به گزارش سرویس جامعه و تمدن اسلامی پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجتالاسلام والمسلمین احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری، شنبه 4/10/95 در چهاردهمین جلسه درس خارج فقهالاجتماع به موضوع نظریه کلامیِ شأن و منزلت و مطالعه تمرینی روی یک آیه جهت اثبات نظریه کلامی شأن اشاره کرد و گفت: طبق رویه حاکم بر دوره فقه الاجتماع لازم است که نظریه کلامی به صورت کلی و بعد از آن، نظریه کلامیِ اختصاصی برای هر موضوع مطرح گردد.
در جلسه گذشته، تعریف نظریه کلامی و اقسام آن مطرح گردید؛ اکنون باید نسبت به موضوع شأن و منزلت اجتماعی نظریه پردازی شود و نظریه کلامی شأن ارائه گردد؛ در مقام نظریه پردازی نسبت به شأن، لازم است که مفهوم شأن و عناصر اصلی در آن مفهوم به صورت دقیق و شفاف معلوم باشد، تا بتوان در هنگام مراجعه به قرآن جهت استنباط نظریه از آنها استفاده نمود.
در جلسات گذشته به تعریف شأن در فقه موجود و جامعه شناسی موجود پرداخته شد و اکنون به عناصر اصلیِ «شأن» در جامعه شناسی پرداخته می شود.
در جامعه شناسی برای شأن و منزلت سه عنصر اصلی ذکر شده است که عبارتند از:
بنابراین، اگر گفته می شود که قرآن کریم به شأن و منزلت توجه کرده است به این معناست که به این عناصر سه گانه توجه نموده است نه اینکه حتما لازم باشد کلمه ای با سه حرف «ش» «أ» «ن» در قرآن آمده باشد.
در نظریه کلامیِ شأن باید هر دو سنخ نظریه کلامی فعال شود و به کار گرفته شود؛ در نظریه کلامی از سنخ اول، دنبال اثبات این مطلب هستیم که شأن و منزلت اجتماعی یا مجعول شارع است یا لازمه غیر مفارق برای آن است.
دلیل اول: آیه 34 سوره نمل: قَالَتْ إِنَّ ٱلْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُواْ قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُواْ أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَکَذَلِکَ یَفْعَلُونَ؛ از این آیه استفاده می شود که شأن و منزلت اجتماعی، لازمِ غیر مفارق برای جامعه است.
برای استدلال به آیه جهت اثبات نظریه کلامی شأن، باید اثبات شود که عناصر سه گانه شأن در این آیه وجود دارد.
الف: مربوط به گروه بودن: واژه أعزّه دلالت بر گروه و مجموعه می کند.
ب: اضافی و نسبی بودن: در این آیه، اعزه اهلها مطرح است، معلوم می شود که این ها در میان اهلشان و در مقایسه با اهلشان به عنوان عزیزان شناخته می شدند.
ج: انتظار و توقعِ کارکرد و انجام وظیفه از صاحب شأن: در این آیه اگرچه توقعی و کارکردی را مطرح نکرده است ولی از باب این که توقع و مطالبه گری امری فطری و ذاتی و قطعی هست و در ساده ترین اجتماعات هم وجود داشته است، عدم ذکر آن اخلالی در دلالت آیه بر شأن و منزلت نمی کند.
خدای تعالی در این آیه از کلماتی مانند اهل، قریه، اعزّه استفاده کرده است؛ به حکم عقل، هیچ قریه ای نیست، مگر آن که در آن «اعزه» وجود دارد؛ زیرا معنای «نبودن گروه و اعزه در جامعه» این است که همه علی السویه و مساوی باشند و این امری غیر فطری و غیر طبیعی است، پس برای اینکه جامعه علی السویه نباشد باید گروهها و منزلتها و شأنهای اجتماعی وجود داشته باشد.
بنابراین جامعه به عنوان مجعول الهی، فعلی از افعال الهی است و شأن و منزلت اجتماعی نیز به عنوان لازمِ غیر مفارق آن، فعلی از افعال الهی است.
دلیل دوم: ان شاء الله در جلسه بعد مطرح میشود./102/825/م
مقرّر: مهدی طالعی اردکانی