vasael.ir

کد خبر: ۴۲۸۷
تاریخ انتشار: ۰۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۸ - 28 January 2017
فقه نکاح استاد حق پناه/ جلسه سوم

حکم استحباب نکاح با تکیه بر آیه "و انکح الایامی منکم"

پایگاه وسائل ـ بحث در این است که می خواهیم بگوییم این آیه بر استحباب نکاح دلالت می کند ، فعل امر در این آیه حداقلش استحباب را می رساند، و اگر ذات کار و خود نکاح مستحب نباشد خداوند امر به او نمی کند أنَّ اللهَ یامرُ بالعدلِ والإحسانِ ولا یأمرُ بالفحشاءِ و المنکرِ، مدلول مطابقی این آیه این نیست که هر شخصی به تنهایی برای ازدواج کردن به این آیه استناد کند چون خطاب آیه به اولیا است اما مطلوبیت کلی نکاح از آیه استفاده می شود وگرنه انجام آن برای دیگران هم مطلوب شارع نبود

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین حق پناه در جلسه سوم از درس فقه زنان (نکاح) که در مرکز تخصصی زن و خانواده برگزار گردید گفت: کتاب هایی که به نام آیات نساء در قرآن یا مثل این آمده است شاید نامگذاری شان درست نباشد، چون در این آیات و سُوَر ازدواج فقط منحصر به زنان نیست برای مردان هم می باشد، اصولا ازدواج امری است که زن، مرد، کوچک، بزرگ و متولیان فرهنگ را شامل می شود.
 

وی در ادامه به حکم شرعی مساله نکاح پرداخت  و گفت: در عبارت صاحب عروه که می فرمایند: "النکاح مستحب فی حد نفسه بالاجماع و الکتاب و السنته المستفیضه بل متواتره" یعنی نکاح مستحب است با قطع نظر از عوارض چون با توجه به عوارض امکان دارد که بسا برای بعضی ها واجب باشد برای بعضی ها مستحب موکد باشد برای بعضی ها مباح باشد و برای بعضی ها یمکن بندرت حرام باشد و سنت مستفیضه بلکه متواتره داریم که نکاح مستحب است.
این استاد حوزه علمیه هم چنین در بیان ادله استحباب نکاح افزود: دلیل بر استحباب نکاح این بود: وَ أنکحُ الأیامی منکم والصالحینَ من عبادکم و امائکم اِن یکونُ فقراءَ یغنهمُ اللهُ من فضله والله واسعٌ علیم، ازدواج بدهید شخص بی همسر را؛ چه جوان باشد و چه پیر و چه زن باشد و چه مرد، "ومنکم" یعنی از جنس خود شما باشد مومن و شیعه ومسلمان باشد و همچنین انسان های شایسته از بردگان شما و چنانچه آنها فقیر بودند خداوند از فضل خودش آنها را بی نیاز خواهد کرد، در یغنهم الله گفته اند که یا بالفعل بی نیاز می کند یا در آینده بی نیاز خواهد شد.
بحث در این است که می خواهیم بگوییم این آیه بر استحباب نکاح دلالت می کند ، فعل امر در این آیه حداقلش استحباب را می رساند، و اگر ذات کار و خود نکاح مستحب نباشد خداوند امر به او نمی کند أنَّ اللهَ یامرُ بالعدلِ والإحسانِ ولا یأمرُ بالفحشاءِ و المنکرِ، مدلول مطابقی این آیه این نیست که هر شخصی به تنهایی برای ازدواج کردن به این آیه استناد کند چون خطاب آیه به اولیا است اما مطلوبیت کلی نکاح از آیه استفاده می شود وگرنه انجام آن برای دیگران هم مطلوب شارع نبود.


اهم مباحث استاد حق پناه به شرح ذیل می باشد:
کتاب هایی که به نام آیات نساء در قرآن یا مثل این آمده است شاید نامگذاری شان درست نباشد، چون در این آیات و سُوَر ازدواج فقط منحصر به زنان نیست برای مردان هم می باشد، اصولا ازدواج امری است که زن و مرد و کوچک و بزرگ و متولیان فرهنگ و همه را شامل می شود.
عبارت صاحب عروه: النکاح مستحب فی حد نفسه بالاجماع و الکتاب و السنته المستفیضه بل متواتره
یعنی نکاح با قطع نظر از عوارض مستحب است چون با توجه به عوارض امکان دارد که بسا واجب باشد برای بعضی ها یا مستحب موکد و یا مباح باشد و برای بعضی نیز یمکن بندرت حرام باشد اما فارغ از عوارض، سنت مستفیضه بلکه متواتره داریم که نکاح مستحب است.
و اما صاحب عروه به این آیه استناد فرموده: ( وَ أنکحُ الأیامی منکم والصّالحینَ مِن عِبادکُم وَ إمائِکُم ان یکونُ فقراءَ یغنهمُ اللهُ مِن فضلهِ وَ اللهُ واسعٌ علیم)
محقق حلی در شرایع  برای دلیل استحباب می فرماید: النّکاح مستحب لمن طاقه نفسه، طاقه یعنی کسی که مشتاق باشد و احساس می کند نیاز به تشکیل خانواده دارد، من الرجال و النساء یعنی این استحباب هم برای مرد هست و هم زن و من لم تطق فیه خلاف المشهور استحبابه، یعنی برای کسی که علاقه و اشتیاقی به ازدواج ندارد اختلاف است ولی مشهور علما استحبابش را فرموده اند - لقوله علیه السلام: تناکحوا تناسلوا و لقوله صلی الله: شرار موتاکم العذاب، یعنی بدترین مردگان شما عذب ها هستند، یعنی اگر می خواهیم مردگان ما جزو اشرار نباشند باید ازدواج کنند.


یکی از ادله ما بر استحباب نکاح اجماع است
اجماع ساخته اهل سنت است، اصولی های شیعه می گویند وارد کردن اجماع در کتب اصولی از باب مماشات است و برای این است که در پرتو آن بتوانند حرف شیعه را بزنند مطرح شده است چون اجماع در اهل سنت گاهی اجماع حل و عقد گرفته اند و گاهی اجماع جمیع علمای اعصار در جمیع امثار گرفته اند و گاهی هم جمیع علمای عصر واحد گرفته اند اما شیعه ملاکی دارد، می گوید: اجماعی حجت است که کاشف از قول از معصوم باشد.
در کتب فقهی برخلاف کتب اصولی خیلی به اجماع اعتنا کرده اند و این از زمان صاحب جواهر و استادشان مرحوم کاشف الغطا تا زمان ما یک روش طرح مساله شده است که وقتی می خواهند مساله ای مطرح کنند اول مساله اجماع را مطرح می کنند.


کتاب نکاح مرحوم شیخ انصاری شرح ارشاد علامه است، در ارشاد هم مرحوم علامه فرموده: إعلم انه یستحب النکاح إستحبابا موکداً خصوصاً معَ شدت الطلب، این شدت طلب همان لمن طاقة نفسه است - ولایختص بصورت الطلب، اختصاص به صورت اشتیاق هم ندارد نکاح مستحب است چه کسی دلش بخواهد و چه نخواهد – للعمومات مثل قوله صلی الله: تناکحوا تناسلوا، طرفینی هست یعنی نکاح انجام بدهید تا نسل شما زیاد بشود و مثل قوله صل الله: مستفادَ مسلمٌ فائدةٌ بعد الإسلامِ أفضلُ من زوجهٍ مسلمهٍ تسرهو الی نظرَ الیها و تطیعهوا إذا أمرها و تحفظهوا إذا غابَ عنها، ملاک همسر در این چند جمله رسول اکرم نهفته است که مرد مسلمان بعد از اسلام استفاده بهتری نبرده از زن مسلمانی که مردش را خوشحال کند هرگاه که مرد به زن نگاه کند و اگر مرد دستوری داد زن اطاعت کند و زن مال و آبروی مرد را در زمان غیبت مرد حفظ کند پس اینکه می گوید استفاده بهتری بعد از اسلام از ازدواج نیست این یعنی ازدواج مطلوب شارع است این مطلوبیت در حدی است که رسول الله در کنار اسلام قرار داده است این مطلوبیت برای بعضی در حد وجوب و برای بعضی حداقل در حد استحباب است.


و مثل قوله صلی الله علیه و آله : الرکعتان یصلیهما متزوجون افضل من رجل اعذب یقوم لیله و یصوم نهاره، دو رکعت نمازی که زوجی بخوانند بهتر است از مرد مجردی که شب زنده داری کند و روزها روزه بگیرد- ومن الأخیرین یظهر افضلیت النکاح من التفرق للعباده، مرحوم شیخ انصاری می گوید: از دو روایت فوق بر می آید که نکاح از تفرق و جدا ماندن بهتر است ولو خاف أن یفضی ترکه الی الوقوع فی الزنا و شبهه کالنظر و المس و غیرهما وجب مقدمتا لترک الحرام، یعنی اگر ترس داشته باشد کسی که اگر ازدواج نکند به گناهان مختلف می افتد واجب است ازدواج بکند بخاطر ترک مقدمه حرام، صاحب جواهر هم فرموده: نکاح مستحب است کتابا و سنتا مستفیضتا بل متواترا و اجماعا بقسمیه من المسلمین فضلا عن المومنین و ضرورتا من المذهب بل الدین، که می گویند ازدواج مستحب است و یک امر ضروری است، فضلا عن المومنین یعنی شیعیان.


اجماع دلیل اول استحباب ذاتی نکاح است ولی آیا تمسک به اجماع در چنین موردی که مدرک داریم تمام است یا خیرکه بعضی میگویند چون اینجا مدرک داریم خیلی نمی شود به اجماع اعتنا کرد اما یمکن ان یقال که اجماع ما چه مدرکی باشد و چه نباشد اگر اتصالش به زمان معصوم صادر شد صلاحیت برای استناد دارد مخصوصا گفته اند اجماع قدمایی حجت است چون آنها نزدیک به زمان معصوم بوده اند تا زمان محقق حلی، پس شرطش رسیدن اجماع به زمان معصوم است تا قابل استناد باشد هرچند اجماع مدرکی باشد زیرا دلیل عمده بر حجیت اجماع؛ تقریر معصوم است نمی شود گفت که استحباب نکاح از باب تقیه بوده و در زمان یک امامی مثلا از باب تقیه نکاح مستحب شده زیرا که تقیه نمی شود که برای زمان همه ائمه باشد یعنی در زمان همه معصومین استحباب نکاح بوده و بدان عمل می کردند و ترغیب می کردند و پول هم می دادند که بدان عمل کنند و سیره معصومین بوده است پس تقیه نبوده و سیره معصومین بوده است .


دلیل بر استحباب نکاح
اما دلیل بر استحباب نکاح که یک مورد هم اشاره شد این بود: وَ أنکحُ الأیامی منکم والصالحینَ من عبادکم و امائکم اِن یکونُ فقراءَ یغنهمُ اللهُ من فضله والله واسعٌ علیم، ازدواج بدهید شخص بی همسر را؛ چه جوان باشد و چه پیر و چه زن باشد و چه مرد، "ومنکم" یعنی از جنس خود شما باشد مومن و شیعه ومسلمان باشد و همچنین انسان های شایسته از بردگان شما و چنانچه آنها فقیر بودند خداوند از فضل خودش آنها را بی نیاز خواهد کرد، در یغنهم الله گفته اند که یا بالفعل بی نیاز می کند یا در آینده بی نیاز خواهد شد.
اینجا می گوید که وظیفه شما این است که افراد بی همسر را همسر دهید و اگر فقیر باشند خداوند بی نیازشان می کند ولی در آیه بعد می گوید و الیستعففِ الذینَ لا یجدونَ نکاحا، یعنی آنهایی که راهی برای ازدواج پیدا نمی کنند عفت بورزند تا خدا آنها را از فضل خودش بی نیاز کند یعنی در آیه قبل می گوید خدا بعد ازدواج می گوید خدا آنها را بی نیاز می کند ولی در اینجا می گوید اول خدا آنها را بی نیاز می کند بعد ازدواج کنند.


 توضیح آیه (و انکح الایامی)
ایامی جمع ایّم بر وزن قیّم، مثل یتامی جمع یتیم که قلبی در اینجا صورت گرفته، ایامی در لغت به معنای زنی است که شوهر ندارد سپس به مردی که همسر ندارد گفته شده لذا این جمله ایامی شامل تمام زنان و مردان مجرد می شود و شامل همه می شود چه باکره باشند چه بیوه باشند و ...
بحث در این است که می خواهیم بگوییم این آیه دلالت می کند بر استحباب نکاح، امر در این آیه حداقلش استحباب را می رساند، واگر ذات کار وخود نکاح مستحب نباشد خداوند امر به او نمی کند، أنَّ اللهَ یامرُ بالعدلِ والإحسانِ ولا یأمرُ بالفحشاءِ و المنکرِ، مدلول مطابقی این آیه این نیست که هر شخصی به تنهایی برای ازدواج کردن به این آیه استناد کند چون خطاب آیه به اولیا است اما مطلوبیت کلی نکاح از آیه استفاده می شود وگرنه انجام آن برای دیگران هم مطلوب شارع نبود.

شیخ مفیدمی فرماید: و من سنن الإسلام النکاح و ترک التعذب و اجتناب التفرد فمن دعته الحاجة الی النکاح و وجد له تولا (تول یعنی قدرت) فلم یتزوج فقد خالف سنه النبی صل الله علیه و آله، یعنی اگر کسی ترک ازدواج کرد با سنت رسول الله مخالفت کرده چنانچه در حدیثی از رسول هست که النکاح سنتی فمن رغب عنها فلیس منی فلسفه این حرف از زبان خود شیخ مفید که می فرمایند: و فی النکاحِ فضلٌ کثیرٌ لانهُ طریقٌ لتّناسل و باب التواصل و سببُ العلفه و المعونه علی العفة و قد حصّ اللهُ تعالی علیه و الدّعا عبادهُ الیه، در نکاح فضل کثیری است چون راهی برای زیادی نسل است بابی است برای پیوندهای خانواده ها سبب عفت و کمک زوجین بر عفت است و خداوند هم ترغیب فرموده و بندگانش را برای این کار فراخوانده است.
در جواهر آمده است: النکاح مستحبٌ لمن طاقة و الشتاقة نفسهُ الیه من الرجال والنساء کتابا و سنتا مستفیضتا الی آخر، وانکح الأیامی، فان امرَ الاولیاءِ شرعاً او عرفاً (اگر شرعی نباشد لااقل عرفی هست)
والسادات (بزرگان) بانکاح (به نکاح درآوردن، ازباب افعال است) الایامی ای العُذاب من الحرارِ مطلقا (عذب های آزاد را ازدواج بدهید) و ترغیبُ فیه لیس (لیس خبر برای اِن است) الا لفضیلهِ النکاح و رجحانهِ فی نفسه وکون النکاحِ سبباً لوجودهِ و معدیاً الی حصوله، به تعبییر دیگر ازدواج دادن ایامی و عبید مقدماتی دارد و این مقدمات مستحب است پس ذی المقدمه که اصل ازدواج بوده هم مستحب است.
صاحب عروة می فرماید: یستحبُ السعیُ فی التزویج و الشفاعتُ فیه بارضاعِ الطرفین (أنکحوا).
بزرگان حمل بر وجوب یا استحباب کرده اند
مرحوم آیت الله عمید زنجانی استاد دانشگاه تهران در کتاب آیات الاحکام خودشان انکحوا را حمل بر وجوب کرده اند
صاحب جواهر، صاحب عروه، امام خمینی و ... ازآن استحباب فهمیده اند ولی آیه و الیستعففِ الذینَ لا یجدونَ نکاحا حتی یغنیهمُ اللهُ من فضله، آنهایی که وسیله ازدواج ندارند صبر کنند و مرتکب خلاف عفت نشوند گونه ی دیگری می گوید لذا قرطبی درتفسیرش آورده که واجب است روزه بگیرند تاذهنشان درگیر مساله عبادت بشود و ذهن شان سراغ مساله ازدواج نرود ولی بنظر ما این دو آیه تناقضی ندارند ولی جای بحث دارد./924/ص

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۲:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۴۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۴:۱۹
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۰۶