vasael.ir

کد خبر: ۴۲۹۷
تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۲۰:۴۱ - 29 January 2017
گزارشی از مقاله حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه/ قسمت پایانی

تشخیص تقدم حق جامعه بر حق فردی با ولی فقیه است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل- حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه در بیان ویژگی ها و مشخصات ایدئولوژی اسلامی از منظر شهید مطهری آورده است: هرگاه میان حقّ جامعه و حق فرد، تعارض و تزاحم واقع شود، حق جامعه بر حق فرد و حق عام بر حق خاص تقدم می یابد که تصمیم این موارد با حاکم شرع است.

به گزارش سرویس مبانی پایگاه اطلاع رسانی وسائل، شهید مطهری جهان بینی را روح ایدئولوژی و ایدئولوژی را نتیجه منطقی و ضروری جهان بینی معرفی می کند و اختلاف در حوزه جهان بینی را منشأ تمایز ایدئولوژیها می داند، در همین راستا حجت الاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه، رئیس مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران و عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در مقاله ای با عنوان «اسلام و مقتضیات زمان از منظر شهید مطهری» به ویژگی ها و مشخصات ایدئولوژی اسلامی از منظر شهید مطهری نیز اشاره کرد که در ذیل، این بخش از مقاله تقدیم مخاطبان محترم می گردد.

 

9ـ 5 ویژگی ها و مشخصات ایدئولوژی اسلامی

9ـ 5ـ 1 وابستگی به ایمان

استاد مطهری در پاسخ به این پرسش که آیا عقیده و ایدئولوژی انسان به آرمان رسیده، از روابط اجتماعی بر نمی خیزد و معلول مستقیم آن نیست، می فرماید:

«انسان وابسته به عقیده و وابسته به ایدئولوژی قهرا از قید جبرهای محیط آزاد است. انسان وابسته به ایمان، وارسته از محیط است. جبر محیط اجتماعی و جبر محیط درونی یعنی حیوانیت و یا به تعبیر مذهب، هوای نفس بر او مسلط نیست.»(62)

 

9ـ 5ـ 2 یگانگی ایدئولوژی

استاد شهید، بر اساس فطرت انسانی از جهان بینی، ایدئولوژی و فرهنگ یگانه طرفداری می کند و آن را از نظر گروهی، عام می داند. قرآن نقش ایدئولوژی و اندیشه را به طبقه خاصی مانند طبقه محروم، محدود نمی کند.(63) همچنین ایدئولوژی اسلامی، از نظر زمانی و مکانی مطلق است نه نسبی؛ زیرا خاستگاهش فطرت نوعی انسان و هدفش سعادت او می باشد و قوانین پیشرفته اش همواره ثابت است، برخلاف ایدئولوژی علمی که مبتنی بر یک جهان بینی ناپایدار است و همواره در حال تغییر و تحول می باشد ولی ایدئولوژی اسلامی بر جهان بینی فلسفی و دینی مبتنی است که آن هم بر اصول اولیه و بدیهیات اولیه و نیز وحی و نبوت استوار است. رهبران و ایدئولوگها تنها نقش اجتهادی در محتوا از خود نشان می دهند و تکاملهای ایدئولوژی در ناحیه اجتهادها صورت می پذیرد نه در متن ایدئولوژی.(64) ایشان تأکید می کند که هر ایدئولوژی، در گذشت زمان محکوم به فنا و نابودی نیست بلکه ایدئولوژی اسلامی، هم به خطوط ثابت توجه دارد و هم مکانیسم متناسب با متغیرات زمان را پیش بینی می نماید؛ به گونه ای که در هر عصر و مکانی به صورت مستمر و جهانی به نیازهای هدایتی انسان پاسخ می دهد. ایشان به این پرسش که آیا چنین ایدئولوژی ثابت و تغییرناپذیری، شدنی است یا خیر؟ پاسخ می دهد ایدئولوژی ای که از طرف خداوند تنظیم شود می تواند بر خطوط اصلی و فطری و سنتهای نامتغیر انسانها استوار باشد؛ به گونه ای که نیاز به هیچ گونه تجدید نظر و اصلاح از طرف رهبران و عالمان دینی نداشته باشد.(65) استاد در کتاب اسلام و مقتضیات زمان قلمروی قوانین اسلام را در روابط چهارگانه انسان با خدا، انسان با خودش، انسان با طبیعت و انسان با افراد جامعه، قبول دارد و در روابط انسان با خدا هیچ گونه تغییری را نمی پذیرد و همچنین قوانین مربوط به روابط انسان با طبیعت نیز تغییر چندانی قائل نیست؛ اما در باب قوانینی که مربوط به انسان است، تغییر در روح و محتوای قوانین را قبول می کند و تنها تغییر در شکل را که به تبعیت از تحولات و شرایط اجتماعی است، پذیرا می باشد.(66) همچنین سخن ماتریالیست های تاریخی مبنی بر این که آگاهی های هر دوره و زمانی جبرا وابسته به همان عصر و زمان است و با گذشت آن عصر، کهنه و منسوخ می شود، ناتمام می داند؛ زیرا تاریخ، خلاف آن را ثابت کرده است؛ چه بسیار اندیشه هایی که با تحولات زمان باقی مانده و در تاریخ بشر درخشیده اند.(67)

 

9ـ 5ـ 3 اصول فکری ایدئولوژی اسلامی

ایمان به خدا، ملائکه، انبیا و اولیا و ایمان به معاد، نه تنها اصول فکری و زیربنایی اعتقادی ایدئولوژی اسلام است بلکه اصالت و ارزش ذاتی نیز دارد؛ زیرا اهداف ایدئولوژی نیز شمرده می شود.(68)

 

9ـ 5ـ 4 ایمان پذیری ایدئولوژی اسلامی

ایدئولوژی، از سنخ امور پذیرفتنی و جذب شدنی است نه از مقوله های جبری. به همین دلیل، ایدئولوژی کارامد باید از طرفی بر نوعی جهان بینی تکیه داشته باشد که بتواند عقل را قانع و اندیشه را تغذیه نماید و از طرف دیگر بتواند به طور منطقی از جهان بینی خودش، هدفهایی را استنتاج کند که کشش و جذبه داشته باشد، ایدئولوژی اسلامی نیز از دو عنصر عشق و اقناع بهره مند است.(69)

قرآن برای هدایت، ارشاد، تذکر موعظه، برهان و استدلال منطقی ارزش قائل است.(70)

 

9ـ 5ـ 5 جامعیت ایدئولوژی اسلام

همه جانبه بودن و گستردگی، از جمله امتیازات اسلام بر ادیان دیگر است. منابع چهارگانه اسلام برای علما کافی است که نظر این دین را درباره هر موضوعی کشف نمایند.(71)

 

9ـ5ـ 6 اجتهادپذیری

کلیات اسلام به گونه ای تنظیم شده است که اجتهادپذیر است. اجتهاد یعنی کشف و تطبیق اصول کلی و ثابت بر موارد جزئی و متغیر. قرار گرفتن عقل در شمار منابع اسلامی کار اجتهاد حقیقی را آسان کرده است.(72)

 

9ـ 5ـ 7 سماحت و سهولت

اسلام به تعبیر رسول اکرم شریعت سَمْحه سهله است. این شریعت به حکم این که سهله است تکالیف و شاق و حَرَج آمیز ندارد: «ما جعل علیکم فی الدین من حرج»(73) خدا در دین، تنگنایی قرار نداده است و به حکم این که سمحه (با گذشت) است هر جا که انجام تکلیفی، توأم با مضیقه باشد آن تکلیف لغو می شود.(74)

 

9ـ 5ـ‌8 زندگی گرایی

اسلام یک دین زندگی گراست نه زندگی گریز. به همین دلیل، با رهبانیت بشدت مبارزه کرده است: «لا رهبانیة فی الاسلام.»(75)و(76)

 

9ـ 5ـ 9 اجتماعی بودن

مقررات اسلامی، ماهیت اجتماعی دارد؛ حتی در فردی ترین مقررات از قبیل نماز و روزه چاشنی اجتماعی در آنها زده شده است مقررات فراوان اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی، جزایی اسلام ناشی از این خصلت است؛ همچنان که مقرراتی از قبیل جهاد و امر به معروف و نهی از منکر از مسؤولیت اجتماعی اسلامی ناشی می شود.(77)

 

9ـ 5ـ 10 حقوق و آزادی فرد

اسلام در عین این که دینی اجتماعی است و به جامعه می اندیشد و فرد را مسؤول جامعه می شمارد، حقوق و آزادی فرد را نادیده نمی گیرد و فرد را غیر اصیل نمی شمارد. فرد، از نظر اسلام؛ چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی و چه قضایی و یا اجتماعی، حقوقی دارد. از نظر سیاسی حق مشورت و حق انتخاب و از نظر اقتصادی حق مالکیت بر محصول کار خود... از نظر قضایی، حق اقامه دعوی، احقاق حق و حق شهادت و از نظر اجتماعی، حق انتخاب شغل، مسکن و رشته تحصیلی... و از نظر خانوادگی، حق انتخاب همسر را دارد.(78)

 

9ـ 5ـ 11 تقدّم حقّ جامعه بر حقّ فرد

آنجا که میان حقّ جامعه و حق فرد، تعارض و تزاحم افتد، حق جامعه بر حق فرد و حق عام بر حق خاص تقدم می یابد. حاکم شرعی در این موارد تصمیم می گیرد.

 

9ـ 5ـ 12 اصل شورا

در مکتب اسلام، اصل شورا در مسائل اجتماعی اصلی معتبر است. در مواردی که نصی از اسلام وارد نشده است، مسلمین باید روش عملی خود را با شورا و فکر جمعی انتخاب نمایند.

 

9ـ 5ـ 13 منتفی بودن ضرر

دستورهای اسلامی که مطلق و عام است، تا آن حد لازم الاجراست که مستلزم ضرر و زیانی نباشد. قاعده ضرر یک قاعده کلی است در اسلام که مانند حق «وتو» در برابر هر قانونی است که منتهی به ضرر گردد.

 

9ـ 5‌ـ 14 اصالت فایده

از نظر اسلام در هر کار، اعم از فردی و اجتماعی، باید در درجه اول، فایده و نتیجه مفید آن در نظر گرفته شود. هر کاری که مفید فایده ای نباشد از نظر اسلام «لغو» تلقی می شود و ممنوع (وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ).(79)

 

9ـ 5ـ 15 اصالت خیر در مبادله ها

گردش مال و ثروت و نقل و انتقال آن باید از هر نوع بیهودگی مبرّا باشد. در مقابل هر نقل و انتقالی باید یک خیر مادّی و یا معنوی در کار باشد و گرنه گردش مال به باطل است و ممنوع (وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ).(80) نقل و انتقال ثروت از طریق قمار، مصداق اکل مال به باطل است و حرام.

 

9ـ 5ـ 16 سرمایه، به صرف این که از جریان عملی و فعالیت خارج شد و صورت «ذمّه» و قرض به خود گرفت، عقیم و نازا می شود و هیچ سودی به آن تعلّق نمی گیرد؛ هر چه از این راه گرفته شود «ربا» و حرام مؤکّد است (حرمت ربا).

 

9ـ 5ـ 17 هر مبادله و گردش ثروتی باید از روی آگاهی کامل طرفین باشد و اطلاعات لازم قبلاً کسب شده باشد و گرنه معاملات جاهلانه و ریسکی، غَرَر و باطل است (نَهَی النَّبیُّ عَن بیعِ الغَرَرِ.)(81)

 

9ـ 5ـ 18 ضدّیت با ضد عقل

اسلام، عقل را محتوم و او را پیامبر باطنی خدا می شمارد؛ اصول دین جز با تحقیق عقلانی پذیرفته نیست. در فروع دین، عقل یکی از منابع اجتهاد است. اسلام، عقل را نوعی طهارت و زوال عقل را نوعی «مُحدِث» شدن تلقی می کند؛ لهذا عروض جنون یا مستی نیز همچون بول کردن یا خوابیدن، وضو را باطل می سازد. مبارزه اسلام با هر نوع مستی و حرمت مطلق استعمال امور مست کننده، به علت ضدّیت این موارد با عقل است.

 

9ـ 5ـ 19 ضدّیت با ضد اراده

همچنان که عقل محترم است و پاره ای از دستورهای اسلامی برای نگهبانی عقل است، اراده که قوّه مجریّه عقل است نیز محترم است؛ از این رو «بازدارنده»ها که در زبان اسلام «لهو» نامیده شده، حرام و ممنوع است.

 

9ـ 5ـ 20  کار

اسلام دشمن بیکاری و بیکارگی است. انسان به حکم این که از جامعه بهره می گیرد و از آنجا که کار بهترین عامل سازنده فرد و اجتماع و بیکاری بزرگترین عامل فساد است، باید کار مفید انجام دهد. اسلام، انگل بودن و «کَلِّ» بر جامعه بودن را در هر شکل مورد لعنت قرار داده است (مَلعونٌ مَنْ ألقی کَلَّهُ عَلَی النّاسِ.)(82)

 

9ـ 5ـ 20 قداست شغل و حرفه

شغل و حرفه، علاوه بر این که یک تکلیف است یک امر مقدّس و محبوب خداست؛ شبیه جهاد است:

«انّ الله یحبُّ المؤمن المحتَرِف.»(83)

یعنی: خداوند مؤمن صاحب حرفه را دوست می دارد.

«الکادُّ علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله.»(84)

یعنی: آن کس که برای اداره عائله خود، خویشتن را به رنج می افکند، مانند کسی است که در راه خدا جهاد می کند.

 

9ـ 5ـ 22 ممنوعیّت استثمار

اسلام استثمار؛ یعنی بهره کشی بلاعوض از کار دیگران را به هر شکل و هر لباس، ناروا و مطرود می شمارد. برای نامشروع بودن یک کار، کافی است که ثابت شود ماهیّت استثماری دارد.

 

9ـ 5ـ 23 اسراف و تبذیر

مردم بر اموال خود تسلّط دارند(85)، ولی این تسلّط به معنی این است که در چهارچوبی که اسلام اجازه داده آزادی تصرّف دارند و نه بیشتر. تضییع مال به هر شکل و به هر صورت؛ به صورت دور ریختن، به صورت بیش از حدّ نیاز مصرف کردن، به صورت صرف در اشیای لوکس و تجمّل های فاسد کننده که در اسلام، از آنها به «اسراف» و «تبذیر» تعبیر شده حرام و ممنوع است.

 

9ـ 5ـ 24 توسعه در زندگی

ایجاد توسعه در زندگی برای رفاه عائله (همسر و فرزندان) تا زمانی که به تضییع حقّی و یا به اسراف و تبذیر و یا به ترک یک تکلیف و وظیفه منتهی نشود، مجاز بلکه ممدوح و مورد ترغیب است.

 

9ـ 5ـ 25 رشوه

در اسلام، رشوه دهنده و رشوه گیرنده به شدّت محکوم و مستحق آتش معرّفی شده و پولی که از این راه تحصیل می شود حرام و نارواست.

 

9ـ 5ـ 26 احتکار

گردآوری ارزاق عمومی و نگاه داشتن آنها به منظور بالا رفتن قیمتها و گرانتر فروختن، حرام و ممنوع است. حاکم شرعی، برخلاف میل و رضای مالک، آنها را به بازار عرضه کرده و به قیمت عادلانه به فروش می رساند.

 

9ـ 5ـ 27 درآمد؛ بر پایه مصلحت نه مطلوبیّت

اغلب ریشه ارزش و مالیّت را مطلوبیّت و تمایلات مردم می دانند و برای مشروع بودن کاری، قرار داشتن آن کار در جهت خواسته های عموم را کافی می شمارند، ولی اسلام، مطلوبیّت و کشش تمایلات را برای اعتبار مالیت چیزی و مشروع شمردن کار افراد کافی نمی داند و مطابقت با مصلحت را شرط لازم مالیّت در عرف شرع و مشروعیّت کار می شمارد؛ یعنی اسلام منبع مشروع درآمد را صرف تمایلات مردم نمی شمارد، بلکه علاوه بر زمینه تمایلات و مطلوبیت، موافقت با مصلحت را نیز شرط می داند. به عبارت دیگر، اسلام وجود تقاضا را برای مشروعیت عرضه کافی نمی داند. از این رو، در اسلام پاره ای از کار و کسبها «مکاسب مُحرّمه» خوانده شده است. مکاسب محرّمه بر چند نوع است:

الف) مبادله موجبات اِغراء به جهل و تثبیت نادانیها: چیزهایی که سبب می شود عملاً مردم به جهل و انحراف فکری و عقیده ای تشویق شوند حرام است؛ هر چند تقاضا به قدر کافی وجود داشته باشد؛ از این رو بت فروشی، صلیب فروشی، تدلیس ماشطه (آرایش زنان برای فریب خواستگاران)، مدح کسی که استحقاق مدح ندارد، کهانت و غیبگویی حرام است و تحصیل درآمد از این راه ها ممنوع است.

ب) مبادله موجبات اضلال و اغفال: خرید و فروش کتابها، فیلمها و یا هر عملی که به نحوی ضلالت و گمراهی جامعه را موجب شود، حرام و نامشروع است.

ج) کاری که موجب تقویت دشمن شود: تحصیل درآمد از یکی از راه هایی که موجب تقویت بنیه دشمن از جنبه نظامی یا اقتصادی یا فرهنگی و اطلاعاتی و تضعیف جبهه اسلامی شود؛ خواه به صورت فروش اسلحه یا فروش سایر امور مورد نیاز باشد که عملاً اثر مزبور را داشته باشد، حرام و ممنوع است. فروش نسخ نایاب کتب خطّی، از این قبیل است.

د) تحصیل درآمد از طریق امور زیانبار به حال فرد یا جامعه: درآمد از طریق مشروب فروشی، آلات قمار فروشی و همچنین درآمد از طریق فروش نجس العین، جنسهای تقلّبی و مغشوش و نیز کسب درآمد از قمار، قیادت (واسطه شدن در هجو مؤمن، اعانت ظلمه، پذیرفتن پست از دست ستمگر و...

 

9ـ 5ـ 28 قداست دفاع از حقوق

دفاع از حقوق اعمّ از حقوق فردی و حقوق اجتماعی و مبارزه با متجاوز، واجب و مقدّس است:

«لا یُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاّ مَنْ ظُلِمَ»(86)

یعنی: خداوند دوست نمی دارد اعلان به بدگویی (رسواسازی) مگر در مورد مظلوم نسبت به ظالم.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«أفضل الجهاد کلمةُ عدل عند امام جائر.»(87)

یعنی: برترین جهادها سخن عدالت در برابر پیشوایی ستمگر است.

حضرت علی علیه السلام به نقل از رسول اکرم که مکرّر این جمله را ادا می کرده است می فرماید:

«لن یقدس امة حتی یؤخذ للضعیف حقّه من القوی غیر متعتع.»(88)

یعنی: هیچ قوم و ملّتی به مقام قداست (ارزش ستایش داشتن) نمی رسد مگر آن که به مرحله ای برسند که ضعیف، بدون بیم و لکنت زبان، حقّ خود را از قوی بازستاند.

 

9ـ 5ـ 29 اصلاح جویی و مبارزه دائم با فاسد

اصل امر به معروف و نهی از منکر در اسلام، اصلی است که به تعبیر امام باقر علیه السلام پایه و استوانه سایر فرایض اسلامی است. این اصل، مسلمان را در حال یک انقلاب فکری مداوم و اصلاح جویی جاودان و مبارزه پیگیر و ناآرام با فسادها و تباهی ها نگه می دارد:

«کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»(89)

یعنی: شما به این دلیل، با ارزش ترین جامعه ها هستید که امر به معروف و نهی از منکر می کنید.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«لتأمرن بالمعروف و لتنهن عن المنکر او یسلطن الله علیکم شرارکم فیدعو خیارکم فلایُستجاب لهم.»(90)

یعنی: باید امر به معروف و نهی از منکر کنید، و گرنه خداوند بدان شما را مسلّط می گرداند. آنگاه نیکانتان دست به دعا بر می دارند برای شما و مستجاب نمی شود.

 

9ـ 5ـ 30 توحید

اسلام بیش از هر چیزی بر توحید تأکید دارد؛ هیچ گونه خدشه ای را در توحید (چه توحید نظری و چه توحید عملی) نمی پذیرد. اندیشه ها و رفتارهای اسلامی از خدا آغاز می شود و به خدا پایان می یابد. از این رو، هر نوع ثنویّت یا تثلیث یا تکثیری را که به این اصل خدشه وارد آورد (مانند اعتقاد به خدا و شیطان یا خدا و انسان یا خدا و خلق)، بشدّت طرد می کند. هر کاری باید تنها با نام خدا، اندیشه خدا، به سوی خدا، برای تقرّب به خدا آغاز شود و انجام پذیرد و هر چه جز این باشد، از اسلام نیست. در اسلام همه راه ها به توحید منتهی می شود. اخلاق اسلامی، از توحید سرچشمه می گیرد و به توحید پایان می یابد؛ همچنین است تربیت، سیاست، اقتصاد و مسائل اجتماعی اسلام.

در اسلام، هر کاری با نام خدا و استعانت از او آغاز می شود (بسم الله الرحمن الرحیم) و با نام خدا پایان می یابد (الحمد لله رب العالمین) و با نام خدا و اعتماد به او جریان می یابد (توکّلت علی الله؛ و علی الله فلیتوکل المؤمنون).(91)

توحید یک مسلمان واقعی، صرفا یک اندیشه و عقیده خشک نیست. همان طور که ذات احدیّت از مخلوقات خود جدا نیست، با همه هست و بر همه محیط است، همه چیز از او آغاز می شود و به او پایان می یابد؛ اندیشه توحید نیز بر سراسر وجود یک موحد واقعی احاطه دارد، بر همه اندیشه ها و رفتارهای او سیطره پیدا می کند و به همه آنها جهت می بخشد. این است که یک مسلمان واقعی اول و آخر و وسط کارش خداست و هیچ چیز را شریک خدا قرار نمی دهد.

 

9ـ 5ـ 31 الغای وسائط

با این که اسلام وسائط را در نزول فیض می پذیرد و نظام علت و معلول را (چه در امور مادی و چه در امور معنوی) حقیقی و واقعی می شمارد، در مقام پرستش و عبادت، همه وسائط را ملغی می سازد. چنان که می دانیم در مذاهب تحریف شده، فرد ارزش ارتباط مستقیم با خدا را از دست داده است؛ میان خدا و انسان جدایی فرض شده است؛ تنها کاهن یا روحانی می تواند مستقیما در حال راز و نیاز باشد و او باید پیام دیگران را به خدا ابلاغ کند. در اسلام، این کار نوعی شرک تلقّی می شود. قرآن کریم با صراحت می گوید: اگر بندگان من درباره من از تو پرسش کنند، بگو! من نزدیکم، دعای دعا کننده را اجابت می کنم...

 

9ـ 5ـ 32 امکان همزیستی با اهل توحید

از نظر اسلام، مسلمانان می توانند در داخل کشور خود با پیروان ادیان دیگری که ریشه توحیدی دارند از قبیل یهود، نصاری و مجوس (هر چند بالفعل از توحید منحرف باشند) تحت شرایط معیّنی همزیستی داشته باشند، ولی نمی توانند در داخل کشور اسلامی با مشرک همزیستی کنند. مسلمانان می توانند بر اساس مصالح عالیّه اسلامی، با کشورهای مشرک قرارداد صلح و عدم تعرّض منعقد نمایند و یا در موضوع خاصّی پیمان ببندند.

 

9ـ 5ـ 33 مساوات

یکی از اصول و ارکان ایدئولوژی اسلامی، اصل مساوات و نفی تبعیض است. از نظر اسلام انسانها به حسب گوهر و ذات برابرند؛ مردم از این دو گونه یا چند گونه آفریده نشده اند؛ رنگ، خون، نژاد و قومیّت ملاک برتری و تفوّق نیست؛ سید قریشی و سیاه حبشی برابرند. آزادی، دموکراسی و عدالت در اسلام، زاییده برابری و مساوات انسانهاست.

از نظر اسلام تنها در شرایط محدود و معیّنی، به سبب سلسله مصالحی که برای خود آن افراد و برای جامعه اسلامی ضروری است، به طور موقّت برخی حقوق از افراد سلب می شود و این وضع هیچ ربطی به گوهر و ذات و خون و نژاد افراد ندارد.

 

9ـ 5ـ‌34 دو جنسی بودن حقوق و مجازاتها

حقوق و تکالیف و مجازات ها در اسلام، دو جنسی است؛ یعنی همچنان که مرد و زن در انسانیّت مشترکند و مشترکات اصیل نوعی دارند ولی جنسیتشان آنها را به صورت دو جنس با مختصات فرعی خاص درآورده، حقوق و تکالیف و مجازاتها تا آنجا که به مشترکات دو جنس مربوط است، مشترک و متساوی و یک جنس است از قبیل حق تحصیل علم، حق عبادت و پرستش، حق انتخاب همسر، حق مالکیت، حق تصرف در ما یملک و... و آنجا که به جنسیّت و مختصات فرعی آنها مربوط است، وضع برابر و متساوی ولی ناهمسان و نامتشابهی دارد و دو جنسی است.(92)/ 205/229/ر

______________________________

62 پیرامون انقلاب اسلامی، ص 137.

63 جامعه و تاریخ، ص 190 و نیز ر.ک.: انسان و ایمان، صص 6261.

64 ر.ک.: انسان و ایمان، صص 6461.

65 ر.ک.: مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی، ص 52.

66 اسلام و مقتضیات زمان، ج 2، صص 117110.

67 جامعه و تاریخ، صص 4163.

68 انسان کامل، ص 162.

69 انسان و ایمان، ص 57.

70 جامع و تاریخ، ص 189.

71 وحی و نبوت، ص 116.

72 همان.

73 حج  78.

74 وحی و نبوت، ص 116.

75 ابن اثیر، النهایة، ج 2، ص 280.

76 وحی و نبوت، صص 118117.

77 همان.

78 همان.

79 مؤمنون  3.

80 بقره  188.

81 آنچه در متن نهی نبوی آمده است «بیع غَرَری» است، ولی موازین اجتهادی حکم به الغای خصوصیت می کند و مطلق غررها را ممنوع می شمارد.

82 محمد بن حسن حرّ عاملی، پیشین، ج 12، ص 18.

83 همان، ص 13، همچنین: «انّ الله یحب المحترف الامین.»

84 همان، ص 43.

85 «الناس مسلطون علی اموالهم.»

86 نساء  148.

87 محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365، ج 5، ص 60.

88 نهج البلاغه، عهدنامه مالک اشتر نخعی.

89 آل عمران  110.

90 محمد بن یعقوب کلینی، پیشین، ص 56 (در آن به جای «یُسلطنّ» «لیستعملنّ» بدون لفظ «اللّه» است.)

91 آیه 56 سوره هود و آیه 122 سوره آل عمران.

92 وحی و نبوت، صص 127118 و نیز ر.ک.: نظام حقوق زن در اسلام.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۳ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۸:۱۹
طلوع افتاب
۰۶:۰۵:۳۰
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۰:۲۹
اذان مغرب
۲۰:۱۹:۰۲