vasael.ir

کد خبر: ۴۳۱۹
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۶ - 30 January 2017
فقه‌الاجتماع/ استاد مبلغی/ جلسه 17

بررسی نظریه کلامیِ شأن و منزلت در قرآن

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ استاد درس خارج حوزه علمیه قم به نظریه کلامیِ شأن و منزلت اشاره کرد و گفت: مباحث «شأن و منزلت و نسبت آن با فعل الهی» و به عبارت دیگر مباحث «جامعه، فرهنگ و فطرت» نسبت وثیقی با اعتباریات مرحوم علامه طباطبایی دارد.

به گزارش سرویس جامعه و تمدن اسلامی پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت‌الاسلام والمسلمین احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری، شنبه 6/10/95 در هفدهمین جلسه درس خارج فقه‌الاجتماع به موضوع نظریه کلامیِ شأن و منزلت و مطالعه تمرینی روی یک آیه جهت اثبات نظریه کلامی شأن اشاره کرد و گفت: در جلسه شانزدهم مطرح شد که در ارائه نظریه کلامیِ شأن و منزلت اجتماعی، باید هر دو سنخ نظریه کلامی فعال شود و به کار گرفته شود.

در نظریه کلامی از سنخ اول، دنبال اثبات این مطلب هستیم که شأن و منزلت اجتماعی (= اصل پدیده منزلت یابی اجتماعی و اصل متعدد بودن شأن و منزلت های اجتماعی) یا مجعول شارع است یا لازمه غیر مفارق برای آن است؛ در این راستا،  آیه 34 سوره نمل: «قَالَتْ إِنَّ ٱلْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُواْ قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُواْ أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً  وَکَذَلِکَ یَفْعَلُونَ» مطرح گردید و نتیجه گرفته شد که جامعه به عنوان مجعول الهی، فعلی از افعال الهی است و شأن و منزلت اجتماعی نیز به عنوان لازمِ غیر مفارق آن، فعلی از افعال الهی است.

در این جلسه، آیه بیست و بیست و یک از سوره اسراء «کلا نمدّ هولاء و هولاء من عطاء ربّک و ما کان عطاء ربّک محظورا (20) انظر کیف فضّلنا بعضهم على بعض و للآخرة اکبر درجت و اکبر تفضیلا(21)» مطرح می شود و با کوشش مفهومی – استدلالی به نتیجه مطلوب می رسیم و این دو آیه به عنوان دلیل دوم قلمداد می گردد.

در این دلیل، واژه تفضیل آمده است که به دو صورت متصور است؛ الف: تفضیل و برتری معنوی و تقوایی که نزد خداست و ما اطلاعی از آن نداریم و ب: تفضیل و برتری در عرصه زندگی دنیای که ناظر است به تمایزات اجتماعی و امکانات خاص اجتماعی بعضی بر بعضی دیگر.

با ضمیمه کردن دو مقدمه به یکدیگر به نتیجه مطلوب دست می یابیم:

 

1. مقدمه اول:

بدیهی است که صورت اول (الف) مراد نیست و نمی تواند مراد باشد؛ زیرا اولا ً قبلش «کلا نمد هولاء» آمده است که مرتبط با همه انسانهاست نه فقط مومنین و ثانیا ً در آخرت هم همین درجات (= تفاوت ها و نابرابری ها) و تفضیل ها وجود دارد و در یک تقابل با تفضیل و برتری قبلی قرار گرفته است، ثالثا ً واژه «انظر» تصریح دارد که قابل دیدن است، رابعا ً واژه «کیف» به متعلق نگاه کردن اشاره می کند؛ یعنی نگاه کن کیفیت و چگونی برتری دادن را، بنابراین مراد از تفضیل و برتری در این آیه از نوع برتری های موجود در زندگی اجتماعی و دنیایی انسانهاست.

 

2. مقدمه دوم:

خدای متعال، این تفضیل و برتری را به خودش نسبت داده است.

نتیجه: اصل وجود و تعدد شأن و منزلت های اجتماعی ، فعل خداوند است و تصور جامعه بدون تعدد منزلت و شئون و برتری عده ای بر عده دیگر ممکن نیست.

نکته مهمی که بارها تذکر داده شده است این که: بحث در اصل وجود منزلت ها و برتری هاست نه مصادیق آنها که ممکن است از نوع منزلت های کاذب یا انحرافی باشد و کاملا بر خلاف تکوین و فطرت الهی و در تضاد با شریعت باشد؛ هیچ وقت ادعا نشده است که این ها نیز فعل الهی به معنای مد نظر هستند؛ مراد از فعل الهی آن فعلی است که اراده انسان در آن راه ندارد و انسان در فعلیت یافتن آن مجبور است.

بعد از اثبات این مطلب، در مورد اینکه این فعل الهی و منزلت یابی ها چگونه اتفاق می افتد تحلیل های علمی متفاوتی وجود دارد. مثلا ممکن است گفته شود شکل گیری منزلت ها معلول امکاناتی است که خدا در خلقت انسانها به صورت متفاوت قرار داده است و بعضی دارند و بعضی ندارند یا بعضی کمتر و بعضی بیشتر دارند مثل موقعیت جغرافیایی، هوش و دیگر استعدادها و لذا منزلت ها لازمه یک مجعول هستند، کما اینکه طبق یک تفسیری ممکن است گفته شود که منزلت ها به عنوان بروز و ظهور آن امکانات، داخل در جعل الهی است نه اینکه لازمه مجعول است که البته جای تأمل و بررسی دارد.

 

  1. اشکال: در بالا گفته شد که مراد از فعل الهی، فعلی است که اراده انسان در آن دخیل نباشد، در حالی که ما منزلت ها را - که ادعا می شود فعل الهی است -  درک می کنیم و قوامش به درک ماست، پس منزلت ها محصول و معلول اراده ماست نه اینکه اراده ما در فعلیت یافتن آن ها دخیل نباشد.
  1. جواب: همین درک کردن منزلت ها نیز فعل الهی است و به اراده ما ربطی ندارد؛ چون مجبوریم که این منزلت ها و تفاوت ها و برتری ها را درک کنیم. این درک کردن برای بعضی از جوامع و بعضی از فرهنگ ها نیست تا امری تاریخی فرهنگی و نسبی باشد بلکه امری انسانی و جهان شمول است. آری، اصلا مگر می شود که تفاوت را در خلقت ندید؟ مگر همه یکسان هستند؟ در یک کلام، درک اصل شأنیت و منزلت ها فرهنگی و تاریخی نیست ولی درک شأن و منزلت هایی که در بستر تاریخ و زمان شکل گرفته است به اراده ما مرتبط است و از سنخ معرفت های فرهنگی تاریخی می شود که بعضی درست و بعضی نادرست است.

نکته: مباحث «شأن و منزلت و نسبت آن با فعل الهی» و به عبارت دیگر مباحث «جامعه، فرهنگ و فطرت» نسبت وثیقی با اعتباریات مرحوم علامه طباطبایی دارد که ان شاءالله در مباحث آینده به خصوص در نظریه فقهی فقه الاجتماع به آنها پرداخته میشود./102/825/م

مقرّر: مهدی طالعی اردکانی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۳ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۸:۱۹
طلوع افتاب
۰۶:۰۵:۳۰
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۰:۲۹
اذان مغرب
۲۰:۱۹:۰۲