vasael.ir

کد خبر: ۳۹۲۳
تاریخ انتشار: ۰۱ دی ۱۳۹۵ - ۱۷:۱۷ - 21 December 2016
در شانزدهمین جلسه درس خارج آیت‌الله نوری‌همدانی مطرح شد:

حبس یک معنای عام دارد

پایگاه اطلاع رسانی وسائل_حضرت آیت‌الله نوری همدانی در جلسه شانزدهم درس خارج فقه وقف در ادامه بررسی موارد وقف به تبیین مساله حبس، سکنی، رقبی و عمری پرداخت.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حضرت آیت‌الله حسین نوری‌همدانی در جلسه شانزدهم درس خارج فقه خود که در تاریخ 5 آبان 95 برگزار شد، در ادامه بررسی بحث وقف، به تبیین حبس، سکنی، رقبی و عمری پرداخت و در ادامه نظر برخی از علما را نیز ذکر کرد.
وی در ادامه ی این مساله با بیان وجود تردید بین وقف و حبس ابراز داشت: بهتر این است که ما اول بحث حبس و سکنی و رقبی و عمری را مطرح کنیم زیرا در بسیاری از موارد بحث منتهی می شود به اینکه وقف است یا سکنی و رقبی و عمری.
این استاد درس خارج حوزه علمیه قم ثمره عقود را گاهی تملیک عین دانست و گاهی تملیک منفعت و در ادامه افزود: ما در بحث سکنی و رقبی و عمری تملیک انتفاع است نه تملیک منفعت.
آیت‌الله نوری‌همدانی در ادامه پس از ذکر عبارت صاحب شرایع خاطر نشان کرد: خلاصه ی کلام این است که حبس یک معنای عامی دارد حبس یعنی اینکه یک مالی را ما ثابت و پابرجا بکنیم که دیگران حق تصرف و تملک نداشته باشند و یا مثل وقف خودمان نیز حق تصرف و تملک نداشته باشیم.


مشروح تقریرات این درس در ادامه آمده است؛
حبس،سکنی، رقبی، عمری
در کتاب الوقف در بعضی موارد تردید بوجود می آید که وقف است یا حبس لذا بهتر این است که ما اول بحث حبس و سکنی و رقبی و عمری را مطرح کنیم زیرا در بسیاری از موارد بحث منتهی می شود به اینکه وقف است یا سکنی و رقبی و عمری.
محقق در شرایع بعد از اینکه در وقف بحث کرده فرموده:"کتاب السکنى و الحبس، و هی عقد یفتقر إلى الإیجاب و القبول و القبض"، خلاصه اینکه ما باید عقود را کاملا بشناسیم، گاهی در عقود تملیک عین صورت می گیرد مثل بیع که تملیک به عوض است و مثل ما نحن فیه که وقف تملیک عین به غیر عوض است و هر دو عقد لازم هستند و اصل در عقود لزوم است إلا ما خرج بالدلیل، اما برخی از عقود تملیک منفعت هستند یعنی عین در ملک مالک باقی است مثل اجاره که تملیک منفعت می باشد و این نیز گاهی تملیک منفعت به عوض است مثل همین اجاره و گاهی تملیک منفعت بلاعوض است مثل هبه کردن منفعت خانه به دیگری و این هم معلوم است که همیشه منفعت تابع عین است یعنی هر کسی که مالک عین است مالک منافع آن نیز می باشد.
اما در بحث سکنی و رقبی و عمری تملیک انتفاع است نه تملیک منفعت مثلا کسی که اجاره داده منفعت را از ملک خودش به ملک دیگری منتقل کرده اما کسی که عاریه داده هم مالک عین و هم مالک منفعت می باشد و فقط به دیگری حق داده که استیفاء کند که به این تملیک انتفاع گفته می شود لذا در اجاره اگر غاصبی غصب کند مستأجر ضامن است اما در عاریه اگر غصب شود معیر یعنی صاحب مال ضامن است نه مستعیر یعنی کسی که عاریه گرفته است و اما در سکنی و رقبی و عمری نیز مثل عاریه شخص مالک انتفاع است نه مالک منفعت مثلا شما مالک خانه و منفعت آن هستید اما آن شخصی که خانه را به عنوان سکنی به او واگذار کردید فقط حق انتفاع دارد یعنی فقط مالک انتفاع می باشد البته با هر شرایطی که سکنی منعقد شود بالاخره طبق "المومنون عند شروطهم" از عقود لازم می باشد، و اما مثلا اگر مالک گفت تا وقتی من زنده هستم و یا تا وقتی که تو زنده هستی در خانه ساکن باشد این می شود عمری که در صورت اول با فوت مالک خانه به ورثه اش بر می گردد و در صورت دوم با فوت کسی که خانه به عنوان عمری در اختیارش گذاشته شده خانه به ورثه مالک اول بر می گردد، و اما رقبی نیز همینطور است که عینی برای مدت مشخصی در اختیار دیگری قرار داده شده که در اینجا نیز تا پایان مدت آن شخص حق استیفاء و انتفاع از عین را دارد.
عبارت شرایع این است:«کتاب السکنى و الحبس، و هی عقد یفتقر إلى الإیجاب و القبول و القبض و فائدتها التسلیط على استیفاء المنفعة مع بقاء الملک على مالکه و تختلف علیها الأسماء بحسب اختلاف الإضافة فإذا اقترنت بالعمر قیل عمرى و بالإسکان قیل سکنى و بالمدة قیل رقبى إما من الارتقاب أو من رقبة الملک»[1] .
خلاصه ی کلام این است که حبس یک معنای عامی دارد حبس یعنی اینکه یک مالی را ما ثابت و پابرجا بکنیم که دیگران حق تصرف و تملک نداشته باشند و یا مثل وقف خودمان نیز حق تصرف و تملک نداشته باشیم علی أیِّ حال حبس یک معنای عامی دارد که افراد آن وقف و سکنی و رقبی و عمری می باشند.
صاحب وسائل نیز بعد از ذکر احکام وقف به سراغ سکنی و حبس رفته و فرموده:"کتاب السکنی والحبیس"، چند خبر از این کتاب را می خوانیم، خبر اول این خبر است:﴿محمد بن علی بن الحسین باسناده عن محمد بن أبی عمیر، عن أبان بن عثمان عن عبد الرحمن بن أبی عبد الله علیه السلام، عن حمران قال: سألته عن السکنى والعمرى فقال: الناس فیه عند شروطهم إن کان شرط حیاته فهی حیاته، وإن کان لعقبه فهو لعقبه کما شرط حتى یفنوا ثم یرد إلى صاحب الدار﴾[2] .
سند حدیث: شیخ صدوق از طبقه 10 است و این خبر را از کتاب محمد بن أبی عمیر گرفته است که از ثقات بسیار مهم طبقه 5 می باشد، أبان بن عثمان بسیار جلیل القدر و خوب است منتهی در برخی کتب ذکر شده که او از کیسانیه می باشد ولی آیت الله خوئی در معجم رجال حدیث منکر این مطلب می باشد، کیسانیه افرادی هستند که قائلند محمد بن حنفیه بعد از امام حسین علیه السلام امام می باشد علی أیِّ حال شکی نیست که ثقه می باشد، عبد الرحمن بن أبی عبدالله از طبقه 5 و ثقه می باشد، حمران برادر زراره است و بسیار جلیل القدر است، بنابراین حدیث سنداً صحیح می باشد.
خبر دوم این خبر است:﴿وعن ابن أبی عمیر، عن الحسن بن نعیم، عن أبی الحسن موسى بن جعفر علیهما السلام قال: سألته عن رجل جعل سکنى داره لرجل أیام حیاته أو له ولعقبه من بعده، قال: هی له ولعقبه کما شرط الحدیث﴾[3] .
اخبار دیگری نیز در این رابطه وجود دارد که بعدا خواهیم خواند.
بقیه بحث بماند برای روز شنبه إن شاء الله تعالی... .
 

پی‌نوشت
[1] شرایع، محقق حلی، ج2، ص177.
[2] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج13، ص325، کتاب السکنی والحبیس، باب2، حدیث1.
[3] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج13، ص325، کتاب السکنی والحبیس، باب2، حدیث2.
326/907/ع

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۱۹:۵۴
طلوع افتاب
۰۵:۵۹:۵۰
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۳۶
غروب آفتاب
۲۰:۰۶:۳۲
اذان مغرب
۲۰:۲۵:۲۷