vasael.ir

کد خبر: ۴۲۱۱
تاریخ انتشار: ۰۳ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۰ - 22 January 2017
در یادداشتی بررسی شد/ بخش اول

اصل عدالت اجتماعى در مدیریت اسلامى و شاخص هاى آن

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ مهمترین اصلی که مدیر در ارتباطات با زیردستان و مردم باید به آن عمل کند اصل عدالت است؛ زیرا تمامی اصول دیگر به نحوی با عدالت مرتبط است و با توجه به سیاق آیات قرآن که وظایف انسانها را در قبال جامعه خود مطرح می ‏کند؛ منظور از عدل، عدالت اجتماعی است و انسانها از طرف خداوند مأمور به اقامه عدالت اجتماعی هستند.

به گزارش سرویس جامعه و تمدن اسلامی پایگاه اطلاع رسانی وسائل، عدالت در اسلام از زیربنایی ترین مفاهیمی است که تحقق عینی آن در جامعه از مهمترین اهداف اجتماعی و سیاسی این دین ذکر شده است.

غالب مکاتب و نظریه‏ ها و نظامهای سیاسی سعی نموده ‏اند به طور نظری و عملی خویش را متصف به آن وانمود کنند؛ همه انبیای الهی برای تحقق این اصل مبعوث شده اند، دین مبین اسلام هم به عنوان آخرین دین، تحقق عدالت اجتماعی را سرلوحه اهداف خود قرار داده است و از آن روست که می بینیم آیات بسیاری پیرامون عدالت و واژه‏های مترادف و متضاد آن وجود دارد؛ به گونه ای که امام علی(ع) در کلامی قرآن را سخنگوی عدالت می نامند.[3]

در این تحقیق تلاش شده است عدالت اجتماعی را که از اهمیت فوق العاده ای در مدیریت اسلامی برخوردار است بررسی و ابعاد و شاخص های آن ، با مراجعه به منابع دینی استخراج شود.

 

مقدمه:

مهمترین اصلی که مدیر در ارتباطات با زیردستان و مردم باید به آن عمل کند اصل عدالت است؛ زیرا تمامی اصول دیگر به نحوی با عدالت مرتبط است. انّ اللّه‏ یأمر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی و ینهی عن الفحشاء والمنکرو البغی»(نحل/90) با توجه به سیاق آیه که وظایف انسانها را در قبال جامعه خود مطرح می‏کند منظور از عدل، عدالت اجتماعی است و انسانها از طرف خداوند مأمور به اقامه عدالت اجتماعی می‏باشند.

در مورد عدالت اجتماعى پژوهش‏هاى بسیارى صورت گرفته و هر اندیشمندى به اقتضاى بحث خود تعریفى از آن را ارایه داده است، با این حال هر تعریف تنها گوشه‏اى از مفهوم عدالت  اجتماعی را روشن مى‏کند که به برخی از آنان اشاره می کنیم.

عده ای گفته اند عدالت اجتماعی عبارت است از احترام به حقوق دیگران و رعایت مصالح عمومی و یا شناخت حقوق طبیعی و قراردادی که جامعه برای تمام افراد قائل است؛ مانند تقسیم کار و دادن مزد به کارگران، مطابق با کارایی آنان و افزودن خدمات و تامین نیازهای اجتماعی ای که افراد برای حفظ بقای خود و تسهیل در پیشرفت کار خود و رسیدن به سعادت خود، حق دارند آنها را به دست آورند.[4]

و برخی دیگر گفته اند: عدالت اجتماعی یعنی قدر و منزلت هر کسی را شناختن و به گونه ای مناسب با او رفتار کردن. هر جامعه ای که بتواند زمینه مساعدی را برای تحقق محیط مسالمت آمیز و صمیمی به وجود آورد که مردم آن، به اهداف انسانی و تامین نیازهای زندگی، امنیت و بهداشت برسند و به حقوق از دست رفته خود، دست یابند و احترام و حیثیت انسانی آنها همراه با اعتلای فرهنگ و حسن رفتار و معاشرت با دیگران در پرتو قوانین پذیرفته شده آنها، تحقق یابد و در امنیت کامل، کسی به کسی آزاری نرساند، عدالت اجتماعی به خوبی تفسیر و به کار گرفته شده است.[5]

به نظرعلامه طباطبایی عدالت اجتماعی عبارت از این‏ است که با هریک از افراد جامعه طوری رفتار شود که مستحق آن است و در جایی جای داده شود که‏ سزاوار آن است و این خصلتی اجتماعی است که فرد فرد مکلفین مامور به انجام آنند.[6]

در این بحث نیز مراد از اصل عدالت اجتماعى، عدالتى است فراگیر که کلیه وجوه اجتماعى، خانوادگى، فرهنگى، سیاسى و اقتصادى را در بر مى‏گیرد.که با توجه به همین گستردگی تعریف به بیان شاخص های عدالت اجتماعی خواهیم پرداخت. در بحث مربوط به مدیریت نیز تعاریف متعددی از مدیریت شده است.گاهی مدیریت را به مفهوم خاص مدیریت سازمان ها که امروز در کتب مربوط به مدیریت مطرح است گرفته اند و گاهی به مفهوم عام آن که شامل رهبری و هدایت در هر سطح و برای هر مجموعه ای از انسان ها می گردد.[7]

از نظر لغت، کلمه مدیر از مصدر اداره (مدیر به معنای اداره کننده، اسم فاعل است مانند مقیم که به معنای اقامت کننده می باشد) کلمات مدیر، مدیریت و اداره در اصل از ماده دَوَرَ گرفته شده که مصدر دَوَران یعنی گردیدن است. بدین ترتیب مدیر به معنای گرداننده می باشد.در صورتی که مدیر را به معنای گرداننده بگیریم شامل هر نوع مدیریت در هر سطح می گردد و آن وقت می توان مفاهیمی چون رهبری ، هدایت و امامت را نیز از موارد شمول آن دانست.[8]

مقصود این مقاله از مدیر همان معنای عام آن است. یعنی هر سطحی از مدیریت از رهبری یک جامعه اسلامی تا رئیس اجرایی جامعه و وزیران و مدیران سازمان ها و.. را شامل می شود. تفاوت مهمی که بین سطوح مختلف مدیران وجود دارد این است که برخی مدیران مثل حاکم اسلامی و رئیس اجرایی کشور و.. علاوه بر مدیریت بر زیردستان خود، نسبت به مردم نیز مسؤولیت دارند و رفع مشکلات مردم از دغدغه های اصلی آنان است.

ولی برخی دیگر از مدیران سازمان ها فقط با کارمندان در ارتباط می باشند.اکثر شاخص هایی که در این پژوهش بیان شده است درباره مدیرانی است که به دنبال برطرف کردن نیاز های مردم هستند.

البته باید به این نکته توجه داشت که تمامی مدیران در هر سطحی که هستند می توانند رفتار ها و سیره معصومین به خصوص دوران حاکمیت پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی(ع) را الگوی خود قرار داده و بهترین استفاده را داشته باشند.

زیرا از مهمترین امتیازهاى تعلیمات پیامبران و رسالتهاى ایشان، دعوت به برقرارى عدالت اجتماعى است و مجاهدتهاى پى‏گیر براى گستردن جوهر عدل و عملى ساختن آن در میان مردم، و دمیدن روح عدالت اجتماعى در جامعه انسانى، و واداشتن مردم به پذیرش «عدل» و «احسان»، به عنوان بزرگترین ستونى که زندگى در کره زمین متکى به آن است، می باشد.

و هر کس مختصر اطلاعى از تعلیمات دین داشته باشد، در مى‏یابد که اجراى عدالت در جامعه به مثابه روحى است که دین خدا به آن زنده است، و صراط مستقیم به آن پیموده مى‏شود، پس تا هنگامى که عدل نباشد دینى در کار نیست، و تا هنگامى که عدالت اجتماعى تحقق نپذیرد و همه‏گیر نشود، رسالت دینى و تکلیف شرعى تحقق نپذیرفته و انجام نیافته است.[9]

و این تکلیف بر دوش مدیران جامعه اسلامی بیشتر از دیگران سنگینی می کند.  عدالت اجتماعی در دوران حکومت و امامت علی(ع) یک الگوی جامع و چند بعدی بود.عدالت اجتماعی امام علی(ع) از دو جهت بی‏نظیر است، نخستین اینکه دیدگاه او از عدالت اجتماعی با ایمان او به عنوان مردی که از عدالت و حکم و وجدان منحرف نشد منطبق و همسان می‏باشد.

دوم اینکه او تنها متفکری بود که به این دیدگاه جنبه عملی داد بلکه به عنوان رئیس یک حکومت و یک جامعه وسیع چند ملیتی نظریات عدالت اجتماعی را در چارچوب دین مبین اسلام جامه عمل پوشانید. [10

 

جایگاه و ضرورت عدالت اجتماعی

علت بسیاری از انقلابها، فقدان عدالت اجتماعی در جامعه بوده است و به همین رو تمام مصلحان بشری و انسانهای آزاده تاریخ با اندیشه عدالت، حرکتهای اصلاحی را آغاز نموده و یکی از اهداف اصلی انقلاب و تحرکات اجتماعی خود را رفع تبعیض و برقراری عدالت اجتماعی قرار داده‏اند.

رسول اکرم (ص) فرموده است:«عدل در کشاکش‏هاى اجتماعى همانند سپر نگهبانى است که افراد در پناه آن از تعدّى دگران محفوظند، و مانند بهشت پایدارى است که همواره مردم از نعمتهاى آن برخوردارند».[11] اصلاح اجتماعى بدون برپاداشتن عدالت اجتماعى و اقتصادى پدید نخواهد گشت.

شهید مطهری معتقد است اوضاع عمومی و بود و نبود عدالت اجتماعی در اعمال و در اخلاق مردم، حتی در افکار و عقاید آنها تأثیر دارد، ایشان اعتقاد دارد اگر حقوق مردم محفوظ و جامعه عادل و متعادل باشد و تبعیض، محرومیت و احساس مغبونیت در مردم نباشد، عقاید و اخلاق پاک، صفای قلب و اعمال خوب بیشتر میشود و زمینه برای وقوع معاصی، و اخلاق رذیله و شیوع عقاید ناپاک کمتر است؛ بنابراین استاد عدالت اجتماعی را دارای تأثیر مستقیمی در اخلاق مردم دانسته و لذا بود و نبود آن را در هر سه مرحله فکر و عقیده، خلق و ملکات نفسانی و همچنین در مرحله عمل مؤثر میداند.[12]

 

 ابعاد و شاخص های عدالت اجتماعی در مدیریت اسلامی

عدالت اجتماعی دارای ابعاد مختلفی می باشد که هر کدام از این ابعاد می تواند شاخصی برای عدالت اجتماعی باشد و یا دربرگیرنده چندین شاخص باشد.

 

اعطای حقوق

رعایت حقوق و عطا کردن حق هر صاحب حق یکی از مهمترین ابعاد عدالت اجتماعی است.منظور از حق، امتیاز و نصیب بالقوه ای است که برای شخص در نظر گرفته شده و بر اساس آن، او اجازه و اختیار ایجاد چیزی را دارد  آثاری از عمل او رفع شده یا اولویتی برای او در قبال دیگران در نظر گرفته شده است و به موجب اعتبار این حق برای او، دیگران موظف اند این شئون را محترم بشمارند وآثار تصرف او را بپذیرند.[13]

همه افراد به شناخت حقوق متقابل خود با دیگران ملزم‏اند، سعادت و کمال هر انسانى در گرو شناخت و مراعات حقوقى است که بر گردن اوست.در اسلام علاوه بر اینکه برای مدیر حقوقی ذکر شده به رعایت حقوق زیردستان و مردم نیز توصیه شده است که در صورت رعایت حقوق یکدیگر، عدالت در جامعه اجرا می شود.

همانگونه که حضرت علی(ع) می فرمایند:  «فَإِذَا أَدَّتِ الرَّعِیَّةُ إِلَى الْوَالِی حَقَّهُ وَ أَدَّى الْوَالِی إِلَیْهَا حَقَّهَا عَزَّ الْحَقُّ بَیْنَهُمْ وَ قَامَتْ مَنَاهِجُ الدِّینِ وَ اعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ الْعَدْل؛[14]چون مردم حقّ والى را بگذارند، و والى حقّ مردم را به جاى آورد، حق میان آنان عزّت پیدا مى‏کند، و راهکارهاى دین پدیدار مى‏شود، و شاخص‌هاى عدالت استوار مى‏گردد».

گرچه رعایت حقوق افراد برای همه مردم الزامی است ولی برای مدیر از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است تا جایی که حضرت علی(ع) خطاب به فرماندهان خود نپرداختن حقوق مردم را مساوی با هلاکت دانسته اند:«أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّمَا أَهْلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ أَنَّهُمْ مَنَعُوا النَّاسَ الْحَقَّ فَاشْتَرَوْهُ وَ أَخَذُوهُمْ بِالْبَاطِلِ فَاقْتَدَوْه‏؛[15]

پس از یاد خدا و درود! همانا ملّت‏هاى پیش از شما به هلاکت رسیدند، بدان جهت که حق مردم را نپرداختند، پس دنیا را با رشوه دادن به دست آوردند، و مردم را به راه باطل بردند و آنان اطاعت کردند». همانگونه که امام رضا(ع) فرموده اند: ما سرپرست مؤمنان هستیم که به سود آنان حکم مى‏کنیم و حقوقشان را از ستمگران مى‏ستانیم[16]

 مدیر در جامعه اسلامی باید به گونه ای حقوق زیردستان و مردم را رعایت کند که بتواند پاسخگوی خداوند متعال درباره حق زمامداری خود باشد چنانچه پیامبر اکرم(ص) فرموده اند:«اِنَّ اللهَ تعالی سائلُ کُلُّ راعٍ عمّا استَرعاهُ، اَحَفِظَ ذلکَ اَم ضَیَّعَهُ؛ خداوند از هر زمامداری درباره زیر دستش می پرسد که آیا از او به نیکی مراقبت کرده است ؛ آیا حق زمامداری را ادا کرده یا آن را تباه ساخته است».[17]

البته همانطور که اشاره شد مردم نیز باید حقوق مدیر را رعایت کنند .حضرت سجاد(ع) برخی از حقوق مدیر را که زیردست باید آن را رعایت کند اینچنین ذکر می کنند: «امّا حقّ اداره‏کننده تو به حکومت (حقّ فرمانروا و پیشواى تو) این است که بدانى تو براى او وسیله آزمایش (او نزد خدا) شدى و او به خاطر تسلّطى که خداوندش بر تو داده به وسیله تو آزمایش مى‏شود و اینکه خیر خواه او باشى و با او نستیزى که به راستى دستش بر تو گشوده است، و سبب نابودى خود و هلاک او نگردى.

نسبت به او (چندان) زیر دستى و نرمش کن که خرسندى او را، بدان حد که زیانش به تو نرسد و (در عین حال) زیانى به دین تو نزند، به دست‏ آرى و در این مورد از خدا یارى‏جویى و در سلطه با او رقابت مکن و به مخالفتش برنخیز، زیرا اگر چنین کردى او را ناسپاسى کرده و پاس خود را نیز نداشته‏اى و خویشتن را دستخوش ناروائیهاى او ساخته‏اى و او را هم از جانب خود عرضه هلاک کرده‏اى و شایسته است که تو به زیان خود مددکار وى شوى و در هر چه با تو کند شریک (و همراه) او باشى. و لا قوّة الّا باللَّه. (و نیرویى نیست جز به خدا)[18]

 

شاخص اول: شایسته سالاری

از محوری ترین شاخصهای عدالت اجتماعی شایسته سالاری است؛ مقصود از شایسته سالاری این است که هرکسی با توجه به موقعیت و مقام درونی و تخصص و شایستگی می بایست عهده دار پستی در همان سطح شود و مدیر هر کس را با توجه به استحقاقی که دارد در جای شایسته خود قرار دهد.

در عین حال عدالت ایجاب می‏ کند که تواناترین و باورع‏ترین و با دانش‏ترین فرد در کسب موقعیت ها و مراتب عالی از سایرین اولی باشد. امام علی(ع) در نامه خود به مالک نیز مکرر یادآوری فرموده است که افرادی را به عنوان‏ کاسب،کارگزار،قاضی و...انتخاب نمایند که از توانایی و لیاقت بالایی برخوردار باشند و براساس‏ اصل عدالت گزینش شده باشند به گونه ‏ای که امکان دستیابی به بهتر از آنان وجود نداشته باشد.

پیامبراکرم(ص) می فرماید: «من تولّى شیئا من امور المسلمین فولّى رجلا شیئا من أمورهم و هو یعلم مکان رجل هو أعلم منه فقد خان اللّه و رسوله و المؤمنین‏؛ [19] کسی که چیزی از امور مسلمین را بر عهده گیرد، سپس فردی را عهده دار کاری کند.

در حالی که فرد اصلح از او را می یابد، به خدا و رسول او خیانت کرده است»؛ پیامبر می فرماید:« مَنِ اسْتَعْمَلَ غُلَاماً فِی عِصَابَةٍ فِیهَا مَنْ هُوَ أَرْضَى لِلَّهِ مِنْهُ فَقَدْ خَانَ اللَّه؛[20] کسی که جوانی را به حکومت جمعی بگمارد در حالی که فردی در بین آن جمع وجود دارد که بیشتر مورد رضای خداست، به خداوند خیانت کرده است».

حضرت علی(ع) نیز در نامه به مالک تاکید می کنند که بین کار و سرپرست تطابق وجود داشته باشد: وَ اجْعَلْ لِرَأْسِ کُلِّ أَمْرٍ مِنْ أُمُورِکَ رَأْساً مِنْهُمْ لَا یَقْهَرُهُ کَبِیرُهَا وَ لَا یَتَشَتَّتُ عَلَیْهِ کَثِیرُهَا[21] براى هر یک از کارهایت سرپرستى برگزین که بزرگى کار بر او چیرگى نیابد، و فراوانى کار او را در مانده نسازد.

 

شاخص دوم:توجه ویژه به حقوق نیازمندان و فقراء

شاخص دیگر عدالت اجتماعی که در روایات به آن تاکید فراوان شده است توجه ویژه مدیران  به حقوق مستمندان و فقراء جامعه می باشد. یکی از علل بوجودآورنده فقر در جامعه  بیعدالتی است. فقر عاملی است که بسیاری از بدبختیهای بشر از آن ناشی می‏شود لقمان حکیم در وصف فقر می‏گوید: «تمامی تلخیهای زندگی را چشیدم، در میان آنها فقر تلخترین بود».[22]

پیامبر اسلام (ع) فرموده‏اند: «چهار چیز است که اندک آن هم زیاد است ؛ فقر، درد، دشمنی و آتش».[23] امام علی(ع) به امام حسن(ع) می‏فرمایدپسرم! هر کس به فقر مبتلا شود، به چهار خصلت مبتلا شده است: به سستى در یقینش ... و ضعف در دینش».[24]ایشان در جای دیگر می‏فرماید: «الفقر، الموت الاکبر؛[25]فقر مرگ بزرگتر است». این روایات نشان دهنده وظیفه سنگین مسؤولین در جامعه اسلامی است .

در مرتبه اول حاکم جامعه اسلامی و در مرتبه های پایین تر مدیران جامعه باید توجه خاصی به مستمندان و فقراء داشته باشند؛ زیرا فقراء به عدالت بیشتر از دیگران محتاج هستند حضرت علی(ع) به مالک این نکته را گوشزد می کند: «سپس در رفع مشکلاتشان( افراد طبقات پایین) به گونه‏اى عمل کن که در پیشگاه خدا عذرى داشته باشى، زیرا این گروه در میان رعیّت بیشتر از دیگران به عدالت نیازمندند و حق آنان را به گونه‏اى بپرداز که در نزد خدا معذور باشى، از یتیمان خردسال، و پیران سالخورده که راه چاره‏اى ندارند و دست نیاز بر نمى‏دارند، پیوسته دلجویى کن که مسئولیّتى سنگین بر دوش زمامداران است».[26]

اگر عدالت به صورت واقعی اجرا شود هیچ فقیری در جامعه وجود نخواهد داشت.امام کاظم(ع) می فرمایند:«خدا هیچ گونه‏اى از گونه‏هاى مال را فرو نگذاشته مگر اینکه آن را تقسیم کرده است، و به هر صاحب حقّى حقّ او را بخشیده است؛ خاصّه و عامه، فقرا و مساکین، و هر صنفى از صنفهاى مردم ... اگر عدالت در میان مردم اجرا شده بود، همه بى‏نیاز بودند (و فقیر و مستمندى وجود نمى‏داشت)».[27]

امام صادق در کلامی مشابه می فرمایند:« إِنَّ النَّاسَ یَسْتَغْنُونَ إِذَا عُدِلَ بَیْنَهُم‏؛ اگر عدالت در میان مردم به کار افتد، همه بى‏نیاز خواهند شد».[28] پس یکی از مهمترین وظایف مسؤولین جامعه اسلامی بازستاندن حق محرومان است چنانچه حضرت علی(ع) به صراحت می فرماید: ذلیل و فقیرترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را به او بازگردانم و نیرومند و دارا نزد من ضعیف است تا حق را از او بازستانم.[29]

و پیامبر اکرم(ص) فرموده اندکَیْفَ یُقَدِّسُ اللَّهُ قَوْماً لَا یُؤْخَذُ لِضَعِیفِهِمْ مِنْ شَدِیدِهِم‏؟؛[30]جامعه‏اى که در آن حقّ ضعیفان از زورمندان گرفته نشود در نظر خداوند چه ارزشى دارد»؛ به همین جهت حضرت علی(ع) خطاب به فرماندار مکه می نویسد:«وَ انْظُرْ إِلَى مَا اجْتَمَعَ عِنْدَکَ مِنْ مَالِ اللَّهِ فَاصْرِفْهُ إِلَى مَنْ قِبَلَک‏ مِنْ ذَوِی الْعِیَالِ وَ الْمَجَاعَةِ مُصِیباً بِهِ مَوَاضِعَ [الْمَفَاقِرِ] الْفَاقَةِ وَ الْخَلَّات‏ ِ وَ مَا فَضَلَ عَنْ ذَلِکَ فَاحْمِلْهُ إِلَیْنَا لِنَقْسِمَهُ فِیمَنْ قِبَلَنَا؛ در مصرف اموال عمومى که در دست تو جمع شده است اندیشه کن، و آن را به عیالمندان و گرسنگان پیرامونت ببخش، و به مستمندان و نیازمندانى که سخت به کمک مالى تو احتیاج دارند برسان، و ما زاد را نزد ما بفرست، تا در میان مردم نیازمندى که در این سامان هستند تقسیم گردد».

 

شاخص سوم: ناچیز نشمردن تلاش مردم

شاخص دیگر عدالت اجتماعی و از حقوقی که مدیر باید آن را رعایت کند این است که تلاش زیردستان خود را ناچیز نشمارد و تلاش هر کس را به حساب خود فرد بگذارد چنانچه حضرت علی(ع) در نامه به مالک به صراحت به این نکته اشاره می کنند:«هرگز تلاش و رنج کسى را به حساب دیگرى نگذاشته،و ارزش خدمت او را ناچیز مشمار، تا شرافت و بزرگى کسى موجب نگردد که کار کوچکش را بزرگ بشمارى، یا گمنامى کسى باعث شود که کار بزرگ او را ناچیز بدانى».[31]

 

شاخص چهارم: تناسب پاداش با خدمات

از دیگر حقوقی که رعایت آن برای مدیر شایسته است بررسی دقیق اعمال و کردار زیردستان و پاداش هر فرد به تناسب کار اوست. حضرت علی(ع) می فرماید:« ‏هرگز نیکو کار و بدکار در نظرت یکسان نباشند، زیرا نیکوکاران در نیکوکارى بى‏رغبت، و بدکاران در بد کارى تشویق مى‏گردند، پس هر کدام از آنان را بر اساس کردارشان پاداش ده».[32]

 

شاخص پنجم: ظلم نکردن و ضایع نکردن حقوق مردم

ستم وظلم پدیده ای است که در هر نظام وسازمانی راه می یابد، مدیر در هر رده و مقامی که هست باید تلاش کند علاوه بر اینکه خود از ظلم و ستم دوری کند در سازمان تحت اختیارش نیز به کسی ظلم نشود و یاور ستمدیده باشد. گرچه مردم نیز وظیفه دارند در برابر ستم سکوت نکنند و اگر دیدند به کسی ستمی می‏شود، باید به دفاع برخیزند و اگر در برابر ستم سکوت کردند و به دفاع از ستمدیده بر نخواستند، در حکم ستمکار هستند.

ستم، همه چیز را به تباهی می‏کشد: فرهنگ، اقتصاد، خرد، استعداد، ذوق، ابتکار و... و ستم بزرگ‏ترین مانع برپایی عدالت است؛ زیرا در ستمکارى بهایى براى عدالت یافت نمى‏شود. چنانچه حضرت علی(ع) می فرماید: از لوازم اجراى عدالت، باز ایستادن (و دست کشیدن) از ظلم است[33] و بوسیله اجراى عدالت با ستم بستیزید.[34]

بزرگترین ستم آن است که مدیر نه تنها به عدالت رفتار نکند بلکه ستم خود را عین عدالت بداند.پیشوای عدالت می فرماید:«ستمگرترین مردم کسى است که ستم خود را عدالت به شمار آورد».[35]در نتیجه مدیران بایدتلاش کنند در مجموعه مدیریتی خود به کسی ظلم نشود.علی(ع) به زیادبن ابیه کارگزار خود در خطه فارس فرمان می‏دهد: «استعمل‌ العدل، و احذرالعسف‌ و الحیف‌ فان‌ العسف‌ یعود بالجلأ، والحیف‌ یدعوالی‌ السیف؛[36] عدالت را بگستران، و از ستمکارى پرهیز کن، که ستم رعیّت را به آوارگى کشاند، و بیدادگرى به مبارزه و شمشیر مى‏انجامد».

مدیر نباید با ستمگری اقتدار خود را زیر سؤال ببرد حضرت علی(ع) می فرماید: «مَنْ جَارَتْ وِلَایَتُهُ زَالَتْ دَوْلَتُه‏؛ هر زمامدارى در حوزه سرپرستى‏اش ستم نماید اقتدارش زوال یابد»؛ از وظایف مدیر این است که حق ستمدیده را از ظالم بگیرد همانطور که حضرت علی(ع) هنگام بیعت با مردم به آنان فرمودند: «من شما را براى خدا مى‏خواهم و شما مرا براى خود مى‏خواهید. اى مردم براى اصلاح خودتان مرا یارى کنید. به خدا سوگند که داد ستمدیده را از ظالم ستمگر بستانم، و مهار ستمگر را بگیرم و به آبشخور حق وارد سازم، گر چه تمایل نداشته باشد!»[37].

مدیر جامعه اسلامی باید تلاش کند که حقوق مردم را به خوبی بشناسد و آن را ضایع نکند. امام رضا (ع) می فرمایند: از خداوند بترس و امت (ص) را نیکو سرپرستى کن، اکنون که خلافت در دست شما قرار گرفته و خداوند امور مسلمین را در اختیار تو گذاشته در نظر داشته باش حقوق مسلمان‏ها را ضایع نکنى....[38]

و مدیر باید  حقوق زیردستان را به گونه ای رعایت کند که با بی نیاز کردن آنان، از اموال بیت المال دوری کنند و به آن دست اندازی نکنند؛ حضرت علی(ع) به مالک چنین توصیه می کند: «ثُمَّ أَسْبِغْ عَلَیْهِمُ الْأَرْزَاقَ فَإِنَّ ذَلِکَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِصْلَاحِ أَنْفُسِهِمْ وَ غِنًى لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ أَیْدِیهِمْ وَ حُجَّةٌ عَلَیْهِمْ إِنْ خَالَفُوا أَمْرَکَ أَوْ ثَلَمُوا أَمَانَتَک؛[39]سپس روزى فراوان بر آنان ارزانى دار، که با گرفتن حقوق کافى در اصلاح خود بیشتر مى‏کوشند، و با بى‏نیازى، دست به اموال بیت المال نمى‏زنند، و اتمام حجّتى است بر آنان اگر فرمانت را نپذیرند یا در امانت تو خیانت کنند.»/102/825/م

نویسنده: رفیع الدین اسماعیلی

(بخش اول)

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۲:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۱:۴۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۴:۱۹
اذان مغرب
۲۰:۲۳:۰۶