vasael.ir

کد خبر: ۴۲۹۹
تاریخ انتشار: ۰۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۰:۵۰ - 28 January 2017
در بیست‌وششمین جلسه درس خارج فقه آیت‌الله موسوی‌جزائری مطرح شد:

نهی از تعاون در ظلم و گناه به اعتبار یک واقعه نیست

پایگاه اطلاع رسانی وسائل_ آیت‌الله موسوی‌جزائری، در جلسه بیست‌وششم درس خارج فقه خود به بررسی قاعده «حرمت اعانت بر اثم» پرداخت.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت‌الله سید‌محمد‌علی موسوی‌جزائری در جلسه بیست‌وپنجم درس خارج فقه که در تاریخ 22 آذر 95 در حوزه علمیه اهواز برگزار شد، به تبیین قاعده «حرمت اعانت بر اثم» پرداخت و با ذکر معنای قاعده، اسناد آن‌را مورد بررسی قرار داد.
وی با قرائت آیه «تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان» این آیه را دال بر قاعده فوق دانست و افزود: اثم به معنای گناه است. و تفاوتی بین صغیره و کبیره آن نیست. وقتی کمک کردن به گناه ضغیره حرام بود، به طریق اولی کمک به گناه کبیره نیز حرام است.
این استاد حوزه علمیه اهواز در ادامه به اشکالی بر استدلال به آیه اشاره نمود و خاطر نشان کرد: در حالی که آنچه در آیه شریفه آمده عنوان «تعاون» و از باب «تفاعل» بوده، که به معنای مشارکت و همکاری دو نفر در ایجاد یک فعل می باشد. از این رو استدلال به آیه با مدعی مطابقت ندارد.
آیت‌الله موسوی‌جزائری در جواب به این اشکال گفت‌: به نظر ما بهتر است در پاسخ به این اشکال گفته شود که امر خداوند بر تعاون در نیکی، و نهی از تعاون در ظلم و گناه به اعتبار یک قضیه و یک واقعه نیست؛ بلکه خطاب به عموم مؤمنین و مسلمین است تا نسبت به یکدیگر در نیکی کمک و یار باشند؛ نه در گناه و ظلم.


مشروح تقریرات این درس در ادامه آمده است؛
قاعده حرمت اعانت بر اثم
آیه شریفه (تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان)[1] در قرآن دلالت بر این قاعده دارد؛ همچنین روایاتی دال بر این قاعده وجود دارد.
موضوع این قاعده «اعانت بر اثم» و غیر از «تعاون» است. تعاون اضافاتی دارد که الان نمی خواهیم در این مورد به بحث بپردازیم.
معنای قاعده
اثم به معنای گناه است. و تفاوتی بین صغیره و کبیره آن نیست. وقتی کمک کردن به گناه ضغیره حرام بود، به طریق اولی کمک به گناه کبیره نیز حرام است. مثلا اگر کمک در نظر به نامحرم حرام است، به طریق اولی کمک به زنا نیز حرام می باشد. بنابر این در بطن حرمت اعانت بر صغیره، حرمت اعانت بر کبیره هم موجود است.
عدوان هم به معنای ظلم و تعدی است و معنای دشمنی معنایی دقیق برای آن نیست. معنای اعانت کمک کردن است. اما کمک کردن به چه معناست؟ کمک کردن به فعل حرام، فراهم کردن مقدمات آن فعل است. اما کمک در خود گناه، گناه بالاتری از آن و شرکت در خود گناه است؛ مثلا کسی را با چاقو کشته اند ولی چند ضربه را یکی و چند ضربه را یک نفر دیگر زده باشد. پس این شراکت در گناه غیر از اعانت است. شراکت در قتل در حکم خود قتل است و خارج از بحث ماست. بحث ما در تحصیل مقدمات گناه است. مثل آنجا که ما برای شخصی که قصد دزدی دارد، سلم نصب نماییم.
مرادف اعانت کلماتی مانند مساعدت و سعادت که به معنای کمک کردن است، می باشد. مساعدت از مصدر اسعاد است. لکن استعمال آن متعارف نیست. ترجمه فارسی سعادت به خوشبختی، ترجمه دقیقی نیست، بلکه ترجمه به مشابه است. معنای سعادت همان کمک کردن خدا به بندگان است. تقویت هم معنای مشابهی دارد، لکن معنای آن کاملاً منطبق بر معنای کمک کردن نیست.
ظاهر این است که در آیات و روایات که امر به معاونت در بِّر و تقوی و یا نهی از معاونت در اثم و عدوان شده، معنای اصطلاحی مطرح نبوده، بلکه همین معنای لغوی مراد است.
منابع قاعده
فقها حرمت اعانت بر «اثم» را مستند به دلایل زیر می‌دانند:
کتاب
آیه شریفه ی (تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان)[2] . گروهی از فقها از این آیه شریفه حرمت اعانه بر اثم را استنباط نموده‌اند. استدلال ایشان این است که در این آیه تعاون بر اثم نهی شده و نهی دلالت بر حرمت دارد.
اشکال در استدلال به آیه
آنچه در عنوان قاعده آمده «اعانت» و مفهوم اعانت است، عنوان کمک و یاری در بعضی از مقدمات فعل برای مباشر و فاعل فعل حرام است؛ این مفهوم دقیقاً همان معنایی است که در حقوق جدید به آن معاونت در جرم می‌گویند. در حالی که آنچه در آیه شریفه آمده عنوان «تعاون» و از باب «تفاعل» بوده، که به معنای مشارکت و همکاری دو نفر در ایجاد یک فعل می باشد. از این رو استدلال به آیه با مدعی مطابقت ندارد. در نتیجه آیه اینگونه معنا می شود که به صورت مشترک کار حرام نکنید.
جواب اشکال
برخی به این اشکال اینگونه پاسخ داده اند که گاهی اوقات باب تفاعل در معنای یک طرفه نیز به کار می رود.
رد جواب
به نظر ما این جواب، جوابی صحیح نمی باشد؛ چراکه استعمال کلمه در معنای غیر مشهور، موجب از بین رفتن ظهور آن در معنای مشهور نمی شود.
پاسخی دیگر به اشکال
به نظر ما بهتر است در پاسخ به این اشکال گفته شود که امر خداوند بر تعاون در نیکی، و نهی از تعاون در ظلم و گناه به اعتبار یک قضیه و یک واقعه نیست؛ بلکه خطاب به عموم مؤمنین و مسلمین است تا نسبت به یکدیگر در نیکی کمک و یار باشند؛ نه در گناه و ظلم.
پس اطلاق لفظ تعاون به اعتبار مجموع قضایایی است که از مسلمانان صادر می‌شود؛ نه یک واقعه. لذا معنای امر در آیه، کمک و یاریِ هر مسلمانی است نسبت به دیگر مسلمان در خصوص امر خیر و نهی ایشان از اعانتِ شخصی که فعل گناه از او صادر می‌شود. چراکه مقصود، جنس بِر و تقوی و جنس اثم و عدوان است. وقتی مقصود جنس باشد، نظر به یک کار واحد نیست. تا همه بر آن امرِ واحد مجتمع شوند. لذا معنا، تحریک به کار خیر است. حال یک روز زید این کار خیر را انجام می دهد و عمرو به او کمک می کند و روز دیگر عمرو این کار خیر را انجام می دهد و زید به او کمک می کند. در نهایت منشا نفس اعانت علی الخیر است که گاهی از زید سر می زند و گاهی از عمرو.
نتیجه اینکه آمدن فعل در باب تفاعل از این بابت است که همه ملزمند که وقتی دیدند کار خیری از مسلمانی سر می زند به او کمک کنند. یعنی می خواهد بگوید: این امر اختصاصی نیست و وظیفه همه است.
همچنین می گوییم: منظور همکاری نیست؛ چرا که اشکال اول عود می کند. اشکال دیگر اخص بودن معنای مذکور از مدعای ماست. نمی خواهد بگوید: در هر بار هردو به هم کمک کنید؛ بلکه یکبار تو به او کمک می کنی و بار دیگر در کار دیگر او به تو کمک می کند. این تعاون در جنس بر و تقوی است نه کار واحد. جنس مصادیق مختلفی دارد و در هر مصداق اعانت داریم. مجموع این اعانت ها می شود تعاون. وقتی تعاون را منحل می کنیم، تبدیل به اعانت های متعدد می شود. علت ذکر اعانت های مختلف این است که هیچ فردی خصوصیت ندارد و همه باید این کار را انجام دهند.یعنی شارع به عمومیت و تاکید آن نظر داشته، لذا این ماده را بکار برده است. این ماده مانند عام استغراقی است و قابلیت انحلال به اعانت های متعدد دارد. پس مشخص شد که چرا خطاب آیه «تعاونوا» بوده و نفرموده: «اعینوا».
به نظر ما این بیان واضح تر است. روح مطلب به استحباب اعانت بر و تقوی و حرمت اعانت بر اثم و عدوان است.
اشکال دیگر
اشکالی دیگر در استدلال به این آیه گرفته شده. مستشکل می گوید: این احتمال وجود دارد که مؤدای آیه تعاون، حکم تنزیهی باشد و نه تحریمی؛ بنابراین حکم تعاون، کراهت خواهد بود نه حرمت. چراکه مقابل نکوهش اعانه بر اثم، امر به اعانه به تقوی است و چون امر به تقوی امری مستحب است، از این رو وجود این احتمال مانع از اثباتِ حکم حرمت برای اعانه خواهد بود.
پاسخ این اشکال را در جلسه آینده خواهیم داد.

پی‌نوشت
[1] مائده/سوره5، آیه2.
[2] مائده/سوره5، آیه2.
326/907/ع

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۷ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۹:۱۳
طلوع افتاب
۰۶:۲۱:۰۰
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۴۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۷:۴۶
اذان مغرب
۲۰:۰۵:۳۵