vasael.ir

کد خبر: ۳۹۰۴
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۶ - 20 December 2016
خارج فقه امر به معروف/استاد الهی خراسانی/ جلسه 8

کاربست واژه معروف و منکر در کتب فقهای امامیه

پایگاه اطلاع رسانی وسائل - حجت الاسلام و المسلمین مجتبی الهی خراسانی در بررسی مفهوم شناسی امر به معروف و نهی ازمنکر، برخلاف سیره مرسوم در فقه ،به بررسی مفهومی دو واژه معروف و منکر به شکل مقارن از منظر اهل سنت و امامیه پرداخت و در این جلسه دیدگاه امامیه را مطرح کرد.

به گزارش سرویس مکتب دفاعی پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین محتبی الهی خراسانی، استاد خارج فقه حوزه علمیه خراسان در هشتمین جلسه درس خارج فقه تربیتی ،حکومتی امربه معروف ونهی از منکر به تبیین بحث «مفهوم شناسی دو واژه معروف و منکردر دیدگاه امامیه» پرداخت.

 خلاصه درس گذشته

حجت الاسلام والمسلمین الهی خراسانی به دیدگاه اهل سنت در معنای معروف و منکر اشاره کرد و مجموعه ای از اقوال اهل لغت و فقهاء و مفسرین اهل سنت را ارائه کرد.

خلاصه درس امروز

حجت الاسلام والمسلمین الهی خراسانی  در ابتدای جلسه اشاره ای بر علت مقدم داشتن مفهوم شناسی دو واژه معروف و منکر داشت .

وی در این درس تعریف چند تن از فقهاء و مفسرین امامیه را نسبت به مفهوم معروف و منکر ارائه و تبیین کرد.

تقریر درس در ذیل تقدیم شما خواننده گرامی می شود.

 

 بسم الله الرّحمن الرّحیم

در جلسه قبل گفته شد که در مفهوم شناسی بین این واژه ها بهتر است ابتدا دو واژه معروف و منکر و سپس دو واژه امر و نهی تبیین گردد.

 

اقوال و نظرات امامیه :

عمده تعریفات را در کتب تفسیری مخصوصا آیات الاحکام و در کتب فقهی می توان به دست آورد:

 

1-قطب الدین راوندی در فقه القرآن :

والمعروف الحق وسمی به لانه یعرف صحته وسمی المنکر منکرا لانه لایمکن معرفة صحته بل ینکر 

چند نکته:1-مقصود از حق در تعریف جمع بین سمع و عقل است

           2-کلمه«الحق»قید توضیحی در کلام می باشد نه قید احترازی

 

2-علامه حلی در منتهی المطلب و تحریر:

والمعروف هو الفعل الحسن المختص بوصف زائد علی حسنه اذا عرف فاعله ذلک اودل علیه والمنکر کل فعل قبیح عرف فاعله قبحه او دل علیه

      البته جناب علامه در منتهی المطلب حسن وقبح راتعریف نموده اند به اینکه :والحسن هو ما للقادر علیه المتمکن من العلم بحاله ان یفعله وایضا ما لم یکن علی صفة توثر فی استحقاق الذم ،والقبح هو الذی لیس للمتمکن منه و من العلم بقبحه لیس له ان یفعله او الذی علی صفة لها تاثیر فی استحقاق الذم ،والحسن شامل للواجب و الندب و المباح والمکروه .....

وطبق بیان علامه قبح فقط شامل حرام می باشد و ممکن است جناب علامه این نتیجه گیری را بر اساس تعاریفی که از اهل سنت نقل شد اقتباس کرده باشند

 

3-فاضل مقداد در کنز العمال:

المعروف الفعل الحسن ،المشتمل علی صفة راحجة و المنکر الفعل القبح

 

4-شهید ثانی در مسالک الافهام :

«جناب شهید دقیقا همان تعریفی را که علامه ارائه نموده اند ذکر می کند و می گویند»:والمعروف هو الفعل الحسن المختص بوصف زائد علی حسنه اذا عرف فاعله ذلک اودل علیه والمنکر کل فعل قبیح عرف فاعله قبحه او دل علیه ...

   نکته دارای اهمیت مطلبی است که جناب شهید در حاشیه بیان نموده اند:

 المراد بالفعل الحسن هنا الجائز بالمعنى الأعم، الشامل للواجب و المندوب و المباح و المکروه. و قد عرّفوه بأنّه ما للقادر علیه المتمکّن من العلم بحاله أن یفعله، أو ما لم یکن على صفة تؤثر فی استحقاق الذمّ. و یقابله القبیح.

و خرج بقوله: «اختصّ بوصف زائد على حسنه» المباح، فإنّه لا یختصّ بوصف زائد. و لا بدّ من إخراج المکروه أیضا، لأنّه لیس بمعروف، مع دخوله فی تعریفی الحسن، بل قد صرّحوا بدخوله فیه، و أنّه یقابل القبیح خاصة، و المراد به الحرام. و فی خروج المکروه بالوصف الزائد نظر، لأنّه لم یشترط فی الوصف کونه راجحا، و لا شکّ أنّ الوصف المرجوح یطلق علیه اسم الوصف الزائد على الحسن. و کأنّه لمّا أخرج المباح من المعروف اقتضى خروج المکروه بطریق أولى، لکن هذا القدر لا یکفی فی صحّة التعریف.

و قوله: «إذا عرف فاعله ذلک، أو دلّ علیه» قید للمعروف من حیث یؤمر به، لا له فی حدّ ذاته، لأنّ العلم به غیر شرط فی کونه حسنا و معروفا. و قد یطلق الحسن على ما له مدخل فی استحقاق المدح، فیتناول الواجب و المندوب خاصة.

و کأنّ إرادة هذا المعنى هنا أولى، لیتحقق خروج المکروه. و لا یجوز أن یرید المصنّف‌ هذا المعنى، و إلّا لاستغنى عن زیادة القیود فی التعریف.

قوله: «و المنکر کلّ فعل قبیح عرف فاعله قبحه، أو دلّ علیه».المراد بالقبیح الحرام کما مرّ. و تعریفه ما لیس للعالم بحاله القادر علیه أن یفعله، أو الذی على صفة یؤثر فی استحقاق الذمّ. و على هذا فالمکروه خارج من القسمین، فلا یتحقق النهی عنه و لا الأمر به، و کان ینبغی إدراجه فی النهی، فإنّ النهی عنه مستحب، کالأمر بالمندوب، کما صنع بعض الأصحاب. و الظاهر أنّ سبب إهماله عدم دخوله فی اللفظین- أعنی المعروف و المنکر- و اشتهار استعمال العنوان بهذین اللفظین. و یمکن دخوله فی المندوب باعتبار استحباب ترکه، فاذا کان ترکه مندوبا تعلّق الأمر به. و هذا هو الأولى.

 

دو نکته در شرح  شهید:

   1-معروف شامل مباح و مکروه نمی شود چراکه در تعریف قید« بوصف زائد» آورده شده است که بیانگر حسن و مصلحتی زائد بر مباح بودن می باشد ودر مکروه به هیچ وجه این حسن وجود ندارد

  2-منکر شامل مکروه نمی شود زیرا قبح و قبیح بودن شامل حرمت می شود و کراهت را در بر نمی گیرد

 

5-علامه مجلسی در مرآة العقول :

ثم إن المعروف کل أمر حسن یجد العقل السلیم حسنه و یأمر الله به لذلک و المنکر کل ما لا ترضیه العقول السلیمة، فعلى هذا أشرف المعروفات و أعظمها ولایة الحق و طاعته، و أفظع المنکرات إنکار إمام الحق و مخالفته و اختیار غیره علیه‏

 

6-مرحوم طبرسی در مجمع البیان:

المعروف هو العدل الذی لا یجوز أن ینکر و لا حیف فیه و لا جور و الحضور وجود الشی‏ء بحیث یمکن أن یدرک و الحق هو الفعل الذی لا یجوز إنکاره و قیل هو ما علم صحته سواء کان قولا أو فعلا أو اعتقادا و هو مصدر حق یحق حقا.

 

7-ملا صالح مازندرانی در الاصول و الروضة فی شرح الکافی:

 و المعروف کلّ ما یستحسنه الشرع و لا ینکره العقل و قد فسّر هاهنا بالقرض و إغاثة الملهوف و صدقة التطوّع و غیر ذلک‏

نکته :همه علماء در پی این هستند که بگویند معروف واجب و مستحب است و منکر حرام و مکروه ولی طبق تعریفاتی که آورده اند به مشکل برخورده اند ودر پی آنند که با الحاق کردن مطلب دیگری این مطلب را اثبات کنند .

استاد سطح عالی حوزه علمیه خراسان فرمود در جلسه بعد به نقل و نقد تعریف کلام صاحب جواهر و سایر فقهاء امامیه می پردازیم.

 

120/905/د

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۶ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۶:۵۵
طلوع افتاب
۰۶:۱۱:۳۹
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۴۰
غروب آفتاب
۱۹:۵۴:۵۸
اذان مغرب
۲۰:۱۳:۱۱