vasael.ir

کد خبر: ۳۸۱۱
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۸ - 10 December 2016
حجت‌الاسلام والمسلمین مبلغی تبیین کرد:

آیه نفر مبنای شکل‌گیری حوزه‌های علمیه- ضرورت پرداختن حوزه علمیه به فقه کلان

پایگاه اطلاع رسانی وسائل ـ فقه باید در سایه ایمان، فرهنگ، اعتقادات و در سایه اخلاق بتواند فضا و مجالی برای ظهور و بروز پیدا کند، اگر حوزه‌های علمیه به این فقه کلان و مورد نیاز جامعه نپردازد، فقه تنها می‌ماند.

به گزارش سرویس جامعه و تمدن اسلامی پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت‌الاسلام والمسلمین احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری و استاد درس خارج حوزه علمیه قم در جمع خواهران طلبه بروجرد به تحلیل آیه نفر و استخراج وظایف روحانیت از این آیه پرداخته است که متن این سخنرانی تقدیم خوانندگان می‎شود.

یکی از ضرورت‌های همیشه تاریخ، گذشته، حال و آینده وجود و حضور کارشناسان دینی در جامعه اسلامی است؛ دین به دلیل اینکه در منابع نهفته است کشف و فهم دین و استخراج گوهرهای دینی و قرار دادن این گوهرها و آموزه‌ها و تعالیم در دسترس جامعه با توجه به نیازهای رو به افزایش و گسترش جوامع یک ضرورت اساسی و پایه‌ای است.

به گونه‌ای که اگر این کار صورت نگیرد ما نه تنها با مسیری که پیامبر اسلام مأمور به ارائه آن به جامعه‌ها بود همراهی و هماهنگی نکرده‌ایم، بلکه با همه انبیاء و سلسله پیامبران در تقابل قرار گرفته‌ایم و آن مسیر و آن حرکت و آن رسالت انبیائی را تداوم نبخشیده‌ایم.

 

آیه شریفه نفر مبنای شکل‌گیری حوزه‌های علمیه است

آیه شریفه نفر که آیه معروفی است و مبنای شکل‌گیری حوزه‌های علمیه است که معروف به آیه نفر شده است، و لولا نفر من کل فرقة منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و الینظروا قومهم اذا رجعوا؛ این آیه هم به صراحت و با تأکیدات وارده در آیه که واضح است، این آیه اساس و مناط تشکیل حوزه‌های علمیه است، یعنی خود قرآن این مسأله را به قول امروزی‌ها کلید زده است.

جالب است که آیه خواهان این است که از هر طائفه؛ طائفه به تعبیر جامعه‌شناسان امروزی هر گروه اجتماعی است، طائفه یکی از ویژگی‌هایش این است که یک گروه اجتماعی است، گروه اجتماعی هم دارای تأثیراتی در جامعه است، گروه‌های مرجع، گروه‌های محل رجوع برای بخش‌هایی از جامعه یا کل جامعه.

گروه‌های مرجع در جامعه و گروه‌های اجتماعی یا به تعبیر قرآنی طائفه که در قدیم شامل بخش‌ها، قوم‌ها و عشیره‌ها هم می‌شد؛ ولی اختصاص و انحصاری به آن‌ها ندارد، گروه‌های اجتماعی هر کدام باید خود آن‌ها برای این امر تفقه در دین مبادرت کنند.

یعنی کل جامعه اگر در مدار و در محاق گروه‌ها باشد که چنین است و هر گروهی هم اقدام کند که این آیه را بهش عمل کند و حضور پیدا کند برای تفقه در دین آن وقت دین در همه لایه‌های اجتماعی حضور به هم می‌رساند.

اما اگر ما این را با نگاه جامعه‌شناختی قرآن نبینیم، یک عده‌ای از یک محله‌هایی یا روستاهایی یا بخشی از شهر یک طبقه خاصی بیایند آموزش ببینند، این کافی نیست.

تمام جامعه یعنی تمام گروه‌های جامعه و طوایف جامعه نیاز به دین دارد، آیه کاملاً براساس نگاه‌های جامعه‌شناختی روز، معناهای آن بهتر فهم و درک می‌شود؛ لذا می‌فرماید من کل فرقه نه من بعض الفرقه؛ فرقه یعنی گروه، همه، تک تک فرقه‌ها؛ چون بعضی از گروه‌ها آمدند و بعضی نیامدند، آن گروه‌ها مسیری غیر از دین را یا جهل به دین را ممکن است که طی کنند و بپیمایند.

بعد هر گروه نیز یک گروه درون آن گروه بیاید و تفقه کند، مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ، نه یک نفر، یعنی کاملاً نگاه آیه با نگاه‌های امروزی جامعه‌شناسی هماهنگ است.

 

مرحله نخست آیه نفر، کوچ کردن از وضعیت موجود به مطلوب است

بلکه فراتر و دقیق‌تر چون جامعه را گروه‌ها هست که معنی می‌بخشد، بر اساس نگاه جامعه شناسی، آیه شریفه سه مرحله را در نظر گرفته است، یکی مرحله نفر، کوچ کردن از وضعیتی که در آن به سر می‌برند، این گروه‌ها یا بخشی از این گروه‌ها و طایفه‌ای از این گروه‌ها از آن وضعیت بیرون بیایند.

نفر را بعضی تفسیر می‌کنند به یک حرکت فیزیکی که اگر در روستایی شهری جایی هستی بیایی، این‌ها نیست، نفر خواستن است، احساس نیاز کردن است و البته حرکت کردن و آمدن، نفر را معنی دقیق‌تر و اجتماعی‌تر باید معنی کرد، پس مرحله اول نفر است.

 

مرحله دوم آیه نفر، تفقه در دین است

آمدن؛ مرحله دوم تفقه است، لیتفقهوا فی الدین، تفقه در دین؛ دین چتر گسترده‌ای دارد، دین فقط فقه نیست، گاهی ما در حوزه‌های علمیه صرفاً و صرفاً در پی کشف احکام الهی یا فقه هستیم، این کافی نیست، فقه بخشی از دین است، معارف دینی اعم از فقه است؛ بخشی از معارف دینی اخلاق دینی است که پایه‌ای و مبنایی است و زیرساختی است و فقه هم از همان اخلاق ارتزاق می‌کند.

اگر چه اخلاق هم از فقه در جای خودش ارتزاق می‌کند، بخشی از معارف دینی کلام است، اعتقادات است، که مژده‌ای هم که سرکار خانم ... دادند که کلام هم بناست که اینجا احداث شود، منتها کلام به معنای نه محدود، خدا وجود دارد، پیامبر وجود دارد؛ این‌ها دیگر نسل امروز در این‌ها زیاد شک ندارد؛ باید باشد.

نسل امروز به دنبال این است که انسان‌شناسی اسلام شکل بگیرد، ما باید انسان را از زاویه اسلام بشناسیم، انسان‌شناسی هم بخشی از کلام است، هر چیزی که فعل خداوند است، تحقیق نسبت به آن، مطالعه نسبت به آن بر اساس نگاه‌های عقلی و دینی و رسیدن به گزاره‌ها و تولید گزاره‌ها می‌شود کلام، انسان فعل خداوند است.

خداوند ما را آفریده است؛ این انسان فعل خداوند چیست؟ طبیعت شناسی، آن وقت انسانی که امروزه اقتضائاتی پیدا کرده است، انسان امروزی دارای ابعاد مختلفی است، رسانه‌ای است، اجتماعی است، با نیازهای گوناگون است که این را باید شناخت و در طبیعت انسان باید ریشه‌هایش را پی گرفت.

ببینیم که چه نیازهایی کاذب است و چه نیازهایی از طبیعت و فطرت ما برمی‌خیزد، این انسان‌شناسی است، اگر ما انجام ندهیم به عنوان کارشناسان دین چه کسی می‌خواهد انجام دهد؟ باید انجام دهیم.

 

ضرورت پرداختن حوزه علمیه به فقه کلان و مورد نیاز جامعه

اولاً ما اکتفا به فقه کرده‌ایم با تمام ضرورتش، به قول بنده هم کارم اصلاً فقه است و در آن مسیر حرکت می‌کنم، ولی اکتفاء به فقه کافی نیست، فقه اگر بدون معارف دیگر و حوزه‌های دیگر دین باشد، نمی‌تواند سر پا بایستد، این یک واقعیت است؛ فقه نیاز به اعتقادات دارد، فقه نیاز به ایمان دارد، اگر فقه نباشد شما مدام فقه را به جامعه عرضه‌کن، گوش نمی‌دهد.

فقه باید در سایه ایمان در سایه فرهنگ، در سایه اعتقادات در سایه اخلاق بتواند فضایی و مجالی برای ظهور و بروز پیدا کند، حوزه‌های علمیه باید بپردازند، اگر حوزه‌های علمیه نپردازند چه کسی باید بپردازد؟ آن وقت فقه تنها می‌ماند.

درست است که فقه به حمایت از دین می‌پردازد، نقش صیانتی، آگاهی بخشی، رفتاری، تنظیم کننده دارد، ولی خودش نیازی که به بخش‌های دیگر دین دارد از نیازی که آن بخش‌ها به فقه دارند کمتر نیست؛ بلکه بیشتر است.

دیشب جایی در حضور روحانیت یکی از شهرها بودیم، عرض کردم که امامان ما در شرایط سخت ابتدای اسلام و صدر اسلام اولویت را فقه قرار ندادند، امام حسین(ع) می‌توانست اولویت را فقه قرار دهد، بایستد دفتر و مدرسه‌ای احداث کند، اتفاقاً آن موقع مدرسه‌های فقهی هم در حال شکل‌گیری بود.

امامان معصوم باید این کار را می‌کردند و مدارس فقهی را راه‌اندازی می‌کردند، اما نه در جامعه‌ای که در مسیر انحراف و منتهی به اوضاع ناهنجاری و به تعبیر امام حسین(ع) در مسیر علی الاسلام، السلام قرار گرفته است و در حال پایان پذیرفتن خیلی از ارزش‌هاست، ایستادن و تأکید کردن و تمرکز جستن در فقه سودی ندارد، بلکه ضرر هم دارد.

حتی بعد از امام حسین(ع) امام زین العابدین(ع)، رساله حقوق دارد، منتها بخشی فقه است، ولی به معنای حقوق اجتماعی است، حقوق خانوادگی است، تأکید ورزیدن بر مکارم الاخلاق، صحیفه سجادیه، بنابراین امام هم می‌توانست؛ اتفاقاً در زمان امام چهارم(ع)، فضا برای تأسیس حوزه علمیه خیلی فراهم بود، چون امام سجاد(ع) فضا و فرصتی را داشت که می‌توانست بیاید و حوزه و مدرسه‌ای تشکیل دهد.

چون اهل سنت هم تشکیل داده بودند، مدرسه‌های بزرگی آن موقع بود، ولی امام سجاد(ع) وقت، همت و تلاش و اولویتش را بر دعا متمرکز کرد؛ نه دعا به معنای آنکه ما می‌خوانیم که به پستوخانه برویم و دعا کنیم که خدایا مشکلاتم را حل کن.

البته این‌ها باید باشد، جزء زندگی است، اما آن دعای امام سجاد(ع) معارف عظیمی دارد که در قالب ارتباط با خدا که اصلاً بدون ارتباط با خدا جامعه شکل نمی‌گیرد، جامعه درست، نگاه اسلام این است.

مکارم الاخلاق در آن همه اندیشه‌های اجتماعی و حقوقی و اخلاقی و همه چیز اسلام در آنجا ریخته شده است؛ منتها با خدا ارتباط پیدا کرده است، در قالب دعا بخوانید، هر جمله آن دنیایی از معارف است؛ امام سجاد(ع) بر این تمرکز کردند و بر فرهنگ، اخلاق، مکارم و مکرمت‌های مردم تمرکز کردند.

به خاطر اینکه اگر فقه را امام اولویت می‌داد آن فقه اصلاً نمی‌توانست تأثیری در سلامت جامعه داشته باشد، خود فقه اصلاً نمی‌توانست حفظ شود و صیانت پیدا کند، بعد که جامعه به یک مقطع و مرحله‌ای رسید دست امام باقر(ع) داد تا ایشان فقه را آورد.

البته امام باقر(ع) هم همه حوزه‌هایش فقه نبود بخشی از آن فقه بود، علوم مختلفی که امام باقر ایجاد کرده است را باید دید، منتها ما بیشتر بر یک بخشی از آن تمرکز می‌کنیم.

وقتی می‌گوییم قال الباقر(ع) طبیعتاً قال الباقر (ع) را در اولویت قرار می‌دهیم که در آن حکم باشد، خوب باید هم باشد؛ لذا فرموده است که «لیتفقهوا فی الدین» نه لیتفقهوا فی الفقه الدین، دین یک مجموعه کلکسیون بزرگ و عظیم است، این هم مرحله دوم است.

البته همه این‌ها نیاز به بحث‌های مفصل دارد، چون حوزه‌های علمیه ریشه‌شان از این آیه هست باید این آیه را تفسیر دقیق‌تری، باز تولید شده‌تری، تفسیر قابلیت تطبیق برای فضاهای امروزی‌تری را این آیه پیدا کند.

مرحله دیگرش انظار است، ما خیال می‌کنیم که انظار این است که بترسانی، دین کاری با ترس ندارد، این فقط آخرت که نیست، ترس هم هست، ترس از مقام خدا، انذار به معنای هشدار است، بعد در آن ترس هم هست، بخشی ترس است، ترس عمومی اجتماعی است؛ هشدار است، انذار کنند، آن انذار و تبشیر به معنای خوف است، این انذار به معنای هشدار است.

یعنی جامعه بدون دین نمی‌توانید به جایی برسید، یعنی بحث دین است دیگر، ای گروه‌ها، ای هر یک از گروه‌های اجتماعی که باید تفقه در دین کنید و ای گروه‌هایی که رفتید و تفقه در دین کردید؛ به جامعه برگردید هشدار بدهید، آن آموزه‌ها و نگاه‌ها و خطراتی که در ورای معنویت، یعنی در ورای فقدان معنویت وجود دارد را به جامعه عرضه کنید.

 

آیه نفر تراز حوزه علمیه است

الان ما حوزه‌های علمیه باید خودمان را با این آیه تراز کنیم، ببینیم که آیا ما از همه گروه‌ها آمده‌ایم، این یک خطا، یعنی آن اصل جامعه‌شناختی قرآنی رعایت شده است؟ من کل فرقة؛ هر فرقه و هر گروه آمده‌ایم؟ باید فضا ایجاد شود و آگاهی داده شود.

بعد آیا ما تفقه در دین می‌کنیم یا یک سری کلیاتی را یاد می‌گیریم؟ تفقه در دین برای جامعه است باید موضوعات اجتماعی را بشناسیم، یکی از مشکلات ما این است که ما دین را منحای نیاز انسان گاهی می‌شناسیم.

یک سری چیزهایی را تکراری می‌کنیم، البته خوب عده‌ای از بزرگان ما هستند که با همت مراجع معظم با نگاهی که حضرت آقا، رهبر معظم انقلاب به‌ویژه دارند، این‌ها چیزهایی است که هست؛ اما بدنه آیا به این سمت می‌رود و رفته است؟ این یک اشکالی است، آنها که مدیر هستند، کسانی که در حوزه‌های علمیه مدیریت دارند.

همه باید این مسأله را با جدیت بنگرند، تفقه در دین با لحاظ نیازهای انسان معاصر، چون می‌خواهیم جواب این‌ها را بدهیم و الا اگر انسان غیر معاصر بود که موجود هست، آدم در کتاب می‌خواند، یک بخشی را می‌شود به دست بیاوریم، دین باید در لایه لایه جامعه حضور معنی‌بخش پیدا کند، آنکه خدا می‌خواهد.

مرحله سوم هم این است که آیا ما به سمت مردم می‌رویم؟ این هم اشکالی است، خیلی‌ها فقط درس می‌خوانیم، می‌گوییم که مردم به سمت ما بیایند، یا به سمت بخشی از مردم می‌رویم.

پس خیلی‌هایمان اصلاً بازگشت به درون جامعه نداریم، آیه می‌گوید رجعوا الیهم، رجعت، یعنی آمدی خواندی، نمان برو، برو به درون همان فرقه و گروهی که با قدرت خودش و امکانات خودش جامعه را اداره می‌کند یا بر جامعه تأثیر می‌گذارد.

ما خیلی رجعت نداریم، یا رجعیت با بخشی داریم، مثلاً عادت کرده‌ایم که گوشه‌ای از کلاس را بگذاریم یک احکامی بگوییم، احکام گفتن که همه‌اش این نیست؛ لذا وظیفه روحانیت به نظرم وظیفه بسیار سختی است، در این زمینه اصلاً نباید کوتاهی کنیم، در این زمینه ما بسیار باید تلاش کنیم.

 

نقش اساسی و زیربنایی بانوان در جامعه

بحمدالله حوزه علمیه و مدرسه که از نوع مدیریت و نوع امکانات و حضور پر رونق شما و گرایش خیلی خوب خواهران به این حوزه در این شهرستان و سایر استان ظاهراً بسیار امیدوار کننده است؛ اصولاً خواهران نقش اساسی می‌توانند در جامعه داشته باشند.

گاهی نقش زن در جامعه در بسیاری از حوزه‌ها زیربنایی‌تر و اساسی‌تر است، این نقش را باید اول درک کرد؛ الحمد لله در فضای جمهوری اسلایم چنین نقش و فضا و زمینه‌ای در حال شکل‌گیری است و بهتر می‌شود، من از همه مدیران و مسؤولان مربوط به این حوزه تشکر می‌کنم.

از مدیر محترم سرکار خانم راجو، از حاج آقای رحمت و سایر مدیران و مسئولان تشکر می‌کنم که اهتمام خوبی دارند، از جناب آقای فرماندار که حضور پیدا کردند در این جلسه با معنای شما طلبه‌های حوزه علمیه و خواهران در جمع سایر مدیران، از ایشان و همراهانشان و مسئولان تشکر وافری دارم، ان‌شاء‌الله که توجه کردن به حوزه‌های علمیه را به حساب توجه کردن به آیه مهم و اساسی «نفر» بگذاریم و هر چه بیشتر توجه کنیم./403/825/م

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۰ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۲۰:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۰۰:۲۸
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۳۲
غروب آفتاب
۲۰:۰۵:۴۸
اذان مغرب
۲۰:۲۴:۴۰