به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛حجتالاسلاموالمسلمین الهی خراسانی در بررسی مفهوم شناسی امربهمعروف و نهی از منکر، در جلسه هفدهم به ادامه بررسی ادامه معناشناسی واژه منکر در آیات قرآن پرداختند.
بسمالله الرحمن الرحیم
1-آیه 22 سوره نحل: إِلهُکمْ إِلهٌ واحِدٌ فَالَّذینَ لا یؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْکرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَکبِرُون
جالب این است که در ادامه میفرماید که لا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ یعْلَمُ ما یسِرُّونَ وَ ما یعْلِنُونَ إِنَّهُ لا یحِبُّ الْمُسْتَکبِرینَ این تهدید است به کسانی که در دل انکار دارند و به زبان شهادت گفتهاند تصور نکنند خداوند نمیفهمد و اینها اهل استکبار و کبر ورزی هستند؛ یعنی اینها به علت عدم اعتقاد به آخرت و خداوند به مسئولیت خود نسبت به خداوند عمل نمیکنند فلذا خود را مسئول و پاسخگو نمیدانند، لذا اگر کسی ایمان به غیب نداشته باشد احساس نیاز به مبدأ ذیشعوری که رب او باشد نمیکن؛ چراکه کسی احساس نیاز میکند که نیازهای خود را آنقدر فراتر از حد توان خود ببیند که به دنبال شخصی مانند رب باشد تا بتواند پاسخگوی نیازهای او باشد.
قلوب منکره در آیه به معنای انکار است که این انکار به معنای عدم اطلاع نیست بلکه به معنای عدم تصدیق وعدم استحقاق میباشد و اینکه قبول ندارند و بر خود نمیپسندند که اهل توحید باشند و روا نمیدارند که خداوندی باید باشد و ما باید عبد اوباشیم، لذا انکار در این آیه به معنی لجاج میتواند باشد ـ کسی که حق را میداند ولی نمیپذیردـ ولی گاهی مطلب عام میباشد یعنی نه اینکه این کار را شایسته میداند و تن نمیدهد بلکه اساساً قبول ندارد مثلاً عتوا عن امر ربه بااینکه میدانند امر است ولی آن را برای افراد ضعیف میدانند و این اوامر را متوجه خودشان نمیدانند یا خمس و زکات و... را نمیدهد مثل قارون که میگوید اگر کسی باید بدهد من نیستم که زحمتکشیدهام و اینها مال من هستند و شایسته نمیدانند که بخواهند این حرفها را بپذیرند و عمل کنند؛ لذا در اینجا لجاج به معنای عدم تصدیق است و اینکه خود را مصداق آن اوامر نمیدانند و آن اوامر را متوجه افراد ساده و ضعیف و زودباور و... میدانند درنتیجه شخص لجوج گاهی خود را در باطن مسئول میداند ولی در عمل تن نمیدهد که این لجاج عملی است ولی گاهی با قلب آنها را انکار میکند و اصلاً قبول نمیکند و درواقع این لجاج نیست بلکه لغزش هست و علت این برخورد اهل استکبار بودن است.
درنتیجه منکره در آیه به معنای عدم شناخت و اطلاع نیست بلکه به معنای مقبحه است و موضع تنفر و انکار نسبت به آن میگیرند و آن را ناشایست و بد میدانند و آنچه از منکر درجاهای دیگر نتیجه میگیریم بیان است ازآنچه عموم مردم آن را انکار میکنند.
2-آیه 62 سوره حجر: قالَ إِنَّکمْ قَوْمٌ مُنْکرُون
آیه مربوط به قوم لوط است که فلما جاءت آل لوط المرسلون و زمانی که خانواده آمدند نزد آن فرستادههای نزد لوط، به آن افراد گفتند که شما کسانی هستید که منکرید! منکر هستید یعنی ناشناس هستید و ما نسبت به کار شما اشرافی نداریم و منکر به معنای افراد مورد انکار و لجاج و... نیست.
ممکن است گفته شود منکرون که ظهور و متعارف در معنای ناشناس دارد، در معنای اینکه رفتار شما مورد انکار است نیز باشد به این سیاق که زمانی که این مرسلون نزد لوط آمدند یکی از نگرانیهای آنها همین خود افراد بودند وجاء اهل المدینة یستبشرون و حتی حضرت لوط به آنها میگوید آبروی مرا نبرید اینها مهمان هستند چراکه شما رفتاری غیرمتعارف دارید و مورد انکار و ناپسند هستید، نه اینکه شما ناشناس هستید.
همانگونه که ممکن است بگوییم رفتار و شأن آنها مشکوک است چنانچه که در جواب مرسلون میگویند؛ کار ما همین است و این معمولی است برای ما و عذاب را آوردهایم و ما مأمور حق وراست گفتار هستیم ... . لذا اگر شما نمیدانید برای چه آمدیم و ناشناس هستیم از این باب است.
نتیجه اینکه اگر منکر به معنای دوم باشد ارتباط به بحث دارد و الا در مقابل آن معروف به معنای موردپسند نیست چراکه طبق معنای اول معروف به معنای شناختهشده خواهد بود و لذا جنبه شناسایی معروف مهم خواهد بود نه جنبه پسند و موردپسند بودن.
3-آیه 25 سوره ذاریات: إِذْ دَخَلُوا عَلَیهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْکرُون
نکته: این صفت وجهی مشترک بین حضرت ابراهیم و لوط هست که نزد هردو قوم منکرون و ناشناس بودند. به نظر بنده اینجا منکرون به معنای ناشناس نباید باشد بلکه صحیح این است که به معنای عجیب و غیرمتعارف است؛ چراکه اینها وجل هستند و به خوف میافتند و نکر نیز به همین معنای عجیب و ناشناخته بهکاررفته است.
4-آیه 6 سوره قمر: فَتَوَلَّ عَنْهُمْ یوْمَ یدْعُ الدَّاعِ إِلی شَیءٍ نُکر
نکر به معنای کار دشوار هست و کنایه از روز قیامت است که شما را دعوت میکنند به چیزهایی که عجیب است و نمیپسندید؛ چراکه اگر صرفاً فقط عجیب بود نباید بعد از تهدید آورده میشد و با توجه به آیه قبل حِکمَةٌ بالِغَةٌ فَما تُغْنِ النُّذُرُ نذر یعنی عجیب بودنی که باعث زحمت و استغراق و استهجان در حدی است که ناراحت کننده و عذابآور و سبب دردسر هست.
5- آیه 74 سوره الکهف: فَانْطَلَقا حَتَّی إِذا لَقِیا غُلاماً فَقَتَلَهُ قالَ أَ قَتَلْتَ نَفْساً زَکیةً به غیر نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَیئاً نُکرا
نکرا واضح است که به معنای کار ناشناس نیست بلکه به معنای کار عجیبی که ناشایست محسوب میشود یا کار غیرمتعارف و خلاف عرف که مردم انکار میکنند و نزد آنها باید ترک شود. لذا در این آیه بسیار واضح است که صرفاً به معنای ناشناس بودن نیست.
6- آیه 87 سوره الکهف: قالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ یرَدُّ إِلی رَبِّهِ فَیعَذِّبُهُ عَذاباً نُکرا
در این آیه بسیار واضح است که نکر به معنای ناشناس نیست بلکه عذاب عجیب یعنی عذابی بسیار دردآور؛ درنتیجه در تمامی آیات در کنار عجیب و ناشناس بودن چیزی از استقباح و استهجان در آن نیز وجود دارد و صرفاً به معنای فقط ناشناس نیست.
7-آیه 8 سوره طلاق: وَ کأَینْ مِنْ قَرْیةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها وَ رُسُلِهِ فَحاسَبْناها حِساباً شَدیداً وَ عَذَّبْناها عَذاباً نُکراً
نکر یعنی فراتر از حد متعارف یعنی غیر متعارف و غیر مانوس و... .
بعد از ذکر آیات قرآنی مرتبط با بحث، در جلسه آینده به جمعبندی معناشناسی معروف و منکر در قرآن خواهیم پرداخت.
والسلام علیکم.
پایان
120/904/د