vasael.ir

کد خبر: ۴۰۸۳
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۷ - 07 January 2017
فقه‌الاجتماع/ استاد مبلغی/ جلسه12

شکل‌گیری دانش فقه‌الاجتماع در گرو تولید ادبیات مناسب و دقیق است

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ فقه‌الاجتماع به عنوان یک دانش تخصصی در حال شکل گیری است، هر دانش در حال تأسیس برای این که بتواند گفتگو و مفاهمه پیدا کند، علاوه بر استفاده کردن از ادبیات موجود ناگزیر است که به تولید ادبیات دست بزند و در ادامه مسیر، آن را تقویت نماید.

به گزارش سرویس جامعه و تمدن اسلامی پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت‌الاسلام والمسلمین احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری، دوشنبه 22/09/95 در دوازدهمین جلسه درس خارج فقه‌الاجتماع به موضوع معیار برای کلامی بودن یک بحث اشاره کرد و گفت: پیش از پرداختن به موضوع، توضیحی نسبت به آنچه گذشت، ضروری است.

 

محتواهای جلسات قبل

در جلسات قبلی، علاوه بر اینکه مباحث مربوط به شناخت شأن در فقه موجود و علم الاجتماع به پایان رسید، دو مقوله نیز کمابیش ارایه شد:

 

یکم.  مباحث روش شناسی:

مباحث روش شناسی استنباط گزاره های اجتماعی از قرانی و نیز روش شناسی استنباط فقهِ موضوعات اجتماعی از قرآن، به صورت مختصر پرداخته شد.

 

مهمترین عنصر جدید

مهمترین عنصر جدیدی را که افزودیم و تمایز روشی را نشان می دهد، استفاده از دلالت التزامی غیر بین در استنباط است که این تا به حال یا نبودها صرفا نامی، آن هم کم رمق و بسیار بی رنگ داشته است.

 

دوم. تولید ادبیات، جعل مصطلحات و تبیین مفاهیم:

فقه‌الاجتماع به عنوان یک دانش تخصصی در حال شکل گیری است، هر دانش در حال تأسیس برای این که بتواند گفتگو و مفاهمه پیدا کند، علاوه بر استفاده کردن از ادبیات موجود ناگزیر است که به تولید ادبیات دست بزند و به صورت طبیعی باید در ادامه مسیر، آن را تقویت نماید.

 بنابراین اگر به نوعی جعل واژگانی دست زدیم (که طبیعتا با نوعی استغراب همراه است) ناشی از عدم انس ِ برخاسته از نبودن آنهاست، ولی لازم است انجام گیرد.

 

حداقل های روشی و مفهومی ارایه شد

گفتنی است به دلیل اندک بودن فرصت تنها به جنبه های بسیار ضروری از :  ۱. روش شناسی ۲. مفاهیم شناسی پیرامون: علم الاجتماع و فقه الاجتماع پرداختیم؛  جنبه هایی که حداقل های آگاهی ها از روشی است که تمایزی را در رفتن به سمت قران و منابع دینی برای تولید معرفت در این دو علم ارایه می کند.

 البته این تمایز به معنای تباین با روش معهود در علوم اسلامی نیست؛ بلکه روش همان روش معهود و معروف است، اما به ضمیمه عناصر جدید که به بسط و تکامل آن روش می انجامد.

 

معیار کلامی شدن یک نظریه:

دو محور پیش رو است:

الف: ارائه معیار کلامی بودن یک امر یا یک موضوع

ب: ارائه معیار کلامی بودن یک نظریه

روشن است که این بحث، جنبه تمهیدی برای  ارائه نظریه کلامی شأن دارد.

 

ارائه معیار کلامی بودن یک امر یا یک موضوع

در این جلسه به این محور فقط می پردازیم، یک بحث، هنگامی کلامی است که پیرامون «فعل خدا» انجام گیرد، در همین چارچوب است که سخن از فطرت (استعدادها، امکانات و... که در نهاد انسان است) مطالعات انسان شناسی است که در زمره مباحث کلامی قرار می گیرد.

این معیار به صورت سربسته است، و مقوله «فعل خدا در ارتباط جامعه» به دلیل این سربستگی روشن نیست، به نظر می آید فعل خدا در خصوص جامعه در سه واژه تبلور می یابد:

خلق

جعل

تفضیل

در منابع دینی سه تعبیر خلق و جعل و تفضیل وارد شده است.

جعل و تفضیل - همانطور که بعدا و در طول جلساتی در آینده خواهد آمد- از امور اعتباری نیستند؛ بلکه ناظر به وضعیت هایی تکوینی هستند و عمل انسان نسبت به آنها حالت اختیاری و انتخابی ندارد؛ در حالی که شریعت از اموریست که شارع آنها را اعتبار کرده است و عمل به آن اختیاری است نه اجباری.

درباره نسبت خلق، جعل و تفضیل در مباحث آینده مطالبی تقدیم می شود.

نتیجه مهم:

بنابراین علاوه بر مطالعات انسان شناسی که در زمره مباحث کلامی می آید مطالعات اجتماعی نیز در بعضی از حدود و حوزههایش داخل مباحث کلامی می شود، به عبارت دیگر نباید مطالعات کلامی محدود شود به بررسی انسان از جهت امور طبیعی، فطری و تکوینی، بلکه باید فراتر رفت و به جعل و تفضیل هم نگاه کلامی انداخت.

«جعل اجتماعی بودن انسان» فعل خداست و اثبات این، بر عهده مباحث بعدی است؛ بر این اساس، بعضی از مطالعات اجتماعی به صورت مستقیم در مباحث کلامی قرار می گیرد.

 

نکته‌ای در آخر:

دین و ایمان جزء لایتجزا و غیر قابل تفکیک از انسان است؛ انسان از اول با دین همراه بوده است و از مباحث بسیار مهم در مطالعات تمدنی، نقش بسیار والای ادیان بزرگ در گذشته و حال و آینده است، جهان مدرن و پست مدرن اگرچه قداست زدایی از دین را همیشه در دستور کار خود داشته است؛ ولی باز هم با شرمندگی زیاد مجبور شده است که با همان رویکرد مادی به مطالعات دین شناسانه در ذیل جامعه شناسی دین، روان شناسی دین، فلسفه دین و غیره بپردازد.

گویا اگرچه معنویت را نیز با نگاه مادی تفسیر می کند؛ ولی همین که با نگاه مادی، دین را تفسیر می کند معنایش این است که بعد متافیزیکی و وحیانی و قدسی آن را حذف کرده، ولی جنبه مادی انسان را که همان خلق یا جعل اوست به رسمیت شناخته است، این کلام سربسته بود و توضیح آن جای دیگری می طلبد.

بنابراین، کلامی بودن مباحث اجتماعی، سه ملاک دارد که در این جلسه به دو ملاک و معیار پرداخته می شود:

فطری بودن

بررسی کردن هر امری که ثابت شود در فطرت انسان وجود دارد جزو مباحث کلامی است؛ البته مراد از امور فطری که در اینجا مراد است، آن وضعیت ها و حالت های اولی برای همه انسانها در همه زمانها و مکان‏هاست.

بنابراین بعضی یا بخشی از امور فطری به دلیل تطورات و تحولاتی که در آنها اتفاق افتاده است از حالت فطری اولیه خارج شده است و لذا پرداختن به آنها در زمره مباحث کلامی شمرده نمی شود، این امور تحول یافته اگرچه ممکن است بر خلاف فطرت هم باشند ولی ریشه های فطری دارند.

یکی از کاستیهای موجود این است لیست فطریات اولیه به صورت نسبتا کامل و جامع کشف نشده است و لذا نمیتوان در بررسی تحولات اجتماعی در هر زمان به ریشه های فطری آن حوادث و تحولات پی برد و انحرافات از فطرت را شناسایی و برای مدیریت و اصلاح آنها چاره ای اندیشید؛ روشن است که بخشی از فطریات اولیه در حوزه عقل عملی و بخشی نیز در حالت های روانی انسان قرار دارد.

آن امر فطری (= وضعیت‎ها و حالتهای اولیه ) ممکن است از سنخ اندیشه و شناخت باشد، ممکن است از سنخ حالت های روحی روانی باشد و ممکن است از سنخ میل و انگیزه باشد. به عنوان نمونه می توان به الهمها فجورها و تقواها اشاره کرد. دراین آیه دو احتمال وجود دارد.

الف: شناخت فجور وتقوی به انسان الهام شده است

ب: قوه هایی و جهازاتی در انسان خلق شده است که منجر به فجور و تقوی می شود.

نکته مهم این است که الهام فجور در انسان، امری منفی نیست؛ زیرا فعل خداست و کمال است و به عنوان بخشی از فرصت در زندگی انسان است که اگر نبود انسان ملائکه می شد نه انسان؛ بنابراین سیطره بخشیدن و حاکمیت دادن به فجور امری زشت و منفی است که خدای تعالی انسان را از آن بر حذر داشته است.

 

اجتماعی بودن

اصل اجتماعی بودن انسان، فعل الهی است؛ البته جعل اجتماعی بودن به دلالت مطابقی فهمیده نمی شود، بلکه به دلالت التزامی فهمیده می شود.

در آیه و جعلناکم شعوبا و قبائل، شعبه شعبه بودن برای انسان جعل شده است و روشن است که این، حالتی عارضی بر اجتماعی بودن انسان است و معلوم می شود که خدا اجتماعی بودن را نیز جعل کرده است؛ البته توضیح آن در جلسات سابق آمده است و در آینده هم انشاء الله واضح تر خواهد آمد.

این مباحث هم چنان نیازمند تأمل و تدقیق بزرگواران است، بارها در کلاس مطرح شده است که فقه الاجتماع یک دانش در حال تأسیس است و لذا رویکرد «رفت و برگشتی» و هم چنین حالت «نهایی نشدگی» بر مباحث حاکم است و این دو رویکرد، زمینه ساز ِ اظهار نظر و بالتبع حذف و اضافه شدن مطالب است./102/825/م

مقرّر: مهدی طالعی اردکانی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۱ / ۰۳ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۱۸:۵۸
طلوع افتاب
۰۵:۵۹:۱۵
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۴۰
غروب آفتاب
۲۰:۰۷:۱۶
اذان مغرب
۲۰:۲۶:۱۳