vasael.ir

کد خبر: ۳۹۵۲
تاریخ انتشار: ۰۷ دی ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۴ - 27 December 2016
درس خارج فقه رسانه استاد رفعتی / جلسه 19

بررسی نکات اجتهادی و قواعد فقهی در فقه رسانه

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ حجت الاسلام والمسلمین رفعتی نائینی در نوزدهمین جلسه درس خارج فقه رسانه گفت: روش فقها در ابواب مختلف فقهی برای اجتهاد یکسان نیست و همین امر در مورد فقه رسانه نیز جریان دارد زیرا برخلاف ابواب عبادات، آیات و روایات اندکی در باب فقه رسانه وجود دارد که می توان بدان تمسک کرد.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین عباس رفعتی، در جلسه نوزدهم درس خارج فقه رسانه که روز شنبه مورخه 20 آذر سال 95 در موسسه فقهی ائمه اطهار علیهم السلام برگزار گردید، به نکات اجتهادی و فقاهتی بحث فقه رسانه پرداخت و گفت: مسائل مبتلی به زیادی داریم که در فقه رسانه باید مورد بحث قرار گیرد و بحثهای مقدماتی ما زیاد شده است علی رغم این که بحث های مقدماتی نیز جایی مورد بررسی قرار نگرفته و بدین صورت بحث نشده است.
ایشان در ادامه به تفاوت قواعد فقهی با علم اصول و فقه پرداخت و گفت: برخی از قواعد مانند قاعده لاضرر در تمامی ابواب جریان دارد که در فقه رسانه نیز وجود دارد مثلاً اگر گفتیم تنظیم قرار داد بین تهیه کننده و بازیگر موجب اضرار به دیگران می شود این قاعده جاری می شود.
این استاد حوزه در پایان گفت: اصول ما به تبع اصول اهل سنت نیست که یک ادله مستقل قرار داده اند، مثلاً اهل سنت اگر اجماع بر خلاف سخن پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم داشته باشند بدان تمسک می کنند و به روایت «لاتجتمع امتی علی الخطاء» استناد می کنند اما ما می گوییم اجماع در صورتی حجت است که کاشف از قول معصوم علیه السلام باشد.


اهم مباحث استاد رفعتی به شرح ذیل می باشد:
خلاصه ای از درس گذشته
یکی از اهداف میانی «بسط و گسترش امور معنوی و عبادی در جامعه» است؛ یعنی گسترش فضای امور معنوی و عبادی از اهداف دیگر است که به تعبیر دیگر می توانیم کلمه نشاط معنوی را نیز به کار ببریم.
منظور ما از این که یکی از اهداف میانی رسانه دینی گسترش فضای معنوی و عبادی در جامعه است این نیست که رسانه تبدیل به مسجد، عبادتگاه و مصلی شود. رسانه مسجد نیست بلکه باید مسجدی پرور باشد. نمی خواهیم رسانه به معبد و مسجد مبدل شود بلکه باید جامعه را به سوی عوامل معنوی سوق دهد.
منظور از امور معنوی اموری است که روحیه تعبد، اخلاص و پرستش خداوند را در آن فعل دارد و به تعبیر دیگر «امور قربی» است که در آن شرط قصد قربت وجود دارد. ما برخی از امور را عبادت و برخی را عبادت نمی دانیم در حالی که این موارد از امور تعبدی و معنوی است و نیاز به قصد قربت دارد. مشکل این است که عبادت را به یک معنای خاصی گرفته ایم که معنی کرنش و پرستش دارد در حالی که معنای عبادت فقط پرستش نیست بلکه عبادت از کلمه عبد به معنای بندگی اخذ شده است.


فلسفه آفرینش و هدف خلقت این است که انسان ها به مرتبه عبودیت برسند.
رسیدن به عبودیت و فضای معنوی ویژه انسان است که رسانه باید اهدافش با اهداف خلقت مطابق باشد و اگر این گونه نباشد از هدف اصلی تاسیس رسانه انحراف پیدا کرده است.
دلیل دیگر اینکه می بینیم خداوند در آیات متعدد از قرآن می فرماید  هدف انبیاء و تعالیم آنها عبادت و پرستش خداوند است. هیچ پیامبری نیامده که نگوید خدا را بپرستید و بگوید من یا دیگری را بپرستید. آیات متعددی در این زمینه داریم که به نمونه هایی از آن اشاره می کنم.
رسانه باید این مأموریت انبیا را انجام دهد و هدف رسانه دینی همان هدفی است که انبیاء داشته اند و آن رسالت به دوش رسانه دینی است.
در بحث فصل پیام می آید که پیام رسانه باید به گونه ای باشد که روحیه تعبد و پرستش و اطاعت از خدا را در جامعه زیاد کند.
کسانی که دین و پرستش ندارند- ولو ادیان غلط- احساس فطری ارتباط با موجودی معنوی و  قدرت بزرگ ندارند، در وجود خودشان احساس خلائی دارند و مشکلات روحی و روانی به سراغشان می آید؛ زیرا پرستش جزئی از وجود انسان است.
کسانی که به سراغ اسطوره ها و قهرمان ها می روند به این علت است که حس تقدیس دارند و شهید مطهری همین مساله را در بعضی از کتبشان آورده اند.
این احساس نیایش و پرستش در طبیعت آدمی قرار دارد و لذا این حس در وجود انسان هست و پیامبران الهی برای تامین همین حس آمده اند تا به بشر یاد بدهند که چه کسی را به چه صورت پرستش نمایند.


بررسی نکات اجتهادی در بحث فقه رسانه
مواردی را در جلسه گذشته به عنوان اهداف میانی رسانه دینی بیان کردیم.
1- تاسیس و مدیریت فرهنگ دینی جامعه
2- امر به معروف و نهی از منکر
3- تاسیس و احیای سنت های حسنه
4- زدودن سنت های سیئه و مقابله با بدعت ها
5- ارتقای علمی جامعه و دانش افزایی
6- ایجاد گسترش فضای معنوی و عبادی
برخی از دوستان پیشنهاد داشتند که ما بحث اهداف را زودتر عرض کنیم و رد شویم تا به مسائل مهم تر در پیام رسانه برسیم و بعد نیز به پیام رسان بپردازیم؛ زیرا احساس می شود که مسائل مبتلی به زیادی داریم که در فقه رسانه باید مورد بحث قرار گیرد و بحثهای مقدماتی ما زیاد شده است علی رغم این که بحث های مقدماتی نیز جایی مورد بررسی قرار نگرفته است و بدین صورت بحث نشده است.
نکته ای که باید بدان توجه داشته باشیم این است که بحث ما خارج فقه است و در ابواب مختلف روش یکسانی ندارد که در سال گذشته بدان اشاره کرده ام.
در درس های خارج فقه عبادات که وارد می شوید یا باید آیه و یا روایت را بررسی کنید و سیره عقلا مبنا نیست. غالباً در بحث عبادات حکم عقل و اجماع ثمری ندارد زیرا مدرکی است و کاشف از قول معصوم و تعبدی نیست.
اما همین فقیه وقتی در بحث ابواب معاملات سیر می کند، به سراغ عقلا و عرف می رود و شاید در این مساله حتی آیه و روایتی نیز وجود نداشته باشد. در بحث مسئولیت مدنی ما آیه و روایت نداریم و سیره عقلاء را در این مورد می بینیم که به عنوان مثال اگر شخصی را از کار محروم کردی ضامن هستی ولی در روایات در این مورد چیزی نمی بینیم.
شارع در مواردی که بنای عقلا را رد کرده است کنار می گذاریم. در این موارد شان بنای عقلا امضایی است و تاسیسی نیست.
زمانی که به مسائل مستحدثه می رسیم نه تنها آیات و روایات کم است بلکه بنای عقلا و اجماع نیز کم داریم زیرا مساله مستحدثه است و لذا شیوه اجتهادی در این قبیل مسائل، تفریع فروع و تطبیق اصول بر این فروع است.
بنابراین در این مسائل ادله عامه را بحث نمی کنیم و اگر بخواهیم چنین کاری انجام دهیم بحث مساله مستحدثه فربه می شود و به همین خاطر این را اصل مسلم می گیریم و در این موارد مانند فقه رسانه از همین روش استفاده می کنیم و با اصول مسلم مشکل را حل می کنیم.
مجبوریم شیوه بحثمان نه به سبک ابواب معاملات و نه به سبک ابواب عبادات باشد ولی اگر آیه و روایتی دیدیم قطعاً از آن استفاده خواهیم کرد.
من این بحث را به عنوان مقدمه عرض کردم تا این تفاوت را لحاظ کنیم.


سوال: به نظرم بحث روش شناسی نیاز به جلسه مستقلی دارد که مقصود روش اجتهادی است.
پاسخ: این جزء سرفصل های ماست اگر آقایان آمادگی داشته باشند و مد نظر شما روش القای پیام باشد.
این بحث را به صورت مستقل بحث نمی کنند ولی یادگیری اصول فقه برای همین است. در علم اصول وقتی دلیل فقاهتی هست بدان مراجعه می کنند بعد به سراغ دلیل اجتهادی و بعد هم به سراغ اصل می روند.
این تقدم و تأخر در خود روش های بحثی که در ابواب مختلف فقه وجود دارد به طلبه برای یادگیری کمک می کند.
اگر مقصود شما از قواعد فقه همان قواعد فقه مصطلح باشد باید از همان قواعد استفاده کرد و خود این قواعد نیز در همه ابواب جریان و سریان ندارد.
برخی از قواعد مانند قاعده لاضرر در تمامی ابواب جریان دارد که در فقه رسانه نیز وجود دارد. اگر گفتیم تنظیم قرار داد بین تهیه کننده و بازیگر موجب اضرار به دیگران می شود این قاعده جاری می شود.
برخی قواعد اختصاص به بابی دارند که در سایر ابواب نیست. برخی از این قواعد مانند قاعده فراغ و تجاوز محدود هستند و در باب صلاة فقط وجود دارند.
برخی قواعد مانند قاعده نفی سبیل در برخی از ابواب می آید که در همین فقه رسانه از آن استفاده کردیم که تسلط بیگانگان و کفار اگر باشد این قاعده را اجرا می کنیم نه این که قواعد فقه ما جدا باشد.
برخی آقایان قواعد فقه را تقسیم کرده اند، مثلاً برخی قواعد در باب عبادات به کار برده می شود و برخی در امور قضائی کاربرد دارد مانند قاعده بینه و یمین که جزء قواعد قضا هستند. شهادت دو رکن دارد که در دادگاه به کار می رود.
قاعده ای مانند «ید، صحت و ضمان» جزء قواعد مدنی است و یک سری موارد جزائی است.
بر این منظر می توان در پایان بحث فقه رسانه قواعد کاربردی را احصا کرد و این مجموعه را تفکیک کرد.


سوال: می توان بر این اساس و طبق اسلوب قواعد جدیدی جعل کرد؟
پاسخ: اگر به معنای قاعده و تفاوت آن با اصول و فقه توجه کنیم، آن وقت می فهمیم که می توان قاعده جدید به دست آورد یا خیر.
می توانیم در فقه رسانه احکام فقهی مربوط به رسانه را استخراج کنیم اما تدوین و تاسیس یک قاعده که مختص به رسانه باشد شاید تا ده سال دیگر نیز امکان پذیر نباشد.


سوال: شما تفاوت قاعده فقهی را با اصول و فقه چه می دانید؟
بحث هایی که در اصول می شود در استنباط حکم فقهی و شرعی دخالت دارد یعنی کبرای قیاس استنباط حکم شرعی قرار می گیرد و خود فقه نیز حکم شرعی است مانند حرام بودن غیبت و تهمت که احکام فرعی و جزئی مکلف است. این وسط قواعد فقهی داریم که به فقه و اصول نزدیک است ولی جزء هیچ یک نیست و به همین خاطر در هیچ یک از این دو علم از آن بحث نمی شود. اگر می بینید که در رسائل یا کفایه چند قاعده فقهی بحث می شود از باب درخواست شاگردانشان بوده است که این بحث را مطرح کرده اند ولی می گویند جزء مسائل علم اصول نیست. به همین جهت یکی از خلاءهای مباحث علمی حوزه بحث قواعد فقه است که به صورت مستقل بحث نشده است و بعضاً 9 جلد قواعد فقه نوشته اند اما غالباً به صورت درس مستقلی بحث نمی شود.
قاعده لاضرر از این باب که بسیار کاربرد و اهمیت دارد در کتاب وسائل آمده است مانند بحث فقه رسانه ما که به اصول عامه تمسک می کنیم و از باب مسلم بودن از کنار آن رد می شویم و می خواهیم آن عام را در بحث خودمان تطبیق دهیم.
این بحث باید در سطوح عالی درس های حوزه و هم در مباحث خارج مورد بحث قرار گیرد تا تفاوت آن مشخص شود.
قواعد فقه یک سری فرمول های کلی است که از آن احکام مختلف تطبیق می شود. به تعبیر دیگر قواعد فقه یک حکم فقهی کلی است.
گاهی می گوییم فروختن قرآن به کافر حرام است که حکمی فقهی است  و از تطبیق قاعده کلی «نفی سبیل» استنباط می شود. اگر هر معامله ای منجر شود که کافر بر مسلمان سلطه پیدا کند حرام و فاسد است.
اگر مرحوم امام با کاپیتولاسیون مخالفت می کند و می گوید حرام است آن قاعده کلی نفی سبیل را با این حکم تطبیق می دهد و حکم به حرمت می کند.
اگر میرزای شیرازی به حرمت توتون و تنباکو در آن عصر حکم می کند به جهت همین قاعده فقهی است و الا که اصل حکم استعمال توتون این نبوده است بلکه به سبب سلطه کفار این حکم را بیان می کنند و  مانند محاربه با امام زمان (عج) می دانند.
پس قاعده فقهی شباهت با فقه دارد زیرا هر دو حکم فقهی هستند اما تفاوت این است که قاعده حکم کلی است و فقه در صدد بیان جزئیات است.
قاعده فقهیه تشابهی با اصول دارد و آن فرمول و قاعده بودن هر دوتاست. در اصول به آن اصل می گوییم و در قاعده فقهی بدان قاعده می گوییم. تفاوت این است که در اصول بر اساس آن قاعده که نامش را اصل گذاشتیم حکم می شود مثلاً می گوییم بر اساس این اماره حکم به وجوب می کنیم اما در قواعد فقهی بر اساس آن حکم نمی کنیم و بلکه مصادیق آن را بیان می کنیم که ممکن است از مسائل گذشته و یا از مسائل مستحدثه باشد.
پس تطبیق غیر از استنباط است و باید حکم کلی را شناخت.
بنابراین در بحث فقه رسانه اگر منظورتان این است که از این روش ها بهره ببریم همین طور است.
در این موارد استفاده از اجماع نداریم و باید بدانیم که اجماع ساختنی نیست بلکه تحصیلی است.
اصول ما به تبع اصول اهل سنت نیست که یک ادله مستقل قرار داده اند. مثلاً اهل سنت اگر اجماع بر خلاف سخن پیامبر صلی الله علیه و اله وسلم داشته باشند بدان تمسک می کنند و به روایت «لاتجتمع امتی علی الخطاء» استناد می کنند اما ما می گوییم اجماع در صورتی حجت است که کاشف از قول معصوم علیه السلام باشد.
سوال: آیا تطبیق مصادیق فقط بحث فقهی است یا بحث اصولی است؟
پاسخ: استفاده از اصول کار فقیه است اما استفاده از قواعد فقهی هم برای فقیه و هم غیر فقیه کاربرد دارد. کسی که در این موضوع خبره است و تشخیص می دهد تطبیق می دهد و بر اوست که به این عمل کند.
یکی دیگر از اهداف رسانه دینی بصیرت افزایی سیاسی اجتماعی است تا جامعه را سیاسی بپرواند تا دچار انحراف نشود.
هدف دیگر تبیین و پیگیری تحقق اصول و مبانی و تشکیل حکومت اسلامی است که در جلسات آتی بدان خواهیم پرداخت./926/902/ص
تقریر: محسن جوادی صدر

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۹ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۶:۲۳
طلوع افتاب
۰۶:۱۸:۴۸
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۲۵
غروب آفتاب
۱۹:۴۹:۲۲
اذان مغرب
۲۰:۰۷:۱۷