به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ در این بخش از مقاله، ابتدا بر اهمیتی که دین مبین اسلام بر حفظ محیط زندگی قائل شده است، و نیز تأکید بر رابطه پسندیده بین انسان و طبیعت از سوی شریعت نگاهی گذرا میافکنیم؛ سپس به منظور دریافت راهکارهای مورد توجّه مکتب، اصولی را با توجّه به اندیشه دینی معرّفی میکنیم و سرانجام با توجّه به این مبانی و با استفاده از آنچه در بخش اوّل مقاله مطرح شد، راهکارهایی را جهت حفظ محیط زیست معرّفی خواهیم کرد
اهمّیّت محیط زیست در اسلام
در ادیان شرقی به ویژه در مائوئیسم و آیین کنفوسیوس، نوعی سرسپردگی به طبیعت و ادراک اهمّیّت متافیزیکی آن را میبینیم که حائز اهمّیّت است.
قرآن مجید نه اجازه میدهد بشر طبیعت را به علّت عظمت آن، خدای خویش دانسته، در مقابل آن به سجده بیفتد و نه آن که آن را موجودی فاقد روح بداند؛ بلکه مظاهر طبیعی را آیه و کلمه خداوند و موجوداتی دارای شعور نسبی که تسبیحگوی خداوندند، معرفی کرده، انسانها را به پرستش خالق آنها میخواند.
بررسی آیات قرآن کریم و روایات معصومان علیهمالسلام موارد فراوانی از اهمّیّت محیط زیست در نگاه اسلام را به خواننده ارائه میکند که در ذیل به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1 - خداوند کریم که خود مظهر جمال و زیبایی است، سراسر گیتی را به زیبایی میستاید و برای آفرینش انسان در جایگاه اشرف مخلوقات و زیباترین زیباها، به خود تبریک میگوید.
2 - خداوند آنچه را در طبیعت برای بهرهبرداری انسان قرار داد، طیبّات دانسته و چنین نعمتی مایه کرامت انسان معرّفی کرده است.
3 - خداوند متعالی ضمن تأکید بر این که نظام هستی بر اساس صلاح آفریده شده، در موارد متعدّدی از ایجاد فساد در این نظام نهی میکند. در جای دیگر نیز پس از تجویز استفاده از رزق خداوند میفرماید: در روی زمین فتنه و فساد نکنید. طبیعی است که استفاده نابخردانه از مواهب طبیعت و زیادهروی در بهرهبرداری از آن، از موارد فساد در روی زمین خواهد بود.
کسانی را که به تخریب مظاهر زیبایی خداوند دست زده، نظام باشکوه آفرینش را به آلودگی از بین میبرند، نکوهش کرده، نارساییها و مشکلات بر روی زمین را ناشی از اعمال انسانهای فاسد قلمداد میکند و در نهایت هم میفرماید که خود، دوستدار فساد نیست.
4 - خداوند انسان را جانشین و امانتدار خود معرّفی و اسباب خلافت را با تعلیم اسمای حسنای خود برایش فراهم کرده است و ضمن آن از او خواسته تا به آبادی امانتی که به او سپرده شده یعنی زمین و مظاهر آن بپردازد و آن را از هر گونه گزند و تباهی باز دارد.
5 - خداوند متعالی بر اساس روایتی که از رسول گرامی اسلام نقل شده، میفرماید:
خداوند پاک است و پاکی را دوست دارد؛ پاکیزه است و پاکیزگی را دوست دارد؛ کریم است و بخشش را دوست دارد؛ پس زندگی خود را پاکیزه سازید.
6 - در روایتی دیگر از پیامبر اکرم، خود دین اسلام، دین پاکیزگی معرّفی، و ضمن این که پاکیزگی دستور همگانی برای مردم تلقّی شده، بهشت را نیز که مظهر پاکیزگی است، مختص به پاکیزگان دانسته است.
7 - درختکاری، ایجاد فضای سبز و آب روان مورد تأکید آموزههای دینی قرار گرفته است و مسلمانان به آنها تشویق شدهاند. بر اساس روایتی از پیامبر اکرم، سه چیز سبب روشنی چشم دانسته شده است: نگاه به فضای سبز، آب جاری و روی نیکو.
در جای دیگر آمده است: هر گاه نهالی در دست شما است و قیامت بر پا میشود، در آن فرصت کوتاه آن نهال را بکارید و در روایت دیگر کاشتن درخت و جاری ساختن قنات و... در ردیف تعلیم دانش، ساختن مسجد شمرده شده است.
8 - در روایتی از امام صادق، زندگی بدون داشتن سه چیز بر انسان گوارا نیست: هوای تمیز، آب فراوان و گوارا، و زمین حاصلخیز.
9 - خداوند متعالی کسانی را که آسایش مسلمانان را در زندگیشان فراهم میکنند، ستوده و در مقابل، افرادی را که طبیعت را آلوده، و بدین وسیله، اسباب اذیّت و ناراحتی مردم را ایجاد میکنند، سخت نکوهیده است. بر اساس روایت پیامبر اکرم، هر کس از راه مسلمانان، چیزی را که باعث رنجش رهگذران است، برطرف کند، خداوند پاداش خواندن چهارصد آیه از قرآن را برای او ثبت میکند که ثواب هر حرف آن، ده حسنه است.
همچنین رسول گرامی اسلام فرموده است:
سه گروهند که در اثر کار خود، مورد لعنت خداوند قرار میگیرند: کسانی که اماکن عمومی، سایهبانها و محلّ پیاده شدن مسافران را آلوده کنند. کسانی که آب عمومی (آب نوبتی) را غصب کنند. کسانی که سد معبر کرده، مانع عبور عابران شوند.
نقل شده است که امام سجاد علیهالسلام هر گاه کلوخی را در راه میدید، از مرکب پیاده شده، آن را از سر راه برمیداشت.
10 - احترام به محیط زیست و انواع گونههای جانوری و گیاهی در مناسک حج و در حرم امن الاهی به مسلمانان یادآوری میشود. شکار صید و قطع درختان و گیاهان در حالت احرام، از محرّمات شمرده میشود و در صورتی که حاجی مرتکب آن شود، باید کفّاره بپردازد و نکته قابل توجّه این است که کفّاره تمام محرّمات احرام مبتنی بر تعمّد و قصد است؛ در حالی که برای صید، حتّی در صورت عدم توجّه نیز باید کفّاره بدهد.
مبانی سیاستها و راهبردهای زیستمحیطی در اسلام
در نگاه ادیان الاهی، انسان موجودی دوبعدی است و زمینه رشد وتعالی او در این دنیای خاکی محقّق میشود؛ از همین جهت بهرغم برخی از مکاتب که به منظور تصفیه روح، بیتوجّهی به جنبه مادّی انسان را تشویق میکنند، در دین اسلام بهویژه، بر جنبه مادّی انسان در کنار بُعد ملکوتیاش تأکید شده و اصولاً کمال واقع را فقط از همین طریق میسّر دانسته است و به همین جهت سفارشهای فراوانی درباره حفظ سلامت، و تأمین آسایش و آرامش بدن و درباره چگونگی تنظیم رابطه انسان با محیط پیرامون وی رهنمودهایی ارائه شده است. روایاتی که در بخش پیشین درباره اهمّیّت محیط زیست نقل کردیم، شاهد این مدّعا است. در این بخش، خطوط کلّی را که میتوان از آنها در استنباط این رابطه استفاده نمود استخراج میکنیم؛ سپس با استفاده از آنها به بیان سیاستها و راهبردهای متناسب به منظور حمایت و حفظ محیط پیرامون خود میپردازیم.
قاعده عدالت
طبق آیات الاهی، فرایند خلقت موجودات، موزون و در چارچوب عدالت قرار دارد .عدل در نظام هستی به معنای قرار گرفتن هر چیز در جایگاه مناسب خود است. از طرفی، به منظور حفظ این رکن رکین عالم هستی، خداوند متعالی انسان را به برپایی عدالت سفارش کرد و پیامبران خود را نیز به همین منظور برای انسانها فرستاد. و همانطور که احکام دین اسلام جهانی و جاودانه بوده، شامل انسانهایی که هنوز پا به عرصه وجود نگذاشتهاند نیز میشود، برخورداری از مواهب طبیعی نیز به یک نسل خاص اختصاص ندارد؛ یعنی افزون بر عدالت درون نسلی، عدالت بین نسلی نیز جایگاه خاص خود را دارد. بر این اساس، هر گونه استفادهای از منابع طبیعی که به نابودی آنها بینجامد یا سبب آلوده سازی محیط زیست شده، زندگی را برای دیگر انسانها (اعمّ از انسانهای موجود یا نسل آینده) مشکل سازد، ممنوع و ضمانآور است. نکته قابل توجّه این است که در آموزههای دین، حقوق حیوانات نیز در نظر گرفته شده است؛ برای مثال هر گاه مصرف آب برای وضو یا غسل سبب شود حیوانی از بیآبی تلف شود، آب را به حیوان داده، تیمّمم میکنیم.
قاعده لاضرر
یکی از قواعد فقهی که کاربرد فروانی دارد، قاعده لاضرر است. طبق این قاعده، هیچکس نمیتواند فعّالیتی که به زیان دیگری بینجامد، انجام دهد و در صورتی که هر گونه زیانی از او به دیگری وارد شود؛ گرچه این کار او به منظور اعمال حقّ خویش باشد، ضامن جبران زیان وارد شده است؛ به همین جهت هر خانوار یا بنگاهی که با مصرف یا تولید خود باعث آلودهسازی محیط پیرامون خود شود، از جهت شرعی ضامن، و در مواردی که طرف مقابل او اجتماع یا نسلهای آینده باشد، دولت موظّف است به نمایندگی از عموم مردم، به اِحقاق حقّ آنان بپردازد.
در اصل چهلم قانون اساسی نیز به این قاعده اشاره شده و در حقوق بینالملل نیز مفاد آن با تفاوتهایی وجود دارد.
اصل انصاف و نفع اجتماعی
بر اساس این اصل، هر فردی که از فعّالیتی بهرهمند میشود، باید خسارتهای ناشی از آن را نیز بپذیرد. بر همین اساس، هزینههای خارجی ناشی از فعّالیت نیز به عهده بنگاه است. مبنای این اصل، قاعده مشهور «من له الغنم فله الغرم» است؛ یعنی کسی که منفعتی میبرد، خسارت آن نیز بر عهده او قرار دارد.
اصل رفاه عمومی
همانگونه که در ابتدای این قسمت نیز اشاره شد، اسلام، دین زندگی گرا است، نه زندگیگریز و بین بهرهمندی از نعمتهای دنیایی و سعادت آخرتی منافاتی نمیبیند؛ بلکه کسانی را که از راههای مشروع در پی فراهم ساختن رفاه خود و خانواده خویش برمیآیند، تشویق میکند؛ بنابراین، فراهم کردن زمینه رفاه عمومی از وظایف اصلی دولت است. بیتردید رفاه مورد نظر اسلام باید مشروع باشد و به اتراف و دنیازدگی نینجامد و بهویژه آنچه در این مقاله از رفاه مورد نظر است، عمومیّت داشتن رفاه و رفع تبعیض در آن است. با توجّه به این که داشتن محیط زیست سالم یکی از مؤلّفههای برقراری رفاه در جامعه بهشمار میرود، این اصل اقتضا میکند که با هر فعّالیتی که به گونهای رفاه عمومی را مختل میسازد، برخورد شود. بر این مسأله، اصل 48 قانون اساسی نیز تأکید دارد.
اصل منع از اختلال نظام
بر اساس این قاعده، هر سیاست یا فعّالیتی که انجام یا ترک آن به مختل شدن نظم جامعه بینجامد، حرام و ممنوع است؛ برای مثال، با این که بهرهبرداری از مشترکات و مباحات در نظام اقتصادی اسلام مجاز شمرده شده است، هر گاه بر اثر ازدیاد جمعیّت و فراوانی استفاده از این منابع، آن منبع مشترک از بین برود یا آسیب جدّی ببیند و در نتیجه، نظام بهرهبرداری از آن مرتع یا...، مختل شود، این آزادی مشروع محدود میشود. در مادّه 44 قانون اساسی نیز ضمن برشمردن انواع مالکیّت، به این نکته اشاره شده است.
اصل حاکمیت دولت
به منظور داشتن ضمانت اجرایی، بیشتر اصول پیشین نیازمند حاکمیّت دولتی مقتدر است. در نظام اسلامی، ضمن احترام به مالکیّت و فعّالیتهای بخش خصوصی، در صورتی که مالکیّت یا فعّالیتهای اقتصادی این بخش به زیان عمومی یا اختلال نظام بینجامد، دولت موظّف است آزادی او را محدود، و راهکارهایی را جهت برقراری اصول پیشین اتخّاذ کند. طبیعی است که محدودیت آزادی افراد نیز باید سنجیده و در حد ضرورت باشد. همچنین برخورداری از حقّ مالکیّت و یا نظارت بر بیشتر منابع طبیعی، این امکان را برای او فراهم میآورد تا با برنامهریزی درست، زمینه بهرهبرداری بهینه مدبّرانه، و عادلانه از مواهب طبیعی را فراهم سازد. بدیهی است چنین برخورداری دولت به معنای تصدّی مستقیم خود دولت نیست؛ بلکه بر اساس مصالح عمومی و اوضاع زمانی و مکانی، یکی از راههای تصدّی، مشارکت با بخش خصوصی یا واگذاری به آن را اختیار میکند.
راهکارهای حفظ محیط زیست در اسلام
آموزههای دینی در صدد تربیت انسان و جهت دادن او در طریق بندگی خدا است. هر گاه آدمیان به این آموزهها عمل کنند و راه و رسم خلیفةاللّهی را بپمایند، مشکلات فراوان زیست محیطی که اکنون با آن مواجه هستیم، رخت بر میبندد؛ برای مثال، هر گاه انسانها حقوق یکدیگر را رعایت کنند؛ در بهرهبرداری از مواهب طبیعت راه اعتدال را پیش گرفته، دست از زیادتطلبی، حرص وآز، اسراف و اتلاف بردارند، همین دنیای خود را بهشت مییابند. ادیان الاهی افزون بر جهت گیری کلّی برای رسیدن انسان به نقطه اوج کمال و انسانیّت، راهکارهایی عملی در متن دین دارند تا جوامع در هر سطحی از ایمان به خداوند و عامل به فرمانهای دینی، بتوانند محیطی به نسبت سالم داشته، از تجاوز انسانهای متخلّف جلوگیری کنند.
با توجّه به اصول پیشگفته، میتوان در دو محور به رابطه انسان با طبیعت توجّه کرد.
محور اوّل: چگونگی استفاده از منابع طبیعی
بدون تردید، خداوند این مواهب را به منظور بهرهبرداری انسان آفریده و آنها را تحت تصرّف انسان قرار داده است و اصولاً هدف نهایی از آفرینش آنچه در آسمانها و زمین قرار دارد، استفاده شایسته انسان از این منابع است؛ بنابراین، دیدگاه افراطی حمایت از محیط زیست که هر گونه تصرّف در طبیعت بهوسیله انسان را نفی میکند، با اهداف آفرینش و آموزههای قرآن سازگار نیست؛ امّا این استفاده از منابع، دارای محدودیّتهایی است. اصل عدالت و رفاه عمومی نشان میدهد که این مواهب به یک صنف و قبیله و حتّی نسل خاص اختصاص ندارد؛ بلکه متعلّق به همه مردم و همه نسلها است؛ بنابراین، هر گونه بهرهبرداری که به تهی سازی منابع پایانپذیر یا تخریب منابع تجدیدپذیر بینجامد، طبق اصول پیشین و نیز بر اساس قاعده لاضرر و منع از اختلال نظام ممنوع، و وظیفه دولت است که از آن جلوگیری کند و خود نیز از داشتن چنین سیاستی بپرهیزد؛ البتّه زمانی که قیمت جهانی منابع پایانپذیر زیاد باشد میتوان به مقدار بیشتری از این منابع استخراج، و منافع آن را در سرمایهگذاریهای زیر بنایی که نسلهای بعد نیز از آن سود میبرند، بهکار گرفت.
با توجّه به این که در نظام اسلامی، دولت، مقتدر و دارای اختیارات فراوان است و بیشتر منابع طبیعی نیز یا در مالکیّت آن یا اداره و سرپرستی آن به نمایندگی از مردم در اختیار آن قرار دارد، تدبیر بهرهبرداری از این منابع و در نظر داشتن منافع عموم مردم و حتّی نسلهای بعد امکانپذیر است؛ البتّه مقصود این نیست که دولت خود تصدّی بهرهبرداری از این منابع را عهدهدار باشد؛ بلکه اصل اوّلیه در نظام اسلامی این است که استفاده از منابع به خود مردم واگذار شود و دولت فقط با وضع قوانین مناسب و دقّت در اجرای آنها، مصالح و منافع عموم را دنبال کند و فقط در منابعی که منافع ملّی مقتضی تصدّی دولت است یا امکان واگذاری به بخش خصوصی نیست، با رعایت اصول پیشگفته خود به استخراج و بهرهبرداری اقدام میکند.
محور دوم: جلوگیری از آلودگی محیط زیست
در ابتدای این بخش، اهتمام دین اسلام را به پاکیزگی طبیعت و حفظ محیط زیست برشمردیم؛ بنابراین بدیهی است که هر چه سبب از بین رفتن این زیبایی یا کم رنگ شدن آن شود، از نگاه اندیشه دینی ناروا، و در مواردی حرام و ضمانآور است؛ پس وظیفه هر انسانی در وهله اوّل و وظیفه دولت در وهله بعد، این است که در حفظ پاکیزگی محیط پیرامون خود بکوشند و از ارتکاب فعّالیتهای آلاینده بپرهیزند. اصولاً وظایف دینی انسان در ارتباط خداوند، انسانها و طبیعت تدوین شده؛ یعنی برخی از تکالیف دینی و سفارشهای اخلاقی، به منظور حفظ و تقویت رابطه انسان با آفریدگار او است و بعضی از آنها به رابطه او با دیگران ارتباط دارد؛ مانند خانواده، بستگان و سایر انسانها، و گروهی از آنها نیز در باره ارتباط او با طبیعت و جانوران و گیاهان است. بدیهی است هر چه رابطه انسان با معبودش نزدیکتر شود، درباره دو محور دیگر نیز اهتمام بیشتری خواهد داشت؛ یعنی انسان خداشناس و پرهیزگار هیچگاه به دیگران ستم نمیکند و در صدد تخریب طبیعت و آسیب رساندن به گونههای گیاهی و جانوری نخواهد بود؛ همچنان که اهتمام و توجّه به دیگر انسانها و محیط زیست، به عبودیّت انسان افزوده، سبب نزدیکی بیشتر به خداوند میشود.
نکته قابل توجّه این است که فعّالیتهای انسان در طبیعت، بهگونهای با رابطه او با انسانها مرتبط است؛ برای مثال، مثلاً هرگاه کسی آبی را آلوده کند، از یک طرف با دستور شرع درباره پاکیزگی آبها مخالفت کرده و از طرف دیگر سبب تضییع حقوق دیگران شده و اسباب اضرار به آنها را فراهم ساخته است. بهویژه اگر اثر این آلودگی فراگیر باشد و انسانهای بسیاری از این نسل و نسلهای بعد را شامل شود، به مراتب گناه آن بزرگتر خواهد بود.
دولت بر اساس اصل رفاه عمومی و به لحاظ این که داشتن محیطی پاکیزه از ضرورترین امور در رفاه است، وظیفه دارد زمینه انجام این مهم را فراهم سازد؛ بنابراین، یکی از اصول محوری در فعّالیتهای دولت، پرهیز از آلودهسازی محیط در حدّ امکان است و در کنار آن نیز مکانهایی را مانند گردشگاهها، جنگلها وپارکها به منظور تفریح و آسایش مردم اختصاص دهد و آنها را از هر نوع آلودگی حفظ کند. همچنین در واگذاری منابع طبیعی جهت فعّالیت بخش خصوصی، همواره اصل، حفاظت از محیط مورد نظر است و باید با نظارتهای مستمر و تنظیم ابزارهای اجرایی مؤثّر در انجام آن بکوشد. همچنین در جایگاه مدافع حقوق همه مردم و جلوگیری از ضرر رساندن به آنها، سایر فعّالیتهای بخش خصوصی را همواره مورد نظارت دقیق قرار دهد.
در استفاده از ابزارهایی که در بخش پیشین جهت کاهش آلودگی برشمردیم، دو موضوع باید مورد توجّه باشد: موضوع اوّل سازگاری این روشها با مبانی و اصولی است که در این بخش به آنها اشاره کردیم؛ به طور مثال این روشها باید با اصل عدالت و انصاف سازگاری داشته باشند و سبب زیان بر فرد یا گروهی نشوند. نکته دیگر، توجّه به جنبه کارایی و عملی بودن این ابزارها با توجّه به وضع خاصّ کشور خودمان است.
به جهت این که توجّه به محیط زیست در فرهنگ دینی نیز پشتوانه غنی دارد، یکی از مؤثّرترین روشها، فرهنگ سازی در این زمینه و محسوس کردن تهدیدهای جدّی ناشی از تخریب منابع برای مردم است؛ به گونهای که خود مردم در این جهت پیشگام شده، ضمن این که رفتار خود را طبق این فرهنگ شکل میدهند، درباره رفتار دیگران نیز بیتوجّه نباشند. در این باره همچنین تقویت فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر و زمینهسازی جهت اجرای آن ضرورت دارد.
جهت دادن درست به الگوی مصرفی و پرهیز جدّی از اسرافها و ریخت وپاشها در سطح خرد و کلان، یکی از محورهای جدّی در مدیریت درست منابع زیستمحیطی و پرهیز از آلودهسازی محیط است؛ زیرا بیشترین تهدیدی که وجود دارد، از ناحیه مصرفگرایی است که به سرعت، طبیعت را از بین میبرد.
رفتار دولت و دولتمردان در کنار سیاستگذاریهای درست و جلب اعتماد مردم، یکی دیگر از محورهای مورد تأکید است؛ زیرا تا وقتی مردم بین رفتار دولتمردان وسیاستهای آنان هماهنگی نبینند، اعتمادشان جلب نمیشود و در این صورت، بهترین راهکارها هم مؤثّر نخواهد افتاد.
در این جهت دولت باید بکوشد فنآوری تمیز را در واحدهای تحت پوشش خود گسترش داده، از ابزارهای اقتصادی، چون مالیات و یارانه جهت تشویق بخش خصوصی به این کار استفاده کند.
شفّاف بودن موارد مصرف مالیاتها و جریمههایی که به این منظور جمعآوری میشود، در جلب اعتماد مردم و همدلی آنان مؤثّر است.
در مجموع با توجّه به این معیارهای اقتصادی مطرح شده در بخش قبل و نیز اصول مذکور در این بخش، استفاده ترکیبی از برخی روشهای حفظ محیط زیست، مانند گسترش فنآوری تمیز، استفاده از مشارکت مردم و نیز بهکارگیری برخی از ابزارهای اقتصادی چون مالیات و یارانه با لحاظ توجّه به موارد مصرف آنها سفارش میشود.
120/504/د