به گزارش سرویس مبانی پایگاه اطلاعرسانی وسائل، حجتالاسلام والمسلمین ابوالقاسم یعقوبی، نماینده ولی فقیه در استان خراسان شمالی و امام جمعه بجنورد، در جلسه ششم درس خارج فقه حوزه علمیه خراسان شمالی که ششم آبان 95 با شرکت طلاب و روحانیون سطح چهار در محل حسینیه شهدای مصلای امام خمینی (ره) بجنورد برگزار شد، در ادامه بحث حکومت و ولایت به تشریح حکومت و ولایت فقها و سُفها و اثرات آن در جامعه پرداخت.
خلاصه درس گذشته
حجتالاسلام والمسلمین ابوالقاسم یعقوبی، در جلسه پنجم درس خارج فقه، با بیان اینکه عصاره اسلام دو کلمه تربیت و سیاست است، افزود: اگر از ما بخواهند اسلام را در دو جمله معرفی کنیم میگوییم: اسلام دین تربیت و سیاست است، تربیت؛ یعنی فرد سازی و سیاست به معنای جامعه سازی است؛ خودسازی و جامعه پردازی.
وی اظهار کرد: اسلام در تربیت و سیاست خلاصه میشود، تربیت؛ یعنی مدیریت خود و سیاست؛ یعنی مدیریت جامعه. تربیت؛ یعنی ساختن خود و سیاست ساختن جامعه است.
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی اضافه کرد: دین اسلام هم دین فرد است هم دین جامعه، هم آمده انسان بسازد هم جامعه انسانی بسازد، اینجور نیست که فقط به افراد کار داشته باشد و به جامعه کاری نداشته باشد. افراد صالح هستند که یک جامعه سالم و صالح به نام جامعه دینی را تشکیل میدهند.
وی با اشاره به اینکه دین ما دو بعد عبادی و سیاسی دارد، خاطرنشان کرد: سیاست تنها به معنای فردی نیست، ثقل معنای سیاست بُعد اجتماعی و سیاسی کار است.
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی اضافه کرد: بسیاری از احکام عبادی اسلام منشأ خدمات اجتماعی و سیاسی است، عبادتهای اسلامی اصولاً توأم با سیاست و تدبیر جامعه است؛ یعنی در اعمال عبادی اسلام هم سیاست نهفته است، مثلاً نماز جماعت و اجتماع حج و جمعه در عین معنویت و آثار اخلاقی و اعتقادی حائز آثار سیاسی هم هستند.
خلاصه درس حاضر
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی در ششمین جلسه درس خارج فقه حوزه علمیه خراسان شمالی با بیان اینکه عبارت جمهوری اسلامی از دو آیه قرآنی نشأت گرفته است، افزود: جمهوری از آیه «امرهم شوری بینهم» و اسلامی از آیه «و شاورهم فی الامر». «امرهم شوری بینهم»؛ یعنی جمهوری و اینکه دقت کنند به چه کسی رأی بدهند اما اسلامی به این معنا است که باید زندگی خود را بر اساس دین تنظیم کنند.
وی اضافه کرد: پس در نگاه قرآن میتوانیم بگوییم صاحب امر کسی است که در قالب نظام سیاسی اسلام شئون زندگی مسلمانان را مدیریت میکند اما این کسی که این کار را میکند باید بهترین، قویترین داناترین باشد.
حجتالاسلام والمسلمین یعقوبی اظهار کرد: بر این اساس اگر سُفها امر را به دست بگیرند سه نتیجه و تالی فاسد بزرگ به وجود میآید؛ ازنظر اقتصادی اقتصاد جامعه را فلج میکنند و ویژه خواری میشود، از نظر انسانی انسانها را به بردگی میگیرند و از نظر روابط اجتماعی هم همیشه با کسانی دمساز و همراه هستند که فاسد باشند ولی با صالحان سر آشتی ندارند.
وی تصریح کرد: از اینرو نتیجه میگیریم حکومت علما خیر بوده و حکومت سُفها شرّ بوده و اولی الامر هم کسانی هستند که شئون اجتماعی اقتصادی، فرهنگی و دفاعی امت اسلام را عهدهدار میشوند؛ ازاینرو باید در عصر غیبت ببینیم این بار را چه کسی به دوش میکشد؟
تقریر درس
در جلسه قبل روایتی خواندیم که صحیح، حَسَن و مورد اعتماد بود؛ گفتیم که خدا به پیغمبر اکرم فرمود باید در پیغمبری دو مسأله خودسازی و جامعه سازی به معنای تربیت و سیاست را در نظر بگیرد و تأکید کرد هنگامی که ادب کامل شد؛ یعنی به اوج خودسازی رسیدی باید سراغ جامعه بروی؛ «ثم فوّضَ الیه اَمَرَ الدّین وَ الاُمَّه».
مرحله دوم پیامبری پیامبر ما، تأسیس یک جامعه دینی و پیاده کردن قوانین اسلام در آن بود، این کار را پیامبر ما عملی کرد، در این جلسه روی کلمه «امر هذه الاُمه» تأمل کرده و با آیات و روایات آن را تکمیل میکنیم.
امر این امت؛ یعنی حکومت اسلامی، جامعه دینی و نظامات اجتماعی اسلام. ما این کلمه امر را دو جور معنا میکنیم؛ گاهی امر به معنای فرمان بوده و گاهی به معنای شأن است، گاهی میگوییم فلانی امر کرد؛ یعنی دستور داد، فرمان داد که جمع این امر اوامر میشود اما یک امر به معنای شأن است؛ مثلاً شأنی از شئون زندگی و گوشهای از کار انسان که جمع این امر، امور و یا شئون است.
اکنون میخواهیم بدانیم «امر هذه الامه» یعنی چه؟ یعنی آنچه به شأن امت اسلام و شئون زندگی اجتماعی مردم مربوط بوده و باید در زندگی آنها باشد. خداوند اینها را به پیغمبر واگذار کرده، بعد به امامان (ع) محول شده و بعد هم به ولی امر میرسیم.
همینکه میگوییم ولی امر، خود ولی امر معنا را اثبات میکند؛ ولی امر؛ یعنی سرپرست شئون زندگی مردم. خداوند در آیه شریفه «اطیعواالله و اطیعواالرسول و اولی الامر منکم» [1] بر این امر تأکید میکند.
البته اگر این آیه را با آیه قبل و بعد مطالعه کنید این نکته کاملتر روشن میشود، هم معنای امر و هم برداشتی که داریم کاملتر میشود. اولی الامر؛ یعنی صاحبان امر؛ یعنی کسانی که شئون زندگی مسلمانان را عهدهدار بوده و صاحبان اداره شئون زندگی مسلمانان و امت اسلامی هستند.
بدون شک مقصود اصلی اولیالامر چهارده معصوم هستند، عبارت «اولی الامر» را با عبارت «هذه الامه» ملاحظه کنید و آیه دیگر «و شاورهم فی الامر»[2] که خداوند در این آیه میفرماید: ای پیغمبر با امت و مردم در امر مشورت کن، امر در اینجا یعنی چه چیز؟ شاید بگویند مشاوره در امور فردی است؛ اما باید توجه داشت که این مشاوره فردی را مردم در جای دیگر حل میکنند و نیازی به این نیست که به پیغمبر مشاوره بدهند.
در زمینهٔ «و امرُهُم شُوری بَینَهُم» باید گفت امر دو جور است؛ امری که فردی بوده و مردم میتوانند آن را حل کنند، اما یک امر دیگر هست که به دست مردم حل نمیشود بلکه برای حل آن باید رهبر جامعه و مدیر و مدبر جامعه وارد شود وگرنه حل نمیشود و آن امر اجتماعی است که به شئون اجتماعی انسانها مربوط میشود.
بنابراین بخشی از کارها را انسانها میتوانند حل و فصل کنند؛ اما بعضیها را بدون حکومت نمیشود حل کرد. جمهوری اسلامی از این دو آیه نشأت گرفته است؛ جمهوری از آیه «امرهم شوری بینهم» و اسلامی از آیه «و شاورهم فی الامر».
«امرهم شوری بینهم»؛ یعنی جمهوری و اینکه دقت کنند به چه کسی رأی بدهند اما اسلامی به این معنا است که باید زندگی خود را بر اساس دین تنظیم کنند.
«و شاورهم فی الامر» و «اذا عزمت فتوکل علی الله» به این معنا است که با مردم مشورت کن و از آنها رأی و نظر بگیر؛ اما تصمیم با تو است. پس میتوانیم بگوییم یکی از تعبیرهای زیبایی که بحث ولایت فقیه حکومت اسلامی را میرساند این کلمه امر است که به معنای شأن است نه به معنای فرمان.
اثرات ولایت و حکومت فقها و سفها
پس در نگاه قرآن میتوانیم بگوییم صاحب امر کسی است که در قالب نظام سیاسی اسلام شئون زندگی مسلمانان را مدیریت میکند اما این کسی که این کار را میکند باید بهترین، قویترین و داناترین باشد.
در خطبه 173 نهجالبلاغه به این فراز از سخنان امام علی (ع) دقت کنید که میفرماید: «ایُّها النّاس انّا اَحَقُّ الناسِ بهذا الاَمر، اقواهم علیه و اَعلَمُهُم باَمرالله فیه» [3]؛ ای مردم شایستهترین فرد به این امر (حکومت) کسی است که قویترین بوده و به دستورات خدا داناترین باشد.
پس این حدیث شریف در نهجالبلاغه مؤید همین معنا است که امر امت گاهی بین خودشان حل شده و گاهی بیشتر و بالاتر است و باید کسی آن را عهدهدار شود که هم اقوی و هم اعلم است.
برای تکمیل بحث، روایتی از نهجالبلاغه بخوانیم که مکمّل بحث ما است، دو جور ولایت داریم؛ کسانی که امور را به دست میگیرند یا علما و فقها هستند و یا سفها و حمقا. امر امت را باید به علما و فقها سپرد نه سفها و حمقا، پس معلوم میشود ما دو جور ولایت داریم؛ ولایت فقیه و ولایت سفیه یا ولایت فقها و ولایت سفها.
سَفه؛ یعنی «الخفه فی العقل» و کسی که عقل او سبک بوده و به او سبکسر و سبکمغز میگویند. قرآن میگوید به سُفها مال ندهید؛ زیرا مال وسیله قیام و قوام جامعه بوده و به همین دلیل نباید اقتصاد جامعه را دست افراد سفیه بدهید.
وقتی قرآن میفرماید اقتصاد جامعه را دست افراد سفیه ندهید پس باید امور انسانی، اسلامی و سیاسی را به طریق اولی دست سفها ندهیم. پس به چه کسی بسپاریم؟ «النّبیُ اولی بالمُومنین مِن اَنفُسهم و اموالهم».
میخواهیم یک روایت از نهجالبلاغه بخوانیم و به جنبه سلبی و نه اثباتی آن توجه بیشتری داشته باشیم، امام علی (ع) نامه 62 را برای مالک اشتر به مردم مصر نوشت که فلانی دارد میآید اطاعتش کنید و الی آخر: «أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً (ص) نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ وَ مُهَیْمِناً عَلَى اَلْمُرْسَلِینَ»؛ خداوند پیامبر را با این ویژگیها برای امت اسلامی مبعوث کرد اما «فَلَمَّا مَضَىع تَنَازَعَ اَلْمُسْلِمُونَ اَلْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ» بعد از رحلت پیامبر بین مسلمانها در امر کشمکش افتاد، آن چه امری است؟ امر حکومت و رهبری و رعایت شئون اجتماعی.
حضرت میفرماید من منتظر شهادتم و از رفتن باکی ندارم و بعد از این فراز هم مهم است و میفرماید «وَ لَکِنَّنِی آسَى أَنْ یَلِیَ أَمْرَ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا»؛ غم بزرگ و اندوه من این است که سرپرستی این امت را کسی بر عهده بگیرد که جزء سفها بوده و اهل گناه است.
حالا اگر امر جامعه دست سفها و فجّار بیفتد چه اتفاقی میافتد؟ چند نتیجه فاسد دارد؛ «فَیَتَّخِذُوا مَالَ اَللَّهِ دُوَلاً»؛ مال بیتالمال را بین خودشان دست به دست میگردانند؛ یعنی میشود ویژه خواری. «وَ عِبَادَهُ خَوَلاً»؛ بندگان را به بردگی میکشانند. «وَ اَلصَّالِحِینَ حَرْباً»؛ همواره با خوبان درگیرند. «وَ اَلْفَاسِقِینَ حِزْباً»؛ با فاسقان همکاسهاند و با صالحان جنگ دارند و حزببازی میکنند.
پس اگر سُفها امر را به دست بگیرند سه نتیجه و تالی فاسد بزرگ به وجود میآید؛ ازنظر اقتصادی اقتصاد جامعه را فلج میکنند و ویژه خواری میشود، از نظر انسانی انسانها را به بردگی میگیرند و از نظر روابط اجتماعی هم همیشه با کسانی دمساز و همراه هستند که فاسد باشند ولی با صالحان سر آشتی ندارند.
ازاینرو نتیجه میگیریم حکومت علما خیر بوده و حکومت سُفها شر بوده و اولی الامر هم کسانی هستند که شئون اجتماعی اقتصادی، فرهنگی و دفاعی امت اسلام را عهدهدار میشوند؛ ازاینرو باید در عصر غیبت ببینیم این بار را چه کسی به دوش میکشد؟/903/236/ر
مقرر: هادی رحیمی کوهستان
منابع و مآخذ:
[1]. قرآن کریم، سوره نساء، آیه 59.
[2]. قرآن کریم، سوره آلعمران، آیه 159.
[3]. نهجالبلاغه. خطبه 173.