vasael.ir

کد خبر: ۴۱۵۰
تاریخ انتشار: ۰۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۷:۰۵ - 24 January 2017
قواعد فقه حکومتی؛ آیت الله خاتمی/ جلسه 20

منابع روائی قاعده لاضرر تواتر معنوی دارد

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ آیت الله خاتمی با اشاره به اینکه اگر در موضوعی تواتر معنوی و کثرت روایات وجود داشته باشد، از بررسی سندی در آن زمینه بی نیاز می شویم اظهار داشت: کثرت روایات لاضرر، دلالت بر تواتر معنوی آن دارد پس روایت لاضرر در فقه معتبر است و علمای فقه آن را تلقّی به قبول کرده اند.

به گزارش سرویس مبانی پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله سید احمد خاتمی، عضو شورای عالی حوزه های علمیه و استاد درس خارج حوزه علمیه قم، 28 مهر ماه 1395 در جلسه بیستم درس خارج فقه حکومتی در ادامه بررسی قواعد فقه حکومتی، به بررسی قاعده لاضرر پرداخت.

 

خلاصه درس گذشته

استاد درس خارج با اشاره به اینکه وجود قید «علی الاسلام» و «علی مؤمن» در روایت دارای اثر است، گفت: اگر عبارت «لاضرر و لاضرار فی الاسلام» در روایات باشد به این معنا خواهد بود؛ حکمی که منشا ضرر یا ضرار باشد در اسلام نیست؛ اما اگر قید «فی الاسلام» نباشد در امثال مساله وضوء و حج اگر ضرری بود دیگر نمی توانیم به استناد قاعده لاضرر و لاضرار، وجوب وضوء و حج را برداریم. بنابراین قید «فی السلام» مؤثر است چنانچه قید «علی مومن» نیز مؤثر است.

وی در ادامه به نظر فقهاء درباره وجود این قیود در روایات اشاره کرد و گفت: مشهور فقها بر اساس اصل عدم زیاده در روایات بر این باورند که قید «فی الاسلام» و قید «علی مومن» در روایات لاضرر، بوده است. 

 

چکیده درس حاضر

آیت الله خاتمی در این جلسه به اثبات وجود قید «علی السلام» در روایات پرداخت و گفت: دو راه برای اثبات آن وجود دارد اول اینکه با توجه به فضای حدود 90 روایت، معلوم می شود که روایت به دنبال این است که بگوید در شریعت اسلام چنین حکمی نیست، همانطور که حکم حَرَجی در اسلام نیست حکم ضرری هم در اسلام وجود ندارد.

وی در ادامه به راه دوم اشاره کرد و تصریح کرد: با استناد به کثرت روایات و اینکه روح قاعده لاضرر همان روح قاعده لاحرج است وجود قید علی السلام امری لازم می نماید.

عضو شورای عالی حوزه پس از طرح شش طائفه از روایاتِ لاضرار گفت: با توجه به این چند طایفه از روایات ادعای فخر المحققین در ایضاح القواعد بر تواتر معنوی، درست است.

وی در توضیح تواتر معنوی گفت: تواتر معنوی این است که یک معنا به صورت متواتر نقل شده است یعنی در موضوعی روایات زیادی است که نمی شود بگوئیم همه اینها دروغ است. به هر حال کثرت روایات ما را از بررسی سندی بی نیاز می کند پس روایت لاضرر در فقه معتبر است لذا علمای فقه روایت لاضرر را تلقی به قبول کرده اند.

 

تقریر

بسم الله الرحمن الرحیم

عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام رَجُلٌ‏ رَاوِیَةٌ لِحَدِیثِکُمْ‏ یَبُثُّ ذَلِکَ فِی النَّاسِ وَ یُشَدِّدُهُ فِی قُلُوبِهِمْ وَ قُلُوبِ شِیعَتِکُمْ وَ لَعَلَّ عَابِداً مِنْ شِیعَتِکُمْ لَیْسَتْ لَهُ هَذِهِ الرِّوَایَةُ أَیُّهُمَا أَفْضَلُ قَالَ الرَّاوِیَةُ لِحَدِیثِنَا یَشُدُّ بِهِ قُلُوبَ شِیعَتِنَا أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ.[1] ابن عمار می پرسد یکی از شیعیان شما روایت شما را به مردم می خواند ( تبلیغ می کند ) و شیعه دیگری این خصوصیت را ندارد. امام صادق فرمود شخصی که تبلیغ می کند و قلوب شیعیان را محکم می کند از هزار عابد با فضیلت تر است.

 

مقدمه

بیان شد که در قاعده لاضرر چند طائفه روایت وجود دارد که مجموعا 90 روایت است. مهم ترین روایت، حدیث سمره بود؛ این جریان را مرحوم کلینی با سه نقل در کافی آورده است. در یکی از نقلها اساساً قید «لاضرر و لا ضرار» نداشت و یکی از روایات صغری را داشت و نقل آخر قید «لاضرر و لاضرار علی مومنٍ» را داشت. اما قید «علی مسلم» یا قید «علی الاسلام» در روایت سمره نبود.

 

دو راه برای اثبات قید علی الاسلام

گفتیم برای اثبات قید علی الاسلام چند راه وجود دارد؛ دیروز عرض شد که طبق اصل عدم زیادت، قید علی مومن در روایت موجود است اما قید علی الاسلام وجود ندارد.

راه اول

با توجه به فضای حدود 90 روایت، معلوم می شود که روایت به دنبال این است که بگوید در شریعت اسلام چنین حکمی نیست؛ همانطور که حکم حَرَجی در اسلام نیست، حکم ضرری هم در اسلام وجود ندارد.

راه دوم

مبانی قاعده «لاحرج» در قاعده «لاضرر» هم هست؛ مبانی عبارت است از اینکه:« بُعِثتُ علی شَریعه السَّمحَهِ السَّهلَه»؛ مبعوث شدم بر دینی که برای مردم دست انداز ندارد؛ بلکه دست انداز را بر می دارد. مراد از تساهل و تسامح، تساهل و تسامح نکوهیده نیست که از اصول کوتاه بیائیم؛ بلکه ضدش را دلیل داریم: بسم الله الرحمن الرحیم قل یا ایها الکافرون لاأعبد ما تعبدون..؛

اما اینکه بگوئیم شریعت برای سخت گیری نیامده درست است. کما اینکه قرآن می فرماید: « وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اَللّهُ بِکُمُ اَلْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ اَلْعُسْرَ ﴿البقرة، 185﴾ ترجمه: و آنکه بیمار یا در سفر است، تعدادی از روزهای غیر ماه رمضان را [به تعداد روزه های فوت شده، روزه بدارد]. خدا آسانی و راحت شما را می خواهد نه دشواری و مشقت شما را. »

نمونه ای دیگر، جهاد است که واجب سخت و قتل و ویرانی دارد. اما همین امر واجب برای فرد کور یا فلج واجب نیست: «لیس علی الاعمی حرج و لیس علی الاعرج حرج»؛ توجه به این نکته باشد که قاعده لاحرج، مازاد تکلیف را بر می دارد نه حرجی که در اصل تکلیف است مانند تشنگی و گرسنگی که در روزه گرفتن وجود دارد. بله اگر فردی بیماری داء العِطاش داشته باشد و مشقت بیش از حد معمول را داشته باشد؛ شریعت اسلام قاعده لاحرج را جاری می کند. پس روح قاعده لا حرج را قاعده لا ضرر نیز دارد. خب باید قید فی الاسلام در حدیث لاضرر در نظر گرفته شود.

 

طوائف دیگر روایات

مهم طوائف دیگر روایت است که حدود 15 روایت دیگر داریم که قید«لاضرر و لاضرار» دارد و ربطی به حدیث سمره ندارد. دو نمونه از روایات را می خوانم:

طائفه دوم

وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ( ابن ابی الخطاب ثقهٌ من اصحاب الامام الهادی ) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هِلَالٍ (توثیق ندارد) عَنْ عُقْبَةَ بْنِ خَالِدٍ ( مهمل) عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِی حَدِیثٍ قَالَ: لَا ضَرَرَ وَ لَا ضِرَار[2] در روایت دیگر عیناً همین سند است. وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ عُقْبَةَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَضَى رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بَیْنَ أَهْلِ الْمَدِینَةِ فِی مَشَارِبِ النَّخْلِ أَنَّهُ لَا یُمْنَعُ نَفْعُ الشَّیْ‏ءِ وَ قَضَى‏ بَیْنَ‏ أَهْلِ‏ الْبَادِیَةِ أَنَّهُ لَا یُمْنَعُ فَضْلُ مَاءٍ لِیُمْنَعَ فَضْلُ کَلَإٍ وَ قَالَ‏ لَا ضَرَرَ وَ لَا ضِرَارَ. [3]

مصدر این حدیث کتاب کافی است: مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ عُقْبَةَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَضَى رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بَیْنَ أَهْلِ الْمَدِینَةِ فِی مَشَارِبِ النَّخْلِ أَنَّهُ لَا یُمْنَعُ نَفْعُ (در برخی نقلها «نقع» دارد یعنی فاضل الماء که این درست است.) الشَّیْ‏ءِ وَ قَضَى (ص) بَیْنَ أَهْلِ الْبَادِیَةِ أَنَّهُ لَا یُمْنَعُ‏ فَضْلُ‏ مَاءٍ لِیُمْنَعَ بِهِ فَضْلُ کَلَإٍ وَ قَالَ لَا ضَرَرَ وَ لَا ضِرَارَ. [4] پیامبر خدا فرمود: نباید بعد از آب دادن درختان خرما، مانع استفاده همسایه از آب شوید. همچنین جلوی آب را نگیرید تا آب به هر جا رفته و موجب رویش سبزه شود تا انعام بهره ببرند؛ بعد فرمود: لاضرر و لاضرار؛

این روایت باب دوازده، بخشی از روایت باب هفت است. پانزده روایت اینگونه مرسل و غیر مرسل داریم.

روایت دیگری وجود دارد که در عرصه شُفعه است. مساله این است که اگر زمینی مُشاء بین دو نفر وجود داشت یکی از  شرکاء بدون اجازه از شریک خودش زمین را بفروشد آیا شریک می تواند معامله را فسخ کند؟ شارع این حق را داده است: مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ عُقْبَةَ بْنِ خَالِدٍ( سند همان سند است معلوم می شود یک روایت است که امام در یک روایت همه را بیان کرده ولی وقتی تبویب شده به این شکل در آمده است.) عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَضَى رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِالشُّفْعَةِ بَیْنَ‏ الشُّرَکَاءِ فِی الْأَرَضِینَ وَ الْمَسَاکِنِ وَ قَالَ لَا ضَرَرَ وَ لَا ضِرَارَ وَ قَالَ إِذَا رُفَّتِ الْأُرَفُ وَ حُدَّتِ الْحُدُودُ فَلَا شُفْعَةَ.[5] العَرَف جمع عُرفه به معنای حدود و معالم است یعنی تا وقتی دیوار کشیده نشده و مُشاء است این شفعه است و الّا دیگر شفعه نیست. در این روایت هم قید «لاضرر و لاضرار» وجود دارد.

این شد طائفه الثانیه از روایات قاعده لاضرر.

 

طائفه سوم

 روایاتی است که فقط «ضرار» را منع می کند، موضوع بحث تنها «ضرار» است.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَى (سند شیخ طوسی به محمد بن احمد بن یحیی درست است لکن مشکل محمد بن احمد بن یحیی این است که وی کثره الروایه عن الضعفاء دارد.) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ یَزِیدَ بْنِ إِسْحَاقَ شَعِرٍ (یزید با بردارش واقفی بودند امام رضا علیه السلام با سخن گفتن، برادرش را از واقفی بودن جدا کرد اما خودش متعصب به واقفیت است لذا توثیق نشده است.) عَنْ هَارُونَ بْنِ حَمْزَةَ الْغَنَوِیِّ (صیرفی کوفی ثقه) عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی‏ رَجُلٍ‏ شَهِدَ بَعِیراً مَرِیضاً وَ هُوَ یُبَاعُ فَاشْتَرَاهُ رَجُلٌ بِعَشَرَةِ دَرَاهِمَ وَ أَشْرَکَ فِیهِ رَجُلًا بِدِرْهَمَیْنِ بِالرَّأْسِ وَ الْجِلْدِ فَقُضِیَ أَنَّ الْبَعِیرَ بَرَأَ فَبَلَغَ ثَمَنُهُ‏ دَنَانِیرَ قَالَ فَقَالَ لِصَاحِبِ الدِّرْهَمَیْنِ خُمُسُ مَا بَلَغَ فَإِنْ قَالَ أُرِیدُ الرَّأْسَ وَ الْجِلْدَ فَلَیْسَ لَهُ ذَلِکَ هَذَا الضِّرَارُ وَ قَدْ أُعْطِیَ حَقَّهُ إِذَا أُعْطِیَ الْخُمُسَ.[6]مردی دید شخصی شتر مریضی را می فروشند فردی آمد به ده درهم آن شتر را بخرد آن مردِ شاهد گفت حاضرم در این معامله با دو درهم شریک شوم و پوست و سرش برای من باشد. دو درهم او و هشت درهم را خریدار اصلی دارد بعد از مدتی گذشت شتر از مرض خوب شد و قیمت شتر بالا رفت از قیمت ده درهم به هشت دینار یعنی 80 درهم رسید. به آن شریکِ دو درهمی گفت یک پنجم قیمت برای شما است اما آن مرد گفت من پوست و سرش را می خواهم. امام فرمود شما چنین حقی نداری بلکه باید یک پنجم قیمت را بگیری چون در غیر این صورت برای صاحبِ هشت درهمی «ضرار» است.

 

طائفه چهارم

روایاتی که دال بر منع محتوای «ضرار» مباشرتی است. روایات زیادی در این موضوع است.

مرحوم طبرسی ذیل آیه 11 و 12 سوره نساء نقل کرده است که امام معصوم فرمود: أنّ الضرار فی الوصیّة من الکبائر[7] این «ضرار» مباشری است. مثلا کسی باید یکی از فرزندانش را از ارث محروم کند، این کار از گناهان کبیره است. 32 دو روایات به این مضمون است.

 

طائفه پنجم

روایاتی داریم که دال بر اضرار، به واسطه گناه است یعنی خود شخص مستقیما کاری نمی کند اما واسطه می شود که فرد آسیب ببیند.

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الشَّیْ‏ءِ یُوضَعُ‏ عَلَى‏ الطَّرِیقِ‏ فَتَمُرُّ الدَّابَّةُ فَتَنْفِرُ بِصَاحِبِهَا فَتَعْقِرُهُ فَقَالَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ یُضِرُّ بِطَرِیقِ الْمُسْلِمِینَ فَصَاحِبُهُ ضَامِنٌ لِمَا یُصِیبُهُ.[8] سند این روایت بسیار خوب است. حماد بن عیسی از خوبان اصحاب امام ضا علیه السلام است. مراد از حلبی نیز محمد بن عبیدالله بن علی الحلبی است. امام می فرماید: درباره مانعی که در جاده قرار داده می شود که موجب زمین خوردن مرکبی(حیوانی) می شود که از آن مکان عبور کرده و سوار نیز بر زمین می افتد؛ از امام سوال شد امام فرمود: چنین فردی ضامن آسیبهائی است که به آن شخص می رسد.

 

طائفه ششم

روایاتی که اضرار بر نفس را نهی کرده است که خصوصا در مساله روزه بیان شده است.

عَلِیُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِی کِتَابِهِ عَنْ أَخِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ حَدِّ مَا یَجِبُ‏ عَلَى‏ الْمَرِیضِ‏ تَرْکُ الصَّوْمِ قَالَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ مِنَ الْمَرَضِ أَضَرَّ بِهِ الصَّوْمُ فَهُوَ یَسَعُهُ تَرْکُ الصَّوْمِ.[9] گاهی علی بن جعفر از عبدالله بن حسن علوی نقل می کند و گاهی از کتابش نقل می کند این روایت مقبول است چون سند کتاب صحیح رسیده است. از امام می پرسد حدّ و اندازه مرضی که موجب ترک روزه شود چیست؟ امام فرمود هر مرضی که روزه موجب ضرر می شود می توان آن روزه را ترک کرد.

 

نتیجه طوائف مختلف روایات لاضرر

با توجه به این چند طایفه از روایات ادعای فخر المحققین در ایضاح القواعد درست است. وی ادعا کرده است که این روایت متواتر معنوی است. ما تواتر لفظی مانند تواتر روایت غدیر بسیار کم داریم. («من کنت مولاه فهذا علی مولاه» علامه امینی در کتاب الغدیر برای اثبات تواتر غدیر است. این کتاب دنیای مطالب است. علامه امینی برای نوشتن این کتاب 100 هزار جلد کتاب مطالعه کرده است.)

تواتر معنوی این است که یک معنا به صورت متواتر نقل شده است. کالاخبار عن حاکیه عن شجاعه امیرالمومنین علیه السلام. آخوند خراسانی تواتر اجمالی این روایات را پذیرفته است. یعنی در موضوعی روایات زیادی است که نمی شود بگوئیم همه اینها دروغ است. به هر حال کثرت روایات، ما را از بررسی سندی بی نیاز می کند. پس روایت لاضرر در فقه معتبر است لذا علمای فقه روایت لاضرر را تلقی به قبول کرده اند.

 

الفصل الثالث مفاد القاعده

فصل سوم درباره مفاد قاعده لاضرر است که اولین بخشِ در فصل سوم بحث از مراد ضرر و ضرار است.

قواعد فقهیه مرحوم بجنوردی منبع خوبی در این زمینه است./ 902/239/ر

 

پاورقی:

[1] . الکافی؛ کلینی؛ (ط - الإسلامیة)؛ ج‏1 ؛ ص33 ح 9

[2] . وسائل الشیعة؛ شیح حر عاملی؛ مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم،ج‏25؛ص429 کتاب احیاء موات، باب 12ح 5

[3] . وسائل الشیعة؛ شیح حر عاملی؛ مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم؛ ج‏25 ؛ ص420 ح 2

[4] . الکافی؛ کلینی؛  (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏5 ؛ ص293و 294 ح 6

[5] . الکافی؛ کلینی؛  (ط - الإسلامیة) ؛  (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏5 ؛ ص280 کتاب المعیشه باب الشفعه ح 4

[6] . وسائل الشیعة ؛ ج‏18 ؛ ص275 کتاب التجاره ابواب البیع الحیوان باب 22 بیع حیوان ح 1

[7] . مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏3، ص: 29

[8] . وسائل الشیعة؛ شیخ حر عاملی؛ ج‏29 ؛ ص243 ابواب موجبات الضمان باب 9 ح 1

[9] . وسائل الشیعة؛ شیخ حر عاملی؛ ج‏10 ؛ ص222 کتاب الصوم باب 20 ح 9

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۳ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۰:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۱۴:۳۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۵۶
غروب آفتاب
۱۹:۵۲:۳۴
اذان مغرب
۲۰:۱۰:۳۹