vasael.ir

کد خبر: ۳۸۷۴
تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۳۹۵ - ۰۸:۵۲ - 08 January 2017
معرفی کتاب؛

جستاری در هنر دینی

پایگاه اطلاع‌رسانی وسائل ـ امروزه هنر دینی و بررسی مسئله هنر و هنرمند، امری ظریف و بسیار دقیق است که مرزهای دشواری نیز در شناخت این امور وجود دارد. این درحالی است که در میان تراث فقیهان، از این مسئله کمتر سخن به میان آمده است، در همین راستا کتاب «جستاری در هنر دینی» اثر محمدشریف امامی از معدود کتب منتشره ای است که به «هنر دینی» نگاهی نو دارد.

به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه اطلاع رسانی وسائل؛ کتاب «جستاری در هنر دینی» به قلم محمدشریف احمدی، در سال 1384، توسط مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیمای قم منتشر گردیده است.  بررسی مسئله هنر و هنرمند، امری ظریف و بسیار دقیق است که مرزهای دشواری نیز در شناخت این امور وجود دارد. بی توجهی به این مرزها، در واقع به بی راهه رفتن است. برخی بر این باورند که هنر؛ یعنی آنچه بر پایه تخیل آزاد انسان شکل می گیرد و متعهد؛ یعنی زنجیر شده. اساسا بحث تعهد و مسئولیت هنرمند، بیش از هر چیز به انسانیت او مربوط می شود؛ زیرا هر چند انسان در برابر طبیعت و همه هستی، متعهد است، مسئولیت بزرگ او در برابر انسان هاست. بنابراین، هنرمند هم در زمینه قالب و نوع هنر خویش و هم در برابر محتوا تعهد دارد.


توصیف کتاب
نگارنده در این کتاب کوشیده است با پیمودن گام هاى نخستین، افکار خود را در بیان هنر دینى توشه برنامه سازان نماید. محورهای پژوهش عبارتند از: مفهوم لغوی و اصطلاحی هنر، ماهیت هنر، هنر و ارزش ها، هنر و سانسور، هنر دینی و غیردینی، صورت و محتوا در هنر دینی، قالب و محتوا در هنر دینی، رابطه قالب و محتوا در هنر دینی، رمز و نماد در هنر دینی، پیام در هنر دینی، عقلانی یا احساسی بودن هنر، احساسی یا فوق احساسی بودن زیبایی، اسلام و زیبایی، معنای عرفان، نقش هنر در سلوک عرفانی و هنر و فلسفه.
نویسنده معتقد است، محصول هنر دینی باید نمودار خلاقیت هنری، دارای مضمون عالی، تعالی بخش، پیش برنده و فضیلت ساز باشد. ازاین رو، واژه هنر متعهد، را واژه درستی می داند و می گوید: هنر دینی تنها آن نیست که یک داستان دینی را به تصویر کشید یا یک مقوله دینی را در قالب های هنری عرضه کرد، بلکه هنر دینی آن است که بتوان با نشر آموزه هایی که همه ادیان الهی و بیش از همه، دین اسلام به بقای آنها همت گماشته اند، آنها را جاودانه ساخت. هنر دینی، عدالت را در جامعه به صورت یک ارزش معرفی می کند؛ اگر چه هیچ اسمی از دین و هیچ آیه و روایتی در برنامه یا نمادی از دین به صراحت در آن باشد. آنچه در هنر دینی بیش از همه به آن توجه می شود، این است که باید کوشید هنر در خدمت شهوت، خشونت، ابتذال و استحاله هویت انسان و جامعه نباشد، بدین ترتیب، هنر دینی، موهبتی الهی بوده و آرمان گرا و روایت گر شیدایی حق است.

فصل اول: هنر
فصل اول این کتاب شامل مباحث زیر می باشد:
1. معنای لغوی هنر
2. مفهوم اصطلاحی هنر
3. تعریف هنر
4. ماهیت هنر
5. هنر و ارزش ها
6. هنر و سانسور
نگارنده در بحث هنر و سانسور نوشته است، یکى از مباحث مطرح در عرصه هنر و به ویژه هنر دینى این است که اگر هنر دینى، چارچوب ها و بایدها و نبایدهاى خودش را دارد، چنانچه بخواهیم مروّج هنر دینى باشیم، در برابر دیگر هنرها و هنرهاى غیردینى باید چگونه عمل کنیم؟ آیا مى توان هنر غیردینى را با سانسورها و تعیین ضوابط و چارچوب ها به هنر دینى تبدیل کرد؟ اگر پاسخ منفى است که بى گمان، چنین است، در برابر این هنرها چه رویکردى باید داشت؟ آیا چون اینها هنرند، باید از قید و بند ضوابط و ارزش ها رها باشند و خود ضوابط، ارزش هایى را پدید آورند؟
در جوامع غربى و مادى که مکتب اومانیسم و خود محورى، مکتب حاکم و برتر است، سانسور کردنِ هنر معنى ندارد؛ زیرا ارزش ثابتى وجود ندارد و فرهنگ جامعه که رکن اصلى آن هنر است، ارزش ها و ضد ارزش ها را مى سازد. در جامعه دینى که خدامحورى باید حاکم باشد، ارزش ها و ضد ارزش ها ثابتند و آنچه ما را به خدا نزدیک مى کند، از نظر خلقیات و صفات، ارزش و خلاف آن، ضد ارزش است. هنرمند نمى تواند وراى ارزش ها و ضوابط و قواعد دینى و در برابر ارزش ها و باورهاى مسلّم و منطقى جامعه اسلامى، بى تفاوت و بى اعتنا باشد و باید بر اساس دستورهاى دینى، به آفرینش هنرى روى آورد. به همین دلیل، افراد هنرنما نمى توانند در این چارچوب حرکت کنند؛ چون هنر، آینه درونى انسان هاست و عملى است که بر اساس شاکله وجودى هر شخصى شکل مى گیرد. بنابراین، سانسور مى تواند عرصه را براى هنرنماها تنگ کند، ولى هنرمندان به معناى حقیقى، مجال بیشترى براى عمل خواهند یافت و آثار هنرى به جاى رشد کمّى بى حاصل، از رشد کیفى برخوردار خواهند شد که مقایسه آثار پیش و پس از انقلاب، درستى این مدعا را ثابت مى کند.

فصل دوم: هنر دینى
فصل دوم این کتاب شامل مباحث مختلفی است که به ترتیب عبارتند از:
1. دین
2. هنر دینی و هنر غیر دینی
3. صورت و محتوا در هنر دینی
4. قالب و محتوا در هنر دینی
5. رابطه قالب و محتوا در هنر دینی
6. رمز و نماد در هنر دینی
7. پیام در هنر دینی
8. هنر، پدیده ای عقلانی یا احساسی
9. زیبایی؛ پدیده ای احساسی یا فوق احساسی
10. اسلام و زیبایی
نگارنده در بخشی از این فصل می نویسد: در زمینه هنر دینى، پرسشى که نخست در برابر اذهان قرار مى گیرد، این است که آیا هنر را می توان به دینى و غیردینى تقسیم کرد یا نه؟ مقصود از هنردینى چیست؟ آیا نوع خاصى از هنر، مانند خط را مى توان دینى نامید و نقاشى را غیردینى خواند؟ اگر موضوع هنرى از دین گرفته شده باشد، مى توان هنر را هنر دینى نامید؟ در آثار هنرى که در طول تاریخ بشریت ساخته شده اند، چه آثارى را مى توان دینى نامید؟ آیا مسجدها و کلیساها و معابد را مى شود جزو آثار معمارى دینى برشمرد؟
ممکن است بگوییم هنر با دین، سازگارى و سنخیتى ندارد و دین آمده است تا عقل انسان ها را بارور سازد و عواطف و احساسات را در سیطره عقل درآورد، در حالى که هنر با احساسات و عواطف انسان ها سر و کار دارد. اگر نتوانیم هنر را در تضاد با دین قلمداد کنیم، دست کم مى توانیم بگوییم که هنر و دین از هم متمایزند و در یک جا جمع نمى شوند که بتوانند مفهوم مشترک هنر دینى را پدید آورند. بر اساس این برداشت و تحلیل از هنر، ما هنر دینى نداریم. نظر لئون تولستوى در این باره شایان توجه است. او مى نویسد: «برخى از آموزگاران بشریت ـ نظریه افلاطون ـ و مسیحیان نخستین و مسلمانان و بوداییان، بارها «تمام هنر» را رد کرده اند... آنها مى اندیشند که چون هنر ـ برخلاف سخن که مى توان آن را ناشنیده گرفت ـ برخلاف تمایل و اراده مردم، بدیشان سرایت مى کند، تا آن حد زیان مند و خطرناک است که اگر بشریت، «تمام هنر» را به دور افکند، به مراتب کمتر از آنچه «همه هنر» را بپذیرد، زیان خواهد دید.
ولی به گونه دیگرى هم مى شود به قضیه نگاه کرد. اگر بر این باور باشیم که هنر، بازتاب درون افراد و زبان روح آنهاست، مى توان معتقد شد که هنر، زمانى که از هنرمند متعهد و عارف سرچشمه گیرد، مى تواند نقش سازنده اى در رشد و بالندگى انسان ها داشته باشد و به این معنا هم راستا با اهداف دین و جزئى از دین باشد. در این مورد علامه جعفرى معتقد است: «هنرمندان سازنده و پیشرو که بشر را از محاصره شدن در معلومات و خواسته هاى محدود و ناچیز نجات مى دهند، [حقایق را] از آن عالم اکبر و دفاین (مخفى هاى عقول)؛ یعنى واقعیات تعلیم شده به آدم علیه السلام گرفته، استعدادهاى مردم را براى بهره بردارى از عالم اکبر و مخفى هاى عقول و واقعیات تعلیم شده، تحریک مى کنند و به فعلیت مى رسانند. هنرى مى تواند دینى باشد که بین طبیعت و فطرت هماهنگى برقرار کند؛ یعنى طبیعت را به سمت فطرت ببرد، بدن را تابع روح کند، روح را امام کند، بدن را مأموم روح کند و نه برعکس که روح و فطرت را مأموم و تن را امام کند. پس کار که و خلاقیتى که فطرت پذیر باشد، هنر دینى است و کسى که چنین خلاقیتى دارد، هنرمند دینى است.

فصل سوم: هنر و عرفان
فصل سوم این کتاب شامل سه بحث می باشد:
1. معنای عرفان
2. نقش هنر در سلوک عرفانی
3. هنر و فلسفه
نگارنده پس از مطالب ارائه شده در معناى عرفان و نیز رابطه هنر و عرفان، در بخش «نقش هنر در سلوک عرفانی»، درباره موضوعیت چنین هنرى بحث می کند و می نویسد که آیا هنر مى تواند در سیر و سلوک عرفانى مؤثر باشد؟ آیا مى توان به کمک هنر، انسان ها را به سمت حق و حقیقت کشاند؟
همچنین یکی از بحث های مهم نویسنده در این بخش از کتاب، بحثِ موسیقىِ معنوىِ سماع است که از هنرهایى است که از دیرباز مورد توجه و استفاده قرار می گرفته و حتی بعضى از عرفا آن را امرى ضرورى دانسته اند. نگارنده در ادامه به آرای علامه جعفری و دکتر سیدحسین نصر اشاره می کند و می نویسد: علامه جعفرى نگرشِ مقدس به سماع را در میان برخى عرفا مى پذیرد و مى نویسد: «نباید نادیده گرفت که بعضى از عرفا، نظر موافق داشته و در مقوله سماع، آهنگ ها و موسیقى هاى روحانى را نه تنها جایز شمرده اند، بلکه معتقد بوده اند که سماع یک امر ضرورى است. با این حال، بعضى از مشاهیر عرفا مانند ابوسلیمان دارابى و دیگران تصریح کرده اند که سماع براى کمک به مبتدیان بوده و براى جذب آنان به حضور الهى مى باشد، ولى کسانى که توفیق حضور در پیشگاه خدا را یافته اند، نیازى به سماع ندارند.
امروزه هم برخى، هنر را براى عموم، یگانه راه دست یابى به عالم معنا مى دانند. سید حسین نصر در این زمینه مى نویسد: گروهى معدود قادرند بدون حمایت مادى و صورى به مرحله انقطاع کامل (تجرد) از عالم ماده دست یابند. اما اکثر کسانى که داراى شرایط لازم براى حیات روحانى هستند، فقط از طریق صورت است که مى توانند به عالم معنا دست پیدا کنند. صورتى که توسط هنر سنتى و دینى، آنچنان صیقل یافته و لطیف شده است که کدورت کثرت از آن زدوده شده و مانند آینه اى، زیبایى عالم معنا را منعکس مى سازد. این صورت، چنان که دیدیم، شکلى هندسى در معمارى، طرحى در نقاشى و خطاطى یا آهنگى در موسیقى مى باشد.
نگارنده درنهایت پس از بررسی و تحلیل آرای برخی بزرگان می نویسد: خلاصه آنکه در مقوله هنر، هنرى که هوشیارى و اختیار را از انسان بگیرد، هر چند حال و هوایى به انسان دست دهد، نمى تواند هنر دینى باشد، وگرنه اگر هنر با جذبه خوش، بیدارگر باشد، نمى تواند منفى باشد. هنرى که فضایى ایجاد کند، هرچند این فضا و حس و حال، حس و حال معنوى هم باشد، هیچ نقش تکاملى ندارد و با عرفان اصیل اسلامى، بیگانه است. ازاین رو، به فرض که موسیقى یا معمارى و نقاشى، وصله هایى نیستند که به پیکره عرفان اصیل اسلامى بچسبند و اینکه به فرض «مولانا» با آن همه عظمتى که دارد، براى بیان اسرار الست، نغمه را لازم مى داند، هیچ دلیلى نمى شود که ما وجود چنین هنرهاى معنوى را بپذیریم؛ زیرا بر این باوریم که اسوه و الگوى حسنه ما حضرت پیامبر است و در سیره او چنین سیر و سلوک هایى وجود نداشته است و ما بر طریقت محمدى صلى الله علیه و آله هستیم، نه بر طریقت دیگرانى که هرچند بزرگ باشند، بى اشتباه نیستند و هیچ کس هم به معصومیت آنها معتقد نیست.
گفتنی است که چاپ اول کتاب «جستاری در هنر دینی» توسط مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما در 76 صفحه، روانه بازار کتاب شده است./924/601/ص

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۲۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۰:۴۰
طلوع افتاب
۰۶:۰۷:۰۹
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۲۴
غروب آفتاب
۱۹:۵۸:۵۵
اذان مغرب
۲۰:۱۷:۲۳