به گزارش خبرنگارسرویس حقوق پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل، آیت الله جوادی آملی صبح شنبه15آبان ماه 1395 در سیزدهمین جلسه درس خارج فقه در مسجد اعظم، در مورد اهل کتاب و طهارت و نجاست آنها گفت: بر خلاف فتوای مشهور، اهل کتاب پاکاند مگر اینکه به نجاستی عارضی آلوده باشند. حال بر فرض که حکم به نجاست آنها کنیم شیری که در پستان آنها است چون در باطن است حکم نجاست ندارد و اگر هم به بچّه خورانده شود، از باطنی به باطن دیگر منتقل شده است؛ لذا حتی آنهایی که حکم به نجاست ذاتی کفّار اهل کتاب میکنند از ارتضاع از آنها نهی نکردهاند.
آیت الله جوادی آملی در ابتدای این جلسه از درس خارج نکاح پس از مرور مباحث مطرح شده در بخش اول از مباحث رضاع، به تبیین سیرِ بحث در بخش دوم پرداخت و عنوان کرد: در این بخش آداب و سنن و مکروهات باب رضاع بیان شده است.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم در بیان برخی از مستحبات رضاع گفت: مستحب است مرضعه دارای مسلمان، عاقله، عفیفه و خوشچهره باشد.
وی در بیان معنای عفیف به روایتی از امیرالمومنین استناد کرد و طبق آن روایت، مقام عفیف را نزدیک به مقام ملائکه دانست.
رئیس بنیاد وحیانی اسراء سپس به بیان امور مکروهه در باب رضاع پرداخت و بیان داشت: یکی از مکروهات باب رضاع این است که زن کافره را به عنوان مرضعه استخدام نکنند و اگر هم به اضطرار مجبور به این کار شدند از کافر ذمّی که یهودی یا نصرانی باشد دایه بگیرند. همچنین نگذارد که آن دایه شرب خمر کند یا اکل لحم خنزیر کند چون همین غذاها به صورت شیر در میآید و غذای حرام کار خودش را میکند. وی در اختیار قرار دادن ولد را در ارضاع زن کافره از دیگر مکروهات برشمرد و علت آن را آشنایی ولد با خُلق و خوی اسلامی عنوان کرد.
آیت الله جوادی آملی گفت: یکی از مکروهات دیگر که مرحوم محقق کراهت آن را مؤکد دانستهاند ارتضاع ولد از زن مجوسیه است چون مجوسیه مثل یهودی و نصرانی مورد عنایت قرآن کریم نیست.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم در رابطه با ارتضاع از ولد الزنا بیان داشت: چه شیر از زنا تولید شده باشد یا مرضعه خودش ولدالزنا باشد، در هر دوصورت ارتضاع از چنین دایهای کراهت دارد.
وی تاکید کرد: از حکم کراهت در رابطه با زنی که شیرش از زنا تولید شده است به این نتیجه میرسیم که مقصود از نکاح در شرائط چهارگانهای که برای رضاع صحیحی که نشر حرمت میکند عنوان شده بود، نکاح لغوی است و نه نکاح شرعی، و الّا در اینجا باید حکم به عدم نشر حرمت، توسط شیری میشد که از زنا تولید شده نه اینکه حکم به کراهت شود.
رئیس بنیاد وحیانی اسراء به تکملهای در رابطه با حکم کراهت ارتضاع از زانیه اشاره کرد و افزود: اگر این زانیه کنیز باشد کراهت آن با رضایت بعدی مولا از عمل زنای او از بین میرود.
وی خاطر نشان کرد: مرحوم محقق این حکم را شاذّ میداند چون زنا عمل محرّمی است که فقط با توبه عامل آن از بین میرود، و اینطور نیست که با رضایت مولایش این حق الله زائل شود، ولی شهید در مسالک و برخی دیگر از بزرگان با این شذوذت مخالفاند و میگویند: اگر روایتی که مستند این حکم است از معصوم صادر شده و فقهای بزرگی هم این را تلقّی به قبول کردهاند، معلوم میشود که بعضی از «حقوق الله» با رضای بعدی حل میشود، لذا ما دلیلی نداریم که بگوییم خدا نمیبخشد؟! اگر چنانچه خود ذات اقدس الهی به مولای این أمه یا عبد اجازه داد که او را در حِل قرار بدهد، بعد خود خدای سبحان هم عفو بکند، منعی ندارد و عمده در مسئله این است که این روایت صحیح باشد و مورد اعراض اصحاب نباشد حالا اگر حکم نادر باشد این مشکلساز نیست و باعث «شاذّ» شدن روایت مستند آن نمیشود.
آیت الله جوادی آملی در ادامه به بررسی روایات مربوط به بخش دوم پرداخت و گفت: در رابطه با این بخش مرحوم صاحب وسائل در جلد 21 روایات را در پنج باب مطرح کردهاند که یک بخش مربوط به مستحبات و چهار بخش مربوط به مکروهات باب رضاع است.
وی به عنوان اولین روایت، روایت علی بن جعفر را نقل کرده که در آن راوی از امام رضا سوال میکند: آیا میشود زنا زاده را به عنوان دایه انتخاب کرد، حضرت با عبارت «لایصلح» او را از این کار نهی میکنند که هر چند این عبارت بیشتر احکام لزومیه به کار میرود امّا در اینجا مراد از نهی، نهی تنزیهی است.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم در باب کراهت ارتضاع از زانیه و رفع کراهت آن با قرار گرفتن در حلّ مولا، به روایت محمد بن مسلم و سعد بن ابی خلف استناد کرد و گفت: در این دو روایت آمده است اگر مولای کنیز بعد از زنا او را در حلّ قرار دهد، کراهت ارتضاع از او از بین خواهد رفت و این دو روایت همان روایاتی هستند که مرحوم محقق آنها را رمیّ به شذوذ کرد.
وی افزود: در روایت عبیدالله الحلبی که روایت پنجم باب 75 از ابواب احکام اولاد است نیز از دایه گرفتن زانیه و فرزند زانیه نهی شده است و در روایت ششم آن که روایت اسحاق بن عمار باشد به رفع کراهت کنیز زانیه با قرار گرفتن در حلّیت مولایش تصریح شده است.
رئیس بنیاد وحیانی اسراء در رابطه با توسعه مسئله فضولی گفت: تا حال ما آنچه که از فضولی خواندیم و شنیدیم مسایل مالی بود؛ اما چنین چیزی را تا حال ما نشنیدیم که یک کسی خلاف شرع انجام بدهد، و با حلال کردن مولایش عملش حلال شود و حلالیت بعدی او کار اجازه در عقود فضولی را انجام دهد.
وی افزود: آنچه که مرحوم محقق را به این واداشته که حکم به شاذ بودن این روایات کند، کم بودن مثل این مسئله در فقه است؛ اما در مسئله تعبّد، عمده این است که آدم مطمئن باشد که این از معصوم رسیده است و فقهایی که در صدر اول بودند اعراض نکرده باشند کما اینکه در مسئله چنین اعراضی وجود ندارد.
آیت الله جوادی آملی به مناسبت رفع حق الله به وسیله رضایت مولا به مسئله تبدیل حسنات به سیئات پرداخت و گفت: همانطور که کود بد بو در عالم طبیعت تبدیل به گل و سبزه معطّر میشود، مادامی که ما در دنیا هستیم نیز با گذشت و توبه و عفوّ، این سئیات تبدیل به حسنات خواهد شد، لذا اگر چنانچه امام معصوم فرمود با رضایت «مَن لَهُ الحق» این آلوده طیب میشود، جا برای تعجّب نیست، همانطور که کافر با توبه و ایمان، پاک و طیّب میشود.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم در مقام بررسی روایات بخش اول، روایت سعید بن یسار در کراهت استرضاع از مجوسیّه را عنوان کرد که در این روایت امام صادق از استرضاع صبی از مجوسیه نهی کردهاند و فرمودهاند اما یهودی و نصرانی را انتخاب بکنید و اینها شراب ننوشند و جلو شرابخواری اینها را هم بگیرید.
وی به مناسبت مطرح شدن موضوع کفار و اهل کتاب، به بررسی طهارت و نجاست آنها پرداخت و گفت: بر خلاف فتوای مشهور، اهل کتاب پاکاند مگر اینکه به نجاستی عارضی آلوده باشند. حال بر فرض که حکم به نجاست آنها کنیم شیری که در پستان آنها است چون در باطن است حکم نجاست ندارد و اگر هم به بچّه خورانده شود، از باطنی به باطن دیگر منتقل شده است؛ لذا حتی آنهایی که حکم به نجاست ذاتی کفّار اهل کتاب میکنند از ارتضاع از آنها نهی نکردهاند.
رئیس بنیاد وحیانی اسراء روایتی دیگر از محمد بن مسلم را با موضوع کراهت شدیده ارتضاع از ولدالزنا مطرح کرد که امام باقر در آن روایت فرمودند: شیر یهودیه و نصرانیه و مجوسیّه نزد من بهتر است از شیر ولد الزنا.
آیت الله جوادی آملی گفت: روایت دیگری که بر کراهت استرضاع از مجوسیه دلالت دارد، روایت عبدالله بن هلال است که در آن امام صادق از ارتضاع از مجوسیّه نهی کردهاند و نسبت به ارتضاع از اهل کتاب اجازه فرمودهاند. وی در رابطه با نهی در این روایت خاطر نشان کرد: ظاهر روایت نهی از مجوسی و اجازه در غیر مجوسی است اما به قرینه روایات گذشته منظور از این روایت این است که کراهت مجوسی بیش از سایر اهل کتاب است.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم روایات پنجم و ششم و هفتم باب 76 را نیز در این جلسه از درس مطرح کرد که هر سه روایت مربوط به منع کردن مرضعه یهودی نصرانی و مجوسی از شرب خمر است.
وی افزود: این احکام فقط مربوط به ارتضاع و شیر خوردن از یهود و نصاری و مجوس است و الا در مسائل سیاسی فرق میکند و اینطور نیست که بخواهیم طبق آیه ﴿لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ قالُوا إِنَّا نَصاری﴾. حکم به تقرّب به نصاری و دوری از یهود کنیم؛ بلکه هستند یهودیانی که الآن از حیث ارتباطات سیاسی با نظام هماهنگی دارند و از آن طرف هم برخی از سران مسیحی دنیا، با همدستی با استکبار و صهائنه در صدد از بین بردن اسلام و حکومت اسلامی هستند.
خلاصه درس گذشته
شرط چهارم در نشر حرمت رضاع/ وحدت لَبن/ بررسی فروعات مربوط به شرطِ «وحدت لبن»/ فرع اول/ بار شدن چهار حکم بر رضاع صحیح/ فرع دوم/ بیان حکم شیر دادن چند همسر از یک مرد به یک یا چند بچه/ فرع سوم/ بیان حکم شیر دادن زن با شیر دو شوهر/ بررسی تحقّق شرط وحدت لبن در روایات/ روایت اول/ روایت زِیَادِ بْنِ سُوقَةَ/ تفاوت «ولاء» در رضاع با «ولاء» در وضوء و نماز / استخراج شرط چهارم از روایت زیاد بن سوقه/ روایت دوم/ روایت عمار ساباطی/ بیان نکتهای در رابطه با اصول اربعمأة/ چگونگی استخراج شرطیت «فحل واحد» از روایت سماعه/ روایت پنجم/ روایت محمد بن ابی نصر/ بیان مسائل معنوی و اخلاقی/ رابطه با قرآن و اهلبیت/ لزوم تفسیر و تطبیق جریان قیام سید الشهداء نسبت به مسائل روز/ کلام شهید مطهری در تطبیق سیاسی واقعه عاشورا/ تغییر شبهات، و لزوم پاسخگویی به آنها با علوم عقلی/ اهمیّت بررسی و بحث پیرامون ادعیه و روایات غیر فقهی/ شکلدهی و جهتدهی به تفکر جامعه توسط امام سجاد در دعای 35/ تبیینِ مفهوم «شریف» و «خسیس» در دعای 35 / زینت واقعی برای انسان/
خلاصه درس امروز
سنن و مکروهاتِ رضاع/ بیان مقام عفیف در کلام امیرالمومنین/ مستحب بودن ارضاع توسط زن خوشچهره/ امور مکروهه در رضاع/ کراهت مؤکّد ارضاع توسط مجوسیّه/ «نکاح لغوی»، مقصود از نکاح در شرائط چهارگانه/ بر طرف شدن کراهت ارضاع زانیه در صورت رضایت مولا/ روایت علی بن جعفر/ کراهت ارتضاع از زانیه/ روایت محمد بن مسلم/ کراهت ارتضاع از کنیزِ زانیه و برطرف شدن کراهت با رضایت مولا/ نسبتِ وصفِ «شاذ»، به روایت محمد بن مسلم توسط محقق و ردِّ این نسبت توسط شهید/ روایت سعد بن ابی خلف/ پاک شدن شیر کنیز زانیه با رضایت مولایش/ روایت عُبَیْدِ اللَّهِ الْحَلَبِیِّ/ نهی از دایه گرفتن زانیه و فرزند زانیه/ روایت إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ/ پاک شدن شیر کنیز زانیه با رضایت مولایش/ تبیین دائره وسیع فضولی/ راههای تبدیل سیئات به حسنات/ پاک و طیّب شدن کافر با ایمان آوردن و توبه/ تطبیقِ مبحث فضولی نسبت به حقالله در ما نحن فیه/ روایت سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ/ کراهت استرضاع از مجوسیّه/ بررسی طهارت و نجاستِ اهل کتاب/ روایت محمد بن مسلم/ کراهت شدیده ارتضاع از ولدالزنا/ روایت عبدالله بن هلال/ کراهت استرضاع از مجوسیه/ روایت دعائم الاسلام از امام صادق/ ممانعت کردن از شرب خمرِ دایۀ اهل کتاب/ تفسیر عبارت ﴿لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ قالُوا إِنَّا نَصاری﴾. از آیه 82 سوره مائده/
مروری بر مباحث مطرح شده در بخش اول از مباحث مربوط به رضاع در شرایع
مرحوم محقق در متن شرایع در فصل چهارم از فصول چهارگانه قسم اول نکاح؛ یعنی نکاح دائم، احکام «رضاع» را که جزء محرَّمات است نقل کردند.[1] برای رضاع تاکنون سه مقطع و بخش را پیشبینی کردند که بخش اول گذشت، بخش دوم و سوم در پیش است. بخش اول شرایط نشر حرمت بود که اگر رضاع بخواهد نشر حرمت بکند و مشمول آیه ﴿وَ أُمَّهاتُکُمُ اللاَّتی أَرْضَعْنَکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ﴾[2] و مانند آن بشود، چهار شرط وضعی دارد؛ اول اینکه روی نکاح باشد و اگر زنی بدون نکاح شیردار شد، این شیر نشر حرمت نمیکند. دوم از نظر کمّیت است که حالا یا از نظر عدد هست؛ یعنی پانزده، یا از نظر اثرگذاری است که إنبات لحم و شدّ عظم و مانند آن باشد، یا از نظر زمان هست که یوم و لیله باشد. شرایط دیگری مثل امتساس و مانند آن را تاحدودی ذکر کردند، بسیاری از این احکام را در بخش سوم ذکر میکنند.
تبیین سیرِ بحث در بخش دوم
در بخش دوم بعضی از آداب و احکام فقهی و آداب و مسایل ارشادی رضاع را ذکر میکند که کجا رضاع مکروه است، کجا رضاع مستحب است؛ بخشی از اینها احکام فقهی است و بخشی از اینها آداب فقهی است.
سنن و مکروهاتِ رضاع
مرحوم محقق(رضوان الله علیه) در بخش دوم که مربوط به سنن و مکروهات است که کجا رضاع مستحب است و کجا شیردادن مکروه، این فرمایش را دارند، میفرمایند: «و یستحب أن یختار للرضاع العاقلة المسلمة العفیفة الوضیئة»[3] مستحب است که آن زن شیرده دارای این اوصاف چهارگانه باشد: عاقل باشد، همان عقلی که «العقل مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَان وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجنان»،[4] از سفاهت و مانند آن منزّه باشد؛ مسلمه باشد، یهودی، مجوسی و مسیحی و مانند آن نباشد؛ عفیفه باشد با عفاف و حجاب باشد عفّتورزی کند.
بیان مقام عفیف در کلام امیرالمومنین
درباره عفاف یک بیان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) در نهج البلاغه دارد که «لَکَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَة»؛[5] یک انسان پاکدامن که چشم، گوش و دست او پاک باشد، این شبیه فرشته است، «لَکَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَة». میبینید در بخشی از آیات قرآن دارد که ملائکه هنگام احتضار به استقبال میروند سلام عرض میکنند: ﴿سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ﴾،[6] این خیلی مقام است که عدهای از فرشتهها بیایند به بالین آدم سلام عرض کنند و عرض کنند راه باز است بفرمایید! این انسان محتضر باید یک مَلَک برجستهای باشد که ملائکه دیگر به استقبال او میآیند!
مستحب بودن ارضاع توسط زن خوشچهره
«الوضیعة»؛ یعنی خوش چهره باشد، جمال داشته باشد که اینها جزء مستحبات است. یک وقت ممکن است یک چیزی خودش مستحب باشد و مقابل آن مکروه نباشد، یک وقت هم ممکن است چیزی خودش مستحب باشد و طرف مقابل آن مکروه. این احکام چهارگانه را درباره عاقل و مسْلم و عفیف و وضیع و زیبا ذکر فرمود.
امور مکروهه در رضاع
«و لا تسترضع الکافرة» به اقسام آن؛ یهودی باشد، مسیحی باشد، مجوسی باشد، این «لا تسترضع»؛ یعنی مکروه است، نه محرَّم، نه بیاثر. «و مع الاضطرار تسترضع الذمیّة» اگر مجبور شد زن کافری را به عنوان دایه انتخاب بکند یهودی و مسیحی باشد که در ذمّه هستند، اُولی است از کسی که بیذمّه باشد. و به هر حال، چه به اهل ذمّه، چه غیر ذمّه بدهد، «و یمنعها من شرب الخمر» نگذارد که دایه شراب بنوشد که آن شراب به صورت شیر دربیاید؛ «و أکل لحم الخنزیر» در زمان شیردهی این کودک شراب ننوشد، یک؛ و گوشت خوک مصرف نکند، دو؛ چون همانها به صورت شیر در میآید و غذای حرام کار خودش را انجام میدهد. بعد فرمود: اگر زنی به عنوان دایه برای این کودک انتخاب شد «و یکره أن یُسْلم إلیها الولد»؛ بچه را در اختیار او قرار بدهند که او این بچه را ببرد منزل دایه آن بچه بشود مکروه است: «و یکره أن یُسْلم إلیها الولد لتحمله إلی منزلها»، برای اینکه با خُلق و خوی غیر اسلامی آشنا میشود،
کراهت مؤکّد ارضاع توسط مجوسیّه
«و تتأکّد الکراهیة فی ارتضاع المجوسیة»، چون مجوس مثل یهود و مثل مسیحی اینقدر مورد عنایت قرآن کریم نیست؛ البته روایتی هم هست که مرحوم صاحب جواهر[7] آن را نقل میکند که اینها پیامبری داشتند که شهید شده است. در بین این کفار، یهودی و مسیحی اُولای از مجوسیت است، «و تتأکّد الکراهیة فی ارتضاع المجوسیة و یکره أن یسترضع مَن ولادتها عن زنی»، یک وقت است خود این دایه زنازاده است، این مکروه است. یک وقت است که این دایه زنازاده نیست؛ ولی خود این دایه زنا کرد و با زنا مادر شد و این شیر متعلق به کودک زنازاده است، هر دو صورت مکروه است. ÷«و یکره أن یسترضع مَن ولادتها عن زنی»، این یک؛ و آنکه زنا داده و فرزندی به بار آورده باشد و از راه زنا شیردار باشد، این هم مکروه است، دو.
«نکاح لغوی»، مقصود از نکاح در شرائط چهارگانه
از اینجا معلوم میشود آن اولین شرط از شرایط چهارگانهای که گفته شد باید این شیر از راه نکاح باشد[8] نه از راههای دیگر که اگر زنی از غیر نکاح شیردار شد آن شیر نشر حرمت نمیکند، آن نکاح أعم از حلال باشد و حرام، برای اینکه اگر شیرداشتن از راه زنا مکروه است، معلوم میشود نشر حرمت میکند؛ پس آن نکاحی که شرط اول از شرایط چهارگانه نشر حرمت بود، آن نکاح معنی لغوی خودش را دارد؛ یعنی به معنی لغوی است؛ یعنی زن از نظر همسرداری؛ خواه حلال باشد خواه حرام، نشر حرمت میکند؛ اما اگر این شیر بدون نکاح در پستان او جاری شد، آن شیر نشر حرمت نمیکند.
بر طرف شدن کراهت ارضاع زانیه در صورت رضایت مولا
«و یکره أن یسترضع مَن ولادتها عن زنی و روی أنه إن أحلها مولاها فِعْلها طاب لبنها و زالت الکراهیة و هو شاذّ»؛[9] حالا اگر این کسی که زنا کرد، کنیز یک مالکی بود و در اثر زنا شیردار شد و مولای او این کار او را عفو کرد و بخشید، این شیر او پاک میشود و کراهت برطرف میشود. بنا بر این روایت، مرحوم محقق اصل فتوا را نقل کرد، بعد فرمود: «و هو شاذّ» که چگونه زنای قبلی با اجازه بعدی حل میشود! حالا وقتی به آن روایت رسیدیم، اگر سند آن درست بود و مورد عمل اصحاب قرار گرفت، این میتواند قابل توجیه باشد که آیا این شبیه مسئله عقد فضولی است که اگر کسی بدون اذن مولا خودش این کار را کرده است، بعد مولا اجازه بدهد، این اذن لاحق اثر خودش را کرده و این حلال میشود؛ حالا این را بعد از نقل آن روایت میخوانیم. اینها بیان احکام و آداب فقهی است که مرحوم محقق در بخش دوم ذکر کردند.
بخش سوم که مربوط به احکام رضاع است آن را بعد ذکر میکنند. پرسش: شوهر دارد یا ندارد؟ زنی که از راه زنا شیردار شده است، صاحب مرد، صاحب همسر هست یا نه؟ پاسخ: صاحب فحل واحد باید باشد؛ چه حلال چه حرام. اگر دو جا زنا داده باشد، این نه؛ یا یکیاش زنا باشد و یکی از شوهر اصلی، نه! فحل باید فحل واحد باشد.
بررسی روایات بخش دوم
روایتی که مرحوم صاحب وسائل(رضوان الله علیه) در وسائل، جلد بیست و یکم نقل کرد، این روایتها متعدد است: یک باب مربوط به مستحبات است که این زن شیرده اوصافش چه باشد؟ چهار باب مربوط به مکروهات است که زن شیرده باید از آن اوصاف منزّه باشد. وسائل، جلد 21 صفحه 462 باب 75 از ابواب احکام اولاد است.
روایت علی بن جعفر/ کراهت ارتضاع از زانیه
اولین روایت را مرحوم کلینی[10] «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنِ الْعَمْرَکِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ أَبِی الْحَسَنِ علَیَْهِ السَّلام قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ امْرَأَةٍ ـ وَلَدَت مِنَ الزِّنَی أو ـ وَلَدَت مِنَ الزِّنَی هَلْ یَصْلُحُ أَنْ یُسْتَرْضَعَ بِلَبَنِهَا قَالَ لَا یَصْلُحُ وَ لَا لَبَنِ ابْنَتِهَا الَّتِی وُلِدَتْ مِنَ الزِّنَی»؛ این سؤال میکند که آیا زنی که از راه زنا به دنیا آمده؛ یعنی خود این دایه زنازاده است، میشود او را به عنوان دایه انتخاب کرد یا نه؟ یا اگر زنی زنا داد و این شیر متعلق به این زنازاده است از آن شیر میتوان استفاده کرد و آن زن را دایه قرار داد یا نه؟ هر دو مورد سؤال است؛ وجود مبارک علی بن جعفر از وجود مبارک برادرش موسی بن جعفر(سلام الله علیهما) ذکر کرده است. «سَأَلْتُهُ عَنِ امْرَأَةٍ وُلِدَتْ مِنَ الزِّنَی»؛ یعنی خود این دایه زنازاده است، یک؛ یا «وَلَدَت مِنَ الزِّنَی»؛ یا از راه زنا مادر شد، این دو. «هَلْ یَصْلُحُ أَنْ یُسْتَرْضَعَ بِلَبَنِهَا قَالَ لَا یَصْلُحُ». درست است که «لَا یَصْلُحُ» مثل «لا ینبغی» در بعضی از مواقع نسبت به احکام لزومی به کار برده شد؛ ولی ظهوری آنچنان در حرمت ندارد. حضرت فرمود: «لَا یَصْلُحُ»، یک؛ «وَ لَا لَبَنِ ابْنَتِهَا الَّتِی وُلِدَتْ مِنَ الزِّنَی»، آن هم «لَا یَصْلُحُ» این میشود مکروه.
روایت محمد بن مسلم/ کراهت ارتضاع از کنیزِ زانیه و برطرف شدن کراهت با رضایت مولا
روایت دوم را که مرحوم کلینی[11] «عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ» از وجود مبارک امام باقر(سلام الله علیه) نقل کرد این است که فرمود: «لَبَنُ الْیَهُودِیَّةِ وَ النَّصْرَانِیَّةِ وَ الْمَجُوسِیَّةِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ وَلَدِ الزِّنَی وَ کَانَ لَا یَرَی بَأْساً بِوَلَدِ الزِّنَی إِذَا جَعَلَ مَوْلَی الْجَارِیَةِ الَّذِی فَجَرَ بِالْمَرْأَةِ فِی حِلٍّ»؛[12] فرمود: شیر زن یهودی، زن مسیحی، زن مجوسی نزد من از شیر زن زانیه محبوبتر است؛ «وَ کَانَ لَا یَرَی بَأْساً بِوَلَدِ الزِّنَی» و اگر یک کسی زنا کرد؛ یعنی کنیزی زنا کرد، مولای این کنیز آنها را در حِل قرار داد، این «لَا یَرَی بَأْساً بِوَلَدِ الزِّنَی إِذَا جَعَلَ مَوْلَی الْجَارِیَةِ الَّذِی فَجَرَ بِالْمَرْأَةِ فِی حِلٍّ»؛ اگر مولا بعد اجازه بدهد، این دیگر عیب ندارد. این همان روایتی است که مرحوم محقق میفرماید «شاذّ».[13]
نسبتِ وصفِ «شاذ»، به روایت محمد بن مسلم توسط محقق و ردِّ این نسبت توسط شهید
سرّ شذوذش این است که زنا که عمل محرَّم است واقع شده است، این فقط با توبه آن شخص حل میشود، این نظیر تصرف غصبی نیست که اگر مولا اجازه بدهد برطرف بشود. تصرف غصبی یک حکم محرَّمی دارد، «حقّ الناس» است و این «حقّ الناس» با اذن مالک برطرف میشود؛ اما مسئله زنا «حق الله» است که با رضایت حل نمیشود. این است که محقق فرمود این روایت شاذّ است؛ اما مرحوم شهید در مسالک[14] و بزرگان دیگری که بعد از او آمدند، شاید قبل از او هم این فکر را داشتند، گفتند به اینکه اگر این روایت از معصوم(سلام الله علیه) صادر شده و فقهای بزرگی هم این را تلقّی به قبول کردهاند، معلوم میشود که بعضی از «حقوق الله» با رضای بعدی حل میشود، ما چه دلیلی داریم که بگوییم خدا نمیبخشد؟! اگر چنانچه خود ذات اقدس الهی به مولای این أمه یا عبد اجازه داد که او را در حِل قرار بدهد، بعد خود خدای سبحان هم عفو بکند، این چه دلیلی بر منع است؟ عمده این است که این روایت صحیح باشد و مورد اعراض اصحاب نباشد، میشود به آن عمل کرد؛ پس این «هو شاذّ» که محقق در متن دارد، این موردِ نقد بعضی از آقایان قرار گرفت.
روایت سعد بن ابی خلف/ پاک شدن شیر کنیز زانیه با رضایت مولایش
روایت سوم این باب که باز مرحوم کلینی[15] از علی بن ابراهیم «عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ وَ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ وَ سَعْدِ بْنِ أَبِی خَلَفٍ جَمِیعاً عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ عَلَیْهِ السَّلام» نقل کرد این است که «فِی الْمَرْأَةِ یَکُونُ لَهَا الْخَادِمُ قَدْ فَجَرَتْ یُحْتَاجُ إِلَی لَبَنِهَا قَالَ مُرْهَا فَلْتُحَلِّلْهَا یَطِیبُ اللَّبَنُ»؛[16] این زن مثل اینکه کنیزی بود و آلوده شد، جمیل میگوید به وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) عرض کردیم این زن الآن شیرده است، ـ آن روزها میدانید که نیازی بود به دایه، شیرهای مصنوعی و غذاهای مصنوعی و این چیزها که نبود؛ لذا به دایه خیلی احتیاج داشتند ـ به حضرت عرض کردند که این زن شیردار است و میتواند دایه خوبی باشد و به شیر او احتیاج است؛ ولی سابقه سوء دارد چکار بکنیم؟ فرمود به مولای او بگویید که او را عفو کند و او را در حِل قرار بدهد، آن وقت شیرش پاک میشود، «فِی الْمَرْأَةِ یَکُونُ لَهَا الْخَادِمُ قَدْ فَجَرَتْ» این کنیز با این خادم آلوده دامن شد فعلاً «یُحْتَاجُ إِلَی لَبَنِهَا» به این دایه احتیاج هست چکار کنیم؟ حضرت فرمود: «مُرْهَا فَلْتُحَلِّلْهَا یَطِیبُ اللَّبَنُ»؛ به آن شخص بگویید که عفو کند از این حرمت الهی، شیر او پاک میشود.
روایت عُبَیْدِ اللَّهِ الْحَلَبِیِّ/ نهی از دایه گرفتن زانیه و فرزند زانیه
روایت چهارم این باب که «مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ الْحَلَبِیِّ» نقل کرد، گفت به امام صادق(سلام الله علیه) عرض کردم که «امْرَأَةٌ وُلِدَتْ مِنَ الزِّنَی» «أو وَلَدَت مِنَ الزِّنَی» هر دو قسم آن مشمول این حکم است؛ «أَتَّخِذُهَا ظِئْراً» او را ما به عنوان دایه بگیریم؟ «قَالَ لَا تَسْتَرْضِعْهَا» او را به عنوان دایه نگیرید «وَ لَا ابْنَتَهَا»[17] هیچکدام از آنها را؛ نه او را و نه آن دختر اگر بزرگ شد و شیردار شد، او را به عنوان دایه انتخاب بکنید!
روایت إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ/ پاک شدن شیر کنیز زانیه با رضایت مولایش
روایت پنجم این باب که مرحوم کلینی[18] «وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ» نقل کرد این است که گفت: «سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلام عَنْ غُلَامٍ لِی وَثَبَ عَلَی جَارِیَةٍ لِی فَأَحْبَلَهَا فَوَلَدَتْ»؛ این شخص یک غلامی و یک کنیزی داشت، این غلام با آن کنیز رابطه نامشروع برقرار کرد و آن کنیز شیردار شد «وَ احْتَجْنَا إِلَی لَبَنِهَا»، ما فعلاً به یک دایهای احتیاج داریم، میشود از شیر این زن استفاده کرد یا نه؟ عرض کرد: «فَإِنْ أَحْلَلْتُ لَهُمَا مَا صَنَعَا أَ یَطِیبُ لَبَنُهَا قَالَ نَعَمْ»؛[19] خود این شخص عرض کرد که اگر ما او را در حِل قرار بدهیم، شیر او پاک میشود یا نه؟ معلوم میشود فضولی یک حوزه وسیعی دارد.
تبیین دائره وسیع فضولی
تا حال ما آنچه که از فضولی خواندیم و شنیدیم مسایل مالی بود؛ اما چنین چیزی را تا حال ما نشنیدیم که یک کسی خلاف شرع انجام بدهد، مادر بشود، چون کنیز است یا غلام است، یکی پدر بشود، یکی مادر بشود از راه زنا، و مولای آنها حلال کند به نحو اینکه اجازه کاشف باشد، این بشود حلال! ما چنین چیزی نشنیدیم. مرحوم محقق(رضوان الله علیه) میفرماید: «و هو شاذّ». حالا میدانید در مسئله تعبّد، عمده این است که آدم مطمئن باشد که این از معصوم رسیده است و فقهایی که در صدر اول بودند اعراض نکردند؛ معلوم میشود که کارشناسی کردند، بقیه جای تعجب نیست؛ البته شاذّ است، کم است؛ اما این شذوذ باعث عدم حجیت آن نیست، ملاحظه فرمودید چندتا روایت است در این زمینه.
راههای تبدیل سیئات به حسنات
نظام الهی اینطور است مادامی که ما در دنیا هستیم، این «یُبدّل السیّئات بالحسنات»،[20] گاهی با توبه اینطور میشود، گاهی با گذشت صاحب حق اینجور میشود. این «یُبدّل السیّئات بالحسنات» یعنی چه؟ مادامی که در عالَم طبیعت هستیم شما میبینید این کود بدبو به صورت بهترین گُل در میآید و معطّر میشود! یک انسان بدبو با توبه به صورت یک رایحه در میآید! این جای تعجّب نیست، عمده آن است که این را معصوم فرموده باشد. در دنیا؛ گاهی عفو است، گاهی صَفح است، گاهی تخفیف است، گاهی توبه است، گاهی پوشاندن است که خدا ستّار عیوب است، کَفّار سیئات است، این یعنی میپوشاند؛ اما یک وقتی تبدیل بکند سیئه را به حسنات «یَا مُبَدِّلَ السَّیِّئَاتِ حَسَنَاتٍ»،[21] چیزی دیگر است! در عالم طبیعت شما ببینید این همه کودهای بدبو بعد به صورت گُل در میآید، مادامی که ما در عالم طبیعت هستیم این ممکن است. اگر چنانچه امام معصوم فرمود با رضایت «مَن لَهُ الحق» این آلوده طیب میشود، جا برای تعجّب و مانند آن نیست.
چون خود ذات اقدس الهی «مُبدّل السیّئات بالحسنات»، چه «حق الله»، چه «حق الناس»! کسی که گناه کرده چه «حق الله» باشد، چه «حق الناس» باشد، اگر «حق الناس» را داده و توبه هم کرده، حالا «حق الناس» را ندارد بدهد! و توبه هم کرده، دیگر «یَا مُبَدِّلَ السَّیِّئَاتِ حَسَنَاتٍ». یک وقتی میگوییم که خدا «رافع خطیئات» است، «ستّار العیوب» است، اینها سر جایش محفوظ است؛ یک وقتی میگوییم سیئه را حسنه میکند، این همه کودهای بدبو را دارد گُل میکند، چه کسی دارد گُل میکند؟ آدم وقتی از کنار لجن رد میشود بینی خودش را میگیرد! چند روز بعد که به صورت گُل درآمده به بینی خود نزدیک میکند، همین بود! پس میشود ذات اقدس الهی سیئه را حسنه بکند، این راه باز است. خود گوهر ذات آدم هم همینطور است.
پاک و طیّب شدن کافر با ایمان آوردن و توبه
یک انسان کافر که توبه میکند چگونه میشود؟ این فرمود اینها «رِجسٌ»، ﴿إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ﴾[22] یا ﴿فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ﴾،[23] ﴿وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ﴾،[24] رجس هست، نجس هست، بعد با توبه همین میشود «المؤمن طیب»؛ پس میشود. خود این شخص رجس و نَجَس بود ﴿إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ﴾ آن نجاست معنوی که بدتر از نجاست ظاهری است. فرمود: این طیب میشود. بنابراین اینکه فرمودند شاذّ است؛ یعنی کم است، بله درست است، اینجور روایت را ما تا به حال نشنیدیم! اما اگر بخواهیم با همین بگوییم مثلاً نمیشود عمل کرد، این تام نیست.
تطبیقِ مبحث فضولی نسبت به حقالله در ما نحن فیه
پرسش: سخن از توبه در روایات نیست! پاسخ: سخن از توبه لازم نیست، اگر توبه باشد که خودش «بیّن الرّشد» است؛ اما «مَن بیده الحق» که مولای اوست رضایت داده است. نکاح چهار قسم است: یا عقد دائم است یا عقد منقطع یا مِلک یمین یا تحلیل؛ آنجا عقد نمیخواهد، صیغه نمیخواهد، همینکه مولا بگوید این برای شما؛ مثل همین ظرفی که کرایه میدهند، یا فرش کرایه میدهند. اگر مولا بگوید روی این فرش بنشینید استفاده کنید، دیگر صیغه و عقد و اینها نمیخواهد. پرسش: اینها «حق الله» نیست، بلکه «حق الناس» است! پاسخ: در خود محدوده «حق الله» هم اگر این چهارتا نباشد، باز میشود زنا. این را شارع مقدّس، مثل اینکه «أنکحتُ» را میگوید عامل حلّیت است، «رَضیتُ» را هم میگوید عامل حلّیت است، چون اینچنین نیست که «حق الناس» را این شخص از خانه پدرش آورده باشد، این را «الله» به او داده است؛ اگر ذات اقدس الهی به او داده، محدوده آن را هم مشخص کرده است، با تحلیل یک زن برای مرد حلال میشود مثل فرش، این مال است، در مسئله عبید و إماء این مال است. حالا اگر چنانچه ما چنین کاری درباره احرار داشته باشیم، بله هم سابقه ندارد و هم با سایر احکام سازگار نیست؛ اما درباره عبید و إماء با سایر احکام سازگار است، چون یکی از امور چهارگانه حلّیت نکاح مصطلح، مسئله تحلیل است. اگر چنانچه خود این مالک به مردی بگوید این کنیز بر شما حلال است یک ماه، این میشود حلال، این کنیز در حد کالاست. اگر درباره این دایه حضرت فرموده باشد این کار مثل فضولی است؛ فضولی در مسئله مال، اجازه لاحق کار اذن سابق را میکند، اینجا هم همینطور است. بنابراین اینجا که مرحوم محقق فرمود: «هو شاذّ»، اگر از نظر مورد باشد، بله چنین چیزی کم است؛ اما بخواهد با این بگویید، قابل عمل نیست. نقد مرحوم صاحب مسالک و اینها بر او وارد است. چندتاست، هم صحیحه است، هم حسنه است؛ غالب اینها مرحوم کلینی از علی بن ابراهیم «عن أبیه»، بعضیهایش صحیحه است، بعضیهایش حسنه است. این باب 75 بود.
روایت سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ/ کراهت استرضاع از مجوسیّه
در باب 76 دارد که استرضاع یهودیه و نصرانیه و مجوسیه مکروه است، مرحوم کلینی[25] (رضوان الله علیه) «عَنْ أَبِی عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ عَلَیْهِ السَّلام قَالَ لَا تَسْتَرْضِعِ الصَّبِیَّ الْمَجُوسِیَّةَ»؛ این «لا تسترضع للصّبی المجوسیة» باید باشد. آنچه که در این نسخه آمده «لَا تَسْتَرْضِعِ الصَّبِیَّ» است؛ ولی در نسخ مصحّح همان «لا تسترضع للصّبی» است که باید «للصّبی» خوانده بشود. «وَ تَسْتَرْضِعُ لَهُ الْیَهُودِیَّةَ وَ النَّصْرَانِیَّةَ وَ لَا یَشْرَبْنَ الْخَمْرَ یُمْنَعْنَ مِنْ ذَلِکَ»؛[26] این چند جمله است، فرمود به اینکه برای دایه کودک مجوسی را انتخاب نکنید؛ اما یهودی و نصرانی را انتخاب بکنید و اینها شراب ننوشند و جلو شرابخواری اینها را هم بگیرید.
بررسی طهارت و نجاستِ اهل کتاب
مستحضرید اهل کتاب ذاتاً پاکاند، گرچه مشهور فتوا به نجاست اینها دادند. فرمود اگر کسی دوش بگیرد و از استخر در بیاید، این پاک است ذاتاً، در اثر ابتلا به نجاستهای عرضی آلودهاند، ذاتاً اهل کتاب مثل مشرک نیستند، گرچه فتوای بسیاری از فقهاء(رضوان الله علیهم) این است که اهل کتاب مثل مشرکین نجس هستند؛ در حالی که اینچنین نیست. ﴿طَعامُکُمْ﴾،[27] «طعام» را مرحوم صاحب جواهر[28] و اینها حمل کردند به جو و گندم خشک، نه طعام! در همان اوایل در مدینه از همین آیات استفاده شد؛ غذای آنها را بخورید، آنها به شما غذا بدهند. ذاتاً اینها مثل مشرک نیستند که نجس العین باشد، البته در اثر ابتلا به نجاسات دیگر، بله نجس هستند و اگر از دوش گرفتن در بیایند، یا از استخر دربیایند پاک هستند و اگر مواظب باشند که شراب و خنزیر چیزی مصرف نکنند مانند دیگران پاکاند. آن نجاست معنویشان البته سرجایش محفوظ است؛ اما معروف اهل کتاب را نجس میدانند. بر فرض که اینها نجس باشند، شیر مادامی که در پستان است چون باطن است حکم نجاست را ندارد؛ مثل خود بول بدن انسان است که مادامی در باطن است که نجس نیست، وقتی خارج شد میشود نجس. این شیر مادامی که در پستان است نجس نیست، چون میگویند اگر شما میگویید دایه شدنِ زن مجوسی، زن یهودی مکروه است، خوراندن شیر نجس، مایع نجس به کودک جایز نیست، چگونه این را فتوا میدهید؟! پس این مکروه نمیتواند باشد! پس آنچه که در درون پستان است که نجس نیست. اگر امتساس باشد؛ یعنی از درون به درون باشد این هم که نجس نیست. بنابراین درباره خود شیر فتوایی ندادند به اینکه این را به کودک نخورانند، همینهایی که قائلاند به نجاست کافر، میگویند شیر مادامی که در پستان اوست نجس نیست و اگر امتساس شد از باطن به باطن آن هم راه دیگر است. به هر تقدیر در روایت باب 76 فرمود به اینکه اینها عیب ندارد؛ ولی از شرب خمر باید منع بشوند.
روایت محمد بن مسلم/ کراهت شدیده ارتضاع از ولدالزنا
روایت دوم که مرحوم کلینی[29] «عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلام» نقل کرد این است که «لَبَنُ الْیَهُودِیَّةِ وَ النَّصْرَانِیَّةِ وَ الْمَجُوسِیَّةِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ وَلَدِ الزِّنَی الْحَدِیثَ»؛[30] این نشان میدهد که مثلاً آن مکروه است، این کراهت را نمیرساند.
روایت عبدالله بن هلال/ کراهت استرضاع از مجوسیه
روایت سوم این باب که مرحوم کلینی[31] «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ یَحْیَی الْکَاهِلِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ عَلَیْهِ السَّلام» نقل کرد. عبد بن هلال میگوید که از وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) سؤال کردم: «سَأَلْتُهُ عَنْ مُظَاءَرَةِ الْمَجُوسِیِّ» نه مظاهره؛ «ظئر»؛ یعنی دایه. «مظاءره مجوسی»؛ یعنی با او به عنوان دایه گفتگو بکنیم. مهموز است نه با «هاء»؛ «عَنْ مُظَاءَرَةِ الْمَجُوسِیِّ قَالَ لَا»؛ آنها را به عنوان دایه نگیرید. «وَ لَکِنْ أَهْلُ الْکِتَابِ»؛[32] این به حسب ظاهر نهی است؛ ولی به قرینه روایات گذشته معلوم میشود که کراهت مجوسی بیش از کراهت اهل کتاب است. آنها هم اهل کتاب هستند.
روایت دعائم الاسلام از امام صادق/ ممانعت کردن از شرب خمرِ دایۀ اهل کتاب
روایت چهارم این باب که وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) فرمود: «إِذَا أَرْضَعُوا لَکُمْ فَامْنَعُوهُمْ مِنْ شُرْبِ الْخَمْرِ»؛[33] اگر یک وقتی دایه یهودی بود، یا مجوسی بود، یا مسیحی بود، دیگر نگذارید شراب بنوشد.
تفسیر عبارت ﴿لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ قالُوا إِنَّا نَصاری﴾. از آیه 82 سوره مائده
بله، آنها مشکل سیاسی داشتند و امروز هم دارند که ﴿لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلی خائِنَةٍ مِنْهُمْ﴾؛ «و أقرب الناس الیکم» مسیحیت هستند؛ الآن شما ببینید که اینها دست به دست هم دادند، هر دو شدند استکبار! در همان آیه دارد که ﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ قالُوا إِنَّا نَصاری﴾.[34] این گاهی در اثر ارتباطات سیاسی، یکی عوض میشود، یکی کم میشود؛ اینچنین نیست که این یک حکم ابدی و ازلی باشد. گرچه «الیوم» خیلی از یهودیها هستند که در داخل کشورند و با نظام هماهنگ هستند، گروهی به عنوان صهاینه با استکبار مسیحی دست به دست هم دادند، اینها «علی حدّه» هستند. الآن میبینید که همانها هستند که با این یک کاسه دارند زندگی میکنند. اینچنین نیست این یک حکم فقهی دائمی باشد، یک حکم سیاسی مقطعی است.
بله، اینکه اصل جواز را میرساند «مع الکراهة». زنها آیا مثل مردهای آنها این خُلق و خوی سیاسی را هم دارند، مثل مردها مکّار هستند یا نه؟ این یک بحث دیگری است؛ ولی از نظر مسئله رضاع، فرمودند به اینکه این دو گروه، نه آن گروه نژادپرست، اینها بهتر از مجوسی هستند./424/
روایت ششم[35] و هفتم[36] این باب هم همینطور است؛ منتها فرمودند از شرب خمر جلوگیری کنید. آنوقت روایت باب 77 و 78 را ـ إنشاءالله ـ باید فردا بخوانیم که درباره ناصبی است و درباره أعمش و اینهاست./424/900/س
پاورقی:
[1] شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام(ط-اسماعیلیان)، المحقق الحلی، ج2، ص226.
[2] نساء/سوره4، آیه23.
[3] شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام(ط-اسماعیلیان)، المحقق الحلی، ج2، ص228.
[4] الکافی-ط الإسلامیة، الشیخ الکلینی، ج1، ص11.
[5] شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج20، ص233.
[6] زمر/سوره39، آیه73.
[7] جواهر الکلام، الشیخ محمدحسن النجفی، ج29، ص307 و 308.
[8] شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام(ط-اسماعیلیان)، المحقق الحلی، ج2، ص226.
[9] شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام(ط-اسماعیلیان)، المحقق الحلی، ج2، ص228.
[10] الکافی-ط الإسلامیة، الشیخ الکلینی، ج6، ص44.
[11] الکافی-ط الإسلامیة، الشیخ الکلینی، ج6، ص43.
[12] وسائل الشیعة، العلامه الشیخ الحرالعاملی، ج21، ص462، باب کراهة استرضاع التی ولدت من الزنى وکذا المولودة من الزنى إلا أن یحلل المالک الزانی من ذلک، رجلا کان المالک أو امرأة، ط آل البیت.
[13] شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام(ط-اسماعیلیان)، المحقق الحلی، ج2، ص228.
[14] مسالک الأفهام، الشهیدالثانی، ج7، ص242 و 244.
[15] الکافی-ط الإسلامیة، الشیخ الکلینی، ج6، ص43.
[16] وسائل الشیعة، العلامه الشیخ الحرالعاملی، ج21، ص463، باب کراهة استرضاع التی ولدت من الزنى وکذا المولودة من الزنى إلا أن یحلل المالک الزانی من ذلک، رجلا کان المالک أو امرأة، ط آل البیت.
[17] وسائل الشیعة، العلامه الشیخ الحرالعاملی، ج21، ص463، باب کراهة استرضاع التی ولدت من الزنى وکذا المولودة من الزنى إلا أن یحلل المالک الزانی من ذلک، رجلا کان المالک أو امرأة، ط آل البیت.
[18] الکافی-ط الإسلامیة، الشیخ الکلینی، ج6، ص43.
[19] وسائل الشیعة، العلامه الشیخ الحرالعاملی، ج21، ص463، باب کراهة استرضاع التی ولدت من الزنى وکذا المولودة من الزنى إلا أن یحلل المالک الزانی من ذلک، رجلا کان المالک أو امرأة، ط آل البیت.
[20] فرقان/سوره25، آیه70.
[21] بحار الأنوار-ط موسسه الوفاء، العلامه المجلسی، ج100، ص416.
[22] توبه/سوره9، آیه28.
[23] حج/سوره22، آیه30.
[24] مدثر/سوره74، آیه5.
[25] الکافی-ط الإسلامیة، الشیخ الکلینی، ج6، ص44.
[26] وسائل الشیعة، العلامه الشیخ الحرالعاملی، ج21، ص464، باب کراهة استرضاع الیهودیة والنصرانیة والمجوسیة فإن فعل فلیمنعها من شرب الخمر وأکل لحم الخنزیر ونحوهما من المحرمات ولا یبعث معها الولد إلى بیتها، ط آل البیت، ط آل البیت.
[27] مائده/سوره5، آیه5.
[28] جواهر الکلام، الشیخ محمدحسن النجفی، ج6، ص43.
[29] الکافی-ط الإسلامیة، الشیخ الکلینی، ج6، ص43.
[30] وسائل الشیعة، العلامه الشیخ الحرالعاملی، ج21، ص464، باب کراهة استرضاع الیهودیة والنصرانیة والمجوسیة فإن فعل فلیمنعها من شرب الخمر وأکل لحم الخنزیر ونحوهما من المحرمات ولا یبعث معها الولد إلى بیتها، ط آل البیت، ط آل البیت.
[31] الکافی-ط الإسلامیة، الشیخ الکلینی، ج6، ص42.
[32] وسائل الشیعة، العلامه الشیخ الحرالعاملی، ج21، ص464، باب کراهة استرضاع الیهودیة والنصرانیة والمجوسیة فإن فعل فلیمنعها من شرب الخمر وأکل لحم الخنزیر ونحوهما من المحرمات ولا یبعث معها الولد إلى بیتها، ط آل البیت، ط آل البیت.
[33] وسائل الشیعة، العلامه الشیخ الحرالعاملی، ج21، ص464 و 465، باب کراهة استرضاع الیهودیة والنصرانیة والمجوسیة فإن فعل فلیمنعها من شرب الخمر وأکل لحم الخنزیر ونحوهما من المحرمات ولا یبعث معها الولد إلى بیتها، ط آل البیت، ط آل البیت.
[34] مائده/سوره5، آیه82.
[35] وسائل الشیعة، العلامه الشیخ الحرالعاملی، ج21، ص465، باب کراهة استرضاع الیهودیة والنصرانیة والمجوسیة فإن فعل فلیمنعها من شرب الخمر وأکل لحم الخنزیر ونحوهما من المحرمات ولا یبعث معها الولد إلى بیتها، ط آل البیت.
[36] وسائل الشیعة، العلامه الشیخ الحرالعاملی، ج21، ص465، باب کراهة استرضاع الیهودیة والنصرانیة والمجوسیة فإن فعل فلیمنعها من شرب الخمر وأکل لحم الخنزیر ونحوهما من المحرمات ولا یبعث معها الولد إلى بیتها، ط آل البیت، ط آل البیت