطاعت می‌نمودند.

2-اما ایمان به مؤمنین یعنی اینکه آنها را تصدیق می‌کرد اما نه اینکه دقیقاً طبق سخنان آنان عمل نماید بلکه طبق دستور خداوند عمل می‌نمودند.

هر دو کلمه «یؤمن» در این آیه به پیامبر اسناد دارد اما معنای متفاوتی دارد و لذا تکرار شده است.

اگر در آیه مورد بحث ما نیز ولیّ دو نوع بود و ولایت منسوب به الله، ولایت منسوب به نبی و ولایت منسوب به ولیّ متفاوت بود باید لفظ «ولیّ» تکرار می‌شد حال آنکه تکرار نشده است.

در سیاق واحد، نسبت ولایت به خدا، رسول و کسانی که ایمان آورده‌اند داده شده است .آیه، «ولایت» را می‌فرماید لکن لازمه ولایت این است که وصی پیامبر باشد.

 

مؤید بودن آیه بعدی بر سیاق آیه ولایت

وَ مَن یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَلِبُون/ سوره مائده آیه 56

و کسانى که ولایت خدا و پیامبر او و افراد با ایمان را بپذیرند، پیروزند (زیرا) حزب و جمعیّت خدا پیروز است.

آیه دوم هم سیاق را تایید می‌کند یعنی کسی که سه ولایت را قبول کند، حزب الله و تحت ولایت الله است. پس معلوم می‌شود که ولایت یک سنخ ولایت است که هر سه آنها حزب الله است.

 

تفاوت ولایت خدا، رسول و وصی

ولایت برای خداوند به دلیل عقل و نقل ذاتی است که قبلا گفتیم و برای پیامبر و ائمه تبعی و تفویضی است.

بیان شد که ولی به معنای محبت نمی‌تواند باشد بلکه رهبری کلی و تکفل امور جامعه است. وقتی ولایت این معنی را دارد و همان را به پیامبر اسناد داد می‌گوییم سیاق می‌گوید همان ولایت برای پیامبر است و فقط فرق آن در اصلی و تبعی بودن است.

مرحوم علامه تحلیلی در ذیل دارند که نتیجه‌ای دارد و به همین خاطر بررسی می‌کنیم.

ایشان می‌فرمایند: «اقول و الروایات فی نزول الآیتین فی قصة التصدّق بالخاتم کثیرة أخرجنا عدة منها من کتاب غایة المرام، للبحرانی، و هی موجودة فی الکتب المنقول عنها، و قد اقتصرنا على ما نقل علیه من اختلاف اللحن فی سرد القصة. و قد اشترک فی نقلها عدة من الصحابة کأبی ذر و ابن عباس و أنس بن مالک و عمار و جابر و سلمة بن کهیل و أبی رافع و عمرو بن العاص، و علی و الحسین و کذا السجاد و الباقر و الصادق و الهادی و غیرهم من أئمة أهل البیت علیهم السلام.» تفسیر المیزان ج 6 ص 25

روایاتی که در ذیل این دو آیه آمده کثیر است تعدادی را از کتاب غایه المرام نقل کردیم و این روایات را عده‌ای از صحابه مثل ابی‌ذر، ابن عباس، انس بن مالک، عمار یاسر، جابر بن عبدالله، سلمة بن کهیل، ابی رافع، عمرو بن العاص. و گروهی از خود اهل‌بیت علیهم السلام نیز این روایات را نقل کرده‌اند و نیز خود حضرت علی امیرالمؤمنین(ع) که علی(ع) به ابوبکر گفت: انشدک بالله

آیا این آیه در مورد من نازل شد یا در مورد تو؟

گفت: در مورد شما!

حضرت امام حسین، حضرت امام سجاد، حضرت امام باقر، حضرت امام صادق و حضرت امام هادی علیهم‌السلام  و دیگر ائمه اهل‌البیت علیهم السلام نیز همین مطلب را بیان فرموده اند.

و قد اتفق على نقلها من غیر رد أئمة التفسیر المأثور کأحمد و النسائی و الطبری و الطبرانی و عبد بن حمید و غیرهم من الحفاظ و أئمة الحدیث و قد تسلم ورود الروایة المتکلمون، و أوردها الفقهاء فی مسألة الفعل الکثیر من بحث الصلاة، و فی مسألة «هل تسمى صدقة التطوع زکاة» و لم یناقش فی صحة انطباق الآیة على الروایة فحول الأدب من المفسرین کالزمخشری فی الکشاف، و أبی حیان فی تفسیره، و لا الرواة النقلة و هم أهل اللسان.» همان منبع

مرحوم صدوق در ادامه می‌فرماید: گروه‌های مختلف علمی این روایت را نقل کردند.

1-    مفسرین: بدون اینکه ایرادی به این روایت گرفته باشند ائمه تفسیری مثل احمد، نسائی، طبری، طبرانی، عبد بن حمید نیز این روایت را نقل کردند.

2-    محدثین: و نیز حفّاظ و ائمه حدیث نیز این روایت را نقل کردند.

3-    متکلمین: علمای علم کلام نیز این روایت را نقل کردند.

4-    فقیهان: و نیز فقهاء در دو مکان این روایت را ذکر کردند:

الف) در بحث صلاة، در بحث فعل کثیر این روایت را ذکر کردند.

ب) در بحث زکات مستحبی که آیا به آن زکات گفته می‌شود یا خیر؟ این روایت را ذکر کردند که وقتی این آیه نازل شد هنوز آیه زکات نازل نشده بود و این زکات به معنای انفاق در راه خداست، پس مراد زکات اصطلاحی نیست.

5-    ادیبان: علمای ادبیات نیز اینکه اینجا مراد از جمع «الذین آمنوا» انطباق بر یک نفر باشد مناقشه نکردند و روایت را نقل کردند؛

یعنی وقتی در ذیل آیه روایت ذکر شد ادباء اشکال نکردند که آیه «الذین آمنوا» جمع است و تطبیق بر یک نفر صحیح نیست. چون نظائر اینگونه تعبیر در قرآن زیاد است.

نظیر آیه مباهله که از حضرت فاطمه سلام الله علیها به نساء تعبیر شده است: قُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبین/ سوره آل عمران آیه 63

از طرفی مرحوم طبرسی نیز ذیل آیه ولایت می‌فرماید: استفاده از لفظ جمع برای مفرد متعارف اهل لغت است. تفسیر مجمع البیان ج 3 ص 127

6-    روات: روات نقله یعنی راویانی که این روایت را نقل می‌کردند، زباندان بودند و ایرادی بر استعمال لفظ جمع برای مفرد نگرفتند.

فلا یعبأ بما ذکره بعضهم: أن حدیث نزول الآیة فی قصة الخاتم موضوع مختلق، و قد أفرط بعضهم کشیخ الإسلام ابن تیمیة فادعى إجماع العلماء على کون الروایة موضوعا؟

و هی من عجیب الدعاوی، و قد عرفت ما هو الحق فی المقام فی البیان المتقدم.»

وقتی می‌بینیم این جمع از علماء، مفسرین، زباندانان، متکلمین بالاتفاق این روایت را نقل کردند حال اگر عده‌ای از اهل تسنن می‌گویند که این روایت جعلی است اصلاً قابل اعتنا نیست. مضافا بر اینکه بعضی مثل ابن تیمیه در یک ادعای افراطی گفته که اجماع وجود دارد که این روایات جعلی است و این یک ادعای عجیبی است.

در نتیجه می‌گوییم این ایرادی که می‌گیرند دلیل بر این است که دلالت بر ولایت علی بن ابیطالب(ع) دارد. لذا به تکاپو و تلاش افتادند که روایت را به جعلی بودن نسبت دهند و نیز تلاش کردند ایرادات دیگری هم مطرح کنند که بعداً پاسخ آن را بیان می‌کنیم./904/926

                                                                                                            تقریر: محسن جوادی صدر

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۹ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۱:۵۱
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۰۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۹
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۰۴
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۵۳