vasael.ir

کد خبر: ۴۲۲۴
تاریخ انتشار: ۰۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۳ - 23 January 2017
در یادداشتی بررسی شد/ بخش دوم

شاخصه ها و آثار عدالت اجتماعى در مدیریت اسلامى

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ مهمترین اصلی که در مدیریت اسلامی باید به آن توجه شود عدالت اجتماعی است و در صورتی که عدالت اجتماعی در جامعه اجرا شود موجب بازگشت سرمایه ها، گسترش رحمت الهی، عدالت و آبادانی شهرها، ایجاد دوستی میان مردم، بالا رفتن شأن مدیر خواهد شد.

به گزارش سرویس جامعه و تمدن اسلامی پایگاه اطلاع رسانی وسائل، در این پژوهش با استفاده از متون اسلامی، ابعاد عدالت اجتماعی که عبارت است از اعطای حق، مساوات و عدم تبعیض، اعتدال، توازن و انصاف، بیان شده و برای ابعاد اعطای حق و عدم تبعیض شاخص هایی ذکر شده است که اینک بخش دوم این یادداشت تقدیم خوانندگان می شود.

 

۲. مساوات و عدم تبعیض

برابری و مساوات در برخورداری از فرصت ها و امکانات از ابعاد عدالت اجتماعی است. معناى برابرى این است که همه افراد صرف نظر از ملیت، جنس، نژاد و مذهب، در إزاى کار انجام شده از حق برابر به منظور استفاده از نعمت‏هاى مادى و معنوى موجود در جامعه برخوردار باشند.[40]

مبناى برابرى این است که: «انسان‏ها به حسب گوهر و ذات برابرند... و از این نظر، دو گونه یا چند گونه آفریده نشده‏اند».[41]یا به فرمایش رسول اکرم (ص) الناس کأسنان المشط؛ مردم مثل دانه‏هاى شانه هستند».[42] ابن ابی الحدید می نویسد: «دو زن نزد حضرت آمدند و کمک خواستند، حضرت امیر به هر یک از آنان مقداری درهم و غذا به صورت برابر داد. یکی از زنان گفت: من زنی از عرب و او از عجم است! حضرت فرمود: به خدا قسم در زمینه بیت المال من فرقی بین فرزندان حضرت اسماعیل و فرزندان اسحاق نمی بینم».[43]

لازمه ی تساوی عدم تبعیض است. یعنی وقتی گفته می شود بین فقیر و غنی باید به تساوی برخورد کرد منظور این است که بین آنها تبعیض قائل نشویم. شهید مطهری می فرمایدگاهى که مى‏گویند: فلانى عادل است، منظور این است که هیچگونه تفاوتى میان افراد قائل نمى‏شود.

بنابر این، عدل یعنى مساوات»[44] دو واژه «تفاوت» و «تبعیض» با یکدیگر فرق دارند. چه، تبعیض، منافی عدالت است و تفاوت، موافق آن. به عنوان مثال دو کارمند که هر دو، به مدت هشت ساعت، کار یکسان کرده اند و از هر جهت، مساویند، اگر به یکی، هشتصد تومان مزد داده شود و به دیگری کمتر از آن، این، تبعیض و جور است و از عدالت به دور، اما اگر به یکی که هشت ساعت کار کرده، مزد بیشتری بدهند تا به آن که کمتر کار کرده است، این، تفاوت بوده و نافی عدالت نیست، بلکه خود، مصداقی از عدل و قسط به شمار می رود، بلکه در اینجا، اگر به هر دو مزد مساوی بدهند، ظلم و جور کرده اند.[45]

به عبارت دیگر؛ نفی تبعیض؛ یعنی رعایت تساوی در زمینه استحاق های متساوی. با نگاهی به سیره ائمه به خصوص پیامبر اکرم (ص) وحضرت علی(ع) در می‏یابیم که آن بزرگواران با تساوی میان قشرها و طبقات مختلف  با تبعیض به مبارزه برخاسته‏اند.

از این نگاه، همه انسانها از حقوق اجتماعی برابری برخوردارند. که به طور دقیقتر به بیان شاخص های عدالت اجتماعی که زیر مجموعه بعد تساوی و برابری است خواهیم پرداخت.

 

شاخص اول: عدم تبعیض میان نزدیکان و خواص با دیگران(جلوگیری از انحصار)

از جمله شاخص هایی که مدیر برای اجرای عدالت اجتماعی باید رعایت کند عدم امتیاز به نزدیکان و خواص می باشد. عده ای که به دلیل نزدیکی با مدیر، خود را برتر از دیگران می دانند و توقع دارند که به آسانی از امکانات و منابع بیت المال استفاده کنند.

امتیاز جویی نزدیکان و خواص مانع جدی بر سر راه اجرای عدالت اجتماعی است و می تواند عاملی برای انحراف جامعه اسلامی از مسیر حق باشد؛ حضرت علی(ع) خواستار برخورد قاطع با این افراد است؛« همانا زمامداران را خواص و نزدیکانى است که خود خواه و چپاولگرند و در معاملات انصاف ندارند، ریشه ستمکاریشان را با بریدن اسباب آن بخشکان و به هیچ کدام از اطرافیان و خویشاوندانت زمین را واگذار مکن و به گونه‏اى با آنان رفتار کن که قرار دادى به سودشان منعقد نگردد که به مردم زیان رساند، مانند آبیارى مزارع، یا زراعت مشترک، که هزینه‏هاى آن را بر دیگران تحمیل کنند، در آن صورت سودش براى آنان، و عیب و ننگش در دنیا و آخرت براى تو خواهد ماند».[46]

و در فرازی دیگر به افشای چهره واقعی این خلوت نشینان حریم قدرت می پردازد و بار سنگینی که آنان بر حکومت تحمیل می کنند را گوشزد می کند: «وَ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ الرَّعِیَّةِ أَثْقَلَ عَلَى الْوَالِی مَئُونَةً فِی الرَّخَاءِ وَ أَقَلَّ مَعُونَةً لَهُ فِی الْبَلَاءِ وَ أَکْرَهَ لِلْإِنْصَافِ وَ أَسْأَلَ بِالْإِلْحَافِ وَ أَقَلَّ شُکْراً عِنْدَ الْإِعْطَاءِ وَ أَبْطَأَ عُذْراً عِنْدَ الْمَنْعِ وَ أَضْعَفَ صَبْراً عِنْدَ مُلِمَّاتِ الدَّهْرِ مِنْ أَهْلِ الْخَاصَّةِ؛خواصّ جامعه، همواره بار سنگینى را بر حکومت تحمیل مى‏کنند.

زیرا در روزگار سختى یاریشان کمتر و در اجراى عدالت از همه ناراضى‏تر و در خواسته‏هایشان پافشارتر و در عطا و بخشش‏ها کم سپاس‏تر، و به هنگام منع خواسته‏ها دیر عذر پذیرتر، و در برابر مشکلات کم استقامت‏تر مى‏باشند».

حضرت علی(ع)  در زمان مدیریت خود بر جامعه اسلامی با نزدیکان خود مانند دیگران رفتار می کردند. و هیچ امتیازی برای نزدیکان خود قائل نمی شدند چنانچه حضرت در ارتباط با عقیل می فرماید: «به خدا سوگند، برادرم عقیل را دیدم که به شدّت تهیدست شده و از من درخواست داشت تا یک من از گندم‏هاى بیت المال را به او ببخشم. کودکانش را دیدم که از گرسنگى داراى موهاى ژولیده و رنگشان تیره شده، گویا با نیل رنگ شده بودند.

پى در پى مرا دیدار و درخواست خود را تکرار مى‏کرد، چون به گفته‏هاى او گوش دادم پنداشت که دین خود را به او واگذار مى‏کنم، و به دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست بر مى‏دارم، روزى آهنى را در آتش گداخته به جسمش نزدیک کردم تا او را بیازمایم، پس چونان بیمار از درد فریاد زد و نزدیک بود از حرارت آن بسوزد.

به او گفتم، اى عقیل، گریه کنندگان بر تو بگریند، از حرارت آهنى مى‏نالى که انسانى به بازیچه آن را گرم ساخته است؟ امّا مرا به آتش دوزخى مى‏خوانى که خداى جبّارش با خشم خود آن را گداخته است؟ تو از حرارت ناچیز مى‏نالى و من از حرارت آتش الهى ننالم؟»[47] و در جایی دیگر  عبدالله بن جعفر عرضه داشت: «یا امیرالمؤمنین، لو امرت لی بمعونة او نفقة! فوالله مالی نفقة الا ان ابیع دابتی. فقال: لا والله ما اجد لک شیئاً الاّ ان تأمر عملک انیسرق فیعطیک؛ دستور دهید کمکی یا هزینه زندگی به من دهند. به خدا قسم جز اینکه مرکب خود را بفروشم هزینه ای برای زندگی ندارم. و عمویش پاسخ فرمود: نه به خدا چیزی نزد من برای تو نیست مگر اینکه از عمویت بخواهی تا برای تو دزدی کند».[48]

 
شاخص دوم: تبعیض قائل نشدن میان فقیر و غنی

 شاخص دیگر عدالت اجتماعی که به هر مدیر در هر رده ای توصیه می شود تساوی میان فقیر و غنی است. رسول خدا (ص) مرد ثروتمندى را دید که کنارش فقیرى نشست بود، پس مرد ثروتمند چهره در هم کشید و لباس‏هایش را جمع کرد. پیامبر فرمود: «أخشیت أن یعدو إلیک فقره؛[49] آیا ترسیدى از فقر او چیزى به تو سرایت کند؟» و این چنین عمل او را نکوهش کرد.پیامبر اکرم هم در گفتار و هم در عمل به این شاخص مهم توجه داشتند.

مثلا وقتی زنی از قبیله بنی مخزوم مرتکب سرقت شد و از نظر قضایی جرمش محرز گردید، خویشاوندانش که هنوز رسومات نظام طبقاتی در ذهنشان بود، اجرای مجازات را ننگ خانواده اشرافی خود می‏دانستند، به تکاپو افتادند بلکه بتوانند مجازات را متوقف سازند، اسامة بن زید را که نزد رسول خدا(ص) محبوبیت خاصی داشت، وادار کردند به شفاعت برخیزد، او همین که زبان به شفاعت گشود، رنگ صورت پیامبر اعظم(ص) از شدت خشم برافروخته شد و با عتاب فرمود: «چه جای شفاعت است، مگر می‏توان حدود قانون خدا را بلااجرا گذاشت؟»

پیامبر دستور مجازات صادر نمود. اسامه متوجه غفلت خود گردید و از لغزش خود عذر خواست و طلب مغفرت نمود. پیامبر(ص) برای اینکه فکر تبعیض در اجرای قانون را از ذهن مردم بیرون بنماید به هنگام عصر در میان جمع به سخنرانی پرداخت و ضمناً عطف به موضوع روز کرده و چنین گفت: «اقوام و ملل پیشین دچار سقوط و انقراض شدند.

بدین سبب که در اجرای قانون عدالت تبعیض روا می‏داشتند، هرگاه یکی از طبقات بالا مرتکب جرمی می‏شد او را از مجازات معاف می‏کردند و اگر کسی از زیردستان به جرم مشابه آن مبادرت می‏کرد او را مجازات می‏نمودند، قسم به خدایی که جانم در دست اوست در اجرای عدل درباره هیچ کس فروگذاری و سستی نمی‏کنم، اگر چه مجرم از نزدیکترین خویشاوندان خودم باشد.»[50]

هنگامى که رسول خدا (ص)، غنیمتهاى جنگ بدر را تقسیم می‏کرد، و در این کار مساوات را در میان مردم برقرار مى‏داشت، سعد بن ابى وقّاص گفت: یا رسول اللَّه! سهم سرباز سوار را که پیاده نظام را حمایت مى‏کند به اندازه ناتوانترین فرد مى‏دهى؟ پیامبر «ص» در پاسخ فرمود: «... مگر جز به برکت همین ضعفا و پیادگان به پیروزى دست مى‏یابید؟»[51].

چنانچه پیامبر(ص) در زمانى که زنى از اشراف سرقت کرده بود و این امر ثابت شده بود فرمان به مجازات او داد. عده‏اى نزد حضرت آمدند و تلاش کردند تا این حکم را به تعطیلى کشانند. رسول خدا (ص) بر یکسان‏ بودن  میان فرودست و اشراف تأکید کرد و فرمود:«إِنَّمَا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ بِمِثْلِ هَذَا کَانُوا یُقِیمُونَ الْحُدُودَ عَلَى ضُعَفَائِهِمْ وَ یَتْرُکُونَ أَقْوِیَاءَهُمْ وَ أَشْرَافَهُمْ فَهَلَکُوا؛[52]

آنان که پیش از شما بودند تنها به سبب چنین تبعیض‏هایى هلاک شدند؛ زیرا حدود را بر فرودستان اجرا مى‏کردند و اشراف و بزرگان را رها مى‏ساختند» و در جایی دیگر فرمودند: «إنّما هلک بنو إسرائیل لأنّهم کانوا یقیمون الحدود على الوضیع دون الشّریف؛[53] بنى اسرائیل تنها به این سبب هلاک شدند که حدود را درباره فرودستان اجرا مى‏کردند و اشراف و بزرگان را رها مى‏ساختند».

حضرت علی(ع) در نامه به مالک توجه به طبقات پایین را از او خواستار می شود و می نویسد: «بخشى از بیت المال، و بخشى از غلّه‏هاى زمین‏هاى غنیمتى اسلام را در هر شهرى به طبقات پایین اختصاص ده، زیرا براى دورترین مسلمانان همانند نزدیک‏ترین آنان سهمى مساوى وجود دارد و تو مسئول رعایت آن مى‏باشى»[54] و حتی رعایت این شاخص توسط حضرت علی(ع) باعث شد بعضی افراد از حضرت دور شوند و به جبهه دشمن بپیوندند.

چنانچه حضرت  در وصف این افراد می فرمایند:«و قد عرفوا العدل و رأوه و سمعوه و وعوه و علموا انّ الناس عندنا فی الحق اسوة فهربوا الی الاثرة فبعداً لهم وسحقاً؛[55] آنان عدالت را شناختند و دیدند و شنیدند و به گوش سپردند و دانستند که مردم در میزان عدالت، برابرند. لذا گریختند تا به امتیازهای ویژه برسند».

در جایی دیگر وقتی خواهر مکرمه اش، اُمّ هانی، به خدمت او رفت، حضرت دستور داد که بیست درهم به وی بپردازند. ام هانی بازگشت و از کنیزک عجمی خود پرسید: عطای علی(ع) به تو، چه اندازه بود؟. او پاسخ داد: بیست درهم. ام هانی، با خشم، و به عنوان اعتراض و انتقاد از این مساوات، به نزد برادر بازگشت. امام(ع) فرمود:«باز گرد! خدای تو را رحمت کند! ما، در کتاب خدا، برتری و رجحانی برای اسماعیل بر اسحاق نیافتیم».[56]

 

شاخص سوم: مقابله با تبعیض نژادی

شاخص دیگر که دارای اهمیت نیز می باشد تساوی میان نژادهای مختلف است. از قبل از اسلام بحث برتری عرب برعجم مطرح بود وظلم های زیادی را به عجم ها روا می داشتند ولی بعد از اسلام پیامبر به مقابله با این تبعیض نژادی پرداخت و تاریخ، به یاد دارد و به یادگار گذارده که علی(ع) هنگامی که مسؤولیت اداره بیت المال را به عمار بن یاسر و ابوالهیثم بن التیهان واگذار کرد، به آنان، کتباً ابلاغ کرد که عربی و قرشی و انصاری و عجمی و تمام کسانی که جزء حوزه اسلام هستند، از هر قبیله و نژادی که باشند، همه و همه، با هم برابر و مساویند.[57]

مدیر جامعه اسلامی نیز باید میان مردم و زیرمجموعه خود از هر نژاد و رنگی که باشد به تساوی برخورد کند. چنانچه حضرت  علی (ع)می فرمایند: «خداوند شما را در حقوق با یک دیگر مساوى کرد، چه سیاه باشید و چه سرخ. و شما را با والى و والى را با شما مانند پدر و پسر و پسر و پدر قرار داد؛ و حق شما بر او، انصاف دادن درباره شما و تعدیل برقرار کردن میان شماست».[58]

و امام صادق نقل می کنند که امام علی به عمربن خطاب فرمود: «سه چیز است که اگر آن ها را در عمل مراعات کنی ، تو را از امور کفایت می کنند و اگر آنها را ترک کنی، دیگر امور سودی برایت ندارند.آن سه جیز عبارت است از : اجرای قانون و مقررات برای نزدیک و دور ، و حکم به کتاب خدا در حال خشنودی و خشم ؛ و تقسیم بیت المال به عدالت میان سرخ و سیاه». [59]

 

شاخص چهارم: تساوی میان خود و رعیت

از شاخص های مهم دیگر عدالت اجتماعی که مدیر باید به آن توجه کند این است که میان خود و زیردستان یا مردم تبعیض قائل نشود. یکی از مشکلات که امروزه در سازمان های مختلف وجود دارد این است که مدیران آنچه برای خود می خواهند برای زیردستان خود نمی خواهند برخلاف سخن  علی(ع) که می فرمایند:« مَن حَقَّ الراعی اَن یختارَ لِرَعیَّتهِ ما یَختارُهُ لِنَفسِهِ ؛از وظایف حکمران است که برای رعیت خود همان چیزی را بخواهد که برای خود می خواهد».

همانگونه که سیره رسول خدا (ص) چنین بود و خود را در همه امور با مردم مساوی می دانست و در آخرین روزهاى زندگى بر منبر رفت و آخرین سخنانش را با مردم چنین گفت:« مردم، من در برابر شما خدایى را که جز او خدایى نیست مى‏ستایم. هر که در میان شما حقى بر من دارد اینک من. اگر بر پشت کسى تازیانه زده‏ام، این پشت من، بیاید و به جاى آن تازیانه بزند.

اگر کسى را دشنام داده‏ام، بیاید دشنامم دهد. زنهار که دشمنى در سرشت من نیست و در شأن من نیست. بدانید که محبوب‏ترین شما نزد من کسى است که اگر حقى بر من دارد از من بستاند یا مرا حلال کند تا خدا را که دیدار مى‏کنم پاک و پاکیزه باشم. و چنین مى‏بینم که این درخواست مرا کافى نیست و لازم است چند بار در میان شما برخیزم و آن را تکرار کنم.».[60]

 

شاخص پنجم: تساوی در نگاه به مردم

برابری و تساوی میان زیردستان و مردم به قدری برای یک مدیر در جامعه اسلامی اهمیت دارد که حضرت علی (ع) به هنگام ارسال محمد بن ابى بکر به فرمانداری مصر به او نوشت که حتی در نگاه و نیم نگاهت با مردم به تساوی برخورد کن «فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَکَ وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَکَ وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَکَ وَ آسِ بَیْنَهُمْ فِی اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ حَتَّى لَا یَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِی حَیْفِکَ لَهُمْ وَ لَا یَیْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِکَ عَلَیْهِم؛[61] با مردم فروتن، نرمخو و مهربان، گشاده رو و خندان باش. در نگاه‏هایت، و در نیم نگاه و خیره شدن به مردم، به تساوى رفتار کن، تا بزرگان در ستمکارى تو طمع نکنند، و ناتوان‏ها در عدالت تو مأیوس نگردند».

همانگونه که در جای دیگر بر این نکته مهم تاکید می کنند و می فرمایند:«وَ آسِ بَیْنَهُمْ فِی اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ التَّحِیَّةِ حَتَّى لَا یَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِی حَیْفِکَ وَ لَا یَیْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِک؛[62] و در نگاه و اشاره چشم، در سلام کردن و اشاره کردن با همگان یکسان باش، تا زورمندان در ستم تو طمع نکنند، و نا توانان از عدالت تو مأیوس نگردند.»

 

شاخص ششم: عدم تساوی بین نیکوکاران و بدکاران

تساوی در رفتار با نیکوکاران و بدکاران عین بی عدالتی است که مدیر باید از آن اجتناب کند. امام علی(ع) خطاب به مالک می نویسد:« لَا یَکُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسِی‏ءُ عِنْدَکَ بِمَنْزِلَةٍ سَوَاءٍ فَإِنَّ فِی ذَلِکَ‏ تَزْهِیداً لِأَهْلِ الْإِحْسَانِ فِی الْإِحْسَانِ وَ تَدْرِیباً لِأَهْلِ الْإِسَاءَةِ عَلَى الْإِسَاءَةِ وَ أَلْزدِمْ کُلًّا مِنْهُمْ مَا أَلْزَمَ نَفْسَه؛‏[63] هرگز نیکو کار و بدکار در نظرت یکسان نباشند، زیرا نیکوکاران در نیکوکارى بى‏رغبت، و بدکاران در بد کارى تشویق مى‏گردند، پس هر کدام از آنان را بر اساس کردارشان پاداش ده».


۳. اعتدال

اعتدال به معنای عدم افراط و تفریط در کارها  است. رعایت میانه روی در برنامه ها و رفتارهای مدیر تاثیر به سزایی در موفقیت او دارد در بیان امام علی(ع) آمده است: «أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَیْکَ أَوْسَطُهَا فِی الْحَقِّ وَ أَعَمُّهَا فِی الْعَدْلِ وَ أَجْمَعُهَا [لِرِضَا] لِرِضَى الرَّعِیَّةِ؛[64]

دوست داشتنى‏ترین چیزها در نزد تو، در حق میانه‏ترین، و در عدل فراگیرترین، و در جلب خشنودى مردم گسترده‏ترین باشد». اهمیت اعتدال به گونه است که حضرت علی (ع) ضمن وصایاى خود بحضرت مجتبى علیه السّلام فرموده است:«فرزند عزیز در شئون زندگى و امور عبادى میانه‏رو باش و از افراط بپرهیز. روشى را انتخاب کن که در حدود توان و طاقت تو باشد و بتوانى همیشه آن را انجام دهى».[65]

امام حتی تاکید دارند که با مشرکان که با ما هم پیمانند با اعتدال برخورد کن در نامه ای که به یکى از فرمانداران به نام عمر بن ابى سلمه ارحبى که در فارس ایران حکومت مى‏کرد می نویسند:«همانا دهقانان مرکز فرمانداریت، از خشونت و قساوت و تحقیر کردن مردم و سنگدلى تو شکایت کردند.

من در باره آنها اندیشیدم، نه آنان را شایسته نزدیک شدن یافتم، زیرا که مشرکند، و نه سزاوار قساوت و سنگدلى و بد رفتارى هستند، زیرا که با ما هم پیمانند، پس در رفتار با آنان، نرمى و درشتى را به هم آمیز، رفتارى توأم با شدّت و نرمش داشته باش، اعتدال و میانه روى را در نزدیک کردن یا دور کردن، رعایت کن».[66]

مدیر باید در کیفر دادن نیز اعتدال داشته باشد همانگونه که حضرت علی(ع) می فرمایدفَمَنْ قَارَفَ حُکْرَةً بَعْدَ نَهْیِکَ إِیَّاهُ فَنَکِّلْ بِهِ وَ عَاقِبْهُ [مِنْ‏] فِی غَیْرِ إِسْرَاف؛‏[67] کسى که پس از منع تو احتکار کند، او را کیفر ده تا عبرت دیگران شود، امّا در کیفر او اسراف نکن».

 

۴. توازن

از دیگر ابعاد عدالت اجتماعی توازن در امور است. توازن بدین معنا است که علاوه بر اینکه امکانات به طور شایسته و صحیح به افراد مستحق برسد، امکانات به حد لازم و مورد نیاز وجود داشته باشد. به عبارت دیگر مدیر باید امکانات مورد نیاز را برای تمامی زیردستان خود به اندازه کافی تهیه کند.

حاکم جامعه اسلامی باید از گردش ثروت در دست قدرتمندان جلوگیری کند و ثروت را به صورت عادلانه میان مردم تقسیم کند. همانگونه که حضرت رضا(ع) مشکل اساسى یک نظام اجرایى معیوب و آفت زده را چنین بیان فرموده‏اند:« اموال را میان ثروتمندان به گردش گذاشته است (افراد غنى سرمایه‏هاى اصلى را در اختیار گرفته‏اند)».[68]

 

۵. انصاف

انصاف از مهمترین ابعاد عدالت اجتماعی است که مدیر موظف به انجام آن است زیرا انصاف جلوه دهنده و زینت و آرایش مدیریت و حکومت است[69]  انصاف یعنی هرچه برای خود می پسندی برای دیگران نیز بپسند. در پرتو انصاف در اداره امور است که دل‏ها به هم پیوند مى‏خورد و روابطى کاملا انسانى ظهور مى‏کند و مدیریت بر قلب تحقّق مى‏یابد؛ و از این روست که هیچ چیز چون انصاف نظام مدیریت را سامان نمى‏بخشد و آراسته نمى‏کند. چنانچه حضرت علی(ع) می فرمایند: « انصاف دل‏ها را پیوند مى‏دهد[70]

و دوستی را پایدار می سازد».[71] امام باقر(ع) از حضرت علی(ع) نقل می کنند هر که مردم را نسبت به خود به انصاف نگرد، خدا او را جز عزت ندهد.[72] مدیر باید با تمامی زیردستان و اطرافیان خود به انصاف رفتار کند همانگونه که امیرالمؤمنین خطاب به مالک می نویسند: «أَنْصِفِ اللَّهَ وَ أَنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِکَ وَ مِنْ خَاصَّةِ أَهْلِکَ وَ مَنْ لَکَ [هَوًى فِیهِ‏] فِیهِ هَوًى مِنْ رَعِیَّتِک؛‏[73] با خدا و با مردم، و با خویشاوندان نزدیک و با افرادى از رعیّت خود که آنان را دوست دارى، انصاف را رعایت کن».چنانچه در جایی دیگر می فرمایند:« أَحْرِزْ دِینَکَ وَ أَمَانَتَکَ بِإِنْصَافِکَ مِنْ نَفْسِکَ وَ الْعَمَلِ بِالْعَدْلِ فِی رَعِیَّتِک‏؛ دین و امانتت را، با انصاف دادن در حقّ دیگران، و با اجراى عدالت در جامعه، صیانت کن».[74]

 

آثار و نتایج عدالت

براى عدالت اجتماعى آثار و نتایج زیادی وجود دارد و هر شاخصی که به آن پرداخته شد خود می تواند به عنوان آثار عدالت باشند. به صورت خلاصه به چند پیامد عدالت پرداخته می شود.
1-
بازگشت سرمایه ها

از مهمترین نتایج و آثار عدالت در جامعه بازگشت سرمایه هاست. به عبارت دیگر اجرای عدالت در یک سازمان موجب می شود که زیردستان به پاس برقراری عدالت تلاش بیشتر برای رسدن به اهداف سازمان داشته باشند.

امام علی (ع) در کلامی زیبا و دقیق قلبهای مردم را به گنجینه هایی تشبیه می کنند و می فرمایند: «قلوب الرّعیّة خزائن راعیها، فما أودعها من عدل أو جور وجده؛[75] قلبهاى توده مردم، مانند گنجینه‏هایى است براى حاکمان ایشان، پس آنچه را که در آنها به امانت بسپارند باز خواهند یافت، عدالت یا ستم» و حضرت  خطاب به مالک با بیانی روشنتر می فرمایند: «هنگامى که هزینه‏هاى مردم را سبک گردانى، این کار نباید بر تو گران آید، چه آن اندوخته‏اى خواهد بود که مردم با آباد کردن شهرها و آراستن آبادیهاى تو به تو باز مى‏گردانند؛ نیز ستایش آنان را به خود جلب کرده‏اى، و از آنکه عدالت را میانشان گسترانیده‏اى شادمانى ... »[76]

 

2-گسترش رحمت الهی

یکی از آثار عدالت گسترش برکت و رحمت الهی است. همانگونه که پیشوای متقیان علی(ع) می فرمایند: «با اجراى عدالت برکتها چند برابر مى‏شود».[77]با عدالت است که رحمت‏هاى الهى سرزمین‏ها را به وفور دربر مى‏گیرد، چنان که از قول امیر مؤمنان على (ع) وارد شده استمَنْ عَدَلَ فِی الْبِلَادِ نَشَرَ اللَّهُ عَلَیْهِ الرَّحْمَة؛[78]هر که در شهرها عدالت را اجرا کند، خداوند رحمت خویش را بر او بگسترد«.

 

 3-عدالت و آبادانى شهرها

از نتایج مهم عدالت، آباد شدن شهر ها است. چنانچه امیرالمؤمنین(ع) خطاب به مالک اشتر علاوه بر اینکه او را به تلاش در آبادانی شهرها توصیه می کند راه رسیدن به این آبادانی را عدالت می دانند: «باید تلاش تو در آبادانى زمین بیشتر از جمع آورى خراج باشد که خراج جز با آبادانى فراهم نمى‏گردد، و آن کس که بخواهد خراج را بدون آبادانى مزارع به دست آورد، شهرها را خراب، و بندگان خدا را نابود، و حکومتش جز اندک مدّتى دوام نیاورد. و آبادانی شهرها هم جز با عدالت امکان پذیر نمی باشد». [79]حضرت علی(ع) می فرماید: «مَا عُمِرَتِ الْبُلْدَانُ بِمِثْلِ الْعَدْل‏؛ هیچ چیز مانند عدالت شهرها را آباد نمی کند.[80]

 

4-ایجاد دوستی میان مردم

 از دیگر آثار اجرای عدالت اجتماعی پیدا شدن دوستی میان مردم است. چنانچه امام علی(ع) در سخنی گهر بار فرموده اند: «إنّ أفضل قرّة عین الولاة، استقامة العدل فی البلاد، و ظهور مودّة الرّعیّة؛ آنچه دیده والیان- برتر از همه چیز- بدان روشن است، برقرارى عدالت است در شهرها، و پیدا شدن دوستى میان مردم ».[81]
5-
بالا رفتن شأن مدیر

با اجرای عدالت بیشترین سود و منفعت دنیوی و اخروی نصیب مدیر خواهد شد. زیرا قطعا خداوند عزت او را بالا می برد. امام علی(ع) به زیبایی در این باره فرموده اند:«من عدل فی سلطانه، و بذل إحسانه، أعلى اللَّه شأنه، و أعزّ أعوانه؛ هر کس در حکومت خویش عدالت را اجرا کند، و نیکى کردن را پیش گیرد، خداوند شأن او را بالا مى‏برد، و به یارانش عزّت مى‏بخشد«.[82]

 

نتیجه گیری

با توجه به ابعاد مختلف عدالت اجتماعی و شاخص هایی که از متون اسلامی استخراج شده است نشان می دهد که مهمترین اصلی که در مدیریت اسلامی باید به آن توجه شود عدالت اجتماعی است و عدالت از دیدگاه نهج البلاغه و در سیره معصومین(ع)دارای مفهومی عمیق و قابل درک می‏باشد؛ به طوری‏ که‏ امام علی(ع) در دوران حکومت خویش به گونه ‏ای رفتار کرد که مردم بتوانند عدل را بفهمند و با نشان‏ دادن مصداق های عینی، عدالت اجتماعی را به آنان بشناساند.

عدالتی که علی(ع) برای آن ارزش والا قائل هستند، عدالت اجتماعی است؛ در این پژوهش با استفاده از متون اسلامی، ابعاد عدالت اجتماعی را که عبارت بود از :اعطای حق، مساوات و عدم تبعیض، اعتدال، توازن،انصاف بیان شد و برای ابعاد اعطای حق و عدم تبعیض شاخص هایی بیان شد؛ در صورتی که عدالت اجتماعی در جامعه اجرا شود موجب بازگشت سرمایه ها، گسترش رحمت الهی، عدالت و آبادانی شهرها، ایجاد دوستی میان مردم، بالا رفتن شأن مدیر خواهد شد./102/825/م

نویسنده: رفیع الدین اسماعیلی

(بخش دوم)

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۳ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۸:۱۹
طلوع افتاب
۰۶:۰۵:۳۰
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۰:۲۹
اذان مغرب
۲۰:۱۹:۰۲