vasael.ir

کد خبر: ۳۹۹۱
تاریخ انتشار: ۰۸ دی ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۴ - 28 December 2016
معرفی کتاب؛

مجموعه مقالات دومین کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ کتابی با عنوان «مجموعه مقالات دومین کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت: مفاهیم، مبانی و ارکان پیشرفت» توسط نشر الگوی پیشرفت در دو جلد که چاپ اول آن در سال 1392 به چاپ رسیده است.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر پایگاه اطلاع رسانی وسائل، کتاب «مجموعه مقالات دومین کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت : مفاهیم، مبانی و ارکان پیشرفت» توسط نشر الگوی پیشرفت در دو جلد که چاپ اول آن در سال 1392 به چاپ رسیده است. هر دو جلد این کتاب 1534 صفحه می باشد.

جلد اول و دوم این کتاب مشتمل بر هفت محور می باشد. دومین کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، به تعریف مفاهیم بنیادین و مبانی و ارکان الگو همت گماشت و برخی از ابعاد الگو را تبیین کرد، مجموعه مقالات کنفرانس در دو جلد مدون گردیده است. این مجموعه مایه اصلی برای تهیه سند مبانی الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی را نیز فراهم آورده که در دست تدوین است.

در ابتدای این کتاب سخنرانی های استادانی مانند رضا داوری اردکانی، صادق واعظ زاده، احمد احمدی، علیرضا اعرافی، غلامعلی افروز و غیره را آمده است. که موضوع برخی از این سخنرانی های عبارت است از: پیشرفت و اخلاق، علم و پیشرفت، نقش الگوی حکمی ـ اجتهادی در پیشرفت اسلامی، الزامات سیاسی الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت، فقه (حقوق اسلامی) و پیشرفت، و غیره می باشد. ما در قسمت اول، به معرفی جلد اول این کتاب می پردازیم.این کتاب مقالات را در چند محور قرار داده است.

محور اول با عنوان «مفاهیم و مبانی عمومی پیشرفت» می باشد که مقالات مربوط به این محور عبارت است از: مقاله اول با عنوان (مدل فراتحلیلی راهبردی و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت) نوشته سید مهدی آقاپور به این نکته توجه می کند که این مدل برای ارزشیابی  شاخص های کیفی در زمینه های علمی، فرهنگی و اجتماعی و دینی و سیاسی دانشگاه ها به صورت کلان در هیئت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی شورای عالی انقلاب فرهنگی تجربه شده و به نتایج مشخصی دست یافته است، دارای مراحل، ویژگی ها، تکنیک ها و چارچوب تعریف شده و معینی است که منجر به شفاف سازی و شناخت علمی شاخص های کیفی و استفاده از نتایج جمعی آن می گردد.

در این مقاله بر ضرورت ارتقاء شاخص های کیفی و فرهنگی نظیر گرایش ها،انگیزش ها، رفتارها، رویکردها، فرآیندها و روابط و مناسبات مؤثر بر پیشرفت اسلامی ـ ایرانی تأکید و مدل فراتحلیلی راهبردی به عنوان مدلی مؤثر و کارآمد برای شناخت و ارزشیابی آنها معرفی شده است.

مقاله دوم با عنوان (اندیشه دین شناخت پیشرفت، اندیشه ولایتمند مدیریت تغییر) نوشته احمد آکوچکیان می باشد. این تحقیق بر آن است که دانش بنیان سند چشم انداز توسعه 1404، به عنوان چکیده عینیت نگر الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت، فصل واسطی از سند راهبردی یا دکترین ملی تحقیق و توسعه نظام جمهوری اسلامی ایرانی و متکای نقشه راه و جامع علمی و از جمله نقشه راه دانش دینی، همانا تفقه در دین است و بدین سان الگوی مدیریت راهبردی تحقیق و توسعه ای در چارچوب نظام ولایت فقیه، همانا راهبر به گفتمان تحقیق و توسعه تفقه محور است، نظام دانشی مبنای ولایت تحقیق و توسعه ای فقیه همین تفقه در دین است.

مقاله سوم با عنوان (از نقشه جامع اندیشه و دانش دین شناختی پیشرفت، رهسپار نظریه جمهوری اسلامی و ولایت فقیه) نوشته احمد آکوچکیان و زهرا صفری به دو دستاورد کلان می رسد که عبارت  است از: 1ـ «نقشه جامع علم»  و در ذیل آن «نقشه جامع اندیشه و دانش دین شناختی پیشرفت»، الگو و روش شناسی جامع تولید دانش دین شناختی رشد ـ توسعه یا «تفقه در دین» است. اندیشه و بدین سان، دانشِ دین شناختِ دارای اقتدار رشد ـ توسعه ای یا «دانش ولایتمند» همان «تفقه در دین» است.

از همین رو مستند ولایت فقیه همان ولایت «تفقه در دین» است. 2ـ «نقشه جامع علمی» و در ذیل آن، «نقشه جامع تحقیق و توسعه اندیشه و دانش دین شناختی پیشرفت یا تفقه در دین بنیان» در سطوح سامانه های دین شناختی رشد و در سطوح نظریه دین شناختی رشد ـ توسعه ای را به دست می دهد.

مقاله چهارم با عنوان (رشد اقتصادی و الگوی ذهنی انتظارات مصرفی) نوشته محمد علی اسماعیل زاده اصل به بررسی اثر افزایش انتظارات مصرفی در جامعه بر اقتصاد کشور می پردازد و تلاش می کند الگوی از انتظارات مصرفی ارائه دهد که با پیشرفت پایدار در سطح ملی تناسب داشته باشد.

مقاله پنجم با عنوان (عبور از مرحله دولت سالاری لازمه الگوی ایلامی ایرانی پیشرفت) نوشته محمد علی ترابی به این نتیجه میرسد که عبور از مرحله دولت سالاری گامی اساسی در راه تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و تحقق اهداف انقلاب در جنبه های سیاسی اقتصادی فرهنگی اداری و اجتماعی است.

مقاله ششم با عنوان (مبانی کلامی و عرصه های پیشرفت) نوشته قاسم ترخان  می باشد این مقاله در پی تبیین رابطه مبانی کلامی در عرصه های پیشرفت، خصوصاً عرصه علم است. و به این نکته اشاره می کند که در عرصه علوم انسانی بر اساس مبانی کلامی اولاً می توان از احیای دوباره روش عقلی و تلفیق آن با روش تجربی، و نیز به کارگیری روش وحیانی سخن گفت.

مقاله هفتم به عنوان (نظریه راهنما یا هندسه نیازهای صادق یا نقطه آغاز طراحی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت) نوشته سلیمان خاکبان می باشد. این مقاله به دو نکته کلیدی تأکید کرده است: نکته اول ارائه تعریفی شفاف و قابل توجیح از چیستی «پیشرفت» به ویژه پیشرفت اسلامی بالاخص پیشرفت اسلامی ـ ایرانی؛ و نکته دوم توضیح و توجیه نقطه آغاز طراحی الگوهای پیشرفت، اعم از اسلامی و غیر اسلامی.

مقاله هشتم با عنوان (تأملی بر مبانی نظریه پردازی غرب و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و ضرورت آن در حوزه رهبری سازمانی) نوشته عبد الحسین خسرو پناه و عباداله بانشی می باشد. این مقاله به بیان این نکته می پردازد که اگر نظریه را دستاوردهای ادراکات قلبی (تعلقات و باورها)، طراحی الگو را از دستاوردهای اداراکات نظری و کاربرد الگو و مدل را از دستاورهای ادراک حسی بدانیم، این مهم که نظام تعلقات، باورها، اعتقادات، مفروضات و مبانی فکری و در کل مکاتب مختلف به سبک های متفاوت مدیریتی منجر شده و پیشرفت و توسعه نیازمند الگوهای مناسب خود خواهد بود، به امری قطعی و لایتغیر مبدل می شود. در این مقاله بر اساس همین رویکرد مبانی فکری و فلسفی (نظام تعلقات و باورها) دو دیدگاه غرب و اسلاممورد مقایسه قرار گرفته است.

مقاله نهم با عنوان (روندهای غالب در مطالعات توسعه و الزامات طراحی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت) نوشته عبد الرسول دیوسالار می باشد این مقاله پس از مرور تارخی دوره های اصلی نظریه پردازی توسعه و جریان اصلی شامل نوسازی، مکتب وابستگی، نظام جهانی؛ نظریات توسعه بدیل و نظریات متأخر، روندهای غالب و حیاتی در این نظریات را شناسایی نموده است.

سپس مبتنی بر این روندها های غالب که بنا به دوره های مختلف تحول نظریه پردازی توسعه تنظیم شده اند، هفت الزام کلیدی برای طراحی الگوی پیشرفت به ویژه نقشه راه الگو پیشنهاد شده است که عبارت است از: 1ـ ضرورت توجه به تاریخ طبیعی توسعه و رها کردن اندیشه تکرار تاریخ غرب، 2ـ جهانی شدن نظریه توسعه و پذیرش وابستگی متقابل و تقسیم کار جهانی به عنوان ماهیت نظام بین الملل و بستر طرای الگو و غیره

مقاله دهم با عنوان (شناخت مبانی فرهنگ اجتماعی ایران در تدوین الگوی ایرانی ـ اسلامی پیشرفت) نوشته جلال راعی که این مقاله تلاش دارد با بررسی مؤلفه های فرهنگی اجتماعی و با تلفیق دو روش توصیفی ـ تحلیلی در مطالعات علوم انسانی و تحلیل ثانویه در پژوهش های به عمل آمده به تبیین مبانی فرهنگی اجتماعی ایرانیان بپردازد.

این مقاله با معرفی سه موجودیت ایرانیت، اسلامیت و غربیت سعی دارد این سه عنصر را به عنوان نقطه تعادل و توازن اجتماعی نشان دهد. در پایان این نتیجه می شود که هرگاه توازن این سه موجودیت برقرار شود  تعادل اجتماعی فرهنگی را به دنبال داشته و می تواند پیشران راهبردی برای اجرای الگوی پیشرفت ایرانی ـ اسلامی باشد.

مقاله یازدهم با عنوان (مبانی انسان شناختی وحیانی نظریه پیشرفت با رویکردی عرفانی) نوشته محمد جواد رودگر می باشد. در این مقاله فریضه کمال گرایی حداکثری در پیشرفت مبتنی بر مبانی وحیانی با رویکرد عرفانی که تنها مکتب اسلام ناب محمدی (ص) عهده دار آن است را اثبات و تبیین شده است. در معارف قرآنی و معالم عرفانی برگرفته از آن، مبانی پیشرفت اسلامی عبارت است از: انسان مظهر و آیینه خداست. 2ـ انسان موجودی مختار و تکامل پذیر در اثر آگاهی و معرفت، ایمان و اخلاص، عقل و عشق است و غیره.

مقاله دوازدهم با عنوان (جامعه مطلوب در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت) نوشته مصطفی سلیمی فر و سید محمد موسی مطلبی در پی شناخت اهدف پیشرفت در نظام اسلامی است که بر اساس آیات کریمه قرآن و روایات اهل بیت معصومین (ع) و بررسی برخی منابع در این زمینه انجام شده است؛ جامعه مورد نظر یا جامعه پیشرفته در این پژوهش جامعه طیبه نامیده می شود یکی از مهم ترین اهداف جامعه طیبه، علم و آگاهی است و تأمین زندگی فردی، آسایش جسمانی و سکینه و آرامش از مهم ترین اهدف می باشد.

مقاله سیزدهم با عنوان (گستره دین و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت) نوشته حمید رضا شاکرین در پی آن است تا به اختصار یکی از مبانی گستره شناسی دین را بازکاود، این دسته از مبانی درجه اعتبار، توانایی و ظرفیت دین الهی برای پیشرفت و تمدن سازی و میزان پاسخگویی آن به نیازهای بشر در این عرصه را روشن می سازد.

مقاله چهاردهم با عنوان (تمدن اسلامی ایرانی در بستر الگوی بومی پیشرفت؛ بایسته های احیاء و عملیاتی سازی) نوشته محمود رضا صنم زاده می باشد. از یافته های این مقاله ارائه ی راهکارهای داخلی احیای تمدن ایرانی اسلامی در قالب مواردی چون: بازتعریف هویت ملی، یافتن راهی میان سنت و تجدد، نهضت علمی آموزشی و راهکارهای خارجی احیای تمدن ایرانی اسلامی در قالب گزاره های ذیل است: رهگیری ایده های نوین در سیاست خارجی، تعیین گستره سیاست خارجی و امنیتی و بازتعریف منافع ملی.

مقاله پانردهم با عنوان (دانشگاه حکمت بنیان و قلب الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت) نوشته مهدی فاتح زاده و محمد حسین تقوی می باشد. در این مقاله به اختصار به نقد نوع نگرش متفکرانی همچون افلاطون، آگوستین، تامس مور، فرانسیس بیکن و فارابی درمورد ترسیم فضای آرمان شهر و معماری فکری آنها پرداخته و معماری دیگری را تبیین کرده است لازمه نهادینه شدن این معماری در سراسر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، تحول در نهاد دانشگاه است.

لذا دانشگاه  حکمت بنیان که مأموریت اصلی آن تربیت انسان های حکیم توسط مراکز حکمت بنیان  و در جهت خلق، نشر و تعالی علم و فناوری و نهایتاً توسعه حکت است در قلب این الگو جای دارد. از این رو در این مقاله مفهوم فرهنگ علم و فناوری به شکلی اجمالی، تبیین شده و با طرح الگوی توسعه حکمت، الگوی ستادی و محتوایی دانشگاه حکمت بنیان پیشنهاد گردیده است.

مقاله شانزدهم با عنوان (مبانی کلامی پیشرفت) نوشته محمد حسن قدردان قراملکی می باشد.این مقاله در تبیین مبانی کلامی پیشرفت، پنج مبنای مهم آن را مورد تحلیل قرار داده است که مبنای اول مبنای معرفت شناختی است که در آن خاطر نشان می شود که پیشرفت با نظریه همبستگی دین و دنیا و نه عکس آن سازگار است.

دومین مبنا مبنای هستی شناختی است که در آن تأکید شده که با توجه به نگاه خاص جهان بینی دینی به هستی مانند اعتقاد به مالکیت خدا، امین بودن انسان، تدبیر جهان با نظام علیت و عوامل معنوی، پیشرفت دینی متفاوت با پیشرفت غیر دینی خواهد بود. انسان شناختی مبنای سوم است که در آن با توجه به ارتباط بلکه وابستگی انسان به اقتصاد و پیشرفت در ساحت های چون عقل و دین، کرامت انسانی و مسئولیت پذیری  ضرورت پیشرفت اثبات می شود.

ضرورت عملیاتی نمودن نظریه پیشرفت و توسعه مستفاد از نصوص دینی با عناوین مختلف مثل دعوت دین به عمران و فعالیت اقتصادی، ارج نهادن به عامل کار و کارگر است که مبنای چهارم را تشکیل می دهد. پنجمین مبنا مبنای سیاسی و اجتماعی است که ضرورت توجه به انواع حقوق مردم در عرصه سیاست و حکومت مانند: تعیین حاکم، اداره کشور، نظارت، آزادی های سیاسی و اجتماعی،ضرورت نظریه پیشرفت بارویکرد دینی را ایجاد می کند.

مقاله هفدهم با عنوان (سرمایه سازمانی، رویکردی نوین در مدیریت اسلامی با تأکید بر تعالیم قرآن کریم) نوشته حسین محمدی می باشد.در این مقاله با مروری بر سرمایه سازمانی و ذکر شاخص هایی برای سرمایه سازمانی تلاش می شود تا با تأکید بر تعالیم قرآن کریم جنبه هایی از سرمایه سازمانی به همراه زیر شاخص های سرمایه سازمانی مورد تأکید قرار گرفته و نقش و اهمیت این سرمایه در موفقیت و رسیدن به اهداف سازمان مورد بررسی قرار گیرد.

سرمایه سازمانی مجموعه ای از سرمایه ها و دارایی های غیر ملموس یک سازمان است که طیف گسترده ای از سرمایه های معنوی ،  سرمایه های انسانی، سرمایه های ارتباطی، سرمایه های اطلاعاتی و نظایر آن را تشکیل داده و رسیدن به اهداف و رسالت سازمان را تسهیل می نماید.

مقاله هجدهم با عنوان (نگرشی تازه به نظریه توسعه: خود سازمان یابی توسعه (گذار از نظریات نوسازی و وابستگی به نظریه آشوب و خود سازماندهی) نوشته سید ولی موسوی نژاد و حمد الله اکوانی می باشد. در این مقاله با بررسی دو دسته از نظریات ارائه شده در زمینه توسعه (نوسازی و وابستگی) و با مطرح کردن مشکلات آنها به اهمیت یافتن راه حلی دیگر برای توسعه کشورها تأکید می شود.

ایرادهای اصلی نظریه آشوب بر این گونه تئوری ها در زمینه خطی بودن توسعه، بی توجهی به نقش پدیده های کوچک در توسعه و مدل های عمدتاً نخبه محور بودن آنها است. راه حلی که ارائه می  دهد در یکی از مفاهیم اصلی نظریه آشوب (خود سازماندهی) یافته شده استو استدلال می شود توسعه لزوماً بر اساس مدل های نخبه محور حاصل نمی شود بلکه جامعه نیز می تواند با خود سازماندهی و به صورتی نامرئی و بودن یک مدیریت مرکزی به توسعه دست یابد.

مقاله نوزدهم با عنوان (معرفت شناسی توسعه در سه دوره پیشامدرن، مدرن و پسا مدرن) نوشته آمنه میر خوشخو و محمدتقی قزلسفلی می باشد. در این پژوهش سعی شده است با بررسی تحول مفهومی «توسعه» آن را در درون گفتمان های مختلف پیشا مدرن، مدرن و پسا مدرن مورد توجه قرار دهد.

محور دوم با عنوان «پیشرفت و حوزهای معرفتی جهان اسلام» می باشد که مقالات مربوط به این محور عبارت است از: مقاله اول با عنوان (الزامات الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در پرتو قواعد فقهی اقتصادی) نوشته قربان علی درّی نجف آبادی، هادی غفاری و علی یونسی می باشد.

این مقاله با استفاده از عمده ترین قواعد فقهی اقتصادی از جمله قاعده ولایت، قاعده عدالت، قاعده لاحرج، قاعده لاضرر، قاعده نفی سبیل، قاعد اتلاف و تسبیب، قاعده تسلّط، قاعده سوق ، قاعده غرور، قاعده استصلاح، قاعده المؤمنون عند شروطهم، قاعده احترام، و قاعده ملازمه اذن در شئ با اذن در لوازم آن، به تبیین الزامات و شرایطی که یک الگوی ااسلامی ایرانی پیشرفت باید داشته باشد، می پردازد.

مقاله دوم با عنوان(ارائه الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت با تکیه بر آیات و روایات) نوشته امیر حمزه سالارزائی و سمیه اکبری می باشد. پرسش اصلی این است که آیا از منظر اسلام، توسعه همان رشد و نمو است؟  فرضیه و مدعای این مقاله این است که: رابطه توسعه با رشد و نمو عام  و خاص مطلق بوده و از سوی دیگر هندسه توسعه، حجمی و هندسه رشد سطحی می باشد.

مقاله سوم با عنوان (الگوی پیشرفت و تعالی علوی (مفاهیم، مبانی و ارکان پیشرفت در پرتو رهنمود های امام علی علیه السلام) نوشته سعد آبادی، تسلیمی و پور عزت می باشد. این پژوهش بر آن است تا با استفاده از مدل سه شاخگی به بررسی توصیفی ـ تحلیلی اهداف و شاخص های توسعه و تعالی در سه شاخه رفتاری، ساختاری و زمینه ای در پرتو فرمایشات امام علی (ع) بپردازد. در نهایت با تحلیل متون و گردآوری اطلاعات، مدلی از پیشرفت و تعالی منطبق با فرمایشات امام علی (ع) ارائه شده است. استفاده از رهنمودهای امام علی (ع) برای گذار از دوران فقر و عقب ماندگی، نوعی سرمایه معنوی حساب می شود.

محور سوم با عنوان «اصول و ارکان پیشرفت» می باشد که مقالات مربوط به این محور عبارت است از: مقاله اول با عنوان (تحلیل تطبیقی  نا برابری  اجتماعی در نظریات جامعه شناختی غرب و نظریه اسلام) نوشته امینی، میر سپاه و ایمانی می باشد. در ابتنای علوم انسانی اسلامی دو رهیافت قابل اتخاذ است: اول نفی مطلق دستاوردهای کنونی و پایه ریزی پارادایم نوین علمی دوم استفاده علوم موجود ، پالایش و تکیمل آن با بهره گیری از تعالیم اسلام.

این مقاله در صدد است بر مبنای رهیافت دوم و با استفاده از رویکرد مقایسه ای، ارتباط عدالت و قشربندی را در آرای متفکران شاخص غربی بررسی و نظر قرآن و روایات را در این مورد معرفی نماید. اسلام با دو دیدگاه اسلامی و تقنینی نه تنها قشر بندی جامعه را نفی نکرده بلکه با موضع گیری فعال در  خصوص قشربندی های معمول ، نقش الگوی اسلامی قشربندی را در پیشرفت جوامع با محوریت عدالت، تبیین می نماید.

مقاله دوم با عنوان (مؤلفه های ایرانی اسلامی  عدالت در عرصه جهانی) نوشته محمد تقی قزلسفلی وسمیه فرخی می باشد. در مقاله حاضر نوسندگان تلاش خواهند کرد پس از ذکر ضرورت طرح این بحث مهم و بیان نقطه ضعف های نظریه عدالتف الگویی از عدالت را در چارچوب جهان زیست فرهنگی تمدن ایرانی ـ اسلامی در پرتو ضرورت های عصر پرتلاطم کنونی به آزمون بگذارند.

الگوی مورد اشاره وامدار سه مؤلفه تاریخی و نظری است؛ اندیشه و تجربه عدالت ایران شهری  و دو مؤلفه دیگر، عدالت در اندیشه امام علی (ع) و نظریه عدالت خواهی امام خمینی (ره) که در بستر گفتمان انقلاب اسلامی تجلی عملی یافته است. مقاله حاضربه روش توصیفی ـ تحلیلی و در چارچوب نظریه هنجاری انتقادی به نگارش در آمده است.

اطلاعات کتاب

این اثر در دو جلد دارای 1534 صفحه در سال 1392 به چاپ رسیده است؛ مرکز پخش: تهران، خیابان جلال آل احمد ، رو به روی بیمارستان شریعتی می باشد./602/825/م

تهیه و تنظیم: منصوره عاشقی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۹ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۳:۰۶
طلوع افتاب
۰۶:۰۸:۵۳
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۹
غروب آفتاب
۱۹:۵۷:۲۱
اذان مغرب
۲۰:۱۵:۴۳