به گزارش سرویس اقتصاد پایگاه اطلاع رسانی وسائل حجت الاسلام و المسلمین دکتر عباس شفیعینژاد، مدیر گروه فقه اقتصادی مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) و جناب آقای دکتر محمد جواد ، استاد دانشگاه در یک گفتگوی تلوزیونی در شبکه قرآن مساله ی اقتصاد مقاومتی را مورد بررسی قرار دادند.
جناب آقای دکتر توکلی شما اقتصاد مقاومتی را چگونه تعریف میکنید؟
ـ تعریف اقتصاد مقاومتی شاید بزنگاه بحث باشد گاهی در ادبیات این مساله یک نوع ابهاماتی وجود دارد و بعضی از آثاری که تولید شده دقیقاً مشخص نیست اقتصاد مقاومتی به کجا اشاره دارد؛ برای تفهیم بهتر مساله به سراغ کلیدواژهای اساسی می رویم. در بحث اقتصاد مقاومتی که طبق فرمایشات مقام معظم رهبری موضوع استحکام و عدم شکنندگی سازهای اقتصاد است؛ اگر ما سازهی اقتصاد را تشبیه کنیم به سازهای مثل ساختمان یا اتاق یک ماشین و یا حتی بدن؛ در این صورت باید در برابر حوادثی چون زلزله و تصادف وبیماری مقاوم باشد. حال همین نگاه در بحث اقتصادمقاومتی معنی آن این است که این سازه بتواند این کارکردش را بدون وقفه انجام بدهد؛ مثلاً اگر احیاناً تحریمی اتفاق افتاد، خللی در رشد و قدرت آن ایجاد نشود؛ اگر احیاناً بحران اقتصادی در خارج از کشور اتفاق افتاد و تکانهایش به داخل وارد شد این اتفاقی را ایجاد نکند.
گاهی اوقات ما اقتصاد را تشبیه میکنم به یک کیک، میگویند این کیک اقتصاد که همان کالاها و خدمات تولیدی است ما میگوئیم میخواهد این کیک مرتب سال به سال بزرگ بشود؛ ما به این میگوئیم رشد اقتصادی؛ میخواهیم این قاچهایی که به کیک میزنیم هم عادلانهتر و مساویتر مثلاً بشود، این را بهش میگوئیم عدالت؛ که کلیدواژه ورود به اقتصاد مقاومتی است یعنی این که این کیک را شما به صورت مستمر تولید بکنید؛ نشود یک سال کیکتان بسوزد، یک سال مثلاً کیک خیلی بزرگی داشته باشید.
یک نکته تکمیلی اینکه شاید واژهای که به عنوان رشد پایدار که البته در ادبیات توسعه پایدار وجود دارد نزدیک به ادبیات اقتصاد مقاومتی است منتها فقط نکتهای که وجود دارد در رشد پایدار، توسعه پایدار، بیشتر مشکلات زیستمحیطی مورد توجه است اما در اینجا بحث تحریم هم مطرح است، بحث تکانهای داخلی و خارجی هم مطرح است. حالا در یک کلام درواقع یک اقتصادی را میگوئیم اقتصاد مقاوم که مستحکم باشد در مقابل تکانهای داخلی و خارجی.
محدود به ایران هم نیست؛ سایر کشورها از جمله مثلاً ژاپن هم اقتصاد مقاومتی را حالا شاید با یک عنوان دیگری، شاید با سرفصلهای دیگری و مبانی دیگری در دستور کارشان داشتهاند.
آقای دکتر شفیعی نژاد شما چگونه اقتصاد مقاومتی را تعریف میکنید ؟
- بنده قبل از تعریف اقتصاد مقاومتی ترجیح میدهم که یک تعریفی از علم اقتصاد داشته باشیم بعد درباره ی جایگاه اقتصاد اسلامی در مقابل این علم اقتصاد متعارف صحبتی داشته باشیم و سپس به بررسی جایگاه اقتصاد مقاومتی در اقتصاد اسلامی بپردازیم.
اتفاقا یکی از پرسشها این بود که اساساً اقتصاد اسلامی یعنی چه؟ چون بعضی میگویند ما مثلاً چطور شیمی اسلامی نداریم، فیزیک اسلامی نداریم،اقتصاد اسلامی هم نداریم که یکی از شبهات است!
- به نکته خیلی خوبی اشاره کردید؛ در واقع تعریف علم اقتصاد یک جمله است: تخصیص بهینه منابع. به زبان سادهتر، این است که هر انسانی رفتارهایی را از خود بُروز میدهد که بعضی از این رفتارها اقتصادی است از جمله مصرف، تولید و... بر این اساس یک تحلیلگر شروع به تحلیل رفتار اقتصادی او میکند، اینجا نظریات و تئوریهای علم اقتصاد شکل میگیرد؛ یعنی تحلیل یک اقتصاددان از رفتار اقتصادی شخصی که دارد مصرف میکند، میخواهد مصرف بهینه انجام بدهد یا شخصی که دارد تولید میکند، میخواهد تولید بهینه انجام بدهد و بالاترین سود را به دست بیاورد. این تعریف علم اقتصاد متعارف است. اما این سؤالی که آیا ما اصلاً علم اقتصاد اسلامی داریم در مقابل علم اقتصاد متعارف؟ بله همان طوری که فرمودید یک دیدگاه این هست که ما علم اقتصاد اسلامی نداریم و همان طور که شیمی اسلامی، فیزیک اسلامی نداریم، علم اقتصاد متعارف جوابگو است و ما نیازی نداریم اصلاً به اینکه برویم سراغ اقتصاد اسلامی.
در پاسخ به این سؤال و این شبهه ما دو بحث را میتوانیم دنبال بکنیم؛ یکی اینکه آیا علم اقتصاد یک علم اثباتی است یا یک علم ارزشی است؟ علم اثباتی به این معنا که آن چیزی که در بیرون اتفاق میافتد مورد تحلیل یک اقتصاددان قرار میگیرد ؛ اما علم ارزشی به این معنا است که ما یک الگوی مطلوبی داریم، یک مبانی و اصولی داریم که میگوئیم اینها خوب هست، باید به آن برسیم.
نوعاً کسانی که میگویند ما علم اقتصاد اسلامی نداریم، به این دلیل است که علم اقتصاد را یک علم اثباتی میدانند؛ در جواب این گروه میگوئیم حتی اگر علم اقتصاد علم اثباتی باشد، و معیارهای علم ارزشی آن را به حساب نیاوریم باز هم علم اقتصاد اسلامی متفاوت از اقتصاد متعارف است زیرا همانطور که عرض کردم یک انسان رفتار اقتصادی دارد، یک اقتصاددان مسلمان رفتار او را تحلیل میکند، هر دو انسان هستند و اعتقاداتی دارند که بر رفتار و تحلیلشان اثر میگذارد. در نتیجه خروجی آن متفاوت با چیزی است که در اقتصاد متعارف شکل میگیرد.
نگاه دوم این است که صِرف علم اثباتی بودن دانش اقتصاد صحیح نیست بلکه یک علم ارزشی است؛ اصلاً این ادعا که اقتصاد یک علم اثباتی است، یک ادعای گزافی است؛ مثل آن شخصی میماند که خروس را دزدیده بود بَعد طرف از او پرسید که خروس را شما دزدیدید؟ قسم حضرت عباس میخورد که من برنداشتم. طرف به او گفت دُم خروس را باور بکنم یا قسم حضرت عباس را؟ در علم اقتصاد واقعاً دُم خروسهای زیادی وجود دارد که نشان میدهد این علمِ ارزشی است نه علمِ اثباتی است. به طور مثال اقتصاد رفاه، که کاملاً یک مقوله ارزشی است؛ اقتصاد توسعه، یک مقوله ارزشی است، بحث سیاستها در اقتصاد از جمله سیاستهای پولی، سیاستهای مالی، دستیابی به یک نقطه خوب و مطلوب در اقتصاد یک مساله ارزشی است.
آقای دکتر توکلی بحث به جای خوبی رسید، شاید این سؤال مطرح بشود که اساساً اقتصاد اسلامی چه برکاتی دارد، چه فوایدی برای یک جامعه و به طور مشخص برای خانوادهها دارد؟
- اگر ما اقتصاد مقاومتی را به عنوان یک نظریهای برای اداره اقتصاد کشورمان در نظر بگیریم، همان طور که آقای دکتر شفیعینژاد اشاره کردند، نکته ای هم بنده اضافه میکنم؛ میگویم بهترین شیوه تخصیص منابع کمیاب به نیازها چیست؟ اتفاقاً کانال ورود اقتصاد اسلامی هم از همین راه است. اقتصاد مقاومتی هم اختصاص به ما ندارد. در فرمایشات مقام معظم رهبری به کشورهای دیگر هم که به دنبال مقاوم سازی اقتصادشان هستند اشاره ای بود ، اگر به سابقه ی تاریخی نگاه بکنیم مسئله اقتصاد مقاومتی شاید از همان زمان صنعتی شدن انگلستان اتفاق افتاد، وقتی که در واقع اقتصاد انگلستان در اواسط قرن 19 صنعتی شد، هر چند اختلافهایی در تاریخ آن وجود دارد ولی انگلستان که نیاز به تولید انبوه داشت شروع به نظریهپردازی در اقتصاد کرد اقتصاددان های آنها از جمله آدام اِسمیت و ریکاردو به کمک اقتصاد آمدند. آنان معنقد بودند بهتر است کشورها درهاشان را باز بکنند. در واقع بر اساس مزیت نسبی و مطلق تولید بکنند که اقتصادشان رشد بکند.
یک بلاهایی هم سر ما آورد این نظریهها.
ـ بله. همان زمان یک مکتبی ما داریم به نام مکتب تاریخی آلمان که صاحب آن نظریهپرداز معروفی است به نام فردریکلیست. این مکتب ملیگرای اقتصادی را مقابل مکتب واقتصاد انگلیس مطرح شد.
فردریکلیست میگوید که اتفاقاً این که میگویند خوب است ولی خوب است برای اقتصاد انگلستان نه برای اقتصاد آلمانی که هنوز مستحکم نشده است. این نظریه پرداز آلمانی نامههایی به یکی از سیاستمداران آمریکایی دارد که در قالب کتابی چاپ شده است. آن زمان آمریکا خیلی مستحکم نبود. وی میگوید که اتفاقاً شما هم نباید مسیر انگلستان را بروید؛ باید اقتصاد مستحکم بشود.
حالا در همان زمان در واقع این ایده مطرح شد که آیا یک اقتصادی میتواند مستحکم باشد و پابرجا باشد که مرزهایش را باز بکند که حالا معادلش ما توی بحث اقتصاد مقاومتی میگوئیم برونگرایی، یا نه باید درونزا باشد و بعدش بتواند از به اصطلاح صادرات استفاده کند.
این درون زایی را تعریف میفرمائید؟
ـ بله این درون زایی که در دل اقتصاد مقاومتی مطرح هست با یک مثال از کشورهایی که به گونهای اقتصاد لیبرالی را مطرح میکنند مثل آمریکا بهتر روشن خواهد شد تولید ناخالص ملی آمریکا چیزی در حدود 18 هزار میلیارد دلار است. از این 18 هزار میلیارد دلار 4 هزار میلیارد دلار آن در صادرات است. شاید یک تصویری از درونزایی این است که شما لنگر اقتصاد را داخل بیندازید و از فضای تجارت خارجی استفاده کنید برای اینکه در واقع منافع داخلی را بیشتر بکنید. حال با مقایسه ی درصدی بین 4 هزار تا از 18 هزار به عدد 22 درصد می رسید یعنی آمریکایی که حتی دارد از اقتصاد بازار آزاد صحبت میکند و میگوید جهانی شدن؛ لنگر اقتصادشان 80 درصد اقتصاد را داخل بستند، 20 درصد را بیرون قرار دادند. جالب تر اینکه در همین 20 درصد بسیاری از تجارت شان منطقهای است یعنی با مکزیک، کانادا.
ضرب المثل معروف است که میگویند کسی همه تخم مرغها را توی یک سبد نمیگذارند، یکی از بحثهایی که در ادبیات جدید به عنوان اقتصاد تاوری مطرح شده، میگویند که اگر شما حجم تجارت خارجیات خیلی بزرگ باشد، در واقع مثل این است که همه تخم مرغها را در یک سبد ریختی ، گذاشتی در معرض آسیب در مقابل درونزایی که شما در داخل استحکام و قوت اقتصادی پیدا کنی.
نکتهای دیگر در بحث اقتصاد اسلامی این است که وقتی نظریه اقتصاد مقاومتی یا مقاومسازی اقتصادی بحث می شود، اینجا دیدگاههای مختلفی مطرح میشود و تفاوت دیدگاهها دو تا نکته است.
1- در آسیب شناسی؛ اگر من مثال ساختمان را بگویم، شما باید بگویی که مهندس ساختمان میگوید کجاها زلزله ممکن است این ساختمان را اذیت بکند؟
2- در مقاوم سازی
ما معتقدیم که نظریه اقتصاد مقاومتی به عنوان یکی از زیر نظریههای اقتصاد اسلامی دیدگاه خاصی در هردو مورد دارد. من فقط یک مثال کوچک عرض بکنم بحث واضح بشود؛ مثلاً ما ربا و بهره را براساس آیات قرآن و روایات به عنوان منشأ آسیب میدانیم و میگوئیم اگر یک اقتصاد ربوی بشود این اقتصاد شکننده است و استحکام ندارد؛ در مقابل آن نظام سرمایهداری؛ اتفاقاً آن را به عنوان منبع رشد میگیرد یا مساله خودخواهی، آن چیزی که آدام اسمیت میگوید؛ خودخواهی به عنوان منشأ رشد است؛ در ادبیات قرآنی و روایی منشأ آسیبپذیری است.
آقای دکتر شفیعینژاد برکات اِعمال اقتصاد اسلامی در زندگی فردی و در بُعد کلانتر در سطح اقتصاد ملی چگونه تعریف میشود؟
ـ همان طوری که خدمتتان عرض کردم و آقای دکتر توکلی هم اشاراتی داشتند، اقتصاد اسلامی اصولی را به ما نشان میدهد که متفاوت از اقتصاد غربی یا اقتصاد متعارف است. در حوزه تولید در اقتصاد اسلامی تأکید میکنیم بر تولید حلال و تولید طیب؛ در حوزه توزیع ثروت، تأکید میکنیم بر توزیع عادلانه. در قرآن کریم مساله ی توزیع ثروت، در آیه هفتم سوره حشر میفرمایند: «ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ کَیْ لا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیاءِ مِنْکُمْ» یعنی هدف گذاری اقتصاد اسلامی در بخش توزیع ثروت به این شکل است که ثروت در جامعه نباید در دست یک عده افراد خاص تجمع پیدا بکند بلکه مثل جریان خون باید در تمام جامعه گردش داشته باشد؛ خب این اصولی است که اقتصاد اسلامی طراحی میکند؛ این مبانی و اصول در اقتصاد غربی دیده نشده، یا در حوزه مصرف تأکید بر مصرف طیبات و دوری از اسراف را داریم؛ در حالی که در اقتصاد غربی همان طوری که اشاره کردید با تبلیغات خیلی زیاد تشویق میکنند مردم را به مصرف بیشتر، بلکه ایجاد تقاضای کاذب و مطلوبیت کاذب میکنند برای اینکه مصرف افزایش پیدا بکند در حالی که بنای آن توی حوزه مصرف بر مصرف حدّ کفافی یعنی دوری از اسراف و مصرف خیلی پایین هست.
ما وقتی این اصول را در اقتصاد اسلامی میبینیم؛ حالا چه راهکاری برای رسیدن به این اصول در شرائط جامعه امروز داریم؟ آن چه که من میخواهم عرض بکنم این است که اقتصاد مقاومتی جایگاهش اینجاست. حالا با یک اختلاف نظری که با آقای دکتر بنده دارم، بنده اقتصاد مقاومتی را یک استراتژی میدانم. راهبرد نیازهای اساسی را داریم؛ استراتژی جایگزینی واردات را برای رسیدن به توسعه را داریم؛ بنده اقتصاد مقاومتی را به عنوان یک استراتژی برای دستیابی به اصول اقتصاد اسلامی میدانم. حالا همان مثالی که آقای دکتر زدند، بنده به یک نحو دیگری بیان میکنم، ما یک ماشینی را در حال حرکت تصور بکنیم که این میخواهد به یک هدفی برسد؛ هدف همان تحقق اصول اقتصاد اسلامی توی جامعه است. حالا این ماشین توی راه که دارد میرود با موانع و بحرانهایی روبرو میشود؛ ما چه استراتژی اتخاذ بکنیم برای اینکه بر این موانع غلبه بکنیم؛ این اقتصاد مقاومتی است.
من یک خاطرهای را هم خدمتتان عرض بکنم؛ ما یک وقتی برای تبلیغ میرفتیم در یکی از این استانهای جنوبی، آن سال، سال 86- 85 بود برف خیلی سنگینی آمده بود، راهها معمولاً مسدود بود. گازوئیل اتوبوسی که ما را میبُرد بین راه یخ زد، و دیگر از حرکت افتاد، نمیتوانست ماشین حرکت بکند و اینها هیچ برنامهای برای این نداشتند که اگر این اتفاق افتاد چه باید بکنند. این برنامه همان راهبرد است.
جناب آقای دکتر توکلی! یک نسبتی میان اقتصاد مقاومتی و اقتصاد اسلامی وجود دارد که جناب آقای دکتر شفیعینژاد هم به آن اشاره کردند. از نقطه نظر شما این نسبت چگونه ترسیم میشود؟
ـ در مرحله ی اول یکی نکته این است که نقاط آسیبپذیر و بُحران زای اقتصادی تحلیل شود سپس راهکارکنترل بُحران مشخص شود و یا نقاط آسیب تبدیل به فرصت شود.
تفاوت مبنائی اقتصاد اسلامی با نظریه اقتصاد لیبرال در همین جا مشخص می شود. همان طوری که پیشتر عرض شد اگر یک اقتصاددان غربی مثل آدام اسمیت ایدهای را مطرح کند براساس نگاه منفعت طلبانه روش تحریک خودخواهی را و ایجاد یک فضای رقابتی خواهد بود. در نتیجه از نانوا و شیرینی فروش گرفته تا همه مشاغل و صنایع هر کسی دنبال منافع شخصی خودش خواهد بود.
مشکلی که خود غربیها با آن برخوردند مواجهه با موضوع شکست بازار بود از طرفی رها کردن بازار امکان ندارد و از یک سو افراد منفعتجو در حال سوء استفاده اند. عدالت هم اتفاق نمیافتد.
اقتصاددان فرانسوی کتابی به نام پیکیتی نوشته که بعضیها میگویند به عنوان مارکس دوم مطرح است، به عنوان سرمایه در قرن 21، ایشان آمده به صورت تاریخی بررسی کرده است. او می گوید این نظام سرمایهداری، در حال ایجاد وافزایش شکاف طبقاتی است. اگر به همین منوال اتفاق بیفتد، این نظام فرو میپاشد و در واقع ایشان آمده یک نوع نظام مالیات تساعدی را پیشنهاد کرده است.
براساس سؤال شما اشاره بکنم به یکی از محققان اقتصاد اسلامی، یک بحثی دارند به عنوان نظامهای شکست خورده، عنوان میکنند که نظام سرمایهداری به یک جایی به بُحران خورد، مثلاً 1930 بُحران بزرگ اتفاق افتاد. یک اقتصاددانی مثل کینز مطرح شد؛ آمدند دولت را دوباره باز تعریف کردند گفتند دولت باید بیاید مشکلات بخش خصوصی و آن حرص و طمعی که ما توی اقتصاد ایجاد کردیم برطرف کند. ولی دولت هم که آمد مشکلات خاص خودش را ایجاد کرد.
کجا اشکال دارد؟ در مبانی ارزشی؟
ـ بله بحث مبانی ارزشی است، در تعریف ارزشی اقتصاد متعارف آمده بر اساس کارایی تعریف کرده، عدالت را کنار گذاشته و حتی همین مقاومتی و استحکامی که ما به عنوان کلیدواژه گفتیم این را کنار گذاشته؛ ما نکتهای را که به آن اشاره میکنیم این است که اقتصاد اسلامی میخواهد یک طرح متفاوتی راجع به این داشته باشد که ما ان شاءالله در ادامه بحث من عرض میکنم.
جناب آقای توکلی شما نسبت به صحبتهای خودتان وهمچین صحبتهای آقای دکتر شفیعینژاد یک افزودهای داشتید. آن افزوده را بفرمائید که من بعد خدمت جناب آقای دکتر شفیعینژاد برسم.
ـ خواهش میکنم بخشی از پاسخی که به سؤال قبل داده بودم باقی ماند و آن اینکه اقتصاد مقاومتی چه فایدهای برای ما دارد؟ همان نکته تاریخی که عرض کردم اقتصاد غرب بعد از صنعتی شدن با مشکل تولید انبوه مواجه شد. برای اینکه این مشکل تولید انبوه را حل بکنند کارهای زیادی کردند، اگر استعمار را کنار بگذاریم، یکی از مواردش همان بحث صنعت تبلیغات بود؛ یعنی اینها سعی کردند بیایند با صنعت تبلیغات کالای انبوهی که قبلاً برای مصرف کننده خاص تولید شده تولید میکردیم حالا به شکل انبوه تولید می شود. طبیعتا باید دنبال مشتری بگردند، رفتند سراغ صنعت تبلیغات و اینکه ایجاد تقاضا بکنند و تحریک بکنند؛ ولی همین باعث شد یک مشکلاتی در بحث محیط زیست ایجاد بشود. یک مستندی راجع به این به اصطلاح داستان مواد اخیراً دیدم ، خود آمریکاییها الان در مقابل این بحث تخریب محیط زیست مستندهایی ساختند و مدافعان محیط زیست میگویند که اگر همه مردم جهان مثل آمریکاییها و خانوادههای آمریکایی مصرف کنند ما چهار برابر منابع زمینی را خواهیم داشت. من از اینجا گریز بزنم به بحث اقتصاد اسلامی و دیدگاه ما، ما در اقتصاد اسلامی یک سبک زندگی را مطرح میکنیم که در تولید میآئیم ارزش پرکاری را مطرح میکنیم، در مصرف، قناعت در مصرف و در بحث باز توزیع، انفاق را مطرح میکنیم. من نمونهاش را میگویم امیرالمؤمنین. امیرالمؤمنین سخت کار میکند، نهال میکارد در واقع نخل میکارد، چاه میکَند، قنات حفر میکند. از آن طرف آن داستان مشهور است شب ضربت خوردن حضرت مشهور است که در واقع آن نمک و نان و شیر را که حضرت میفرمایند شیر را بردارید، کم مصرف است. و یا هنوز حفر چاه و ایجاد نخلستان تمام نشده وقفنامهاش را امضاء میکنند، ما میگوئیم یک چنین الگو، سبک زندگی، سبک زندگی پایدار است؛ یعنی چه؟ یعنی ما نهایت کار و تلاش را توی جامعه داشته باشیم، از آن طرف مصرف را دامن نزنیم. چرا؟ چون برای یک فرد مسلمان اجازه بدهیم که مازاد درآمدش را بیاورد در انفاق؛ هم خودش رشد بکند هم بتواند در عدالت سهیم باشد. ملاحظه ی این موارد شاید نکته کلیدی فایده اقتصاد مقاومتی به عنوان یک الگو خواهد بود. ما در واقع میخواهیم به گونهای متوازن اقتصاد را جلو ببریم؛ هم کار و تلاش را تحریک بکنیم، هم مصرف را کنترل کنیم و هم دربحث توزیع که نتیجه این میشود که به صورت توأم هم کارایی اتفاق میافتد و هم عدالت و همان استحکام و پایداری که من عرض کردم در اقتصاد مقاومتی میآید.
جناب آقای دکتر شفیعی نژاد شما نکتهای دارید یا اینکه من طرح سؤال کنم خدمتتان؟
ـ بله من هم یک تکملهای به این بحث بزنم. همان طوری که بیان شد اقتصاد مقاومتی یک استراتژی خاص هست که بخصوص در شرایط بحرانی راهکار رسیدن به اصول اقتصاد اسلامی را به ما نشان میدهد. ببینید ما اقتصاد را اگر بخواهیم در نظر بگیریم همیشه یک افرادی هستند در جامعه، درآمدشان بیشتر از مصرفشان است؛ یعنی یک مقداری پسانداز دارند، در اصطلاح اقتصادی مازاد وجوه به آن گفته میشود؛ یک گروه دیگر هستند که اینها سرمایهگذار هستند، تولید کننده هستند و با کمبود وجوه یعنی سرمایه لازم را در اختیار ندارند در حالی که آن نبوغ خاص را برای سرمایه گذاری و تولید دارند. نکته مهم این است که اقتصاد موفق و سالم بتواند آن وجوه مازاد را ساماندهی بکند به سَمت جایی که کمبود وجوه هست یعنی این وجوه را برساند به دست تولید کننده و سرمایهگذار. ببینید نقدینگی که حال حاضر در کشور هست یعنی حجم کل نقدینگی که داخل کشور بیشتر از 950 هزار میلیارد تومان است؛ در حالی که میزان نقدینگی که لازم هست برای اقتصاد یعنی کل تولید و خدمات ما به کمتر از نصف این مقدار نیاز دارد یعنی به 450 هزار میلیارد تومان نقدینگی ما نیاز داریم این آمار را میزان جی ام پی به ما نشان میدهد.
جی ام پی را هم یک تعریف بفرمائید.
ـ بله همین میزان تولید خدماتی که در طول یک سال در کشور به دست میآید، ارزش ریالیاش را محاسبه میکنند، به این میگویند جی ام پی. حالا ما در کشور به اندازه 450 هزار میلیارد تومان کل تولید و خدماتمان است ولی بیش از دو برابر این نقدینگی داریم، با این وجود واحدهای تولیدی ما نقدینگی کمی دارند، با کمبود نقدینگی مواجه هستند. ما میخواهیم بگوئیم که اقتصاد مقاومتی به عنوان یک استراتژی، چه راه حلی و چه راهکاری برای حل این معضل دارد؟
323/100/ع