vasael.ir

کد خبر: ۴۳۰۶
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۲ - 05 February 2017
معرفی کتاب؛

دین در روابط بین الملل

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ کتابی توسط جاناتان فاکس و شمئول سندلر با عنوان «دین در روابط بین الملل» که چاپ اول آن در سال 1389 توسط انتشارات دانشگاه امام صادق (ع) در تهران به چاپ رسید؛ مترجمین این کتاب محمد حسن خانی، سمانه امیرنیکوئی و مهشاد حسینی می باشند. مرکز نشر این کتاب تهران: بزرگراه شهید چمران، پل مدیریت،دانشگاه امام صادق (ع) می باشد.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل، کتاب «دین در روابط بین الملل» که چاپ اول آن در سال 1389 توسط انتشارات دانشگاه امام صادق (ع) در تهران به چاپ رسید.این کتاب 382 صفحه می باشد.

دو رخداد مهم یکی در پایان دهه هفتاد قرن بیستم و دیگری درآغاز دهه اول قرن بیست و یکم دین را به عنوان یک پدیده اساسی، تأثیرگذار  و غیرقابل انکار وارد معادلات روابط بین الملل نمود. اولین این رخدادها پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357  و دومین آنها واقع 11 سپتامبر 2001 بود.

این دو رخداد هریک به نوعی نظر پژوهشگران روابط بین الملل را به پدیده ای که بعدها اسلام سیاسی نام گرفت معطوف ساخت  و از این به بعد بود که تولید ادبیات در این حوزه مورد توجه محققین و تحلیل گران غربی قرار گرفت. مخرج مشترک تمام آثر تولید شده در این حوزه، تلاش برای تبیین عامل و فاکتور درین در روابط بین الملل و فهم بیشتر نقش و تأثیرگذاری آن برسیاست بین الملل بوده و هست. تألیف کتاب حاضر نیز در همین راستا صورت گرفته و مؤلفان آن تحلیل ها و مباحث خود را برنقش دین در مباحث سیاست خارجی و سیاست بین الملل متمرکز ساخته اند. این کتاب مشتمل بر 8 فصل می باشد.

بخش اول با عنوان «مقدمه» به توضیح مختصر فصل ها پرداخته است.

مباحث مربوط به بخش دو، دلایل بی توجهی به مذهب در روابط بین الملل را مطرح می کند.

بخش سوم به دنبال فهم ارتباط مشروعیت سیاسی و مذهبی در سیاست بین الملل است. چرا که در سیاست، مشرعیت به عنوان عامل مکمل قدرت فیزیکی به شمار می رود. مذهب یک منبع قوی مشروعیت است که باعث دوام رژیم می شود و نیاز به استفاده از عامل زور را کم می کند.

یکی دیگر از کاربردهای مذهب در سیاست خارجی که می توان از آن  به عنوان پشتیبانی از جنگ و صلح استفاده کرد. در سیاست بین الملل مذهب می تواند به عنوان منبع مشروعیت برای همکاری بین ملت ها و همچنین عامل جنگهای سخت و طولانی همچون جنگ های سی ساله به کار رود.

در بخش چهارم به دنبال پاسخ این سؤال هست که آیا مسائل داخلی مذهبی  و درگیری های درون مرزی به صحنه بین الملل نیز سرایت می کند این فصل همچنین توضیح می دهد که چگونه درگیری های مذهبی از مرزها عبور می کند و چگونه درگیری های محلی بین المللی می شود و چگونه درگیری ها برسر اماکن مقدس مسأله ای جهانی می شود.

در بخش پنجم تحلیل و بررسی عمیقی از مسائلی همچون تروریسم، بنیادگرایی مذهبی و اسلام سیاسی که به نوعی دارای اشتراکاتی بایکدیگر هستند می پردازد.

در بخش ششم نظریه برخورد تمدن ها ی هانتینگتون مورد بررسی قرار می گیرد. براساس تئوری هانتینگتون برخورد تمدن ها مهم ترین و شدیدترین نوع درگیری ها پس از جنگ سرد است.هانتینگتون در نظریه برخورد تمدن ها از واژه مذهب استفاده نمی کند اما نوع تعریفی که از تمدن ها ارائه می دهد، جهت گیری مذهبی دارد. این فصل به بررسی تجربی تأثیر مقایسه ای مذهب و تمدن ها و جدایی طلبی بر درگیری های قومی طی سالهای 1990 خواهد پرداخت.

در بخش هفتم به بررسی نقش مذهب در منازعه فلسطین و اسرائیل با توجه به موضوعاتی که در فصول گذشته مطرح شد، می پردازد. هدف اصلی کامل کردن پژوهش تجربی حاضر از طریق روش شناسی مطالعه موردی است. نویسنده ضمن بیان نقش مذهب و تأثیر آن بر مسلمانان و هم یهودیان درگیر در منازعه، سعی دارد به بررسی نقش آن در خشونت رو به رشد بپردازد و به این نتیجه می رسد که درحالی که دو طرف تحت تأثیر انگیره ها و باورهای مذهبی هستند در نهایت بیشتر به دنبال منافع سیاسی تا تمایلات مذهبی هستند.

فصل دوم با عنوان «بُعد مغفول مانده» به این نکته توجه می کند که در بعضی از رشته ها مانند جامعه شناسی به نقش مذهب به عنوان پایه ای در شناخت جامعه توجه نمی کنند. تمایل به نادیده گرفتن مذهب تاحدی ریشه در غرب محور بودن علوم اجتماعی دارد. علت اینکه تئوری ورابط بین الملل مذهب را عیمقاً  نادیده گرفته است ، این است که این رشته نسبت به دیگر رشته های علوم اجتماعی بسیار غرب محورتر است. اگر در عناصر تئوری روابط بین الملل دقیق شویم می توانیم این ریشهای مذهبی را پیدا کنیم: اسمیت گونه های مختلفی را از ملی گرایی بیان می کند  که ریشه های آن در هویت های مذهبی دارد و این که ملی گرایی شباهت های زیادی به مذهب دارد. هنجارهای مدنی که توسط دولت های سکولار ارائه می شوند، خصیصه هایی شبیه به مذهب دارند. در نهایت برخلاف آنچه که انتظار می رفت عنصار مدرنیته موجب از بین رفتن مذهب شوند، موجب تجدید حیات آن شده اند.مباحث مطرح شده در این فصل عبارت است از: رد مذهب در تئوری روابط بین الملل و ریشه غربی آن، منشأ ضد مذهبی تئوری های اصلی روابط بین الملل، مدرنیته عامل ظهور مجدد مذهب و...

فصل سوم با عنوان «دین و مشروعیت» می باشد. هدف این فصل اثبات این مسأله است که مشروعیت مذهبی هم بر سیاست بین المللی تأثیرگذار بوده وهم به عنوان ابزاری است که سیاست گذاران در سیاست خارجی از آن بهره می برند، آن هم زمانی که مذهب به طور مستقیم وبی واسطه تأثیرگذار است. مسأله فوق واقعیتی است که قبل از عصر روشنفکری وجود داشته است. همچنین نویسنده نشان داده است که چگونه مذهب به صورت ابزاری قوی و مؤثر جهت استفاده در سیاست خارجی درآمده است و می توان از مذهب جهت توجیه و حمایت از سیاست ها بهره برد. در بیشتر موارد مذهب ابزار مناسبی جهت توجیه اموری است که با هیچ ابزار دیگر قابل توجیه نیستند. همچنین مفاهیم مذهبی اخلاق به طرز پیچیده ای با توجهات اخلاقی و دستورالعمل های جنگ پیوند خورده است. با این وجود برای خیلی ها مذهب تنها یک بعد از روابط بین الملل است و محدودیت ها و پیچیدگی های بسیاری دارد. مذهب شمشیری دولبه است که می توان توسط افراد غیر سیاسی و دیگر سیاست گذاران جهت مخالفت با سیاستها و یا تأثیرگذاری بر تصمیمات دیگر سیاست گذاران به کار رود مذهب همچنین می تواند برای تأثیرگذاری برکسانی که باورهای مشابه دارند، به کار رود؛ ضمن اینکه می تواند باعث برانگیخته شدن مخالفت افرادی شود که این باورها را ندارند و در نهابت اینکه مشروعیت مذهبی، ابزار قدرتمند متقاعدسازی است و تنها به هیمن امر محدود می شود و از دیدگاه واقع گرایان دارای قدرت مادی و ملموس، و قابل تشخیص نیست. با این وجود دلایل نظری و عینی وجود دارد که ثابت می کند مشروعیت مذهبی بر عملکرد سیاست بین الملل تأثیرگذار است. سنت قدرتمندی وجود دارد که براساس آن، مسائل هنجاری مثل مذهب بر تصمیم های سیاسی از جمله آنهایی که به حوزه سیاست خارجی مربوط می شوند تأثیرگذار هستند. در این فصل نمونه های بسیاری از تأثیرمشروعیت مذهبی بر رفتار سیاسی ذکر شد. این نمونه ها شامل مبانی مشروعیت سیاسی در اندونزی، سیاست خارجی دولت اسلامی ایران، تلاش ها جهت ایجاد نژادی در ایالات متحده آمریکا، توصیف شوری سابق به امپراتوری شیطانی توسط ریگان رئیس جمهور آمریکا، ارتباط بین مشارکت در مراسم کلیسا و مشارکت سیاسی در ایالات متحده امریکا، توصیف پرزیدنت بوش از برخی ازدولت ها به عنوان محور شرارت به منظور توجیه حمله به عراق، نقش دوگانه مشروعیت مذهبی هم در مشروعیت بخشی  و هم در شکل گیری مخالفت با دولت های آمریکای لاتین، تأثیر منفی مشروعیت مذهبی بر بسیاری از اسرائیلی های سکولار، توجیه موعودگرایانه صیونیسم مذهبی در اسرائیل، نقش کلیسای اصلاح گرای آفرقای جنوبی در حمایت اولیه  و سپس مخالفت با آپارتاید، نقش قدرت هنجاری در موفقیت جنبش های مردم بومی و متوسل شدن صدام حسین به اسلام جهت توجیه عملکرد خود طی جنگ خلیج فارس همگی در زمره این نمونه هاست لازم به ذکر است با توجه به مطالب گفته شده نمی توان نقشی که مشروعیت مذهبی در سیاست خارجی بازی می کند را نادیده گرفت. مذهب یک ابزار چندگانه است که می تواند هم به جنگ وهم به صلح مشروعیت ببخشد. علت مؤثر بودن مشروعیت مذهبی در روابط بین الملل: 1ـ عوامل هنجاری (که مذهب یکی از آنها است) تأثیر رو افزایشی بر روابط بین الملل دارد 2ـ توجه رو به افزایش فایده گرایی نشان دهنده این است که دیگر عوامل فرهنگی مانند ملی گرایی و قومیت به فعالیت های سیاسی مشروعیت می بخشد. 3ـ هویت به طور واضحی بر سیاست بین الملل تأثیر دارد و مذهب نیر بر هویت اثر می گذارد.برخی مباحث مطرح شده در این فصل عبارت است از: محدودیت های مشروعیت مذهبی، قدرت هنجاری در رابط بین الملل، فایده گرایی ابزار گرایانه، مذهب و مشروعیت بخشی به جنگ، مذهب به عنوان اساس مشروعیت سیاسی و...

فصل چهارم با عنوان «منازعات مذهبی محلی به مثابه مباحث و موضوعات بین المللی» می باشد. این فصل به بررسی راه های گوناگونی پرداخت که از طریق آنها منازعات مذهبی محلی می تواند از محدوده یمرزهای داخلی عبور کرده و به مسائل بین المللی تبدیل شوند. همچنین این مسأله مورد بحث قرار گرفت اگرچه درگیری های غیرمذهبی از مرزها عبور می کنند اما این امکان در درگیری های مذهبی بیشتر است که دلیل ان این است که اگرچه عواملی که باعث عبور منازعات از مرزها می شوند در مورد منازعات مذهبی نیز صادق هستند اما عوامل دیگر منحصر به فردی در تسری منازعات مذهبی به خارج از مرزها نقش دارند. شاید تجلی آشکار این پدیده ، الگوی مداخلات بین المللی است. شواهدی که در این فصل مطرح شد نشان می دهد اگرچه ممکن است مداخلات بین المللی در انواع درگیری ها روی می دهد اما احتمال آن در گیری های مذهبی بیشتر است. علاوه بر این دولت هایی که به مداخله در منازعات می پردازند ترجیح می دهند با کسانی که به نفع آنان مداخله می کنند، قرابت مذهبی داشته باشند. بنابراین نگرانی هایی مانند حقوق بشردوستانه، امنیت و قدرت سیاسی نقش مهمی در تصمیم گیری جهت مداخله در ردگیری دارند، اما مذهب غالباً نقش تعیین کننده ای جهت مداخله در منازعه را ایفا می کند. این موضوع در تضاد شدید با ادعاهای قومی و ملی برسرمکان های تاریخی قراردارد. برای نمونه ادعای صرب ها مبنی بر اینکه کوزوو محل تولد مردم صرب است، موجب جلوگیری از دخالت نظامی ناتو علیه فعالیت های خشونت آمیز صرب ها برای به دست گرفتن کنترل منطقه نشد. اگرچه ممکن است منازعات به دلایل گوناگونی از مرزها عبور کند اما دلایل مذهبی این امر را شدت می بخشد. نگرانی واقع گرایان درباره موازنه قدرت و امنیت ملی، دولت های به فعالیت های بشردوستانه و اقتصادی برمی انگیزد همچنین وابستگی متقابل اقتصادی موجب تأثیرگذاری این درگیری ها بر دیگر کشورها شده است. شاید این عوامل توضیح دهنده بسیاری از عملکردهای یک کشور باشد. علاوه بر این با توجه به وجود افراد غیر دولتی مانند اسامه بن لادن که عامل محرک بسیاری از منازعات محلی بوده و حتی طرحی بین المللی بدین منظور را دنبال می کند، درک سنتی از روابط بین الملل که محوریت را به دولت می دهد نمی تواند دیدگاه درستی از سیاست بین الملل را ارائه دهد. مباحث مطرح شده در این فصل عبارت است از: مذهب و مداخله بین المللی، گسترش منازعه مذهبی به ورای مرزها،بین المللی شدن درگیری های محلی و...

فصل پنجم باعنوان «پدیده های فراملیتی» می باشد.هدف این فصل نشان دادن این موضوع است که اشکالی از سازمان ها، نهادها و مسائل دینی وجود دارند که در محدوده ی هیچ کشوری به تنهای نمی گنجند، پس فراملیتی هستند. پدیده موجودیت سیاسی که از مرزهای سیاسی کشورها و سرتاسر ملیت ها فراتر رفته است در مجموع نه به طور کامل با مدل فراملیتی سیاست بین المللی که توسط کوهن و نای در سال 1970 گسترش پیدا کرد، هم خوانی دارد.

بنیادگرایی دینی از منظر معنا، پارادایم دولت محوری در روابط بین الملل را که توسط غرب در هر دو بعد سازمانی و نیز موضوعی ارتقا پیدا کرده بود، پشت سرگذاشت. بنیادگرایی یا افراطی گرایی دینی به علت خصومت پیروانش بادولت مدرن، پدیده ای بین المللی است که نقشی اساسی در دو جنبه داخلی و بین المللی سیاست ایفا می کند.

ریشه های آن نیز در رویه های متصل با سیستم بین المللی می باشد. هدف بنیادگرایان، حفظ هویت خود از شرّ سکولاریزم و مدرنیته است. نمایان ترین ظهور بین المللی بنیادگرایی دینی در دوران اخیر، اسلام سیاسی بوده است. طرفداران اسلام سیاسی احساس می کنند که هویت های سنتی و اخلاقیات تحت هجوم قرار گرفته اند پس باید مورد حمایت قرار بگیرند. در میان ادیان اصلی، تظاهر اسلامی بنیادگرایی یعنی اسلام سیاسی به طرز خاصی هم در داخل جهان اسلام و هم درتقابل آن با غرب فعال بوده است. بنابراین اسلام سیاسی چالشی را به ویژه نسبت به سازمانهای غربی دخیل در سیاست بین الملل به نمایش گذاشته است.

تروریسم مرتبط با دین، خصوصاً از زمان 11 سپتامبر 2001، در شکل گیری مجدد سیاست خارجی تعدادی از کشورها نقش داشته است.تروریسم یک تضاد حکومت ـ قلمرویی (تضاد میان حکومت و قلمرو) برمبنای نظم فراملیتی است ترورریسم وابسته به دین چالشی جدی در برابر نظم موجود در جهان است که هدف آن تبدیل نظم سکولار مدرن به نمونه دینی آن می باشد.

جنبش میسیونری (مبلغین دینی) غالباً به دولت ها و فرهنگهای بومی صدمه وارد می کنند زیرا مبلغان دینی از ادیان مختلف به سفر بین المللی می روند تا هم کیشانی جدید برای دین خود بیابند.تبلیغ دینی مثال روشنی از یک فعل و انفعال فراملیتی در بین جوامعی است که از روابط متقابل در سطح بی الدولی سرباز می زنند.

آخرین نکته اینکه موضوعات مطروحه در دستور کار بین المللی از قبیل حقوق بشر، حقوق زنان و برنامه تنظیم خانواده با مسائل دینی و مذهبی هم پوشانی دارد.مباحث مطرح شده در این فصل عبارت است از: خاستگاه و اهداف بنیاد گرایی دینی، ترورریسم، اسلام و سیاست، حقوق بشر، و....

فصل ششم با عنوان «مبحث برخورد تمدن ها» می باشد. مبحث تمدن ها می توان به عنوان مهم ترین مسأله در روابط بین الملل در طول ده 1990 قلمداد شود.این احتمال وجود دارد تئوری هانتینگتون و بحثی که پیرامون آن را احاطه کرده است هر دو محصول دو رویه بلند مدت در مطالعه روابط بین الملل هستند. اولین آن تمایل به نادیده انگاشتند دین است این درحالیست که دین همواره عامل مهمی در روابط بین الملل بوده است این حقیقت در طول ده های 1980 و 1990 نیز روشن تر می شود.

وقایعی مانند انقلاب ایران، ظهور مسیحیت راست گرا در ایالات متحده، رشد جنبش های اعتراضی دین محور و مناقشاتی درون جهان اسلام و افزایش برجستگی مناقشه قومی ـ دینی، همگی در آن سهیم هستند. تا آن زمان عقاید تعصب آمیز دانشمندان غربی روابط بین الملل بر آن اعتقاد بود که دین به [مسائل مذکور] مربوط نبوده است. پس از آن هانتینگتون همراه با نظریه ای عمدتاً مبتنی بر دین از راه رسید که به طرقی از به کار بردن واژه دین خودداری می کند.

این موضوع اجازه داد تا یحثی در مورد این فهم فزاینده صورت بگیرد. این طور گفته می شود که بسیاری از کسانی که هانتینگتون را نقد کرده اند منکر این شده اند که دین عاملی در روابط بین الملل بوده است. دومین نکته در خصوص این نظریه این است که مبحث تمدن ها غرب محور است. فاکس نیز شرح می دهد که از منظر جهانی تا پایان جنگ سردتغییر ناچیزی در مناقشه تمدنی رخ داده است. اگرچه از منظر تمدن غربی توجیهاتی برای برخی از مباحث هانتینگتون البته نه برای همه آنها، وجود دارد. اما اکثر مناقشات تمدنی چه در طول جنگ سرد وچه پس از آن که غرب را درگیر خود کرده، تمدنی بوده است همچنین اکثر مناقشات قومی تمدن غرب پس از جنگ سرد با گروه های اسلامی است و.... بنابراین وقتی که درگیری غرب در مناقشات قومی تمدنی رشدی در حدود نرخ سایر تمدن ها پیدا کرده می کند، قسمت اعظم این رشد در مناقشه قومی ـ تمدنی با گروه های اسلامی بوده است. این بدان معنا است که که تنها زمانی که جهان را از نقطه نظر یک غربی نگاه می کنیم دلایل زیادی برای باور آن دسته از پیش بین های هانتینگتون که تهدید اسلام نسبت به غرب را مدنظر قرار می دهد، وجود دارد.... اما اگر کسی به این وضعیت از منظری جهان شمول تر یا حتی از منظر یک تمدن دیگر نگاه کند، نظریه وی با موانع زیادی با موانع زیادی برخورد می کند. آن بُعد از تئوری هانتینگتون که تا حدی در میان دانشگاهیان غربی مقبولیت به دست آورده است، دقیقا پیش بینی های اسلام محور اوست که با مدنظر قراردادن اسلام بیشتر نشان می دهد که نظریه اش تاچه حد متمایل به غرب است . همچنان تنش هایی میان کشورهای اسلامی و غربی به دلایل گوناگون ساختاری وجود دارد که از جمله اینکه فرهنگ و تعلیمات (دکترین اسلامی) به طور کامل با مفاهیم غربی دموکراسی و حقوق بشر تطابق ندارد. سرمنشأ دیگر تنش میان این دو فرهنگ، پیشینه استعماری و شیوه توزیع قدرت کنونی در نظام جهانی است در عین حال هیچ کدام ازاین عوامل در دوران پس از جنگ سرد تازگی ندارند بلکه آنها رویه هاو تنش هایی را که قدمتی به طول چنیدین قرن دارند، نشان می دهند. مناقشه درون جهان اسلام، میان آن واعضای ادیان دیگر نیز رایج است. هانتیگتون بر این باور است که تنش های میان تمدن های اسلامی و غربی به طور اخص شدید خواهد بود.مباحث مطرح شده در این فصل عبارت است از: تداخل مفاهیم قومیت، دین و تمدن ها، مبحث تضاد فرضیت تمدن ها ، تأثیر تطبیقی دین و تمدن ها بر مناقشه قومی و...

فصل هفتم با عنوان «مناقشه فلسطین و اسرائیل: مطالعه موردی دین و سیاست بین الملل» می باشد. نویسنده می نویسد سرچشمه های مناقشه یهودیان و فلسطنیان به عنوان یک جدل بین فرقه ای که هم عناصر دینی و هم عناصر قومی ـ ملی را در برمی گرفت در آغاز قرن بیستم شروع شده بود. در حقیقت در حالیکه بسیاری از طلایه داران اولیه جنبش سرزمین اسرائیل سکولار بودند، اکثر مستعمرات مرکزی و مهاجران در جودیه و سامریه مذهبی بودند. در میان فلسطینیان موافقان هر دو انتفاضه و هسته مرکزی مخالفت با روند صلح، سازمان های اسلام گرا بودند. بدون شک جدا کردن این دو احساس سخت خواهد بود و زمانی که هر دو احساس در زمینه یهودی ـ فلسطینی به هم می پیوندند، هویت ملی بر مناقشه غالب می شود و دین شدن مناقشه را تشدید می کند. یک علت عمده برای غلبه موضوع ملی در مبارزات، ریشه در هنجارهای بین المللی دارد.

حتی برای معتقدین مذهبی راستین و علی رغم قدرت احساسات دینی در انتفاضه و به همان میزان در میان مهاجران، نظام بین الملل هنجارها و رویه های خودرا به مناقشه تحمیل کرده است. ارتباط میان این دو مجموعه سیاسی بخش عمده فصل هشت را تشکیل می دهد.این مناقشه مرزها را می نوردد. بسیاری از دولت های عرب در برخی از نقاط از نظر تسلیحاتی و در بیشتر مسائل از نظر سیاسی دخالت کرده اند.جنبه های مختلف مناقشه، موضوع مذاکرات و قطعنامه ها در تعدادی از سازمان ها و مراجع بین المللی بوده است.این مناقشه فعالیت سیاسی و دیپلماتیک ایالات متحده  و تعدادی از کشورهای اروپایی را جذب کرده است.

فصل هشتم با عنوان «به سوی نظریه ای در باب روابط بین الملل و دین» می باشد.به این موضوع می پردازدکه آیا رشته روابط بین الملل دین را در چارچوب خود ادغام خواهد کرد؟ پس از سالهایی که این بعد در ادبیات سیاسی مغفول مانده بود، این رشته نهایتاً این واقعیت رادرک کرد که بسیاری از مناقشاتی که حول جهان اتفاق می افتد به سیاست های ملی یا هویت قومی مربوط می شوند.انتظار می رود به دنبال جنگ بین المللی علیه ریشه های ترور که شدیداً بادین درهم آمیخته اند.

روابط بین الملل به عنوان یک رشته راهی جز بذل توجه به دین نداشته باشد.ترورریسم جهانی دانشجویان رشته سیاست بین الملل را ودار به مطالعه اثر دین در عرصه بین الملل کرد هنگامی که این پدیده به رسمیت شناخته می شود، ادبیات آن از هر دو لحاظ نظری و عملی به صورت شدیدی رشد می کند.در رواقع این کتاب در تشریح اینکه چرا دین توسط روابط بین الملل نادیده انگاشته شد، موفق بود.اما سؤالی که باقی مانده این است که چگ.نه دین را بسنجیم؟ یا اینکه چگونه خطی میان آنچه دینی هست و آنچه نیست رسم کنیم؟

اطلاعات کتاب شناختی این اثر:

این اثر دارای 382صفحه که چاپ اول آن در سال 1389 روانه بازار شد.

ناشر: تهران: بزرگراه شهید چمران، پل مدیریت، انتشارات دانشگاه امام صادق (ع).

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۱:۵۳
طلوع افتاب
۰۶:۰۸:۰۰
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۱۹:۵۸:۰۸
اذان مغرب
۲۰:۱۶:۳۳