به گزارش خبرنگارسرویس حقوق پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل، آیت الله جوادی آملی صبح چهارشنبه شنبه 12 ابان ماه 1395 در دوازدهمین جلسه درس خارج فقه در مسجد اعظم، در مورد اوضاع علمی و سیاسی جامعه امروزی و شبهات مطرح در عصر حاضر گفت: خدا مرحوم شهید مطهری را غریق رحمت کند، این حرف حرفِ بسیار خوبی است، ایشان گفته بود که آن شمری که ملعون ازل و ابد است و جهنم جای اوست، او الآن سر جایش هست و الآن ما با آن شمر روبرو نیستیم ما با موشهدایان و نتانیاهو و اینها روبرو هستیم. در مسایل سیاسی این حرف، حرفِ بسیار خوبی است. در مسایل علمی که مربوط به حوزههای علمیه است امروز شبهه ما شبهه عبائیه نیست که مرحوم آقای نائینی و اینها ذکر کردند که در اصول هست بلکه امروز شبهه ما شبهه کانت و امثال کانت است که شکّاکیت را در دانشگاهها نشاندند؛ نه امروز شمر آن شمر 1400 ساله است، بلکه شمر نتانیاهو است و نه شبهه امروز ما شبهه عبائیه مرحوم نائینی است؛ شبهه، شبهه کانت است، شبهه هگل است. وقتی علوم عقلی در حوزه رایج نباشد، ما به دنبال همان شبهه عبائیه میگردیم که اگر آدم عبایی داشت، نمیداند این جرقهای که شد، یا خاک یا گِلی شد، این به کدام قسمت عبا خورد و اینها! شبهه ما شبهه کعبی نیست شبهه کانت است. اینها بچههای مسلمان هستند، تا دبیرستاناند اهل نماز جماعت هستند، دعای توسل هستند، دعای کمیل هستند، همینکه رفتند دانشگاه کمکم این سجادهها کنار میرود، برای اینکه شبهه کانت جلو میآید و عقائد عزیزان ما را سست می کند.
آیت الله جوادی آملی در این جلسه از درس خارج نکاح، پس از مرور سه شرطی که در جلسات قبل در مسئله حرمت رضاع مطرح کرده بود به بیان شرط چهارم پرداخت و گفت: برای اینکه حرمت به وسیله شیر دادن منتشر شود باید شیر از یک مرد باشد.
وی سپس وارد بیان فروعات این شرط شد و در بیان فرع اول افزود: اگر مرضعه از شیر یک شوهر صد کودک را شیر بدهد که آن کودکان از سنّ دو سالگی بالاتر نرفته باشند، اولاً همه این کودکان نسبت به این زن حرام میشوند، ثانیاً، نسبت به آن مرد حرام میشوند، ثالثاً نسبت به یکدیگر حرام میشوند و رابعاً نسبت به فرزندان این مرد و زن که فرزندان طبیعی و تکوینی آنها هستند نیز حرام خواهند شد و این چهار حکم فقهی مترتّب بر همین حکم وحدت لبن است.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم در تبیین فرع دوم اضافه کرد: اگر یک مرد ده زن داشته باشد و همه این زنهای دهگانه یک کودک یا چند کودک را شیر بدهند احکام چهارگانه فوق در اینجا نیز مترتّب میباشد.
رئیس بنیاد وحیانی اسراء گفت: فرع سوم مربوط به جایی است که زن وحدت لبن را حفظ نکرده باشد و با شیر دو مرد دو کودک را ارضاع کرده باشد، در این صورت احکام حرمت بین رضعین محقّق نمیشود هر چند حرمت بین فرزندان تکوینی مرضعه و رضیعین به خاطر رضاع از یک شیر برقرار است.
وی در ادامه به بررسی تحق شرط وحدت لبن در روایات پرداخت و خاطر نشان کرد: روایات مربوط به این شرط در باب دو و باب شش از ابواب «ما یحرم الرضاع» آمده است که قبلاً بحث شد و مقداری از آن روایات خوانده شد که در ادامه به بیان برخی دیگر از آنها خواهیم پرداخت.
آیت الله جوادی آملی در بررسی روایات به روات زیاد بن سوقه اشاره کرد و گفت: از حیث سند به خاطر وجود عمار ساباطی در طریق این روایت این روایت موثقه میشود و از حیث محتوا نیز به خاطر وجود عبارتِ «مِنْ لَبَنِ فَحْلٍ وَاحِدٍ» شرط چهارم به خوبی از این روایت استخراج میشود.
وی در بین تشریح و تفسیر روایت زیاد بن سوقه، تفاوت بین «ولاء» در رضاع و «ولاء» در نماز را یادآور شد و اضافه کرد: منظور از موالات در نماز این است که فاصله زمانی زیاد نباشد؛ اما موالات در مسئله رضاع این است که دفعات رضعات، رضعه زن دیگر فاصله نباشد.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم، روایت عمار ساباطی را به عنوان دومین روایت از ادلّه شرط چهارم عنوان کرد و در چگونگی استخراج این شرط از آن بیان داشت: در این روایت سائل از امام سؤال میکند پسربچهای از یک زنی شیر خورد، آیا این میتواند با دختر آن پدری که از شیر آن پدر خورده است ازدواج کند؟ فرمود نه؛ برای اینکه اینها از یک شیر تغذیه شدند و آن شیر فحل واحد است که در این روایت نیز با عبارت «فَقَدْ رَضَعَا جَمِیعاً مِنْ لَبَنِ فَحْلٍ وَاحِدٍ» به شرطیّت «فحل واحد» تصریح شده است. در ادامه این روایت دو فرع دیگر نیز مطرح میشود که در آن دو فرع هم شرط بودنِ «فحل واحد» محور پاسخگویی امام به سائل میباشد.
رئیس بنیاد وحیانی اسراء روایت سماعه را نیز در راستای بررسی ادله شرط چهارم مطرح کرد و گفت: هر چند این روایت مضمره است اما مضمرات سماعه با دیگر مضمرات فرق دارد چون شیوه سماعه بر این بود که روایت اولی را که از امام استماع کرده بود به ذکر نام امام تصریح میکرد و در بقیه روایات با ضمیر به نام ایشان اشاره میکرد لذا مضمرات او از حیث اعتبار مانند مصرحات است.
وی در بررسی روایت سماعه بیان داشت: در این روایت سماعه از امام سوال کرد: مردی دوتا همسر داشت، هر کدام از اینها یک فرزندی به بار آوردند، یکی از دو زنها، یک دختربچهای از افراد عادی را شیر داد، آیا پسر این مرد میتواند با این دختر بچه ازدواج کند؟ میفرماید: نه، برای اینکه وحدت لبن محفوظ است و چون وحدت لبن محفوظ است نشر حرمت میکند.
آیت الله جوادی آملی در بیان دو روایت محمد بن ابی نصر و روایت مالک بن عطیه افزود: در این دو روایت روایت امام اجازه ازدواج دختری که از یک زن شیر خورده با پسر هووی آن زن را نمیدهند، چون هر دو از فحل واحد ارتضاع کردهاند.
وی در ادامه طبق رسم هر هفته به بیان مسائل اخلاقی و معنوی پرداخت و در مورد رابطه با قرآن و اهلبیت گفت: همانطور که ما با قرآن رابطه نداریم متأسفانه با اهل بیت هم رابطهای نداریم و اگر از محرّم و صفر بهرههای عالمانه میبردیم و دین را و اخلاق را و حق را احیاء میکردیم، خیلی کشور محفوظتر میبود.
استاد درس خارج حوزه عملیه قم به لزوم تفسیر و تطبیق جریان قیام سید الشهداء با مسائل روز اشاره کرد و گفت: شهید مطهری گفته بود آن شمری که ملعون ازل و ابد است و جهنم جای اوست، او الآن سر جایش هست و الآن ما با آن شمر روبرو نیستیم ما با موشهدایان و نتانیاهو و اینها روبرو هستیم. در مسایل سیاسی این حرف، حرفِ بسیار خوبی است که باید در سایر مسائل نیز پیاده شود؛ مثلا در مسایل علمی که حوزههای علمیه عهدهدار آن است، امروز شبهه ما، شبهه عبائیه نیست که مرحوم آقای نائینی در اصول ذکر کرده بود، بلکه امروز شبهه ما شبهه کانت و امثال کانت است که شکّاکیت را در دانشگاهها نشاندهاند و باعث شدهاند روز به روز جوانان ما از دعای کمیل و توسل و سجّاده فاصله بگیرند.
وی در رابطه با اهمیّت بررسی روایات غیر فقهی و ادعیه به خصوص دعاهای امام سجاد گفت: خیلی از این دعاها اگر بحث بشود از این بحثهای فقهی نظیر نشر حرمت رضاع و اینها علمیتر، قویتر و غنیتر است چون این مباحث فقهی با مطالب عرفی حل میشود؛ امّا آنها با مطالب عرفی حل نمیشود.
رئیس بنیاد وحیانی اسراء در تفسیر و تشریح یکی از فرازهای دعای 35 صحیفه سجادیه خاطر نشان کرد: وجود مبارک امام سجاد در دعای 35 که ناظر به رضاء و قضای الهی است در صدد مشخص کردنِ طرز تفکر صحیح در یک جامعه است. ایشان در این به خداوند متعال عرضه میدارد: خدایا آن توفیق را به من بده که در مجاری ادراکی من، نظام ارزشی اشتباه نشود، که چه چیزی شریف است، چه چیزی شریف نیست؟ من اینها را اشتباه نکنم! مرا معصوم نگه بدار، از اینکه کسی که وضع مالی او مناسب نیست، او را خسیس و پَست تلقّی بکنم، یا کسی که وضع مالی او خوب است، او را شریف تلقّی بکنم! اینها سیئات علمیاند، چرا؟ برای اینکه شریف کسی است که در سایه اطاعت تو شریف بشود، نه در سایه ثروت!
وی سپس به بیان زینت واقعی برای انسان پرداخت و افزود: همانطور که خداوند فرموده است آنچه بر روی زمین است زینت برای زمین است و آنچه در آسمان است زینت برای آسمانهاست اما آنچه زینت انسان است همان است که در آیه شریفه سوره حجرات بیان شده که عبارت است از ایمان که خدا آن را در جان انسان قرار داده و هر چه بیرون از جان آدمی است چه زمینی و چه آسمانی زینت انسان محسوب نمیشود.
متن تقریر درس 12 خارج فقه نکاح آیت الله جوادی آملی
خلاصه درس گذشته
سومین شرط از شروط مشترک/ حولین/ احتساب حولین به لحاظ مرتضع، نه به لحاظ ولد مرضعه/ بررسی حکم کودکی که یک رضعه از پانزده رضعه را بعد از اکمال حولین میخورد/ بررسی حکم کودکی که در حین ارتضاعِ رضعه آخر، دوسالش تمام میشود/ تحریر صورت مسئله و محلّ بحث در شرطیّت «حولین» / بیانی معنوی حول روایتِ «فَنِعْمَتِ الْمُرْضِعَةُ وَ بِئْسَتِ الْفَاطِمَة»/ دو چهره داشتن دنیا نسبت به همه مردم/ تفاوتی مفهومی کلمه «حول» در خمس و زکات با «حول» در مبحث رضاع/معیار بودن «حولین» در ثبوت حکم حرمت بالرضاع و عدم دخالت «فطام» در آن/ عدم تأثیر ادعای اجماع در رابطه با معیار بودن «حولین»/ بررسی روایات مربوط به معیار بودنِ «حولین»/ بیان مواضع مختلف استفاده از «نفی» در روایات/ سکوت از بهترین نعمتها /بررسی «نفی» در عبارت «وَ لَا تَعَرُّبَ بَعْدَ الْهِجْرَة وَ لَا هِجْرَةَ بَعْدَ الْفَتْحِ» / نامشروع بودن هجرت از دیار مسلمین به سرزمین کفر/ بررسی نفی در عبارت « وَ لَا طَلَاقَ قَبْلَ نِکَاحٍ وَ لَا عِتْقَ قَبْلَ مِلْکٍ»/ بررسی سایر فقرات روایت منصور بن حازم/ عدم تأثیرِ سوگند در قطع رحم/ فرق بین سخنان پیامبر و امیرالمومنین در منظر علامه طباطبایی/ تفسیر امام صادق از عبارت «لَا رَضَاعَ بَعْدَ فِطَامٍ» در کلام پیامبر/ تفسیر معصومین نسبت به کلام یکدیگر/ تفسیر امام صادق از عبارت «لَا رَضَاعَ بَعْدَ فِطَامٍ»،/ روایت حلبی/ تفسیر «لَا رَضَاعَ بَعْدَ فِطَام» به حولین کاملین/
خلاصه درس امروز
شرط چهارم در نشر حرمت رضاع/ وحدت لَبن/ بررسی فروعات مربوط به شرطِ «وحدت لبن»/ فرع اول/ بار شدن چهار حکم بر رضاع صحیح/ فرع دوم/ بیان حکم شیر دادن چند همسر از یک مرد به یک یا چند بچه/ فرع سوم/ بیان حکم شیر دادن زن با شیر دو شوهر/ بررسی تحقّق شرط وحدت لبن در روایات/ روایت اول/ روایت زِیَادِ بْنِ سُوقَةَ/ تفاوت «ولاء» در رضاع با «ولاء» در وضوء و نماز / استخراج شرط چهارم از روایت زیاد بن سوقه/ روایت دوم/ روایت عمار ساباطی/ بیان نکتهای در رابطه با اصول اربعمأة/ چگونگی استخراج شرطیت «فحل واحد» از روایت سماعه/ روایت پنجم/ روایت محمد بن ابی نصر/ بیان مسائل معنوی و اخلاقی/ رابطه با قرآن و اهلبیت/ لزوم تفسیر و تطبیق جریان قیام سید الشهداء نسبت به مسائل روز/ کلام شهید مطهری در تطبیق سیاسی واقعه عاشورا/ تغییر شبهات، و لزوم پاسخگویی به آنها با علوم عقلی/ اهمیّت بررسی و بحث پیرامون ادعیه و روایات غیر فقهی/ شکلدهی و جهتدهی به تفکر جامعه توسط امام سجاد در دعای 35/ تبیینِ مفهوم «شریف» و «خسیس» در دعای 35 / زینت واقعی برای انسان/
مروری بر مباحث گذشته
مرحوم محقق در متن شرایع برای نشر حرمت رضاع چهار شرط را اصل قرار دادند: شرط اول این بود که روی نکاح صحیح و حلال باشد. شرط دوم مربوط به کمّیت بود که حالا یا إنبات لحم و شدّ عظم معیار قرار میگیرد، یا پانزده رضعه و یا یک شبانهروز. شرط سوم این بود که تمام این رضعات در ظرف این دو سال باشد؛ یعنی کودک شیرخوار از دو سال نگذشته باشد.[1]
شرط چهارم در نشر حرمت رضاع/ وحدت لَبن
شرط چهارم وحدت لبن است که این شیر از یک مرد باشد؛ یعنی این زن که همسر این مرد است، اگر از این شیر عدهای از کودکان را شیر بدهد، نشر حرمت حاصل میشود که اگر وحدت لبن محفوظ نباشد؛ یعنی این زن مدتی که در حباله نکاح این مرد است، بعضی از رضعات را به یک کودکی شیر داد، در اثر مرگ این شوهر یا طلاق، شوهر دیگر کرد و از شوهر دیگر شیردار شد، با آن شیر بقیه رضعات را تأمین کرد، این نشر حرمت نمیکند. پس شرطِ نشر حرمت، وحدت لبنِ آن مرد است.
بررسی فروعات مربوط به شرطِ «وحدت لبن»
«الشرط الرابع أن یکون اللبنُ لفحل واحد»؛ حالا فروضی را بر این مترتّب کردند، «فلو أرضعت بلبن فحل واحد مائة حرم بعضهم علی بعض و کذا لو نکح الفحل عشرا و أرضعت کل واحدة واحدا أو أکثر حرم التناکح بینهم جمیعا و لو أرضعت اثنین بلبن فحلین لم یحرم أحدهما علی الآخر و فیه روایة أخری مهجورة و یحرم أولاد هذه المرضعة نسبا علی المرتضع منها»؛[2] این چندتا فرع را ایشان ذکر فرمودند که محصول اشتراط وحدت لبن است.
فرع اول/ بار شدن چهار حکم بر رضاع صحیح
فرع اولی که ذکر کردند این است که اگر این زنِ شیرده از شیر یک شوهر صد کودک را شیر بدهد که آن کودکان همه در سنّ دو سالگی باشند، از دو سالگی بالاتر نرفته باشند، همه این کودکان نسبت به این زن حرام میشوند، نسبت به آن مرد حرام میشوند، نسبت به یکدیگر حرام میشوند، نسبت به فرزندان این مرد و زن که فرزندان طبیعی و تکوینی آنها هستند نه رضاعی، حرام میشوند. این چهار حکم فقهی مترتّب بر همین حکم وحدت لبن است. پس اگر زنی شوهر کرده باشد، از شیر همین شوهر، دهها کودک را شیر بدهد که البته آن کودکان در سنّ دو سالگی باشند، به عدد رضعات معتبر شیر بدهد، این چهارتا فرع بار است؛ فرع اول این است که تمام این کودکان فرزند رضاعی این زن محسوب میشوند. دوم اینکه تمام این کودکان، فرزندان رضاعی آن مرد حساب میشوند. سوم اینکه تمام این کودکان، برادران و خواهران یکدیگر حساب میشوند. چهارم اینکه تمام این کودکان، برادران و خواهران رضاعی فرزندان تکوینی آن مرد و زن واقع میشوند. این چهار فرع در اثر وحدت لبن است که شیر زن از یک مرد است و اگر وحدت لبن محفوظ نباشد، ولو وحدت مرضعه محفوظ باشد؛ یعنی این زن شوهر کرده و از این شوهر شیردار شده، بعد طلاق گرفته یا شوهرش مُرده است، شوهر دیگر انتخاب کرده از شوهر دیگر شیر جدید فراهم کرده، یک مقداری از رضعات را از آن شیر جدید داده باشد یک مقدار هم با شیر قبلی، هیچکدام از این احکام چهارگانه بار نیست. با اینکه وحدت مرضعه محفوظ است؛ ولی وحدت لبن محفوظ نیست هیچکدام از این احکام چهارگانه بار نیست.
فرع دوم/ بیان حکم شیر دادن چند همسر از یک مرد به یک یا چند بچه
فرمود: «الشرط الرابع أن یکون اللبن لفحل واحد فلو أرضعت» این زن، «بلبن فحل واحد مائة»؛ صد بچه دختر و پسر را شیر بدهد، این چهار حکم بار است؛ یک: «حرم بعضهم علی بعض»؛ حالا قبل از اینکه دو را بشمارد مشابه این مثال را میزنند که وحدت لبن محفوظ باشد، اگر این مرد دَه همسر داشته باشد؛ حالا یا در طول هم یا در عرض هم، اینها نکاحشان دائم باشد یا منقطع باشد یا مِلک یمین باشد یا تحلیل، به «أحد أنحاء اربعه» این نکاح حلال است. «و کذا لو نکح الفحل عشرا و أرضعت کل واحدة واحدا أو أکثر»؛ همه این زنهای دهگانه یک کودک یا چند کودک را شیر بدهند این احکام چهارگانه بار است: یک: «حرم التناکح بینهم جمیعاً»، دو: نکاح آنها با این زن شیرده حرام است، سه: نکاح آنها با مرد صاحب شیر حرام است، چهار: نکاح آنها با فرزندان تکوینی این مرد و زن حرام است.
فرع سوم/ بیان حکم شیر دادن زن با شیر دو شوهر
«و لو أرضعت إثنین بلبن فحلین»؛ اگر زن وحدت لبن را حفظ نکرد؛ یعنی با شیر دو مرد، دوتا کودک را شیر داد؛ البته اگر با شیر این مرد این کودک را شیر داده باشد ولو رضعاتش تمام شده باشد، با شیر آن مرد آن کودک را شیر داده باشد ولو رضعاتش تمام شده باشد، هیچکدام از این احکام نسبت به خود این «رضیعین» حاصل نمیشود؛ ولی نسبت به پدر خودشان یا مادر خودشان البته شاید بشود. «و لو أرضعت إثنین بلبن فحلین لم یحرم أحدهما علی الآخر»، چون وحدت فحل محفوظ نیست. «و فیه روایة أخری مهجورة»؛ اما «و یحرم أولاد هذه المرضعة نَسَبا علی المرتضع منها»؛ ولی در هر دو حالت این فرض مشترک است، اینکه فرزندان نسبی این زن شیرده با آن کودکان شیر خورده چون خواهر و برادر رضاعی میشوند حرام است. این عصاره فروعی که درباره وحدت لبن گفته شد.[3]
بررسی تحقّق شرط وحدت لبن در روایات
شرط تحقق وحدت لبن چیست؟ شرط آن در روایات باب دو و باب شش از ابواب «ما یحرم الرضاع» آمده است که قبلاً بحث شد و مقداری از آن روایات خوانده شد. وسائل، جلد بیستم، صفحه 374، باب دو از ابواب «ما یحرم من الرضاع»
روایت اول/ روایت زِیَادِ بْنِ سُوقَةَ
روایت اول این است، مرحوم شیخ طوسی «بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَی السَّابَاطِیِّ» این عمار وجودش باعث میشود روایت بشود موثقه. احیاناً مرحوم شهید در مسالک[4] یک مقداری در روایت عمار تأمّل دارند، ولی تحقیقاتی که دیگران کردند به این نتیجه رسیدند که این روایت از حدّ موثقه بودن پایینتر نیست. «عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ زِیَادِ بْنِ سُوقَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیهِمَ السَّلام هَلْ لِلرَّضَاعِ حَدٌّ یُؤْخَذُ بِهِ»؛ در قرآن فرمود: ﴿وَ أُمَّهاتُکُمُ اللاَّتی أَرْضَعْنَکُمْ﴾،[5] آیا این به اطلاق یا عموم باقی است یا محدود شد به شرایطی؟ «هَلْ لِلرَّضَاعِ حَدٌّ یُؤْخَذُ بِهِ فَقَالَ لَا یُحَرِّمُ الرَّضَاعُ أَقَلَّ مِنْ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ» بله حدی دارد و آن این است که شیر کمتر از یک شبانهروز یا کمتر از پانزده رضعه پیدرپی از یک زن و از لبن فحل واحد که «لَمْ یَفْصِلْ بَیْنَهَا رَضْعَةُ امْرَأَةٍ غَیْرِهَا»؛ این نشر حرمت میکند. پس چند قید دارد، اینطور نیست که به اطلاق یا عموم ﴿وَ أُمَّهاتُکُمُ اللاَّتی أَرْضَعْنَکُمْ﴾بشود تمسک کرد. شرط آن این است که «لَا یُحَرِّمُ الرَّضَاعُ أَقَلَّ مِنْ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ»؛ یکی از آن مقادیر سهگانه؛ یا إنبات لحم و شدّ عظم است که طبق روایات دیگر است، یا پانزده رضعه است یا یوم و لیله. «أَقَلَّ مِنْ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ»، این مفهوم حصر به وسیله إنبات لحم و شدّ عظم تخصیص میخورد، «أَقَلَّ مِنْ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ أَوْ خَمْسَ عَشْرَةَ رَضْعَةً مُتَوَالِیَاتٍ»؛
تفاوت «ولاء» در رضاع با «ولاء» در وضوء و نماز
«ولاء» در مسئله رضاع غیر از «ولاء» در مسئله نماز و امثال نماز است که قبلاً ملاحظه فرمودید. موالات بودنِ اجزای وضو یا اجزای نماز؛ یعنی فاصله زمانی زیاد نباشد؛ اما موالات در مسئله رضاع این است که بین این شیرهایی که این زن میدهد، شیر زن دیگر فاصله نباشد، موالات زمانی معتبر نیست. «أَوْ خَمْسَ عَشْرَةَ رَضْعَةً مُتَوَالِیَاتٍ مِنِ امْرَأَةٍ وَاحِدَةٍ» از یک زن «مِنْ لَبَنِ فَحْلٍ وَاحِدٍ» از یک شوهر.
استخراج شرط چهارم از روایت زیاد بن سوقه
پس این شرط چهارمی که مرحوم محقق در متن شرایع ذکر کردند به خوبی از روایت اول باب دوم: «ما یحرم من الرضاع» استفاده میشود که همه آن قیود در این موثقه هست. «مِنْ لَبَنِ فَحْلٍ وَاحِدٍ» که «لَمْ یَفْصِلْ بَیْنَهَا رَضْعَةُ امْرَأَةٍ غَیْرِهَا» این نشر حرمت میکند. «فَلَوْ أَنَّ امْرَأَةً أَرْضَعَتْ غُلَاماً أَوْ جَارِیَةً عَشْرَ رَضَعَاتٍ مِنْ لَبَنِ فَحْلٍ وَاحِدٍ وَ أَرْضَعَتْهُمَا امْرَأَةٌ أُخْرَی مِنْ فَحْلٍ آخَرَ عَشْرَ رَضَعَاتٍ لَمْ یَحْرُمْ نِکَاحُهُمَا»؛ اگر یک زنی کودکان یا کودکی را از یک مرد شیر بدهد و همان زن کودکانی را از شیر مرد دیگر شیر بدهد نشر حرمت نمیشود. «فَلَوْ أَنَّ امْرَأَةً أَرْضَعَتْ غُلَاماً أَوْ جَارِیَةً عَشْرَ رَضَعَاتٍ مِنْ لَبَنِ فَحْلٍ وَاحِدٍ وَ أَرْضَعَتْهُمَا امْرَأَةٌ أُخْرَی مِنْ فَحْلٍ آخَرَ»؛[6] حالا إمرئه اُخری هم اینجا ملحوظ شد امرئه اُخری نباشد همان امرئه باشد از فحل دیگر باشد اینها با هم مَحرم نمیشوند؛ البته نسبت به خود مادرشان مَحرم میشوند. پس وحدت فحل از این روایات به خوبی استفاده میشود.
روایت دوم/ روایت عمار ساباطی
روایتهای بعدی ناظر به آن عدد است. بخش دیگری از این روایات در همین باب دوم هست، یک مقدار هم در باب ششم قرار گرفته است. باب ششم در صفحه 388 است. روایت دوم این باب که مرحوم کلینی[7] «عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِیِّ» نقل کرد که این هم از موثقه بودن پایینتر نیست ولو صحیحه نباشد: «قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیه السَّلام عَنْ غُلَامٍ رَضَعَ مِنِ امْرَأَةٍ أَ یَحِلُّ لَهُ أَنْ یَتَزَوَّجَ أُخْتَهَا لِأَبِیهَا مِنَ الرَّضَاعِ فَقَالَ لَا فَقَدْ رَضَعَا جَمِیعاً مِنْ لَبَنِ فَحْلٍ وَاحِدٍ»؛ از حضرت سؤال میکند پسربچهای از یک زنی شیر خورد، آیا این میتواند خواهر پدری خود را که از رضاع حاصل شده است ازدواج کند؟ فرمود نه؛ برای اینکه اینها از یک شیر تغذیه شدند و آن شیر فحل واحد است «فَقَالَ لَا»، چرا؟ «فَقَدْ رَضَعَا جَمِیعاً مِنْ لَبَنِ فَحْلٍ وَاحِدٍ»؛ چون از یک شیر بهره بردند، چون مرد یکی بود، حالا ممکن است مادرها فرق بکنند؛ اما شیر چون از یک مرد و شوهر هست، این نشر حرمت میکند.
پرسش: در مسئله قبلی چطور میشود که مادرش مَحرم میشود؛ ولی با خواهرها و برادرها مَحرم نمیشود؟پاسخ: برای اینکه اینها خواهر و برادر نیستند، وحدت لبن چون محفوظ نیست، این زن این پسر یا دختر را شیر داد میشود مادر رضاعی او، همین زن در اثر مرگ شوهر قبلی یا طلاق شوهر قبلی، شوهر جدید پیدا کرده، از شوهر جدید یک دختر و پسری را شیر داده، آنها نسبت به پدر و مادر رضاعیشان مَحرم هستند؛ اما نسبت به همشیره که از شوهر قبلی بود مَحرم نیستند، چون وحدت لبن نیست. از یک مرد شیر استفاده نکردند، از دو مرد بود. وحدت لبن جزء شرایط چهارگانه نشر حرمت است.«قَالَ فَیَتَزَوَّجُ أُخْتَهَا لِأُمِّهَا مِنَ الرَّضَاعَةِ»؛ حالا با خواهر رضاعی خودشان که بچههای همان زن اول هستند آیا میتوانند ازدواج بکنند؟ فرمود نه؛ برای اینکه در آنجا وحدت لبن هست، این پسربچه یا دختربچه شیر این زن را از این مرد خوردند، با دخترها و پسرهای طبیعی و نسبی این مرد و این زن نمیتوانند ازداوج بکنند، چون برادر و خواهرند، وحدت لبن محفوظ است. وحدت لبن هم نشر حرمت رضاعی دارد و هم نشر حرمت سببی. در آنجا که بیگانه باشد، وحدت لبن نباشد، حضرت فرمود عیب ندارد، چرا عیب ندارد؟ «لَا بَأْسَ»؛ برای اینکه «إِنَّ أُخْتَهَا الَّتِی لَمْ تُرْضِعْهُ کَانَ فَحْلُهَا غَیْرَ فَحْلِ الَّتِی أَرْضَعَتِ الْغُلَامَ فَاخْتَلَفَ الْفَحْلَانِ فَلَا بَأْسَ»؛[8] اگر پدر دوتا بود، اینها میتوانند با هم ازدواج بکنند؛ یعنی این زن در خانه شوهر قبلی که بود به این بچهها شیر داد، اینها میشوند بچههای رضاعی او، وقتی شوهر دیگر کرد، شیر داد آنها میشوند بچههای رضاعی این زن و بچههای رضاعی این مرد دوم؛ اما نسبت به یکدیگر برادر و خواهر رضاعی نیستند، چون وحدت لبن محفوظ نیست. برهانی که حضرت اقامه میکند این است که میفرماید درست است که مادر یکی است؛ اما پدر دوتاست و چون پدر دوتاست شیر دوتاست و چون وحدت لبن محفوظ نمانده نشر حرمت نمیکند. اینها فکر میکردند که چون مادر یکی است نشر حرمت میکند، فرمود در اینگونه از موارد مهم و معیار وحدت پدر شرط است نه وحدت مادر.
روایت سوم/ روایت عبدالله بن سنان
روایت چهارم این باب که مرحوم کلینی[9] «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ» نقل کرد این است «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیه السَّلام عَنْ لَبَنِ الْفَحْلِ»؛ این لبن فحل که یکی از شرایط نشر حرمت است این چیست؟ حدودش چیست؟ «قَالَ هُوَ مَا أَرْضَعَتِ امْرَأَتُکَ مِنْ لَبَنِکَ وَ لَبَنِ وَلَدِکَ وَلَدَ امْرَأَةٍ أُخْرَی فَهُوَ حَرَامٌ»؛[10] حالا وقتی این «مِنْ لَبَنِکَ» شد، لبن ولد هم میشود، آن قید، قید زائد است؛ لذا شرط پنجم مطرح نشد همان وحدت لبن است که شیر یک مرد باید باشد. فرمود: اگر همسر شما، از شیر شما، که شما از کجا شیردار شدید؟ از نکاح صحیح و این همسر شما فرزند به بار آورد و در حقیقت این شیر، شیر فرزند شماست، روزی اوست؛ اگر از این شیر استفاده کردند نشر حرمت میشود «هُوَ مَا أَرْضَعَتِ امْرَأَتُکَ»؛ پس باید نکاح صحیح باشد «مِنْ لَبَنِکَ»این باید باردار شده باشد، بارش را به زمین نهاده باشد و شیردار باشد «وَلَدَ امْرَأَةٍ أُخْرَی فَهُوَ حَرَامٌ». این روایت را مرحوم کلینی گذشته از سند قبلی، از «عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ» هم نقل کرده است.[11]
روایت چهارم/ روایت سماعه
روایت ششم، باب شش که باز مرحوم کلینی[12] «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ سَمَاعَةَ» نقل کرد که این هم موثقه است. سماعه خدمت امام مشرّف میشد؛ مثلاً ابزار نوشتن در اختیارش بود، اول نام مبارک حضرت را مینوشت که «سئلت ابا عبدالله علیه السلام»، آنوقت هر مطلبی را که میپرسید جوابش را مینوشت.
رفع شبهه در رابطه با روایات سماعه
در صدر این اسئله میگفت: «سئلت ابا عبدالله علیه السلام»؛ بعد در سؤالهای بعدی مینوشت «سَأَلْتُهُ، سَأَلْتُهُ»، این روایات را به حساب مضمره نمیآورند، برای اینکه مُصدَّر بود به تصریح اسم، اول نام مبارک حضرت را بُرد، بعد ضمیر آورد. «مضمره» آن است که از همان اول با ضمیر باشد، اسم نباشد؛ اما وقتی از اول اسم مبارک حضرت هست و میفرماید: «سئلت ابا عبدالله علیه السلام»، بعد سؤالهای بعدی را در همان مجلس با ضمیر ذکر میکند، اینها جزء مضمره نیست، اینها مصرّحه است؛ لذا گاهی میگویند مضمره سماعه، گاهی هم نمیگویند. اگر میگویند مضمره، به این جهت نیست که در صدر ضمیر بود؛ لذا اضماری در نقل او از این جهت نیست.«عَن سَماعة قَالَ سَأَلْتُهُ»، ببینید این دیگر مضمره حساب نمیشود، برای اینکه این مُصدَّر است به یک تصریحی.
پرسش: از کجا معلوم است که در آن مجلس بود؟پاسخ: چون معمولاً قبل از تقطیع این روایت تقطیع شده میشود «سئلته عن رجل»؛ اما در آن کتابها و مسانید اصلی که تقطیع نشده، میبینند که دارد «سئلت عن ابا عبدالله علیه السلام عن کذا عن کذا»، بعد «سَأَلْتُهُ، سَأَلْتُهُ، سَأَلْتُهُ» بعدی است. در آن سند اصلیشان در آن کتاب اصلیشان اول مصرّحه است.
بیان نکتهای در رابطه با اصول اربعمأة
این اصول اربعمأهای که میگویند و نقش تعیینکننده دارد همین است، این چهارصد اصلی را که گفتند و میگویند زراره یک اصل یا چند اصل دارد، یا محمد بن مسلم چند اصل دارد، چون اینها خدمت حضرت که میرسیدند و این روایات نورانی را که ضبط میکردند، میشد اصل. این چند شاگرد که این جوامع روایی را تشکیل دادند، اینها میشدند جزء «اصول اربعمأه». مشکل اساسی الآن این است که باید بین «کتب اربعه» و اصول «اربعمأه» به نحو تواتر حفظ بشود؛ ولی چون آن کم هست در بخش فقه و امثال فقه به خبر واحد بسنده میشود، در بخشهای اصول دین به کمک قرائن این خبر واحد محفوف به قرائن قطعیه دیگر مفید علم خواهد بود.
چگونگی استخراج شرطیت «فحل واحد» از روایت سماعه
روایت ششم که سماعه میگوید: «سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ کَانَ لَهُ امْرَأَتَانِ فَوَلَدَتْ کُلُّ وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا غُلَاماً فَانْطَلَقَتْ إِحْدَی امْرَأَتَیْهِ فَأَرْضَعَتْ جَارِیَةً مِنْ عُرْضِ النَّاسِ أَ یَنْبَغِی لِابْنِهِ أَنْ یَتَزَوَّجَ بِهَذِهِ الْجَارِیَةِ قَالَ لَا لِأَنَّهَا أَرْضَعَتْ بِلَبَنِ الشَّیْخِ»؛[13] یعنی از لبن این. سؤال کرد که یک مردی دوتا همسر داشت، هر کدام از اینها یک فرزندی به بار آوردند، یکی از دو زنها، یک دختربچهای از افراد عادی را شیر داد، آیا پسر این مرد میتواند با این دختر بچه ازدواج کند؟ میفرماید: نه، برای اینکه وحدت لبن محفوظ است؛ آنکه پسر نسبی این مرد است که فرزند اوست، آن دختربچهای که از توده مردم است از شیر همین مرد استفاده کرده، وحدت لبن محفوظ است، چون وحدت لبن محفوظ است نشر حرمت میکند.
روایت پنجم/ روایت محمد بن ابی نصر
روایت هفتم این باب که باز مرحوم کلینی[14] «عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ» و همچنین از «عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ» از دو راه نقل کرد این است که «سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلَیه السَّلام عَنِ امْرَأَةٍ أَرْضَعَتْ جَارِیَةً وَ لِزَوْجِهَا ابْنٌ مِنْ غَیْرِهَا» سؤال کرد یک زنی است شوهر دارد، آن شوهرش هم عیال دیگر دارد، این زن دختربچهای را شیر داد، آیا پسر این مرد میتواند با آن دختربچه ازدواج کند یا نه؟ «عَنِ امْرَأَةٍ أَرْضَعَتْ جَارِیَةً وَ لِزَوْجِهَا ابْنٌ»، اما «مِنْ غَیْرِهَا»؛ شوهر این زن یک پسری دارد اما آن پسر از این زن نیست، بلکه از زن دیگر است، «أَ یَحِلُّ لِلْغُلَامِ» که «ابْنِ زَوْجِهَا» است «أَنْ یَتَزَوَّجَ الْجَارِیَةَ الَّتِی أَرْضَعَتْ فَقَالَ اللَّبَنُ لِلْفَحْلِ»؛[15] فرمود نه، چون این دختر از همین مرد شیر خورده است، ولو آن پسربچه از این زن نیست، بلکه بچه زن دیگر این مرد است، وحدت لبن محفوظ است.
روایت ششم/ روایت مالک بن عطیه
روایت سیزدهم این باب هم همین مطلب را میرساند. روایت سیزدهم را مرحوم صدوق(رضوان الله علیه) «بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِکِ بْنِ عَطِیَّةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیه السَّلام» نقل میکند. «فِی الرَّجُلِ یَتَزَوَّجُ الْمَرْأَةَ فَتَلِدُ مِنْهُ»؛ زنی را ازدواج میکند، این زن والده میشود، مادر میشود از همین مرد؛ «ثُمَّ تُرْضِعُ مِنْ لَبَنِهِ جَارِیَةً» از شیر همین مرد دختربچهای را شیر میدهد، «أَ یَصْلُحُ لِوَلَدِهِ مِنْ غَیْرِهَا أَنْ یَتَزَوَّجَ تِلْکَ الْجَارِیَةَ الَّتِی أَرْضَعَتْهَا». اصل سؤال این است که مردی است همسری دارد و این همسر بچهای از این مرد پیدا کرده و متولد شده، این همسر شیری دارد، این همسر یک دختر خارجی را «مِن أرض الناس» از توده مردم شیر داد، این مرد از زن دیگر پسری دارد، آیا پسر این مرد از زن دیگر میتواند با این دختربچهای که از زن دیگر شیر خورده که مادر این پسربچه نیست ازدواج بکند یا نه؟ فرمود نه، چون وحدت لبن محفوظ است. پس وحدت مادر معیار نیست. «فِی الرَّجُلِ یَتَزَوَّجُ الْمَرْأَةَ فَتَلِدُ» این مرئه، یعنی والده میشود این زن از این مرد، «ثُمَّ تُرْضِعُ» همین زن که والده شد از شیر همین مرد «جَارِیَةً» یک دختربچهای را، «أَ یَصْلُحُ لِوَلَدِ» این مرد «مِنْ غَیْرِهَا» بچه این مرد از زن دیگر، «أَنْ یَتَزَوَّجَ تِلْکَ الْجَارِیَةَ الَّتِی أَرْضَعَتْهَا قَالَ لَا» چرا؟ «هِیَ بِمَنْزِلَةِ الْأُخْتِ مِنَ الرَّضَاعَةِ» این خواهر رضاعی اوست. چطور خواهر رضاعی اوست؟ با اینکه این پسر از یک مادر دیگری است، آن مادر این پسر که به این دختر شیر نداد! میفرماید درست است که مادر این پسر به این دختر شیر نداد، ولی آن زن دیگری که به این دختر شیر داد شیر او از همین مرد است و پدر یکی است. «هِیَ بِمَنْزِلَةِ الْأُخْتِ مِنَ الرَّضَاعَةِ لِأَنَّ اللَّبَنَ لِفَحْلٍ وَاحِدٍ»؛[16] از مجموع این روایات اینها به خوبی استفاده کردند بلانقاش فتوا به نشر حرمت دادند. مستحضرید که اگر ادّعای اجماع یا نقل عدم خلاف بشود در حد تأیید است؛ برای اینکه با بود این همه روایات، نمیشود اینگونه از اجماعات را اجماع تعبدی محسوب کرد.
بیان مسائل معنوی و اخلاقی/ رابطه با قرآن و اهلبیت
حالا چون روز چهارشنبه است یک مقداری هم از احادیث نورانی دیگر از اهل بیت(علیهم السلام) بخوانیم ـ ایام متعلق به وجود مبارک امام سجاد(سلام الله علیه) است، امروز اوائل ماه صفر است که اینها در ماه صفر وارد شام شدند ـ چون قرآن ناطقاند؛ همانطوری که ما متأسفانه با قرآن خیلی رابطه نداریم، مگر همین خواندن و قرائت و تجوید و اینها، رابطه ما درباره اهل بیت هم همینطور است. اگر از محرّم و صفر بهرههای عالمانه میبردیم و دین را و اخلاق را و حق را «أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لَا یُعْمَلُ بِهِ»؛[17] این را احیاء میکردیم، خیلی کشور محفوظتر میبود.
لزوم تفسیر و تطبیق جریان قیام سید الشهداء نسبت به مسائل روز
جریان سید الشهداء، مثل جریان قرآن کریم است، این را باید تفسیر کرد، درست است که گریه کردن، ناله کردن، قتیل عبرات بودنِ آنها فضایل فراوانی دارد؛ اما اصل آن این است که عقاید محفوظ باشد، اخلاق محفوظ باشد، دین محفوظ باشد، ادب ما محفوظ باشد، احترام متقابل محفوظ باشد. وجود مبارک امام سجاد(سلام الله علیه) و همچنین ائمه دیگر(علیهم السلام) بعضی از مطالب را با دعا ذکر میکردند که اگر یک روزی این دعاها تفسیر بشود، معلوم میشود که کار برهان عقلی را میکنند.
کلام شهید مطهری در تطبیق سیاسی واقعه عاشورا
خدا مرحوم شهید مطهری را غریق رحمت کند، این حرف حرفِ بسیار خوبی است، ایشان گفته بود که آن شمری که ملعون ازل و ابد است و جهنم جای اوست، او الآن سر جایش هست و الآن ما با آن شمر روبرو نیستیم ما با موشهدایان و نتانیاهو و اینها روبرو هستیم. در مسایل سیاسی این حرف، حرفِ بسیار خوبی است. در مسایل علمی که مربوط به حوزههای علمیه است امروز شبهه ما شبهه عبائیه نیست که مرحوم آقای نائینی و اینها ذکر کردند که در اصول هست بلکه امروز شبهه ما شبهه کانت و امثال کانت است که شکّاکیت را در دانشگاهها نشاندند؛
تغییر شبهات، و لزوم پاسخگویی به آنها با علوم عقلی
نه امروز شمر آن شمر 1400 ساله است، بلکه شمر نتانیاهو است و نه شبهه امروز ما شبهه عبائیه مرحوم نائینی است؛ شبهه، شبهه کانت است، شبهه هگل است. وقتی علوم عقلی در حوزه رایج نباشد، ما به دنبال همان شبهه عبائیه میگردیم که اگر آدم عبایی داشت، نمیداند این جرقهای که شد، یا خاک یا گِلی شد، این به کدام قسمت عبا خورد و اینها! شبهه ما شبهه کعبی نیست شبهه کانت است. اینها بچههای مسلمان هستند، تا دبیرستاناند اهل نماز جماعت هستند، دعای توسل هستند، دعای کمیل هستند، همینکه رفتند دانشگاه کمکم این سجادهها کنار میرود، برای اینکه شبهه کانت جلو میآید. ما همانطوری که باید بدانیم الآن شمر ما نتانیاهو است، باید بدانیم شبهه ما هم شبهه عبائیه مرحوم آقای نائینی نیست؛ شبهه، شبهه کانت است و این علوم عقلی چه به عنوان فلسفه، چه به عنوان کلام، چه به عنوان اخلاق، اینها باید کاملاً مطرح بشود که آدم بتواند با دست پُر جواب این دانشگاهیها را بدهد.
اهمیّت بررسی و بحث پیرامون ادعیه و روایات غیر فقهی
به هر حال وجود مبارک امام سجاد(سلام الله علیه) برای همیشه زنده است، وقتی که با آن وضع و با اسارت حضرت را بردند شام، خواستند یک نیشی بزنند که چه کسی پیروز شد در این صحنه، فرمود ما: «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاةِ فَأَذِّنْ ثُمَّ أَقِمْ»؛[18] در دمِ دروازه شام، با آن وضع فرمود ما رفتیم پیروز شدیم برگشتیم، شما اگر میخواهی بدانی پیروز این جنگ کیست؟ موقع نماز اذان و اقامه بگو ببین نام چه کسی را میبری؟ ما این نام را حفظ کردیم برگشتیم! ما پیروز شدیم. این میشود امام زمان! با دست بسته خود را فاتح میبیند، برای اینکه منظورشان همین بود و دین را حفظ کردند. خیلی از این دعاهاست که اگر چنانچه بحث بشود از این بحثهای نشر حرمت رضاعی و اینها علمیتر، قویتر و غنیتر است. اینها با مطالب عرفی حل میشود؛ امّا آنها با مطالب عرفی حل نمیشود.
شکلدهی و جهتدهی به تفکر جامعه توسط امام سجاد در دعای 35
وجود مبارک امام سجاد(سلام الله علیه) در دعای سی و پنجم این فرمایش را دارند؛ این دعای سی و پنجم ناظر به رضاء و قضای الهی و مانند آن است. ببینید طرز تفکر یک جامعه را میخواهد مشخص کند؛ عرض میکند خدایا! «وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ أَظُنَّ بِذِی عَدَمٍ خَسَاسَةً أَوْ أَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَةٍ فَضْلًا فَإِنَّ الشَّرِیفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طَاعَتُکَ وَ الْعَزِیزَ مَنْ أَعَزَّتْهُ عِبَادَتُک»؛
تبیینِ مفهوم «شریف» و «خسیس» در دعای 35
عرض میکند خدایا آن توفیق را به من بده که در مجاری ادراکی من، نظام ارزشی اشتباه نشود، که چه چیزی شریف است، چه چیزی شریف نیست؟ شرافت به چیست؟ عزت به چیست؟ من اینها را اشتباه نکنم! «وَ اعْصِمْنِی»مرا معصوم نگه بدار محفوظ نگه بدار، از اینکه کسی که وضع مالی او مناسب نیست، او را خسیس و پَست تلقّی بکنم، یا کسی که وضع مالی او خوب است، او را شریف تلقّی بکنم، این فهمها را از من دور کن! اینها سیئات علمیاند، چرا؟ برای اینکه «فَإِنَّ الشَّرِیفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طَاعَتُکَ»، شریف کسی است که در سایه اطاعت تو شریف بشود، نه در سایه ثروت!
زینت واقعی برای انسان
ذات اقدس الهی مشخص کرد فرمود آنچه روی زمین است زینت زمین است، اگر باغ است، اگر پارک است، اگر بُرج است، اگر فرش است، اگر اتومبیل است، هر چه در زمین است «زینة الارض» است: ﴿إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَی الأرْضِ زِینَةً لَّهَا﴾،[19] نه «زینة لکم» و اگر هم آسمان رفتید شمس و قمر را گرفتید، حالا امروزه به این فکر هستند که بروند مریخ و بعضی از کواکب و ستارهها و اینها را تصاحب کنند؛ فرمود بر فرض آنجا هم رفتید، آنجا هم حرف همین است: ﴿هُوَ الَّذی فِی السَّماءِ إِلهٌ وَ فِی الْأَرْضِ إِلهٌ﴾[20] آنجا هم رفتید همین است. تمام این ستارههای فروزان زینت آسمان هستند، هیچکدام زینت شما نیستند: ﴿إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِ﴾؛[21] زینت شما در سوره «حجرات» است که ﴿حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ﴾،[22] زینت انسان چیزی دیگر است. آنچه که بیرون از جان آدم است؛ چه زمینی، چه آسمانی زینت انسان نیست.
این بیان قرآن کریم، وجود مبارک امام سجاد(سلام الله علیه) را وادار به این دعا میکند که خدایا! مبادا من کسی را ندارد دستش تهی است او را خسیس بدانم پَست تلقی کنم، کسی که وضع مالی او خوب است او را شریف بدانم! «فَإِنَّ الشَّرِیفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طَاعَتُکَ وَ الْعَزِیزَ مَنْ أَعَزَّتْهُ عِبَادَتُک»؛ بعد دارد که «فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ مَتِّعْنَا بِثَرْوَةٍ لَا تَنْفَدُ وَ أَیِّدْنَا بِعِزٍّ لَا یُفْقَدُ وَ اسْرَحْنَا فِی مُلْکِ الْأَبَدِ إِنَّکَ الْوَاحِدُ الْأَحَد».[23]/424/900/س
پاورقی:
[1] شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام(ط-اسماعیلیان)، المحقق الحلی، ج2، ص226 و 228.
[2] شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام(ط-اسماعیلیان)، المحقق الحلی، ج2، ص228.
[3] شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام(ط-اسماعیلیان)، المحقق الحلی، ج2، ص228.
[4] مسالک الأفهام، الشهیدالثانی، ج7، ص208 و 209.
[5] نساء/سوره4، آیه23.
[6] وسائل الشیعة، العلامه الشیخ الحرالعاملی، ج20، ص374، باب ثبوت التحریم فی الرضاع برضاع یوم ولیلة وبخمس عشرة رضعة متوالیات بشروطها لا بما نقص عن ذلک، باب1، ط آل البیت.
[7] الکافی-ط الإسلامیة، الشیخ الکلینی، ج5، ص442.
[8] وسائل الشیعة، العلامه الشیخ الحرالعاملی، ج20، ص388 و 389، باب انه یشترط فی نشر الحرمة بالرضاع اتحاد الفحل، ن اختلفت المرضعة فتحرم الاخت من الاب ولا تحرم الاخت من الام رضاعاً، وکذا جمیع ما یحرم رضاعاً، وذکر جملة من المحرمات بسبب الرضاع، باب2، ط آل البیت.
[9] الکافی-ط الإسلامیة، الشیخ الکلینی، ج5، ص440.
[10] وسائل الشیعة، العلامه الشیخ الحرالعاملی، ج20، ص389، باب انه یشترط فی نشر الحرمة بالرضاع اتحاد الفحل واناختلفت المرضعة فتحرم الاخت من الاب ولا تحرم الاخت من الام رضاعاً، وکذا جمیع ما یحرم رضاعاً، وذکر جملة من المحرمات بسبب الرضاع، باب4، ط آل البیت.
[11] الکافی-ط الإسلامیة، الشیخ الکلینی، ج5، ص440.
[12] الکافی-ط الإسلامیة، الشیخ الکلینی، ج5، ص440.
[13] وسائل الشیعة، العلامه الشیخ الحرالعاملی، ج20، ص390، باب انه یشترط فی نشر الحرمة بالرضاع اتحاد الفحل واناختلفت المرضعة فتحرم الاخت من الاب ولا تحرم الاخت من الام رضاعاً، وکذا جمیع ما یحرم رضاعاً، وذکر جملة من المحرمات بسبب الرضاع، باب6، ط آل البیت.
[14] الکافی-ط الإسلامیة، الشیخ الکلینی، ج5، ص440.
[15] وسائل الشیعة، العلامه الشیخ الحرالعاملی، ج20، ص390، باب انه یشترط فی نشر الحرمة بالرضاع اتحاد الفحل، اناختلفت المرضعة فتحرم الاخت من الاب ولا تحرم الاخت من الام رضاعاً، وکذا جمیع ما یحرم رضاعاً، وذکر جملة من المحرمات بسبب الرضاع، باب7، ط آل البیت.
[16] وسائل الشیعة، العلامه الشیخ الحرالعاملی، ج20، ص393، باب انه یشترط فی نشر الحرمة بالرضاع اتحاد الفحل، اناختلفت المرضعة فتحرم الاخت من الاب ولا تحرم الاخت من الام رضاعاً، وکذا جمیع ما یحرم رضاعاً، وذکر جملة من المحرمات بسبب الرضاع، باب13، ط آل البیت.
[17] تحف العقول، ابن شعبه الحرانی، ص245.
[18] الامالی، ابی جعفرمحمدبن الحسن بن علی بن الحسن الطوسی(الشیخ طائفه)، ص677.
[19] کهف/سوره18، آیه7.
[20] زخرف/سوره43، آیه84.
[21] صافات/سوره37، آیه6.
[22] حجرات/سوره49، آیه7.
[23] صحیفة السجادیة، ترجمه حسین انصاریان، ج1، ص188